شهیدجاویدالاثرفرهاد (محمدرضا) معصومیان



استاد فاطمی نیا:
حدیثی زیبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است که موارد بسیاری به بنده مراجعه کردند که بعد از عمل به این روایت مشکلشان حل شده است! حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))" تحمل و بردباری قَبر عیب هاست"
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
مردی برایم نقل میکرد که من تا به منزل میرسیدم، همسرم شروع به دعوا میکرد که چرا تو فقیری؟! چرا من را بیست سال اسیرخود کردی؟! و.! مرد میگفت من هم جوابش را میدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم! و به همین منوال روزهای دیگر! از وقتی که این حدیث را شنید و عمل کرد، کارشان درست شد!
مرد نقل میکرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسیدم شروع کرد به تکرار همان حرف ها!‌میگوید یاد این روایت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سکوت کردم! با همین سکوتم ،تمام شد! دعوا ریشه کن شد!



✍از ثوبان غلام پیامبر(ص) نقل شده که گفت: ما جمعی در خدمت پیامبر بجایی می رفتیم. عبورمان به گورستانی افتاد. حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد.من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم،
سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود. اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند.
عرض کردم: یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟ فرمود: آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و.
منبع:بحارالانوار، ج 49، ص


داستان تکان دهنده { حق الناس }

 

در اواخر عمر مرحوم آقای آقاشیخ مرتضی دیگر نمی توانستند به پای خود بجایی بروند؛چون وسیله های امروزی نبود، ، ناگزیر کسی ایشان را به کول می گرفت، و به این طرف و آن طرف می برد، وچون بدن لاغر ونحیف شده بود،این کار مشکلی نداشت. یک روز در کوچه شترداران ایشان به جایی می رفت. گویی آنکس که ایشان را به کول می گرفت خسته شده بود؛ لذا در کنار کوچه ایشان را به زمین گذاشت. بدن جناب شیخ به دیوار کاهگلی خانه ی مجاور اصابت کرد، و چند پر کاه و شاید کمی خاک بر زمین ریخت. ایشان نگران شد. به در آن خانه رفته و در را کوبیدند. صاحب خانه آمد، اتفاقاً ایشان را می شناخت، و ارادت داشت. ایشان فرمود که من به دیوار خانه شما تکیه داده ام، و کمی از خاک و کاه به زمین ریخته است. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحب خانه عرض می کند که آقا اختیار دارید، منزل من مال شماست. آقا در جواب فرمود: قیامت این چیزها را نمی داند،یابایدرضایت بدهی، وحلال کنی، ویا باید خسارت بگیری


در میان کلمات تبریک به مناسبت سال جدید که همه ساله بین مردم تکرار می شود سال پربرکت است که تقریبا از قدیم تاکنون چنین بوده است.

به گزارش ایسنا، حسن لاسجردی در خبرآنلاین نوشت: برکت از واژه «برک» عربی به معنای سینه شتر است. این کلمه به معنای دوام و رشد در هر چیز که همان «خیر» است به کار رفته است، در اصطلاح نیز برکت به معنای استقرار خیر از سوی خداوند، در یک چیز و یا ثبوت و پایداری خیر الهی در چیزی گفته شده است.

- برکت همان رشد و افزایش است. برکت مال افزایش و زیادی آن است و برکت خانه گستردگی و آرامش آن است و در غذا وفور نعمت و پاکی آن و در عیالواران کثرت و اخلاق نیکوی آن‌هاست و در خانواده انسجام آن و تفاهم اعضای خانواده با یکدیگر و در وقت وسعت و برآوردن نیازها در آن است و در سلامتی تمام و کمال آن است و در علم احاطه و معرفت تمام نسبت به آن است. پس برکت یعنی اجماع نیکی‌ها و فضیلت‌ها.

- برکت به‌معنای پاکی و قداست هم هست. البته برکت آن زیادی است که مقدس هم باشد. یعنی هر زیادی را هم برکت نمی‌گویند. پس در برکت زیادی، همیشگی و قداست وجود دارد. در معنای برکت سه اصل است. به چیزی می‌گویند برکت دارد که هم زیاد باشد، هم همیشگی باشد و هم مقدس باشد.

با این مقدمه به نظر می‌رسد در نوروز هر سال، مردم برای خود و دیگران بهترین‌ها را آرزو می‌کنند ولی چرا در بیشتر آدم‌ها این حس وجود دارد که این چنین نیت و درخواستی خیلی عملی نمی‌شود؟

در پاسخ به این سوال برخی عوامل می‌تواند قابل دقت باشد:

۱- در برخی موارد آدم‌ها فقط کلماتی را به زبان می‌آوردند بدون اینکه خواست قلبی آن را داشته باشند.

۲- جملاتی مثل "سال پربرکتی داشته باشید"، شاید برای بعضی‌ها صرفاً یک تعارف باشد نه بیشتر!

۳- این اصطلاح در بسیاری موارد فقط در فضای زبان و بیان است و آدم‌ها کاری برای خیر و برکت دیگران نمی‌کنند.

با دقت و تمرکز بیشتر در این دلایل می‌توان گفت بیان و نیت خیر و برکت خواستن اگرچه بسیار زیباست ولی زیباتر از آن عملی کردن این آرزو در زندگی روزمره آدمیان است که در این روزگار خیلی کسی به فکرش نیست پس بیاییم در سال ۹۸ کاری برای برکت زندگی همدیگر بکنیم تا " از شما حرکت از خدا برکت" هم معنای واقعی پیدا کند. والسلام

انتهای پیام


وزیر_نادان_دهقان_دانا
پادشاهى با وزیر و عده‌اى از همراهان به قصد شکار از شهر خارج شد. بعد از طى مسافتى چشمش به دهقانى افتاد که مشغول کندن زمین بود شاه جلو رفت و از دهقان پرسید: در هشت چکار کردى که حالا مى‌کنی؟ دهقان جواب داد: کردم و نشد.بعد پرسید: با دو چه کردی؟ دهقان گفت: دو تبدیل به سه شد.گفت: دور چه شد؟ دهقان جواب داد: نزدیک شد.پرسید: با برادران چه مى‌کنی؟ گفت بین آنها تفرقه افتاده است.چند سؤال دیگر هم از او کرد و سرانجام به او گفت: ارزان نفروشی.دهقان هم جواب داد: تا مشترى چه کسى باشد. بعد از دهقان خداحافظى کرد و رفت.وقتى به کاخ رسید از وزیرش پرسید که من از دهقان چه پرسیدم و او چه جواب داد. وزیر هر کار کرد نتواست جواب شاه را بدهد. شاه به او چند روز فرصت داد. تا جواب آن پرسش‌ها را پیدا کند و گفت اگر نتوانستى جواب‌ها را پیدا کنى جانت را از دست خواهى داد. وزیر خیلى ناراحت شد. بالأخره به سراغ دهقان رفت و از او جواب سؤال‌ها را خواست. دهقان گفت: هزار اشرفى مى‌گیرم و جواب تو را مى‌دهم. وزیر ناچار شد هزار اشرفى را بدهد. وقتى جواب‌ها را شنید به خدمت پادشاه آمد و گفت:جواب سؤال اول که 'در هشت چکار کردی' یعنى در هشت ماه اول سال چه کردى که حالا مجبور کار بکنی؟ که دهقان گفت کردم و نشد.سؤال دوم که با دو چه کردى و دو تبدیل به سه شد؟ یعنى حالا علاوه بر دو پا با عصا راه مى‌روم.سؤال سوم که دور چه شد؟ و دهقان جواب داد نزدیک شد یعنى ابتدا جوان بودم و دور را مى‌دیدم و حالا پیر شده‌ام و دور را نمى‌بینم و نزدیک‌بین شده‌ام.سؤال چهارم مقصود از با برادران چه مى‌کنی؟ دندان‌ها است که بعضى از آنها افتاده و بینشان فاصله ایجاد شده است.و قسمت آخر که دهقان در جواب 'ارزان نفروشی' گفته بود تا 'خریدار که باشد' منظور معامله‌اى بود که با وزیر کرد که اگر شخص عادى از او جواب مى‌خواست ممکن بود مجانى جواب بدهد یا پول کمترى از او طلب کند.شاه پس از شنیدن این جواب‌ها به وزیر گفت: تو خودت این جواب‌ها را پیدا نکرده‌اى بلکه دهقان به تو گفته است. وزیر اعتراف کرد. از آن وقت شاه، وزیر بى‌عقل را برکنار کرد و دهقان خردمند را به جانشینى او برگزید.



پرسش شما کاملاً مبهم است .مشخص نیست که شما به کدام یک از ابعاد آن می اندیشید. اما معمولاً پرسش در این باب از آن جهت است که آیا پس از ازدواج عشق باقی می ماند؟  در این خصوص گاهی می گویند که عشق پس از ازدواج پایان می یابد. این نوع تلقی درست نیست . بستگی به این مسإله دارد که شخصیت افراد چگونه است و در چه وضعیتی با یکدیگر آشنا شده  و وارد پیمان زندگی مشترک شده اند.

 هنگامی که مبنای زندگی مشترک دو نفر یک عشق سطحی و زودگذر باشد، می توان نسبت به ناپایدار ماندن آن بیش تر مطمئن بود . این به دلیل فقدان وجود شناخت نسبت به یکدیگر و در نظر نگرفتن شرایط خاص فرد مقابل است؛ در این صورت، پس از ورود به زندگی مشترک مشخص می گردد که نقاط افتراق و تفاوت تا چه اندازه زیاد بوده و طرفین نمی توانند به یک درک مشترک دربارۀ مسایل برسند .به همین دلیل عشق زودگذر جای خود را به انتظارات برآورد نشده می دهد و عرصه زندگی را برای هر دو نفر تنگ خواهد نمود.

این در حالی است که هنگامی که افراد با یک بینش و شناخت کامل وارد ازدواج شده باشند، و احساس مثبتی نسبت به یکدیگر داشته باشند،  می توان نسبت به پایدار بودن آن مطمئن بود. در این جا پایدار ماندن به معنای آن است که فرد نسبت به فرد مقابل خود متعهد باقی می ماند . نسبت به او مسوولیت پذیر خواهد بود. البته جوانان گاهی در خصوص عشق بعد ازدواج نیز با فانتزی هایی روبرو هستند که واقعیت ندارند و تنها خیال انگیز هستند . شاید تا آن اندازه که آن ها را از واقعیات دور نسازد، محل اشکال نباشند. اما مشکلات هنگامی بروز می کنند که فرد آن ها را باور می کند و آن ها را مبنای عمل و انتظارات خود قرار می دهد. مثلاً گمان می کند که همسرش باید همیشه نزد او حاضر باشد و یا در زندگی مشترک نباید هیچ گونه مشاجره ای رخ دهد و رخ دادن آن علامتی برای آن است که عشق در زندگی جاری و حاکم نیست. این قبیل تصورات نمی تواند صحت داشته باشد و انتظارات ناشی از آن نیز درست نیست؛ در نتیجه ما باید از این قبیل افکار دور بمانیم و خود را در معرض این وسوسه ها قرار ندهیم. زندگی مشترک محل حضور دو اندیشه متفاوت در کنار یکدیگر است . کاملاً طبیعی است که تعتی نیز وجود خواهد داشت. اما آنچه مهم است، تسلط بر خویشتن و کنترل اوضاع است که باید آن ها را فرا بگیریم. فراموش نکنیم که آنچه مهم است ، مسوولیت پذیر بودن و متعهد ماندن نسبت به یکدیگر است که باید رعایت نماییم.  ما در موارد متعددی شاهد هر دو گونه این قبیل ازدواج ها بوده و غالب موارد ناموفق را در زمینه هایی یافته ایم که افراد صرفاً بر اساس یک احساس به ازدواج اقدام نموده اند و نه با برخورداری از یک شناخت نسبتاً کامل و مناسب. 



فلسفه نماز شکسته چیست وآیا این جواب که بعضی ها میگویند بخاطر مسافت طولانی وراحتی درسفر باید نماز شکسته خواند دراین زمان صدق میکند ودرست است چون الان با هواپیما میشود به هرنقطه ای کمتر ازیکساعت رفت میخواستم دراین خصوص توضیح بدهید چون به نظرم جواب قانع کننده ای نیست .

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا باید گفت که تمام احکام عبادی اسلام اموری تعبدی هستند و چون خداوند عادل و حکیم و متعال انجام آنها را از ما خواسته است انجام می دهیم هر چند که فلسفه و حکمت اکثر آن اعمال برای ما معلوم نباشد. چرا که معتقدیم هیچ کار خداوند بدون حکمت و فلسفه نیست.
حال در مورد فلسفه شکسته شدن نماز مسافر می گوییم که خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِیناً(1) و چون در زمین سفر کردید، اگر بیم داشتید که آنان که کفر ورزیده‏اند به شما آزار برسانند، گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید، چرا که کافران پیوسته براى شما دشمنى آشکارند.
در نتیجه در این آیه شریفه علت و حکمت شکسته شدن نماز را ترس و خطر مطرح کرده است. اما مفسرین معتقدند این قید غالبى است و منافات با فراگیرى حکم نسبت به سایر موارد سفر نیست چنانکه سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم‏علیهم السلام که خود مفسر و بیانگر آیات الهى بودند این بود که در سفرهای کوتاه و بدون خطر نماز را شکسته مى‏خواندند.(2)
بنابراین دلیل و فلسفه اصلی شکسته شدن نماز در سفر به طور کامل براى ما روشن نیست و تنها از برخى روایات استفاده مى‏شود که یکى از حکمت‏هاى این حکم تخفیف و هدیه الهى براى مسافر است‏ چنانچه در روایتی رسول اکرم(ص) فرموده:این هدیه‏اى است که خداوند به شما داده است آن را بپذیرید.(3)حضرت على(ع) مى‏فرماید:هر کس نماز را در مسافرت شکسته بخواند و روزه‏اش را افطار کند، تخفیف [ و هدیه ]خداوند را پذیرفته و نمازش کامل است.(4)
در نتیجه شکسته شدن نماز در سفر ممکن است دلایل و حکمت های فراوانی داشته باشد که ما از آنها بی خبر هستیم و راحتی مسافر از سختی ها و دشواری های سفر و. ممکن است یکی از حکمت های آن باشد نه تمام حکمت آن .
اما در مورد فلسفه ای که ذکر کردید می گوییم که اولا؛ راحتی درسفر و سختی ها و دشواری های سفر علت تامه ای برای شکسته خواندن نماز نیست هرچند که ممکن است یکی از علل و حکمت های آن باشد . ثانیا؛ برفرض که حکمت شکسته شدن نماز در سفر راحتی مسافر و سختی های سفر باشد می گوییم این حکمت و دلیل منافاتی با پیشرفت تکنولوژی ها و ابزار های مسافرتی ندارد زیرا به طور معمول در سفر شرایط تغییر مى‏کند و اگرچه وسایل نقلیه و امکانات مسافرت با گذشته فرق کرده است؛ ولى در عین حال هم اکنون نیز مسافرت داراى محدودیت‏هاى ویژه است چرا که در سفرها و لو سفر کوتاه و فوری به ویژه در میان راه آن آرامش لازم وجود ندارد؛ به ویژه آنکه در سفر با وسایل سریع، دغدغه‏ها بسیار زیاد و فرصت اندک است. بنابراین این حکم با توجه به مشکلات زیاد اغلب مردم در سفرها و عدم آرامش آنها، صادر شده است.
پی نوشت ها:
1. نساء (4)، آیه 101.
2. ر.ک.مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،دارالکتب الاسلامیه، قم،1374ش، ج 4، ص 94-98.
3. همان، ص98.
4. محدث نوری، مستدرک الوسائل، موسسه آل البیت، قم،1408ق، ج 1، ص 503.
موفق باشید.


پیرزنی در خواب خدا رو دید و به او گفت:

خدایا من خیلی تنهام، مهمان خانه من می شوی؟!
 خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش می رود.
پیرزن از خواب بیدار شد و با عجله شروع به جارو زدن خانه اش کرد!
رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود رو پخت.
سپس نشست و منتظر ماند.
چند دقیقه بعد درب خانه به صدا در آمد.
پیرزن با عجله به سمت در رفت و اون رو باز کرد
پیرمرد فقیری بود، پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد
پیرزن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را محکم بست
نیم ساعت بعد دوباره در خانه به صدا در آمد. پیرزن دوباره با عجله در را باز کرد

این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست که از سرما پناهش دهد
پیرزن با ناراحتی در را بست و غرغرکنان به خانه برگشت
نزدیک غروب بار دیگر درب خانه به صدا در آمد
این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد
پیرزن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیرزن فقیر را دور کرد
شب شد و خدا نیامد.!
پیرزن با یأس به خواب رفت و بار دیگر خدا را دید
پیرزن با ناراحتی گفت: خدایا، مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی آمد؟!
خدا جواب داد:
بله، من امروز سه بار به دیدنت آمدم اما تو هربار در را به رویم بستی.!

آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . .یک جمله زیبا از طرف خدا :قبل از خواب دیگران را ببخش ومن قبل از اینکه بیدار شوید شما را می بخشم.خدایا! آنچه* که دادی تشکر! ! آنچه که ندادی تفکر!به آنچه که گرفتی تذکر!که:داده ات نعمت!نداده ات حکمت!و گرفته ات عبرت است!یا رب؛ آنچه خیر است تقدیر ما کن!و آنچه شر است از من و دوستانم جدا کن.

دست هایم به آرزوهایم نرسید آنها بسیار دورند !
اما درخت سبز صبرم می گوید : امیدی هست ؛ دعایی هست ؛ خدایی هست
@dastannhaykotah
داستان های کوتاه


تاریخ انتشار : 1396/6/12
بازدید : 4294
منبع : تربیت در مدرسه قرآن و ولایت، ص: 57

امام حسین علیه السلام در یک حدیث نورانی عبادت را به سه نوع تقسیم فرمودند که متن حدیث از تحف العقول این چنین است:

«ان قوماً عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار و ان قوماً عبدوا الله

رهبة فتلک عبادة العبید و ان قوماً عبدوا الله شکراً فتلک عبادة الاحرار و هی افضل العبادة[1]

گروهی خدا را از روی تحصیل منافع بهشت بندگی می کنند این عبادت تجار است. گروهی خدا را از روی ترس بندگی می کنند این عبادت بردگان است. گروهی خدا را شایسته پرستش می دانند و از اینکه خدا منت بندگی را برآنها نهاد شکر و سپاس او را می گویند. این عبادت آزادگان است که برترین عبادت هاست.

پس ای عزیز! اگر بندگی خدای مهربان را بجا نیاوری و به آزادگی آراسته نشوی چگونه می توانی دیگران را به بندگی و طاعت خدا دعوت کنی؟ پس بکوش که عبادت تو از نوع احرار و آزادگان باشد، یعنی همه موجودیت خود را در پرستش خدای عزیز و مهربان ببینی و به طمع بهشت و ترس از دوزخ او را بندگی نکنی، چنانکه مولای متقیان علی علیه السلام فرمود:

«الهی ما عبدتک خوفاً من نارک ولاطمعاً فی جنتک ولکن وجدّتک اهل للعبادة فعبدتک[2]

خدای من تورا از ترس دوزخ و یا به طمع بهشت بندگی نمی کنم، بلکه تورا شایسته پرستش و بندگی یافته ام، از این جهت تورا می پرستم.

ای عزیز! در این نیایش عرفانی و عاشقانه مولای متقیان تأمل کن، که چه زیبا راز بندگی را بیان فرمودند، رازی که بین هریک از ما و خدای مهربان وجود دارد و آن راز عبودیت است. رازی که تنها در

سایه پرستش خالصانه بازگشایی می شود، در این رازگشایی هویت ما چیزی جز پرستش خدای متعال نیست، هر چه هست اوست ما در نیایش عارفانه از او پر می شویم. به قول جناب مولوی:

ما که باشیم ای تو ما را جان جان

تا که ما باشیم با تو درمیان                        

 آری دراین میدان نه طمع بهشت متصور است و نه ترس از دوزخ، بلکه هرچه هست سوز و ساز بندگی و روح نیایش است که هویت بندگی را پخته و آبدار می کند. بطوری که بنده احرار همه چیز خود را در گرو پرستش معبود یگانه می بیند:

تو خداوند چاره سازمنی

لذت شوق هر نماز منی

هر سحر با تو راز می گویم

غم ناگفته باز می گویم

بی تو جانم غروب پاییز است

از غم روزگار لبریز است

بی تو موج شکسته می مانم

مرغک پرشکسته می مانم

تونسیم شب بهار منی

تو سی همه قرار منی                          

 

ای عزیز! ملاحظه کن که قرآن کریم چگونه بندگان احرار را وصف می کند؟ آنان کسانی هستندکه آنچه وظیفه بندگی است بجا می آورند امّا قلوبشان سرشار از خوف لحظه ای است که به خدای متعال رجوع می کنند. به همین دلیل در کار خیر شتاب می کنند و از یکدیگر سبقت می گیرند:

«وَ الَّذِینَ یؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلی رَبِّهِمْ راجِعُونَ أُولئِک یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ»[3]

یعنی که هویت بنده احرار و آزاده به قلب اوست. قلبی که ( (وجلت)) است. یعنی ترس شوق انگیز دارد. همه ترس ها بد نیستند، بلکه همراه با شوق شنیدن خبرهای خوش هستند، مثل شاگرد درس خوانی که میخواهد خبر قبولی یا معدل بالای خود را از زبان معلم عزیزش بشنود.

اصلًا در قرآن کریم خداوند متعال هویت انسان مؤمن را قلب وجلة می داند:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ»[4]

صرفاً مؤمنین کسانی هستند که چون نام خدا برده می شود قلوبشان به خوف شوق انگیز دچار می شود و چون آیات قرآن او تلاوت شود بر ایمانشان افزوده می شود و بر پروردگارشان توکل می کنند.

پس ای عزیز! جوهر تربیت در قلب است و آنچه زینت زیبای قلب است ترس سازنده و شوق آفرین است و این آراستگی تنها در سایه بندگی خالصانه یعنی عبادت احرار بدست می آید که آن سپردن دل به دست محبوب است عبادت تاجرانه یا ذلیلانه انسان را از تربیت حقیقی دور میکند. به قول حافظ:

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن                         که دوست خود روش بنده پروری داند[5]

پی نوشت ها:

[1]  تحف العقول ص 250

[2] جامع السعاده ج 3 ص 115

[3]  مؤمنون 60 و 61

[4]  انفال- 2

[5] منصورى لاریجانى، اسماعیل، تربیت در مدرسه قرآن و ولایت، 1جلد، سازمان تبلیغات اسلامى، شرکت چاپ و نشر بین الملل - تهران - ایران، چاپ: 1، 1390 ه.ش.


 

ﺯﻧ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ  ﺭﺳﺪ ﻭ ﺮﺳﺪ: ﺁﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟!

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻪ ﺷﺪﻩ ﻪ ﺍﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣ ﺮﺳ؟!

ﺯﻥ ﻔﺖ: ﻣﻦ ﺑﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ سه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗ ﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭ ﺑﺎﻓﺘﻪ، ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣ ﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍ ﺑﺮﺍی ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻨﻢ،ﻪ ﻧﺎﻬﺎﻥ ﺮﻧﺪﻩ ﺍ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﻭ حالا ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑ ﻮﻝ ﻭ ﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻢ .

ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ایشان اجازه ورود دادند.

ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کیسه صد دیناری را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند این ها را به مستحق بدهید.

حضرت پرسید: علت چیست؟؟؟

ایشان گفتند: در دریا دچار طوفان شدیم و دکل کشتی آسیب دید و خطر غرق شدن بسیار نزدیک بود که در کمال تعجب پرنده ای طناب بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمت های آسیب دیده کشتی را بستیم و نذر کردیم اگر نجات یافتیم، هر یک صد دینار به مستحق بدهیم.

حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود:
خداوند برای تو از دریا هدیه می فرستد، و تو او را ظالم می نامی؟
این هزار دینار را بگیر و معاش کن و بدان خداوند برای حال تو بیش از دیگران آگاه هست.

✨ خالق من بهشتی دارد،
«نزدیک
،زیبا و بزرگ».
و دوزخی دارد به گمانم «کوچک و بعید»
و در پی دلیلی است که ببخشد ما را ✨

گاهی به بهانه دعایی در حق دیگری.

شاید امروز آن روز بی دلیل باشد،،،
دعایتان می کنم ،دعایم کنید.





آیت الله العظمی بهجت: امضای تأیید مشروطیت را زمانی از رحمه‌الله گرفتند که ایشان کاملاً مشغول به فکر و در حال آماده‌سازی و ترتیب مطالب درس بود، هنگامی که رحمه‌الله از پله‌های اطاق مطالعه شخصی به پایین می‌آمد تا به مجلس درس برود.

.

که تمام فکرش در جمع‌آوری درس بود و برای فکر کردن در امر دیگر وقت نداشت، اساس‌نامه و مرام‌نامه مشروطیت را به ایشان نشان دادند تا امضا کند. ایشان هم دید قانون اساسی و مجلس قانون‌گذاری و وکلا و نمایندگان مورد وثوق و منتخب مردم و… همه موافق اسلام و دین است و همه احکام و قوانین جاری مملکت بر طبق قرآن و اسلام و زیر نظر شش نفر از فقهای طراز اول است، بی‌درنگ در همان‌جا امضا کرد!

.

ما این قضایا را می‌بینیم و می‌شنویم، ولی باز هم مثل این است که ندیده و نشنیده‌ایم. یک امضا از روی غفلت و اشتباه و یا در اثر فریب‌خوردن که از انسان صادر می‌شود، خدا می‌داند که چقدر آثار زیان‌بار بر او مترتب می‌شود.

.

نباید به خود تکیه کنیم، باید در هر حال به خدا پناه ببریم. مگر با همین قرآن و عمل به آن نبود که دهان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را بستند و گفتند: «حَسْبُنا کتابُ الله‏ِ؟!؛ کتاب خدا (قرآن) برای ما کافی است».

.

مگر با همین قرآن بر سر نیزه کردن نبود که دست علی علیه‌السلام را در جنگ با معاویه بستند؟! اسم خالی و شعار تنها به درد نمی‌خورد و کافی نیست، اگر شما مشروطه‌ای‌ها راست می‌گویید که می‌خواهید بر طبق اسلام و قرآن عمل کنید، بیایید حکم علمای هر شهر را تنفیذ و پیاده کنید.

در محضر بهجت، ج۲، ص۳۷۳



کد خبر: ۲۱۶۲۸۱
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۱ 14 April 2019
براساس ماده 861 قانون مدنی زن پس از مرگ همسرش ارث می‌برد به شرط این که در عقد دائم او بوده و قبل از مرگ شوهرش زنده باشد. اما ماده 880 قانون مدنی می‌گوید: «اگر زن که وارث شوهر است و او را به قتل عمد رسانده باشد، ارث نخواهد برد.»

اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزند یا نوه‌ای از همسرش یا از همسران قبلی نداشته باشد، زن از اموال مرد یک چهارم ارث می‌‌برد. در غیر این صورت یک هشتم از اموال مرد را به ارث خواهد برد.

پیشتر، زن به استناد ماده 946 قانون مدنی فقط از اموال منقول (هر چیزی که از شوهر باقی مانده بود) ارث می‌برد و در اموال غیرمنقول (ساختمان و زمین) سهمی به او نمی‌رسید. اما پس از 70 سال مجلس هشتم ماده قانونی را تصویب کرد که براساس آن زن در صورت داشتن فرزند از همسر مرحومش، یک هشتم از اموال منقول، یک هشتم دیگر نیز از قیمت اموال غیرمنقول از جمله عرصه و عیان - ساختمان و زمین - ارث خواهد برد.

در صورتی که مرد هیچ فرزندی نداشته باشد، سهم زن یک چهارم از اموال منقول، همه اموال خواهد بود. همچنین از فروش اموال غیرمنقول یعنی عرصه و عیان - ساختمان و زمین - به میزان یک چهارم سهم خواهد برد.

ماده 942 قانون مدنی می‌گوید: «اگر مردی دارای دو یا چهار زن عقد دائم است، پس از مرگش در صورت داشتن فرزند، یک هشتم از اموالش بین ن به طور مساوی تقسیم خواهد شد.البته به این نکته مهم نیز باید توجه داشت، دو زن که یکی از آنها فرزندی ندارد اما زن دوم دو دختر و یک پسر دارد، پس از مرگ همسر، زن اول با آن که فرزندی از شوهر متوفی نداشته است، ولی به علت وجود فرزندان همسر دوم نصف یک هشتم از اموال شوهرش را ارث خواهد برد.»ماده 843 قانون مدنی به وصیت‌کننده اجازه داده که فقط تا ثلث اموالش را وصیت کند. اگر وصیت فرد متوفی بیش از این مقدار باشد باید ورثه در خصوص بقیه اموال اجازه دهند. یعنی اگر خانه‌ای که از سوی شوهر متوفی برای همسرش وصیت شده از نظر قیمتی بیش از یک سوم اموال او نباشد وصیتنامه صحیح است. در غیر این صورت باید ورثه درباره بقیه ثلث اموال اجازه دهند.

براساس ماده 940 زنی که عقد دائم مرد متوفی بوده ارث می‌برد و اگر زنی که در عقد موقت مرد بوده ارث نخواهد برد.در ماده 943 قانون آمده است: «اگر مرد، زن خود را به صورت رجعی (طلاقی که به طور معمول انجام می‌یابد) طلاق داده باشد و در زمان عده فوت کرده باشد زن از اموال شوهر ارث می‌برد.

منبع: ایران

پاسخ به یک شبهه
پرسش :
فلسفه بوسیدن ضریح امامان و تبرّک کردن اشیاء چیست؟ وهابیان کنایه می‏‌زنند که ما شیعیان ضریح و سر در امامزاده‌‏ها را می‏‌بوسیم و یا اشیائی را متبرک به ضریح می‏‌کنیم و این کارها شرک و حرام است؟

پاسخ :
پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.
احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که برای آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشی مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشی از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگی و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار می‌باشند.
بوسیدن ضریح امامان(ع) و اولیای الهی، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزی را که منتسب به معشوق است، می‌‌بوید و می‌بوسد و به سینه می‌‌چسباند.
برای زائر امام معصوم(ع)، خود سنگ و چوب ارزشی ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش؛ یعنی، امام معصوم است.
به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایی خود را باز یافت: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلی‌ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ؛ پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بی‌‌شک من از [عنایت] خدا چیزهایی می‌‌دانم که شما نمی‌‌دانید؟» (سوره یوسف، آیه ۹۶).
تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونه‌‌ای از تبرّک و استشفا به چیزی است که به شکلی منسوب به اولیای الهی است.
بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنی، اصحاب پیامبر اکرم(ص) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم می‌‌آوردند تا هر کسی قطره‌‌ای از آب وضوی ایشان را به عنوان تبرّک برگیرد؛ به گونه‌‌ای که نمی‌‌گذاشتند قطره‌‌ای از آب وضوی پیامبر(ص) بر زمین بریزد و اگر به کسی چیزی نمی‌‌رسید، از رطوبت دست دیگری استفاده می‌‌کرد.(صحیح بخاری، ج ۱، ص ۳۳ و ج ۷، ص ۵۰؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۳۲۹ و ۳۳۰).
اگر تبرّک جستن به قطرات آب، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهی و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.
سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذای پیامبر(ص)، چاه‌‌هایی که آن حضرت از آن آب نوشیده‌‌اند و. - چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان - بوده است.(صحیح بخاری، ج ۳، ص ۳۵؛ کتاب المغازی؛ فضائل اصحاب النبی، باب مناقب علی بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح ۱۳۲؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح ۳۲۳ و ۳۲۶؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۶۸).
بنابراین بوسیدن و تبرّک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالی) شرک نیست. بر اساس داوری وهابیان - که صرف بوسیدن و تبرّک جستن به آثار اولیای الهی شرک و حرام است - پیامبر اکرم و اصحابشان و نیز یعقوب نبی و همه انسان‌‌ها - حتی خود وهابیان که فرزندان خود را می‌‌بوسند - مرتکب شرک و حرام شده‌‌اند!!


مقدمه

قال الله الحکیم : (ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدینا و الاخره : آنانکه خدا و رسول را به مخالفت آزار و اذیت می‌کنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده است .[۱۰۶]

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : (لا یحل للمسلم اءن یشیر الی اءخیه بنظره تؤ ذیه : برای مسلمان روا نیست ، به برادر مؤ من نوعی نگاه کند که موجب اذیت او شود[۱۰۷]

شرح کوتاه :

از آنجایی که خلائق عیال حق هستند و سر آمد آنها اهل ایمان است ، کسی که برای خلائق سودمند باشد نزد خدا محبوب است .

منشاء اذیت و آزار آنها را مخصوصا مؤ من بهر شکل از دشنام و تهمت و ستم ، و . . . فراهم کند انگار با خدا اعلان جنگ کرده است ، چنانکه در قیامت حق تعالی می‌فرماید :

(کجایند کسانی که در دنیا دوستانم را اذیت می‌کردند؛ عده‌ای برخیزند در حالی که صورتشان گوشت ندارد ، خداوند امر می‌کند آنان را به دوزخ بیندازند . )

پس پرهیز از هر نوع آزار به دیگران از پدر و مادر و همسایه و دوست لازم و ضروری است و اگر احیانا اتفاق افتد از طرف مقابل بخواهد او را ببخشد .

اذیت به امام سجاد علیه السلام

مردی شجاع در مدینه بود که همه را می‌خندانید و با مسخرگی رزق و معیشت خود را در می‌آورد .

جماعتی گفتند : خوب است امام سجاد را دعوت کنیم و قدری او را بخندانی ؛ شاید از گریه‌های زیاد لحظه‌ای ساکت شود .

جمع شدند و رفتند خدمت امام ، که در راه حضرت را دیدند ، با دو نفر از غلامان می‌آمد . آن شخص عبای امام را از شانه اش جمع کرد و به شانه اش انداخت و همراهان شروع به خنده کردند .

امام فرمود : این کیست ؟ گفتند : مردی است که مردم را می‌خنداند و از آنها پول می‌گیرد .

فرمود : به او بگویید ، روز قیامت آنان که عمر خود را به بطالت گذرانیدند زیان می‌برند .

بعد از این کلام آن شخص دست از اذیت و حرکات ناشایست کشید و به راه راست هدایت یافت .[۱۰۸]

قارون و موسی علیه السلام

حضرت موسی علیه السلام در راه ابلاغ رسالت بسیار رنج کشید و به انواع اذیت و آزار از فرعون و بلعم باعورا و دیگران مبتلا بود تا جائی که قارون پسر عموی موسی علیه السلام از این قاعده آزار رساندن مستثنی نبود .

او ثروت زیادی داشت و به اندازه‌ای داشت که چندین جوان نیرومند ، کلیدهای خزانه او را حمل و نقل می‌کردند ، و از خانهای گردن کلفتی بود که به زیر دستانش ظلم می‌نمود .

موسی علیه السلام مطابق فرمان خدا ، از او مطالبه زکات می‌کرد ، او می‌گفت : من هم به تورات آگاهی دارم ، و کمتر از موسی نیستم ، چرا زکات مالم را به او بپردازم !

سرانجام غرور قارون باعث شد که تصمیم خطرناکی گرفت ، و آن این بود که : به یکی زن که خوش سیما و خوش قامت و فریبا بود گفت : صد هزار درهم به تو می‌دهم که فردا هنگامی که موسی برای بنی اسرائیل سخنرانی می‌کند در ملاعام بگویی موسی با من کرد .

آن زن ، این پیشنهاد ناجوانمردانه را پذیرفت . فردای آن روز ، بنی اسرائیل اجتماع کرده بودند موسی تورات را به دست گرفته و از روی آن ، مردم را موعظه می‌کرد .

قارون با زرق و برق همراه اطرافیان خود در آن اجتماع شرکت نموده بود ، ناگهان آن زن برخاست ، ولی وقتی سیمای ملکوتی موسی علیه السلام را دید ، از تصمیم قبلی خود منصرف شد و با صدای بلند گفت :

ای موسی ، علیه السلام بدان که قارون صد هزار درهم به من داد تا در ملاعام به بنی اسرائیل بگویم تو مرا به سوی خود خوانده‌ای تا با من کنی . تو هرگز مرا به سوی خویش دعوت نکرد ای ، خداوند ساحت مقدس تو را از چنین آلودگی منزه نموده است .

در این هنگام دل پر درد و رنج موسی شکست و درباره قارون چنین نفرین کرد : ای زمین قارون را بگیر و در کام خود فرو بر .

زمین به امر الهی دهن باز کرد و قارون و اموالش را به اعماق زمین فرو برد .

در نقل دیگر آمده است که : حضرت موسی مردم را به احکام و شریعت موعظه می‌کرد ، به این مطلب رسید :

کسی که کند ولی همسر نداشته باشد صد تازیانه به او می‌زنیم ، و کسی که کند و همسر داشته باشد ، او را سنگسار می‌کنیم تا بمیرد .

قارون برخاست و گفت : گر چه خودت باشی ؟ موسی فرمود : آری قارون گفت : بنی اسرائیل گمان می‌کنند که تو با فلان زن کرده‌ای !

موسی علیه السلام گفت من ؛ آن زن را به اینجا بیاورید ، اگر چنین ادعائی کرد ، طبق ادعایش عمل کنید .

آن زن را نزد موسی علیه السلام آوردند و موسی به او قسم داد که راست بگوید ، آیا من با تو آمیزش کرده‌ام زن هماندم منقلب شد ، که با این تهمت پیامبر علیه السلام خدا را بیازارم ؛ با صراحت گفت : نه ، آنها دروغ می‌گوید ، قارون فلان مبلغ را به من داد تا چنین بگویم .

قارون سر افکنده شد و موسی به سجده افتاد و گریه کرد و گفت : خدایا دشمن تو مرا آزرد و خواست با تهمت مرا رسوا سازد ، اگر من رسول تو هستم مرا بر او مسلط گردان . . . و نفرین کرد و عذاب الهی یعنی زمین او را به کام خود فرو برد .[۱۰۹]

ایذاء مؤ من حرام است

(حسن بن ابی العلاء) گوید : من به همراه بیست نفر به سوی مکه حرکت کردیم و در هر منزلی از برای آنها گوسفندی می‌کشتم چون وارد بر امام صادق علیه السلام شدم ، حضرتش فرمود :

وای بر تو این حسین علیه السلام ، آیا مؤ منین را ذلیل می‌کنی و آنها را اذیت می‌نمایی عرض کردم : پناه می‌برم به خدا از این موضوع فرمود : به من رسیده است که تو در هر منزلی گوسفندی از برای هم سفری‌های خود می‌کشتی .

عرض کردم : آری ولکن به خدا قسم من برای خشنودی پروردگار این کار را می‌کردم حضرت فرمود : آیا نمی‌بینی در آنها کسانی هستند که دوست دارند دارای مال باشند و مانند تو آنها نیز نیکوئی کنند ، و حال آنکه قدرت ندارند ، و بر آنها گران می آید !

عرض کردم : توبه می‌کنم و دیگر این عمل را انجام نمی‌دهم حضرت فرمود : حرمت مؤ من نزد خدا بزرگتر است از هفت آسمان و هفت زمین و فرشتگان و کوه‌ها و آنچه در آنهاست . [۱۱۰]

ایذاء به امیرالمؤ منین علیه السلام ایذاء به پیامبر است

(عمرو بن شاس اسلمی ) که از اصحاب (حدیبیه ) است روایت کرد که : من با علی علیه السلام به سوی یمن رفتیم در این سفر من از او رنجیدم و کینه اش در دلم جای گرفت .

همین که از سفر آمدیم ، در مسجد نزد مردم از برخورد علی علیه السلام شکایت کردم . سخنانم دهن به دهن به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید .

روزی صبح داخل مسجد شدم ، دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله با جمعی از اصحاب در مسجد می‌باشد . همین که مرا دید نگاه تندی به من کرد و همچنان نگاهش را ادامه داد تا نشستم .

آنگاه فرمود : ای عمرو به خدا سوگند مرا اذیت کردی ! عرضه داشتم پناه می‌برم به خدا از اینکه ترا بیازارم .

فرمود : آری مرا آزردی ، چون هر کس علی علیه السلام را بیازارد مرا آزرده است .[۱۱۱]


ﺴﺮﻩ ﻣﻔﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﺪﻣﺖ
ﻭﻗﺘ ﺑﺮﺸﺘﻢ ﺩﺪﻡ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺭﺶ ﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻏﻤﻦ ﺩﻡ ﺩﺭﻩ ﺣﺎﻁ ﻭﺍﺴﺎﺩﻩ ! ﻔﺘﻢ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺷﺪﻩ ؟؟ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻭ !!! ﻃﺎﻗﺘﺸﻮ ﺩﺍﺭﻡ !! . . ﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﻦ !!! . . ﻮﻟﻪ ﺸﺘﺮﻭ ﺮﺕ ﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﺪﻡ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻮﻤﻢ ﺭﺶ ﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻏﻤﺒﺎﺩﺮﻓﺘﻪ !!!! ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺷﺪﻩ !! ﺑﺎﺑﺎ ﻃﻮﺭﺶ ﺷﺪﻩ ؟؟؟ ﺑﻮ !!! ﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻬﺖ ﻣﻪ !!! . . . ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺒﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺮ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﺎﺭ ﻣﺸﻪ !!!! . . . ﺍﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻪ ﻓﻬﻤﺪﻡ ﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻔﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎ !!! ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺶ ﺷﺪﻩ !!! ﺑﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ، ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺪﻓﻌﻪ ﺯﺩ ﺯﺮﻩ ﻮﺷﻤﻮ ﻭ ﻔﺖ : . . . . . . . .
ﻣﺮﺗﻪ ﺧﺮ !!! ﺭﻓﺘ ﺧﺪﻣﺖ !!!! ﺮﺍ ﻣﺎﺷﻦ ﺭﺶ ﺗﺮﺍﺷﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﺩ !!


پسرک از پدر بزرگش پرسید: پدر بزرگ درباره چه می نویسی؟
پدربزرگ پاسخ داد : در باره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، تو هم مثل این مداد بشوی!
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید: اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام!
پدر بزرگ گفت : بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی ، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی:
صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست ، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد .
صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر و زیباتر) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی ، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه ، از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست ، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری ، مهم است .
صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است .
و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . پس بدان هر کار در زندگی ات می کنی ، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی ، هشیار باشی و بدانی چه می کنی.


در آیه ی 7 سوره ی مبارکه ی ابراهیم خداوندشرطی برای افزایش نعمت بیان میکند و در ادامه ی آیه نتیجه ی کفران نعمت نیز بیان شده است.

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَ‌بُّکُمْ لَئِن شَکَرْ‌تُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِن کَفَرْ‌تُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

بهرام پور: و آن‌گاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزارى کنید، البته نعمت شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسى کنید عذاب من بسیار سخت است

مجتبوی: و هنگامى که پروردگارتان به شما آگاهى داد که اگر سپاس گزارید همانا شما را [نعمت‌] بیفزایم، و اگر ناسپاسى کنید هر آینه عذاب من سخت است




:small_orange_diamond:دیروز که آب رودخانه‌ها درمنطقه شطیط آبادان بالا اومد، پلاک و استخوان‌های بجامانده از یک شهید دفاع مقدس با نام ایرج کاویانی پیدا شد که تا قبل از این اسم این شهید عزیز در لیست مفقودین بود.

:heart:عشق یعنی یه پلاک.
ش.قلی پور آبکناری

بی‌تردید دفاع مقدس ملت ایران برگرفته از نهضت انسان‌ساز عاشورا است و بر این اساس، رزمندگان اسلام همواره با تاسی از حضرت سیدالشهداء(ع) وجب به وجب از خاک میهن اسلامی دفاع کردند و همین تاسی از آن حضرت را در نوشته‌هایشان به ویژه وصیتنامه‌هایشان به وضوح مشاهده می‌کنیم.

یکی از تاکیدات بسیاری از شهیدان در وصیتنامه‌هایشان حفظ حجاب در ن و غیرت در مردان است. در ادامه بخشی از وصیت نامه شهید سعید زقاقی به مادرش را می‌خوانید:

«مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن …

زمان تشیع و تدفینم گریه نکن …

زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن …

فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و ن ما عفت را …

وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت، مادرم گریه کن که اسلام در خطر است …»


،اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی است.

به دلیل آشنایی بیشتر و تلمذ در پیشگاه پروردگار الهی و ائمه معصومین، هر روز یک حدیث از معصومین (ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می‌شود.

امام سجاد علیه السلام:

اللّه ُ . یَنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمِ بِما هُوَ عادِلٌ بِحُکمِهِ.

خداوند به خاطر قضاوت عادلانه اش، از ظالم انتقام مى گیرد.

[تفسیر امام حسن عسکرى علیه السلام، ص ۳۴۹، ح ۲۳۲]



همگان نامه اعمال را نامه‌ای می دانند که تمام کار‌های خوب و بد انسان در آن نوشته شده و در آخرت به دست وی داده می شود. براساس روایات، دو فرشته بر شانه راست و چپ هر فردی قرار دارند که یکی از آن‌ها کار‌های خوب و دیگری کار‌های بد را ثبت می‌کند.

بر پایه آیات قرآن، در قیامت نامه اعمال نیکوکاران را به دست راست آنان می‌دهند و به بهشت فرستاده می‌شوند و بدکاران نیز نامه خود را با دست چپ یا از پشت سر دریافت می‌کنند و به جهنم می‌روند.


این مطلب را از دست ندهید: آنچه روز قیامت از انسان پرسیده می شود؟


قرآن کریم، با واژه‌های «کتاب»، «زبر»، «طائر» و «امام مبین» از «نامه اعمال» یاد کرده است و مفسران با استناد به قرآن، از سه نوع نامه اعمال، ویژه افراد، امت‌ها و همه انسان‌ها نام می‌برند.

در اینکه جنس «نامه اعمال» چیست، چند نظریه وجود دارد. از جمله چیزی شبیه نامه‌های مادی، روح انسان، حقیقت اعمال یا آثار اعمال انسان‌ها که در قیامت آشکار می‌شود.

انواع نامه اعمال

مفسران با استناد به آیات قرآن، معتقدند برای هر انسانی، سه نوع نامه عمل وجود دارد؛

  • نامه اعمال ویژه هر فرد که تمام کار‌های نیک و بد و ریز و درشت او در آن ثبت می‌شود.
  • نامه اعمال ویژه امت‌ها که مجموعه اعمال آن‌ها در آن ثبت می‌شود.
  • نامه اعمالی که کار‌های همه انسان‌ها را در آن ثبت می‌کنند.
  • بعضی از مفسران معتقدند منظور از نامه اعمال نوع سوم، لوح محفوظ است.

نویسندگان اعمال چه کسانی هستند؟

قرآن کریم از نویسندگان نامه اعمال، با تعبیر‌های مُتَلَقِیان، رقیب و عتید و کراماً کاتبین یاد کرده است و بر پایه روایات، همواره دو فرشته همراه انسان هستند.


این مطلب را از دست ندهید: مهمترین اعمال مستحبی برای رشد اخلاق


یکی از آنان بر شانه راست او قرار دارد و اعمال نیک وی را ثبت می‌کند. فرشته دیگر بر شانه چپ اوست و اعمال بد او را می‌نویسد.

برخی از روایات، تعداد آنان را چهار عدد دانسته‌اند؛ بدین‌گونه که دو فرشته، مامور ثبت اعمال روز و دو فرشته دیگر مامور ثبت اعمال شب هستند.

از بعضی روایات استفاده می‌شود فرشتگان، کار‌های خوب را سریع می‌نویسند؛ اما کار‌های بد را چندین ساعت دیرتر ثبت می‌کنند. به این امید که فرد گناهکار توبه نماید یا کار نیکی انجام دهد که اثر آن کار بد را از بین ببرد.

در روایات آمده یکی از دلایل نوشتن نامه عمل، این است که در قیامت انسان‌ها نتوانند کار‌هایی که انجام دادند را انکار کنند.

به‌علاوه اینکه در دنیا نیز از حضور فرشتگان شرم کنند و گناه انجام ندهند.


چرا فرشتگان اعمال انسان را می‌نویسند؟

در قرآن می‌خوانیم که فرشتگان حافظان اعمال انسان‌ها هستند:

«وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ. کِراماً کاتِبینَ. یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون»؛

و البته بر شما نگهبانانى است. بزرگوارانى نویسنده (از فرشتگان)؛ که [ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص]آنچه را می‌کنید می‌دانند.


این مطلب را از دست ندهید: چه گناهی برای انسان بسیار خطرناک است؟


منظور از «حافظین» در این آیه شریفه، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسان‌ها اعم از نیک و بد هستند که در آیه دیگری از قرآن تعبیر به «رقیب» و «عتید» شده است:

«هیچ سخنى را بر زبان نمی‌آورد جز آن‌که در نزد او فرشته مراقب حاضر و آماده‌اى [براى نوشتن]است» و در آیه دیگری می‌خوانیم: «[به یاد آر]آن‌گاه که آن دو (فرشته) دریافت‌کننده، از راست و از چپ او نشسته [افکار و اعمال او را]دریافت می‌کنند».

این آیات شریفه اشاره دارند به این‌که اعمال انسان غیر از طریق یادآوری خود صاحب عمل، از راه دیگری نیز محفوظ است و آن محفوظ بودن با نوشتن فرشتگان نویسنده اعمال است که در طول زندگی هر انسانی موکل بر او هستند و انسان‌ها بر معیار آن اعمال؛ پاداش و کیفر می‌بینند.

همچنان که فرمود: «نامه‌ات را بخوان؛ کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى».

چرا نامه اعمال انسان بدست فرشتگان نوشته می‌شود؟

درباره این‌که چرا خداوند فرشتگان را بر انسان گماشته است، دلایلی بیان شده است؛ از جمله:

  •  تا انسان گمان نکند که خداوند از اعمال آنان بی‌خبر است و این یک نوع لطفی است از جانب خداوند بر انسان؛ زیرا وقتی انسان بداند که خداوند فرشتگانی را گماشته تا به صورت ویژه از اعمال او مراقبت کنند، انگیزه­ اش برای دوری از گناه بیشتر می­ شود.

شخصى از امام صادق (ع) پرسید:


این مطلب را از دست ندهید: قیافه انسان‌ها در قیامت چگونه است؟ / نحوه محشور شدن آدمی در قیامت


علت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسان‌ها چیست، در حالى‌که می‌دانیم خداوند: «عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى‏» است؛ یعنى هر چیزى را که از آن مخفی‌تر نیست می‌داند؟!

امام (ع) در پاسخ فرمود:

«خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آن‌ها را شهود بر بندگانش قرار داد، تا بندگان به خاطر مراقبت آنان، بیشتر مراقب اطاعت الهى باشند، و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند، و چه بسیار بنده‌اى که تصمیم به گناه می‌گیرد سپس به یاد فرشته می‌افتد و خوددارى می‌کند، می‌گوید: پروردگارم مرا می‌بیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهى می‌دهند. علاوه بر این، خداوند به رحمت و لطفش این‌ها را مأمور بندگان کرده، تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آن‌ها دور کند و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آن‌ها نمی‌بینند تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آن‌ها فرا رسد».

از این روایت به خوبى استفاده می‌شود که آن‌ها علاوه بر مأموریت ثبت اعمال، مأمور حفظ انسان از حوادث ناگوار و آفات و وسوسه‌هاى شیاطین نیز هستند.


این مطلب را از دست ندهید: 9 شاهد که در روز قیامت علیه شما شهادت می‌دهند


 از آن‌جا که نظام عالم بر اساس اسباب و مسببات شکل گرفته است، برخی فرشتگان نیز اسبابی برای ثبت و ضبط اعمال انسان‌ها هستند‏.

بنابراین، علاوه بر احاطه علمی خداوند بر ظاهر و باطن انسان دو فرشته نیز مراقب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت می‌کنند، پیوسته، با او هستند و لحظه‌ای از او جدا نمی‌شوند.

انتهای پیام/


مردی ثروتمندعزرائیل نزدش آمد تا جانش را بگیردگریه و زاری کرد و مهلت خواست، اما عزرائیل نپذیرفتگفت: همه دارایی ام را بگیر و فقط یک روز به من مهلت بده. باز هم فایده ای نداشت. مرد گفت: پس فقط به اندازۀ نوشتن یک جمله به من وقت بده. عزرائیل پذیرفتاو نوشت:من خواستم یک روز عمرم را 300هزار دینار بخرم، اما نفروختند.
شما قدر عمرتان را بدانید، چون نه فروختنی است و نه خریدنی.



پرورش یزید در مهد مسیحیت

چون یزید متولد شد، او را به یک زن مسیحی که از طایفه ی بنی کلب همان عشیره ی وحشی بیابانی مادرش میسون بودند سپردند، آنها که به کلی از اسلام بی خبر و به فحشاء و فجایع عادت کرده بودند، یزید را به تربیت و رشد مسیحیت بیابانی تربیت کردند، و او را از بغض و دشمنی اسلام تقویت کردند، خویهای زشت، کردار ناپسند، سگ بازی، شراب خواری، می گساری، قماربازی، خشونت، شقاوت، خودمختاری، عادات زشت و خصال ناپسند آئین تربیت یزید بود. و مسیحیان که از اسلام خوشدل نبودند، دل این کودک را پر از کینه و بغض اسلام نمودند.

وصیتهای پدرش درباره ی اهالی مکه و مدینه و اشعار خودش که مولود روح خبیث او بوده نمونه ی بارزی از صفات و سجایای این مولود عجیب است. یزید مانند پدرش با دشمنان اسلام آمیزش نزدیک داشت، و همنشین جام و باده و قمار و عیش و عشرت آنها بوده، و برای نابود ساختن مسلمین و اسلام از هیچ کاری دریغ نداشت.

یزید مانند پدرش که از رومیان حمایت می کرد و به ضرر اسلام قیام می کرد، در ت خارجی خیانت بزرگی به اسلام نمود. موقعی که قشون اسلام جزیره ی قبرس را محاصره کرده بودند و نزدیک بود تصرف کند، یزید از یونانیها پول گرفت و فرمان داد لشکریان اسلام مراجعت کنند.

معاویه و یزید در شهر مدینه کاری کردند که در تاریخ نظیر نداشت، اصمعی می گوید: پس از فاجعه ی قتل عام اهل مدینه که در کوچه ها و خانه های شهر مدینه خون جاری بود و به ناموس مردم و ن و دختران اهل مدینه آشکارا و خیانت کردند، به مدینه آمدم جز از دسته های جوانان و ن هرزه ی شامی کسی را در مدینه ندیدم. ۱۲ هزار دختر باکره از صحابه ی پیغمبر «صلی الله علیه و آله و سلم» و بزرگان مسلمین را

فرمان بی ناموسی داد و اموال آنها را بر اوباش شامی مباح ساخت.

بنی امیه مخصوصا معاویه و یزید در تمام کشورهای اسلامی برضد قرآن و فضیلت و انسانیت می کوشیدند و رذایل اخلاقی را به جای فضایل آدمیت اجرا می کردند، ظلم و بیدادگری جای خود را به عدالت و انصاف داده، مصونیت فردی برای کسی نبود، محیط مسلمانان تاریک و متزل گردید، امنیت وجود نداشت. مکر، دورغ، شهوت رانی، فحشا حکومت استبدادی، جای عدالت اجتماعی حکوت علی «علیه السلام» را گرفت. حزب بنی امیه به مقاصد دیرین خود رسیدند و به تمام شئون زندگی مسلمین دست تعدی و دراز کردند. این مقدمات با آوارگی بزرگان اصحاب و مسلمین، سبب شد که یک شخصیت بزرگی مانند حسین بن علی «علیه السلام» قیام کند. اگر او قیام نمی کرد و قیام خونین نداشت، کی تاریخ می توانست این جنایات را ثبت کند و حقیقت را روشن سازد. تمام این فجایع را حسین بن علی «علیه السلام» در سفر خود تا کربلا، و خواهرش در بازگشت از کربلا تا مدینه، بر مردم دنیای آن عصر روشن کرد و به گوش جهانیان رسانید.

گفتیم بنی ثقیف طایفه ای از اعراب متمول حجاز بودند که در سفر شام از غلامان رومی می خریدند. پدر امیه از غلام زاده های رومی بود که عبدمناف از بنی ثقیف خرید و پسر خود خواند، تبنی و پسرخواندگی به شهادت قرآن در عرب سیره ی معمولی بود ولی در اثر تربیت نژادی رومی و استعداد یک فامیل بزرگی در عرب تشکیل دادند و ننگ عرب و اسلام بودند.

در اسلام هم مخصوصا زمان امام حسن، رومیان که در شام قرنها سابقه ی حکومت داشتند خواستند به دست معاویه ممالکی را که مسلمین گرفته بودند مسترد دارند. و نقشه ی این کار را به وسیله ی حزب اموی زمان خلافت عثمان ریختند تا بالاخره پس از امیرالمؤمنین، به دست معاویه، اسلام را از فتوحات و پیشروی و از خط سیر خود منحرف ساختند.

علمای اجتماع می گویند: جمعیت ها نماینده ی روحیه ی ملل است و عائله ی عنوان جماعت است، و اصلاح جامعه و جماعت مبتنی بر اصلاح خانواده و افراد است، و اصلاح نظام اجتماع بر پایه ی اصلاح نظام عائله است. و اسلام بزرگترین مکتب اجتماعی را تشکیل داده و به وسیله ی نماز یومیه و نماز عیدین و جمعه و جماعت و حج و زکاة و صدقات رابطه ی قوی و جاذه ای نیرومند برای اجتماع مسلمین بوجود آورد که اول خود و خانواده مهذب شود، و پس از آن جامعه و ملل بشری. بنی امیه که دشمن دیرینه ی اسلام بودند به کلی این روابط حسنه را از میان برداشتند و نظام عائله را محترم نشمردند. و قبل از هر چیز شرافت و نسبت نظام عائله را با انتساب زیاد بن ابیه به پدرش ابوسفیان از بین برد، و انساب عرب را که از بزرگترین مفاخر ملی آنها بود برای پدرش اثبات نمود و نادیده انگاشت، و این جنایت را برای پسرش نیز تثبیت کرد، و از ن معروفه میسون را گرفت و یزید از او متولد شد، و یکی از همان زانیه ها را برای یزید او عقد بست. معاویه با حیله و تدبیر أرینب بنت اسحاق زوجه ی عبدالله بن سلام قرشی که عامل معاویه در عراق بود و به وجاهت و بلاغت و جمال و کمال و شرف و کثرت مال مشهور بود فریب داد که برای یزید عقد کند، ولی چنانچه بیان کردیم موفق نشد.

ژوزف ماک کاپ در کتاب «تفوق اسپانیا» می نویسد:

یزید یکی از مخبرین اسلام بود (جاسوس برای نصاری) و از کفار عظیم به شمار می رفت. مادر او مسیحی و شاعره و تمام خشونتهای صحرائی را دارا بود چنانچه یزید را بر روی اسب بزرگ کرد، و از بالشهای ابریشمی دربار پدرش معاویه متنفر بود، لذا یزید از تحت تأثیر محیط سلطنت معاویه خارج شد و ابدا با دین اسلام موافقتی نداشت، بلکه هر وقت فرصتی به دست می آورد تحقیر فراوان می نمود، و در خانه ی مادر مسیحی خود به آزادی شراب می خورد، و برای اجرای خواهش های نفسانی خود و پیروی آن و اجراء دلخواه خویش ابدا رادع و مانعی نداشت. او نه آداب عربیت و نه تربیت درباره ی خلافت و نه آشنائی با دین، هیچ فضیلتی نداشت.

وقتی یزید به خلافت رسید، از مسلمین مکه و مدینه که از تربیت فاسد او اطلاع داشتند بیعت طلبید، ولی آنها زیر بار نمی رفتند. و گفته شده که: فرمان خلیفه روی ورق کوچکتر از گوش موش نگاشته شد، و این خود علامت آن بود که تا چه اندازه دبیران دربار به کارهای خود دلبستگی دارند و همین موجب شورش مسلمین بود.

یزید اساسا دارای جمیع اخلاقهای پست حیوانی بود، و بی اندازه باتقوی و تقدیس دشمنی می ورزید. او جوانی سست و بی بندوبار بود، میل داشت اسلام را مضمحل نموده، تمدن مخصوصی به وجود آورد، سربازان خود را به شهرهای مقدس می فرستاد و آنها را در خون و مال و عرض و ناموس مردم آزاد می گذاشت، بطوری که با کمال وقاحت اسبهای خود را نزدیک قبر رسول خدا بستند و تا توانستند مسلمین را غارت کردند، و آنچه توانستند به غارت و اسارت به افریقا بردند تا شمع تمدن اسلامی را خاموش کردند. [۱] .

اثر حکومت شوم یزید چنان شد که نفوذ زنها را در دربار خلافت تحکیم و تقویت نموده، بطوری که یکی از آل مروان بیوه ی یزید را به زور به زنی بگرفت. او خواب بود که آن زن بالشی روی دهن او گذاشت و نشست تا خفه شد. استقلال و قدرت ن یکی از نتایج شوم حکومت آل سفیان و آل زیاد و آل مروان بود تا آنجا که زن یکی از خلفا درب منزل را به روی شوهرش بست و اجازه ی بیرون رفتن به او نداد. دختر خلیفه ی دیگر اموی در چوگان بازی رسما شرکت کرد. [۲] .

خلفا لباسهای براق طلائی و شلوار سیاه ابریشمی پوشیدند، چشمه های شراب در خانه ها روان و جاری بود. یکی از آنها چون خواست به مکه رود، هزار سکه ی نقره به آرایشگری اجرت داد تا او را زینت کند، و چون آرایشگر گفت: می توانم با این مبلغ مادرم را آزاد سازم هزار سکه ی دیگر به او داد. همین خلیفه اموی ۶۰۰۰۰۰۰ (شش میلیون) لیره از خزانه ی عمومی دزیده بود و خزانه آنقدر پر و مملو بود که در آن اثری نداشت، اینها عکس العمل سلطنت خودمختاری معاویه و پسرش یزید بود.

صفحات اوراق زندگی بنی امیه مشمول به و جنایات و فحشا و مسکرات است، و درست نقطه ی مقابل مهد عصمت و عفت و طهارت و تقوی و حجب و حیای آل محمد«صلی الله علیه و آله و سلم» بوده اند.

پاورقی

[۱] عظمت مسلمین در اسپانیا ژوزف ماک کاپ ص ۴۲.

[۲] امروز هم اکثر این تها در ممالک اسلامی به دست مزدوران مسیحی اجرا می‏شود!!.

ولیعصر



مأمون رقی نقل می کند:

روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم، سهل بن حسن خراسانی وارد شد، سلام کرده، نشست. آن گاه عرض کرد:

– یابن رسول الله، امامت حق شماست زیرا شما خانواده رأفت و رحمتید، از چه رو برای گرفتن حق قیام نمی کنید، در حالی که یکصد هزار تن از پیروانتان با شمشیرهای بران حاضرند در کنار شما با دشمنان بجنگند!

امام فرمود:

– ای خراسانی! بنشین تا حقیقت بر تو آشکار شود.

به کنیزی دستور دادند، تنور را آتش کند. بلافاصله آتش تنور افروخته شد، به طوری که شعله های آن، قسمت بالای تنور را سفید کرد.

به سهل فرمود:

– ای خراسانی! برخیز و در میان این تنور بنشین!

خراسانی شروع به عذر خواهی کرد و گفت:

– یابن رسول الله! مرا به آتش نسوزان و از این حقیر بگذر!

امام فرمود:

– ناراحت نباش! تو را بخشیدم.

در همینهنگام، هارون مکی، در حالی که نعلین خود را به دست گرفته بود، با پای وارد شد و سلام کرد.

امام پاسخ سلام او را داد و فرمود:

– نعلین را بیانداز و در تنور بنشین!

هارون نعلینش را انداخت و بی درنگ داخل تنور شد!

امام با خراسانی شروع به صحبت کرد و از اوضاع بازار و خصوصیات خراسان چنان سخن می گفت که گویا سال های دراز در آنجا بوده اند. سپس از سهل خواستند تا ببیند وضع تنور چگونه است. سهل می گوید، بر سر تنور که رسیدم، دیدم هارون در میان خرمن آتش دو زانو نشسته است. همین که مرا دید، از تنور بیرون آمد و به ما سلام کرد.

امام به سهل فرمود:

در خراسان چند نفر از اینان پیدا می شود؟

عرض کرد:

– به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمی شود.

آن جناب نیز فرمودند:

آری! به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمی شود. اگر پنج نفر همدست و همداستان این مرد یافت می شد، ما قیام می کردیم.

منبع: داستان های بحارالانوار ، ج ۱ ، داستان۴۱


هنگام مرگ ، هنگام مرگ انسان
زمانی که انسان می میرد روح او کاملا از بدنش جدا می شود که در این لحظه اتفاقاتی برای او می افتد و در هنگام مرگ با دیدن بعضی چیزها به پایان عمر خود پی می برد.

اتفاقاتی که هنگام مرگ برای انسان رخ می دهد؟

بسیاری از ما درباره لحظه مرگ و جان دادن صحبتهایی را شنیده ایم و فرا رسیدن آن لحظه و اتفاقاتی که قرار است برایمان پیش آید ، خوف و وحشت داریم . در لحظه مرگ برخی از واقعیت ها که در زمان حیات، بر انسان پوشیده است ، بر او آشکار می ‏شود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا می گذرد، فرشته مرگ را می بیند و در آستانه جهان غیب قرار می گیرد. در این بخش از نمناک شما را با اتفاقاتی که لحظه مرگ می افتد آشنا می کنیم.هنگام مرگ

هنگام مرگ


هنگام مرگ چه اتفاقی می افتد؟

آدمی در لحظه جان دادن چه می بیند؟

در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند و برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود.

مشهودات اهل ایمان و کفر در لحظه مرگ به اعمال آن ها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را می بینند ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.

فرشته ملک الموت

انسان ها در هنگام مرگ بعضی چیزها مثل شیطان و فرشتگان برایش متمثل می شود. محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ می بیند ، در می یابد که زندگی دنیایش پایان یافته و در این موقع، بسیار نگران و مضطرب می شود و فشار روحی زیادی بر او وارد می شود. انسان نیکوکار فرشتگان قبض روح را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده می کند اما اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند.


چهره ی ترسناک فرشته ملک الموت برای کافران

فرشتگان ثبت اعمال

هر انسانی پس از مرگ، فرشتگان ثبت اعمال را می بیند و بلافاصله از وضع خود آگاه می شود و می فهمد آیا بهشتی و اهل سعادت است یا جهنمی و اهل عذاب می باشد. یکی دیگر از مشهودات محتضر در اولین مراحل انتقال، فرشتگان مأمور بر رزق و روزی است.

امامان و پیامبران

هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر آنکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) همگی (با بدنی مثالی) نزد او مجسم و حاضر می شوند، به طوری که آنان را می بیند. اگر محتضر از مؤمنان باشد، وقت مشاهده به آنان علاقه پیدا می کند و عشق می ورزد، و اگر از مؤمنان نباشد، هنگام مشاهده ایشان، آنان را دشمن می دارد و به دیدار آنان علاقه ای ندارد.


دیدن امامان و پیامبران پس از مرگ

بهشت و درجات والای آن

انسان مومن پس از مرگ بهشت و درجات والای آن را می بیند در حالی که به واسطه جدا شدن از زن و زندگی، حسرت و اندوه فراوانی دارد ملک الموت به او بهشت را نشان می دهد و می گوید:اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمت ها را دریابی؟ می گوید:به خدا قسم مشتاقم و حاضرم.»

شیطان

در برخی از روایات آمده است که هنگام مرگ شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین انسان حاضر می شوند تا وی را وسوسه کنند و در دینش به شک اندازند و او را به کفر بکشاند اما اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمی تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.


وسوسه انسان توسط شیطان در هنگام مرگ 

مال ، اولاد و اموال

مال و اولاد و اعمال فرد از دیگر اموری که برای محتضر به صورت مثالیه خود مجسم می گردد. در فرمایش امام علی آمده است که هنگامی که انسان متوجه مال خود می شود ومی گوید:(ای مال)! به خدا سوگند من بر (جمع) تو حریص و (بر انفاق تو) بخیل بودم (شب و روز خود را برای تحصیل و به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمی کردم)، پس چه سود و بهره ای از تو برای من است؟ مال (در جواب) می گوید:کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست).

سپس متوجه فرزندان خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من برای شما پدری مهربان و حامی و نگهدرانده شما بودم، پس (در این حال) چه نفع و فایده ای از شما برای من هست؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و در آن پنهان می سازیم.

متوجه اعمال خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایده ای از تو برای من هست؟ می گوید:من قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.


انسان هنگام جان دادن چه میبیند؟

فراز و نشیب های عمر

عالم برزخ و عالم دنیا با یکدیگر متفاوتند و هر حرکتی در دنیا نیازمند زمان است اما در عالم برزخ چنین نیست. عالم برزخ مانند عالم رویا وخواب است ، زمانی که خواب می بینیم رویاها و صحنه هایی را می بینیم که شاید گاهی روزها وقت لازم دارد تا دیده شود اما وقتی از خواب بیدار می شویم ، می بینیم یک ساعت بیشتر در خواب نبوده ایم .

پس انسان در یک ثانیه می تواند ملک الموت را ببیند و همچنین می تواند تمام فراز و نشیب های 70 سال عمرش را آن لحظه ببیند .محتضر از فرازهای و نورانیش شدیداً غرق لذت توصیف نشدنی می شود و از فرازهای ظلمانی و تاریکش شدیداً ناراحت می شوداما این لذت و ناراحتی ممکن است یک ثانیه یا کمتر از یک ثانیه باشد.


دیدن فراز و نشیب های عمر در یک ثانیه

شرایط کسی که سکته می کند

بین کسانی که یک لحظه سکته می کنند و می میرند و کسانی که مدتی در حالت احتضار و جان کندن هستند فرقی نمی کند. از نظر شرعی انسان زمانی می میرد که روح از بدنش کاملاً جدا شده باشد یعنی متخصص بگوید مرده. بنابراین کسی که سکته کرده اگر احتمال می دهید که نمرده او را نگه دارید دفن نکنید تا یقین کنید که مرده است .مرگ زمانی اتفاق می افتد که روح انسان توسط فرشتگان الهی قبض شده و دیگر برگشت هم ندارد.


قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله:

إنَّ أبوابَ السَّماءِ تُفتَحُ فی أوَّلِ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ و لاتُغلَقُ إلى آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ.

درهاى آسمان در شب اوّل ماه رمضان گشوده مى شود و تا آخرین شب این ماه بسته نمى شود.

بحار الأنوار، ج ۹۶، ص ۳۴۴.

برخی از ماه‎ها و ایام سال، نزد خداوند تبارک و تعالی از ویژگی خاصی برخوردارند. از آنجا که ماه رمضان، ماه جاری شدن برکات و خیرات الهی به سوی بندگان خویش است و از طرفی ماه توبه و بازگشتن و قبولی آن در درگاه خداوند و ماه نزول قرآن کریم برای هدایت و راهنمایی بشر و نیز ماه نزول سایر کتاب‎های آسمانی می‎باشد، بر تمام ماه‎های دیگر قمری شرافت و فضیلت دارد و به همین جهت، خداوند تبارک و تعالی این ماه را مختص به خودش می‎داند. قرآن کریم، ماه رمضان را، ماه روزه‎داری و تهذیب و خودسازی می‎داند؛[1]

از طرف دیگر بر اساس برخی روایات اسلامی، خداوند تبارک و تعالی، سرنوشت انسان‎ها را در ماه رمضان و شب قدر که یکی از شب‎های آن است، رقم می‎زند و فرشتگان در آن شب که از هزار شب و ماه برتر است، برای تقدیر و تعیین سرنوشت انسان‎ها و آوردن خیر و برکات و تدبیر امور به زمین می‎آیند.[2]

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خطبه‎ای معروف به خطبه شعبانیه فرمود: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد. ماهی که نزد خدا از همة ماه‎ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب‎هایش بر تمام شب‎ها و ساعاتش بر همه ساعات افضل است. ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده، مورد لطف او قرار گرفته‎اید و.»[3]

بنابراین، بر اساس روایات اسلامی و به خاطر فضائل و فوائد منحصر به فردی که در ماه مبارک رمضان وجود دارد، از آن به ماه خدا تعبیر شده است و خداوند در این ماه، برکات و خیرات فراوانی به بندگانش هدیه کرده است.

منابع:
[1]. بقره/ 183.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1367، ج 1، ص 455، 460.
[3]. ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ دوم، 1414، ج 10، ص 313.
مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم


برخی از ماه‎ها و ایام سال، نزد خداوند تبارک و تعالی از ویژگی خاصی برخوردارند. از آنجا که ماه رمضان، ماه جاری شدن برکات و خیرات الهی به سوی بندگان خویش است و از طرفی ماه توبه و بازگشتن و قبولی آن در درگاه خداوند و ماه نزول قرآن کریم برای هدایت و راهنمایی بشر و نیز ماه نزول سایر کتاب‎های آسمانی می‎باشد، بر تمام ماه‎های دیگر قمری شرافت و فضیلت دارد و به همین جهت، خداوند تبارک و تعالی این ماه را مختص به خودش می‎داند. قرآن کریم، ماه رمضان را، ماه روزه‎داری و تهذیب و خودسازی می‎داند؛[1]

از طرف دیگر بر اساس برخی روایات اسلامی، خداوند تبارک و تعالی، سرنوشت انسان‎ها را در ماه رمضان و شب قدر که یکی از شب‎های آن است، رقم می‎زند و فرشتگان در آن شب که از هزار شب و ماه برتر است، برای تقدیر و تعیین سرنوشت انسان‎ها و آوردن خیر و برکات و تدبیر امور به زمین می‎آیند.[2]

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خطبه‎ای معروف به خطبه شعبانیه فرمود: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روی آورد. ماهی که نزد خدا از همة ماه‎ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب‎هایش بر تمام شب‎ها و ساعاتش بر همه ساعات افضل است. ماهی است که شما در آن به میهمانی خدا دعوت شده، مورد لطف او قرار گرفته‎اید و.»[3]

بنابراین، بر اساس روایات اسلامی و به خاطر فضائل و فوائد منحصر به فردی که در ماه مبارک رمضان وجود دارد، از آن به ماه خدا تعبیر شده است و خداوند در این ماه، برکات و خیرات فراوانی به بندگانش هدیه کرده است.

منابع:
[1]. بقره/ 183.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1367، ج 1، ص 455، 460.
[3]. ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ دوم، 1414، ج 10، ص 313.
مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم


بنظر شما دوست دختر و زن زندگی چه تفاوت‌هایی باهم دارند؟ برای چند دقیقه به این سوالات فکر کنید. اگر ازدواج کرده‌اید، همسر شما از چه نظر با دختری که دوستتان بوده است متقاوت است؟ اگر مجرد هستید و یا دوست دختر دارید، دوست دارید همسر آینده‌تان از چه جهاتی با دوست دختر فعلی‌تان متفاوت باشد؟ شرط می‌بندم که افکار بسیار متفاوتی در سر دارید، همان طور که من هم دارم.

بعد از ۳ سال ازدواج با همسر فوق العاده ام، می‌توانم شهادت بدهم دختری که قبلا با او دوست بودم، زمین تا آسمان با زنی که اکنون آن را با افتخار همسرم می‌نامم متفاوت بود. او قطعا در بهترین حالتی که من حتی تصورش را هم نمی‌کردم پیشرفت کرد؛ و حتی بهتر از آن!

اگر به دوران دوستی و داستان ازدواجتان نگاهی بیندازید، به طور اجتناب ناپذیری خواهید دید که دوست دخترتان، چگونه با زنی که با وی ازدواج کرده اید متفاوت است. اگر بخواهم روشنتر بگویم، منظورم این نیست که همسرتان باید یک آدم جدید بشود. آنچه که قصد گفتنش را دارم، این است که کسی که با آن ازدواج خواهید کرد، اولویت‌ها و نگرش او به زندگی و ازدواج، از بسیاری جهات رشد خواهد کرد یا بهتر خواهد شد.

در هر حال، زنی که با او ازدواج می کنید، هرگز شبیه دختری نخواهد بود که قبلا با وی دوست بوده‌اید. در ادامه با مجله موفقیت واگویه همراه باشید تا ۱۴ تفاوت بین دوست دختر و زن زندگی‌تان را باهم برشماریم.

تفاوت‌های بین دوست دختر و زن زندگی

۱. دوست دخترتان نمی خواهد دوستان و یا اعضای خانواده شما را ملاقات کند، او تمام شما را برای خودش می‌خواهد. اما همسرتان می خواهد خانواده و دوستان شما را بشناسد. او می‌داند که بدون وجود آنها، شما امروز اینجا نبودید و کسی که هستید نمی‌شدید.

۲. دوست دخترتان بیش از حد درباره‌ی زیبایی ناخن‌هایش در همه شرایط نگران است. نگران مژه‌هایش که به سبک خاصی که می‌خواهد به چشم بیاید، و همچنین نگران این است که در بین همسالان خودش، زیبا به نظر برسد. زیبایی فیزیکی اش نیز برای خودش بسیار اهمیت دارد.

اما همسرتان بیش از حد نگران ناخن هایش نیست. به جای آن، او نگران این است که آیا برای شوهرش زیبا است یا نه؛ حتی اگر به این معنا باشد که هیچ آرایشی نداشته باشد. او بر زیبایی درونی و باطنی و ساختار شخصیتی اش متمرکز است، چرا که او می داند زیبایی واقعی از درون انسان سرچشمه میگیرد.

۳. دوست دخترتان فقط به شغل و اهداف خودش راجع به زندگی توجه می‌کند. در ذهن او، شما در برنامه‌هایی که برای آینده‌اش ریخته است جایی ندارید.

اما همسرتان علاوه بر خودش، برای کار و اهداف شما هم اهمیت قائل است. او می‌داند که شما هم برنامه‌هایی دارید و پا به پای شما برای رسیدن به اهداف مشترکتان کار می کند. اولویت او ازدواجش است.

۴. دوست دخترتان عاشق سرمایه ایست که شما بدست می‌آورید. او همچنین انتظار دارد وقتی چیزی می‌دهد یک چیزی هم بگیرد.

اما همسرتان می‌خواهد که همراه با خود شما آن سرمایه را بسازد. او معتقد است دو فکر همیشه بهتر از یک فکر است. و وقتی چیزی به شما می‌دهد، انتظار بازگشتش را ندارد.

۵. دوست دخترتان فکر می‌کند که همه چیز را در عالم می‌داند! اما همسرتان نسبت به یادگیری چیزهای جدید، آغوشش باز است و می‌داند که همیشه جای پیشرفت هست.

۶. دوست دخترتان از اینکه خصوصی ترین رازهایش را به شما بگوید می‌ترسد. اما همسرتان عمیق‌ترین رازهایش را با شما سهیم می‌شود؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن خودتان باشد. او به شما اعتماد می‌کند و همه چیز را با شما در میان می‌گذارد. او می‌داند که صداقت و راستگویی همیشه بهترین خط مشی است.

۷. دوست دخترتان در مورد ازدواج با شما و بچه دار شدن هیجان زده نیست. (حتی اگر خودش روزی بخواهد صاحب یک خانواده شود). اما زن زندگی‌تان، از ازدواج و تشکیل خانواده با شما بسیار خوشحال و هیجان زده می‌شود.

۸. دوست دخترتان همیشه تفاوت های خودش را به رخ می‌کشد. اما همسرتان بسیار متواضع تر است، چون می‌داند که ویژگی‌هایش فقط برای شما است و بس.

۹. دوست دخترتان به آشپزی کردن برای شما هیچ اهمیتی نمی‌دهد. اما همسرتان نه تنها عاشق این است که برای شما آشپزی کند، بلکه غذاهای سالم و خوشمزه هم برایتان انتخاب می‌کند. راه رسیدن به قلب مردها، رسیدگی به شکمشان است! این طور نیست؟!

۱۰. دوست دخترتان بیش از حد نگران این است که شما تا چه زمانی با او می‌مانید و چگونه می‌تواند شما را همچنان نگه دارد.

اما همسرتان خیلی نگران حفظ کردن شما نیست، چون او می‌داند که شما می‌خواهید آینده‌تان را با وی بسازید. او به اندازه‌ی کافی عاقل و بالغ است که بداند شما هیچوقت یکدیگر را به زور مجبور به ماندن نمی‌کنید، بلکه هر روز دوباره همدیگر را انتخاب می‌کنید.

۱۱. دوست دخترتان خیلی مشتاق این نیست که با شما بر سر چیزی توافق کند. اما همسرتان راغب به این کار است و مصالحه کردن را یک ضرورت برای یک ازدواج سالم می‌داند.

۱۲. دوست دختر شما همیشه تشنه‌ی توجه دائمی از سمت شماست. اما همسر شما، آینه محبت و توجه شماست، و هرچه عشق و حمایت و احترام برایش قائل شوید به شما باز پس می‌دهد.

۱۳. دوست دخترتان تلاش می کند شما را از کسی که هستید تغییر بدهد، و دائما شما را با دوست پسر قبلی خود مقایسه کند.

اما همسرتان شما را همان گونه که هستید می‌پذیرد و شما را با تجارب قبلی خود مقایسه نمی‌کند. او می‌داند که شما بهترین هستید، و می‌داند که نمی‌توان افراد دیگر را تغییر داد؛ هر چقدر هم که سخت تلاش کند!

۱۴. دوست دختر شما باید سرگرم شود!

اما همسرتان، کسی است که می‌توانید باهم تفریح و آرامش داشته باشید و کارهای مشترک خیلی زیادی انجام دهید. و یا حتی می‌توانید بدون انجام دادن هر کاری، از همراهی با یکدیگر لذت ببرید.

نظر شما راجع به تفاوت‌هایی که گفتیم چیست؟ به نظر شما چه تفاوت‌های دیگری بین دوست دختر و زن زندگی وجود دارد؟ برخی از این تفاوت‌ها می‌توانند در رابطه با دوست پسر و یا مردی که می‌خواهید با وی ازدواج کنید هم به کار برده شوند. لطفا نظرات خودتان را با ما در میان بگذارید، و یادتان هم نرود که این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.



3.6K
[12:06:54 PM]سوالات شرعی بانوان:
:interrobang:درباره حکم ورود ن حیض به مسجد هر کس مطلبی میگوید مثلا برخی میگویند ورود فقط به مساجد جامع گناه است و دیگر مساجد مانعی ندارد، آیا درست است. و اگر شخصی از بستگان نزدیکش فوت شود و حیض باشد باید برای رفتن به مسجد چه کند؟

:pencil2: احکام شرعی را حتما از منبع اصلی یعنی رساله و سایتهای معتبر پاسخگویی پیگیر باشد تا دچار اشتباه نشوید.
۱- ورود شخص جنب و حائض به فتوای تمام مراجع به مسجد حرام است و گناه می باشد. البته حیاط مسجد یا اتاقهایی که مسجد نیست یا حسینیه مسجد اشکال ندارد.
فرقی بین مسجد جامع و مسجد محله وجود ندارد در هر دو حال نمی توان با حالت حیض و جنابت در آن توقف کرد، البته برخی از مراجع می گویند بدون توقف می توان از یک درب داخل و از در دیگر خارج شد!
@soalatebanovan
سوالات بانوان:book:
[1:38:29 PM]

چرا درروایت امده که مومن وسرقت میکند ولی دروغ نمیگوید در حالی که کسی که میکند مسلم است که از گفتن دروغ هم عبایی ندارد.


در آموزه های دینی دروغ، مادر و ریشه گناهان بزرگ شمرده شده است؛ زیرا اگر کسی راه دروغگویی یا فریبکاری را در پیش گیرد، از هیچ گناهی پروا نمی کند و اگر از این یک باز ایستد، امکان باز ایستادن از گناهان دیگر را دارد؛ به همین خاطر، معصومان(ع) بارها بر این نکته تأکید کرده اند که ریشه همه گناهان، همین دروغ است. رسول خدا(ص) می فرماید: «دروغ، ریشه های شر را آبیاری می کند، همان گونه که آب، ریشه های درختان را سیراب می نماید».امام باقر(ع) نیز بر آن است که: «خداوند ـ عزوجل ـ برای بدی ها قفل هایی قرار داد و شراب را کلید آن قفل ها ساخت، و دروغ از شراب، بدتر است». و امام حسن عسکری(ع) می فرماید: «پلیدی ها در خانه ای گذاشته شد و دروغ به عنوان کلید آن معیّن گشت».
در نتیجه می توان ادعا کرد که: در نظام اخلاق اسلامی، دروغ از همه گناهان بدتر است. لذا شخص مؤمن، ممکن است هر گناهی مرتکب شود و هر رذیلتی در او ریشه دار شود، اما دروغ از او سر نمی زند. از این رو رسول خدا(ص) می فرماید: «هر خصلتی در مؤمن ریشه دار می شود، جز دروغ» و چون از ایشان پرسیدند: آیا مؤمن می کند؟ فرمود: «ممکن است گاه چنین باشد». باز سؤال کردند که: آیا مؤمن دست به سرقت می زند؟ فرمود: «ممکن است گاه چنین باشد». باز پرسیدند که: آیا مؤمن دروغ می گوید؟ فرمود: «نه، کسانی دروغ پردازی می کنند که به خدا ایمان ندارند».
با توجه به روایات فوق می توان نتیجه گرفت که دروغ منشا بیشتر گناهان می باشد و اگر این صفت رذیله ترک شود اکثر گناهان ترک خواهد شد. شخصى به حضور پیامبر( ص) رسید، عرض کرد نماز مى خوانم و عمل منافى عفت انجام مى دهم، دروغ هم مى گویم! کدام را اول ترک گویم؟! پیامبر( ص) فرمود: دروغ، او در محضر پیامبر( ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید: هنگامى که خارج شد، وسوسه هاى شیطانى براى عمل منافى عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر( ص) از او در این باره سؤال کند چه بگوید، بگوید چنین عملى را مرتکب نشده است، اینکه دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جارى مى شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهاى خلاف این طرز فکر و سپس خود دارى و اجتناب براى او پیدا شد و به این ترتیب ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.
البته این به معنای گناه نبودن نمی باشد ، در روایتی از پیامبر نقل شده است که فرمود: ای علی! شش پیامد دارد: سه پیامد در دنیا و سه دیگر در آخرت. پیامدهای دنیایش این است که آبرو را می برد، مرگ را شتاب می بخشد و روزی را می برد و پیامدهای آخرتش عبارت است از حسابرسی سخت و دقیق, خشم خدای رحمان و جاودانگی در آتش. (میزان الحکمه / ج ۵ / ص ۲۲۱۳) .
پس می توان نتیجه گرفت که استفاده از این نوع تعابیر در روایات به خاطر منشا بودن دروغ برای سایر گناهان می باشد.
موفق باشید


یک زن جذاب با وجود جذابیت و ظاهری عالی

⚠ اگر غرغرو باشد
⚠ اگر عصبی باشد
⚠ اگر بهانه گیر باشد
⚠ اگر استرس داشته باشد
⚠ اگر بی اعتماد به نفس باشد
⚠ اگر نسبت به مسائل بدبین و با نگاهی منفی بنگرد،

❎ ارزش های خود را نزد همسر به تدریج از دست خواهد داد

ن خوش بین جذابند؛ جذاب بودن مهمتر از زیبا بودنست
زیبایی عادی می شود؛ اما جذابیت عادی نمی شود
چرا که اولی در ظاهر و دومی در باطن است.
@Hamsardary


هیچگاه ناامید نشو ؛
اگر همه درها هم به رویت بسته شوند،
سرانجام او
کوره راهی مخفی را که از چشم همه پنهان مانده، به رویت باز می‌کند.
حتی اگر هم‌اکنون قادر به دیدنش نباشی!

بدان که در پس گذرگاه‌های دشوار، باغی پر نور و زیبا قرار دارد…

شکر کن .
پس از رسیدن به خواسته‌ات شکر کردن آسان است!
بنده آن است که حتی وقتی خواسته‌اش محقق نشده، شکر گوید 

کانال @Hashtrishterii


راز شمع چیه؟؟؟

تا حالادقت کردید که توی مراسم عرفانی و و جاهای مقدس چرا شمع روشن میکنند؟
تا حالا به این فکر کردید که چرا روی کیک تولد شمع میذارن،و لحظه فوت کردن شمع میگن آرزو کن؟
راز شمع چیه؟
عالم خلقت اگه تجزیه بشه به چهار عنصر می رسیم:آب.آتش.باد.خاک.ودر دل این چهار عنصر شعور الهی وجود داره.
اگه موقع دعا کردن جایی باشیم که این چهار عنصر وجود داشته باشن استجابت دعا به شدت اتفاق میفته.
شمعی که میسوزه این چهار عنصر رو با هم داره:
موم شمع:خاک
شعله شمع:آتش
دود شعله:باد
موم ذوب شده:آب
وقتی موقع دعا کردن به شمع در حال سوختن نگاه میکنی به شعور الهی متصل تر میشی.
ودعا به راحتی به عالم بالا میره و به استجابت میرسه اگه با قوانین خیر هماهنگ باشه.
راز شمع اینه
برای همین در محراب ها و مکان های مقدس برای دعا کردن شمع روشن میکنن و روی کیک تولد شمع میذارن و لحظه ی فوت کردنش میگن آرزو کن.!!!

#دکتر_الهی_قمشه_ای



:leaves:
مادر که میشوی تمام زندگیت میشود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت بخیر شدنِ فرزندت.

:leaves:مادر که میشوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه‌ات .

:leaves:مادر که میشوی بیشتر فکر میکنی به مادرت . مادربزرگت. مادر مادربزرگت و اینکه آنها چه سختی‌ها کشیده‌اند و چه آرزوهایی داشته اند …

:leaves:مادر که میشوی غم و اندوه و شادی‌ات هم، رنگ دیگری میگیرد و همه اینها گره میخورد به حال فرزندت .

:leaves:مادر که میشوی کوه‌های تمام عالم بر سرت خراب میشود وقتی به اندازه نیش سوزنی در پای فرزندت میرود …

:leaves:مادر که میشوی صبور میشوی و باحوصله انگار نه انگار که تا همین دیروز بی‌حوصله ترین آدم روی زمین بودی.

:leaves:مادر که میشوی خوابت هم با خواب فرزندت تنظیم میشود، انگار نه انگار که تا دیروز خوابت از خواب زمستانی خرس‌ها هم سنگین‌تر بود…

:leaves:مادر که میشوی ذوق زده‌ترین انسان دنیا میشوی با هر کار عادی فرزندت .

:leaves:مادر که میشوی دل نگران تمام مادرهای زجر کشیده دنیا میشوی و غبطه میخوری به آنها که فرزندشان را در راه خدا دادند.

:leaves:مادر که میشوی نگاهت هم مادرانه میشود، عمیق و دقیق و عاشق و اشکبار .

:leaves:و مادر که میشوی دلت تنگ میشود برای مادرت و روزهایی که یادت نمی‌آید در دلش چه‌ها گذشته .

:white_check_mark: تقدیم به همه مادران مهربان

:beginner::beginner::beginner::beginner::beginner::beginner::beginner:

طول انگشت شست هرفرد برابر طول بینیش است،،،،،از هر هزار نوزاد یکی بادندان به دنیا می آید،،،،،انسان از کمبود خواب زودتر میمیرد تا کمبود غذا،،،،،هر انسان درطول زندگی ۲۵کیلو پوست می اندازد،،،،،سختترین ماده ارگانیک طبیعت مینای دندان است،،،،،سریعترین رشد مو مربوط به موی صورت است،،،،،رشد ناخن در انگشتهای بزرگتر بیشتر است،،،،،اسید معده میتواند تیغ اسلاح را در خود حل کند،،،،،کبد انسان بیش از ۵۰۰ وظیفه دارد،،،،،اگر فردی۷۵%کبد و۸۰%روده و یک کلیه و یک ریه خود را از دست بدهد میتواند عادی زندگی کند،،،،،ن سه برابر مردان پلک میزنند،،،،،حس بویایی ن دو برابر مردان است،،،،،چشم انسان از زمان تولد رشد نمیکند اما گوش و بینی تا زمان مرگ به رشد خود ادامه میدهند

:beginner::beginner::beginner::beginner:


پرسش:

اگر بخواهیم که اموات را در خواب ببینیم این باعث اذیت شدن اموات نمی شود؟ اگر از مردگان بخواهیم از جایگاه خودشان اطلاعاتی بدهند اجازه اینکار را دارند یا خیر؟

پاسخ:

در ابتدا باید اشاره شود که این کار سبب اذیت آنها نمی شود . در باره فراز دوم باید گفت ممکن است انسان از طریق خواب از وضع مردگان اگاه شود ولی برای همگان این مسله رخ نمی دهد .، اطلاع از امور برخ برای کسی غیر از انبیا و اولیا (ع) میسور نیست . از همین رو در آموزه های عرفانی از برزخی که در روایات آمده به نام قبر یاد شده است. اطلاع از امور آن برای غیر معصومین محال است ؛ آن را برزخ محالی می گویند ،چون خدای ستار العیوب اجازه نمی دهد که از اسرار بندگان او کسی آگاه شود . (1)
بنا بر این فهمیدن وضعیت اموات در برزخ برای غیر معصوم ممکن نخواهد بود. مگر برخی از عارفان راستین راز نگاه دار
در باره این که آیا اروح مردگان به دنیا می آیند و از امور زندگان خبر دار می شود یانه ؟ باید گفت به صورتی که در پرسش مطرح شده در این باره چیزی در آموزه های دینی نیامده ولی به طور کلی از روایات استفاده می‌شود که حضور ارواح اموات در دنیا و توجه به وضعیت بستگانشان از یک سو به میزان مقام و منزلت آنان و فراغت از مشکلات خاص آن جهان بستگی دارد. از سویی دیگر به میزان علاقه و رضایت آنان از بازماندگان و میزان توجه بازماندگان به آنان .
از امام کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر می‌زند. (2)
در عین حال توجه اموات تا حدی به توجه ما نسبت به آنها هم مرتبط می شود مثلا اگر بازماندگان با عمل صالح خود روح آنان را از خود راضی کنند و بر سر قبور آنان حاضر شده و پس از خواندن سوره هایی مانند حمد و یازده مرتبه قل هو الله احد و هفت مرتبه إنّا أنزلناه و هدیه نمودن ثواب آن به روح رفتگان توجه آنها را به خود جلب نمایند ،بسته به آزادی عملی که برای آنها ممکن است در برزخ وجود داشته باشد ،عکس العملهایی هم ممکن است از جانب آنها مانند خواب مشاهده نمایند .
در باره این که آیا مرده به خواب زنده می آید یا نه ؟ باید گفته شده: کسی که می خو اهد یکی از نزدیکان و والدین خود را ببیند، سوره های شمس و لیل و قدر و کافرون و اخلاص و معوذتین (فلق و ناس) را بخواند، سپس صد مرتبه سوره توحید بخواند، سپس صد مرتبه صلوات بر پیامبر (ص) و آل او بفرستد، آن گاه با وضو و به جانب راست بخوابد، ان شاء الله هر که را اراده کرده باشد، خواهد دید و با او تکلّم خواهد کرد.
نیز آمده است:
هر کس این عمل را در هفت شب به جا آورد، بعد از آن که این دعا را بخواند: (ان شاء الله کسی را که اراده کرده در خواب خواهد دید):
اللّهمّ انت الحیّ الّذی لا یوصف ـ و الایمان یُعرف منه، منک بدت الاشیاءُ و إلیک تعود، فما اقبل منها کنت ملجاهُ و منجاهُ و ما أدْبر منها لم یکن له ملجأٌ و لا ملجا منک إلاّ الیک فإسئلک بلا اله إلاّ أنت و أسئلک ببسم الله الرّحمن الرّحیم و بحقّ حبیبک محمدٍ(ص) سیّد النّبیین و بحقّ علیٍِّ خیر الوصیّین و بحقّ فاطمة سیّدة نساء العالمین و بحقّ الحسن(ع) و الحسین(ع) اللّذین جعلتها سیّدی شباب أهل الجنّة علیهم أجمعین السّلام أنْ تصلّی علی محمّدٍ و آل محمّد(ص) و أن ترینی میّتی (إمامی) فی الحال الّتی هو فیها.(3)
البته علاوه بر آن اعمال، تحقق این امور بستگى زیادى به:
1- خصوصیات روحى شخص زنده همچون: طهارت معنوى و صفاى نفس دارد. بدون قابلیت‏هاى لازم چه بسا موفقیت حاصل نشود.
2- متوفی مأذون به ارتباط با عالم دنیا باشد، زیرا برخی افراد به دلیل اعمال شان، سالی فقط یک بار و بعضی چند بار اجازه سر کشی به دنیا را دارند یا روح آنان می توانند با ارواح دیگران ارتباط پیدا کنند. برخی ها هر ماه و یا هر هفته یک بار و شهیدان والا مقام و اولیای الهی هر وقت بخواهند،چنین اجازه را دارند.
3- ممکن است متوفی مأذون به ارتباط باشد، لیکن نمی خواهد و دوست ندارد که با هر کسی ارتباط داشته باشد. از این رو افراد زنده ممکن است اعمال ذکر شده را انجام دهند، ولی نتیجه نگیرند. در این صورت با تکرار آن اعمال و اصلاح نفس خویش و انجام کارهای خیر به نیابت از متوفی امید آن است که بتواند فرد مورد نظر را در خواب ببیند .
پی نوشت ها:
1. قیصری داود-شرح فصوص الحکم ،ص33 ، نشر بیدار قم ، چاپ سنگی ، بی تا .
2. محمد باقر مجلسی بحار الانوار، نشر دار الاحیا الترا ث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 6، ص 257.
3. شیخ عباس قمی (ره) ـ کلیات مفاتیح الجنان، نشر دفتر فرهنگ اسلامی تهران حاشیه، ص 964 ـ 960.

http://www.askdin.com/thread33876.html



پرسش:

دختری 20 ساله هستم که مدت 6 ماه است با پسری از همکلاس هایم وارد رابطه عاطفی و صمیمانه شده ام. این آقا هم سنّ من است. ظاهر او مذهبی و بسیجی است. من از نظر اعتقادی در سطح متوسط می باشم؛ نه خیلی محجبه و نه خیلی آزاد هستم. در این مدت درباره حجاب خیلی با یکدیگر بحث داشتیم. او به شدت غیرتی است. ما در مدت آشنایی به شدت به یکدیگر وابسته شده ایم. ولی اخیرا او بیشتر دوست دارد تماس فیزیکی (بغل و دست دادن) برقرار کند. می گوید:" من این طور رفتار می کنم تا تو حرف بزنی ". من نگرانم؛ هم از این جهت که احساس گناه می کنم و فکر می کنم با این وضعیت، خدا به ما کمک نمی کند که به یکدیگر برسیم و هم از این جهت که بین شخصیت مذهبی و رفتارهای او تضاد وجود دارد. می ترسم در صورت ازدواج دچار مشکل بشویم. از سوی دیگر این آقا کار ندارد و خانواده اش نمی توانند از نظر مادّی او را حمایت نمایند و شرایط ازدواج ندارد. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کار کنم.


پاسخ:

دخترهای جوان وقتی وارد رابطه دوستی با پسری می شوند، ازدواج را در نظر می گیرند و به این امید تن به این روابط می دهند که مقدّمه یِ ازدواج باشد. آنها با خود می گویند:«برای شناختِ کامل از همدیگر باید مدتی با هم دوست باشیم». اما همیشه اوضاع آن چنان که دوست دارند پیش نمی رود.

دخترها بیشتر از پسرهای جوان فکر می کنند و موضوعات مختلف را از زوایای متفاوت مورد بررسی قرار می دهند. پسر وقتی از درگیریِ ذهنِ دوستِ دخترش باخبر می شود، می گوید:«ذهنت را با این فکرها مشغول نکن». متأسفانه پسرها در این دوستی ها قصد ازدواج ندارند و بیشتر به دنبال لذت جویی هستند و به آینده و پیامدهای این روابط و دوستی ها فکر نمی کنند. پسری که واقعا قصد ازدواج دارد، نشانه هایی دارد که به چند مورد از آنها اشاره می کنم:

- دختر را به خانواده خود معرفی می کند.
- محدودیت های دختر را می پذیرد و به عقایدش احترام می گذارد.
- دایما درباره مسایل جنسی صحبت نمی کند.
- در مورد خانواده دختر پرس و جو می کند و دوست دارد با آنها آشنا شود.
- به دنبال ارتقای شرایط شغلی و تحصیلی است و خدمت سربازی را پیگیری می کند و مسوولیت این امور را می پذیرد.

این آقا که با شما دوست شده، برای اینکه حسّ ترحّم تان را برانگیزد، مظلوم نمایی می کند. داستان هایی از فقر خانواده اش در گوشتان زمزمه می کند. با اینکه ژست بسیجی و مذهبی بودن به خود گرفته، محدودیّت های شما را به عنوان یک دختر نمی پذیرد. او در پِیِ تماس بدنی با شماست و بهانه بنی اسرائیلی برایش می آورد. او حتی به عقایدش پشت پا می زند و به تدریج آنها را زیر پا می گذارد. در کجای دین اسلام و مکتب تشیّع، اجازه داده شده مردی، زن نامحرم را بغل کند؟؟!! متأسفانه در این روابط شاهد هستیم که دختر و پسر روز به روز بیشتر معیارهای رابطه پاک را زیر پا می گذراند. دختری که اصلا تصوّر نمی کرد روزی با پسری غریبه تماس بدنی پیدا کند، راضی می شود با او دست بدهد. دخترخانم هیچ وقت به خود اجازه نمی داد مردی نامحرم از او تقاضای عکس نماید؛ اما روزی می رسد که عکس بدون پوشش دراختیار پسر قرار می دهد و روزی می رسد که تصور می کند «این رابطه به ازدواج ختم می شود؛ پس چه اشکالی دارد به نیاز جنسیِ او پاسخ مثبت دهم؟». اینجاست که من می گویم:«دخترخانم قدم قدمْ خود را به چاه انداخت». از این به بعد، پسر از دختر فاصله می گیرد. دیگر مثل گذشته به دختر ابراز علاقه نمی کند. برای عشقش وقت ندارد. چون او دیگر در اولویّت نیست. مهم ترین اشتباهی که این دخترها در رابطه مرتکب می شوند، از این جا شروع می شود که دخترخانم با خود می گوید:« این با بقیه فرق داره ». اما بعد از اینکه به خواستِ جنسیِ پسر جواب داد و پسر به امیال نفسانی اش رسید و دختر در نظرش جذابیتش را از دست داد، دختر به این مسأله پِی می برد که «این هم مثل بقیه بود و فقط منو به خاطر می خواست».

این پسرها زرنگ هستند. آنها با دوست دخترشان ازدواج نمی کنند. پژوهش ها نشان داده نهایتا چهار درصد از دوستی های دختر و پسر به ازدواج ختم می شود و از این تعداد هم، درصد بالایی از این ازدواج ها سرانجام خوبی ندارد و به خاطر تفاوت های فاحش در باورها، سلایق، عقاید و نظرات به اختلاف و جدایی ختم می شوند. متأسفانه عده زیادی از این پسرها، نه تنها با دوست دخترشان ازدواج نمی کنند؛ بلکه برای پس از ازدواج او، افکار شیطانی در سر می پرورانند. آنها عکس ها و فیلم های دوران دوستی با دخترخانم را نگه می دارند تا بتوانند هر وقت خواستند او را تحت فشار قرار دهند.

توصیه می کنم هر چه زودتر به این رابطه که سرانجام خوشی ندارد پایان دهید. اگر به این آقا عکسی داده اید، از او بگیرید و تمام یادگاری هایش را دور بریزید یا به خودش برگردانید تا این رابطه به تدریج در ذهن تان کم رنگ شود و منتظر خواستگار متدیّنی باشید که رفتار و عقایدش با یکدیگر همخوانی دارند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=65343&p=1023684&viewfull=1#post10.



پرسش:
چرا روزه کفاره دارد ولی نماز ندارد بعلاوه چرا نماز در هر شرایطی باید خوانده شود ولی بیمار نباید روزه بگیرد؟

 


پاسخ:
در پاسخ، به نکاتی اشاره می کنیم:
اولاً برخی از موضوعات در دین، تعبّدی بوده و قیاس و استدلال عقلی در آنها، جایگاه چندانی ندارد. مسئله مورد پرسش نیز از جمله آنها است. بی شک، خداوند حکیم به شرایط گوناگون روحی و روانی و جسمی بندگان و نیز به حکمت ها و فلسفه های احکام و قوانینی که برای سعادت بشر وضع نموده کاملاً آگاه است، فلذا بر بندگان مؤمن و مطیع، اطاعت بی چون و چرا از اوامر حکیمانه خدای متعال واجب است. البته فلسفه احکام در برخی منابع دینی ذکر شده و اهل خرد نیز با کمی تأمل می توانند به گوشه هایی از فلسفه احکام پی ببرند.
ثانیاً تعیین کفارات در شرع مقدس، در حقیقت تجلی رحمت الهی برای بندگان است. هنگامی که شخصی مرتکب عمل خطا یا حرامی شود، مانند قتل یا صید در حج، یا توان انجام یک واجبی را نداشته باشد، مانند ناتوانی در روزه گرفتن، خدای متعال با تعیین کفاره در واقع تجلی رحمت خود را به منصه ی ظهور می گذارد. از جمله کفاراتی که قرآن به آن تصریح کرده، پرداخت کفاره ی روزه برای کسانی است که توان روزه گرفتن را ندارند: «أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ. وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ؛(1) چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!). و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرن) لازم است کفاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند.». بنابراین کفاره روزه برای کسانی است که به دلیل عذری اعم از پیری یا بیماری و ناتوانی قادر به روزه گرفتن نیستند، چون روزه گرفتن توأم با مشقت و دشواری هایی است که از توان پیران و بیماران خارج است. اما نماز خواندن چنین نیست.

یکی از حکمت هایی که در باره کفاره نداشتن نماز بیان شده، اینست که:
الف- نماز در سازندگی روح و روان انسان چنان اهمیت و کارائی دارد که هیچ چیزی نمی تواند جایگزین آن شود و مؤمن برای حفظ و ارتقای معنوی و حرکت در مسیر کمال، لازم است این ارتباط روزانه را دائماً برقرار و تحت هر شرایطی نمازش را بخواند. (به استثنای دوران قاعدگی در ن). در اهمیت جایگاه نماز همین بس که برای رسیدن به حق و شاداب کردن دمادم روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد.
ب- نماز سفره ای است گسترده که خدای حکیم آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای برخورداری بندگانش باز می‌کند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ و تعالی بخش وجود دارد که هر کس مطابق استعداد و درک و فهم خود از آن بهره مند می‌شود. هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آن‌ها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) زنده بماند و این از طریق نماز امکان پذیر است.»(2)
ج- بعلاوه مؤمنان در اقامه نماز می توانند به اقتضاء شرایط جسمی (پیری و بیماری) نماز را به شیوه های مختلف بجای بیاورند، ایستاده، نشسته، دراز کشیده و حتی صرفاً با حرکات چشم ادای وظیفه کنند، اما روزه گرفتن و امساک، شرایط و دشواری های خاص خودش را دارد که از طاقت و توان پیران و بیماران خارج است فلذا شارع مقدس، کفاره روزه را جایگزین روزه قرار داده اما نماز چنین جایگزینی ندارد.

ممکن است کسی بگوید: کفاره روزه خواری عمدی خیلی سنگین است و غالباً از انجام دادن چنین جریمه ای گریزانند؟ در پاسخ گفتنی است: اصل این حکم، به جهت بازدارندگی مسلمانان از روزه خواری عمدی وضع شده، از آنجاییکه حتی به جا نیاوردن یک مورد روزه خواری به طور عمدی برای شرع مقدس سنگین است و رواج چنین امری در بین مسلمانان، می‌تواند موجب مرگ این واجب در جامعه و از دست رفتن آثار و برکات ماه رمضان شود. فلذا چنین جریمه‌ بسیار سنگینی (۶۰ روز که ۳۱ روز آن باید پشت سر هم باشد برای هر یک روز) را به جهت پیشگیری قرار داده، این جریمه، شاید از جهاتی سنگین باشد اما برای مسلمانان و مؤمنان، قدرت بازدارندگی بالایی داشته و ازین منظر، تماماً خیر و لطف الهی است. با این وجود، خداوند در طول سال فرصت هایی خاص همچون ماه رجب و شعبان؛ اول و وسط و آخر ماه های قمری و روزهای خاصی را در ایام ماه ها و هفته بعنوان ایام الله و روزهای بافضیلت به مؤمنان معرفی و ایشان را تشویق نموده تا نسبت به روزه مستحبی اهتمام کنند، بی شک، کسانی که تحت شرایطی روزه شان را در ماه مبارک رمضان عمداً خورده، سپس پشیمان شده و توبه کرده اند، انگیزه بسیار بالایی دارند تا در فرصت هایی که به روزه مستحبی توصیه شده، روزه های قضا و کفاره شان را بجای آورده، بدین صورت، هم ادای دین کرده و هم از ثواب و فضیلت های روزه مستحبی برخوردار بشوند.

پی نوشت ها:
1. بقره/آیه 184.
2. به نقل از علل الشرایع، شیخ صدوق، مکتبة الداوری، قم، بی تا، ج ۲، ص ۱۰.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=65405&p=1023857&viewfull=1#post10


سؤال:

قصد شرکت در کنکور سراسری را دارم و دو ماه هم وقت دارم آیا می شود در این دو ماه با تلاش و توکل به خدا کاری کرد و موفق شد ایا کسی توانسته دوماه یه رشته خوب قبول شود؟
حافظم به خاطر خودیی خیلی ضعیف شده وقتی کتاب را باز می کنم همین که یک صفحه میخوانم سریع خوابم میگیرد واحساس خستگی زود رس می کنم.
 

پاسخ:
در پاسخ به پرسش خوبتان باید عرض کنیم با ترک کامل خودیی حافظه شما نیز به حالت اولیه آن برخواهد گشت مشروط به اینکه ترک او واقعی باشد و دوباره خود را گرفتار آن ننمایید.

در مورد کنکور و زمان کمی که دارید نیز باید عرض کنیم شرکت در کنکور در واقع وارد شدن در یک میدان رقابت و مسابقه علمی است هر کس تلاش بیشتری کرده باشد و از توانمندی بیشتری برخوردار باشد طبعا شانس موفقیت او بیشتر خواهد بود و از طرفی محدودیت در پذیرش قبول شدگان باعث می شود که عده ای پذیرفته نشوند کما اینکه هر ساله در کنکور عده ای مجاز می شوند و برخی هم نه.

بنابراین وقتی کسی وارد یک مسابقه می شود باید بداند که رقبای زیادی دارد و آنها نیز تلاش کرده اند برای اینکه موفق شوند آنها نیز قطعا بخدا توکل کرده اند و از خدا خواسته اند که قبول شوند بنابراین همان خدایی که شما به او توکل کرده اید خدای دیگران نیز هست و به دیگران نیز توجه دارد و همو در قرآن می فرماید «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» آیا کسانی که می دانند با کسانیکه نمی دانند مساوی هستند این سخن خداوند می خواهد بگوید کسانیکه تلاش می کنند تا بدانند و بیشتر از دیگران بدانند با آنهایی که کمتر تلاش می کنند یا اصلا تلاش نمی کنند مساوی نیستند.

علی رغم زمان کمی که دارید ولی هنوز هم می توانید امیدوار باشید. اما در مورد برنامه مطالعه نیاز به حضور شما و مشاوره تحصیلی حضوری است تا بتوانیم دروس و منابع و زمان شما را برای مطالعه تنظیم کنیم ضمن اینکه ما از شرایط زندگی شما بی اطلاعیم و زمان بندی شما را نمی دانیم ولی اجمالا توصیه می کنیم با یکی از مراکز آموزشی کنکور نیز مرتبط شوید.

به چند نکته توجه داشته باشید:
1.
مهمترین درس ها را سعی کنید در روزهای اول مطالعه کرده و درس های دیگر را به روزهای پایانی موکول نمایید.

2.
لازم نیست برای هر درس یکسان وقت بگذارید بلکه نسبت به ضریب درس برای آن برنامه ریزی کنید.

3.
بهتر است خودتان با توجه به دانش و معلوماتی که دارید به برنامه ریزی زمانی در مورد مطالب هر سرفصل بپردازید.

4.
عمده کار این است که شما با فن تست زدن و نوع تست آشنایی لازم را پیدا کنید لذا بعد از خواندن هر مطلب جدید تستهای مربوط به آن بخش را مطالعه کنید.

5.
بعد از 45 دقیقه مطالعه، یک ربع استراحت کنید و اگر برایتان امکان دارد, نوشیدنی یا میوه، یا حداقل چند دانه کشمش و یا بیسکویت بخورید. البته لازم نیست هر 45 دقیقه خوردن یا نوشیدن تکرار شود ولی استراحت لازم است هرگز چند ساعت به طور مستمر مطالعه نکنید.

6.
از پراکنده خوانی اجتناب کنید همان طور که گفته شد، مطالعات شما باید هدفمند و در زمان مناسب باشد.

7.
دروس خود را به دو بخش عمومی و تخصصی تقسیم کرده و سعی کنید 40% از زمان را صرف مطالعه مطالب و 60% بقیه را صرف تست زدن گردد.

8.
سعی صبح زود مقداری مطالعه کنید و از این وقت زنده بهره ببرید.

9.
خواب بعد از ظهر بیش از نیم ساعت یا 45 دقیقه مفید نیست و بهتر است آن را کمتر کنید.

10.
حتما در سالن مطالعه درس بخوانید و از مطالعه در منزل جدا خودداری کنید.

11.
بعد از خواب بعد از یک هواخوری 10 دقیقه ای داشته باشید تا کسالت شما برطرف شود.

ذهن شما در حال آمادگی است و برای همین است که زود خسته می شود، باید کم کم ذهنتان را به مطالعه طولانی عادت دهید.

ما اطمینان داریم با اراده ای که دارید از وقت خود خوب استفاده نموده و ان شاء الله موفق خواهید شد.

موفق باشید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=65356&p=1024143&viewfull=1#post10

وظیفه شرعی کسی که شک در ترشح ادرار به بدن او در هنگام ادرار کردن می‌کند، چیست؟

سؤال:
در هنگام ادرار کردن حس می‌کنم ترشحات بول با برخورد به کاسه توالت به بدن و پاهای من می‌خورد و واقعا برای من سخت شده که آیا ترشحات بول به پاهایم خورده و یا حسی کاذب بوده که دلیل این حس را نمی‌دانم و تفکیک این دو مورد برایم اذیت‌آور شده و فکرم را مشغول می‌کند و اکثر اوقات پاها و بدنم را می‌شویم؟
(بر اساس فتوای حضرت آیت الله سید علی حسینی ‌ای [مد ظله])

پاسخ:
در این موارد حکم به طهارت می‌شود و نیازی به نگرانی یا تجسس نیست.

http://www.askdin.com/thread37912.html


پرسش:
دختری 20 ساله دارم که در دوران عقد جدا شده است. ما خانواده ای مذهبی هستیم. اما این دخترم جلوی نامحرم صورتش را آرایش می کند و همیشه مقیّد به رعایت حجاب نیست. فقط گاهی حجابش را رعایت می کند. وقتی به او تذکر می دهم، می گوید:"خودم می دانم که موهایم پیداست". اخیرا متوجه شدم که در تلگرام با چند مرد گفتگو می کند و عکس ردّ و بدل کرده است. به خاطر این رفتارهایش خیلی ناراحتم. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کار کنم.

 


پاسخ:
در شرایط سختی قرار دارید. اختلاف میان والدین و فرزندان از قدیم وجود داشته است. قرآن کریم در سوره مبارکه هود، آیات 42 و 43 به نافرمانیِ فرزند حضرت نوح (علیه السلام) می پردازد. در تاریخ اسلام نیز فرزندان برخی از امامان معصوم نافرمانی های جدّی می نمودند؛ چنانکه فرزند امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) به نام «عبدالله اَفطَح» با امامتِ برادرش امام کاظم (صلوات الله و سلامه علیه) مخالفتِ علنی نمود.

توصیه های زیر را برای برخوردِ مناسب با دخترتان رعایت نمایید:

1- ارتباطِ دستوری با شکست مواجه می شود:
در دروه کودکی، پدر و مادر به فرزندِ خود دستور می دهند و امر و نهی می کنند. یعنی والدین در دوره کودکی و نوجوانی از بالا به فرزند خود نگاه می کنند؛ اما این نوع رابطه در دوره جوانی دیگر اثر ندارد. جوان دوست دارد مستقلّ باشد و تحت سلطه کسی قرار نگیرد. این مسأله باعث می‌شود هر گونه امر و نهی از طرفِ دیگران را تحمّل نکند و با آن مخالفت نماید. پس به هیچ وجه به دخترتان امر و نهی نکنید و برای هیچ کاری از فعل هایِ دستوری استفاده نکنید؛ چون او نه تنها به آن توجه نمی‌کند؛ بلکه خلاف آن را انجام می‌دهد. ارتباط در دوره جوانی باید به صورتی افقی باشد. یعنی پدر و مادر باید خود را در سطحی مساوی با فرزندشان بینند و به جای دستور و امر و نهی کردن؛ با تفاهم، همدلی و درکِ وضعیّتِ جوان با او ارتباطِ صحیحی برقرار نمایند.

هنگام انتقاد از رفتارش، نکات زیر را رعایت کنید:

الف) از رفتار انتقاد کنید نه از شخصیت دخترتان:
شخصیت هر فردی تقریبا ثابت و پایدار است. اما رفتار فرد، موقتی و قابل تغییر می باشد. به جای استفاده از جملاتی که شخصیت دخترتان را هدف قرار می دهد، هنگام انتقاد از رفتار قابل مشاهده دخترتان انتقاد کنید تا حساسیت زیادی ایجاد نکند.
مثال انتقاد از شخصیت دختر: بدحجاب هستی، بی دین هستی، بی توجه هستی.
هنگام انتقاد از رفتار دخترتان از قالب زیر (روش xyz+خواسته) استفاده کنید تا موثرتر باشد:
« وقتی که در موقعیتِ x ، عملِ y را انجام دادی، احساسِ z به من دست داد. میشه کار . را انجام دهی؟(خواسته)».
مثال: وقتی دیروز توی مهمونی(x) موهات رو بیرون انداختی(y) دِلخور شدم و غصه خوردم(z). میشه دیگه این کار را نکنی و بیشتر توی مهمونی ها رعایت کنی؟(خواسته).

ب) از کلماتی مثل «چرا» برای سؤال از رفتار دخترتان استفاده نکنید:
وقتی با کلمه «چرا» از دخترتان در مورد رفتارش سؤال می پرسید، تصور می نماید که در حال بازجویی از او هستید و می خواهید آزادی اش را محدود کنید. مثلا وقتی می خواهید به دخترتان بفهمانید که از رعایت نکردن حجاب ناراحت هستید، از جمله «چرا بی حجاب هستی؟» استفاده نکنید. به جای این جمله، از همان قالبِ بالا (روش xyz+خواسته) بهره بگیرید.
ج) از یادآوری نقاط مثبت غافل نشوید:
قبل از اینکه از نقاط ضعف فرزندتان صحبت کنید، نقاط قوتش را یادآوری کنید و قبل از هر انتقادی از او تعریف کنید. مثلا وقتی می بینید حجابش را رعایت می کند، همان لحظه از این کارش تعریف کنید و به او بگویید که چقدر از این کارش خوشحال می شوید. همچنین در گفت‌و‌گو‌هایتان بیان کنید همانطور که شما از او انتقاد می ‌کنید، او نیز می ‌تواند اشتباهات شما را بیان کند؛ چون بی عیب خداست. چنین رفتاری سبب می‌ شود دخترتان شما را آدم با انصافی بداند و حرف شما را بیشتر قبول کند.
د) اعتدال را رعایت کنید:
از دخترتان زیاد انتقاد نکنید. چون باعث می‌شود اهمیت حرف شما کم شود.

2- به شخصیت دخترتان احترام بگذارید:
بعضی از پدر و مادرها از این شکایت می کنند که فرزندان شان با آنها غیرمحترمانه برخورد می کنند. وقتی در این خانواده ها دقت می شود، مشاهده می گردد که فرزندانِ آنها سال ها در حال تماشا و ضبط رفتارهایِ غیرِمحترمانه یِ والدین در منزل بوده اند. رفتار والدین با یکدیگر یا با بقیه یِ اعضای خانواده یا فامیل یکی از دلایل رفتارهای اشتباه جوانان با خانواده شان است.مثلا تبعیض هایِ سَهوی بین فرزندان باعثِ عصبانیّتِ جوانان می شود و حتی رابطه بینِ فرزندان را به هم می زند. پس پدر و مادر ضمنِ رفتارکردن با همه فرزندان به صورتِ مساوی و عادلانه، باید به شخصیّت همه فرزندان احترام بگذارند.
3- اگر در میان دوستان دخترتان کسی هست که فرزندتان از او حرف شنوی دارد، بدون اطّلاع دخترتان، با او صحبت کنید و از او بخواهید «بدون اشاره به حرف شما»، با دخترتان به تدریج صحبت کند و او را کم کم با خوشرویی راهنمایی نماید و از او بخواهد که بیشتر به حرف های پدر و مادرش گوش کند.

4- با دخترتان لجبازی نکنید.
5- خواسته خودتان را بر فرزندتان تحمیل نکنید.
6- خطاها و لجبازی و مخالفت های فرزندتان، را نادیده بگیرید. در مقابل فحش و جسارت فرزندتان بی تفاوت باشید و اصلا عکس العمل نشان ندهید. می دانید که فحش دیگران تأثیر فیزیکی در ما ایجاد نمی کند.
7- در بین جمع و فامیل، شخصیت دخترتان را حفظ نمایید و از او در جمع به دلایلِ مختلف (حتی مسائل کوچک) تشکّر و قدردانی نمایید. زمان هایی که دخترتان
حجاب را رعایت می کنید، فورا با کلامتان او را تشویق کنید و بگویید که چقدر از این رفتارش خوشحال می شوید.


8- دخترتان را موجودی بی خاصیت معرفی نکنید.
9- از کوچک کردن دخترتان به شدّت پرهیز نمایید و همیشه سعی کنید که ایشان را دختری شایسته معرفی و از کارهایی که برای شما انجام داده، تشکر و قدردانی کنید.
10- سعی کنید به زندگی خوشبین باشید و به کل اعضای خانواده به صورت مساوی محبت کنید.
11- عدالت بین فرزندان را مراعات کنید.
12- اگر زود عصبانی می شوید؛ مهارت کنترل خشم را بیاموزید. یعنی «هر بار که عصبانی شُدید، ۲۴ قدم بردارید؛ طوری که انگار مثل یک بندباز روی یک طناب راه می روید. سپس بنشینید. انگشت اشاره دست راست را بین دو ابرو بگذارید و تا ده بشمارید.‌ بعد کمی آب سرد بخورید».
13- بسیار سعی نمایید به عنوان یک فرد مسلمان، دستورات دینی را رعایت نمایید تا هم الگویی برای فرزندتان باشید و هم بهانه ای برای عیب جویی علیهِ دین و دینداران به دستش ندهید.
14- خواسته های فرزندتان را باور داشته باشید. ایشان هم انسان است و دارای فکر و اراده است. به فکر و خواست ایشان احترام بگذارید و هرگز به خاطر داشتن عقیده ای، مسخره اش نکنید.

15- قدرت زبان نرم را دست کم نگیرید. در گذشته جادوگرها با حرکات عجیب و غریب مردم را جادو می کردند. اما امروزه افرادِ کاردان، انسان ها را با زبانشان سحر و جادو می نمایند. توانایی خود را در این زمینه تقویت نمایید. شما می توانید.

16- هرگز نباید انتظار داشته باشید که دختر جوانِ تان مثل شما فکر کند و هر آنچه که توقع دارید برآورده نماید. با فرزندتان همان گونه برخورد کنید که با جوانان مردم برخورد می نمایید.

17- برای اینکه ان شاءالله مشکلتان حل شود، زیاد صلوات بفرستید. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌ علیه‌ و آله و سلّم) فرمودند:«هر کس بر محمد و بر خاندان محمد صد صلوات بفرستد، خداوند تعالی صد حاجتش را برآورده می سازد»(1).
18- اگر این توصیه ها را انجام دادید و نتیجه نگرفتید، به همراه دخترتان به یک روانشناس و مشاورِ متعهّد و خِبره مراجعه نمایید. شاید دخترتان از شما حرف شنوی نداشته باشد؛ اما از یک روانشناس و مشاور خانواده خبره حرف شنوی داشته باشد.

پی نوشت:
1: ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب اهل البیت (علیهم السلام)، صفحه355، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیّة، تهران، 1427.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=65449&p=1024429&viewfull=1#post10

مردی ساده چوپان شخصی ثروتمندی بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت می کرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
می خواهم گوسفندانم را بفروشم چون می خواهم به مسافرت بروم و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و می خواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت می کرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد
مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید ، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت.
هنگامی که مردم از نزد تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت:
آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت:
من به نزد تاجران بزرگی می روم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمی فروشند؛ آنان چیزهای گرانقیمت می فروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد.
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود ، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت ، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد.
از آنان پرسید:
دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند:
ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید.
تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.

این است معنی برکت در روزی حلال
@short_story



رسوایِ جماعت یا رسوایِ خدا. همه‌مون دیدیم و شنیدیم که بعضی‌ها در توجیه کار غلطی که انجام میدن، میگن:
"خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو".
حالا میدونی قرآن در این باره چی جواب میده؟
قرآن میگه:اتفاقاً خیلی جاها، اگه همرنگ جماعت بشی، رسوا میشی،البته نه رسوایِ جماعت، بلکه رسوایِ درگاهِ خداوند.
چرا؟
چون بیشترِ مواقع، جماعت تو رو گمراه میکنند.
سند میخوای؟
سوره انعام، آیه ۱۱٦
✨و إِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ ﺍﺮ ﺍﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮِ ﻣﺮﺩمِ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻰ، ﻭ ﺁﺭﺍء ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺮﺩﻥ ﻧﻬﻰ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ.
وقتی خدا در دین کامل اسلام راه و روش صحیح رو به وضوح بیان کرده دیگه چه ومی داره به سنت ها و روش های دیگر فکر و عمل کنیم؟


صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .زن گفت : ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت .هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت .یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید .شوهر پاسخ داد:صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!! ✅زندگی ما نیز اینگونه است ؛آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم .



که پادشاه را مجذوب خود کرده بودپادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار رافردا اعدام کنیدنجار آن شب نتوانست بخوابد .همسر نجار گفت :مانند هر شب بخواب .پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید .صبح صدای پای سربازان را شنید.چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دریغا باورت کردم .با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند.دو سرباز با تعجب گفتند :پادشاه مرده و از تو میخواهیم تابوتی برایش بسازی .چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت .فکر زیادی انسان را خسته می کند .درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبیر کننده کارهاست ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکنیا خواب می مانییا از زندگی عقبدر هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده و هر لحظه منتظررحمت بی کرانش باش


 

1-جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید.
3- افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می‌برند.

4- وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آن‌ها را پاک کنید.
5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین‌تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می‌شود.
6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه‌ای که هستند، زندگی می‌کنند و لذت می‌برند.

7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌کنید.
8- هر چه اکسیژن بیش‌تری به شما برسد، آرام‌تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
9- مهم نیست که با شما مودبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مودبانه‌ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.

10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام‌تر کنید، طولی نمی‌کشد که آرام خواهید شد. گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟
12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت

14_هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
15_ در آوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبی کمک می‌کند.
16 _لباس‌های گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می‌شود.

17- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می‌شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید.  تماشای ماهی‌ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می‌کند، زیرا ماهی‌ها آرام شنا می‌کنند و آرام تنفس می‌کنند.
18- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.
19_احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیش‌تری احساس کنید.
20- یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسایل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.



او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد.
روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند.
او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.
یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند.
آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود.
وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد.
مرد ثروتمند پاسخ داد:
من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود.
.
✳️  بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد
می کنیم.
@short_story


 

سختى و بلا بر چند قسم است و هر یک بر صنف خاصى وارد مى شود:
۱) بلاهایى براى رسوا ساختن مشرکان و کافران خبیث است مانند عذاب هایی که بر کافران و مشرکان وارد می شده و داستان آن در قرآن کریم آمده است.
۲) بلاى وارد بر مؤمن که زاییده ى گناه وى است و موجب ریزش گناه او مى گردد - و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛ و هر مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست.
امیرمؤمنان على(ع) مى فرماید: سپاس و ستایش خدایى را که رنج و گرفتارى پیروان ما را مایه ى زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داد تا با این رنج ها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.
۳) بلاى وارد بر مؤمن براى تصحیح ایمان است. امام صادق(ع) مى فرماید: بلا و گرفتارى براى مؤمن زیور است و براى آن که خرد ورزد کرامت است. زیرا گرفتار بلا شدن و شکیبایى و پایدارى کردن در برابر آن ایمان را تصحیح مى گرداند.
۴) بلاى وارد بر مؤمن موجب بیدارى او است: امام صادق(ع) مى فرماید: هیچ مؤمنى نیست مگر آن که هر چهل روز یک بار به وسیله ى بلا و گرفتارى متنبه مى شود. این بلایا به مال او مى رسد یا به فرزندش یا به خودش که پاداش آن را مى بیند و یا اندوهى به او مى رسد که نمى داند از کجا رسیده است.
۵) بلاى وارد بر مؤمن باعث ارتقاى ایمان است، چرا که ایمان خود داراى درجات گوناگونى است و مؤمنین نیز داراى درجاتند و خداوند سبحان در این باره مى فرماید: هم درجات عندالله؛ مؤمنان نزد خداوند داراى درجات هستند.
جناب رسول الله(ص) در مورد این نوع بلا مى فرماید: خداوند براى انسان مقام و منزلتى در نظر گرفته است که او با کرده خود بدان نمى رسد تا آن که در بدن خود به بلایى گرفتار شود و بدین وسیله به آن مقام رسد.
۶) بلاى وارد بر انبیاء و مقربان درگاه الهى است که براى ارتقاى کمال انسانى انبیاء است و لذا جناب ابراهیم نبى(ع) با پیروزى در امتحان به مقام امامت رسیده است. و اذ ابتلى ابراهیم ربّه بکلمات فأتمهنّ، قال انّى جاعلک للناس اماما ؛ بیاد آر هنگامى که خداوند ابراهیم را به امورى چند امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد خدا به او گفت: من ترا به پیشوایى خلق برگزینم.
با این مقدمه روشن مى شود که هیچ گروهى و هیچ فردى نیست که مورد آزمایش و امتحان قرار نگیرد و بلکه همه انسان ها لحظه به لحظه و دم به دم مورد آزمایش قرار مى گیرند.
دوست گرامی آنچه از مصیبت به امام حسین ع وارد شد نیز ابتلای آن حضرت بود برای حفظ دین و به قدری درجه آن حضرت را بالا برد که تا قیامت انسان ها از او الهام می گیرند و آنها را به بهشت رهبری می کند. خود شما شاهدید که چه اوجی دارد آن حضرت به واسطه تحمل این بلا.

 

میزان خشونت در آمریکای مرکزی به حدی است که به گفته سازمان ملل زندگی در آنجا به اندازه زندگی در مناطق جنگی خطر آفرین است.

«رامیرز» 17 ساله به همراهی برادر و یکی از دوستان خود، به خانه دوست دختر سابقش رفت و محکم به در چوبی منزل کوبید. دوست دخترش «لوبیا پرز» یک ماه قبل او را به دلیل خشونتی که علیه وی روا می داشت ترک کرده و به خانه والدینش در جنوب گواتمالا بازگشته بود. او که 16 سال بیشتر نداشت، باردار بود و از این می ترسید که به دلیل ضرب و شتم رامیرز جنین خود را سقط کند.

لوبیا و مادرش از خانه خارج شده و به او التماس کردند که برود، اما التماس ها موثر واقع نشد و رامیرز مادر لوبیا را کشت. با فریادهای لوبیا، پدر خود را سراسیمه رساند و دخترش را درحالی دید که چندین مرد روی او نشسته و صورتش را با چاقو زخمی می کنند.

برای دادستان ها و قضات و وکلای مدافع در گواتمالا، این پرونده یکی از هزاران نمونه خشونت خانگی نهادینه شده علیه ن در کشور است که از احساس مالکیتی که مردان در خصوص ن دارند سرچشمه می گیرد و جای خالی مجازات های سخت و بازدارنده علیه مجرمان به شدت احساس می شود. در این پرونده نیز رامیرز تنها به چهار سال حبس محکوم شد؛ حالا با گذشت سه سال از حبس وی، او که اکنون 21 ساله است بهار آینده آزاد می شود و چه بسا این آزادی زودتر از موعد به وقوع پیوندد. جالب انکه طبق قانون گواتمالا، رامیرز پس از آزادی حق دیدار با فرزند خود را نیز دارد.

چشم انداز فردای آزادی و بازگشت رامیرز، پدر لوبیا را بر آن داشت که خانه خود را فروخته و با پرداخت پول به قاچاقچیان، خود و خانواده اش را به آمریکا برساند. او که در نزدیکی سان فرانسیسکو زندگی می کند، امید داشت که با پذیرش درخواست پناهندگی، خانواده اش را در امنیت قرار دهد، اما این امید هم اکنون دورتر از همیشه به نظر می رسد.

تصمیماتی که ترامپ در زمینه پذیرش پناهجویان اتخاذ کرده است، خانواده لوبیا و بسیار دیگری را که بدلیل تهدید و خشونت خانگی دست به مهاجرت زده اند تحت تاثیر قرار داده است. شمار کسانی که آمریکای مرکزی را بدلیل خشونت ترک می کنند رو به افزایش است و در این میان ترامپ هم می کوشد تا به هر طریق ممکن پناهجویان را از مرزهای آمریکا دور نگاه دارد.

قتل و جنایت در تمام کشورهای امریکای لاتین همه گیر است و تقریبا سالانه 100 هزار نفر کشته می شوند. بیشتر این جنایت ها در حاشیه شهرها و در شرایطی رخ می دهد که باندها و کارتل ها در ضعف و فقدان نیروهای دولتی، زمام امور را به دست گرفته و نقش آفرینی می کنند. چنین وضع خطرناک و آشفته ای است که میلیون ها نفر را مجبور کرده است از شهر و دیار خود آواره شوند و رو به ایالات متحده بیاورند.

اما در افزایش این سیل مهاجرت، عامل موثری که غالبا نادیده گرفته می شود خشونت علیه ن و خشونت خانگی است. در میان 25 کشوری که خطرناک ترین و مرگبارترین کشور برای ن هستند، 14 کشور از حوزه امریکای لاتین و کارائیب به چشم می خورد و امریکای مرکزی که بیشترین متقاضیان پناهندگی در آمریکا از آنجا هستند، در کانون این بحران قرار دارد.

آمار قتل ن در گواتمالا بیش از سه برابر میانگین جهانی است و در السالوادور نزدیک به شش برابر؛ در هندوراس نیز که در شمار کشورهای نخست از حیث خشونت علیه ن قرار دارد آمار قتل ن 12 برابر میانگین جهانی می باشد. میزان خشونت در آمریکای مرکزی به حدی است که به گفته سازمان ملل زندگی در آنجا به اندازه زندگی در مناطق جنگی خطر آفرین است.

به گفته «آنجلا می» رییس مرکز تحقیقات بخش مواد مخدر و جرائم سازمان ملل، گرچه روند مهاجرت با خطراتی همراه است اما این خطرات در مقابل خطر مرگی که مردم در موطن خود با آن مواجه هستند بسیار ناچیز است. با این وجود ژنرال «جف سشنز» دادستان پیشین آمریکا که موافق طرح دولت ترامپ در بستن مرزهای جنوبی کشور به روی مهاجران است، سال گذشته تلاش زیادی کرد تا مانع از پذیرش درخواست پناهندگی قربانیان خشونت خانگی شود.

برای پذیرش درخواست پناهندگی، متقاضیان باید به روشنی بیان کنند که به چه دلیل تحت آزار و شکنجه و تعقیب قرار دارند؛ آیا این امر ریشه در مسائل نژادی دارد یا به دلایل مذهبی، وابستگی های ی و عضویت در گروههای خاص اجتماعی است. وکلا در خصوص نی که تحت خشونت طاقت فرسا قرار دارند وابستگی و عضویت در گروه خاص اجتماعی را مطرح کرده و به پرونده ای استناد می کنند که طی آن یک زن گواتمالایی موفق شد در سال 2014 بدلیل خشونت خانگی از آمریکا پناهندگی بگیرد. اما آقای سشنز با بیان اینکه چنین نی عضو یک گروه اجتماعی محسوب نمی شوند، درخواست انها را رد کرد و با این تصمیم آنچه را که پیشتر در دادگاههای پناهندگی به رویه تبدیل شده بود به چالش کشید. ماه گذشته نیز دادستان کل جدید «ویلیام بار» شرایط را برای افرادی همچون خانواده لوبیا سخت تر کرد و بر تصمیم دادستان قبلی در رد استدلال عضویت در گروههای اجتماعی مهر تایید گذاشت.

با شیوع خشونت علیه ن در کشورهای آمریکای لاتین و مرکزی، 18 کشور قوانینی را در حمایت از ن وضع کردند که از جمله آن، تعیین جرمی تحت عنوان «قتل ن» -مجزا از عنوان کلی قتل- بود، تا از این طریق توجهات بیشتری را به موضوع جلب کرده و مجازات های سنگین تر و ضمانت اجرای قوی تری بر آن وضع نمایند. اما علی رغم این تلاش ها، قوانین جدید در کاهش میزان کشتار ن و دختران در منطقه مؤثر نیافتاد.

کارشناسان معتقدند برای اینکه قوانین جدید موثر واقع شود نیاز است که دولت ها از مجازات مجرمان فراتر رفته و به ایجاد تغییراتی در امر اموزش و پروش، گفتمان ی، هنجارهای اجتماعی و روابط اعضای خانواده بپردازند. گرچه باندها و کارتل ها نقش اساسی را در اعمال خشونت در منطقه ایفا می کنند، اما اغلب ن توسط عشّاق، اعضای خانواده، شوهر و شریک زندگی خود کشته می شوند؛ مردانی که از مشاهده استقلال ن خشمگین شده یا دچار حسادت می شوند زیرا فکر می کنند نمی توانند زندگی ن را تحت کنترل خود داشته باشند.

اکثر پرونده های قتل ن در آمریکای مرکزی و لاتین، هیچگاه مورد رسیدگی قضایی قرار نمی گیرد. به گفته محققان، در گواتمالا تنها 6% جرایم در دادگاه طرح و بررسی می شود و در این موارد نادر نیز همچون پرونده لوبیا می بینیم که مجرمان به صورت جدی تحت پیگرد و مجازات قرار نمی گیرند. وکلای مدافع معتقدند که رامیرز گرچه هنگام ارتکاب جرم زیر سن قانونی بود اما با این وجود باید بابت اتهامی که قانونگذاران تحت عنوان «قتل ن» جرم انگاری کرده اند، مورد محاکمه قرار می گرفت و چندین سال دیگر در زندان می ماند. حال آنکه آزادی او نشان می دهد که گرچه سیستم حقوقی کشور کوشیده است گام های بیشتری در حمایت از ن بردارد، اما این تلاش ها تاکنون راه به جایی نبرده و به شکست انجامیده است.

«جالاپا» یکی دیگر از شهرهای بزرگ گواتمالاست که نابرابری جنسیتی و کشتار و آزار ن در آن بیداد می کند. به گفته «مینور کارا» رییس دانشگاه جالاپا «در اینجا با ن همچون کودک رفتار شده و خشونت علیه انها امری پذیرفته شده است»

آزار خانگی امری عادی است و از دهها شکایتی که هر هفته دادگاهها دریافت می کنند، نیمی از آن را خشونت علیه ن تشکیل می دهد. آنگونه که «الیزابت منسون» دادستان پرونده های مربوط به ن می گوید «خشونت برای ن در اینجا مثل غذاست که هر روز، صبح و ظهر و شب باید بخورند». اما به اعتقاد قاضی «ادواردو الفونسو» مشکل این است که مردان حاضر به فهم این مطلب نیستند که رفتار و اعمالشان خطاست؛ لذا خشونت علیه ن به راحتی و با قانونگذاری و اعمال زور حل نمی شود؛ زیرا چنین ذهنیتی از کودکی در پسرها ایجاد شده و در طول زمان تقویت می شود. وی ادامه می دهد: «وقتی بچه بودم، مادر و خواهرم برایم غذا و نوشیدنی می آوردند؛ پس از آنکه از خوردن دست می کشیدم، خواهرم میز را تمیز می کرد و لباسهایم را می شست؛ اگر آب می خواستم، او هرجا که بود باید بلند می شد و برایم آب می آورد. ما مردان آموخته ایم که ن باید به ما خدمت کنند و وقتی این امر به طور کامل محقق نشود، خشونت آغاز می گردد»

مترجم: فاطمه رادمهر

https://www.nytimes.com/2019/08/18/world/americas/guatemala-violence-women-asylum.htm


 

پرسشگر گرامیسوال شما در حقیقت اشاره ایست به تأثیرگذاری محیط بر تربیت انسان که یک موضوع اعتقادی و کلامی مهمی است و از جنبه های مختلف ازجمله بحث جبر و اختیار، اثر وضعی لقمه حرام و . قابل بررسی است و این مطلب شما شامل حضرت موسی(علیه السلام)، آسیه و . می شود. البته مواردی هم در تاریخ انبیاء (علیهم السلام) مانند همسر حضرت لوط، فرزند حضرت نوح و . علی رغم زندگی در دامان نبوت و خوردن لقمه های حلال، عاقبت بخیر نگردیده و از سرنوشتی مانند حضرت آسیه برخورداند نشدند.بنابراین این موضوع از هر دو طرف آن، قابل بررسی است. هم بررسی اشخاصی که در بیت نبوت و خاندان پیامبر بوده و لقمه حلال می خوردند و هم کسانی که در بیت فرعون بوده و اصطلاحاً لقمه حلال نمی خوردند. امیدوارم این نکته ما را به فکر و تأمل بیشتر فرو برد!.
در نتیجه، ابتدا باید بدانیم تأثیرپذیری انسان از محیط و اوضاع آن، امری انکارناپذیر است؛ اما آیا می‌شود به‌گونه‌ای رفتار کرد که محیط نامساعد و فسادانگیز اثر خود را بر روی آدمی اعمال نکرده و تحت تأثیر آن قرار نگیرد؟
در پاسخ باید گفت که انسان دارای اختیار بوده و کمال او در گرو همین اختیار معنا پیدا می‌کند؛ وقتی انسان در مسیر کمال الهی قرار گرفت و موانع آن را شناخت، محیط بد و فساد‌ انگیز نمی‌تواند در او تأثیر نماید.
درباره آسیه زن فرعون، نباید گفت چون در خانه فرعون بوده، به هیچ وجه نمی‌تواند از صالحین شود یا نمی تواند مسیر کمال را طی کند؛ چون اولاً معلوم نیست که لقمه حرام خورده باشد و ثانیاً بر فرض خوردن غذای بیت فرعون، لقمه حرام برای شقاوت ، بدبختی و جهنم رفتن کسی علت تامه نیست. اتفاقاً علت اینکه ایشان، جزء ن بهشتی شدند همین رشد سالم و تقوایی است که در محیط نامساعد و فساد فرعون توانسته است کسب کند. مانند شقایقی که در مرداب می روید.
در حالت عکس این نکته، یعنی کسانی که غذای حلال خوردند و در خانه نبوت زندگی کرده اما عاقبت بخیر نشدند همین است که لقمه حلال بودن یا حرام بودن لقمه علت تامّه برای عاقبت بخیری و یا عاقبت به شرّی نیست. بلکه اثرگذار است.

شرح نامه 31 نهج البلاغه: آنچه برای خود می‌پسندی.

 

 

"یَا بُنَیَّ اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا"
'اى فرزند عزیز، نفس خویش را میزانى بین خود و بین دیگران قرار ده، پس از براى دیگران دوست بدار آنچه را که براى خودت دوست میدارى، و خوش ندار براى دیگران آنچه را براى خودت خوش ندارى'.

معیار کلى براى طرز برخورد و نحوه ى معامله ات با دیگران، همان نفس خودت باشد. امام (علیه السلام) در اینجا از وجدان دست نخورده ى انسانها استمداد مى جویند و از حب بذات که غریزه اى از غرائز انسانها است در راه حفظ حقوق افراد، استفاده مى کنند:
"فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا".
'پس از براى دیگران دوست بدار آنچه را که براى خودت دوست میدارى، و خوش ندار براى دیگران آنچه را براى خودت خوش ندارى'.

 واقعاً که چه میزان دقیق و چه حساب مضبوط و قابل فهمى است. آیا نمى دانیم که چه چیزهائى را براى خود دوست داشته و مى خواهیم؟ آیا نمى دانیم که چه چیزهائى را براى خود نمى پسندیم و از آن بیزاریم و تنفر داریم؟
اکنون هر چه را که نسبت به خودمان مى پسندیم و دوست داریم و براى جلب آن کوشش مى کنیم (مانند پیدا کردن یک زندگى مرفه و آبرومندانه و بر خوردار شدن از احترام عمومى و داشتن موقعیت محترمانه اى در میان مردم)، همین مطالب را از براى دیگران نیز بخواهیم و نه تنها از اینکه دیگران به چنین نعمتهائى مى رسند نگران نباشیم، بلکه براى دست یابى آنان به این نعمتها تلاش کنیم. و از طرفى، امورى در زندگى پیش مى آید که بلا شک طبع انسانى از آنها متنفر و بیراز است و همواره از آن گونه جریانات فرار کرده و از خود دفع مى نماید. اکنون همان امور و جریانات ناراحت کننده را از براى دیگران نیز نخواهد، بلکه بخواهد که آن مطالب و سختیها و نگرانیها از بردران و خواهران دینیش بر طرف گردد.

از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده: 'لا یکملُ ایمانُ عبدٍ حتى یُحبّ لأخیه ما یُحبّ لنفسه و یَکرَه لأخیه ما یَکرَه لِنفسه'.(1)
'ایمان آدمى به کمال نمى رسد مگر هنگامى که دوست داشته باشد برای برادرش آنچه برای خودش دوست دارد، و ناپسند شمرد براى برادر دینى خود، آنچه را که براى خود ناپسن می شمرد'.

یکى از اسیران به پادشاهى گفت با من آن کن که دوست مى دارى خدا با تو کند. پادشاه او را رها کرد.(2)

عرب بیابان نشینى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و رکاب شتر آنحضرت را گرفت، در حالى که آنحضرت اراده داشت که به جنگى از جنگها برود. عرض کرد: یا رسول الله؟ علمى را به من بیاموز که بواسطه ى آن داخل بهشت شوم. رسول خدا فرمود:
'مَا أَحْبَبْتَ أَنْ یَأْتِیَهُ النَّاسُ إِلَیْکَ فَأْتِهِ إِلَیْهِمْ وَ مَا کَرِهْتَ أَنْ یَأْتِیَهُ النَّاسُ إِلَیْکَ فَلَا تَأْتِهِ إِلَیْهِمْ'.(3)
'آنطور که دوست دارى مردم با تو رفتار نمایند تو نیز با آنان همانگونه رفتار کن و آنطور که خوش ندارى با تو رفتار نمایند تو هم با آنان بدان گونه رفتار منما'.
__________________________
پی نوشت:
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج16 ص84
2. همان
3. کافی، ج2 ص146

منبع: به سوى مدینه فاضله، على کریمى جهرمى


 

 

شخصی بود که نیمه های شب بر می خاست و در تاریکی و تنهایی ، به دعا و نیایش می پرداخت و با سوز و گداز خاصی « الله الله » میگفت ، مدتها او به چنان توفیقی دست یافته بود تا این که شیطان از حال و قال آن مرد خدا ، بسیار غمگین شد ، در کمین او قرار گرفت تا او را فریبد .سرانجام در قلب او القاء کرد که : « ای بینوا ! چرا اینقدر الله الله می کنی ؟ دعای تو به استجابت نمی رسد ، به این دلیل که مدتها خدا را صدا می زنی ، ولی خدا حتی یک بار به تو لبیک نگفته است !» همین القاء شیطانی قلب او را شکست و مایوسانه می گفت به راستی چه فایده ؟ هر چه دعا می کنم ، نتیجه بخش نیست .

شبی با همین حال و دل شکسته و روح افسرده ، خوابید ، در عالم خواب حضرت خضر پیامبر (ع) به او گفت : چرا این گونه مایوس و افسرده ای ؟ چرا راز و نیاز و نیایش با خدای خود را ترک نموده ای و چون پشیمان و نا امید ، از مناجات خدا کنار کشیده ای ؟ او در پاسخ گفت: « زیرا از در خانه ی خدا رانده شده ام و چنین یافته ام که این در ، به روی من بسته است ، از این رو نا امید شده ام .» حضرت خضر(ع) به  او فرمود : « ای نیایشگر بینوا! خداوند به من الهام کرد که به تو بگویم تو خیال می کنی جواب خدا را باید از در و دیوار بشنوی ؟ همین که : الله الله می گویی ، دلیل آن است که جذبه ی الهی تو را به سوی خودش می کشاند و از جانب معشوق  ، کششی به سراغ تو  آمده است و همین جذبه ، لبیک خدا به تو است ،  چرا درست نمی اندیشی؟

گفت:

نی ، کــه آن الله تو ، لبیــک ماست

آن نیاز و سوز و دردت ، پیک هاست

ترس و عشق تو،کمند لطف ماست

زیـــرهـــر یـــارب تـو لــبیــک هـاست

 

با استقامت باش ، دلت را استوار ساز ! گوش قلب خود را به صدای این و آن نفروش و بدان که همان سوز و گداز پر درد تو که از دل جانکاهت بر می خیزد ، دلیل پذیرش تو در درگاه خدا است ، خدا به فرعون آن همه وسایل آسایش و رفاه داد تا صدای نفس او را نشنود :

 

در همه عمرش ندید دردسر

تا ننالد سوی حق آن بدگوهر

درد آمـــد بهتــر از ملک جهــان

تــا بخوانی تو خدا را در نهـــان

 


گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوائل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمیرساند‌ وبخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌.

این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار میرفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی ‌، بره‌ای شکار میکرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌.
اما با اینکه ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌ گوسفندان ‌ما نمیشد‌.

ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ وکاملا" مواظب‌ بودیم‌، بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند.

یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند!

ما صبرکردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌.

روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌.»

این ‌یک ‌گرگ ‌است‌ و با سه‌ خصلت‌:

درندگی
وحشی‌بودن‌
حیوانیت

شناخته‌میشود‌
اما میفهمد، هرگاه ‌داخل ‌زندگی ‌کسی‌ شد و کسی ‌به ‌او ‌پناه‌ داد و احسان‌کرد به‌ او خیانت ‌نکند ‌و اگر‌ ضرری‌ به ‌او زد ‌جبران نماید
هر ذاتی رو میشه درست کرد،جز ذات خراب!!


دکتر الهی قمشه ای


 

 
 

«صبر» از مهمترین ارکان ایمان است، امیر مؤمنان علی علیه السلام موقعیت صبر را در برابرایمان، همانند موقعیت سر نسبت به بدن می دانند در قرآن مجید نیز کمتر موضوعی را مانند صبر مورد تاکید قرار داده است.حدود هفتاد آیه، از صبر سخن به میان آمده که بیش از ده مورد آن به شخص پیغمبر اسلام صلی الله علیه و اله اختصاص دارد.
قرآن برای صابران، اجر فراوانی قائل شده، «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیرحساب»(1) و کلید ورود بهشت، صبر و استقامت شمرده شده است، آنجا که می گوید:
«فرشتگان بر در بهشت به استقبال می آیند و به آنها می گویند:«سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار، سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نیکو است سر انجام آن سرای جاویدان»(2)

در حدیث معروف نبوی که در بحث های آینده به آن اشاره خواهد شد، صبر نیمی از ایمان شمرده شده است.
با این اشاره به سراغ آیات قرآن می رویم و تعبیرها و تاکیدهای قرآن را در مساله صبر، مورد توجه قرار می دهیم.
1- .انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب (سوره ص، آیه 44)
2- و جاءوا علی قمیصه بدم کذب قال بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون (سوره یوسف، آیه 18)
3- و اسماعیل و ادریس و ذا الکفل کل من الصابرین (سوره انبیاء، آیه 85)
4- قال انک لن تستطیع معی صبرا (سوره کهف، آیه 67)
5- .قال الذین یظنون انهم ملقوا الله کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله والله مع الصابرین (سوره بقره، آیه 249)
6- فاصبر کما صبر اولو العزم من الرسل و لا تستعجل لهم کانهم یوم یرون مایوعدون لم یلبثوا الا ساعة من نهار. (سوره احقاف، آیه 35)
7- فاصبر صبرا جمیلا (سوره معارج، آیه 5)
8- یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون (سوره آل عمران، آیه 200) 9- یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرین (سوره بقره، آیه 153)
10- قل یا عبادی الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنة و ارض الله واسعة انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب (سوره زمر، آیه 10)
11- سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار (سوره رعد، آیه 24)
12- اولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة و سلاما (فرقان، 75)
13- و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین (سوره بقره، آیه 155)
14- .و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر (سوره عصر، آیه 3)

ترجمه
1- ما او (ایوب) را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده (به سوی خدا)
بود.
2- و پیراهن یوسف را با خونی دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند.پدر گفت:
 «هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (شکیبایی خالی اسپاسی) خواهم داشت، و در برابر آنچه می گویید از خداوند یاری می طلبم!»
3- و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (به یادآور) که همه از صابران بودند.
4- (خضر) گفت: «تو هرگز نمی توانی با من شکیبایی کنی! (ولی موسی قول داد که شکیباخواهم بود)
5- (گروهی از بنی اسرائیل) گفتند: «امروز ما توانایی مقابله با «جالوت» و سپاهیان او رانداریم»، اما آن ها که به روز رستاخیز ایمان (قوی) داشتند، گفتند: «چه بسیار گروه های کوچکی که به فرمان خدا بر گروه های عظیمی پیروز شدند!» و خداوند (همراه) با صابران (و یاراستقامت کنندگان) است.
6- (ای پیامبر! ) صبر کن، آن گونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند و برای (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامی که وعده های (عذاب) را که به آنها داده شده، مشاهده کنند، (احساس می کنند که) گویی فقط ساعتی از یک روز (در دنیا) توقف داشتند!
7- پس «صبر» کن، صبری جمیل و زیبا (خالی از هر گونه ناسپاسی)
8- ای کسانی که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات و مصائب و هوس های سرکش)
استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز) پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت نمائید و از خدابپرهیزید، شاید رستگار شوید!
9- ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید، (زیرا) خداوندبا صابران است.
10- بگو «ای بندگان من که ایمان آورده اید از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند، پاداش نیکی است و زمین خدا وسیع است (اگر تحت فشار سران کفر بودید، مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می دارند!»
11- (فرشتگان در قیامت به آنان می گویند.) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان چه نیت عاقبت آن سرا (ی جاویدان) !
12- (آری) آنها (عباد الرحمن) هستند که درجات عالی بهشت، در برابر شکیبایی وصبرشان به آنان پاداش داده می شود و در آن با تحیت و سلام روبه رو می شوند!
13- قطعا همه شما (امت محمد) را با چیزی از ترس، گرسنگی، و خسارت اموال و جانهاو میوه ها، آزمایش می کنیم، به استقامت کنندگان (در برابر آزمایش ها) بشارت (پیروزی وپاداش بزرگ) ده!
14- .آنها که یکدیگر را به حق سفارش کردند، به شکیبایی و استقامت توصیه نمودند! 
 
پی نوشت:
1- زمر- 10.
2- رعد/


 

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :

"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی

نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که(به قول پروین اعتصامی)
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی

 


 
پاسخ اجمالی

اگرچه انسان می‌تواند اولیای الهی را در پیش‌گاه خدا شفیع خود قرار دهد،[1] اما این بدان معنا نیست که خود مستقیماً نتواند با خدایش راز و نیاز کند، بلکه بر عکس انسان می‌تواند با عبودیت و بندگی به تدریج به جایی برسد که خواسته‌هایش را مستقیماً و بدون هیچ واسطه‌ای از خدا طلب کند، چنان‌که خود فرمود: «. ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکم‏ .»؛[2] مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.[3]

در همین راستا است که امام علی(ع) - که خود از بزرگ‌ترین شفیعان روز قیامت است - در بخشی از دعای کمیل[4] به خدای متعال عرضه می‌دارد:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیک بِذِکرِک وَ أَسْتَشْفِعُ‏ بِک‏ إِلَى‏ نَفْسِک‏ .»؛[5] خدایا من به وسیله یاد تو تلاش می‌کنم تا به تو نزدیک شوم و خود تو را به درگاهت شفیع می‌آورم.

و یا می‌فرماید: «إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی‏»؛[6] اى معبود من، و اى پروردگارم، جز تو چه کسی را دارم که رفع گرفتارى و توجه در کارم را از او درخواست کنم؟!‏

و آن‌گونه که امام سجاد(ع) می‌فرماید: «خدایا! شخصی نیست که در برابر کیفرت از من حمایت کند؛ پس حامی من باید عزّت و توانایی‌ات باشد، و برایم در پیش‌گاه تو شفیعى نیست؛ پس باید احسانت شفیعم شود».[7]

این‌گونه است که ما نیز می‌توانیم - با آن‌که شفیعانی را در نظر گرفته‌ایم - بدون واسطه نیز با خدا سخن بگوییم و با لحنی دوستانه به او بگوییم که شفیعانی آورده‌ام، ولی خودت نیز شفیع من نزد خودت باش!

این مانند فردی است که وکلایی را برای فروش ملکش مشخص کرده، اما بعد از آن‌که وکیلانش او را با خریداری آشنا کردند، نزد او رفته و دوستانه به او بگوید: بدون آن‌که وکیلانم را عزل کنم و تلاش آنان برای ایجاد ارتباط بین من فروشنده و شمای خریدار را نادیده بگیرم، اما تو خودت نیز به شیوه‌ای رفتار کن که گویا تو هم وکیلم در فروش ملک به خودت هستی!

 

 

[1]. «مفهوم شفاعت در اسلام»، 350؛ «توسل وسیله تقرب»، 10079؛ «شفاعت و رضاى الهى»، 124.

[2]. غافر 60.

[3]. «منظور از قرب خدا به بندگان»، 71935؛ «توسل و ارتباط بدون واسطه با خداوند »، 542.

[4]. «اعتبار و سند دعای کمیل»، 12626؛ «نام‌گذاری دعای کمیل به دعای خضر»، 40531؛ «گناهان باعث دریده شدن پرده های عصمت، نزول بلا، عدم استجابت دعا و.»، 17443.

[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 845، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.

[6]. همان.

[7]. ر. ک: «منظور امام سجاد(ع) از جمله «اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْکَ» در دعای 31 صحیفه سجادیه»، 31969.


 

پاسخ:
این که ترک کردید خیلی خوب است و امیدوارم عوارض مادی و معنوی آن هم به یاری خداوند رئوف و مهربان هر چه زودتر شما را رها کند.
عوارض متفاوت اند و برای درمان هر کدام باید به متخصص خاص خودش مراجعه کنید. اما در مورد گودی زیر چشم باید عرض کنم اینکه می گویند خودیی موجب گودی زیر چشم می شود مورد اختلاف است. حتی بعضی این مسئله را به طور کلی منکر می شوند. بعضی هم آن را به طور غیر مستقیم به خودیی نسبت می دهند و می گویند اثر مستقیم ندارد. با این حال اگر فرض کنیم که خودیی در شرایطی موجب گودی زیر چشم می شود؛ اما نمی توان گفت تنها علتش خودیی است؛ یعنی اینطور نیست که هر کسی گودی زیر چشم داشت، حتما مبتلا به خودیی بوده است. چون کسی هم که عینکی است، معمولا گودی زیر چشم پیدا می کند یا به گفته دکتر روازاده کسی که در او سودا غلبه کند، دچار سیاهی و گودی زیر چشم می شود.
برای همین نباید فکر کنید که هر کسی گودی زیر چشم شما را ببیند، بلافاصله به خودیی گذشته شما پی خواهد برد. اگر کسی هم چنین حرفی به شما زد به آن توجه نکنید و به شوخی یا جدی بگویید چه ربطی دارد؟ پس همه اینایی که عینکی هستند یا . هم خودیی کردن؟ و .

درمان گودی زیر چشم باید بعد از کشف علت آن انجام شود. بیماری های هورمونی؛ مشکلات روحی - روانی؛ تغذیه نامناسب؛ کم کردن وزن در زمان بسیار کوتاه؛ کمبود خواب یا بد خوابیدن از جمله علل شایع این عارضه هستند. با برخی اقدامات تغذیه ای؛ دارویی و عمل های زیبایی مثل تزریق چربی زیر چشم و . می شود مشکل را حل کرد؛ منتها نظر شخصی من این است که اهمیت مسئله به قدری نیست که کار به دارو و عمل زیبایی کشیده شود؛ مگر اینکه دلیل محکم و قانع کننده ای برای این کار داشته باشید. با این حال قبل از هر اقدامی خود را یک آنالیز کلی بکنید و طبق تاریخچه فردی خود اقدام کنید؛ چون ممکن است خودیی در گودی زیر چشم شما نقش کمرنگی داشته باشد و یا اصلا نقشی نداشته باشد! لذا اگر اختلال خواب دارید آن را حل کنید. اگر مشکلات عاطفی یا روانی دارید برای درمان آن اقدام کنید. اگر اینها نبود اقدامات غذایی را پیگیری کنید و .

نسخه دکتر روازاده: سیاهی دور چشم و گودی زیر چشم

http://www.askdin.com/thread47164.html#post648081




پاسخ:

در تفسیر شریف المیزان، وجه ارتباط این دو بخش آیه یعنی نزدیکی قیامت و انشقاق قمر را این مساله بیان فرموده که انشقاق قمر از لوازم نزدیکی قیامت است:
"این آیه خالى از این اشاره نیست که انشقاق قمر یکى از لوازم نزدیکى ساعت است."(1)

درتفسیر نمونه هم به همین معنا اشاره شده:

"ذکر این دو حادثه با هم، همانگونه که جمعى از مفسران گفته‏ اند، به خاطر آن است که اصولا ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که آخرین پیامبران الهى است خود از نشانه‏ هاى نزدیکى قیامت است، لذا در حدیثى از خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى‏ خوانیم که فرمود:بعثت انا و الساعة کهاتین‏" مبعوث شدن من و قیامت همچون این دو است‏.

(اشاره به دو انگشت مبارکش که در کنار هم قرار گرفته)."(2)

پی نوشت ها:
1.طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم،ج19، ص90
2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم،ج23، ص 8.

 

http://askdin.com/comment/1031093#comment-1031093


کلاه فروش⏳ تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید.وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه های او را برداشته اند؛ فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاه ها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد.پدربزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگلی گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد؛ او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت ولی میمون ها این کار را نکردند.یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از سرش برداشت و درگوشی محکمی به او زد و گفت: فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری؟


 

 
انجیر یک مواد غذایی کم کالری و بدون چربی میباشد و از خواص انجیر میتوان به درمان ریزش مو و سلامت پوست اشاره کرد و منبع مناسبی از ویتامین ها و مواد معدنی میباشد. در این مقاله به خواص و فواید انجیر برای سلامتی اشاره شده است.

انجیر به دلیل داشتن عطر و طعم شیرین و ملایم ، در میان مردم لذیذ و دوست داشتنی است. انجیر کم کالری و بدون چربی است. یک انجیر بزرگ فقط 47 کالری دارد. انجیر جایگزین خوبی برای میان وعده های ناسالم است. مصرف انجیر تازه و خشک هر دو بسیار مناسب برای بدن است.

30 گرم انجیر خشک 3 گرم فیبر دارد. انجیر به رفع یبوست کمک زیادی میکند و کاهش کلسترول و کنترل قند کمک میکند.انجیر به دلیل منبع خوبی از کلسیم میتواند از پوکی استخوان جلوگیری کند.

انجیر خشک دارای آنتی اکسیدانهای مناسبی هستند. آنتی اکسیدانها رادیکال های آزاد سلول های بدن را کاهش میدهند. با توجه به توصیه متخصصان تغذیه با مصرف میوه ها و سبزیجات مانند انجیر ، مصرف آنتی اکسیدان را در بدن خود بالا ببرید.

ارزش غذایی انجیر تازه و انجیر خشک متفاوت است. محتوای تغذیه ای ۱۰۰ گرم انجیر تازه عبارت است از:

  • ۷۴ کالری
  • ۱۹ گرم کربوهیدرات
  • ۰,۷ گرم پروتئین
  • ۰,۳ گرم چربی
  • ۳ گرم فیبر
  • ۲۳۲ میلی گرم پتاسیم (۷ درصد DV یا ارزش روزانه)
  • ۰,۱ میلی گرم منگنز (۶ درصد DV)
  • ۴,۷ میکروگرم ویتامین کا (۶ درصد DV)
  • ۰,۱ میلی گرم ویتامین ب۶ (۶ درصد DV)
  • ۱۷ میلی گرم منیزیم (۴ درصد DV)
  • ۳۵ میلی گرم کلسیم (۴ درصد DV)
  • ۰,۱ میلی گرم تیامین (۴ درصد DV)
  • ۱۴۲ واحد ویتامین آ (۳ درصد DV)
  • ۲ میلی گرم ویتامین سی (۳ درصد DV)

ارزش غذایی انجیرخشک بیشتر از انجیر تازه است. محتوای تغذیه ای ۱۰۰ گرم انجیر خشک عبارت است از:

  • ۲۴۹ کالری
  • ۶۳,۹ گرم کربوهیدرات
  • ۳,۳ گرم پروتئین
  • ۰,۹ گرم چربی
  • ۹,۸ گرم فیبر
  • ۰,۵ میلی گرم منگنز (۲۶ درصد DV)
  • ۱۵,۶ میکروگرم ویتامین کا (۱۹ درصد DV)
  • ۶۸ میلی گرم پتاسیم (۱۹ درصد DV)
  • ۶۸ میلی گرم منیزیم (۱۷ درصد DV)
  • ۱۶۲ میلی گرم کلسیم (۱۶ درصد DV)
  • ۰,۳ میلی گرم مس (۱۴ درصد DV)
  • ۲ میلی گرم آهن (۱۱ درصد DV)
  • ۶۷ میلی گرم فسفر (۷ درصد DV)
  • ۰,۱ میلی گرم ویتامین ب۶ (۶ درصد DV)
  • ۰,۱ میلی گرم ریبوفلاوین (۵ درصد DV)
  • ۰,۵ میلی گرم زینک (۴ درصد DV)

انجیر یکی از غنی ترین منابع گیاهی ویتامین و مواد معدنی است .این ویتامین ها و مواد معدنی شامل :

  • ویتامین A
  • ویتامین سی
  • ویتامین کا
  • ویتامی های گروه ب
  • پتاسیم
  • منیزیم
  • روی
  • مس
  • منگنز
  • آهن

خواص انجیر در کنترل دیابت

برگ های درخت انجیر میتوانند به تنظیم علائم دیابت کمک کنند. بر اساس مطالعات عصاره برگ انجیر ، حساسیت به انسولین را بهبود میبخشد و خاصیت ضد دیابتی دارد.

خواص انجیر در تقویت استخوان ها

مطالعات نشان میدهد که انجیر سرشار از کلسیم است که یکی از مهمترین مولفه ها در تقویت استخوان ها و کاهش خطر ابتلا به پوکی استخوان است. همچنین انجیر سرشار از فسفر است که به تشکیل و رشد مجدد استخوان کمک میکند و برای کسانی که استخوان هایشان آسیب دیده است بسیار مفید است.

خواص انجیر برای پوست

در طب سنتی از انجیر برای درمان بیماری های پوستی نظیر اگزما ، پسوریازیس استفاده میکنند. بر اساس مطالعات ، پوست درخت انجیر میتواند زگیل را درمان کند.

از انجیر تازه میتوانید ماسک صورت مغذی و سرشار از آنتی اکسیدان بسازید و به صورت خود بزنید. برای این کار کافی است که انجیر را نصف کنید و با حرکت دایره ای روی صورت خود بمالید. اگر میخواهید رطوبت اضافی به پوست خود بدهید 1 قاشق غذاخوری ماست را به انجیر اضافه کنید و به مدت 15 دقیقه روی پوست خود بگذارید و سپس با آب ولرم کاملا آن را بشویید. البته اگر به انجیر حساسیت دارید از این ماسک استفاده نکنید.

انجیر منبع خوبی برای بسیاری از ویتامین های غنی، آنتی اکسیدان ها و مواد معدنی است. و باعث بهبود گردش خون میشود که این باعث میشود پوست شما سالم و متعادل باشد.

 

خواص انجیر برای مو

انجیر یک ماده محبوب در بسیاری از شامپوها ، نرم کننده ها و ماسک مو است. انجیر مو را تقویت و مرطوب میکند و باعث تقویت رشد مو میشود. برخی از ویتامین ها و مواد معدنی موجود در انجیر میتواند به سلامت موی شما کمک کند.
انجیر سرشار از روی و مس میباشد که این دو نقش مهمی در ریزش مو دارد و کمبود این دو ماده باعث ریزش مو میشود. روی باعث تسریع در بهبود فولیکول مو میشود.

چند ماده مغذی در انجیر به سالم ماندن مو کمک میکند که شامل موارد زیر هستند

  • ف روی
  • مس
  • سلنیوم
  • منیزیم
  • کلسیم
  • ویتامین های گروه B
  • ویتامین سی

انجیر برای جلوگیری از یبوست

بر طبق مطالعات انجام شده میوه هایی مانند انجیر حاوی مقدار زیادی فیبر هستند. این سطح بالای فیبر به تقویت عملکرد بدن و تنظیم روده ها کمک میکند و از یبوست جلوگیری میکند، بنابراین نه تنها از یبوست جلوگیری میکند بلکه اسهال و حرکات ناسالم یا نامنظم روده را نیز از بین میبرد.

کاهش علائم آایمر

انجیر یکی از بهترین میوه ها برای کاهش التهاب عصبی میباشد.بر اساس تحقیقاتی که بر روی بیماری نورون حرکتی انجام شده است نشان داده است که این میوه قادر است در طول پیری ، سیتوکین های التهابی را کاهش دهد.

 

 

درمان برونشیت با انجیر

مواد شیمیایی طبیعی موجود در برگ انجیر ، یک عنصر ایده ال برای دمنوش درمانی تبدیل کرده است. مصرف دمنوش برگ انجیر برای شرایط تنفسی مختلف مانند برونشیت مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین به عنوان روشی برای پیشگیری و کاهش علائم اسم استفاده میشود.

عوارض جانبی انجیر

حساسیت به انجیر و تداخلات دارویی با انجیر بسیار نارد است، بنابراین اکثر افراد میتوانند بدون نگرانی انجیر را به رژیم غذایی خود اضافه کنند. با این وجود عوارض جانبی بالقوه ای وجود دارد که باید از انها آگاه باشید.
اگر به خانواده های توت ها حساسیت داشته باشید ممکن است به انجیر نیز حساسیت داشته باشید.
انجیر خشک و تازه دارای ویتامین K میباشد.ویتامین K ویتامینی است که به ایجاد ه در خون و جلوگیری از خونریزی کمک می کند، بنابراین دارای نقش متضادی با وارفارین می باشد. در بیمارانی که وارفارین مصرف می کنند دریافت زیاد ویتامین K باعث کاهش اثر دارو می گردد.
انجیر در برخی افراد دارای خاصیت ملین میباشد که میتواند به درمان یبوست کمک کند. اما خوردن زیاد انجیر ممکن است باعث اسهال شود.


 

 

در حدیث شریفی حضرت امام رضا علیه السلام برای مؤمن واقعی سه خصلت و ویژگی را بیان فرمودند.

سید محمد علوی زاده/کارشناس حوزه -بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
 

 

لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1 سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2 وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3 وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.(1) مؤمن، مؤمن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنّتی از پروردگارش و سنّتی از پیامبرش و سنّتی از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،
امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است.

سنت الهی بودن پوشاندن راز خود

حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام می فرماید: مَن ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرهِ.  کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند

راز به معنای سرّ، آن چه باید در دل نهفته باشد و چیزی که باید پنهان بماند یا به اشخاص مخصوصی گفته شود، است. حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش تر و پیش تر از هر کس، از اعمال، حالات، رفتار، عیوب و گناهان بندگانش با خبر است، اما حلم، بردباری، پرده پوشی و رازداری او بیشتر از همه است. چنانچه می فرماید: خداوند متعال در آیه در رابطه با رازداری فرموده است: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا(2)؛ داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى کند» خداوند متعال، از همه ی اسرار مطلع است و از تمام اتفاقات، آگاه؛ اما با این وجود، هیچ کس از اسرار غیب او آگاه نیست. خداوند متعال خود، رازهای بندگانش را می پوشاند و به همین دلیل بر رازداری تاکید دارد.
چنان که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می فرماید: مَن ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرهِ(3)؛ کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند.
از سوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم سرّ او را پوشیده نگاه دارند. امام باقر علیه السلام می فرماید: «لَم یَخُنْکَ الْاَمینُ و لکِن اِئْتَمَدْتَ الخائنَ (4)؛ امین به تو خیانت نکند، تویی که به خیانت کار امانت سپردی».
خامشی به که ضمیر دل خویش با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ای سلیم، آب ز سرچشمه ببند که چو پر شد، نتوان بستن جوی
سخنی در نهان نباید گفت که بر انجمن نشاید گفت (5)

سنت نبوی بودن مدارا و نرم رفتاری با مردم

مودت با مومنان و مدارا با مردم از خصلت های نیک اسلامی انسانی است. انسان ها در موقعیت های گوناگون شاید رفتارهای نادرستی داشته باشند و اشتباهاتی بکنند. از این رو می بایست با مردم کنار آمد و سخت گیری نکرد. این که بخواهیم نسبت به مردم سخت گیری کنیم ومته روی خشخاش بگذاریم و گیر بدهیم کاری ضد اخلاقی انجام داده ایم. سنت و سیره عملی پیامبر (صلی الله و علیه وآله) این گونه بود که حتی نسبت به منافقان و دشمنان و مخالفان خود کوتاه می آمد وبا آنان مدارا می کرد که گویی چیزی از آن نمی داند و حرف های نادرست ایشان را گوش می داد و گاه با آن که می دانست دروغ می گویند ولی به همان ظاهر کلام ایشان بسنده می کرد به طوری که ایشان را به تحقیر و استهزاء و تمسخر «اذن» می گفتند.(6) 

روایات زیادی در این زمینه وجود دارد از جمله اینکه رسول اکرم صلى الله علیه و آله مدارای با مردم را هم طراز اداء فرایض می دانند:أَمَرَنى رَبّى بِمُداراةِ النّاسِ کَما أَمَرَنى بِأَداءِ الفَرائِضِ؛پروردگارم، همان گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است. (7)

در جایی دیگر مدارا کننده تری انسانها را به عنوان عاقل ترین انسان معرفی می کنند: أعقَلُ الناسِ أشَدُّهُم مُداراةً للناسِ(8) ؛خردمندترین مردم، با مداراترین آنها با مردم است.
به هر حال پیغمبر گرامی اسلام و پیشوایان دینی ما بر اساس رفق و مدارا با مردم رفتار می کردند و از جمله ابزار کار آنها در رفتار با مردم همین اصل بوده است و اگر این اصل را نداشتند حتی یک روز نمی توانستند با مردم زندگی کنند، زیرا مردم یکسان نیستند، بلکه آنها دارای فرهنگها و ملیت ها و اخلاقها و تربیتهای گوناگون هستند، یکی زود عصبانی می شود، دیگری تندخو و عجول است، سومی کم طاقت و بی حوصله است و . اگر رهبران الهی و سایر مردم که با انسانهای مختلف سر و کار دارند، دو صفت رفق و مدارا را نداشته باشند و آن را رعایت نکنند، در زندگی شکست می خورند و هرگز نمی توانند در صحنه حضور داشته باشند. اگر انسان خشک و یک دنده و انعطاف پذیر باشد نمی تواند در کنار مردم باشد، حتما منزوی شده و تنها می ماندو انسانهای منزوی و دور از مردم نمی توانند برای جامعه، مفید و کارگشا باشند. (9)
بی جهت نیست که حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله دلیل برتری انبیاء بر مردم را شدت مدارای آنها با مردم می دانند: إِنَّ الانبیاءَ إِنَّما فَضَّلَهُمُ اللّه عَلى خَلقِهِ بِشِدَّةِ مُداراتِهِم لأَعداءِ دینِ اللّه و َحُسنِ تَقیَّتِهِم لأَجلِ إِخوانِهِم فِى اللّه(10)؛ خداوند از این رو پیامبران را بر دیگر مردمان برترى داد که با دشمنان دین خدا بسیار با مدارا رفتار مى کردند و براى حفظ برادران همکیش خود نیکو تقیه مى کردند.

سنت امام بودن صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از معنی و تفسیر صبر را پرسیدند، جبرئیل عرض کرد: این که در سختى شکیب ورزى، همچنان که در [روزگار] آسایش صبر مى کنى؛ در تهیدستى صبر کنى، همچنان که درتوانگرى صبر مى کنى و در بیمارى و گرفتارى صبر کنى، همچنان که در زمان سلامت و عافیت صبر مى کنى، [آدم صبور] از بلایى که به او مى رسد نزد مخلوق شِکوه نمى کند

از مهم ترین زمینه هاى درک فیض و عنایت الهى، صبر و شکیبایى است تا جایى که ائم اطهار (علیهم السلام) به واسط صبر بزرگی که داشتند به مقام شامخ ولایت و امامت نایل شدند، قرآن در این باره می فرماید:
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا.(11) «و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى کردند؛ چون شکیبایى نمودند.»

حضرت امیرالمومنین على علیه السلام تشبیه جالبی در مورد صبر دارند: الصَّبرُ فِی الامورِ بمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ، فإذا فارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ و إذا فارَقَ الصَّبرُ الامورَ فَسَدَتِ الامورُ.
صبر در کارها، به منزله سر در بدن است. همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن فاسد مى گردد، صبر نیز هرگاه از کارها جدا شود، کارها تباه مى گردد.
نقل شده است که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از معنی و تفسیر صبر را پرسیدند، جبرئیل عرض کرد:
تَصبِرُ فی الضَّرّاءِ کما تَصبِرُ فی السَّرّاءِ و فی الفاقَةِ کما تَصبِرُ فی الغَناءِ و فی البَلاءِ کما تَصبِرُ فی العافیَةِ، فلا یَشکُو حالَهُ عندَ المَخلوقِ بما یُصِیبُهُ مِن البَلاءِ(12)؛ این که در سختى شکیب ورزى، همچنان که در [روزگار] آسایش صبر مى کنى؛ در تهیدستى صبر کنى، همچنان که درتوانگرى صبر مى کنى و در بیمارى و گرفتارى صبر کنى، همچنان که در زمان سلامت و عافیت صبر مى کنى، [آدم صبور] از بلایى که به او مى رسد نزد مخلوق شِکوه نمى کند.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هم کتمان فقر و مصیبة و درد را از گنج های بهشت دانسته اند که اگر کسی به چنین توفیقی دست یابد، هم خصلت خدایی دارد (کتمان) و هم خصلت امام (صبر بر گرفتاری):
أربعٌ مِن کُنوزِ الجنّةِ: کِتْمانُ الفاقةِ و کِتْمانُ الصَّدقَةِ و کِتْمانُ المُصیبَةِ و کِتْمانُ الوَجَعِ (13)؛چهار چیز از گنج هاى بهشت است: نهان داشتن فقر ،نهان داشتن صدقه ، نهان داشتن مصیبت و نهان داشتن درد.

پی نوشت ها:

1-کافی، ج 2، ص 241؛ امالی صدوق، ج 1، ص 339؛ عیون اخبارالاخبار، ج 1، ص 256؛ معانی الاخبار، ص 184؛ تحف العقول، ص 312 و 442؛ چنان که در منابع دسته دوم؛ مانند مشکاة الانوار، ص 85؛ کشف الغمة، ج 2، ص 292؛ روضة الواعظین، ج 2، ص 432؛ التمحیص، ص 67؛ و. نیز آمده است
2-جن، 26.
3-غرر الحکم: 8941.
4-تهذیب الأحکام: 7/ 232/ 1013.
5-گلستان سعدی.
6-توبه، 6.
7-کافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 117، ح 4
8-میزان الحکمه، ج ، 493، حدیث: 7563.
9-فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (ع) جلد دوم، محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی.
10-بحارالأنوار (ط-بیروت) ج 72، ص 401، ح 42
11-سجده، ۲۴.
12-میزان الحکمه، ج 6  156، حدیث 1024.
13- میزان الحکمه، ج 2  299 ، حدیث 2808.


چه شیطان و زن‌بدکاره شیطان جلوی عابد آمد و شروع به نماز خواندن طولانی کرد، سجده‌های طولانی، گریه‌ها، ناله‌ها، عابد دید یک نفر از خودش موفق‌تر پیدا شده، حال بیشتری دارد. نشاط بهتری دارد، به او گفت: خوش به حالت! تو کی هستی که آن قدر حال داری، نشاط داری، توفیق داری. گفت: راستش من یک گناه کردم و بعد توبه کردم و وقتی یاد آن گناه می‌افتم، نشاط در عبادت پیدا می‌کنم، می‌خواهی مثل من شوی؟ گفت: خیلی دوست دارم، مثل تو عبادت کنم. گفت: خوب این پول را بگیر برو شهر، منزل فلان زن بدکار و گناه کن و وقتی برگشتی یاد گناهت که بیفتی حال پیدا می‌کنی، این بیچاره را اغفال کرد، عابد پول را گرفت و آمد خانه زن بدکاره پول را انداخت، گفت: پاشو گناه کنیم، زن بدکاره از زبانش استفاده مثبت کرد، گفت: در تو سیمای صالحین می‌بینم، تو اهل گناه نیستی، چرا می‌خواهی گناه کنی، گفت: حقیقت این است که یک عابدی آمده از من اعبد است و خیلی حال خوشی دارد، می‌خواهم حال او را پیدا کنم، گفتم، چطور این قدر موفق هستی؟ گفت: من یک گناه کرده‌ام، یاد گناهم که می‌افتم نشاط در عبادت پیدا می‌کنم. زن زانیه گفت: به گمانم آن بچه شیطان بوده که خواسته تو را اغفال کند، الان هم اگر بروی او را نمی‌بینی، عابد حیف است که دامنت را به گناه بعد از چند سال عبادت آلوده کنی، بلغزی، آمد دید، آن عابد نیست. فهمید بچه شیطان بوده، خواسته آلوده‌اش کند! امام صادق(ع) می‌فرماید: آن زن زانیه آن شب، شب آخر عمرش بود و به پیغمبر آن زمان خطاب آمد که بر پیکر او نماز بخوانید و او را تشییع کنید، گفت: خدایا! زن بدکاره را من بروم نماز بخوانم چرا؟ خطاب آمد چون یک بنده مرا از گناه دور کرد. زبان می‌تواند کارساز باشد و چقدر خوب است یک کلمه برای رضای خدا انسان امر به معروف کند.
 

روزی موسی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور نهفته آگاه کن!
خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو،خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد!
موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت.در همان لحظه سواری به کنار آب آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس لباس بر تن کرد و رفت.اما کیسه ی پول های خود را جا گذاشت.
کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت.موسی شاهد بود که در همان لحظه  کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست.در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی خود بازگشت و چون کیسه را نیافت،از کور پرسید:آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟
کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت ،اظهار بی خبری کرد.
سوار،باچند ضربه،کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت.
موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا!این چه حادثه ای بود که به من نشان دادی؟حکمت هرچی بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!!
خداوند فرمود:ای موسی!پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار، کار کرده بود و دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده بود.اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید.اما آن کور که تو دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با حکمت و عدالت به سزای عمل خود رسید
نتیجه گیری:هر کاری که در این جهان انجام بشه چه خوب چه بد نتیجه ی آن را چه زود چه دیر خواهیم گرفت پس از این حکایت زیبا می فهمیم خداوند چقدر توانا و داناست پس از دانایی او شک نداشته باشیم  چون تنها اوست که می داند و چه می گذرد
 
برگرفته از منتخب التواریخ
حدیث پندآموز: سفارش حضرت لقمان به پسرش:پسرم ! نماز را به جماعت بخوان، اگر چه روی نیزه باشد

دکتر آیشان ، پزشک و جراح مشهور پاکستانی ، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت  او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار می شد ، با عجله به فرودگاه رفت .

بعد از پرواز ، ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فروداضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم .

بعد از فرود هواپیما ، دکتر بلافاصله به دفتر فرودگاه رفت و خودش را معرفی کرد و گفت:
هر ساعت، برای من برابر با جان چند بیمار است و شما می خواهید من 16 ساعت ، در این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟

یکی از کارکنان گفت :
جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید می توانید یک ماشین دربست بگیرید تا مقصد شما ، سه ساعت بیشتر نمانده است .

دکتر آیشان ، با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه ، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوریکه ادامه راه  مقدورنبود .

ساعتی گذشت تا اینکه احساس کرد  راه را گم کرده است .

خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد .
 
که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد .

کنار آن کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی را شنید :
- بفرما داخل ، هر که هستی در بازه .

دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . پیرزن گفت :
کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی . ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری .

دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد ، درحالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود . که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هر از گاهی بین نمازهایش ، او را تکان می داد

پیرزن مدتی به نماز و دعا مشغول بود . بعد از اتمام نماز و دعا ، دکتر رو به او کرد و گفت :
مادر جان ، من شرمنده این لطف و محبت شما شدم ، امیدوارم که دعاهایتان مستجاب شود.

پیرزن گفت :
شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است .
من همه دعاهایم قبول شده ، بجز یک دعا .

دکتر آیشان می پرسد :
چه دعایی ؟

پیرزن می گوید :
این طفل معصومی که جلو چشم شماست ، نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا ، ازعلاج آن عاجز هستند .
به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر آیشان هست که او قادر به علاجش هست ، . ولی هم او خیلی از ما دور هست و دسترسی به او مشکل هست ،  و هم می گویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است و من از پس آن برنمی آیم . می ترسم این طفل بیچاره و مسکین ، خوار و گرفتار شود . پس از خدا خواسته ام که چاره ای برای این مشکل جلویم بگذارد و کارم را آسان کند !

دکتر آیشان در حالیکه گریه می کرد ، گفت :
به والله که دعای تو ، هواپیماها را از کار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت . تا اینکه منِ دکتر را بسوی تو بکشاند .
من هرگز باورنداشتم که الله عزوجل با یک دعا ، این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند و بسوی آنها روانه می کند .

 ** ** ** ** **

وقتی که دستها ، از همه اسبابها کوتاه می شود و امید ، حتی در تاریکی ها همچنان ادامه دارد ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند و راه ها از جایی که هیچ انتظارش را ندارید ، باز می شود .

هر جایی که امید ادامه دارد ، تمام کائنات در راستای خواسته ی او تلاش می کنند!

✅ گابریل گارسیا مارکز می گوید:

باور نمیکنم خدا به کسی بگوید: " نه.! "
خدا فقط سه پاسخ دارد:
١- چشم
٢- یه کم صبر کن
٣- پیشنهاد بهتری برایت دارم

✅ هیچوقت در فشار زندگی اندوهگین مشو.
برای تمام رنجهایی که می بری صبر کن!

"صبر"، اوج احترام به حکمت خداست . .


  • نام : محمد صباغیان
  • فرزند : اسماعیل
  • متولد : 1341/09/05 در زیارت
  • تحصیلات : زیر دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: ارتش-لشکر92زرهی اهواز
  • مدت حضور : حدود 2 ماه
  • مسئولیت : رزمنده
  • نوع عضویت : سرباز
  • نوع شغل : کارگر شرکت بازرگانی
  • تاریخ شهادت : 1360/08/27
  • محل شهادت : دهلاویه
  • عملیات : پدافندی
  • محل دفن : مهدیشهر زیارت
 

 


برای اولین بار، یک مطالعه جدید مشاهده کرده است که مایع مغزی نخاعی به پاکسازی زباله های سمی از مغز در هنگام خواب کمک می کند.

محققان می دانند که خواب مهم است – نه فقط از نظر اجازه فعالیت مجدد مغز، بلکه همچنین برای ایجاد فضای لازم برای انجام فرآیندهای تمیز کردن”.

به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، بسیاری از مکانیسم هایی که از طریق آنها این پاک سازی از زباله های مغزی در طول خواب انجام می شود، هنوز ناشناخته مانده اند.

اکنون محققان دانشگاه بوستون در ماساچوست دریافته اند که در طول خواب، مایعات موجود در مغز و وتر نخاع – به نام مایع مغزی نخاعی – مانند امواج، داخل و خارج می شکنند و مانند مغز، مغز را در خلاص شدن از شر زباله” متابولیک جمع شده کمک می کنند.

محققان توضیح می دهند که: ما مدتی می دانستیم که این امواج الکتریکی فعالیت در سلولهای عصبی وجود دارد. اما تاکنون ، نمی فهمیدیم که امواج در مغز نیز وجود دارد.”

در یک مطالعه جدید موافقت شد که هنگام خواب اسکن مغزی انجام شود. روند کار دشوار بود. شرکت کنندگان مجبور بودند کلاه EEG بپوشند که به محققان اجازه  دهد فعالیت الکتریکی را در مغز خود در حالی که در دستگاه MRI قرار دارند، اندازه گیری کنند .

با وجود همه سختی ها، محققان – احتمالاً برای اولین بار – قادر به نظارت بر فعالیت مایع مغزی نخاعی در مغز شرکت کنندگان در هنگام خواب بودند.

آنها دیدند که مایع مغزی نخاعی با امواج مغزی همگام سازی” می کند، که به احتمال زیاد به از بین بردن ضایعات مغز کمک می کند. این ضایعات شامل پروتئین های بالقوه سمی است که در غیر این صورت ممکن است سازنده هایی ایجاد کنند که می توانند جریان اطلاعات بین سلولهای عصبی را مختل کنند.

محققان می گویند، این یافته ها می توانند در شرایطی مانند بیماری آایمر، مکانیسم های اساسی را تحت تأثیر قرار دهند که پلاستیک های سمی نقش مهمی در کاهش حافظه و سایر اختلالات شناختی دارند.

این تیم معتقد است وقتی نورون ها در طول خواب خاموش می شوند، به اکسیژن کمتری نیاز دارند، که منجر به تخلیه خون از مغز می شود. این به نوبه خود به این معنی است که فشار در مغز نیز افت می کند، بنابراین مایعات مغزی افزایش می یابد تا فشار خون طبیعی در صورت عدم وجود فشار خون حفظ شود.

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

 

پرسش:
حدیثی با این مضمون از حضرت علی (علیه السلام) هست که جا به جا کردن کوه آسانتر از تغییر انسان هست اولا اگر لطف کنید حدیث دقیق را بنویسید و ثانیا آدرس دقیق آن را هم بفرمایید و ثالثا اگر توضیحی در این باره دارید مستفیض فرمایید.

:پاسخ

روایت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد:
 إِذَا سَمِعْتُمْ بِجَبَلٍ زَالَ عَنْ مَکَانِهِ فَصَدِّقُوا، وَ إِذَا سَمِعْتُمْ بِرَجُلٍ تَغَیَّرَ عَنْ خُلُقِهِ  فَلَاتُصَدِّقُوا بِهِ، وَ إِنَّهُ یَصِیرُ إِلَى مَا جُبِلَ عَلَیْهِ (1) اگر شنیدید کوهى از جاى خود تکان خورده باور کنید و اگر شنیدید کسى از خوى خویش دست بر داشته باور مکنید زیرا عاقبت به فطرت خویش باز می‌گردد.»
بحث در مورد امکان و یا عدم امکان تغییر اخلاق انسانی است که هر کدام از این دو نظریه برای خود قائلینی دارد:
قول حق آن است که اخلاق انسانی قابل تغییر می باشد.

 

زیرا نفس مساله بعثت انبیا و ارسال رسل و انزال کتب آسمانی و بطور کلی ماموریتی که آنها برای هدایت و تربیت همه انسانها داشتند، محکمترین دلیل بر امکان تربیت و پرورش فضائل اخلاقی در تمام افراد بشر است.

 

آیاتی مانند: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (2) اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک می‌سازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی می‌آموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند»، نشان می دهد که هدف از ماموریت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هدایت و تربیت و تعلیم و تزکیه همه کسانی بود که در «ضلال مبین» و گمراهی آشکار بودند.

 

  همچنین تمام آیاتی که خطاب به همه انسانها به عنوان «یا بنی آدم» و «یاایها الناس» و «یاایها الانسان»، و «یا عبادی» می باشد و مشتمل بر اوامر و نواهی و مسائل مربوط به تهذیب نفوس و کسب فضائل اخلاقی است، بهترین دلیل بر امکان تغییر «اخلاق رذیله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غیر این صورت، عمومیت این خطابها لغو و بیهوده خواهد بود.
 آیاتی که با صراحت تشویق به تهذیب اخلاق می کند و از رذایل اخلاقی بر حذر می دارد نیز دلیل محکمی است بر امکان تغییر صفات اخلاقی، مانند این آیه شریفه:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا،وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا (3) هر کس نفس خود را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده سازد نومید و محروم گشته است»

تعبیر به «دسیها» نشان می دهد که طبیعت انسان بر پاکی و تقوا است و آلودگیها و رذائل اخلاقی از خارج بر انسان نفوذ می کند و هر دو قابل تغییر و تبدیل است.
در آیه سوره فصلت می خوانیم: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ(4) بدی را با نیکی دفع کن ناگهان (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمن است گویی دوست گرم و صمیمی تو است.»  پرسش:
حدیثی با این مضمون از حضرت علی (علیه السلام) هست که جا به جا کردن کوه آسانتر از تغییر انسان هست اولا اگر لطف کنید حدیث دقیق را بنویسید و ثانیا آدرس دقیق آن را هم بفرمایید و ثالثا اگر توضیحی در این باره دارید مستفیض فرمایید.

 

روایت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد:
 إِذَا سَمِعْتُمْ بِجَبَلٍ زَالَ عَنْ مَکَانِهِ فَصَدِّقُوا، وَ إِذَا سَمِعْتُمْ بِرَجُلٍ تَغَیَّرَ عَنْ خُلُقِهِ  فَلَاتُصَدِّقُوا بِهِ، وَ إِنَّهُ یَصِیرُ إِلَى مَا جُبِلَ عَلَیْهِ (1) اگر شنیدید کوهى از جاى خود تکان خورده باور کنید و اگر شنیدید کسى از خوى خویش دست بر داشته باور مکنید زیرا عاقبت به فطرت خویش باز می‌گردد.»
بحث در مورد امکان و یا عدم امکان تغییر اخلاق انسانی است که هر کدام از این دو نظریه برای خود قائلینی دارد:
قول حق آن است که اخلاق انسانی قابل تغییر می باشد.

 

زیرا نفس مساله بعثت انبیا و ارسال رسل و انزال کتب آسمانی و بطور کلی ماموریتی که آنها برای هدایت و تربیت همه انسانها داشتند، محکمترین دلیل بر امکان تربیت و پرورش فضائل اخلاقی در تمام افراد بشر است.

 

آیاتی مانند: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (2) اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک می‌سازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی می‌آموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند»، نشان می دهد که هدف از ماموریت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هدایت و تربیت و تعلیم و تزکیه همه کسانی بود که در «ضلال مبین» و گمراهی آشکار بودند.

 

  همچنین تمام آیاتی که خطاب به همه انسانها به عنوان «یا بنی آدم» و «یاایها الناس» و «یاایها الانسان»، و «یا عبادی» می باشد و مشتمل بر اوامر و نواهی و مسائل مربوط به تهذیب نفوس و کسب فضائل اخلاقی است، بهترین دلیل بر امکان تغییر «اخلاق رذیله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غیر این صورت، عمومیت این خطابها لغو و بیهوده خواهد بود.
 آیاتی که با صراحت تشویق به تهذیب اخلاق می کند و از رذایل اخلاقی بر حذر می دارد نیز دلیل محکمی است بر امکان تغییر صفات اخلاقی، مانند این آیه شریفه:
«قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا،وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا (3) هر کس نفس خود را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده سازد نومید و محروم گشته است»

تعبیر به «دسیها» نشان می دهد که طبیعت انسان بر پاکی و تقوا است و آلودگیها و رذائل اخلاقی از خارج بر انسان نفوذ می کند و هر دو قابل تغییر و تبدیل است.
در آیه سوره فصلت می خوانیم: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ(4) بدی را با نیکی دفع کن ناگهان (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمن است گویی دوست گرم و صمیمی تو است.»  
این آیه بخوبی نشان می دهد که عداوت و دشمنی های عمیق که در خلق و خوی انسان ریشه دوانده باشد، با محبت و رفتار شایسته ممکن است تبدیل به دوستی های داغ و ریشه دار شود؛ اگر اخلاق، قابل تغییر نبود، این امر امکان نداشت.

 

آن دسته از افرادی که قائل به عدم امکان تغییر خلقیات انسانی هستند، به حدیث فوق استدلال می نمایند. در حالی که مراد حضرت، از این فرمایش آن نیست که نمی‌توان اخلاق فرد را تغییر داد، بلکه مقصود این است  کسی که سالها به خلقی عادت نموده و اکنون عمری از تغییر دادن اخلاقش گذشته، دشوار است که خلقش تغییر نماید.
پی نوشت:
1.
پاینده، ابو القاسم‏،نهج الفصاحة،دنیاى دانش،تهران‏، ص195.
2. جمعه/2
.
3.شمس/9-10
.
4.فصلت/34.

این آیه بخوبی نشان می دهد که عداوت و دشمنی های عمیق که در خلق و خوی انسان ریشه دوانده باشد، با محبت و رفتار شایسته ممکن است تبدیل به دوستی های داغ و ریشه دار شود؛ اگر اخلاق، قابل تغییر نبود، این امر امکان نداشت.

 

آن دسته از افرادی که قائل به عدم امکان تغییر خلقیات انسانی هستند، به حدیث فوق استدلال می نمایند. در حالی که مراد حضرت، از این فرمایش آن نیست که نمی‌توان اخلاق فرد را تغییر داد، بلکه مقصود این است  کسی که سالها به خلقی عادت نموده و اکنون عمری از تغییر دادن اخلاقش گذشته، دشوار است که خلقش تغییر نماید.
پی نوشت:
1.
پاینده، ابو القاسم‏،نهج الفصاحة،دنیاى دانش،تهران‏، ص195.
2. جمعه/2
.
3.شمس/9-10
.
4.فصلت/34.

http://askdin.com/comment/1032852#comment-1032852


چاپ اسماء متبرکه روی لباس

سؤال: آیا چاپ و نوشتن آیات قرآن و اسامی معصومین (علیهم السلام) روی لباس، مخصوصاً لباس مشکی، با توجه به این که دست و بدن به آن برخورد می کند، جایز است؟ استفاده از این لباس‌ها چه حکمی دارد؟
جواب: اشکال ندارد، ولی واجب است احکام شرعی در مورد آن رعایت شود و از بی احترامی و نجس کردن و دست زدن بدون وضو به نوشته‌های آن خودداری شود.ش


محلی که دو راه دارد

سؤال۱: روستایی دو جاده دارد، یکی به طرف شهر ۱۹ کیلومتر و دیگری ۲۲ کیلومتر است، اگرشخصی موقع رفتن از طرف ۱۹ کیلومتر برود و موقع برگشتن از طرف ۲۲ کیلومتر برگردد، نماز او به صورت تمام است یا شکسته؟
جواب: با توجه به اینکه برای تحقق مسافت شرعی مسیر رفت باید کمتر از چهار فرسخ (۲۰.۵ کیلومتر) نباشد، نماز تمام است.
 

نماز خادم افتخاری

سؤال۲: خادم افتخاری حرم امام رضا(علیه السلام) هستم و هفته‌ای یک مرتبه برای خدمت در حرم مطهر سفر می کنم و از محل زندگی تا حرم مطهر۱۳۰ کیلومتراست، حکم نماز بنده چیست؟
جواب: تا زمانی که عرفا شغل شما محسوب نشود، حکم مسافر را دارید و بدون قصد اقامت ده روز نماز شکسته است و در صورتی که عرفا شغل شما محسوب شود، نماز تمام است.
 

وضو و غسل با موی مصنوعی

سؤال۳: کسی که موی مصنوعی گذاشته است، آیا برای وضو مسح بر موی مصنوعی جایز است؟ وظیفه او نسبت به غسل چیست؟
جواب: موی مصنوعی اگر به صورت کلاه گیس باشد، واجب است برای مسح برداشته شود، ولی اگر موی مصنوعی بر پوست سرکاشته شده باشد و مانع رسیدن رطوبت مسح بر کف سر یا بُن موهای واقعی شخص باشد و برداشتن آن باعث عسر و حرج باشد، مسح روی آن کافی است، حکم غسل نیز همین است.

 
شک در وجود مانع قبل از وضو

سؤال۴: اگر قبل از وضو شک کند که مانعی در اعضای وضو وجود دارد یا نه، چه وظیفه‌ای دارد؟
جواب: چنانچه احتمال وجود مانع در نظر مردم به جا باشد - مثل آن که بعد از گِل‌کاری احتمال بدهد که گِل به دست او چسبیده- باید بررسی کند یا به قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده بر طرف شده و آب به زیر آن می رسد.
 

شک در تعداد تسبیحات اربعه

سؤال۵:
۱) اگر در رکعت سوم یا چهارم شک کنیم که تسبیحات اربعه را دو بار گفته ایم یا سه بار وظیفه چیست؟
۲) در صورتی که در این مورد بسیار شک کنیم و حالت وسواس باشد چه وظیفه ای داریم؟
جواب:
۱) می توانید یک مرتبه دیگر تسبیحات را بگویید.
۲) نباید به شک اعتنا کنید و باید بنا بگذارید بر این که تسبیحات اربعه سوم گفته شده است.
 

خمس هدیه

سؤال۶ : مبلغی پول را در روزهای نزدیک به پایان سال خمسی به همسرم هدیه دادم، آیا به این پول خمس تعلق می گرفته یا خیر؟
جواب: اگر هدیه عرفاً مناسب شأن باشد – در نظر عقلا سفاهت و اسراف محسوب نشود - و بخشش صوری و به قصد فرار از خمس نباشد، خمس ندارد.
 

وام (تسهیلات) خرید کالا

سؤال۷: بانک تسهیلاتی را در اختیار مشتری می گذارد برای خرید کالا و به مشتری وکالت میدهد کالا را به صورت نقد از فروشنده برای بانک خریده و بصورت نسیه اقساطی به قیمت بالاتر به خودش بفروشد.
اولاً: آیا لازم است حتماً با عین همان پول بانک، خرید انجام بشود. 
ثانیا: اگر قصد خریدکالا را داشته باشیم ولی چند ماه دیگر بخواهیم خرید کنیم، سودهایی که قبل از خرید کالا داده‌ایم، اشکال دارد؟ اگر این گونه عمل کرده باشیم الان چه وظیفه‌ای داریم؟
جواب: 
۱) اگر بانک قید کرده است با همان پول خرید کنید، حق تعویض پول را ندارید، در غیر این صورت می توانید با پول دیگری خرید کنید.
۲) پرداخت سود، قبل از خرید، وجه شرعی ندارد، در فرض مرقوم ضمن مراجعه به مسئولان مربوط طبق قانون اقدام کنید، اگر مسئول مربوطه حق انعقاد قرارداد جدید داشته باشد، قرارداد جدیدی ـ هر چند شفاهی ـ طبق مورد مصرف منعقد کنید.
 

خمس حقوق بازنشستگی

سؤال۸: کارمندان و کارگرانی که در زمان کار کردنشان براساس قراردادی اجباری ماهانه مبلغی را به بیمه پرداخت می‌­کنند و دولت یا کار فرما نیز مبالغی را به بیمه می­‌پردازند و پس از بازنشستگی حقوقی را از بیمه دریافت می کنند، آیا حقوق زمان بازنشستگی متعلق خمس است؟
جواب: حقوق بازنشستگی درآمد کسب است و خمس دارد.
 

شرط ضمن عقد

سؤال۹: شخصی در ضمن قرارداد فروش خانه با خریدار شرط کرده است که اگر تا تاریخ فلان، پول خانه را ندادی، حق فسخ قرارداد برای فروشنده است و بعلاوه فلان مبلغ باید جریمه بدهی، یعنی هم خانه به ملک فروشنده بر می گردد و هم جریمه دریافت می شود؛ آیا این معامله و شرط ضمن آن صحیح است؟
جواب: شرط صحیح است، ابتدا جریمه را مطالبه کند، سپس عقد را فسخ کند.
 

دوبار گفتن تسبیحات اربعه

سؤال۱۰: در رکعت سوم و چهارم در نماز جماعت اگر قبل از آنکه ماموم سه بار تسبیحات اربعه را تمام کرده باشد، امام به رکوع برود تکلیف ماموم چیست؟ آیا می تواند در حالتی که ۲ بار تسبیحات اربعه را گفته همراه با امام به رکوع برود؟
جواب: می تواند برای رسیدن به رکوع امام جماعت، تسبیحات اربعه سوم را نگوید.

 
وجوب ازدواج

سؤال۱۱: آیا ازدواج بر کسی که دائما در معرض گناه است، واجب است؟
جواب: ازدواج واجب نیست و باید از گناه پرهیز کند، البته در صورتی که تنها راه ترک گناه ازدواج باشد، باید ازدواج کند.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری


پسر 5 ساله ام با اندام جنسی‌اش بازی می کند

 
 
 

سؤال:

پسر 5 سالة من مدتی است که هنگامی که جایی نشسته و یا موقع تماشای کارتون، با اندام جنسی‌اش بازی می کند. در اکثر موارد پس از تذکر، دستش را برمی‌دارد اما دوباره در شرایط دیگری این کار را انجام می‌دهد. تذکر من و مادرش به او جدی اما بدون عصبانیت است و سعی می‌کنیم زیاد حساسیت نشان ندهیم که کنجکاو شود. نکته‌ای که بیشتر مرا نگران کرده این است که در هنگام انجام این عمل، آلت جنسی او تغییر حالت می‌دهد. لطفا راهنمایی فرمایید.

 

پاسخ:

والد محترم! وقتی بچه ها دنیای بیرونی خود را کشف می کنند نسبت به اعضای خصوصی بدن خود یا بدن همجنس و یا غیر همجنس خود نیز به طور طبیعی کنجکاو می شوند. این کنجکاوی جنسی در کودکا ن طبیعی است و بیشتر والدین هنگام رویارویی با آن برای اولین بار می فهمند که واقعا باید برای رفتار فرزند خود حدودی را تنظیم کنند تا بداند از نظر اجتماعی کدام یک از رفتار های او در خصوص مسائل جنسی قابل قبول است. با ذکر این مقدمه کوتاه شایسته است در این زمینه نکاتی بیان گردد تا فضای روشنتری از بحث داشته باشید.

 

اولاً : تصوری که کودک از دستکاری و یا نگاه کردن به آلت جنسی کودک دیگر دارد با تصور بزرگتر ها از این مسئله تفاوت زیادی دارد. این رفتارها بیش از آنکه جنبه جنسی داشته باشد، جنبه کنجکاوی دارد. دستکاری آلت تناسلی و کنجکاوی فرزندان برای شناخت این عضو از بدن را باید از مقوله مسایل جنسی جدا نمود. معمولاً این گونه رفتارها، از دید کودکی در سن و سالی که بدان اشاره نمودید جنبه اخلاقی ندارد؛ لذا هر گونه برخورد نسنجیده ای ممکن است سبب گیجی او شده و موجبات احساس گناه و افسردگی وی را فراهم سازد. مهمتر از همه اینکه ممکن است پس از آن برای پرسش ها و ابهام های جنسی خود به دیگرانی مراجعه کند که یا به دلیل ناآگاهی و یا غرض ورزی ، اطلاعات نادرستی در زمینه مسائل جنسی به او منتقل نمایند که درنتیجه آن در آینده وی را با مشکلاتی مواجه خواهد ساخت.(البته این رفتار ها چنانچه کنترل نشود می تواند زمینه انحراف جنسی کودک را در آینده فراهم سازد پس باید با بکار گیری روش ها مناسب سعی در تغییر رفتار کودک داشته باشید). در مورد فرزند شما به نظر می رسد این کار تبدیل به یک عادت شده است ولی نباید از روش کلامی مانع آن شوید زیرا حساسیت او برانگیخته خواهد شد و فقط حواسپرتی است که بهترین روش است.

 

ثانیاً : ارتباط برقرار کردن والدین با فرزندان خود در مورد مسایل جنسی از جمله وظایف تربیتی والدین است که شایسته است در برقراری و حفظ آن جهت جلوگیری از زمینه بسیاری از انحرافات و گناه ها کوشید. نگاه ضد اخلاقی برخی والدین به این مسأله و برخورد شدید و خشن آنها پیامدهای نامطلوبی را به ارمغان خواهد آورد ؛ زیرا چنین موضوعی روان شناختی را تبدیل به موضوعی اخلاقی کرده و کودک را حسّاس تر نموده و باعث تثبیت وی در عمل مورد نظر می گردد.

 

ثالثا: در بیان نکاتی که در زمینه مسائل جنسی لازم است به کودک انتقال پیدا کند،‌ باید از روش های غیر مستقیم استفاده کرد و کمتر به روش های مستقیم متوسل شد.

 

اکنون چه باید کرد:

1. ممکن است مهمترین دلیل چنین رفتاری از سوی کودکی در سنینی که بدان اشاره نمودید، کنجکاوی وی برای آشنایی با اعضای بدن خود باشد که از نوپایی در کودکان وجود داشته و در حدود سنین 2 تا 4 سالگی و بعضا تا 5 سالگی در قالب دستکاری و در سنین بالاتر درقالب دکتر بازی و . خود را نشان می دهد، بنابراین در چنین زمانی هول نشوید، او را سرزنش نکنید،‌از تنبیه کودک پرهیز کنید، تنها کاری که شما باید در چنین موقعیتی باید انجام دهید این است که به گونه ای برنامه ریزی کنید که او دیگر در چنین موقعیتی قرار نگیرد.

 

 

2. معمولاً این گونه رفتار از سوی کودک ؛ بیشتر جنبه شناختی دارد نه جنسی و اخلاقی و اگر خدای ناکرده استمرار یابد، ممکن است به جهت فشارهای روحی در محیط خانواده و . باشد که کودک می خواهد از این طریق خود را به آرامش برساند، بنابراین والدین کودک باید محیطی آرام و سرشار از صمیمیت برای او ایجاد کنند.

 

3. بهتر است به او شلواری بپوشانید که محکم تر باشد و دست بردن در آن بسیار سخت باشد( به عنوان مثال شلواری که دارای کمربند و یا دارای تکمه محکم است برای این کار مناسب است)

 

4. یک بار به کودک خود آموزش دهید که بدن او خصوصی است و دیگران حق دست ورزی با برخی از اعضا او را ندارد.( بهتر است برای بیان این نکته از شیوه های غیر مستقیم استفاده کنید)

 

5. هیچ گاه به صورت مستقیم با این رفتار کودک مقابله نکنید؛ چرا که گاهی توجه بیش از حد والدین به رفتار نادرست کودک موجب نهادینه شدن آن رفتار در کودک می شود. در حالی که اگر والدین با کمی صبر و حوصله نسبت به رفتار کودک بی تفاوت بودند، رفتار کودک خود به خود و با گذشت زمان از بین می رفت.

 

6. زمانی که او چنین رفتاری را انجام می دهد، از تغافل استفاده کنید. یعنی در برابر رفتار او هیچ عکس العملی نشان ندهید. نه رفتار او را تائید کنید نه رد؛ تنها کاری که باید انجام دهید این است که رفتار او را نادیده بگیرید. همانطور که در بالا بیان شد در اغلب موارد چنین رفتارهایی از روی کنجکاوی از کودک سر می زند و در اکثر موارد چنانچه از سوی والدین نادیده گرفته شود (البته لازم است والدین به صورت غیر مستقیم رفتار کودک خود را کنترل کنند) با گذشت زمان خود به خود به فراموشی سپرده می شود.

 

نکته پایانی خواهشمندیم از طریق نگرانی های مختلفی که زاییده ترس از چنین موضوعی می باشد ناخواسته مسیری مخالف را در تربیت جنسی کودک نپیمایید؛ زیرا هر گونه کم حوصلگی و اقدام عجولانه در این زمینه آسیب زا خواهد بود.

 

http://askdin.com/comment/1033624#comment-1033624


چطور ممکن است امر مستحبی مانند زیارت امام حسین(علیه السلام) از عمل واجبی مانند حج ثواب بیشتری داشته باشد؟

پاسخ:
به طور کلی اگر کاری مصلحت مُمه داشته و فوت آن عمل، مفاسد زیادی داشته باشد، این عمل را شارع مقدس واجب می گرداند، اما همیشه اینطور نیست که عمل واجبْ ثوابی بیشتر از عمل مستحبی داشته باشد، به عنوان مثال جوابِ سلام با اینکه واجب است، ثوابش از ابتدا به سلام که مستحب است، کمتر می باشد. امام حسین(علیه السلام) در اینباره می فرماید: «لِلسَّلَامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِئِ وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّادِّ؛ سلام کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد که شصت و نه تاى آن از آنِ سلام‏کننده است و یک بخش آن براى جواب دهنده.»(1)

 

بنابراین میزان ثواب همیشه نمی تواند ملاک برای واجب یا مستحب شدن کاری باشد و گاهی عملی با ثواب بیشتر، مستحب می شود. در مورد زیارت امام حسین(علیه السلام) هم روایاتی برای توجیه ثواب بیشتر از حج وارد شده است. در این زمینه امام صادق(علیه السلام) خطاب به «ابن ابی یعفور» می فرماید: به خدا قسم، اگر در فضیلت زیارت امام حسین(علیه السلام) با شما سخن می‌گفتم، قطعا، حج را به طور کلی رها می‌کردید، و هیچکدام از شما حج نمی‌رفت، مگر نمی دانی که خداوند سبحان قبل از اینکه مکه را حرم خود بگیرد، کربلا را حرم امن و مبارک خود گرفت، ابن ابی یعفور عرضه داشت؛ خداوند حج بیت الله را بر مردم واجب نمود در حالی که ذکری از زیارت امام حسین(علیه السلام) نیاورد، حضرت فرمودند: اگر چه این گونه است، چرا که این چیزی است که خداوند آن را چنین قرار داده است، آیا نشنیده ای کلام امیرالمومنین(علیه السلام) را که همانا کف پا (باطن قدم) سزاوارتر به مسح کشیدن نسبت به روی پا می‌باشد، لیکن خداوند مسح ظاهر پا را بر بندگان واجب نموده است، آیا نمی‌دانی که احرام بستن اگر در حرم بود، بهتر می بود، لیکن خداوند احرام بستن را در غیر حرم واجب نمود.(2)

 

بر اساس روایت مذکور، وجوب حج به معنای بالاتر بودن ثواب آن نیست، همانطور که عدم وجوب زیارت امام به معنای کمتر بودن ثواب آن نیست. البته در برخی روایات نیز از زیارت امام حسین(علیه السلام) به دلیل اهمیت بالای آن از تعابیر واجب و لازم استفاده شده است، روایاتی مانند: «زِیَارَةُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ(علیه السلام) وَاجِبَةٌ عَلَى کُلِ‏ مَنْ‏ یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ‏- بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ زیارت ابی عبدالله(علیه السلام) بر هر کسی که امامت ایشان را از جانب حق تعالی قبول دارد، واجب است.(3) در روایت دیگری نیز برای زیارت امام از عبارت «مفترض» که هم معنای واجب است، یاد شده است.(4) البته این تعابیر حاکی از ثواب بالای این عمل است و فقها نیز فتوا به استحباب زیارت امام داده اند به استثناء برخی مانند علامه مجلسی و پدر ایشان که وجوب زیارت امام حسین(علیه السلام) را از این روایات برداشت کرده اند.(5)

 

بنابراین با اثبات عدم تلازم بین وجوب یک عمل و ثواب بیشتر آن، می توان معتقد به استحباب زیارت امام حسین(علیه السلام) و در عین حال بیشتر بودن ثواب آن نسبت به حج بود.

 

پی نوشت ها:
1.    ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، 1404 ، ص248.
2.    شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج14، ص514.
3.    همان، ج14، ص445.
4.    ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل ایارات، 1جلد، دار المرتضویة - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356، ص121.
5.    مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج98، ص10.

http://askdin.com/comment/1033251#comment-1033251


چرا اصلا باید یک نوجوان به دنبال خداشناسی برود و برای خود اثبات کند که خدایی وجود دارد؟

 

پاسخ:

وقتی که انسان از دوران کودکی گذر می کند و به ایام نوجوانی و جوانی وارد می شود؛ یک نوع بلوغ فکری و اجتماعی برای او رخ می دهد و به عبارتی؛ پا در دوران کمال می گذارد. در همین ایام است که به خاطر مسائل غریزی و فطری که دارد؛ سوال های متعددی برای او پیش می آید. حس کنجکاوی او به دنبال حقیقت است و میل فطری او گرایش به تبعیت و اطاعت و پرستش یک امر قدسی می کند و میل به جستجوی واقعیت، او را به جستجو و تفکر درباره حقیقت عالم و خالق آن و چرایی و هدف خلقت و . می کند. اگر این میل ، کنجکاوی سوالات و جستجوگری ها پاسخ صحیحی نیابد و سرکوب شود فرد در این ایام؛ دچار بی هویتی و پوچی می شود و نمی تواند مسیر صحیح زندگی را یافته و در آن حرکت کند.

 

از این رو دین اسلام، به عنوان یک دین کامل و جامع، از مکلفین خواسته که در همان ابتدایِ راهِ دین داری، به تحقیق درباره اصول مهم اعتقادی مانند؛ بحث خدا شناسی، پیامبر شناسی، فرجام شناسی و .بپردازند .

 

فایده دیگر این تحقیق این است که؛ فرد از روی عقل، امور اعتقادی خود را بپذیرد و از تقلیدهای نابجا بپرهیزد، تا بتواند از آنچه که با تمام عقل خود آن را پذیرفته، به خوبی دفاع کرده و یک دین دار واقعی باشد و از تهمتِ پیروی جاهلانه، در امان باشد.

 

از ویژگیهای روانی انسان، میل فطری و غریزی به شناختن حقایق و اطلاع از واقعیت هاست که از آغاز در هر انسانی ظاهر می شود و تا پایان عمر، ادامه دارد. همین فطرت حقیقت جویی که گاهی بنام "حس کنجکاوی" نامیده می شود می تواند انسان را وادار کند تا درباره مسائلی که در چارچوبه دین، مطرح می شود بیندیشد و در صدد شناختن دین حق برآید، مانند این مسائل:

 

آیا موجود نامحسوس و غیرمادی (غیب) وجود دارد؟ در صورت وجود، آیا رابطه ای بین جهان غیب و جهان مادی و محسوس هست؟ در صورت وجود رابطه، آیا موجود نامحسوسی هست که آفریننده ی جهان مادی باشد؟

 

آیا وجود انسان منحصر به همین بدن مادی، و حیات او محدود به همین زندگی دنیوی است، یا زندگی دیگری هم دارد؟ در صورت وجود زندگی دیگر آیا رابطه ای بین زندگی دنیا و زندگی آخرت، وجود دارد؟ در صورت وجود رابطه، چه نوع از پدیده های دنیوی در امور اخروی مؤثر است؟ و چه راهی برای شناختن برنامه صحیح زندگی وجود دارد برنامه ای که سعادت انسان را در دو جهان تضمین نماید؟ و سرانجام آن برنامه کدام است؟

پس غریزه ی حقیقت جویی، نخستین عاملی است که انسان را برای بررسی همه مسائل و از جمله مسائل دینی و شناختن دین حق بر می انگیزاند.

 

عامل دیگری که رغبت انسان را به شناختن حقایق تقویت می کند این است که رسیدن به سایر خواسته ها؛ که هر کدام متعلق یک یا چند میل فطری دیگر (غیر از میل به شناخت حقایق) است، در گرو شناختهای خاصی می باشد، چنانکه بهره مندی از نعمتهای گوناگون مادی و دنیوی مرهون تلاشهای علمی است و پیشرفت علوم تجربی کمک فراوانی به دستیابی انسان به خواسته هایش می کند و در صورتی که دین نیز بتواند کمکی به تأمین خواسته ها و منافع و مصالح انسان بکند و جلو زیانها و خطرها را بگیرد برای وی مطلوب خواهد بود و غریزه منفعت طلبی و گریز از زیان عامل دیگری برای پژوهش درباره ی دین شمرده خواهد شد .

 

ولی با توجه به وسعت دایره دانستنیها و فراهم نبودن شرایط کافی برای شناختن همه حقایق ممکن است انسان مسائلی را برای پژوهش برگزیند که حل آنها آسانتر و نتایج آنها محسوس ترو آسان تر باشد و از بررسی مسائل مربوط به دین به گمان اینکه حل آنها دشوار است یا نتایج علمی مهمی ندارد خودداری کند. از این روی باید توضیح داده شود که مسائل دینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است بلکه پژوهش درباره ی هیچ موضوعی ارزش بررسی و تحقیق پیرامون این موضوعات را ندارد.

 

روشن شد که میل فطری به شناخت حقایق از یک سوی، و علاقه به دستیابی به منفعت و مصلحت و ایمنی از زیان و خطر از سوی دیگر، انگیزه نیرومندی برای اندیشیدن و تحصیل دانشها و بینشهای اکتسابی می باشد. بنابراین هنگامی که شخصی مطلع شود از اینکه در طول تاریخ، سلسله ای از انسانهای برجسته ادّعا کرده اند که ما از سوی آفریننده ی جهان برای هدایت بشر بسوی سعادت دو جهان، برانگیخته شده ایم و در راه رساندن پیام خویش و راهنمایی بشر، از هیچ کوششی و تلاشی دریغ نورزیده اند و هر گونه سختی و رنجی را تحمل کرده اند و حتی جان خودشان را نیز در راه این هدف فدا کرده اند ، چنین شخصی با همان انگیزه ی یاد شده در صدد تحقیق پیرامون دین برمی آید تا ببیند که آیا ادّعای پیامبران درست و دارای دلایل منطقی کافی است یا نه. بویژه هنگامی که اطلاع پیدا کند که دعوت ایشان مشتمل بربشارت به سعادت و نعمت ابدی و انذار از شقاوت و عذاب جاودانی بوده است. یعنی پذیرفتن دعوت ایشان مستوجب منافع احتمالی بی نهایت و مخالفت با ایشان مستوجب ضررهای احتمالی بی نهایت می باشد. چنین کسی چه عذری می تواند برای تغافل و بی تفاوتی نسبت به دین بیاورد و درصدد تحقیق و پژوهش درباره ی آن برنیاید؟

http://askdin.com/comment/1033817#comment-1033817


ایا قبل از تسخیر لانه جاسوسی امریکا با ایران مشکلی نداشت ودشمنی ها بعداز تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان ایرانی صورت گرفت بیشتر شد//

بررسی عملکرد و اقدامات آمریکا در قبال ملت ایران در گذشته و حال:
بررسی اقدامات خصمانه دولت آمریکا در قبال ملت ایران از گذشته های دور تاکنون، به وضوح دشمنی و جلوگیری و ممانعت از پیشرفت ملت ما را در عرصه های مختلف ی، اقتصادی، نظامی، علمی و. به اثبات می رساند پاره ای از این خصومت ها عبارتند از:
۱- در بعد ی:
به راه انداختن کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ساقط نمودن حکومت مردمی و قانونی دکتر مصدق، ارائه طرح انقلاب سفید و کاپیتولاسیون به رژیم وابسته پهلوی، کارشکنی و تلاش در جهت سرنگونی نظام اسلامی ایران که با خواست و اراده اکثریت قاطع ملت ایران شکل گرفت از راه هایی نظیر تقویت و سازماندهی گروهک های ضد انقلابی در جهت اختلال در امنیت و تمامیت ارضی کشور، راه اندازی کودتای نوژه، تحریک کشورهای همسایه به عملیات نظامی بر علیه ایران و تحمیل جنگ هشت ساله، ایجاد تحریم های ی بین الملل با طرح اتهاماتی مانند نقض حقوق بشرف حمایت از تروریسم و. علیه ایران و اخلال در روابط ایران با سایر کشورهای منقطه و جهان و هم اکنون نیز با صراحت دشمنی خود را با نظام اسلامی و مردم مسلمان ایران بیان می کنند.
۲- در بعد اقتصادی:
ملی شدن صنعت نفت ایران (۱۳۲۹) پیروزی چشمگیری برای ملت ایران محسوب می شد ولی متأسفانه با کارشکنی های دولت آمریکا همچنان عواید و مزایای صنعت نفت ایران به جیب شرکت های بزرگ نفتی جهان که اکثرا آمریکایی یا انگلیسی بودند سرازیر می شد و نفع چندانی نصیب ملت ایران نمی گردید. دولت آمریکا جهت وابسته نمودن اقتصاد ایران به محصولات خارجی، اقتصاد ایران را شدیدا وابسته به درآمدهای نفتی کرده و رژیم پهلوی را جهت انجام اقداماتی نظیر اصلاحات ارضی، تحت فشار گذاشته و خودکفایی اقتصادی ایران خصوصا در زمینه مواد غذایی را از بین ببرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با ایجاد جنگ تحمیلی از بین بردن صنایع زیر بنایی خصوصا در بعد صنعت نفت و پتروشیمی و کارشکنی در بازار نفت، ایجاد تحریم های اقتصادی علیه ایران در عرصه بین الملل و طرح هایی نظیر داماتو و. در روند پیشرفت و رشد اقتصادی ایران اخلال به وجود آورده و فشارهای بسیار زیادی را بر مردم ایران تحمیل کرد.
۳- در بعد علمی و تکنولوژیکی:
دولت آمریکا با جذب نخبگان فکری ایران، جلوگیری از دستیابی ایران به تکنولوژی های پیشرفته نظیر آنچه که هم اکنون در مورد انتقال دانش هسته ای به ایران هستیم و. در رشد و پیشرفت ملت ایران اخلال به وجود آورده است.
۴- در بعد فرهنگی:
دولت آمریکا جهت بسط و سیطره فرهنگ لیبرال دموکراسی خود و مبارزه با فرهنگ حیات بخش اسلام و سایر فرهنگ ها، از گذشته های دور تا کنون با اقدامات متعددی نظیر استفاده از عناصر فکری وابسته به خویش در داخل، استفاده از تکنولوژی ارتباطاتی و. تهاجم گسترده ای را علیه فرهنگ اصیل اسلامی و ملی ملت ایران به کار گرفته است.
اکنون با توجه به این قبیل اقدامات، آیا باز هم می توان آمریکا را خیرخواه و مدافع پیشرفت ملت ایران دانست؟!
مسلما پاسخ منفی است. آمریکا هرگز با توجه به مبانی فکری و اصول نظام لیبرال سرمایه داری خویش نمی تواند به فکر خیر خواهی برای ملت های دیگر باشد. تسخیر لانه جاسوسی
تسخیر لانه جاسوسى آمریکا از چند جهت قابل طرح است و هر جهت منطق خاص خود را دارد و در قضاوت و داورى حتما باید آن منطق را در نظر داشت. در اینجا اقدام دانشجویان پیرو خط امام را از سه جهت مورد بررسى قرار مى دهیم: الف) عرف و حقوق بین الملل: از این منظر سفارت یک کشور در حکم خاک آن کشور است و اشغال آن خلاف مقررات و حقوق بین الملل مى باشد. واضح است که از این دیدگاه ورود به سفارت آمریکا اگر به صورت دولتى انجام مى گرفت توجیه منطقى نداشت و با واکنش منفى سایر دولت ها روبرو خواهد شد. به نظر مى رسد که پرسشگر محترم براساس این دیدگاه به داورى نشسته اما باید در نظر داشت که این موضوع را از منظرهاى دیگر نیز مى توان مورد بررسى قرار داد. به علاوه دولت آمریکا در ارتباطش با سایر کشورها و از جمله ایران در موارد عدیده اى حقوق بین الملل را نقض نموده است. از طرف دیگر انجام این حرکت مردمى و نه دولتى بوده است و حقوق بین الملل حرکت هاى تلافى جویانه مردمى به شکل یاد شده را نفى نمى کند. ب ) روابط بین الملل و ت خارجى: از این دیدگاه هر نوع اقدام و تصمیم گیرى کشور باید در درازمدت، میان مدت یا کوتاه مدت، منافعى بیش از هزینه اى که براى آن کشور دارد عاید نماید. براى بررسى تسخیر سفارت آمریکا این منظر باید به کتب و مقالاتى که در این زمینه به رشته تحریر درآمده مراجعه کرد. اما اجمالا برخى از منافع که بیشتر هم در جنبه ى دارد در این جریان عاید ایران شد عبارتند از شکسته شدن ابهت آمریکا دست یابى به اسناد محرمانه افشاى برخى چهره هاى خائن و بعضا سازش کار شکست دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهورى. از جمله پیامدهاى منفى این اقدام عبارتند از: تحریم اقتصادى ایران انزواى ى ایران بلوکه شدن دارایى هاى ایران در آمریکا. ج ) از نظر انقلاب و شرایط آن: از این نظر انقلاب اسلامى ایران با شعار محورى «استقلال آزادى جمهورى اسلامى» رهایى از استعمار قدرت هاى استکبارى که در رأس آنها آمریکا قرار داشت از اهداف عمده خویش قرار دارد. ین اساس و با توجه به پیشینه روابط ظالمانه و تحقیرآمیز آمریکا نسبت به ملت ایران که به طور رسمى از سرنگونى دولت ملى ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز مى شود و با حمایت هاى نظامى ى اقتصادى و تبلیغاتى از رژیم استبدادى محمدرضا شاه تا آخرین لحظات عمر آن ادامه مى یابد خشم و بغض انقلابى ملت ایران نسبت به ت هاى استکبارى آمریکا امرى کاملا طبیعى بلکه ضرورى است. به علاوه عداوت و دشمنى تمداران آمریکایى در مقابل ملت ایران بعد از پیروزى انقلاب همچنان ادامه یافت و با پذیرش شاه در کشور آمریکا خشم انقلابى مردم ایران را بیش از پیش برانگیخت. براساس این منطق است که در آن مقطع دانشجویان پیرو خط امام به نمایندگى و با حمایت ملت انقلابى ایران به اشغال سفارت آمریکا و برچیدن لانه جاسوسى آن اقدام نمودند. از این منظر اسارت چند جاسوس آمریکایى (البته با رعایت کنوانسیون هاى بین المللى و عطوفت اسلامى) براى ۴۴۴ روز در مقابل اسارت تقریبا ۹۱۲۵ روزه یک ملت بسیار ناچیز است. همچنان که تحقیرى که تمداران آمریکا و متأسفانه ملت آمریکا در جریان تسخیر لانه جاسوسى متحمل شدند با تحقیرى که آنان در حق ملت ایران در طى استیلاى خود روا داشتند قابل مقایسه نیست. روى هم رفته تسخیر لانه جاسوسى کمترین واکنش و عکس العمل یک ملت مظلوم و انقلابى نسبت به ت هاى ظالمانه و مداخلانه یک دولت استکبارى است.

خستگی آدرنال چیست

آیا کسی بشما گفته است خستگی آدرنال دلیلی است که شما مدام احساس خستگی میکنید؟ خستگی آدرنال یک ایده جالب است اما به عنوان یک بیماری که پزشک تشخیص میدهد نیست.

خستگی آدرنال یک اصطلاح جدیدی است که در سال 1998 توسط دکتر جیمز ویلسون اعلام شد. فرض این بود که تحریک بیش از حد غدد فوق کلیوی با استرش مزمن در طول زمان میتواند منجر به سطح متناقض کورتیزول در جریان خون شود.

دلایل مختلفی وجود دارد که همیشه احساس خستگی میکنید. به همین دلیل است که اغلب نمیتوان علت را مشخص کرد.
اصطلاح خستگی آدرنال توسط برخی از پزشکان جایگزین برای توصیف مجموعه علائم خستگی استفاده میشود این مجموعه علائم عبارتند از :

  • خستگی
  • درد بدن
  • عصبی بودن
  • فشار خون پایین
  • اختلالات خواب
  • مشکلات گوارشی
  • مصرف نمک

غده آدرنال شما در بالای کلیه قرار دارد که نقش آن تولید هورمون هایی از جمله آدرنالین و نور آدرنالین است که هردو برای اماده سازی بدن شما برای هیجان و مبارزه استفاده میشود.بعضی از افراد معتقدند وقتی غده فوق کلیوی بیش از حد کار میکند ، به اندازه کافی از این هورمون ها تولید نمیشود.
پزشک جایگزین ممکن است با توصیه به ترک الکل ، مواد مخدر ، کافئین ، سیگار ، خستگی آدرنال را درمان کند ، رژیم غذایی خاصی به شما بدهد ، ورزش را در برنامه شما قرار دهد و بیشتر خوابیدن را برای شما تجویز کند. این توصیه ها و تجویز پزشک جایگزین باید باعث شود که شما احساس بهتری داشته باشید.
برخی از پزشکان شما را به مصرف مکمل ها و ویتامین برای خستگی آدرنال توصیه کنند . همیشه قبل از مصرف مکمل ها با پزشک خود م کنید . زیرا ممکن است برای شما مضر باشد یا با دارویی که مصرف میکنید تداخل داشته باشد و واکنش ها و عوارض های جدی داشته باشد.

اگر خستگی غیر قابل توضیح دارید که از بین نمی رود حتما به پزشک مراجعه کنید. ازمایشاتی انجام دهید. تا اگر بیماری دیگری دارید مشخص شود. درمان مشکلات اساسی مانند کمبود آهن یا مشکلات تیروئید میتواند به خستگی زیاد شما کمک کند.

سایر علت های خستگی

علل بسیاری وجود دارد که باعث خستگی میشود که میتواند به شیوه زندگی شما مربوط باشد.

  • کار زیاد
  • سبک زندگی
  • کمبود خواب
  • فعالیت بدنی بسیار کم یا خیلی زیاد
  • رژیم غذایی ناسالم
  • سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب

بسیاری از بیماری ها جستمی وجود دارند که باعث خستگی غیر قابل توضیح میشوند.

  • مشکلات تیروئید
  • دبیابت
  • سندرم خستگی مزمن
  • سرطان
  • کم خونی
  • بیماری کلیوی
  • بیماری کبدی
  • عفونت
  • بیماری قلبی
  • بیماری اسکلروز

درمان خستگی آدرنال

خستگی آدرنال مشکلی نیست که بشود در طی یک شب درمان شود. برای درمان این شرایط باید صبور باشید و سبک زندگیتان را تغییر دهید و رژیم غذایی مناسبی را انتخاب کنید.

درمان خستگی آدرنال به روش خانگی

ویتامین ب کمپلکس

ویتامنی ب نقش مهمی در حفظ سطح بالای انرژی انسان دارد. از جمله مواد غذایی که مختوای ویتامین ب بالا دارند مانند غلات کامل ، لوبیا ، غلات صبحانه غنی شده ، محصولات لبنی

ریشه شیرین بیان

ریشه شیرین بیان یکی از بهترین گیاهان دارویی برای تنظیم سطوح کورتیزول است. ریشه شیرین بیان بح حفظ سطوح انرژی کمک میکند و استقامت را افزایش میدهد.

توجه، در مصرف شیرین بیان زیاده روی نکنید زیرا می تواند سطح فشار خون را افزایش دهد.

روغن نارگیل

روغن نارگیل ارگانیک یک چربی متعادل شده است که میتواند در مبارزه با خستگی آدرنال نقش مهمی داشته باشد. روغن نارگیل میتواند به کاهش چربی شکمی که باعث خستگی آدرنال میشود کمک کند.

روزانه 2 قاشق غذاخوری روغن نارگیل مصرف کنید. البته میتوانید روغن نارگیل را در قهوه یا اسموتی هم اضافه کنید.

مواد غذایی منیزیم دار
منیزیم برای سلامت آدرنال اهمین ویژ] ای دارد. این ماده معدنی نقش مهمی در شکستن گلوکز و تبدیل آن به انرژی را ایفا میکند. زمانی که از خستگی آدرنال رنج میبرید ، میبایست سطح منیزیم بدن خود را بررسی کنید. اگر سطح منیزیم پایین باشد مصرف مواد غذایی که سرشار از منیزیم میباشد را در رژیم غذایی خود بکار ببرید.
میزان مصرف توصیه شده روزانه منیزیم 350 میلی گرم برای مردان و 300 میلی گرم برای ن است
سبزیجات برگدار تیره ، مغز های خوراکی ، دانه ها ، ماهی ، سویا ، آووکادو ، موز ، شکلات تلخ سرشار از منیزیم میباشند.

ویتامین C

ماده مهم دیگری که برای آدرنال مهم است ویتامین سی میباشد. این ویتامین بدن را هم در برابر رادیکال های آزاد محافظت میکند.
کلم بروکلی ، گریپ فروت ، کیوی ، پرتقال ، فلفل دلمه ، سیب زمینی ، توت فرنگی ، گوجه فرنگی مواد غذایی میباشند که سرشار از ویتامین C هستند.

تامین آب بدن

بدن برای ارائه عملکرد درست به آب نیاز داردو غدد ادرنال هم درست عمل نمیکند. اگر به میزان کافی آب به بدن نرسد ممکن است به کم آبی مواجه شوید که یکی از مشخصه های خستگی آدرنال است.

فعالیت جسمانی

شاید عجیب بیاید اما فعالیت بدنی یک روش خوب برای مبارزه با خستگی آدرنال است. ورزشهایی مانند پیاده روی ، دویدن یا شنا کردن. که هم به خستگی آدرنال شما کمک میکند و هم باعث کاهش وزن میشود.
البته ورزش بیش از اندازه میتواند نتیجه مع را به همراه داشته باشد.

کم کردن مصرف کافئین

کافئین غدد آدرنال را برای ترشح هورمون استرس تحریک میکند که این افزایش موقتی انرژی میباشد. اما کافئین باعث افزایش فشار خون میشود. در خواب شما تداخل ایجاد می کند.
اگر نمیتواند کافئین را کنار بگذارید کمتر مصرف کنید.

 داشتن یک زندگی سالم ممکن است به رفع خستگی آدرنال کمک کند.

روزانه بدن به 6 تا 8 ساعت خواب کافی نیاز دارد

کاهش استرس از طریف فعالیت های آرامش بخش

اگر بیش از حد فعالیت بدنی دارید حتما زمانی را برای استراحت و تجدید قوا قرار دهید.


 

به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است.
 
آفتاب‌‌نیوز :
روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نام‌گذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است. 

تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمی‌توان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر داده‌اند.

تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده می‌شود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی می‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.

کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت‌ سلطه تحمیل می‌کردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.

هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی‌گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی‌بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.

چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.

فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: « . دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند.

اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد.». رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌ای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود می‌دید و آن تبعید امام بود.

در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.

روز دانش‌آموز 13 آبان 1357

در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.

صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.

این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.

حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «. عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است . ایران امروز جایگاه آزادگان است. من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام . صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است.

تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی 13 آبان 1358

در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و . گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و ارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند.

امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و .، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.

اما پس از بی‌ثمر ماندن، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط ی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و. که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.

و این‌گونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.

دیدار امام زمان(عج) با فردی آهنگر را بخوانید. شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم».  اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.  پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آن‌گاه بقیة‌الله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم».




سلمان فارسی از صحابه ایرانی و مشهور پیامبر اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.

روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل می‌کرد، به مدائن رسید، نگاه خسته‌اش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت: های! این بار را بردار! سلمان دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد.

در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل می‌کند. کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ می‌دانی این فرد که بار تو را بر دوش می‌کشد سلمان است؟!

رنگ از روی مرد پرید، بی‌درنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت: ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟ و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت: تا بار را به خانه‌ات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت.

چو نیکی نمایدت گیتی خدای
تو با هرکسی نیز نیکی نمای


که موفق شد از زندان آشویتس در لهستان، معروف به قتلگاه آدم‌سوزی زنده بیرون آید. او در نامه‌ا‌‌ی‌ خطاب به معلمان سراسر جهان برای تمام تاریخ این گونه می‌نویسد: چشمان من چیزهایی دیده است که چشم هیچ انسانی نباید ببیند؛من اتاق‌های گازی را دیدم که توسط بهترین مهندسین طراحی می‌شدند؛من پزشکان ماهری را دیدم که کودکانی معصوم و بی‌‌گناه را براحتی مسموم می‌کردند؛من پرستارانی کاربلد را دیدم ‌که انسان‌ها را با تزریق یک آمپول به قتل می‌رسانند؛من فارغ‌‌التحصیلان دانشگاهی را دیدم که می‌توانستند انسان دیگری را در آتش بسوزانند. و مجموع این دلایل مرا به آموزش مشکوک کرد! از شما تقاضا می‌کنم که تلاش کنید قبل از تربیتِ دانش‌آموزان‌تان، به عنوان یک دکتر یا یک مهندس، از آن‌ها یک انسان بسازید تا روزی تبدیل به جانوران روانی دانشمند نشوند! پزشک یا مهندس شدن کار چندان دشواری نیست و هرکسی می‌تواند با چند سال تلاش به آن برسد اما به دانش‌آموزان خود بیاموزید که بهترین و بزرگترین ثروت هرکدام از آن‌ها  "انسانیت"  است که با هیچ مدرک تحصیلی در جهان قابل مقایسه نیست.



✍رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هنگامی که خداوند از بنده اش راضی شد، به عزرائیل می فرماید: از جانب من نزد فلانی برو و روح او را برای من بیاور تا آنچه که از اعمال انجام داده کافی است، من او را امتحان نمودم، او را در جایگاه ارجمندی که مورد علاقه من است یافتم. عزرائیل همراه پانصد فرشته که با آنها شاخه های گل و دسته های ریشه دار گل زعفران است، از بارگاه الهی به زمین نزول می کنند و نزد آن بنده صالح. می آیند و هر کدام از آن فرشتگان او را به چیزی بشارت می دهند که دیگری به چیز دیگر بشارت می دهد. در آن هنگام فرشتگان با شاخه های گل و دسته های زعفران که در دست دارند برای خروج روح او، از دو طرف در دو صف طولانی می ایستند (تا جلال و شکوه، از روح آن بنده صالح استقبال کنند). هنگامی که ابلیس که رئیس شیطان ها است، آن منظره را می بیند، دو دستش را بر سر نهاده و فریاد و نعره می کشد!. پیروان او وقتی او را این گونه وحشتزده می نگرند، می پرسند: ای بزرگ ما! مگر چه حادثه ای رخ داده است؟ که چنان بر افروخته شده ای؟. ابلیس می گوید: مگر نمی بینی که این بنده خدا تا چه اندازه مورد کرامت و احترام واقع شده است، شما در مورد گمراه کردن او کجا بودید؟ آنها می گویند: «جهدنا به فلم یطعنا»: ما کوشش خود را در مورد گمراه کردن او کردیم، ولی او از ما اطاعت نکرد.  جامع الاخبار، مطابق بحار، ج۶، ص۱۶۱#خدا_کنه_ما_هم_جزء_این_بندگان_باشیم


برای آشنایی با شیوه هاو سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد  زمانی که در پاریس بودفقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردنشکمش هم پولی نداشت یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داددر آنجا رسم بود که افراد متشخص پس از صرف غذا پولغذا را روی میز میگذاشتند و میرفتند،معمولا هم مبلغی بیشتر، چرا کهاین مبلغ اضافی بعنوان انعام به گارسون میرسید اما کمال الملک پولی در بساط نداشتبنابراین پس از صرف غذا از فرصت استفاده کرد از داخل خورجینی که وسایل نقاشی اش در آن بود مدادی برداشت و پس از تمیز کردن کف بشقاب عکس یک اسکناس را روی آنکشید بشقاب را روی میز گذاشتو از رستوران بیرون آمدگارسون که اسکناس را داخل بشقاب دید دست برد که آن رابرداردولی متوجه شد که پولی در کارنیست و تنها یک نقاشی ست بلافاصله با عصبانیت دنبال کمال الملک دوید یقه او را گرفتو شروع به داد و فریاد کرد صاحب رستوران جلو آمد و جریانرا پرسیدگارسون بشقاب را به او نشان دادو گفت این مرد یک و شیادستبجای پول عکس اش را داخل بشقاب کشیده صاحب رستوران که مردی هنر شناس بوددست در جیب برد و مبلغی پول به کمال الملک دادبعد به گارسون گفت رهایش کنبرود این بشقاب خیلی بیشتر ازیک پرس غذا ارزش دارد امروز این بشقاب در موزه ی لور پاریس بعنوان بخشی از تاریخ هنری این شهر نگهداری میشود.


یکی ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ کرد: ﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ڪﻪ ﺍﻫﻞ مکاشفه ﺑﻮﺩ ﻭ ﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﻪ حکیم ﻭ ﺩﻭﺍکرده ام ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ کردهﺍﻧﺪ؛ یک فکری بکنید. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ کرد، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﻔﺖ: ﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: بخاطر اینکه ﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ کشته. ﻭ ﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ یک ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ کشیده پیرزن ﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ کار بکن ﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺮﻳﻪ کرد. آﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﻪ کارکنم ﺩﺳﺖ ﻣﻦ که ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﺮﻓﺘﻪ . ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.  ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ یک حیوانی ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ که ﺍﺷﺮﻑ کائنات ﺍﺳﺖ ﻣﻰ رنجانی ﻭﺑﺪﺭﺩ میﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ که ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.


 


 

 فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالگرد ولادت پیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد (ص) بنا بر روایات موجود در شیعه است، از سوی امام خمینی ره، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است.

 فاصله میان ۱۲ ربیع الأول که سالگرد ولادت پیامبر اکرم (ص) بنا بر روایات أهل سنت تا ۱۷ ربیع الأول که تاریخ ولادت رسول الله محمد (ص) بنا بر روایات موجود در شیعه است، از سوی امام خمینی ره، به عنوان هفته وحدت نامگذاری شده است.

علت نامگذاری هفته وحدت

پیروزی انقلاب اسلامی که در سایه وحدت افراد ملت و اقشار و طوایف آن در اسلام به تحقق پیوست، موجبات وحدت ملل مسلمان را فراهم کرد. این وحدت به صورت حرکت و نهضت اسلامی علیه طاغوت و سلطه‌های اشغالگران و استعمار منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد. در مقابل استعمارگران، از دو طریق در صدد جلوگیری از وحدت رو به رشد ملت‌های اسلامی بر آمدند:

تقویت تعصب نژادی و قومی و طایفه‌ای یا ملی گرایی

تحریک تعصبات فرقه‌ای یا شیعه و سنی

چه کسی این روزها را هفته وحدت نامید؟

امام خمینی (ره) در واکنش به این ت خصمانه فرمودند: «از ملی گرایی خطرناک‌تر و غم انگیزتر، ایجاد اختلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان و القای تبلیغات فتنه انگیز و دشمن ساز بین برادران اسلامی است. بحمدالله تعالی در انقلاب اسلامی ایران هیچ اختلافی بین دو طایفه وجود ندارد و همه با دوستی و اخوت در کنار هم زندگی می‌کنند، اهل سنت که در ایران جمعیتش بی شمارند و در اطراف و اکناف کشور زیست می‌کنند و دارای علما و مشایخ بسیار هستند با ما برادر و ما با آن‌ها برادر و برابریم و آنان با نغمه‌های نفاق افکنانه‌ای که بعضی جنایت کاران و وابستگان به صهیونیسم و آمریکا ساز نموده اند، مخالف اند. برادران اهل سنت در کشور اسلامی بدانند که عمال وابسته به قدرت‌های شیطانی بزرگ خیرخواه مسلمین و اسلام نیستند و لازم است مسلمانان از آنان تبری کنند و به تبلیغات نفاق افکنانه آنان گوش فرا ندهند. من دست برادری به تمام مسلمانان متعهد جهان می‌دهم».

بر این اساس، چون روز ولادت پیامبر اکرم (ص) طبق روایات شیعه ۱۷ ربیع الاول و طبق روایات برادران اهل سنت ۱۲ ربیع الاول است و برگزاری دو جشن چندان خوشایند نیست، در ۶ آذر ۱۳۶۰ طی پیامی از طرف قائم مقام رهبری روزهای دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول هر سال قمری به عنوان هفته وحدت اعلام شد تا در ایران و سراسر جهان اسلام با تشکیل اجتماع و کنگره اسلامی و جشن، ضمن تحکیم وحدت و برادری اسلامی، به پیشبرد انقلاب جهانی اسلام کمک شود، از آن زمان تا کنون در ایران و سایر کشورهای اسلامی هفته وحدت با شکوه تمام برگزار می‌شود.

نکات مرتبط با هفته وحدت

در این رابطه توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:

هفته وحدت و اتحاد شیعه و سنی

منظور از وحدت شیعه و سنی کنار گذاشتن مسائل اختلافی و تکیه بر مشترکات و مبنا قرار دادن آن‌ها در تعامل با یکدیگر و در مسائل مربوط به جهان اسلام و صحنه بین المللی است؛ به گونه‌ای که مسلمانان فارغ از اختلافات و با پرهیز از تفرقه در مسائل جهان اسلام هم سو و هم جهت حرکت کنند. به تعبیر دیگر اختلافات مانع از اخوت اسلامی و وحدت صفوف مسلمین در برابر دشمنان نیست. از این رو معنای اتحاد شیعه و سنی دست برداشتن و کوتاه آمدن از اصول و اعتقادات خویش نیست بلکه در عین وجود اختلافات زمینه تعامل و جهت گیری یکسان در مسائل کلی و بین المللی در میان آن‌ها وجود دارد به همین جهت مطابق قانون اساسی «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است ت کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت ی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد». مقام معظم رهبری فرمودند: «معنای اتحاد بین ملت‌های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملت‌ها سرمایه‌های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند».

وم و ضرورت وجود هفته وحدت

در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و آشکارا اعلام می‌کنند «جهان اسلام در قرن بیست و یکم یکی از مهمترین میدان‌های زورآزمایی ت خارجی آمریکاست» و «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است». تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می‌توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه‌ای جز به هدر رفتن سرمایه‌ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت.

هفته وحدت و اخوت اسلامی

اسلام مسلمانان را امت واحده خوانده است: «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون»؛ و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: «انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم». قال الصادق (ع) «المسلم اخ المسلم»؛ بنابراین اختلاف در پاره‌ای از مسائل مانع اخوت اسلامی و وحدت مسلمانان نمی‌شود وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می‌کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می‌دهد «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقالوا شهدوا بانا مسلمون؛ بگوای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم». آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند؛ بنابراین با توجه به آنچه بیان شد روشن است که وحدت میان مسلمانان و اتحاد بین فرق اسلامی امری لازم و ضرروی است هر چند ممکن است اهمیت این امر در شهرهای مرکزی ایران و مناطق شیعه نشین محسوس نباشد، اما در مناطق مرزی ایران و نقاطی که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند همچنین در صحنه بین المللی و مناسبات کشورهای اسلامی با یکدیگر وحدت و اتحاد بین مسلمین و پرهیز از اختلافات ضرورت و اهمیت این امر به خوبی قابل درک است امام خمینی در این زمینه فرمودند: «امروز اختلاف بین ما تنها به نفع آن‌هایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فرق آن‌ها می‌خواهند نه این باشد نه آن راه را این طور می‌دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند».

داستانهای پیامبر (ص): دعا و نفرین امام علی (ع)

 
امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: هنگامى که جنازه براء بن معرور را آوردند تا حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) بر او نماز بخواند. فرمود على بن ابیطالب (علیه السلام) کجاست ؟ عرض کردند براى انجام درخواست یکى از مسلمین به قبا رفته ، فرمود: خداوند مرا امر کرده که نماز خواندن بر جنازه براء را تاخیر بیندازم تا على (علیه السلام) بیاید و از سخنى که براء در حضور پیغمبر خدا به او گفته در گذرد و او را ببخشد و مرگ با، سم را خداوند کفاره همان سخن قرار دهد.
عرض کردند براء مردى شوخ بود، آن سخن را از روى مزاح گفت نه جدا تا خداوند بر گفته اش او را مواخذه نماید.
فرمود اگر جدى گفته بود خداوند تمام اعمالش را تباه مى کرد اگر چه به مقدار فاصله بین زمین و عرش طلا و نقره صدقه داده باشد ولى چون مردى شوخ بود و آن سخن را به شوخى گفت من میل دارم همه بدانید که على (علیه السلام) از او در خشم نیست و در حضور شما دو مرتبه او را حلال نماید و از برایش طلب آمرزش کند تا باعث قرب و بلندى درجه او در نزد خدا گردد. (1)
چیزى نگذشت على (علیه السلام) حاضر شد. جنازه براء را در پیش ‍ گرفته گفت خدا رحمتت کند براء! مردى بسیار با نماز و پیوسته روزه بودى و در راه خدا از دنیا رفتى. پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود اگر شخصى از مرده گان شما از پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بى نیاز باشد همانا آن مرد براء بن معرور است که به واسطه دعاى على (علیه السلام) از نماز پیغمبر بى نیاز است از جاى حرکت نموده بر او نماز خواند و دفنش کرد.
وقتى براى تعزیه نشست رو به بستگان براء نموده و فرمود: شما اى بستگان براء به تهنیت سزاوارترید تا تسلیت زیرا روح او که به آسمانها صعود کرد از آسمان اول تا هفتم و از حجب تا کرسى و عرش برایش ‍ قبه هائى افراشتند. آنگاه به سوى بهشت رفت ، تمام خزان بهشت او را استقبال نمودند و همه حوریه ها او را مشاهده کردند همگى گفتند طوباک طوباک یا روح البراء! انتظر علیک رسول الله علیا صلوات الله علیهما و آلهما الکرام حتى ترحم علیک و استغفرلک .
خوشا به حالت ، خوشا به حالت ، روح براء! پیغمبر انتظار کشید تا على (علیه السلام)  بیاید و برایت طلب آمرزش و رحمت کند. حاملین عرش ‍ پروردگار به ما از طرف خداوند خبر دادند که فرمود اى بنده اى که در راه من جان دادى هر آینه اگر گناهانت به اندازه ریگها و شنها و دانه هاى باران و برگ درختان و به عدد مویهاى حیوانات و چشم برهم زدن و نفسها و حرکات و سکنات آنها مى بود، به واسطه دعاى على بن ابیطالب (علیه السلام) بخشیده مى شد.
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) فتعرضوا عبادالله لدعاء على لکم و لا نتعرضوا لدعاء علیکم فان من دعا علیه اهلکه الله و لو کانت حسناته بعدد ما خلق الله کما ان من دعا له اسعده الله و لو کانت سیئاته بعدد ما خلق الله .
پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:
بندگان خدا! خویشتن را در معرض دعاى على (علیه السلام) قرار دهید مباد مورد نفرین او واقع شوید زیرا، بر هر که نفرین کند خداوند او را هلاک خواهد نمود اگر چه کارهاى نیکش برابر با شماره تمام مخلوقات کند همانطور که براى هر کس دعا کند سعادتمند مى شود اگر چه گناهانش به اندازه تمام مخلوقات باشد. (2)

1- هنگامى که پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) از فتح خیبر بازگشت و وارد مدینه شد زنى یهودى ران مسمومى را بریان کرده به هدیه خدمت آنجناب آورد. حضرت فرمود نان بیاورید. هنوز آنجناب دست به غذا نبرده بود براء بن معرور شروع به خوردن کرد. على (علیه السلام) فرمود براء بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) سبقت مگیر. گفت مثل اینکه تو پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را نسبت به بخل مى دهى. فرمود نه من از نظر احترام و عظمت پیغمبر مى گویم براى من و تو و احدى جایز نیست که در کار یا سخن یا خوراک یا آب بر پیغمبر پیشى بگیرد. براء گفت من که آنجناب را بخیل نمى دانم . على (علیه السلام) فرمود چون این غذا را زنى یهودى آورده وضعش معلوم نیست اگر به دستور پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بخورى ترا آسیبى نمى رساند ولى بدون اجازه اگر خوردى چنانچه زیانى دیدى از جانب خودت مى باشد. براء این سخنان را مى شنید و لقمه را در دهان گذاشته مى خورد. به واسطه همان لقمه مسموم از دنیا رفت . این گفتگو همان مزاحى بود که حضرت اشاره فرمود. 

2- جزء 17 بحارالانوار چاپ ى ، ص 310 و 320.
منبع: آگاه باشیم،حسن امیدوار،جلد اول.

مصرف ویتامین ها در دوران شیردهی بسیار ضروری است.ویتامین ها هستند که برای این دوران بسیار مفید هستند و باعث افزایش کیفیت تغذیه ای شیر مادر میشود.

هنگامی که باردار هستید ، احتمالا اطلاعاتی در مورد اینکه چه غذاهایی باید اجتناب کنید و چه مکمل هایی باید مصرف کنید را به شما داده میشود.اما متاسفانه ، بعد از اینکه فرزند به دنیا می آید راهنمایی ها قطع میشود و یا کم می شود. بنابراین باید بدانید که مادران بعد از متولد شدن کودک باید از چه غذاهایی استفاده کنند.
اگر در حال شیردهی هستید ، توصیه کلی برای مادران شیرده یک رژیم غذایی سالم و متعادل است. اما ویتامین ها و مواد معدنی خاصی وجود دارد که در این دوران بسیار مناسب است و باعث افزایش کیفیت تغذیه ای شیر مادر میشود. بنابراین مهم است که به اندازه کافی از این مواد مغذی بهرمند شوید.

کلسیم

پس از تولد ، بدن شما شروع به تولید شیر می کند، بدین معنی که مقدار زیادی از کلسیم بدن را برای تولید شیر مصرف میشود.بنابراین ، برای اطمینان از اینکه هنوز هم برای شما و تولید شیر مقدار کلسیم در بدن کافی باشد ، توصیه میشود روزانه 550 میلی گرم کلسیم اضافی مصرف کنید.

اگر نیازهای کلسیم برآورده نشود ، میتواند منجر به ضعیف شدن استخوان ها می شود که ممکن است خطر ابتلا به بیماری استخوانی مانند پوکی استخوان را افزایش میدهد.

بهترین منابع برای دریافت کلسیم در دوران شیردهی

  • 200 میلی لیتر شیر: 240 میلی گرم کلسیم.
  • 75 گرم وعده سبزیجات بهاری: 56 میلی گرم کلسیم.
  • 1 پرتقال متوسط ​​(120 گرم) : 75 میلی گرم کلسیم.

ویتامین D

ویتامین D نقش مهمی در جذب کلسیم بدن دارد. پس در دوران شیردهی بدن به ویتامین دی احتیاج دارید تا مطمئن شوید کلسیم مصرفی شما به سیستم شما وارد میشود.

منابع مفید ویتامین D در دوران شیردهی

  • تخم مرغ (دو عدد تخم مرغ خرد شده حاوی 4.4 میکروگرم) یا غذاهای غنی شده مانند غلات که می توانند حدود 4/1 میکروگرم در هر وعده غذایی داشته باشند.
  • ماهی سالمون
  • شاه ماهی و ساردین

آهن

مصرف آهن در دوران بارداری ضروری است زیرا نقش مهمی در رشد جنین دارد. در دوران شیردهی هم میبایست روزانه 2 تا 3 بار در روز از غذاهای غنی از آهن استفاده شود. کمبود آهن به اندازه کافی میتواند شما را به احساس خستگی سوق که این آخرین مورد نیاز در چند هفته اول مراقبت از کودک است.

منابع خوب آهن در دوران شیردهی

  • 30 گرم انجیر خشک:1.2 میلی گرم آهن
  • نصف لیوان لوبیای پخته شده: 2.9 میلی گرم آهن
  • دو قطعه نان سبوس دار: 1.8 میلی گرم آهن.
  • 30 گرم فندق: 1.3 میلی گرم آهن.

امگا 3 در دوران شیردهی

مطالعات نشان داده است که مصرف کافی اسیدهای چرب ضروری امگا 3 میتواند میزان افسردگی را در خانم ها پس از بارداری را کاهش میدهد.
به عنوان یک دستور العمل میبایست در هفته حداقل دو بار ماهی و منابع غیر ماهی مصرف کنید. این مواد غذایی بهترین فرصت برای شما میباشد که به میزان کافی امگا 3 را در رژیم غذایی خود قرار دهید.


 
 

سلام من ۶ سال پیش یعنی وقتی ۱۴ سالم بود عاشق یه پسری شدم که اون زمان اون خودش دوست دختر داشت و عاشقش بود و من اون موقع به صورت ناشناس بهش پیام دادم و گفتم چقدرررر عاشقشم و بعدا هم دیگه به صورت ناشناس پیام نمیدادم و دیگه منو میشناخت ولی ما اون موقع فقط در حد یه دوست معمولی با هم حرف میزدیم و اون دوست دختر داشت

ولی بعد از یه مدت طی یه سری اتفاقات اونو گم کردم

و الان بعد از ۶ سال اونو پیداش کردم ، ولی اصلااا بهش نگفتم که هنوزم عاشقشم ، فقط به طور غیر مستقیم مدام با استوری هایی که توی اینستاگرام میزارم میخوام بهش بفهمونم که عاشقشم اونم همه ی استوری ها رو میبینه

اولین استوری ای که گذاشتم بعد از اینکه هم دیگه رو فالو کردیم یه طورایی خیلی واضح بود که منظورم اونه چون نوشته بودم که حس من بعد از ۶ سال که گمشده مو پیدا کردم چطوریه و… و اونم این استوری رو ریپلای کرد و دقیقا اینو گفت که:امیدوارم مخاطب این متن من نباشم چون من واقعااا نمیتونم یه همچین نقش مهمی تو زندگی کسی داشته باشم

و من هم گفتم نترس تو نیستی ، اصن چرا فکر کردی که منظورم با تو بوده

و خب الان دقیقا نمیدون که چی قراره بشه و چی کار باید بکنم

به خودم قول دادم که روز تولدش یه تولد براش بگیرم و سورپرایزش کنم و اونجا اعتراف کنم و بگم که عاشقشم ولی نمیدونم تا اون موقع یعنی تا ۷ تیر ماه که میشه ۲ ماه دیگه باید چی کار کنم ؟ مدام پی ام بدم بهش ؟ ز بزنم ؟ نزنم؟

و این رو هم بگم که این آدم الان بعد از ۶ سال خیییلییی خییلییی اخلاقاش عوض شده و اینکه خیلی افسرده شده درست مثل آدمی که تو شهرش جنگ شده باشه شده

و الانم چون هر روز از ۸ صبح تا ۸ شب میره سر کار وقتی واسه کار دیگه ای نداره

 

کارشناس ازدواج و خانواده
 

سلام

با توجه به شرایطی که گفتید به نظر می رسد اعتراف شما به عشق و علاقه ای که با او دارید هم مشکلی را حل نکند؛ چون اگر بنا بود نظر ایشان تغییر کند با اقداماتی که تا به حال انجام داده اید این اتفاق می افتاد. لذا پیشنهاد می کنم به جای اینکه عمر خودتان را صرف عشق و علاقه ای کنید که پایان خوشی ندارد سعی کنید ایشان را فراموش کرده و برای آینده خود برنامه ریزی بهتری داشته باشید. فراموش کردن کسی که دوستش دارید سخت است ولی غیر ممکن نیست. فرصت ها را از دست ندهید و خیلی زود برای جبران گذشته اقدام کنید. شما لایق بهترین ها هستید؛ نه عشقی که که فقط از جانب شما باشد و هیچ وقت طعم معشوق بودن را نچشید.

پیروز و سربلند

 

 

 


سلام ۲۳سالمه. ۱۷سالگی عاشق پسری شدم خیلی بهم علاقه داشتیم چند بار خواستگاری اومد پدرم نپذیرفت.حماقت کردم گفت ما مال هم هستیم اشکال نداره رابطه جنسی داشته باشیم…… حالا عوض شده میگه نمیخوامت هرچی التماس میکنم که بیا عقد کنیم جدا بشیم که من توجیهی برای رابطه جنسی که باهم داشتیم، داشته باشم نمیپذیره. منم تحت هیچ شرایطی نمیخوام خانوادم بدونن. الانم خواستگار خیلی خوبی دارم اما نمیتونم ازدواج کنم سلام

سال جدید رو به شما تبریک عرض می کنم.

از مشکل به وجود اومده متاسفم. متاسفانه جبران بعضی اشتباه ها خیلی سخته و در چنین شرایطی تنها دست آویزی که می تونه روزنه نجات به روی آدم باز کنه، اینه که آدم از خدا بخواد یجوری مشکلش رو حل کنه. قطعا خدا هم وقتی ببینه بندش از اشتباهی که کرده پشیمون شده و توبه کرده و ازش کمک می خواد قطعا کمکش می کنه. در کنار مددجویی از خداوند، به کارگیری عقل و م هم می تونه به شما کمک کنه.

با توجه به شرایطی که شما دارین هر چند ازدواج و جدا شدن از فرد مذکور ممکنه منجر به این بشه که توجیحی برای رابطه پیدا کنین، ولی از طرفی با این کار انگ مطلقه بودن به شما می خوره که خودش یک مانع جدی برای ازدواج مجدده. با این حال با توجه به اینکه ایشون هم چنین کاری رو قبول نمی کنه بهتره کلا قیدش رو بزنین.

 


 

سوره‌ مبارکه‌ فتح چهل و هشتمین سوره‌ قرآن و از سوره های مدنی و دارای ۲۹ آیه است. این سوره چنانکه از نامش پیداست، پیام‌آور فتح و پیروزی است. پیروزی بر دشمنان اسلام، پیروزی چشم‌گیر و قاطع. (خواه پیروزی مربوط به فتح مکه باشد یا صلح حدیبیه یا فتح خیبر یا پیروزی به طور مطلق.)

این سوره پس از ماجرای حدیبیه در سال ۶ هجرت نازل شده است. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در سال ۶ هجرت تصمیم گرفت که به اتفاق مهاجرین و انصار و سایر مسلمانان به عنوان مراسم «عمره» به سوی مکه حرکت کند. و قبلاً به مسلمانان اطلاع داده بود که من در خواب دیدم همراه یارانم وارد مسجدالحرام شدیم و مشغول مناسک حج عمره هستیم. مسلمانان در ذی‌الحلیفه نزدیک مدینه احرام بستند و با تعداد زیادی شتر برای قربانی حرکت کردند. وضع حرکت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به خوبی نشان می داد که هدفی جز انجام این عبادت بزرگ ندارند. تا اینکه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و یارانش وارد سرزمین حدیبیه شدند.(۱)

ولی در اینجا قریش باخبر شدند و راه را بر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و یارانش بستند و از ورود آنها به مکه جلوگیری کردند و در واقع تمام سنّت‌هایی را که در زمینه‌ امنیت زایران خانه‌ خدا در ماه حرام داشتند، زیرپا گذاشتند. چرا که آن‌ها معتقد بودند در ماه های حرام (از جمله ماه ذی‌القعده که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن ماه قصد عمره داشت) به ویژه در حال احرام نباید مانع هیچ کس شد، حتی اگر کسی قاتل پدر خویش را در این ایام و در این مراسم می‌دید ابداً متعرّض او نمی‌شد. در اینجا ماجرای مفصلی پیش آمد که به عقد قرارداد صلحی میان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مشرکان مکه به نام صلح حدیبیه منتهی شد.

ولی به هر صورت آن سال مانع ورود پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و یارانش به مکه شدند، ناچار پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به یارانش دستور داد که شترهای خود را در همانجا قربانی کنند، سرهای خود را بتراشند و از احرام بیرون آیند و به سوی مدینه بازگردند.

در اینجا طوفانی از غم و اندوه مسلمانان را فرا گرفت، وانبوهی از ناراحتی‌ها و گاه شک و تردید بر افراد ضعیف‌الایمان غالب شد.

موقعی که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از حدیبیه به سوی مدینه می‌آمد، مرکبش سنگین شد و از حرکت باز ایستاد و در همین حال چهره‌ مبارک حضرت ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ غرق سرور و شادمانی بی‌سابقه‌ای گشت و فرمود هم اکنون آیات سوره‌ی فتح بر من نازل شد.(۲)

شان نزول با توجه به مطالب فوق در کیفیت و زمان و مکان نزول این سوره:

۱- بعضی از مفسرین(۳) در باره‌ «فتح» گفته‌اند: مراد از آن، فتح مکه است، اما این تفسیر با قراین آیه نمی‌سازد.

۲- بعضی(۴) دیگر گفته‌اند: مراد از این فتح، فتح خیبر است، این تفسیر نیز همانند تفسیر قبلی است .

۳- بعضی دیگر مراد از «فتح» را فتح و پیروزی معنوی بر دشمنان از نظر مستدل بودن منطق اسلام در مقابل کفر تفسیر کرده‌اند، لیکن با سیاق آیات درست درنمی‌آید.

۴ - بهترین تفسیر با توجه به مضامین آیات این سوره با فصول مختلفی که دارد انطباقش بر قصّه‌ی صلح حدیبیه است و مراد از این فتح به طوری که قراین کلام هم تأیید می‌کند، فتحی است که خدا در پرتو صلح حدیبیه نصیب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مسلمانان کرد. و در پناه و پرتو همین صلح حدیبیه جمع کثیری از مشرکین در بین دو سال «صلح حدیبیه و فتح مکه»(۵) ایمان آوردند. علاوه بر این، سال بعد از صلح، یعنی در سال هفتم هجری، خیبر و قرای اطرافش را هم فتح کردند و دامنه‌ی شوکت و وسعت اسلام بیشتر شد و آوازه‌شان منتشر شد. آن‌گاه در سال هشتم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای فتح مکه حرکت کرد، در حالی که به جای هزار و چهارصد نفر در صلح حدیبیه، ده و یا دوازده هزار نفر لشکر داشت.

پی نوشتها

۱. حدیبیه قریه‌ای در نزدیکی مکه بود که حدود ۲۰ کیلومتر تا مکه فاصله داشت.

۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، تاریخ انتشار، ۱۳۶۷، ج ۲۲، ص ۷.

۳. ابن علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۸ هـ ، ج ۹، ص ۱۰۹.

۴. مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۰۹.

۵. بین صلح حدیبیه و فتح مکه دو سال فاصله است.

منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.

 


مصرف برخی از قرص ها و داروها با معده خالی میتواند عوارض جبران ناپذیری به بدن وارد کنند.همچنین اگر معده پر باشد میتواند اثر و عملکرد بهتری داشته باشد.

افرادی بر طبق عادت خود قرص ها را ناشتا و یا طبق دستور پزشک خود با معده خالی مصرف می کنند. اما برخی داروها هستند که اگر با معده خالی مصرف شوند خطراتی را به همراه دارند.

داروهایی وجود دارند که روی دفترچه راهنمای خود نوشته شده است که با غذا مصرف شود که به این معنی است که اگر آن را با معده خالی مصرف کرد میتواند ضررهای جدی را به سلامتی فرد وارد کند. بعضی از داروها هستند که اگر با معده پر مصرف شوند اثر و عملکرد بهتری خواهند داشت و در بدن بهتری جذب میشود.

 

داروهایی هستند که نباید با معده خالی مصرف کرد زیرا اثرات جبران ناپذیری را میتوانند به بدن وارد کنند و یا اثر و عملکرد کمتری را برای درمان به همراه داشته باشند. نمونه ای از این دارو هایی که نباید با شکم خالی مصرف کنید:

قرص های ضد بارداری با معده خالی

قرص های ضد بارداری دسته ای از داروهایی هستند که میبایست همراه غذا مصرف شود. مصرف این دارو به همراه غذا از حالت تهوع جلوگیری میکند.یکی دیگر از فواید این دارو با غذا این است که زمان مصرف آن را فراموش نمیکنید.

داروهای مسکن و ضد درد با معده خالی

داروهای مسکن باعث میشوند درد در بدن کاهش پیدا کند. در صورت مصرف این داروها با معده خالی میتواند عوارضی مانند تهوع به همراه داشته باشد.کدئین ها ، اکسی کدون و مورفین از این دسته داروها میباشند. همچنین اگر این داروها را به همراه غذاهای پر فیبر مصرف کنید میتواند از یبوست جلوگیری کند.

داروهای ضد التهابی با معده خالی

این داروها درد را با مسدود کردن پروستاگلاندین ها که گیرنده های درد هستند کاهش میدهند. استامینوفن ، آسپرین و ایبوپروفن از این داروها میباشند که بهتر است با معده پر مصرف شود تا هم عوارضی مانند مشکلات گوارشی و خونریزی معده نداشته باشد و هم تاثیر آن ها را افزایش دهد.

آنتی بیوتیک ها با معده خالی

هر انتی بیوتیکی مکانیزم متفاوتی دارد، برخی از آنتی بیوتیک ها میباشند که میبایست با غذا مصرف شود و برخی دیگر باید با معده خالی مصرف شود. آموکسی سیلین و کلوفازیمین از داروهایی میباشند که باید به همراه غذا مصرف شوند.

قرص متفورمین با معده خالی

متفورمین داروی درمان دیابت نوع 2 میباشد و میبایست این دارو را با غذا مصرف کنید زیرا در صورت مصرف آن با معده خالی میتواند نارحتی و مشکلات شکم و گوارش را به همراه داشته باشد.


روزی به تعدادی کارگر برای انجام کارهای باغش نیاز داشت . بنابراین ، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند . پیشکار رفت و همه ی کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آن ها در باغ به کار مشغول شدند .
کارگرانی که صبح زود در میدان نبودند ، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند . همچنین تعدادی دیگر ، به جمع کارگران اضافه می شدند . حتی بعضی غروب بود که رسیدند ، اما مرد ثروتمند آنها را نیز پذیرفت .
شبانگاه هنگامی که خورشید فرو نشسته بود ، او همه ی کارگران را گرد آورد و به همه ی آنها دستمزدی یکسان داد . همانگونه که انتظار می رفت ، آنانی که از صبح به کار مشغول بودند ، آزرده شدند و گفتند : « این بی انصافی است ؛ چه می کنید آقا ؟ ما از صبح کار کرده ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده اند . بعضی دیگر هم که همین چند دقیقه ی پیش به ما ملحق شدند . آن ها که اصلا کاری نکرده اند ! . »
مرد ثروتمند خندید و گفت : « به دیگران کاری نداشته باشید ، آیا آنچه که به خود شما پرداخته ام کم بوده است ؟ » کارگران یکصدا گفتند : « نه ؛ آنچه که شما به ما پرداخته اید ، حتی بیش از دستمزد معمولی ما نیز بوده است ؛ با وجود این ، انصاف نیست که اینانی که دیر رسیده اند و کاری نکرده اند ، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته ایم . »
مرد دارا گفت : « من به آنها نیز پرداخته ام زیرا بسیار دارم . من اگر چند برابر این نیز بپردازم ، چیزی از داراییم کم نمی شو د . شما نگران این موضوع نباشید . شما بیش از انتظارتان مزد گرفته اید ، پس مقایسه نکنید . من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می دهم ، بلکه می بخشم زیرا برای بخشیدن ، بسیار دارم. من از سر بی نیازی است که می بخشم . »


اطلاعاتی درباره بیماری آرتروز زانو

 آرتروز یا استئوآرتریت، بیماری مفصلی است که باعث تحلیل رفتن بالشتک موجود بین استخوان ها (یعنی غضروف) می شود. به همین علت به این بیماری، بیماری دژنراتیو مفصل نیز گفته می شود

آرتروز یا استئوآرتریت، بیماری مفصلی است که باعث تحلیل رفتن بالشتک موجود بین استخوان ها (یعنی غضروف) می شود. به همین علت به این بیماری، بیماری دژنراتیو مفصل نیز گفته می شود. استئوآرتریت می تواند هر مفصلی را در بدن گرفتار نماید و شایعترین نوع آرتریت (التهاب مفصل) می باشد.

علل مسبب استئوآرتریت
پزشکان نمی دانند که چه چیزی موجب تحلیل غضروف مفصل می شود، ولیکن می دانند که هرچه سن افزایش یابد و همچنین اگر دچار چاقی مفرط باشید شیوع آن زیادتر می شود. بعضی مواقع یک آسیب شدید و جدی وارده شده به زانو، بعد از گذشت زمان کوتاهی می تواند موجب آرتروز زانو شود.

پزشک چگونه می تواند بگوید که شما دچار آرتروز هستید یا نه؟
پزشک با پرسیدن سوالاتی در مورد چگونگی درد می تواند متوجه آرتروز شود. احتمالا سوالات در این مورد خواهد بود که آیا زانو درد با فعالیت بیشتر می شود، آیا درد زانو با استراحت بهتر می شود. پزشک معاینه خواهد نمود که آیا حرکت اندام تحتانی دشوار هست یا نه. پزشک احتمالا بر روی زانو فشار خواهد آورد تا ببیند آیا حساسیت موضعی وجود دارد یا نه. پزشک همچنین ممکن است درخواست انجام رادیوگرافی خواهد نمود. تا متوجه علت درد شود. آزمایش خون سبب کنار گذاشته شدن سایر انواع آرتریت خواهد شد.

طریقه درمان آرتروز زانو

پزشک ممکن است به شما بگوید:
1- به زانوی خود استراحت بدهید یا از فعالیت هایی که سبب بدتر شدن درد می شود اجتناب کنید.
2- با گذاشتن کیسه یخ به مدت 20 تا 30 دقیقه و چند نوبت در روز برای زانو سبب کاهش التهاب شده و درد را کم کنید.
3- از داروهای مسکن معمولی همچون استامینوفن یا بروفن استفاده کنید.
4- با انجام فیزیوتراپی و انجام بعضی نرمش های خاص به تقویت عضلات اطراف زانو کمک کنید.
آیا انتخاب دیگری برای درمان آرتروز زانو وجود دارد؟
بله اگر داروی خوراکی و فیزیوتراپی به بهبود درد زانو کمک نکند، پزشک ممکن است از تزریق موضعی داخل مفصل بهره جوید ( بی حس کننده) که می تواند باعث توقف درد به مدت چندین روز یا هفته شود. اضافه کردن داروی دیگری (کورتون) به این بی حس کننده سبب برطرف شدن درد و التهاب به مدت طولانی تر شود.
اگر این کار به اندازه کافی کمک کننده نباشد ممکن است پزشک در مورد عمل جراحی و یا تزریق هیالورونیک اسید با بیمار صحبت کند.

درمان جراحی

گاهی آرتروز به قدری شدید می باشد که جهت بهبود علایم به درمان جراحی نیاز می باشد.


درمان های جراحی عبارتند از:
1- آرتروسکوپی: این عمل جراحی با استفاده از یک دوربین (کامرا) که از طریق برش های کوچکی در زانو ایجاد و وارد آن می شود، صورت می گیرد. با استفاده از این وسیله، جراح می تواند وضع داخل زانو را و آسیب های وارده را مورد مشاهده و ارزیابی قرار دهد. با استفاده از ابزار دیگری در حین آرتروسکوپی استفاده می شود. جراح می تواند قسمت های آسیب دیده داخل زانو همانند مینیسک ها را از داخل زانو خارج نماید و یا آنکه زانو را شستشو داده و قطعات کوچک معلق در زانو را خارج نماید. این ذرات می توانند مسبب ایجاد درد باشند. البته آرتروسکوپی برای همه کسانیکه دچار آرتروز زانو هستند، مناسب نمی باشند و ممکن است سبب ایجاد تسکین موقتی یا باعث تاخیر در نیاز به انجام سایر جراحی ها شود.
2- استئوترمی: عمل جراحی است که باعث تغییر شکل استخوان ها و یا تغییر وضعیت زانو می شود. این عمل جراحی تنها در مواردی که یک قسمت و یا یک طرف از زانو دچار آسیب شده است، به کار می آید. این عمل جراحی باعث جابجایی در محل وارد شدن فشار وزن به زانو شده و سبب می شود که به منطقه آسیب دیده زانو فشار کمتری وارد شود. این عمل باعث بازگشت حرکت در زانو شده و باعث کاهش درد زانو می شود. به هر حال ممکن است کسانی که تحت این عمل جراحی قرار می گیرند در آینده به عمل تعویض مفصل نیاز پیدا کنند.
3- آرتروپلاستی یا تعویض مفصل: در این مورد جراح قسمت آسیب دیده زانو را برداشته و یا مفصل مصنوعی که از ف پلاستیک ساخته شده جایگزین می شود. در این عمل جراحی تمام و یا قسمتی از زانو تعویض شده جایگزین می شود. اگر چه بسته به وسعت جراحی بهبودی و بازگشت به زندگی طبیعی به مدت زمان طولانی نیاز دارد. ولی غالبا نتیجه عمل آرتروپلاستی با موفقیت همراه می باشد. عمل تعویض مفصل زانو می تواند نقطه ای بر پایان درد زانو باشد و سبب بهبود حرکت زانو شود.


اگر انسولین به حد کافی نباشد ، یا انسولین به درستی کار نکند ، باعث ایجاد قند خون میشود. سطح قند خون بالا میتواند باعث مشکلاتی در سلامتی شود. پس بهتر است علائم و نحوه تشخیص قند خون بالا را بدانید تا بتوانید به درستی قند خون را مدیریت کنید

چگونه قند خون بالا را تشخیص دهیم

بدن انسان به طور طبیعی قند یا گلوکز در خون دارد . مقدار مناسب قند خون به سلول ها و اندام های بدن باعث تولید انرژی میشود. قند خون بیش از حد به عنوان قند خون شناخته میشود.
کبد و ماهیچه ها مقداری قند خون تولید میکنند ، اما بیشتر انها از طریق غذاها و نوشیدنی هایی که حاوی کربوهیدرات هستند حاصل میشود.
برای نگه داشتن سطح قند خون در حالت طبیعی ، بدن به انسولین احتیاج دارد. آنسولین هورمونی است که سلول های بدن را جهت جذب گلوکز و ذخیره آن راهنمایی میکند.
اگر انسولین به حد کافی نباشد ، یا انسولین به درستی کار نکند ، باعث ایجاد قند خون میشود. سطح قند خون بالا میتواند باعث مشکلاتی در سلامتی شود.

علائم قند خون بالا

قند خون باعث سوخت و ساز بدن میشود. اما داشتن قند خون بالا باعث افزایش انرژی نمیشود در واقع عمل عکس را انجام میدهد. زیرا سلول های بدن نمی توانند از انرژی قند خون استفاده کنند.هنگامی که یک فرد قند خون بالایی داشته باشد ممکن است علائم زیر را دارند:

  • سر درد و دردهای دیگر در بدن
  • تمرکز بسیار سخت است
  • خیلی تشنه یا گرسنه می شوید
  • احساس خواب آلودگی یا خستگی
  • تاری دید
  • احساس خشکی دهان
  • نفخ
  • نیاز به ادرار مکرر
  • طولانی شدن بهبود زخم بدن

قند خون بالا و انسولین پایین منجر به افزایش کتون ها و احتمالا کتواسیدوز دیابتی میشود که یک عارضه جدی میباشد که نیاز به مراقبت های پزشکی میباشد. علائم این عارضه:

  • تنگی نفس
  • طعم میوه ای یا بوی تنفس
  • ضربان قلب سریع
  • سردرگمی و بی نظمی
  • استفراغ
  • کمبود آب بدن
  • کما

علاوه بر این میزان قند خون فرد ممکن است بیش از 250 میلی لیتر در لیتر باشد.افراد میتوانند سطح بالای قند خون را در صبح تجربه کنند ، به خصوص اگر مبتلا به دیابت باشند.برای تشخیص قند خون بالا میتوانید از کیت های تست سطح قند خون و سطح کتون استفاده کنید.

هر کسی که فکر می کند مبتلا به دیابت است ابتدا باید به پزشک مراجعه کند.

 

تصویر 1

قند خون بالا چه تاثیری در بدن دارد ؟

قند خون بالا منجر به تعدادی از علائم و عوارض میشود

ادرار و تشنگی : قند خون بالا به کلیه ها و ادرار می رود که باعث جذب آب بیشتر می شود و باعث تکرر ادرار می شود. این باعث میشود که احساس تشنگی کنید.
کاهش وزن : قند خون بالا میتواند باعث کاهش ناگهانی وزن بدن میشود. این کاهش وزن به این دلیل است که سلول های بدن گلوکز مورد نیاز خود را دریافت نمی کنند ، بنابراین بدن به جای آن ماهیچه ها و چربی را می سوزاند.

تهوع و سوزن سوزن شدن : قند خون بالا همچنین میتواند باعث بی حسی ، سوزن سوزن شدن در دست و پا . این موارد به دلیل نوروپاتی دیابتی ، عارضه دیابت است که غالبا بعد از سالها سطح خون بالا بروز می کند.

عوارض طولانی مدت قند خون بالا

با گذشت زمان ، قند خون بالا منجر به اسیب به اندام ها و سیستم های بدن میشود. اسیب رساندن به رگ های خونی منجر به عوارضی میشود.

  • حمل یا سکته مغزی
  • آسیب به چشم و کوری
  • بیماری کلیه یا نارسایی کلیه
  • مشکلات عصب در پوست ، به ویژه پا
  • زخم در پا
  • مشکلات ترمیم زخم

علل قند خون بالا

چندین نوع دیابت میتواند منجر به قند خون بالا میشود

دیابت نوع 1 ، سیستم ایمنی بدن به سلول های لوزالمعده حمله میکند و سلول های سازنده انسولین حمله میکنند و آنها را نابود می سازند و قند خون بالا می رود

افراد مبتلا به دیابت نوع 1 باید انسولین را از طریق سوزن ، قلم یا پمپ انسولین مصرف کنند تا سطح قند خون در محدوده خود قرار بگیرند.

دیابت نوع 2 ، بدن انسولین تولید میکند اما نمیتواند به طور صحیح از ان استفاده کند. لوزالمعده سعی میکند انسولین بیشتری بسازد ، اما غالبا نمیتواند به اندازه کافی ثابت نگه داشته شود که باعث مقاومت انسولین میشود.
افراد مبتلا به دیابت نوع 2 ممکن است نیاز به انسولین ، قرص ، رژیم غذایی یا ورزش داشته باشند تا به تنظیم قند خون کمک کنند

دیابت حاملگی : دیابت حاملگی هنگام بروز مقاومت به انسولین و قند خون بالا در دوران بارداری رخ میدهد. ن باردار باید قند خون خود را مرتب چک کنند. زیرا این امر میتواند عوارضی جدی برای مادر و نوزاد به همراه داشته باشد. دیابت حاملگی معمولا بعد از زایمان از بین میرود.

عوامل خطر قند خون بالا

به طور دقیق مشخص نیست که چه عامل هایی باعث ابتلا به دیابت میشود اما یک سری موارد وجود دارد که خطر ابتلا به دیابت را افزایش میدهد.

دیابت نوع 1
محققان معتقدند که برخی عوامل ژنتیکی یا محیطی ممکن است افراد را به دیابت نوع یک مبتلا کند. ژن های خاصی در بروز این بیماری نقش دارند و بسیاریاز ویروس ها و عفونت ها ممکن است تاثیر گذار باشند.
دیابت نوع 1 معمولا در دورا کودکی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود ، اما در هر سنی ممکن است رخ دهد.

دیابت نوع 2 : کسانی که علائم زیر را دارند ممکن است در معرض ابتلا به دیابت نوع 2 باشند:

  • داشتن ژنهای خاص
  • اضافه وزن یا غیر فعال بودن
  • داشتن والدین مبتلا به دیابت نوع 2
  • سنین بالای 45 سال
  • کسانی که فشار خون بالا دارند
  • داشتن سطح چایین کلسترول

افرادی که قند خون بالایی دارند باید در به طور منظم آزمایش دهند تا بتوانند سطح قند خون خود را در حد سالم نگه دارند. سطح قند خون در بین افراد مختلف متفاوت است.

 

مدیریت قند خون

بسیاری از مبتلایان به دیابت باید میزان قند خون خود را روزانه با دستگاه قند خون بررسی کنند . این دستگاه معمولا از یک انگشت قطره خون میگیرد و سطح قند را در عرض چند ثانیه نشان میدهد.
افراد مبتلا به دیابت نوع 1 طبق توصیه پزشک ، معمولا چندین بار در روز باید انسولین مصرف کنند.
افراد مبتلا به دیابت نوع 2 یا دیابت حاملگی ، نیاز به تغییر رژیم غذایی و عادتهای ورزشی خود هستند. و یا ممکن است نیاز به داروهای خوراکی یا انسولین باشند.

جلوگیری از قند خون بالا

بعضی از راهکارها وجود دارد که میتواند به جلوگیری از هایپرگلیسمی کمک کند.
در صورت ابتلا به دیابت نوع 1 ، میزان قند خون را میبایست بررسی کرده تا بتوانند میزان انسولین صحیحی مصرف کنند.
یک برنامه ریزی صحیح برای رژیم غذایی و ورزش خود انجام دهند که بتوانند سطح قند خون را متعادل نگه دارند.
استرس را به حداقل برسانند ، خواب کافی داشته باشند و فعالیت های کاهش استرس مثل مدیتیشن یا یوگا انجام دهند.

قند خون پایین (هیپوگلیسمی)

قند خون پایین یا هیپوگلیسمی زمانی در فردی رخ میدهد که :

  • شرایط پزشکی خاصی دارد
  • از داروهای خاص استفاده میکند
  • ورزش زیاد انجام میدهد
  • کم خوری یا وعده های غذایی کم

همچنین میتواند یکی از عوارض داروهای دیابت باشد. مصرف انسولین زیاد باعث پایین امدن قند خون میشود.

علائم قند خون پایین

  • احساس ضعف یا لرزش
  • اضطراب
  • عصبانیت ناگهانی
  • تعریق یا لرز
  • گرسنگی شدید
  • گیجی
  • ضربان قلب سریع یا تپش قلب

فرد میتواند با نوشیدن آب میوه یا خوردن قرص گلوکز ف قند یا آب نبات قند خون پایین را درمان کندو
کسانی که به طور مکرر قند خون آنها پایین است باید با پزشک م کنند .


باسلام. دختری هستم ۲۰ساله دانشجو و مجرد.اخیرا با پسری ۲۵ساله اشنا شدم که خیلی براش احترام قائلم. ینی اولین پسری هست که من از اون اول رابطه دوستی رو باهاش خواستم چون از نظر من کاملا ایده ال است.هم از نظر تحصیلی و خونواده و ظاهری و اخلاقی.من بعد از یک سال و نیم تنهایی عاطفی اون رو انتخاب کردم و ۲ماه برای اشنایی با هم حرف زدیم و بعد بهم پیشنهاد دوستی داد.هم شهری هستیم اما هر ۲دانشجوی یک شهر دیگه ایم و ماهی ی بار حداقل همو میبینیم.

من در گذشته دوستی هایی داشتم اما رابطه جنسی نداشتم اما اون داشت.با همه ی دوس دخترهایی ک داشت.و همه اون ها باکره نبودن.اون واقعیت رو راجع به گذشته اش به من گفت.و من هم گفتم که از نظر من ایرادی نداره و من به گذشته فکر نمیکنم.مهم حال است.

اما جدیدا رابطه ما سرد شده…حس میکنم بخاطر برقرار نکردن رابطه جنسیه.از طرفی هم وقتی باهاش درموردش حرف میزنم میگه من نمیخوام تورو تو شرایطش قرار بدم و تجربه اولت باشم.و از طرفی هم اگه تو شرایطش قرار بگیرم باید تا اخرش برم اما چون تو باکره ای و قبلا هیچی رو تجربه نکردی نمیدونی که من چی میگمو اگه هم تا اخرش نرم اذیت میشم پس حرفی که میزنم منطقیه پس بهتره کلا تو شرایطش قرار نگیریم .

من دوس نداشتم اینو بشنوم چون که همین حرفش رابطه رو سرد کرده.من دلم نمیخواست راجع به اون موضوع فکر کنم.چون دوست دارم حتی وقتی که دستش رو هم میگیرم از رو احساس باشه نه فکر قبلی.

من خودم نمیتونم یه رابطه سرد رو تحمل کنم یه رابطه ای که توش هیچ انرژی ای نیست…و الان رابطه ما تو اون مرحله هست.

اون اوایل بهم گفته بود که تو پاک ترین ادمی هستی که تو زندگیمه.و من حتی اجازه دست زدن به خودم رو نمیدم.اما الان حس میکنم از این موضوع ناراحته.چند بار بهش گفتم من نمیخوام اذیت شی اگه بخوای جدا میشیم اما گفت نه.اون تاحالا یه رابطه اینجوری رو تجربه نکرده.از طرفی دوسش دارم….چه جوری بهش کمک کنم؟؟؟لطفا راهنماییم کنین.تو پیام اخرم بهش گفتم چند وقت تنها باش وقتی اومدی یا پر انرژی پیشم بمون یا اینکه با احترام جدا شیم….یک روز گذشته و جواب اونو نداده….و من منتظر جوابشم….

و در حال حاضر اون شرایط ازدواج رو نداره.و کلا از اون اول حرفی راجع به ازدواج با هم نزدیم.و قرار بود ک فعلا دوست بمونیم تا ببینیم چی پیش میاد.

  • من واقعا دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم…چ جوری این رابطه رو نگه دارم که ن اون اسیب ببینه نه من و یه رابطه دوستی رو چه جوری اینده دار کنم که به ازدواج کشیده بشه؟؟

 

 

کارشناس ازدواج و خانواده
 

سلام

این طبیعیه که رابطه دختر و پسر بعد از مدتی عادی میشه و طرفین به خصوص پسر دوست دارن رابطه های نزدکتر رو تجربه کنن و اگه این اتفاق نیفته رو به سردی می ره؛ به خصوص که ایشون رابطه های مختلف جنسی رو تجربه کرده و کاملا روشنه که اگه شما تن به چنین خواسته ای ندی، هم تلاشی رو میکنه که شما رو به این مسئله راضی کنه و اگه مقاومت شما بیشتر بشه، رابطه رو برای مدتی سرد میکنه تا از نهایت احساسات و عواطف شما برای برقراری رابطه جنسی استفاده کنه و اگه باز هم بیشتر مقاومت کنید و تن به خواسته های ندین، اینجا دیگه هدف و نیت اصلی خودش رو رو می کنه و معلوم میشه که قصدش از دوستی با شما ازدواجه یا نه؛ چون در این مرحله اگه قصدش واقعا دوستی و سوء استفاده جنسی باشه رابطه رو قطع میکنه و میره؛ اما اگه علاقش به اندازه ای باشه که شما رو برای خودتون بخواد، حتما رسما برای ازدواج با شما اقدام میکنه حتی اگه شرایطش رو نداشته باشه.

به این توضیحات به نظرم متوجه شده باشین که بهترین کار چیه؟ بهترین کار اینه که نه تنها شما تن به خواسته های جنسی ایشون ندین؛ بلکه رابطه رو از اینی هم که هست کمتر کنین و این روند رو ادامه بدین تا به مرحله قطع رابطه برسه. با این کار مشخص میشه که علاقه ایشون چقدره و شما رو برای چی می خواد. اگه نتونه دوری شما رو تحمل کنه به سمت شما خواهد آمد و اون موقع شما ایشون رو به سمت ازدواج سوق بده؛ یعنی بهش بگو من فکر میکنم دوستی ما از اول هم کار اشتباهی بود و نباید تا اینجا ادامه پیدا میکرد چون آینده مشخصی نداره. بعلاوه اینکه فقط کوله بار گناه خودمون رو سنگین می کنیم. لذا اگه شما قصد صرفا دوستیه من شرمندم چون دیگه نمی خوام این اشتباه رو ادامه بدم. اگه گفت نه قصد ازدواج دارم ولی بهم فرصت بده؛ بگو باشه مشکلی نیست من میتونم یه مدتی البته محدود مثلا چند ماه رو صبر کنم؛ ولی اینکه انتظار داشته باشی چند سال صبر کنم شدنی نیست؛ چون نه عاقلانه است و نه خونوادم می پذرین که مجبورم در مقابل رد کردن های الکی خواستگار جواب بدم. اگه گفت فعلا شرایطش رو ندارم بگو اقدام اولیه برای ازدواج شرایط خاصی نمی خواد. شما می تونی همین الان اقدام کنی که اصلا ببینیم ایا خونواده ها چنین ازدواج رو قبول می کنن یا نه. شاید اصلا خونواده تو یا خونواده من راضی نباشن که در این صورت ادامه دادن بی فایده خواهد بود.

این تنها راهیه که هم شما رو از آسیب های شدید رابطه نجات میده و هم ایشون رو به سمت ازدواج ترغیب می کنه؛ چون پسرها نسبت به دختری که نتونن به راحتی به دستش بیارن راغب ترن تا دختری که به راحتی تن به همه خواسته هاشون میده. حتی میتونم این رو به شما اطمینان بدم که اگه کار به رابطه های بیشتر کشیده بشه، احتمال ازدواج شما با ایشون به صفر میرسه؛ چون نه تنها دیگه انگیزه ای برای به دست آوردن شما نداره، بلکه اعتمادی هم به شما نخواهد داشت و پیش خودش میگه دختری که به من پا داده، هیچ ضمانتی نداره که بعدا بهم خیانت نکنه و …

البته همه اینها با این پیش فرضه که ایشون مناسب ازدواج با شما باشه؛ در حالی که با توجه به شرایط فعلی به نظرم ازدواج با چنین کسی از اساس کار درستی نیست. کسی که بارها با دخترها رابطه جنسی برقرار کرده و الان هم به راحتی به شما میگه اگه بهت دست بزنم باید تا تهش برم و … معلومه که قابل اطمینان نیست و قطعا اگه بعد از ازدواج هم شرایطی براش پیش بیاد که به یکی دست بزنه، تا تهش خواهد رفت!! لذا حتما به این مسئله دقت کنید و بی گدار به آب نزنید. به حرف هم نمیشه اطمینان کرد؛ چون همه پسرهایی که اینطورین معمولا این رو میگن که من بعد از ازدواج دیگه نمیرم سراغش و …؛ ولی تجربه میگه توبه گرگ مرگه. البته اینطور هم نیست که چنین افرادی به هیچ وجه قابل اصلاح نباشن. هستند؛ ولی به شرط اینکه خودشون به اشتباه بودن کارشون پی ببرن و واقعا توبه کنن که در فرد مذکور چنین نشانه هایی دیده نمیشه.

پیروز و سربلند

 

 


کیفر آنکه زکات مال ندهد

1- محمّد بن مسلم گوید: از امام باقر علیه السّلام راجع بکلام خدا که میفرماید سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ (آنچه بدان بخل میورزند در قیامت طوق گردنشان خواهد شد) سؤال کردم، فرمود: هیچ بنده‏اى نیست که زکات مال نپردازد هر چند اندک باشد جز اینکه آن زکات را خداوند بصورت اژدهائى از آتش در قیامت طوق گردنش سازد و آن حیوان او را بگزد و گوشت او را بخورد تا خداوند از حساب (مردم) فارغ شود، و این معنى کلام خداوند است که میفرماید سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ «1» فرمود: (یعنى) آنچه بدان بخل ورزیده‏اند از زکات.

2- ابو الجارود گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: خداوند عزیز در روز قیامت‏ مردمى را برمیانگیزد از گورها در حالى که دستهاى ایشان بگردنهایشان گره خورده باشد بدانسان که توانائى برداشتن اندک چیزى را ندارند و لو باندازه یا بقدر انگشتى باشد، و بهمراه آنان فرشتگانى باشند که سخت آنها را سرزنش و توبیخ نمایند، و گویند: اینان کسانى هستند که از مال بسیارى که خداوند در اختیار آنها نهاده بود حقّ خدا را نپرداختند.

3- حریز گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: نیست صاحب مالى نه نقره و نه طلا که زکات بر آن واجب شده باشد و او نپردازد جز اینکه خداوند او را در روز قیامت در سرزمینى سخت و لغزنده محبوس کند، و مسلّط سازد در آن سرزمین بر وى اژدهائى را که از شدّت زهر یا پیرى و فرتوتى موى سرش ریخته باشد- و این نشانه آنست که زهرش کشنده‏تر است- و این اژدها در این زمین هموار و لغزنده بدو حمله کند و او بگریزد و چون ببیند که از گزند آن رهائى نخواهد داشت براى نجات خویش دست خود بدهان او افکند و آن اژدها چون ترب آن را زیر دندان بجود، و سپس در گردنش چون طوق حلقه زند، و این است آنچه خداوند عزیز میفرماید: سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ یعنى طولى نکشد که مایه بخلشان در قیامت طوق گردنشان گردد، و نیز هیچ شتردار و گاودار و گوسفند دارى نیست که زکات بر اغنام او تعلّق گیرد و او نپردازد، جز اینکه خداوند او را در صحرائى هموار باز دارد، و پایمال و خرد کند او را در آن زمین هموار هر حیوان سمّ‏دارى بسمّش، و هر صاحب دندانى بدندانش، و هیچ باغدارى خرما یا انگور و همچنین هیچ زارعى نیست که زکات بر محصولش تعلّق گیرد و او از دادن آن امتناع ورزد جز آنکه خداوند در قیامت آن زمین را تا هفتمین طبقه‏اش در گردن او چون حلقه درآویزد.

شرح: اعمال و رفتار و کردارى که در این جهان از انسان بوقوع مى‏پیوندد همه باقى خواهد ماند هم خود عمل و هم اثرش و هیچ کدام فانى نمیشود، و چون بذر و دانه که در دامان خاک بسپارند اعمال در این دستگاه آفرینش باقیست و رفته رفته تحوّل و تغییر مییابد و خود را کامل میکند و مانند دانه که در بهار سر از خاک بیرون میکند و بصورت سبزه و خوشه و سنبله خود را نشان میدهد آن اعمال نیز در عالم برزخ بصورتى و در روز رستاخیز بچهره کاملترى خودنمائى میکنند و بعنوان پاداش یا کیفر بصاحبش باز میگردد، البتّه کارهاى نیک بصورتى زیبا و رفتار زشت بصورتى کریه و منظره‏اى هولناک گریبانگیر انسان خواهد گشت.

و این حقیقت از نظر قرآن کریم مسلّم و بدون تردید است و در بسیارى از آیات گوشزد شده است چنان که میفرماید فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ «2» یا الْیَوْمَ تُجْزى‏ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ «3» یا وَ قِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ «4» یا وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «5» یا یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ «6» یا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ «7» یا وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً «8» یا وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ «9».

همه این آیات شریفه و آیات بسیار دیگر دلالت دارند بر اینکه اعمال نابود نخواهد شد و در جهان دیگر با چهره‏اى نورانى و بهشتى، یا ظلمانى و جهنّمى بر عاملین خود باز خواهد گشت، و توقیف حقّ فقرا و مستمندان و منع زکات واجب بر حسب این حدیث شریف بصورت اژدهائى مهیب در مى‏آید و بر گردن مرتکبش حلقه میزند، و خوردن مال یتیم بشکل آتشى مى‏شود که در شکم خورنده آن میریزند، و ظلم ظلماتى خواهد شد که ظالم را در آن روز احاطه مینماید، چنان که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم فرمود:«الظّلم ظلمات یوم القیامة»

. و البتّه این مطلب با وجود بهشت و جهنّم هم اکنون و مخلوق بودن آنها منافاتى ندارد بلکه کاملا سازگار است زیرا با اینکه بهشت و جهنّم اکنون موجودند نعمتها و شکنجه‏هاى آن دو با اعمال و رفتار آدمیان ایجاد خواهد شد، و إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ یَصْلَوْنَها یَوْمَ الدِّینِ وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِینَ براستى که نیکوکاران در بهشتند، و تبهکاران در دوزخ باشند و روز جزا و پاداش‏ بدان جا درآیند، و از آن غائب نشوند، و در آیه دیگر فرمود: تَرَى الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ ستمکاران را خواهى دید که از آنچه کرده‏اند هراسانند و لا جرم بر ایشان فرود خواهد آمد. و در آیه دیگر فرمود مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ هر کس کفر ورزد همان کفر بر علیه او است و هر کس نیکى کند پس براى خویش بستر راحتى مى‏گسترد. چنان که امام صادق علیه السّلام فرمود:إنّ العمل الصّالح لیذهب إلى الجنّة فیمهّد لصاحبه‏.

همانا عمل نیک شخص ببهشت رود و براى صاحبش آسایشگاهى مهیّا و آماده کند. و این مختصر را گنجایش بیش از این نیست هر که طالب تفصیل بیشتر باشد بکتاب تجسّم عمل نگارش دانشمند معاصر جناب آقاى امین رضوى مراجعه فرماید.

4- داود بن فرقد گوید: برادرم نقل کرد که شخصى مرا براى پرسش خوابى نزد امام صادق علیه السّلام فرستاد و وى تخیّل میکرد که در خواب زنى ویرا مى‏آزارد و میگفت: شبى فریادى کشیدم که همسایگان آن را شنیدند (خوابش را براى امام نقل کردم) فرمود باو بگو زکات مال نمیدهى؟ (پیام رسانیدم) مرد گفت: بخدا سوگند زکات میدهم، امام فرمود: بگو اگر زکات هم میدهى لابد بمستحقّش نمیرسانى.
5- در یک روایت ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم فرمود: هر کس زکات مال نپردازد هنگام مرگ تمنّاى بازگشت کند و این معناى قول خداست‏ که میفرماید: حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ «10» (تا اینکه یکى از ایشان را مرگ فرا رسد گوید: پروردگارا فرمان ده مرا بازگردانند امیدوارم در آنچه واگذاشته‏ام عمل خیر و شایسته‏اى انجام دهم) یعنى زکات آن را ردّ کنم.

 6- ابان بن تغلب گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: دو کشتن است در اسلام که هر دو را حقتعالى حلال کرده است، و کسى بدان حکم نمیکند تا هنگامى که قائم ما آل محمّد علیه السّلام قیام کند و آن حضرت علیه السّلام بدستور الهى در آن دو، حکم فرماید یکى مرد کاریست که زن داشته باشد که او را سنگسار کند، و دیگر کسى که زکات مال خود ندهد که او را گردن زند.
شرح: ممکن است مراد آن باشد که قائم علیه السّلام بیّنه و گواه بر و ندادن زکات نطلبد و بعلم خود حکم جارى سازد، چنان که ظاهر روایت کافى است و اضافه‏اى دارد که آن جمله‏
لا یرید علیهما بیّنة
میباشد، و در این صورت منافات ندارد که کس دیگرى این دو قتل را انجام دهد و از روى بیّنه و دلیل و شاهد باشد.

7- در روایت دیگرى ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: آنکه در ایّام حیاتش زکات مال خود را ندهد پس از مرگ طلب بازگشت کند، (2) و هر کس قیراطى از زکات واجب را ندهد، میخواهد یهودى بمیرد میخواهد نصرانى (یعنى با یهود  و نصارى محشور خواهد شد).
شرح: در روایت سابق که از ابى بصیر نقل شد طلب بازگشت در هنگام مرگ بود، در این روایت پس از مرگ.

 8- یکتن از روات از امام (صادق) علیه السّلام نقل کرده که فرمود: هر کس قیراطى از زکات واجب را نپردازد نه مؤمن است و نه مسلمان، و فرمود: مالى در بیابان یا در دریا تلف نشد مگر بسبب ندادن زکات آن. و نیز فرمود: چون قائم علیه السّلام قیام کند مانع اّکاة را گردن زند.

پی نوشت:

(1) آل عمران: 180.
(2) هر کس باندازه ذرّه‏اى عمل خیر انجام دهد آن را خواهد دید و هر کس باندازه ذرّه‏اى عمل شرّ بجاى آورد آن را مى‏بیند.
(3) امروز که روز قیامت است هر نفسى جزا داده مى‏شود بهمان چه کسب کرده است.
(4) بستمکاران گفته مى‏شود بچشید آنچه را خود کسب کرده‏اید.
(5) جزا داده نشوید مگر بهمان چه کرده‏اید.
(6) در این روز همه مردم پراکنده و جداگانه محشور شوند تا کردارشان را بآنها بنمایند.
(7) روزى که انسان آنچه پیش فرستاده ببیند.
(8) ببینند آنچه کرده‏اند حاضر و مهیّا.
(9) هنگامى که بهشت را نزدیک کشند هر کس بداند آنچه را که حاضر ساخته است.
(10) المؤمنون: 102.

منابع: 

ابن بابویه، محمد بن على‏،ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه غفارى، ص: 529


پندی از نهج البلاغه: هشدار مژده است

«مَن حَذَّرَکَ کَمَن بَشَّرَکَ». (حکمت 59)
ترجمه:
کسى که تو را هشدار می دهد، مانند کسى است که به تو مژده مى دهد.

شرح:
گاهى پدر و مادرها و بزرگترها و دوستان خوب و دلسوز از روى خیرخواهى و براى آن که ما را از انجام کارهاى بد باز دارند، مجبور می شوند به جاى نرمش و ملایمت، با لحنى تند و درشت هشدار دهند و ما را از کارى که مى خواهیم انجام دهیم بر حذر و بیمناک سازند.
ممکن است بعضى افراد اینگونه بر حذر داشتن را خوش نداشته باشند و از لحن تند و هشدار دهنده کسى که با درشتى از انجام کار بد آنها جلوگیرى می کند ناراحت شوند.
ولى فرزند عزیز این را بدان که: وقتى کسى با درشتى و تندى به تو هشدار می دهد و از انجام کارهاى بد تو جلوگیرى می کند، مثل کسى است که بالحنى ملایم و مهرآمیز به تو مژده اى را می دهد.
به عنوان مثال: وقتى کسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازیگوشى در خانه باز می دارد و بالحنى تند می گوید: در خواندن درسهایت تنبلى نکن چون بی سواد و بی کار بار مى آیى و بدبخت می شوى، مثل کسى است که به تو مژده می دهد و می گوید: شاگرد اول شده اى و بزرگترین جایزه نصیب تو شده است.
پس از هشدار و انتقاد سازنده ناراحت نشو، بلکه خوشحال و متشکر باش؛ زیرا انتقاد بجا انسان را متوجه اشتباه خود می کند و باعث برطرف شدن عیب و ایراد او می گردد.
______________________
منبع:
پندهاى کوتاه از نهج البلاغه، هیئت تحریریه بنیاد نهج ‏البلاغه


حجاب هدیه خداست نه صرفا یک تکلیف

حفظ حجاب موجب پاک شدن گناهان و بخشش و بهره مندی از رحمت خاصه الهی می شود.

خداوند در  آیه 59 سوره احزاب می فرماید:

« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَ‏ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً »

اى پیغمبر (گرامى) با ن و دختران خود و ن مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار براى اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس‏رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. 

خداوند در ابتدای تمام سوره های قرآن خود را به دو صفت «الرحمن» و «الرحیم» وصف نموده است . این دو صفت گر چه هر دو رحمت  خدا را نشان می دهند اما یک تفاوت عمده با هم دارند : صفت «رحمن» رحمت عام خدا را که شامل حال همگان می گردد بیان می کند و «رحیم» رحمت خاص خدا را که تنها شامل حال مؤمنین است بیان می دارد .
حال اگر کمی در آیه فوق دقت کنید متوجه خواهید شد که بر اساس این آیه ، حجاب از «رحمت رحیمیه» خداست. این مطلب از دو جای آیه بر می آید :
یکی اینکه خداوند حجاب را  به واسطه پیامبر(ص) در درجه اول به همسران و دختران آن حضرت و سپس به ن مؤمنین پیشکش کرده است و از کس دیگری هم جز آنان در این آیه نام نبرده است. گویی خداوند اراده کرده است که چتر حجاب را  روی سر بانوان خواص خودش پهن کند. و در این مورد هم خانواده پیامبر(ص) را مقدم داشته و بقیه را پس از آن شامل این موهبت نموده است.
دیگر اینکه در پایان آیه خدا خود را به دو صفت « غفور و رحیم » نام برده است و چنین ترکیبی را خدا تنها در جایی به کار می برد که سخن از رحمت خاصی شامل به حال مؤمنین یعنی خواص خداست.  

فواید چتر حجاب برای بانوان :

بر اساس قرآن  فواید این چتر حجاب به این ترتیب است:
1. ن مؤمنین در جامعه لباس خاص پیدا می کنند و با  پوشاندن همه بدن - که به تعبیر آیه به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک‏تر است - همه می شناسند که آنها اهل عفافند. (ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ)
2. از اذیت  در امان می مانند:
وقتى به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمى‏ شوند، یعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى‏‌گردند. (فَلا یُؤْذَیْنَ)
3.  خداوند آنها را مورد غفران قرار می‌دهد چرا که در پایان آیه خدا خود را به صفت «غفور » یعنی بسیار بخشنده نام برده است.
4. خداوند چیزهایی به آنان می دهد که به بقیه نداده است چرا که خدا خود را به صفت «رحیما » نام برده است که در بین آنچه می دهد برترین آنها سلام اوست که بر آنهاست: 
« سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ »‏ (یس/58)
رحمت رحیمیه خدا در این آیه شامل حال مردان مؤمن نیز هست. چرا که «نساء المؤمنین» یک ترکیب اضافی است به معنای «نِ مردانِ مؤمن» و نام بردن ن مؤمن به این صورت با اینکه در آیه دیگر مربوط به حجاب یعنی آیه 31 سوره نور آنها را به «المؤمنات» خطاب کرده است، لطافت بسیاری دارد.
اشاره به این مطلب دارد که خداوند به زنهایی که وابستگی به مؤمنین دارند، جایگاهی در حد ن پیامبر(ص) داده است و تأکید دارد پوشش ن مؤمنین جوری باشد که شأن آنها را نشان دهد همانگونه که پوشش همسران و دختران پیامبر(ص)  باید به گونه ای باشد که در شأن وابستگی آنها به پیامبر(ص) است. پس در این آیه لطف الهی شامل حال مردان هم شده است. که از این مطلب احترام بالای خداوند به مؤمن نیز برداشت می شود.

بنابراین، دستور حجاب هدیه است نه صرفا تکلیف !

سعید زمانی

 

به هنگام میلاد رسول خدا، اتفاقات شگرفى به ظهور رسید و بسیارى از مورخان،از حوادث زیر، مقارن ولادت یاد کرده اند: ۱. ایوان کسرى در مداین، لرزید و ۱۳ یا ۱۴ کنگره آن فرو ریخت. ۲. آتشکده فارس، پس از هزار سال، خاموش شد.
۳. دریاچه ساوه خشک گردید.
۴. بت ها، همگى به رو درافتادند.
۵. نورى درخشش پیدا کرد که فضاى مکه را روشن نمود.
۶. شیاطین که تا آن لحظه به عالم بالا راه داشتند و صداى ملائکه را مى شنیدند،براى همیشه، طرد شدند.تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۵۵.
بیهقى درباره حوادث شب ولادت پیامبر، مى نویسد:
«در شب میلاد پیامبر، ایوان کسرى به لرزه درآمد و شکست (ترک) برداشت و چهارده کنگره آن فرو ریخت. آتشکده فارس که پیوسته روشن بود، خاموش شد. دریاچه ساوه خشکید و موبد بزرگ در خواب دید که شتران تنومندى همراه اسب هاى عربى، از دجله گذشتند و در سرزمین ایران، پراکنده شدند».ابوالفضل بیهقى، دلایل النبوه، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ج ۱، ص ۹۹.
ابن شهر آشوب، افزون بر حوادثى که بیهقى گفته، از وقایع دیگرى به نقل ازامام صادق(علیه السلام) یاد مى کند که حضرت فرمود: «در هنگام ولادت پیامبر عظیم الشأن، بت ها به صورت، به زمین افتادند. پادشاهى نماند؛ مگر آن که تاجش واژگون و زبانش در آن روز، بند آمد. کاهنان از دانش خود جدا شدند. در آن شب، نورى از سرزمین حجاز پدید آمد و منتشر شد و تا مشرق، گسترش یافت».ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۱، ص ۳۰.

نفخ یک حالت خوش خیم اما پردردسر است که البته می تواند عللی از عدم تحمل به لاکتوز گرفته تا ابتلا به سرطان را به همراه داشته باشد.

نفخ یک حالت خوش خیم اما پردردسر است که البته می تواند عللی از عدم تحمل به لاکتوز گرفته تا ابتلا به سرطان را به همراه داشته باشد. در برخی از شرایط نفخ دیگر یک علامت مزاحم نیست و می تواند علت های نگران کننده ای داشته باشد و به طوری که نیاز به توجه فوری پزشکی را ایجاد کند.

کاهش وزن یکی از علائم هشدار دهنده اصلی برای نفخ است. اگر شما بدون تغییر رژیم غذایی و یا شروع یک رژیم ورزشی جدید، شروع به از دست دادن چند پوند وزن کرده اید، باید در مورد بروز نفخ در خود نگران باشید بخصوص اگر بیش از 10 درصد وزن بدنتان از دست رفته باشد. کاهش وزن می تواند به دلیل تومهایی در روده ها ایجاد شود و به شما بعد از مصرف مقدار کمی از مواد غذایی احساس سیری دهند. از این تومورها همچنین موادی ترشح می شود که اشتها را سرکوب می کند.


آسیت و یا همان تجمع غیرطبیعی آب و مایعات در شکم و لگن یکی دیگر از عوامل ایجاد کننده نفخ است. در این شرایط بر خلاف مورد قبل فرد دچار افزایش وزن شده و اندازه دور کم او نیز بیشتر خواهد شد. آسیت معمولا از بیماری کبدی ناشی می شود. اما در 10 درصد موارد نیز وجود یک سرطان، علت ایجاد آسیت است. در موارد شدید، آسیت می تواند ظاهر یک خانم باردار چند ماهه را به فرد بدهد.

در مواردی که فرد علائم نفخ، یرقان و زردی پوست و چشم ها را همراه با هم تجربه می کند، احتمال ابتلا به سرطان کبد وجود خواهد داشت. البته این علائم در بیماری های کبدی خوش خیم مانند هپاتیت هم دیده می شود.

درد شکمی شدید و نفخی که به یکباره ایجاد شود، مخصوصا زمانی که با تهوع و استفراغ نیز همراه باشد، می تواند نشانه ای از انسداد روده ای ناشی از زخم و یا تومور باشد. در این شرایط مراجعه هرچه سریع تر به پزشک و پیگیری درمان برای پیشگیری از عوارض خطرناک تری مانند سوراخ شدن روده و حتی مرگ ضروری خواهد بود. این انسداد به شدت دردناک است و شدت آن با غذاخوردن بیشتر خواهد شد.

وجود خون در مدفوع یا خونریزی واژن که مربوط به قاعدگی نیست می تواند ارتباطی با نفخ های شدید داشته باشد. خوشبختانه شایع ترین دلایل اینگونه خونریزی ها بیماری هایی مانند هموروئید، اختلالات قاعدگی، فیبروم های رحمی و یا سایر مشکلات نگی است. اما گاهی اوقات نیز ارتباطی بین این علائم و سرطان های متعدد از جمله سرطان کولون و سرطان رحم وجود خواهد داشت.

علاوه بر علائم بالا، تبی که همراه با نفخ تظاهر کند، معمولا نشانه وجود یک عفونت و التهاب خواهد بود. اگر این وضعیت با افزایش تعداد گلبول های سفید خون همراه شود، شرایط جدی تر است و لازم است درمان هرچه سریع تر انجام شود. عفونت های ادراری و عفونت های گوارشی شایع ترین بیماری ها در این شرایط اند.

علت های جدی نفخ
سرطان تخمدان: این علت خیلی نادر است اما یکی از کشنده ترین علت های نفخ می تواند باشد. سرطان تخمدان پنجمین سرطان شایع در ن است و نسبت به سرطان های تناسلی دیگر، بیشتر باعث مرگ و میر می شود. این سرطان در ن بالای 50 سال شایع تر است. چاقی، عدم زایمان، سابقه خانوادگی، اختلالات ژنتیکی خاص و هورمون درمانی جایگزین برای طولانی مدت، از علل ابتلا به این سرطان هستند. نفخ مداوم و درد لگن از علائم ابتلا به این سرطان است.

چه کار می توان انجام داد؟
انجام یک معاینه لگنی کامل و یا سونوگرافی ترانس واژینال بهترین راه برای تشخیص این سرطان است.
سرطان رحم: علاوه بر نفخ، سرطان رحم می تواند باعث بروز خونریزی غیر طبیعی واژینال، درد لگن و یا درد هنگام دفع ادرار شود. این مهم است که مطمئن شوید نفخ و تغییر عادات روده مانند یبوست، می تواند نشانه اولیه ابتلا به سرطان رحم باشد. عوامل خطر دیگر عبارتند از مصرف تاموکسیفن، مصرف مکمل های استروژن، سابقه خانواده ابتلا به سرطان رحم.

چه کار می توان انجام داد؟
ترکیبی از علائم فوق بخصوص اگر شما سابقه خانوادگی ابتلا به سرطان رحم را دارید، باید همراه با تحقیقات فوری بیشتر شامل معاینات لگنی، آزمایشات تصویربرداری مانند سونوگرافی یا سی تی اسکن باشد. خوشبختانه حتی سرطان تهاجمی رحم به اندازه کافی به درمان پاسخ می دهد.

سرطان کولون: یکی از شایع ترین علائم این سرطان نفخ است. اگر این سرطان در انتخاب کولون در رکتوم یا سیگموئید واقع شود، معمولا خونریزی و وخامت یبوست، علائم شایع هستند اما اگر سرطان قسمت های بالاتر روده بزرگ را درگیر کند، نفخ ممکن است تنها علامت اولیه باشد. سرطان روده بزرگ دومین علت شایع مرگ ناشی از سرطان در افراد غیر سیگاری در ایالات متحده است.

چه کار می توان انجام داد؟
سرطان روده بزرگ عمدتا از طریق تغییر در شیوه زندگی قابل پیشگیری و از طریق کولونوسکوپی منظم قابل تشخیص است.

سرطان معده: این سرطان معمولا در اوایل بدون علامت است و یا علائم مبهمی مانند نفخ، سوء هاضمه و یا احساس پری در قسمت فوقانی شکم دارد.

چه کار می توان انجام داد؟
عفونت هلیکوباکترپیلوری معمولا مهمترین عامل خطر برای ابتلا به سرطان معده است. پس انجام آزمایش برای تشخیص این عفونت، یک ایده خوب است، اگر شما فکر می کنید در معرض خطر آن هستید.

بیماری کرون: این بیماری یک حالت خود ایمنی است که روی دستگاه گوارش تاثیر می گذارد و ممولا در روده کوچک یا روده بزرگ است. نفخ یکی از شایع ترین علائم کرون است ضمن این که کرون می تواند منجر به تنگی و انسداد روده شود و علاوه بر نفخ، کاهش وزن، تهوع و استفراغ بعد از غذا را ایجاد کند.

چه کار می توان کرد؟
تشخیص کرون با اشعه ایکس یا کولونوسکوپی میسر است ضمن این که تکنیک های تصویربرداری پیچیده مانند ام آر آی یا سی تی اسکن نیز ممکن است لازم باشد. تغییرات رژیم غذایی، در کاهش علائم کرون مفید است.

ابتلا به سندرم روده تحریک‌ پذیر، بیماری سلیاک، سیروز کبدی، آپاندیسیت، سنگ کیسه صفرا، و یا حتی بیماری های غیر گوارشی مانند بسیاری از مشکلات ناشی از دیابت، بیماری‌ های تیروئیدی و بیماری‌ های التهابی روده نیز می توانند در ابتدا به صورت نفخ شدید خود را نشان دهند و شناخت این علائم و بیماری ها قطعا در پیگیری و درمان هرچه سریع تر آنها ارزش بسیاری خواهد داشت.


 

 

سلام من ۳۰سالمه وقتی محل کارمو عوض کردم بعد از۳ماه یکی از همکارام بهم پیام میداد تا ۲ماه بعدش پیشنهاد داد همو ببینیم من از اول گفتم که از دوستی خوشم نمیاد و خانواده ام هم مخالف هستن اونم گفت من میشناسمت و خودم هم قصدم جدیه همو بشناسیم دیگه ۳۰سالمونهو… ۲ماه با هم بیرون میرفتیم تا اینکه گفت عید میخواد با خانوادش صحبت کنه(خانوادش تهران نیستن) برای ازدواج و قصدش جدیه و…بعد از عید که اومد گفت زمان میخواد تا خرداد چون امتحان دانشگاه هم داره تموم شه (ایشون دانشجوی دکتراست) من قبول کردم از اول به مادر و خواهرم گفته بودم چون فکر میکردم بعد عید تکلیفمون مشخصه
از لحاظ رابطه ای هم تا حدودی رابطه داشتیم و هی بیشتر میشد
خرداد دیدم چیزی نمیگه خودم گفتم گفت فعلا آمادگی ندارم وقتی خیلی گیر دادم گفت من به خانواده ام گفتم مخالفن (قرار بوده با کسی ازدواج کنه نشده خانوادش میگن با همون ازدواج کن)از عید ولی تو نگران نباش درست میکنم
از خرداد به بعد مداما سر این موضوع بحثمون میشه چون من احساس خوبی نسبت به دوستی ندارم و واقعا حس سردرگمی میکنم اگه از اول میگفت هیچوقت قبول نمیکردم چون خیلی بهم وابسته شدیم
بهش میگم تموم کنیم میگه من نمیتونم زمان بگم ولی هیچوقت ترکت نمیکنم بهم فرصت بده مشکل دارم میگم مشکلت چیه میگه نمیخوام تورو درگیر مشکلاتم کنم
وقتی خیلی سماجت کردم گفت اصلا فرض کن دوستی من فعلا نمیتونم ازدواج کنم به خانوادم نمیگم تا جدی نشه دردسرساز میشه
گفتم پس هروقت تصمیمت جدی شد برگرد چند روز قهر بودیم دوباره میگه بدون تو نمیتونم عصبانی بودم اونجوری گفتم ازت رابطه کامل نمیخوام بعد ازدواجمون
اگه الان کنارم نباشی چطوری نسبت به زندگی آینده با تو امید داشته باشم بهم فرصت بده
با این توضیحات به نظر شما چیکار باید بکنم؟آیا ۹ماه زمان کمیه؟

 

 

 

سلام

نه اصلا زمان کمی نیست و حتی باید خیلی زودتر از اینها این رابطه رو تموم می کردین. یکی از علت های اساسی در چنین شرایطی که پسر شل میشه و کم کم عقب نشینی میکنه تن دادن دخترها به رابطه به خصوص رابطه فیزیکی و جنسیه. تحت هیچ شرایطی نباید چنین ارتباطی برقرار بشه و اگه شده باید هر چه زودتر قطعش کنین؛ چون جدای از اینکه این کار کوله بار گناه شما رو سنگین می کنه، اعتماد طرف رو هم از شما سلب می کنه و حتی اگه این رابطه به ازدواج هم ختم بشه ممکنه سوء ظنش نسبت به شما باقی بمونه. بعلاوه اینکه این رابطه نه تنها انگیزه ازدواج طرف رو تقویت نمی کنه بلکه به مرور کاهش هم میده؛ چون تقریبا به اون چیزهایی که می خواسته رسیده و بدش نمیاد بره با یکی ازدواج کنه که جدیده و قبلا هم باهاش رابطه نداشته و …

بنابراین برای اینکه جلوی ضرر رو همین الان بگیرین رابطه رو باهاش قطع کنین و بهش بگین این رابطه اینده مشخصی نداره و بهتره ادامه پیدا نکنه. اگه ایشون قصد ازدواج با شما رو داشته باشه و بهونه هایی که تا الان آورده به قصد پیچوندن شما نبوده باشه حتما پاپیش می ذاره و شما رو از دست نمیده؛ ولی اگه مخالفت خونواده و … بهونه بوده و اصلا از ازدواج با شما پشیمون شده باشه خیلی راحت میره و پشت سرش رو هم نگاه نمیکنه. اینکه در گذشته قهر کردین و اومده سمت شما صرفا به خاطر قصد ازدواج نیست. بخشی از اون به خاطر اینه که داره بهرش رو از شما می بره و طبیعیه که نخواد رابطه قطع بشه تا زمانی که بتونه با یکی دیگه ازدواج کنه! گول اصرارش برای ادامه رابطه با حرف های قشنگ رو نخورین و فقط یک کلام بهش بگید: یا رسما برای ازدواج اقدام کن و یا من رو فراموش کن.

پیروز و سربلند


 

 
 
 

پرسش:

مدتی است که عقد کردم و با کم توجهی و بی حسی همسرم مواجه هستم. من دانشجو در شهر دیگه ای هستم ولی تقریبا آخر هر هفته میروم و همسرم را می بینم. بعد از اینکه حس کردم همسرم نسبت به من سرد شده و با او مطرح کردم و او گفت که شرایطی که من داشتم برای او خوب بوده، و قبول کرده با اطمینان ازدواج کرده و فکر می کرد که بعدا علاقه به وجود می آید. ولی در این مدت نتوانسته به عنوان همسر به من علاقه ای پیدا کند و در حد یک دوست محبت می کند و این موضوع او را هم اذیت می کند. چون می ترسد که هر چه زمان بگذرد این رابطه بدتر شود.حالا هر دو ماندهایم که چه کنیم؟ اگر به همسرم بگویم که هر دو نفر انتظاراتی که از یه همسر ایده آل داریم آن وقت تا جایی که می توانم خودم را به ایده آلش نزدیک کنم کار خوبی است؟فکر می کنم زمانی شاید رفتاری داشتم که ناخواسته موجب شده است حس ناخوشایندی نسبت به من داشته باشد.

 

 

پاسخ:

معمولا روابط عاطفی همسران در طول دوره زندگی مشترک دچار فراز و نشیب های هیجانی می شود. و می توانیم بخشی از این تغییرات هیجانی را طبیعی دانسته و در جهت بهبود روابط تلاش کنیم. معلوم است که شما فردی هستید در قبال زندگی مشترک و ارتقاء آن دغدغه دارید و از کنار مسائل به سادگی نمی گذرید. گفتید احساس کردید که همسرتان نسبت به شما بی علاقه شده، و این مساله را با او درمیان گذاشته اید. اینکه با صراحت و مستقیم در این باره با وی سخن گفته اید رفتار مناسبی است. اما به نکاتی که عرض می کنم دقت کنید:

 

1- اگر این بی علاقگی را از زبان همسرتان شنیدید و خودش با بیان خودش به شما گفته است که در این مرحله از زندگی که دوران عقد است به تو علاقه ای ندارم، ابتدا به نشانه های رفتاری و هیجانی او دقت کنید ببینید آیا این بی علاقگی را در رفتار و خُـلق او ملاحظه می کنید یا خیر. نشانه هایی مثل تحریک پذیری بسیار بالا، پرخاشگری و عصبانیت، کاهش میزان تعهد و مسئولیتش در برابر شما، کاهش تمایلات جنسی و عاطفی نسبت به شما و احساس غمگینی و تنهایی زیاد همسرتان. البته ممکن است این علایم و نشانه ها دلایل دیگری هم داشته باشد و از روی بی علاقگی به شما نباشد.

 

2- همانطور که گفتم بیان صریح و مستقیم شما وقتی احساس کردید که او نسبت به شما سرد شده است، راهبرد مناسبی بوده؛ اما این صراحت را در همین بخش متوقف نکنید و یک مرحله جلوتر بروید و وارد ریشه یابی این مساله شوید. از او علت را جویا شوید. ممکن است وقتی علت را از او بپرسید از بیان آن طفره رود و به صورت مستقیم و صریح عنوان نکند. قبل از هرچیز مهمترین کار در کشف و یافتن این بی علاقگی دقت و مراجعه به رفتارهای خودتان است. بله ممکن است که او از شما قبل از ازدواج انتظاراتی داشته که اکنون برای برآورده شدن آنها احساس یاس می کند. کمی به خود مراجعه کنید به رفتار، گفتار و نوع پاسخ های عاطفی و هیجانی که باید به او داده می شده دقت کنید و در صورت کوتاهی جبران کنید.

 

3- بله بهترین روش در گفتگوی های دو جانبه همسران، مخصوصا مشکلاتی از این قبیل که پیدا می شود، گفتگو درباره انتظارات و خواسته های یکدیگر است. مهمترین عاملی که باید در این گفتگوها لحاظ شود فقط شنیدن است. شنیدنِ بدونِ دفاع و یا قضاوت. این گفتگو می تواند مربوط به رفتارهای یکدیگر در قبال هم، و یا در ارتباط با دیگران باشد؛ و از همه مهم تر مربوط به بخش هیجانی و جنسی است. ممکن است همسر شما از لذت های هیجانی و جنسی معین شده در دوران عقد گلایه هایی داشته باشد، ممکن است به علت نبودن کنار وی بخاطر فاصله مکانی که دارید اینگونه باشد. پس بنابراین هر روز، وقتی را تعیین کنید در یک ساعت مشخص باهم صحبت کنید.

 

4- بعد این سه نکته که عرض کردم به نظر می آید راه پیش روی شما بیش از این سه راه نیست. اول: نخستین راهی که وجود دارد اینکه با همین شیوه ای که وجود دارد یعنی علاقه یک طرفه به زندگی ادامه دهید. خب آسیب ها و عوارض ناخوشایند و غیر قابل جبران این راه پیداست. دوم: معمولا برخی همسرانی که در این وضعیت قرار می گیرند اولین و اخرین راه را جدایی و طلاق عنوان می کنند که البته این یک راه آخری است و به هیچ وجه پیشنهاد نمی شود این راه هم مثل راه اول خسارت روحی روانی و اجتماعی خودش واضح است. سوم: اما بهترین راه توافق برای مراجعه به یک زوج درمانگر است. مشاور به بازسازی روابط شما با یکدیگر و حتی اصلاح و شناخت دقیق تر نسبت هم،کمک می کند. بنابراین بعد از سه نکته ابتدایی به نظر بهترین کاری که می توانید انجام دهید توافق برای رفتن به مشاوره حضوری(زوج درمانگر) و همراه شدن با هم برای حل این مساله است.

http://askdin.com/comment/1033835#comment-1033835


کودکی معصومان

سلام.
معصومین هم زمانی که بچه بودند; بازی و شیطنت میکردند? کدومشون شیطون تر بودند?

در نهج البلاغه آمده است :
«لقد قرن الله به صلى الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم ومحاسن اخلاق العالم لیله و نهاره.{نهج البلاغه فیض الاسلام، جز ۴، خطبه ۲۳۴، بند ۶۱ ص ۸۱۱ چاپ وزیرى ؛ نهج البلاغه صبحى صالح، قطع جیبی ، خطبه ۱۹۲ ص ۳۰۰ )
خداوند از آن زمان که رسول خدا از شیر بازگرفته شد بزرگترین فرشته اش را قرین وى ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مکارم، و طرق اخلاق نیک سوق دهد». 
کودکی که به این صورت تربیت می شود ، در او شیطنت پیدا نمی شود . امامان معصوم علیهم السلام هم چنین هستند .
شیعیان در ادبیات خود در باره معصومان ع کلمه " شیطنت " به کار نمی برند چون شیطنت با عصمت متضاد است .

طلسم چیست.ایا.اثر داره؟

پرسشگر گرامی، طلسم عبارت است از نقوش سحرى یا تنجیمى و یا چیزى منقّش به این نقوش، که براى دفع آفتها یا چشم زخم و یا حوادث دیگر تهیه مى کنند. «بَلیناس حکیم» به لقب «پدر طلسمات» شهرت یافته است و بنابر برخى روایات، او در بسیارى از شهرها طلسمهایى براى محافظت از توفان و مار و کژدم ساخته بوده است. قواعد گوناگون براى تهیه طلسم به «هرمس تریسمگیستوس» منسوب است.
علم طلسمات را لیمیا(علوم خمسه محتجیه) نیز مى نامند. اصحاب طلسم براى برخى اعداد، خواص و تأثیر قائلند و مى پندارند که مى توان میان مردمان از طریق نوشتن اعداد مخصوص مهر و کین پدید آورد; اعدادى چون اعداد متحابه، مربع وفقى. این عقیده، نتیجه اعتقاد به تأثیر قواى آسمانى (=قواى فعّاله) در قواى زمینى(=قواى منفعله) است. معتقدان به این عقیده، گمان مى کرده اند که هر کس بتواند میان این دو نیرو ارتباط برقرار کند، از آثار ویژه آنها بهره مند مى شود و کارهایى شگفت انگیز انجام مى دهد.
سحر و جادو و طلسم از امورى است که واقعیت دارد البته انجام دادن آن حرام است. وجود چنین نیروها به مقتضای نظام دنیا می باشد که تزاحم میان زشتی ها و پلیدی ها وجود دارد و همچنان که انسان های شیطان صفت و زشت کار وجود دارد جن های پلید و آزاردهنده نیز وجود دارد.
شایان ذکر است: گرچه سحر و جادو واقعیت دارد چنین نیست که هر کس ادعا کند ادعای او پذیرفته باشد. اکثر کسانی که به این امور می پردازند انی هستند که از این طریق قصد اخاذی و پر کردن جیب خود را دارند. لذا همان گونه که هر کسی نمی تواند ادعای طبابت کند سحر کردن نیز کار هر کس نیست ولی اگر بر فرض موردی پیدا شد که سحری در کار بود راه هایی برای بطلان آن وجود دارد: ۱- استعاذه به خداوند و خواندن سوره های فلق و ناس. ۲- خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس. ۳- دعا وتضرع به درگاه خداوند. ۴- درخواست دعا از اولیای واقعی خداوند. در مورد دعا نویسی اکثر دعا نویس ها شیادانی حرفه ای هستند. اگر کسی خواهان دعاست باید با زبان خویش و با کمال توجه به مفاهیم و مضامین آن به درگاه خداوند دعا کند و از او حوائج خویش را طلب نماید نه اینکه شیادی برای او چیزهایی بر روی کاغذ بنویسد.

چرا در هنگام بردن نام اما عصر (عج) در دعاها دست بر سر میگذاریم و برای دیگر ائمه این عمل صورت نمی گیرد؟


 در حضور امام رضا«ع» کلمه قائم ذکر شد، آن حضرت برخاست , دست بر سر نهاد و فرمود : «اللهم عجّل فرجه»بحار الانوار( ج ۵۱، ص ۳۰)
امام صادق«ع» فرمود : «سزاوار است هنگام ذکرصفت« قائم»  به پاخیزند و از خداوند تعجیل در فرجش را بخواهند» (اام الناصب، ج ۱، ص ۲۷۱.)
 علت بلند شدن را از امام صادق (ع) پرسیدند ؛ ایشان فرمود: زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به کسانی که دوستش دارند، زیاد است، هر کس او را به این لقب یاد کند، امام به او نظر می کند و از جمله چیزهایی که نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه کردن مولا به او است(منتخب الاثر، ص۶۴).
از این روایت به دست می آید که برخاستن، نشانه احترام و بزرگ شمردن امام و یادآوری قیام و انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) و عدم فراموشی یاد و نام آن حضرت در دل‌ها و جان‌های شیعیان است.

تفاوت روایت ایرانی و غربی ماجرای مک فارلین چیه؟ هر چی میخونم متوجه نمیشم؟

اظهارنظرها و تحلیل های مختلفی از سوی کارشناسان آمریکایی در ارتباط با واقعه ایران گیت صورت گرفته است. در میان آنها، نویسنده معروف آمریکایی، پروفسور «جیمزبیل» در کتاب «عقاب و شیر» در تفسیری به دلایل این اقدام کاخ سفید پرداخته است.از نظر پروفسور جیمزبیل که یک ایران شناس مشهور آمریکایی است، آمریکا به دو دلیل تاکتیکی و سه دلیل استراتژیک، ت نزدیکی به ایران را در ماجرای مک فارلین عملی ساخت.از نظر جیمز بیل آمریکا به دو دلیل تاکتیکی ۱- آزادی گروگان های غربی ۲- گزارش های اطلاعاتی خلاف واقع مقامات سازمان سیا که خطر سقوط ایران در دامن شوروی را تایید می کرد، می بایست به ایران نزدیک می شد.علاوه بر این، جمیزبیل سه دلیل استراتژیک زیر را نیز برای نزدیکی سری آمریکا به ایران در ماجرای ایران گیت بیان کرد:۱- القا خطر شوروی سابق به ایران
۲- ترس آمریکا از صدور انقلاب اسلامی
۳- تاثیر ایران برافزایش یا کاهش قیمت نفت و تاثیرپذیری صنایع آمریکا از آن
بنابر دلایلی که بیان شد، نویسنده کتاب عقاب و شیر، اعتقاد دارد که؛
زمانی که از یک دیدگاه استراتژیک به نزدیک شدن آمریکا به ایران بنگریم، دلایل این اقدام را اجباری می یابیم. عقاب آمریکا نمی توانست با شیر ایران که مقتدرترین نیرو در خلیج فارس بود، رابطه نداشته باشد.
از منظر آمریکایی ها ماجرای مک فارلین در راستای ت چماق و هویج علیه ایران صورت گرفت؛ کاخ سفید برای تحقق بخشیدن به تاکتیک فشار و دیپلماسی کسینجر و عملی ساختن حربه چماق و شیرینی در مورد ایران، پس از وارد ساختن فشارهای شدید با ضربات چماق به آن در جریان محاصره اقتصادی و توقیف دارایی های ایران، حمله به طبس، کودتای نوژه، صدور فرمان پنهان برای آغاز جنگ از سوی صدام، شدت بخشیدن به حربه ترور و حمایت آشکار از عراق پس از فتح خرمشهر، روی دیگر سکه فشار و دیپلماسی، یعنی دیپلماسی یا شیرینی را با ورود مک فارلین به صورت ناگهانی، عملی ساخت.
زمینه شکل گیری دیپلماسی مک فارلین
در سال ۱۳۶۴ هـ.ش (۱۹۸۵م) گروهی از مقامات بلند پایه شورای امنیت ملی آمریکا همانند رابرت مک فارلین با همکاری سازمان سیا به سرپرستی ویلیام کیسی برای آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان، به دنبال بروز بحران ناشی از اسرائیل به جنوب لبنان و گروگان گیری غربی ها و ناتوانی آمریکا در حل این مشکل و همچنین ربوده شدن هواپیمای TWA در خرداد ماه ۱۳۶۴ هـ.ش ( مه ۱۹۸۵) و بی نتیجه ماندن تلاش های سوریه در حل بحران هواپیما ربایی فراهم آمد.
ده روز پس از افشای سفر مک فارلین به تهران، رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با شرکت در یک نطق تلویزیونی و مورد خطاب قراردادن مردم ایالات متحده، با واکنش نشان دادن در برابر اتهاماتی نظیر «نادیده گرفتن منافع اعراب و چرخش به سمت ایران»، تضعیف متحدان آمریکا و «نقض ت تحریم تسلیحاتی ایران از سوی واشنگتن»، سکوت را در هم شکست، ریگان با تایید فعالیت های پنهانی و اشاره به تاریخ شروع این حرکت، درحالی که سعی می کرد دلایلی را به نفع کشور متبوعش بیان دارد، علت اصلی این اقدام را در دستیابی به چهار هدف عمده خلاصه کرد:
اکنون هجده ماه است که ما یک ابتکار ی محرمانه در ارتباط با ایران را در جریان داریم. این ابتکار به خاطر ساده ترین دلایل در جریان قرار گرفت.
۱- تجدید روابط با کشور ایران
۲- تحقق خاتمه جنگ شش ساله بین ایران و عراق
۳- محو کردن تروریسم دولتی و خرابکاری!!
۴- تاثیر در بازگشت تمامی گروگان ها
پیامدهای شکست ماجرای مک فارلین
شکست دیپلماسی مک فارلین در قضیه ایران گیت رسوایی بزرگی را برای دستگاه ت خارجی آمریکا به دنبال آورد. تا حدی که برخی تحلیل گران ی آن را واترگیت دوم نامیدند.
افشای این ماجرا کاخ سفید را با بحران عظیم داخلی و بین المللی مواجه ساخت.
سرالدون گریفیث» نمایندۀ سابق پارلمان انگلستان در کتابی با عنوان «ایران پرتلاطم» ماجرای حضور تیم آمریکایی در ایران را چنین روایت می‌کند:«سرهنگ نورث در پی تعهد خود به آزادی گروگان‌های آمریکایی، به همراه رئیس خود بادی مک فارلین، به قول یک دلال اسلحه‌ ایرانی به نام منوچهر قربانی‌فر اعتماد کردند و با گذرنامه و نام جعلی راهی ایران شدند.»
وی در ادامه می‌نویسد: «ده‌ها کتاب و برنامه‌های تلویزیونی شرح جزئیات این مأموریت تراژدی-کمیک را نوشتند که به‌نوبه‌ خود باعث بی‌آبرویی آمریکاییان شد. معامله‌ نورث با ایران معامله‌ «موشک در ازای گروگان» بود؛ معامله‌ای یک‌طرفه، چراکه ایرانیان موشک‌ها را دریافت کردند، ولی فقط سه تن از گروگان‌ها آزاد شدند.
مهم ترین پیامدهای این ماجرا را می توان به اختصار اینگونه بیان کرد:
۱- نادیده گرفتن ت تحریم تسلیحاتی از سوی واشنگتن اعتبار ایالات متحده را در نزد متحدان آن در هم شکست.
۲- در صحنه داخلی ایالات متحده، تنش های شدیدی در بین نهادها و مراکز تصمیم گیری به خصوص منازعات و کشمکش هایی بین کنگره و قوه مجریه رخ داد. بسیاری از مقامات آمریکا یا استعفا دادند یا تهدید به استعفا نمودند در نهایت عامل اصلی و مجری حربه چماق و شیرینی یعنی مک فارلین نیز از شدت فشارهای وارده اقدام به خودکشی کرد.
۳- به موازات افت پرستیژ و اعتبار آمریکا و تشتت به وجود آمده در ت خارجی آمریکا، این کشور ابتکار عمل خود را در جنگ ایران عراق از دست داد و در مقابل شوروی سابق جای آن را پرکرد.
۴- افشای این ماجرا سبب بروز تنش در روابط عراق و آمریکا گردید. گرچه در چنین وضعیتی کشورهای اروپایی متحد آمریکا، با به دست گرفتن مدیریت بحران و قرار گرفتن در کنار عراق و تقویت بنیه نظامی آن، درصدد خنثی سازی پیروزی های ایران به ویژه در عملیات کربلای ۵ و جلوگیری از بازگشت کامل عراق به دامن شوروی برآمدند.
http://basirat.ir/fa/news/۸۴۹۶۹
در روایت ایرانی از ماجرا با وجود اختلاف نظرها و ابهاماتی که در مورد این ماجرا وجود دارد . این ماجرا به عنوان سندی بر تزویر و خباثت آمریکا و نشانه قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه شناخته شد و ایران در این ماجرا ابتکار عمل را به دست گرفت و از آن در جهت اهداف خود بهره گرفت .
حضرت امام در بیانات خود در این باره فرمودند:
یک امر مهمی که در این روز عید باید به همه تبریک عرض بکنم، این انفجار عظیمی است که در کاخ سیاه واشنگتن رخ داد و این رسوایی بسیار مهمی که برای سران کشور امریکا پیدا شد. شما اگر ملاحظه بکنید و ببینید که در تمام دنیا، در سراسر جهان، مطبوعاتشان و رسانه‌هاشان و خطابه‌هاشان، تمام متوجه این معناست که سرپوشی بگذارند بر این رسوایی که برای رئیس‌جمهور امریکا پیش‌آمد. رئیس‌جمهور امریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشود، گرچه همیشه بوده‌ است. لکن این متفرقه‌گویی و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفداری امریکا، حکایت از عظمت مسئله می‌کند.
یک مقام عالی‌رتبه- به قول خودشان- از امریکا به طور قاچاق و با تذکره جعلی وارد ایران می‌شود، در صورتی که ایران نمی‌داند چی است. به مجردی که وارد می‌شود معلوم می‌شود که این از مقامات امریکا است، ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار می‌دهد و او با هرکسی خواسته‌است ملاقات کند، ملاقات نمی‌کند. اونی که ادعا می‌کند "اگر من به شوروی رفته‌ بودم رئیس شوروی سه مرتبه به دیدن من می‌آمد،" گمان می‌کند این جا هم شوروی است! این جا کشور اسلام است؛ این جا، نه کرملین قابل این است که ازش ذکری بشود و نه کاخ سیاه، این‌جا کشور رسول خداست. این جا کشور حضرت صادق است؛ این جا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخ‌نشین‌ها؛ این جا بسیجی‌های ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخ‌نشین‌های عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را می‌کنند و گمان می‌کنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد. آنهایی که می‌گفتند ما چه می‌کنیم و چه می‌کنیم و قطع رابطه می‌کنیم و از این مسائل می‌گفتند، امروز معلوم شد با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمده‌اند و می‌خواهند که رابطه برقرار کنند، می‌خواهند عذر تقصیر بخواهند و ملت ما قبول نمی‌کند.(۱۳۶۵/۸/۲۹)


 زنی فاسد و هرزه گرد، با چند نفر از جوانان بنی اسرائیل روبرو شد. با قیافه زیبا و آرایش کرده خود آنها را فریفت. یکی از آن جوانان به دیگری گفت: «اگر فلان عابد هم این زن را ببیند فریفته اش خواهد شد.»زن آلوده چون این سخن را شنید گفت: «به خدا سوگند تا او را نفریبم به خانه برنمی گردم.»پس شب به خانه عابد رفت و درب را کوبید و گفت: «من زنی بی پناهم! امشب مرا در خانه خود جای بده.» ولی عابد امتناع ورزید.زن گفت: «چند نفر جوان مرا تعقیب می کنند، اگر راهم ندهی، از چنگشان خلاصی نخواهم داشت.»عابد چون این حرف را شنید به او اجازه ورود داد. همین که آن زن داخل خانه شد لباسش را از تن خود بیرون آورد و قامت دلارای خویش را در مقابل او جلوه داد. چون چشم عابد به پیکر زیبا و اندام دلفریب او افتاد چنان تحت تأثیر غریزه جنسی واقع شد که بی اختیار دست خود را بر اندامش نهاد. در این موقع ناگهان به خودش آمد و متوجه شد که چه کاری از او سرزده است. به طرف دیگی که برای تهیه غذا زیر آن آتشی افروخته بود رفت و دست خود را در آتش گذاشت.زن پرسید: «این چه کاری است که می کنی؟»او جواب داد: «دست من، خودسرانه کاری انجام داد، حالا دارم او را کیفر می دهم.»زن از دیدن این وضع طاقت نیاورد و از خانه او خارج شد. در بین راه به عده ای از بنی اسرائیل برخورد کرد و گفت: «فلان عابد را در یابید که خود را آتش زد.» و وقتی آنها رسیدند مقداری از دست او را سوخته یافتند


 

ازنگاه مقام معظم رهبری چرا امام خمینی .به امریکا شیطان بزرگ میگفتند

مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «امام با مستکبرین سرِ آشتی نداشت. واژه‌ «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی را، یک دستگاهی را شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد، باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد؛ امام تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت؛ عنوان شیطان بزرگ را، هم به کار می برد، هم از بن دندان اعتقاد به این معنا داشت. در مقابل از اوّل انقلاب کسانی بودند که توجّه نمی کردند که آمریکا عقبه‌ تغذیه‌کننده‌ رژیم طاغوتی است که به‌وسیله‌ ملّت ایران برافتاد. ملّت ایران رژیم طاغوت را ساقط کردند، امّا کسانی بودند آن روز که با حضور آمریکایی‌ها، با فعّالیّت آنها - حتّی فعّالیّت برخی از نهادهای آمریکایی - در داخل کشور موافق بودند! اختلاف عمده‌ دولت موقّت با امام بزرگوار سر این قضیّه بود؛ ما از نزدیک می دیدیم. آنها توجّه نمی کردند که آمریکا تغذیه‌کننده‌ رژیم طاغوت بود؛ این رژیم حالا برافتاده است امّا آن دستگاه تغذیه‌کننده هنوز باقی است، فعّال است، اگر به او میدان داده شود، مجال داده شود، دوباره مشغول خواهد شد و ضربه خواهد زد و نقاط ضعف را جستجو خواهد کرد و از آن نقاط ضعف وارد خواهد شد؛ این را توجّه نمی کردند. امام این را می دید، لذا موضع‌گیری امام در زمینه‌ مسئله‌ لانه‌ جاسوسی ناشی از همین نگاه و همین دیدگاه بود. در دنیا کسانی به این نقطه توجّه نکردند و ضربه‌اش را خوردند که حالا نمی خواهیم کسانی را شماتت و ملامت کنیم؛ امّا این ضربه‌ای است که بعضی خوردند، به‌خاطر اینکه رژیم‌های مرتجع و مستکبر را ساقط کردند، [ولی‌] عقبه‌ آنها را نادیده گرفتند. امام این عقبه را از روز اوّل دید، با آن مقابله کرد؛ لذا تا آخر، امام علیه آمریکا و دستگاه ی و امنیّتی آمریکا موضع داشت.»(بیانات در حرم مطهر حضرت امام ، ۱۴/۳/۹۴)
همچنین فرمودند: « امام بزرگوار فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛این «شیطان بزرگ» خیلی حرف پرمغزی است. رئیس همه‌ شیطانهای عالم، ابلیس است؛ امّا ابلیس بنا به تصریح قرآن، تنها کاری که می تواند بکند این است که انسانها را اغواء می کند؛ بیشتر از اغواء، کاری نمی تواند بکند؛ انسانها را اغواء می کند، فریب می دهد، وسوسه می کند؛ امّا آمریکا، هم اغواء می کند، هم کشتار می کند، هم تحریم می کند، هم فریب می دهد، هم ریاکاری می کند؛ پرچم حقوق بشر را بلند می کند، ادّعای طرف‌داری از حقوق بشر می کند [امّا] هر چند روز یک بار در خیابانهای شهرهای آمریکا یک بی‌گناهی، یک بی‌سلاحی به دست پلیس آمریکا به خاک‌وخون می غلتد؛ غیر از بقیّه‌ جنایات و فجایعشان. این هم رفتارشان در ایران در دوران رژیم طاغوت و جنگ‌آفرینی‌هایشان، جنگ‌افروزی‌هایشان، به راه انداختن جریانهای جنگ‌افروز از قبیل همینهایی که حالا در عراق و سوریه و بقیّه‌ جاها مشغول خرابکاری هستند؛ اینها کارهای آمریکا است. حالا بعضی‌ها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین به‌کنار، انقلابیگری به‌کنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه می شود؟ عقل چه می شود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه می دهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را به‌عنوان دوست، به‌عنوان مورد اعتماد، به‌عنوان فرشته‌ نجات انتخاب بکند؟ این‌[گونه‌] هستند؛ حقیقت امر این است. » (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ ۱۳۹۴/۰۶/۱۸)

 

سلام ایا حدیثی در مذمت خواب اول صبح وجود دارد و ایا خوابیدن پس از طلوع افتاب در سخن ایمه مذمت شده؟

پاسخ: پرسشگر عزیز؛ در روایات متعددى خواب بین الطلوعین مذمت شده است.این خواب موجب فقر و پریشانى دانسته شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خواب صبحگاهان شوم است. رزق را دور و رنگ چهره را زرد و زشت مى کند و این خواب شومى است»، (بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۱۲۹)شاید از این جهت خواب بعد از نمازصبح خواب غفلت نامیده می شود که شخص از برکات زیادی که در بیداری این ساعات است، غافل بوده و خود را محروم می کند. بیداری بین الطلوعین دارای آثار و فواید بسیار است مانند نشاط درونی، طول عمر، برکت و وسعت روزی . باید دانست برکت و وسعت روزی حتی برای کسانی که حقوق ثابت دارند نیز مطرح است به طور مثال خرج های بی مورد، ضررها، بیماری ها و موفقیت تحصیلی فرزندان و . همگی می تواند بسیار پر هزینه باشد که به برکت بهره های معنوی چه بسا این گونه هزینه ها به سراغ فرد نیاید. جهت توضیح بیشترتوجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:یکی از بهترین و نافع ترین لحظات عمر انسان هنگامه سحر و صبح است. به همین دلیل برنامه ریزی برای آن نیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. بهترین حالت آن است که انسان مومن در هنگامه شب، غذای سبکی بخورد و مقداری زودتر بخوابد تا بتواند در هنگام سحر برخیزد و نماز صبح را نیز در وقت فضیلت آن اقامه نماید و پس از آن نخوابد و وقت خویش را در قرائت قرآن، مطالعه و تفکر سپری نماید.برای این منظور موارد زیر را مراعات کنید:۱. شام را کمتر از معمول و حداقل دو ساعت قبل از خواب بخورید.۲. شب ها زودتر به رختخواب بروید و از بیدار ماندن تا دیروقت بپرهیزید. حتى المقدور براى مطالعه سعى کنید از وقت سحرگاهان و صبح ها استفاده نمائید.۳. محل استراحت خود را طوى طراحى و انتخاب کنید که مُشرف به پنجره و فضاى باز باشد تا تغییرات جوّى (رنگ آسمان و تغییرات نور هوا) براى شما ملموس باشد.۴. وسایل مورد نیاز براى برخاستن از خواب را تهیه کنید (مانند ساعت مخصوص و زنگ دار که قابل تنظیم باشد). ۵. اگر اطرافیان شما دیر مى خوابند، شما سعى کنید محل خواب خود را در جائى که سر و صداى کمترى دارد و مزاحمتى براى شما نیست انتخاب کنید و هر چقدر زودتر بخوابید و هرچه خواب شما با آسودگى و در محیطى آرام صورت گیرد، بالطّبع برخاستن شما براى کارهاى صبح، بهتر و و مقدورتر خواهد شد. یکى از عللى که سبب خواب ماندن در صبح ها مى شود این است که روح و جسم انسان از لحاظ کمى و کیفى استراحت کافى برخوردار نیست. حداقل ۶ ساعت خواب براى یک انسان مورد نیاز است در این مدت زمان بدن باید طورى به خواب برود که استراحت عمیق احساس شود. اگر انسان بعد از این نوع استراحت، خودانگیز از خواب بیدار شد این نشانگر خواب و استراحت به میزان مطلوب است.۶. در طول روز مراقب باشید هر قدر اعمال و رفتار شما به صلاح و سداد، خیر و نیکى منطبق تر و موافق تر باشد توفیقات شما در امور معنوى (از جمله شب خیزى) بیشتر خواهد بود.۷. قبل از خواب اعمال آن را انجام دهید، براى این منظور مفاتیح الجنان را بگشائید و اعمال قبل از خواب را بر حسب حال و به میزان وقتى که دارید انجام دهید.۸- فعالیت هاى شدید بدنى در روز با خواب آلودگى و افزایش خواب همراهند و گریزى از آنها نیست، لذا اگر این نوع فعالیت هاى شما زیاد است آنها را تعدیل کنید. عدم تحرک و ترک ورزش روزانه باعث اجتماع رطوبت در بدن و خواب آلودگی می شود. بنابراین تحرک بدنی از ضرورت های زندگی یک جوان در سن و سال شماست.۹- بدن ما به خواب نیاز دارد و کمبود خواب خود را جبران می‌کند. به این ترتیب، یکی از علل اصلی خواب صبحگاهی و بیدار نشدن در صبح، بیدار ماندن تا دیر وقت است. لذا اگر شما نیز چنین شیوه‌ای دارید، لازم است تغییر رویه دهید و شبها تا دیروقت بیدار نمانید. لذا اگر می‌خواهید مثلا ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شوید (و در ضمن، میزان خواب شما مثلا ۷ ساعت است)، لازم است ساعت ۱۱ شب به رخت‌خواب بروید و بخوابید. ۱۰- با اطرافیان خود قرار بگذارید که اگر سر ساعت مورد نظر از خواب بر نخواستید به هر صورت ممکن شما را بیدار سازند.۱۱- یکی از دلایلی که ممکن است خواب صبحگاهی شما ادامه یابد این است که احساس نمی کنید وظیفه ای بر دوش شماست و در واقع کاری ندارید که بخواهید زود و یا دیر برخواستن از رختخواب برای شما تفاوت داشته باشد ؛ لذا توصیه می گردد مسئولیت آماده کردن صبحانه برای اعضای خانواده را به عهده بگیرید تا از این طریق انگیزه شما برای برخواستن از رختخواب افزایش یابد .۱۲- یکی دیگر از عواملی که باعث می گردد انسان به خوابش ادامه دهد دمای محیط است ؛ لذا هر وقت که از خواب بیدار شدید از رختخواب خود به درآیید و از گرمای فضای اتاق خواب به وسیله باز کردن پنجره و . بکاهید .به حیاط رفته و مقداری حرکات کششی انجام دهید .۱۳- جهت پایبندی به تصمیم به جای خود، برای خود برنامه تشویق و تنبیه بگذارید به عنوان مثال با خود عهد ببندید که هرگاه سر ساعت مورد نظر از رختخواب بیرون نیامدید ، برنامه تلویزیونی مورد علاقه را که هر روز دنبال می کنید تماشا ننمایید .لطفاً در این مورد بر خود سخت بگیرید تا طبعتان به برنامه جدید زندگی عادت نماید. ممکن است در ابتدا انجام امور مشکل به نظر برسد ولى به مرور قابل انجام مى باشد.علاوه بر موارد فوق، تنظیم چرخه خواب نقش مؤثری در عملکرد کار روزانه انسان و به موقع بیدار شدن دارد. در هر حال خواب به اندازه و کافی برای ترمیم انرژی های از دست رفته و آمادگی برای فعالیت های مجدد روز بعد ضروری است و راهی وجود ندارد جز تنظیم یک برنامه دقیق و رعایت راهکارهائی که در بالا به آنها اشاره شد. خواندن آیه آخر سوره کهف (آیه ۱۱۰) برای بیدار شدن درهر زمانی که قصد بیدار شدن دارید مؤثر است. موفق باشید.

حضرت آسیه و لقمه فرعون ۱۳۹۷/۰۷/۲۳ - ۲۷۷ بازدید

 

پرسشگر گرامی  سوال شما در حقیقت اشاره ایست به تأثیرگذاری محیط بر تربیت انسان که یک موضوع اعتقادی و کلامی مهمی است و از جنبه های مختلف ازجمله بحث جبر و اختیار، اثر وضعی لقمه حرام و . قابل بررسی است و این مطلب شما شامل حضرت موسی(علیه السلام)، آسیه و . می شود. البته مواردی هم در تاریخ انبیاء (علیهم السلام) مانند همسر حضرت لوط، فرزند حضرت نوح و . علی رغم زندگی در دامان نبوت و خوردن لقمه های حلال، عاقبت بخیر نگردیده و از سرنوشتی مانند حضرت آسیه برخورداند نشدند.بنابراین این موضوع از هر دو طرف آن، قابل بررسی است. هم بررسی اشخاصی که در بیت نبوت و خاندان پیامبر بوده و لقمه حلال می خوردند و هم کسانی که در بیت فرعون بوده و اصطلاحاً لقمه حلال نمی خوردند. امیدوارم این نکته ما را به فکر و تأمل بیشتر فرو برد!.
در نتیجه، ابتدا باید بدانیم تأثیرپذیری انسان از محیط و اوضاع آن، امری انکارناپذیر است؛ اما آیا می‌شود به‌گونه‌ای رفتار کرد که محیط نامساعد و فسادانگیز اثر خود را بر روی آدمی اعمال نکرده و تحت تأثیر آن قرار نگیرد؟
در پاسخ باید گفت که انسان دارای اختیار بوده و کمال او در گرو همین اختیار معنا پیدا می‌کند؛ وقتی انسان در مسیر کمال الهی قرار گرفت و موانع آن را شناخت، محیط بد و فساد‌ انگیز نمی‌تواند در او تأثیر نماید.
درباره آسیه زن فرعون، نباید گفت چون در خانه فرعون بوده، به هیچ وجه نمی‌تواند از صالحین شود یا نمی تواند مسیر کمال را طی کند؛ چون اولاً معلوم نیست که لقمه حرام خورده باشد و ثانیاً بر فرض خوردن غذای بیت فرعون، لقمه حرام برای شقاوت ، بدبختی و جهنم رفتن کسی علت تامه نیست. اتفاقاً علت اینکه ایشان، جزء ن بهشتی شدند همین رشد سالم و تقوایی است که در محیط نامساعد و فساد فرعون توانسته است کسب کند. مانند شقایقی که در مرداب می روید.
در حالت عکس این نکته، یعنی کسانی که غذای حلال خوردند و در خانه نبوت زندگی کرده اما عاقبت بخیر نشدند همین است که لقمه حلال بودن یا حرام بودن لقمه علت تامّه برای عاقبت بخیری و یا عاقبت به شرّی نیست. بلکه اثرگذار است.

خواجه‌اى "غلامش" را میوه‌اى داد.

غلام میوه را گرفت و با "رغبت" تمام میخورد.
خواجه، خوردن غلام را میدید و پیش خود گفت: کاشکى "نیمه‌اى" از آن میوه را خود می‌خوردم.

بدین رغبت و خوشى که غلام، میوه را میخورد، باید که "شیرین و مرغوب" باشد.

پس به غلام گفت: "یک نیمه" از آن به من ده که بس خوش میخورى.

غلام نیمه‌اى از آن میوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن میوه خورد، آن را بسیار "تلخ یافت."

روى در هم کشید و غلام را "عتاب" کرد که چنین میوهاى را بدین تلخى، چون خوش می‌خورى.

غلام گفت: اى خواجه! بس "میوه شیرین" که از دست تو گرفته‌ام و خورده‌ام.
اکنون که میوه‌اى تلخ از دست تو به من رسیده است، چگونه "روى در هم کشم" و باز پس دهم که شرط "جوانمردى و بندگى" این نیست.

"صبر" بر این تلخى اندک، سپاس شیرینی‌هاى بسیارى است که از تو دیده‌ام و خواهم دید.

❣️

هر وقت در حق تو بدی کردند
فقط یک اجر از دیوار بردار
بی انصافیست اگر دیوار را خراب کنی


 

محبت واقعی کجاست؟

چگونگی ایجاد محبت بین زوجین از بحث هایی است که از دیرباز بین خانواده ها بر سر زبان هاست و هرجا سخن از خانواده باشد، صحبت از محبت بین زوجین برای ایجاد خانواده ی متعادل نیز مطرح است؛ اما محبت، تنها با آرام سخن گفتن و خوب صدازدن همسر، کامل نمی شود؛ بلکه اصول و روشی همه جانبه دارد که با رعایت هوش مندانه ی اغلب موارد، محبت عمیق ایجاد می شود؛ بنابراین، در قدم اول لازم است برای ایجاد محبت واقعی، هر یک از زن و مرد، با عمل به وظایف شرعی و قانونی خویش، از ایجاد تعارض در زندگی مشترک جلوگیری کنند و با شناسایی و عمل به چارچوب وظایف در اسلام و آگاهی به اصول زندگی مشترک، بتوانند در زندگی محبت و الفتی پایدار ایجاد کنند.
یکی از اساسی ترین راه ها برای داشتن زندگی سالم و ایجاد محبت در خانواده، رعایت حقوق همسر است که باید ابتدا، با حقوق شرعی و قانونی همسر خویش آشنا باشد تا بتواند آن را رعایت کند. پیامبر اکرم  می فرمایند: «هر کس محبتش به همسرش بیش تر باشد، ایمانش به خداوند زیادتر است»[1] توجه و برآوردن نیازهای عاطفی همسر، علاوه بر حفظ محبت بین زن و شوهر، باعث ایجاد وابستگی به او شده و می تواند یک اصل اساسی در زندگی مشترک باشد.

همسرم، تو را دوست دارم!

افرادی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، به این علت که راحت به علائم هیجانی همسرشان توجه می کنند و عکس العمل مناسب تری از خود نشان می دهند، در زندگی مشترک و روابط با همسر، از دیگران موفق ترند. درک موقعیت روحی همسر و این که در چه شرایطی قرار گرفته، به ما کمک می کند بتوانیم احساس های مناسبی از خود نشان دهیم؛ در نتیجه، فردی که از ابراز به موقع احساس های همسرش راضی باشد، علاقه و محبت بیش تری به او پیدا می کند. ابراز علاقه و محبت به همسر نیز، نیازی است که اغلب افراد از کم رنگ بودن آن در خانواده شکایت می کنند و این نیاز باید به طرز صحیحی شود؛ زیرا دوست داشتنِ تنها، کافی نیست. باید همسر ما بداند که چه قدر او را دوست داریم و این ابراز و بیان احساس قلبی است که می تواند گرمای عشق و محبت را بین زوجین بیش تر کند. پیامبر اسلام نیز در این باره می فرمایند: «این سخن مرد به همسرش که تو را دوست دارم، هیچ گاه از قلب او زدوده نمی شود و اثرهای مثبت آن همواره باقی می ماند[2]»

آرامش دهندگی، عیب پوشی، صداقت و هم سویی با همسر

یکی از اهداف ازدواج، رسیدن به آرامش است و یکی از اصلی ترین خصوصیت های همسر مناسب، آرامش­ دهنده بودن، به ویژه در بانوان است؛ زیرا همان طور که در قرآن اشاره به «لتسکنوا إلیها» شده، منظور از آرامش دهنده، زن است و توجه به این نکته می تواند زندگی شیرین تری را برای خانواده ها به ارمغان آورد. مزین شدن به صفت آرامش دهندگی از راه کارهای ایجاد محبت بین زوجین و سازنده ی ازدواج موفق است.
عیب پوشی همسر از دستورهای اکید اسلام برای داشتن خانواده ی سالم است. لباس، علاوه بر این که عیوب انسان را می پوشاند، زینت انسان نیز می شود و او را از گزند آفت ها حفظ می کند. همسر محبوب نیز طبق معرفی قرآن، باید مانند لباسی مناسب برای همسرش باشد.
صداقت داشتن در زندگی از ضرورت هایی است که در تعامل و ایجاد ارتباط بین مردم لازم است و صداقت در زندگی مشترک نیز، اولین ضرورت است و می تواند عامل مهمی در ایجاد و حفظ محبت بین زوجین باشد؛ همان طور که عدم صداقت و دروغ می تواند عاملی برای ایجاد شک و کدورت میان همسران شود. هم سویی و روابط خوب با خانواده ی همسر، از مؤلفه های ایجاد محبت بین زوجین است. مرد یا زنی که به راحتی و بدون حساسیت و حتی با میل و رضایت، بتواند رابطه ی مناسبی با خانواده اش برقرار کند، در جلب محبت همسر موفق تر است؛ زیرا نیاز به خانواده و ارتباط رضایت بخش با آن ها، برای سلامت روحی افراد لازم است.

اسرار همسرت آبروی توست!

رازداری و حفظ اسرار و اموال همسر در حضور و غیاب او، از نکته های قابل توجهی است که در تعالیم دینی نیز به آن اشاره شده است؛ زیرا فاش ساختن رازهای زندگی مشترک و خصوصی، می تواند اثرهای نامطلوبی در خانواده برجای گذارد که یکی از آن ها از بین رفتن محبت در همسر است. طرح رازها و اسرار زندگی مشترک، می تواند برای همیشه دید دیگران را درباره ی زندگی شخصی فرد تغییر دهد. امیرالمومنین  می فرمایند: «راز تو اسیر توست؛ اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای [3]»

عذرخواهی، محبت می آورد!

هر دختر و پسر جوانی که می خواهد ازدواج کند، باید تفاوت روحیه های زن و مرد را بشناسد؛ چون اگر روحیه های اختصاصی مردانه یا نه را نشناسد، در روند زندگی مسائلی را تجربه خواهد کرد که تفسیر و معنای آن را به درستی نخواهد فهمید و ممکن است تفسیر نادرست از یک رفتار، عواقب ناخوش آیند روحی برای او داشته باشد. عذرخواهی هنگام بروز اشتباه، می تواند اثر مثبتی در پذیرش خطای انسان داشته باشد و محبت ازدست رفته را بازسازی کند؛ ولی تکرار خطا و اشتباه بدون عذرخواهی، به مرور زمان می تواند سدّی برای بروز و ابراز محبت به همسر شود. یکی از راه ها برای داشتن زندگی موفق و ایجاد محبت، تغافل از اشتباه های همسر است. در سایه ی تغافل است که انسان بعد از انجام خطا، تلنگر خورده و خجالت زده می شود و سعی در جبران خطایش خواهد داشت؛ اما باید توجه داشته باشیم تغافل نباید به بی اهمیتی بدل شود و فرد خاطی را جری تر کند. از آن جایی که انسان خطاکار است و ممکن است این خطا و اشتباه در زندگی همه ی افراد پیش بیاید، باید با گذشت و نادیده گرفتن خطاها، برای حفظ عطوفت در خانواده، بذر عشق و محبت را بین زوجین پاشید و با گرمای قلب، منتظر جوانه زدن آن شد و این گذشت، علاوه بر گرم کردن کانون خانواده، باعث بخشش گناهان نیز می شود.

زندگی شیرین می شود وقتی.

مقبول و مورد پذیرش بودن، امری است که با تقویت اعتمادبه نفس در همسر، رابطه ای تنگاتنگ دارد. اهمیت این موضوع به ویژه برای آقایان، بیش تر جلوه می کند و بانوان با تدبیر مناسب در رفتار با همسر، باید به این نکته توجه داشته باشند و رعایت این نکته، می تواند به بهبود روابط با همسر و ایجاد محبت، کمک شایانی کند. شیرینی و لذت خانواده، رهین ایجاد تفاهم و درک متقابل همسر است و با تفاهم نظام خانواده استحکام می یابد. باید توجه داشت همه ی افراد در آغاز زندگی مشترک، ممکن است به طور کامل تفاهم نداشته و در بسیاری موارد، اختلاف نظر و سلیقه داشته باشند. زیبایی زندگی در این است که همسران با وجود اختلاف نظر، بتوانند یک دیگر را راضی کنند و زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند!
یکی از مسائلی که در همه ی زندگی ها کم وبیش رخ می دهد، بحث و جدل با همسر است. هنگام بروز اختلاف، بهترین راه حل، گفت وگوی سالم، درک متقابل و به دور از جدل است؛ زیرا اگر بحث با سر و صدا باشد، نه تنها اثر مثبتی نمی گذارد؛ بلکه حس لج بازی را در طرف مقابل قوی می کند. گفت وگوی سالم و منطقی و قبول کردن برخی مسائل هنگام بحث از طرف مقابل، باعث ایجاد هم دلی و رفع مشکل ها می شود.
ایجاد شادی و نشاط در زندگی و حفظ آن می تواند بسیاری از کمبودها و مشکل های پیش روی زندگی را کم رنگ کند. هنگام ناراحتی و عصبانیت، اغلب افراد نمی توانند برخورد مناسبی با اطرافیان داشته باشند؛ اما اگر روحیه ی شادابی و حفظ نشاط در زندگی پررنگ باشد، تسلط بیش تری بر خود خواهند داشت. هر یک از زن و شوهر، برای جلب محبت بیش تر، باید در ایجاد اعتماد متقابل تلاش کنند و بکوشند زمینه های خدشه دارشدن این اعتماد فراهم نشود؛ زیرا زندگی بدون اعتماد متقابل، پایدار نیست و مانند چینی بندخورده، مقاومت اولیه را ندارد.

خصوصیت های خوب همسرت را تقویت کن!

رغبت شناسی یا علاقه شناسی، کلید ورود به دنیای اطرافیان و رمز نفوذ در قلب آنان است و از مهارت های همسرداری، تفکیک تمایل های منطقی و مشروع، از تمایل های غیرمنطقی و نامشروع است و شناخت این خواسته های مشروع، انسان را برای ی به موقع و مناسب این خواسته ها ترغیب می کند؛ مثل علاقه به تفریح و سرگرمی، علاقه به مسافرت، که اگر فرد به تمایل های همسرش آشنا باشد و مخالفتی در انجام آن از خود نشان ندهد و همراهی لازم را در این زمینه داشته باشد، می تواند به ایجاد محبت بین خود و همسرش کمک کند!
یکی از علل پایداربودن خوش رفتاری در همسر، قدرشناسی و برجسته کردن نقاط مثبت خصوصیت های اوست. مرد یا زنی که خصوصیت های خوب همسرش را همیشه مدنظر دارد و بزرگ جلوه می دهد، این خصوصیت را در همسرش تقویت کرده و علاوه بر نهادینه کردن آن خصوصیت زیبا، او را تشویق به رفتارهای مناسب و بهتر می کند.

طلب کار نباش، آراسته باش!

یکی از مواردی که می تواند مهر و محبت بین زوجین را از بین ببرد یا کم رنگ کند، احساس طلب کاربودن از همسر است. افرادی که همیشه در پیِ شمارش وظایف همسر خود هستند، توقع بیش تری از همسر خود دارند و اغلب دیرتر از عمل کرد او راضی می شوند. توقع زیادداشتن، حس شکرگزاری را در انسان ضعیف می کند و این موضوع می تواند رابطه ی همسران را تیره و تاریک کند. خودآرایی، نظافت و زینت برای همسر نیز از مواردی است که اسلام برای حفظ کیان خانواده، به افراد، به ویژه بانوان تأکید می کند. آراستگی ظاهر و آراسته شدن با کمال های اخلاقی، راه نفوذ در دل همسر است.
 

پی نوشت ها
[1] حرعاملی، ج 14، ص 11
[2] حرعاملی، ج 7، ص 10
[3] آمدی، ج 1، ص 437

منابع:

۱. حرعاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، قم: مؤسسه ی آل البیت.

۲. آمدی، عبدالواحد (1388)؛ غررالحکم و دررالکلم، ترجمه ی لطیف و سعید راشدی، قم: پیام علمدار.
همسرم تو را دوست دارم،آمنه،انتصاری، مجله پیام زن، دیماه سال 1393، شماره 274.

در کدام آیه از سوره های قرآن کریم، به طور ظاهری استنباط می شود که پروردگار عالم، به صورت بازخواست و تندی با پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) صحبت می نماید؟

خطاب هاى قرآن کریم، به پیامبر اکرم، به دو صورت مى باشند:
۱. خطاب خاص با مراد خاص؛ چنان که خداوند متعال مى فرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»؛مائده (۵)، آیه ۶۷. در این عبارت قرآنى، لفظ رسول، مخاطب خاص است و تکلیف ابلاغ حکم این آیه، تنها بر عهده اوست.
۲. خطاب خاص با مراد عام؛ در این گونه خطاب ها، گرچه مخاطب،شخص پیامبر اکرم است، اما مراد از این خطاب، عموم مسلمانان است. بسیارى از آیاتى که به ظاهر با عتاب، پیامبر اکرم را مخاطب قرار داده است، از این قسمند؛ از جمله این آیات، آیه ذیل است:
«وَ لَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَ إِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛زمر (۳۹)، آیه ۶۵. «و قطعاً به تو و به کسانى که پیش از تو بودند، وحى شده است، اگر شرک ورزى، حتما کردارت تباه و مسلما از زیان کاران خواهى شد».
در واقع، این خطاب ها از قبیل ضرب المثل معروف عرب است که مى گوید: «ایاک اعنى و اسمعى یا جاره ؛ منظورم تویى؛ ولى همسایه،! تو بشنو».
۳. برخى آیات نیز به ظاهر خطاب تندى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دارند؛ ولى در واقع، از حضرت رفع اتهام مى کند و مقام والاى حضرت را نشان مى دهد؛ مانند این آیه:
«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ. لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ»؛حاقه (۶۹)، آیه ۴۶ - ۴۸. «و اگر او پاره اى گفته ها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت مى گرفتیم؛ سپس رگ قلبش را پاره مى کردیم».
این آیه، نشان از آن دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله)، در تلقى، حفظ و ابلاغ وحى، امانت کامل را رعایت کرده است


 

حوزه/ مسأله انتظار فرج مسئله ای است که ما باید زمینه آن را فراهم کنیم چرا که فرج و ظهور حضرت آنی نیست و بدون مقدمه نمی شود؛ بعد از پیروزی انقلاب انتظار داشتیم که حوزه و مردم همین زمینه را فراهم کنند؛ حالا باز همین انتظار را داریم.

به گزارش خبرگزاری حوزه،  آیت الله امینی در دیدار با مسئولان بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم گفت: مقام معظم رهبری انتظارات خود را بیان کرده اند و باید آن را تحقق بخشید،‌بهترین رهبر ایشان هستند؛ با این که سال ها گذشته است ما فردی مثل ایشان(رهبری)نداریم، اگر خدای نکرده حادثه ای رخ دهد ما پناهی جز ایشان نداریم.

وی افزود: شبهه هایی درباره آقای ای مطرح می شود،  ولی واقعا آنچه ما دیدیم از اول تا آخر، هنوز آقای ای همانی است که از اول بوده است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطر نشان ساخت: الان هم خواستار ایشان هستیم، قبلا هم خواستار ایشان بوده ایم. همیشه دعاگوی ایشان بوده ام ، حتی در نماز شب ها دعایشان می کنم. باید دعا کنیم خداوند طول عمر به ایشان دهد.

آیت الله امینی در پایان گفت: مسأله انتظار فرج امام زمان(عج) مسئله ای است که ما باید زمینه آن را فراهم کنیم چرا که فرج و ظهور حضرت آنی نیست؛ بدون مقدمه نمی شود بعد از پیروزی انقلاب انتظار داشتیم که حوزه و مردم همین زمینه را فراهم کنند؛ حالا باز همین انتظار را داریم، فتنه هایی هست که نباید به آن ها اعتنا کرد و گوش داد.

 

313/32


غسل جبیره برای کاشت ناخن چگونه است

    1-در نوشتار قبل «آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است»  از نظر مراجع مطرح شد از اینجا کلیک کنید و در تکمیل نوشتار حاضر مطالعه نمایید.

    2- برخی از مراجع در صورت وجود مانع در اعضای وضو علاوه بر وضو یا غسل جبیره، تیمم را هم لازم می دانند، اینجا کلیک کنید.

    3-وضو و غسل جبیره ای: اگر برداشتن مانع به هیچ عنوان ممکن نباشد یا موجب حرج و سختی غیر قابل تحمل باشد، به صورت جبیره ای وضو و غسل را انجام دهد یعنی در هنگام وضو و غسل به نیت وضو و غسل روی ناخن مصنوعی دست تر بکشد. اینجا کلیک کنید. لازم به ذکر است اگر بتواند ناخن مصنوعی را بردارد و این کار را نکند و جبیره بگیرد، جبیره باطل است!.

مطابق نظر آیت الله ایمطابق نظر آیت الله ای

غسل و وضو با وجود ناخن مصنوعى

س. اگر کسى ناخن مصنوعى بکارد، براى وضو و غسلش چه باید بکند؟

ج. در صورت کاشت ناخن، براى وضو و غسل باید مانع ـ ولو با صرف هزینه ممکن ـ برطرف گردد و چنانچه می‌داند امکان برطرف‌کردن آن نیست و یا رفع آن با مشقّت غیر قابل تحمّل همراه بوده و یا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به این کار کند و وضو و غسل‌هاى بعدى را باید به‌صورت جبیره انجام دهد(یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روز‌های بعد ـ باشد و برطرف نکند، وضو و غسل جبیره باطل خواهد بود.

– هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی ای.


داستان_کوتاه_آموزنده مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش می‌نالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی وراه رفتن ضعف داشت.مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چاره ای به او نشان دهد.شیخ به او گفت،مادرت هست و مراقبت از ان وظیفه ی توست او تو را بزرگ کرده وازتو مراقبت کرده الان وظیفه ی توست که از او مراقبت کنی مرد گفت ده ها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیده ام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از ان برایش کرده ام ودیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.شیخ که این حرفا را از او شنید به او گفت،تفاوتی مهم بین مراقبت‌ کردن تو و مراقبت کردن مادرت است وان اینست که مادرت تو را برای ادامه زندگی بزرگ و مراقبت کرد و تو از او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد پس تا عمر داری هرکاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی 


 

در مورد قدرت و توان امریکا جهت حمله به ایران بایستی گفت: از دیدگاه کارشناسان نظامی و استراتژیکی داخلی و خارجی، مطمئنا اگر آمریکا توان نظامی حمله به ایران(برابری هزینه فایده برای آمریکا) را داشته باشد، به هیچ عنوان درنگ نمی کند، چرا که آمریکا ایران را بعنوان یکی از مهمترین تهدیدات امنیت ملی خود می داند. بر این اساس منطقی ترین و گویاترین نکته در پاسخ به سوال مذکور، این نکته می تواند باشد که اگر دیپلماسی در این دولت باعث جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به ایران شده است، پس چرا آمریکا قبل از این دولت به ایران حمله نکرده است؟ باید بدانیم که حمله به ایران، حمله چندان ساده اى براى امریکا نیست. تحلیلگران مسائل ى معتقدند که براى انجام یک عمل ابتدا باید از تحلیل هزینه - فایده کمک گرفت به این معنا که ابتدا باید محاسبه کنیم که ایا فواید انجام ان عمل از مشکلات و هزینه هاى ان بیشتر خواهد بود یا نه اگر فواید ان عمل از مشکلات و هزینه هایش بیشتر باشد انجام ان کار، منطقى است و در غیر این صورت انجام ان عاقلانه نیست. به عبارتى دیگر باید ببینیم که امریکا در قبال حمله به ایران چه چیزهایى به دست مى اورد و چه چیزهایى از دست مى دهد. بنابراین براى موفقیت در یک جنگ، همیشه قدرت نظامى به تنهایى کافى نیست کما اینکه جنگهاى مختلف امریکا در دهه هاى اخیر با ویتنام ، عراق و افغانستان شاهد خوبى بر این مدعاست.
به طور خلاصه از جمله مهمترین دلایل عدم امکان حمله امریکا به ایران شامل مواردی چون افزایش شدید قیمت نفت وتعطیل شدن تاسیسات نفتى در صورت حمله به ایران، بسته شدن تنگه هرمز وخلیج فارس به عنوان مهمترین گلوگاه نفتى واقتصادى دنیا، نامناسب بودن شرایط نیروهاى امریکایى به خاطردرگیر بودن در مناطق مختلفى همچون عراق وافغانستان، همراه نبودن افکار عمومى امریکا براى جنگ با ایران و مخالفت مردم امریکا با یک جنگ جدید، قدرت و توان دفاعى و عمق ژئوپلتیکى ایران و خارج شدن محدوده جغرافیایى جنگ از کنترل امریکا و . . . می شود. به عنوان مثال آقای محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره ناتوانایی آمریکا برای حمله به ایران می گوید: من قبول ندارم که آمریکا نمی تواند به ایران حمله کند، این ما هستیم که این اجازه رابه او نمی دهیم. اگر {آمریکا} نمی تواند {به ایران} حمله کند به این معنا نیست که نمی خواهد به ما حمله کند. ما اقداماتی کردیم که نمی گذاریم حمله کند. کما اینکه در دوران ریاست جمهوری بوش، او سه باز هواپیماهایش را روی باند آورد که به ایران حمله کند، ولی هوشیاری نیروهای مسلح ایران و تست موشک های جدید در خلیج فارس که می توانست ناوهای امریکا را از بین ببرد و همچنین افشاگری های گسترده ای که بعد از حمله به عراق صورت گرفت، مانع حمله آمریکا شد.(خبر آنلاین) همچنین سیگانوک، رییس مرکز پیش بینی‌های نظامی روسیه در این رابطه می گوید: ارتش ایران در سال های اخیر با افزایش توانمندی صنایع دفاعی به تسلیحات و تجهیزات پیشرفته مجهز شده است. دشمنان ایران و در راس آنها آمریکا از ترس ارتش و سپاه پاسداران، جرات حمله به ایران را ندارند. اگر چنین توانمندی و قدرتی نبود، آمریکا از مدت ها پیش همانند عراق و افغانستان، ایران را مورد حمله قرار داده بود.(مشرق نیوز)
در یک جمع بندی؛ با توجه به واقعیت هایی نظیر بحرانهای متعدد آمریکا و متحدینش، حساسیت منطقه خلیج فارس، غیر قابل کنترل بودن دامنه جنگ، آسیب پذیری شدید اسرائیل،گستره وسیع جغرافیایی و انسانی کشور، پشتوانه عظیم نظام اسلامی در داخل و ملت های کشور های منطقه، توانایی بسیار زیاد و متنوع ایران در تهاجم به اهداف نظامی و منافع امریکا در سطح منطقه و جهان، بستن تنگه هرمز و پیامد امنیتی، ی، اقتصادی و. برای غرب، احتمال تهاجم نظامی آمریکا چیزی نزدیک به صفر است. همچنین به این نکته توجه داشته باشیم که آمریکایی ها با توجه به اینکه در دوران جدید حاضر به ورود در جنگ هزینه دار نیستند، اگر احساس کنند کشوری در شرایطی از قدرت و آمادگی قرار دارد که جنگ با وی برایش هزینه زا خواهد بود هرگز وارد جنگ با او نخواهند شد مگر اینکه دچار اشتباه محاسباتی شوند اما اگر احساس کنند کشوری بسیار ضعیف می باشد به گونه ای که با کوچکترین حمله ای از هم فروخواهد پاشید در حمله به آن کشور کوچکترین تردیدی به خود راه نخواهند داد ، چنانکه در جریان حمله به عراق چنین اتفاقی افتاد و آمریکا پس از خلع سلاح کامل عراق و اطمینان از ضعف نیروهای عراقی ، با یورش به این کشور آن را به اشغال خود در آورد ، نظیر چنین جنگی را آمریکا در افغانستان و لیبی نیز تجربه کرد ، از این روی به راحتی می توان دریافت که تنها عامل بازدارندگی آمریکا از نشان دادن خوی و خصلت ددمنشانه اش ، ترس این کشور از قدرت دفاعی کشورمان و آمادگی بسیار بالای ایرانیان می باشد به گونه ای که این کشور خوب می داند که هر گونه ورودی به جنگ با ایران مساوی خواهد بود با اتفاقات ناخوشایند برای آمریکا که حتی موجودیت این کشور و برخی هم پیمانان منطقه ای اش همچون اسرائیل را می تواند به چالش بکشد.

طنز خانومی تعریف می‌کرد:من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد. در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم: ولم کن.به خدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛ سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتمنمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش می‌کنم ولم کن.وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده!خدا هیچکس را اینجوری ضایع نکنه !


 

 

ازدواج پسران با دختران بزرگ‌تر انگار حوزه ازدواج و جوانان در حال تبدیل‌شدن به یکی از حوزه‌های خبری پرحاشیه است، چرا که مرتب در بیشتر جراید و فضای مجازی شاهد انتشار اخبار

 


 
60 هزار زوجه بزرگ‌تر از همسر!

انگار حوزه ازدواج و جوانان در حال تبدیل‌شدن به یکی از حوزه‌های خبری پرحاشیه است، چرا که مرتب در بیشتر جراید و فضای مجازی شاهد انتشار اخبار مرتبط با این حوزه هستیم. خبرهایی که در برخی از موارد حاکی از سیر صعودی نمودار طلاق در جامعه است یا از کاهش آمار ازدواج جوانان حکایت دارد، البته در این بین شاهد انتشار خبرهایی درباره افزایش سن ازدواج جوانان و همچنین مشکلات دریافت وام ازدواج و دغدغه‌های جوانان نیز هستیم. این درحالی است که به گفته علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر اطلاعات آمار و جمعیت سازمان ثبت احوال کشور، در سال ۹۱ براساس آمار واصله ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ مورد ازدواج صورت گرفته است که در ۳ /۸۹ درصد از این ازدواج‌ها زوج بزرگ‌تر از زوجه یا همسن بوده‌اند و در ۷ /۱۰ درصد معادل ۸۹ هزار و ۵۹ مورد زوجه بزرگ‌تر از زوج بوده است.

دخترانی که ۲۰ سال از پسران بزرگ‌ترند!


از جمله نکات قابل تامل این خبر گرایش جوانان به ازدواج با دخترهایی است که از نظر سنی بزرگ‌تر هستند و این اختلاف سنی در برخی از موارد به ۲۰ سال نیز می‌رسد چرا که بنا به اظهارات محزون حدود ۳۱۶ مورد نیز ازدواج به ثبت رسیده که زوجه از زوج بیش از ۲۰ سال بزرگ‌تر بوده است!

 

بشنو از آمار چون حکایت می‌کند!


همزمان با انتشار عمومی این آمار که تاکنون به این صراحت اعلام نشده بود و در حوزه اخبار ازدواج به نوعی تازه و نوبرانه است، دو پرسش به ذهن تداعی می‌شود؛ اول اینکه چرا پسران به ازدواج با دخترهای بزرگ‌تر تمایل پیدا کرده‌اند و تن به این ازدواج‌ها می‌دهند؟ و دوم اینکه چرا دختران به ازدواج با پسران کوچک‌تر و کم‌سن و سال‌تر از خود رضایت می‌دهند؟ آیا در بروز این پدیده بحث افزایش سن ازدواج یا شاغل بودن دختر‌ها نقش دارد؟ آیا در شکل‌گیری چنین پیوندهایی بحث درآمد دختر‌ها می‌تواند عاملی برای تشویق و ترغیب به چنین ازدواج‌هایی باشد؟

 

باز هم آمار


اما علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر اطلاعات آمار و جمعیت سازمان ثبت احوال کشور در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به آمارهای سن زوجین از ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ ازدواج به ثبت رسیده در سال۹۱، ۸۹ هزار و ۵۹ مورد یعنی ۷/ ۱۰ درصد را مربوط به ازدواج‌های می‌داند که در آن‌ها زوجه بزرگ‌تر از زوج بوده است.

 
 
 

وی در بیان جزئیات این اعداد و ارقام بیان داشت: در سال ۹۱ تعداد ازدواج‌هایی که زوجه یک ‌سال بزرگ‌تر از زوج بوده است ۳۰ هزار و ۳۰۲ مورد، دو سال بزرگ‌تر ۱۷ هزار و ۹۸۵ مورد، سه سال بزرگ‌تر ۱۳ هزار و ۲۳۰ مورد و چهار سال بزرگ‌تر ۸ هزار و ۲۲ مورد است. محزون همچنین آمار و ارقام این نوع ازدواج را در ۹ماه نخست سال جاری نیز شبیه سال گذشته دانسته و آن را ۴/ ۱۰ درصد معادل ۶۰ هزار و ۴۰۷ مورد ازدواج بیان کرد که زوجه بزرگ‌تر بوده است. به گفته مدیر کل دفتر اطلاعات آمار و جمعیت سازمان ثبت احوال کشور، حدود ۳۱۶ مورد نیز ازدواج به ثبت رسیده که زوجه از زوج بیش از ۲۰ سال بزرگ‌تر بوده است. محزون تاکید کرد: درصد ازدواج‌هایی که زوجه از زوج بزرگ‌تر بوده است از سال ۸۵ تا ۹۲ حدود ۱۰ درصد بوده و افزایش چشمگیری نداشته است.

 

کار‌شناسان چه می‌گویند؟
در همین باره امیرحسین بانکی، روان‌شناس و پژوهشگر حوزه ازدواج به «وطن‌امروز» می‌گوید: موضوع ازدواج در جامعه کنونی ما کمی با اشکال مواجه است و در این باره بزرگ‌ترین مشکل افزایش سن ازدواج جوانان است که دلایل گوناگونی دارد اما اینکه چرا جوانی تمایل به ازدواج با دختری بزرگ‌تر از خود را پیدا می‌کند از چند جهت قابل بررسی است. به گفته بانکی، وضعیت جمعیت جوان ما که آماده ازدواج هستند به صورتی است که در این گروه از جمعیت تعداد دختران از پسر‌ها بیشتر شده است تا جایی که به ازای هر دو پسر آماده به ازدواج سه دختر وجود دارد یعنی با توجه به این آمار اگر همه پسر‌ها موفق به ازدواج هم شوند باز یک سوم دختران ما مجرد باقی می‌مانند. این کار‌شناس ازدواج معتقد است که برای برون رفت از این معضل یا باید به تعدد زوجات تن داد که چندان موردپسند جامعه نبوده و مشکلات و آسیب‌های دیگری را به دنبال دارد یا باید به ازدواج با غیر همسن و سالان پرداخت تا با کاهش میانگین اختلاف سنی زوجین به۵/۱سال راهی برای این مشکل پیدا کرد.

 

اختلاف سنی تنها ۳ سال


وی می‌افزاید: من به عنوان یک پژوهشگر حوزه ازدواج با تمایل پسران به ازدواج با دختران بزرگ‌تر با دید مثبت نگاه می‌کنم و آنرا اتفاقی خجسته می‌دانیم که به حل مشکل دختران مجرد می‌تواند کمک فراوانی کند اما نکته دیگری هم وجود دارد که حداکثر اختلاف سنی در این موارد نباید بیشتر از سه سال باشد چرا که طبق آمار موفقیت ازدواج‌هایی که با اختلاف سنی بیشتر از سه سال صورت گرفته است یعنی دختر بیشتر از سه سال از پسر بزرگ‌تر بوده‌، کاهش چشمگیر داشته است|حامد نجفی‌مهر| / جام جم سرا

 

 

 
 
 

سؤال:

پسرم ۱۶ ساله است، همه متحیر دین و ایمانش هستند، هم  سر به زیری است وهم وضعیت تحصیلی اش عالی است. مدتی خیلی پریشان و افسرده بود تا اینکه او را نزد روانشناس بردم و بدتر در خودش فرو رفت، الان به من گفته است که گرایش به همجنس دارد. هر جا پرسیدم می گویند درمان ندارد! اکنون وضع روحی خوبی ندارم،  لطفا راهنمایی کنید.

 

 

پاسخ:

در خصوص پسرتان باید عرض نماییم اینکه بگوییم این مسئله درمان ندارد درست نیست ولی اینکه بگوییم خیلی از افراد با درمان این انحراف میل آشنایی ندارند و تا کنون تجربه درمانی ندارند صحیح است.

 

پس نباید ناامید شوید زیرا این میل در خیلی از موارد با یاری خود فرد از بین رفته و زندگی موفقی برای او رقم خورده است. یک احتمال نیز این است که پسرتان مقداری درون گرا است و زیاد با محیط و افراد نمی جوشد که در این صورت نیز توضیح بیشتری ارائه نمایید تا راهکارهای مخصوص را تقدیم کنیم.

 

در خصوص ریشه این مسئله باید گفت یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید عواطف او شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و. می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.

 

در مورد علل روی آوردن به همجنس گرایی هنوز توضیحی که مورد قبول همه ی پزشکان وروانشناسان باشد وجود ندارد و برخی متخصصان به علل روانی – اجتماعی وبرخی به دیگر عوامل زیستی (کارکرد نامتعادل غدد و هورمونهای جنسی) اشاره داشته اند. علل هم جنس گرایی از دیدگاه روانی ـ اجتماعی آشفته بودن روابط میان والدین وفرزندان، یادگیری های نادرست ومحیط اجتماعی ناسالم می باشد و به طور خلاصه می توان به کنترل نداشتن بر غریزه جنسی اشاره داشت. اما آنچه مسلم است این که چنین رفتاری حتی از جانب افراد مبتلا به این عمل نابهنجار تلقی می شود و لازم است کنار گذاشته شود.
همجنس گرایی (homouality) یعنی میل به ی غریزه جنسی از طریق همجنس  به هر شکل که باشد حرام و گناه کبیره محسوب می شود. البته خوب است بدانید اصل همجنسگرایی، گناه محسوب نمی شود چون یک رفتار نیست بلکه میلی است درونی که گاه بدلیل کارکرد نامناسب هورمونی رخ می دهد و گاه فرد از این حالت بیزار است. البته رفتار جنسی مطابق با این کشش، در اسلام و همه ادیان الهی حرام است و علاوه بر عقوبت شدید دنیوی و اخروی اثرات و پیامدهای شدید و غیر قابل جبران در پی دارد. چون همجنس گرایی نوعی انحراف جنسی به حساب می آید و مانند هر انحرافی پیامد خاص خود را در بدنبال دارد مانند اینکه موجب تنفر از جنس مخالف و علاقه به جنس موافق می شود. اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع غرایز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می جوید، و هر گونه رفتار جنسی غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانی و یکنوع بیماری روانی است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید می گردد و نتیجه اش بی میلی به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طریق «جنس موافق» است.

 

در ادامه راهکارهایی برای بی میلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی، تقدیم نگاهتان می‌کنیم. با عنایت به تنظیم راهکارها خطاب به فرزندتان امید است این راهکارها را به سمع و نظر ایشان رسانده شود :
1- قبل از هر اقدامی چه خوب است با مراجعه به روان پزشک و انجام برخی معاینات و آزمایشات، از ترشح عادی و نرمال غدد درونریز خود مطمئن شوید. چه بسا در اثر ترشح غیرعادی غدد درون ریز چنین تمایلاتی به وجود آمده و با تنظیم ترشح غدد با مصرف دارو تمایلات جنسی شما نرمال شده و به سادگی درمان خواهد شد. یادآوری می شود از مراجعه به روان پزشک امتناع نکنید و خجالت نکشید، که این مسأله احتمالا یک مشکل جسمانی است و همچون دیگر مشکلات قابل درمان. باید درمان شده و قبل از تشدید بیماری، آن را حل کرد.
2- عدم توجه به ذهنیت ها و افکار مبتنی بر تمایل به همجنس و عدم تمایل به جنس مخالف. هیچ گاه به خود تلقین نکنید که: «من به جنس مخالف هیچ علاقه‌ای ندارم و نمی‌توانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه به خود تلقین نکنید که «علاقه به همجنس و تمایل به برقراری رابطه با جنس موافق در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»، چون اولا این گونه نیست و شما با تلاش خود می‌توانید این مشکل را برطرف سازید، و ثانیا، این تصور جلوی هر گونه تلاش اصلاحی شما برای تغییر را می‌گیرد.
3- گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد در اینجا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج می گذرد و این نوع افکار و ذهنیت مقدمه ی ورود به آن وادی است باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد باید به مقابله پرداخت یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشید.
4 - صحنه هائی از زندگی که در آن شخص همجنس گرا نقش یک مرد، پدر، همسر و پسر خانواده را بر عهده دارد تصور کند و به آن بال و پر دهد و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بیان کند. لازم است این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و. استمرار دهید. در یک کلام به مرد بودن خود فکر کند، و همانگونه عمل کند، زندگی مردی و اجتماعی خود را تعقیب کند اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کند برای همیشه از آن افکار رهائی خواهد یافت.
5- اجتناب از نگاه شهوت‏ آمیز به پسرها. مراقب نگاه خود باشید و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب می‌کنید از نگاه هوس آلود به پسرها نیز بپرهیزید. چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است
6 - اجتناب ازتمام ارتباطها، مکانها و موقعیت هائی که انجام اندیشه همجنس گرایی را تداعی می کند.
7- افکار خود را کنترل کنید. سعی کنید به افکار هوس‌آلود در مورد رابطه جنسی با همجنس فکر نکنید. هیچگاه در ذهنتان به این افکار بال و پر ندهید و آن را برای خود نیارایید. برای این کار، تلاش کنید تنها نمانید، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان می‌آید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغتان آمد، آن را قطع کنید، از جای خود برخیزید و به میان دوستان یا اهل خانواده بروید و تا زمانی که این افکار کاملا از ذهنتان خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکنید.
8- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند.

 

9- قطع ارتباط با دوستانی که انسان را به سمت این گونه رفتارها و افکار دعوت می کنند و همچنین دوری از موقعیت هایی که وقتی در کنار آنها قرار می گیرد این افکار را برایش تداعی می کنند.
10- نهایت تلاش خود را بکنید که بیکار نباشید. برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کنید. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و. پر کنید.
11- روابط اجتماعی‌تان را گسترش دهید. سعی کنید روابطتان را با دوستان و همکلاسی‌های خوبی که دارید توسعه دهید. با آنان به گردش، سینما، کوهنوردی، شنا، و. بروید و از تنها ماندن دوری کنید. به هر حال، سعی کنید تا حد امکان از انزوا و گوشه‌گیری به در آیید.
در روزها و موقعیت های نخستین، عمل کردن به این راهکارها و دل بریدن از این حالت سخت و چه بسا ناممکن جلوه کند اما باید توجه داشته باشید که به گفته ی علی(ع) «با ارزش ترین کارها دشوارترین آنهاست» پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شخص دارد و باید در مسیر عمل کردن به این تصمیم بجا و ارزشمند گامهای بهتر و بلندتر بردارد.


 
مدتی است که افرادی ضد اسلام، نظام و ت با بیان مسائلی از رساله عملیه امام خمینی یا تحریر‌الوسیله ایشان، قصد دارند که اسلام را العیاذ‌بالله دین جنسی و غیر اخلاقی جلوه دهند.
 
یکی از این مسائل، مسأله آمیزش جنسی با حیوانات است، که آنها با این عبارت‌ها، در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک به نمایش گذاشته‌اند:
 
اگر کسی حیوانی را وطی کند(نزدیکی با حیوان داشته باشد) و منی از او بیرون آید غسل تنها کافی است و اگر منی بیرون نیاید چنانچه پیش از وطی وضو داشته باشد باز هم غسل تنها کافی است و اگر وضو نداشته باشد، احتیاط واجب است که غسل کند و وضو بگیرد.[۱]
 
اگر کسی با اسب و الاغ و قاطر وطی کند گوشت آنها حرام می‌شود و باید آنها را از شهر بیرون ببرند و در جای دیگر بفروشند.[۲]
 
اگر کسی با گاو و گوسفند و شتر نزدیکی کند بول و سرگین (ادرار) آنها نجس می‌شود و باید بدون آنکه تاخیری بیفتد آن حیوان را بکشند و بسوزانند.[۳]
 
بنده عذر می‌ خواهم که با صراحت بعضی از تیترهایی که برای این مطلب گذاشته شده است را خدمتتان عرض می‌کنم: فتواهای جنسی.، نزدیکی با حیوانات در توضیح‌المسائل!، احکام دخول بر حیوانات در اسلام! در تمامی این تیترها غرض و مرض نهفته است و مشخص است که اشخاص نشر دهنده فقط دنبال ضربه زدن به دین مقدس اسلام هستند.
 
بنده جواب این شبهه را اینچنین خدمتتان ارائه می‌دهم:
 
۱). این مسائل تنها در رساله امام خمینی نیست بلکه در رساله همه مراجع تقلید هست، بلکه بالاتر از آن در روایات از ناحیه معصومین نیز وارده شده است.
 
۲). امکان عقلی پیش آمدن همچنین گناهی وجود دارد، پس باید حکم مقتضی آن وجود داشته باشد، اگر دینی نسبت به مسائل منافی عفت حکمی نداشته باشد، جامع و کاملی نیست و سبب می‌شود تا بعضی از پیروان آن که به دنبال هوس خود هستند این عمل را انجام بدهند به بهانه‌ی اینکه هیچ حکمی در این‌باره وجود ندارد. به عنوان مثال عرض می‌کنم در دین ساختگی و منحرف بهائیت هیچ حکمی در مورد همجنس‌بازی مردان وجود ندارد و هنگامی‌که از سرکرده دوم آنها به نام عبدالبهاء می‌پرسند که این مسأاله چه حکمی دارد او جواب می‌دهد: که باب از بیان این حکم شرم کرده است![۴] حیا کردن این رهبر منحرف و سائر رهبران این فرقه سبب شده است که بعد از صد و‌ پنجاه سال گذشت زمان از آنها امروز یکی از چهار فرقه بهائیت، بهائی گی باشد که همان بهائیان همجنس باز می‌باشند.
 
۳). کلام آنها مبنی بر جنسی بودن دین اسلام، ناشی از تعصب و نادانی آنهاست، یکی از جنبه‌های انسان بحث غریزه اوست، در بعضی افراد امکان دارد این غریزه از مسیر درست خارج شود و گرفتار گرایش‌های انحراف جنسی شوند. دین باید در قبال تمام مسائل انسانی پاسخگو باشد و به ناچار گاهی نوع بیان را از کنایه به صراحت تغییر دهد تا پیروان آن منحرف نشوند، دین اسلام که تاکید زیادی بر حیا دارد« لا ایمان لمن لا حیاء له »[۵] در موارد زیادی در قرآن بحث‌های جنسی را در لفافه گفته است در بعضی موارد مانند قوم لوط برای عبرت پذیری همه مردم به صراحت وضیعت آنها را بیان می‌کند تا خدای نکرده جامعه‌ای مبتلا به وضعیت اسف بار آنها نشود.
 
۴). رشته‌های پزشکی  زیادی مربوط به مسائل جنسی و سیستم‌های تناسلی است آیا صحیح است کسی به این رشته‌‌ها، رشته‌های جنسی بگوید؟ ضرورت‌ها را نباید فراموش کرد.
 
۵). اگر کسی مدتی در سامانه‌های پاسخگویی مسائل شرعی جوابگو باشد ‌یقینا این مسأله بارها از ایشان سوال خواهد شد، پس باید این حکم  صراحتا در رساله ها بیاید تا اگر کسی دسترسی به ندارد این مسأاله را بداند.
 
۶). آخرین کلام: کسانی که یک حکم شرعی را اینگونه تحقیر می‌کنند اگر واقعا انسانهای آزادی هستند و ذره‌ای وجدان دارند چرا ازدواج‌هایی که در بعضی از کشورهای دنیا به تصویب رسیده است[۶] که همه آنها برخلاف وجدان انسانی هستند را به سخره نمی‌گیرند؟
 
یا ازدواج‌هایی که با حیوانات صوررت می‌گیرد و گاهی در فضای مجازی منشر می‌شود. چرا در قبال این مسائل که ترویج فحشا است ساکتند اما با یک حکم شرعی اینچنین به جنگ می ‌پردازند؟
 
-----------------------------
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[۱] مسأله ۳۵۱ رساله امام خمینی
[۲] مسأله ۲۶۳۱ رساله امام خمینی
[۳] مسأله ۲۶۳۲ رساله امام خمینی
[۴] حقیقت بهائیت، احکام، روزبهانی
[۵] کافی، ج ۳، ص ۱۶۵
[۶] ویکی پدیا جستجو ازدواج

جوانی وارد سوپر مارکت شد ومشغول خرید بود که متوجه کسی شد که سایه به سایه تعقیبش میکنه رو برگرداند زن مسنی را دید که زل زده وی را نگاه می کرد جوان پرسید: مادر چیزی شده که مرا اینطور دنبال میکنی خانم با اشک گفت: تو شبیه پسر مرحومم هستی وقتی مرا مادر صدا زدی خاطرات پسرم را تجدید کردی جوان گفت: خانم این روزگاراست و سنت حیات، یکی میره یکی میاد شما هم خودتو ناراحت نکن.

 زنه در حال رفتن بود که از جوان درخواست کرد دوباره وی را مادر صدا کند. جوان صدا زد مادر مادر و با صدای بلند صدا زد مااااااادر
زن رو برگرداند و خداحافظی کرد و رفت جوان خرید را تمام کرد و رفت صندوق حساب کند صندوق دار گفت: 280هزار تومان جوان گفت : اشتباه نمیکنی صندوقدار گفت: 30هزار تومان حساب شما و250هزار تومان حساب مادرتان که گفت پسرم حساب میکند

جوان از آن به بعد حتی مادرش را عمه صدا میزند


 امام على (علیه السلام) فرمودند :

✅بهترین مردم کسى است که
اگر او را به خشم آورند، بردبارى کند
و چنانچه به او ظلم شود، ببخشاید
و چون به او بدى شود، خوبى کند.

✅ اگر درهاى آسمان ها و زمین بر روى
انسانى بسته باشند
و او تقواى الهى پیشه کند،
خداوند، راه گشایشى در آنها براى او
فراهم مى کند و از جایى که گمان ندارد،
روزى اش مى دهد.


آفت مسئولان اشرافی دیدگاه روان‌شناسانه امام راحل از چرایی تفاوت برخورد برخی از مسئولان با کشورهای غربی و مردم کشورشان! چرا برخی مسئولان در برابر کشورهای غربی با شیفتگی برخورد می‌کنند اما در مواجه با توده‌های عمومی مردم، آنها را نامحرم می‌دانند و مغرورانه برخورد می‌کنند؟ امام خمینی(ره) : وقتی که اشراف و اعیان و متمکنین و‌یال و‌کوپال‌دارها متصدی امور یک کشور شدند، قهرا اینها مردم را به حساب نمی‌اورند، این یک امر قهری است. ولی در مقابل یک قدرتمند بزرگتراز خودشان، خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگرند. (۲ شهریور ۶۱)


داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری  زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها !  زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: ◇ من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. ◇ من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. ❗️ چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که ن ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ ❗️ زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.


 ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﻨ!1- ﺍﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘ ﻣﻠ ﺑﻔﺮﻭﺷ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﺶ ﺑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ!2- اﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﻨ، ﺳﻌ ﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﺘﺮﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯ ﻨ!3- ﺍﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘ ﺳﺎﺭ ﺎ ﺍﻓﻮﻧ ﺷﺮﻭﻉ ﻨ، ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﺴﺎﻟ ﺷﺮﻭﻉ ﻦ!ﻣﺪﺗ ﺲ ﺍﺯ ﻣﺮ ﺪﺭ، ﺴﺮ ﺗﺼﻤﻢ ﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ. ﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﺤﺖ ﺪر، ﺁﻥ ﻣﻠ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺎﺭ ﺩﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺭ ﺯﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﻒ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ!ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﻨﺪ؛ ﺲ ﺍﺯ ﺮﺱ ﻭ ﺟﻮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﺘﺮﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺪﺍ ﺮﺩ. ﺩﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍ ﺯﻧﺪ ﻣ ﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﺮﺳﺪ ﻔﺖ: ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ! ﺩﺭ ﻧﺘﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﺢ ﺪﺭﺵ ﺑﺮﺩ.و می خواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍ ﻪ ﺪﺭ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﻨﺪ، ﻭﻟ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﺎﻓﺖ ﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ اینچنین شده ﺑﻮﺩ!ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﺮ ﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍ ﺪﺭ، ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ.


 

 

 

ظروف مسی را چگونه تمیز و براق کنیم؟

نمناک : استفاده از ظروف مسی در آشپزی تاریخچه طول و درازی دارد . در دوره رنسانس مردم ظروف و گلدان های مسی را برای افزایش حس صمیمیت و زرق و برق به آشپزخانه ها آوردند. در حالی که مس فی نرم و باارزش بود به دلیل هدایت سریع گرما خیلی زود جای ظروف دیگر آشپزی را گرفت . از تمام اینها که بگذریم از همان دوران بعد از استفاده از قابلمه و ماهی تابه های مسی ایده ی برق انداختن و تمیز کردن این ظروف هم به روش های مختلفی گسترده شد. " مک کوهلر" مدیر موفق تولید کننده ظروف مس برند Mauviel در فرانسه بهترین روش ها برای تمیز کردن و مراقبت از این دسته ظروف را در مصاحبه با msn.com مطرح کرد که در این بخش به انها اشاره می کنیم.

 

راههای براق شدن ظروف مسی

 

روش های مراقبت و تمیز کردن ظروف مسی:

1- با ظروف مسی محتاطانه رفتار کنید:

برای افزایش طول عمر مصرف این دسته از ظروف بهتر است از روش های شستشوی ملایم استفاده کنید به این روش که تا حد ممکن بعد از هربار مصرف ظروف مسی را با یک اسفنج نرم و صابون ظرفشویی و آب ولرم بشویید. به طور کلی این بهترین روش شستشوی روزانه قابلمه و ماهی تابه مسی است. هرگز ، هرگز ظروف مسی را داخل ماشین ظرفشویی قرار ندهید و یا برای شستشوی این ظروف از مواد شوینده قوی مثل وایتکس ویا شوینده های چندمنظوره استفاده نکنید . اسفج هایی که جنبه سایشی دارند برای این ظروف مناسب نخواهند بود.

2- ظروف مسی خالی را روی حرارت قرار ندهید:

فراموش نکنید که ظروف مسی با ظروف فی دیگر متفاوت است و نباید بدون روغن ، آب و یا غذا روی حرارت قرار گیرند زیرا این اشتباه عمر ظروف مسی را کاهش می دهد و باعث می شود بافت ظرف مسی شما ضعیف تر شود.

 3- ظروف مسی را برق بیاندازید:

حقیقتی که در مورد این ظروف وجود دارد این است که بعد از مدتی رنگ کدری روی دیواره های بیرونی انها می نشیند پس برای برق انداختن آنها مدام در حال تلاش نباشید و اشتباها از سایش استفاده نکنید اما هر چند وقت یکبار می توانید با ترکیبات ساده و طبیعی ظروف مسی را درخشان کنید. با ترکیب آب لیمو و سرکه یا جوش شیرین ماده ای خمیری شکل تهیه کنید و با یک اسفنج نرم قابلمه و ماهی تابه مسی را برق بیاندازید. تا حد ممکن از نمک برای تمیز کردن ظروف مسی استفاده نکنید چرا که ممکن است به مرور موجب کدر شدن هرچه بیشتر ظروف شود.

ظروف مسی , روش مراقبت و تمیز کردن ظرف مسی


این داستان کسی هست که در معرض مرگ قرار گرفت و با عزرائیل ملاقات کرد و حتی در حالت مکاشفه قبل از مرگ، اهل بیت (ع) را هم زیارت کرد ولی با دعای مادر دوباره به دنیا برگشت.  نقل از علامه طهرانی: یکی از اقوام‌ ما که‌ از اهل‌ علم بود‌ برای من‌ نقل‌ کرد: در ایامی که‌ در سامرّاء بودم‌، به‌ مرض‌ حصبۀ سختی مبتلا شدم‌ و هرچه‌ مداوا نمودند مفید واقع‌ نشد.مادرم‌ با برادرانم‌ مرا از سامرّاء به‌ کاظمین‌ برای معالجه‌ آوردند و نزدیک‌ به‌ صحن‌ یک‌ مسافرخانه‌ تهیه‌ و در آنجا به‌ معالجۀ من‌ پرداختند؛از معالجۀ اطبّای کاظمین‌ که‌ مأیوس‌ شدند یک‌ روز به‌ بغداد رفته‌ و یک‌ طبیب‌ را برای من‌ آوردند.همینکه‌ برای معاینه نزدیک‌ بستر من‌ آمد، احساس‌ سنگینی کردم‌ و چشم‌ خود را باز کردم‌ دیدم‌ خوکی بر سر من‌ آمده‌ است‌؛بی‌اختیار آب‌ دهان‌ خود را به‌ صورتش‌ پرتاب‌ کردم‌.گفت‌: چه‌ میکنی، چه‌ میکنی؟ من‌ دکترم‌، من‌ دکترم‌!من‌ صورت‌ خود را به‌ دیوار کردم‌ و او مشغول‌ معاینه‌ شد ولی نسخه او هم مؤثّر واقع‌ نشد؛و من‌ لحظات‌ آخر عمر خود را میگذراندم‌. تا آنکه‌ دیدم‌ حضرت‌ عزرائیل‌ با لباس‌ سفید و بسیار زیبا و خوش‌ قیافه وارد شدپس‌ از آن‌ پنج‌ تن‌‌ بترتیب‌ وارد شدند و‌ نشستند و به‌ من‌ آرامش دادند و من‌ مشغول‌ صحبت‌ کردن‌ با آنها شدم‌.در اینحال‌ دیدم‌ مادرم‌ با حال پریشان‌ رفت‌ روی بام‌ و رو کرد به‌ گنبد مطهّر امام کاظم (ع) و عرض‌ کرد: یا موسی بن‌ جعفر !  من‌ بخاطر شما بچّه‌ام‌ را اینجا آوردم‌، شما راضی هستید بچّه‌ام‌ را اینجا دفن‌ کنند و من‌ تنها برگردم‌ ؟  حاشا و کلاّ ! حاشا و کلا ّ! همینکه‌ مادرم‌ با امام کاظم (ع) مشغول‌ تکلّم‌ بود، دیدم‌ آنحضرت‌ به‌ اطاق‌ ما تشریف‌ آوردند و به‌ پیامبر (ص)‌ عرض‌ کردند: خواهش‌ میکنم‌ تقاضای مادر این‌ سید را بپذیرید ! حضرت‌ رسول‌ (ص) رو کردند به‌ عزرائیل‌ و فرمودند: برو تا زمانی که‌ خداوند مقرّر فرماید؛خداوند بواسطۀ توسّل‌ مادرش‌ عمر او را تمدید کرده‌ است‌، ما هم‌ میرویم‌ إن‌شاءالله‌ برای موقع‌ دیگر.مادرم‌ از پلّه‌ها پائین‌ آمد و من‌ بلند شدم و نشستم‌ ولی از دست مادرم عصبانی بودم‌؛به‌ مادرم گفتم‌: چرا اینکار را کردی؟! من‌ داشتم‌ با اهل بیت (ع) میرفتم‌؛تو آمدی جلوی ما را گرفتی و نگذاشتی که‌ ما حرکت‌ کنیم‌.


نام و نام خانوادگی: سهراب(حسین) ربانیان
تاریخ تولد:10/9/1336
تاریخ شهادت: 1/9/1362
 محل شهادت: پنجوین
پیام شهید:
سعی کنید کسب تخصص و درس خواندن شما به همراه رشد تقوا و برای رضای خدا باشد.

نام و نام خانوادگی: اسفندیار(عباس) ربانیان
تاریخ تولد:5/12/1338
تاریخ شهادت:26/10/1361
 محل شهادت: پاسگاه زید
پیام شهید:
برادران عزیز: پاسداری از قرآن و دفاع از انقلاب اسلامی و آرمانهای شهیدان بر همه شما واجب است.


خاطرات ِ چادر مشکی

 
 

گفت: به خدا اعتقاد داری ؟
گفتم: با تمام وجود حس اش کردم
گفت: چه جوری ؟
گفتم: هر کسی خودش باید خدا رو یه جوری پیدا کنه حس کنه یا شایدم لمس اش کنه و صداشو بشنوه منم وقتی هشت سالم بود دنبال خدا گشتم میخواستم ببینم اصلا هست یا نه
میخواستم ببینم اون خدایی که پنج شنبه ها توی صف مدرسه بعد از دعای فرج سه بار بلند صداش میکردیم و میگفتیم خدااا اصلا صدامونو میشنوه !؟
میخواستم پیداش کنم و بهش بگم ارزوهامو. فکرامو .تصوراتمو 
چیزی ازش نمی خواستم فقط میخواستم پیداش کنم که مطمین باشم پنج شنبه ها که بلند صداش میکنیم هست 
گفت: پیداش کردی ؟
گفتم اره یه روز پیداش کردم توی راه پله های خونه . کنار یه گنجشک کوچیک 

بیست سال گذشته ولی من هنوز هروقت کم میارم، هروقت هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه کمکم کنه یاد خدایی می افتم که پیداش کردم وقتی فقط هشت سالم بود توی راه پله ها کنار قلب یه گنجشک کوچیک .


با توجه به این که پرچم هر کشور نماد ملت است نه دولت چرا پرچم آمریکا را به آتش می کشیم؟

در این مورد نظرات متفاوتى وجود دارد:
الف) نظر مخالفان: برخى می گویند که چون پرچم هر کشور نماد تاریخى و شخصیت و اعتبار یک ملت مى باشد، از همین رو دولت جمهورى اسلامى ایران باید در این باره موضع منفى داشته باشد و لذا مردم نیز به چنین اقدامی دست نزنند.
ب ) نظر کسانى که موافق آتش کشیدن پرچم آمریکا یا انگلیس هستند: اولاً: موضع منفى دولت در حد یک حرکت رسمى دولتى است و ربطى به خیزش مردم ستمدیده و ابراز انزجار از ستم هاى آمریکا به شکل کنونى ندارد، کما این که در بسیارى از نقاط دیگر جهان نیز چنین است. ثانیا: آتش زدن پرچم آمریکا توهین به مردم آمریکا نیست، همچنان که رهبران نظام بارها اعلام کرده اند که ما با مردم آمریکا دشمن نیستیم، بلکه نشانه خشم علیه ت هاى استکبارى و ظالمانه آمریکا مى باشد و پرچم امریکا به عنوان نماد و سمبل نظامى مستکبر و زورگو و خائن به حقوق بشر مورد نفرت همه ملل ستمدیده مى باشد.
ثالثا: آتش زدن پرچم امریکا یا انگلیس حاوى این پیام براى مردم این کشورهاست که بدانند دولتمردان آنها حیثیت و اعتبار بین المللى شان را لکه دار کرده اند، لاجرم بکوشند که با دقت در انتخاب رهبرانشان و اعتراض به عملکردها آنان موجبات تغییرات اساسى در ت خارجى ایالات متحده پدید آورند.
رابعا: ابعاد توطئه آمریکا علیه مردم ایران عبارت مى باشد از:
۱- کودتاى آمریکایى، انگلیس ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.
۲- لغو قراردادهاى تسلیحاتى با ایران بعد از انقلاب.
۳- حمایت از تجزیه ایران.
۴- پشتیبانى از تروریسم بر ضد انقلاب اسلامى.
۵- جاسوسى دیپلمات هاى آمریکایى و تلاش آنها جهت براندازى نظام.
۶- توقیف اموال ایران در آمریکا.
۷- تحریم کامل اقتصادى و.
۸- حمله نظامى در ماجراى طبس.
۹- کودتاى نوژه.
۱۰- حمایت آشکار آمریکا در جنگ از عراق و مداخله در جنگ به نفع عراق که تنها یکى از آنها سرنگونى هواپیماى مسافربرى ایران بر فراز آبهاى خلیج فارس و کشتن صدها مسافر آن بود.
۱۱- ادامه و شدت بخشیدن به ت هاى خصمانه خود علیه نظام مقدس اسلامى از قبیل: تخصیص بودجه هاى کلان براى سرنگونى نظام اسلامى و راه اندازى رادیو آزادى براى تبلیغات گسترده بر علیه ایران و تضعیف مبانى اعتقادى مردم، محور شرارت خواندن ایران و تهدید ایران به حمله ى نظامى و. همچنین انگلیس نیز دارای کارنامه ای به مراتب ننگین تر و سیاه تر از آمریکا در مورد ملت ایران است.
خلاصه با توجه به ابعاد وسیع توطئه هاى آمریکا علیه ملت ایران، یکى از راه هاى نشان دادن خشم ملت ایران و اعتراض نسبت به ت هاى استکبارى آمریکا، آتش زدن پرچم این دو کشور مى باشد. نتیجه این حرکت یکى از دو چیز است:
۱- یا مردم آمریکا حامى ت هاى ظالمانه راهبرانشان هستند، بنابراین مردم آمریکا با توجه به نقش آنها در انتخاب دولتمردان خود شریک جرم محسوب مى شوند و در مقابل جنایات دولتمردان خود و تضییع حقوق ملل مظلوم جهان توسط آمریکا مسؤول مى باشند. پس اگر توهین به آنان نیز تلقى شود نابجا نیست.
۲- یا آنان حامى چنان ت هایى نیستند و مسیر خود را از تمداران جدا مى دانند، لاجرم این مسأله به معناى توهین به آنان نیست.
خامسا: مگر مردم آمریکا بر ملت هاى دیگر چه برترى و مزیتى دارند که نباید خاطر شریفشان ناراحت شود، در حالى که هر روز میلیون ها انسان بى گناه بر اثر ت هاى ظالمانه و استکبارى آمریکا و توسط سازمان هاى امنیتى و اطلاعاتى و رژیم هاى دست نشانده آمریکا از حداقل حقوق مسلم خود محروم مى شوند. آیا دولت آمریکا براى حقوق ملت هاى دیگر احترامى قائل است که ما مواظب باشیم که خداى ناکرده ملت آمریکا آزرده خاطر نشود. آیا نباید ملت آمریکا با مشاهده این همه اعتراض در سراسر جهان به این فکر فرو رود که چه شده است که در اکثر نقاط جهان مردم علیه ت ها و دولتمردان آمریکا اعتراض مى کنندپرچم آمریکا را به آتش مى کشند و آدمک هاى دولتمردان آمریکا را مى سوزانند و.
قرآن کریم در سوره توبه در آیه ۱۲۰ مى فرماید: «.ولایَطَؤنَ مَوطئا یغیظُ الکفارَ وَلا یَنالونَ من عَدوٍ نَیلاً الا کُتب لَهم به عمل صالحٌ اِنَّ اللّه لایضیع اجرَ المحسنین؛ مسلمانان هیچ قدمى که کفار را خشمگین کند برندارند و هیچ دست بُردى بر دشمنان دین نرسانند جز آن که در مقابل از این رنج و آلام عمل صالحى در نامه اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد» و به قول مرحوم شهید بهشتى: «آمریکا از دست ما عصبانى باش و از این عصبانیت بمیر». براى آگاهى بیشتر ر.ک: ایران و آمریکا، حسن واعظى، انتشارات صدا و سیما، چاپ اول ۱۳۷۹.
خداوند متعال در سوره انعام آیه ۱۰۸ به مسلمانان دستور می دهد به معبود کسانی که غیر خدا را می خوانند ناسزا نگویید که در نتیجه آنان هم به خاطر جهل و هم به خاطر دشمنی به خداوند متعال ناسزا بگویند. بطوری که از بعضی از روایات استفاده می شود گروهی از مؤمنان بر اثر ناراحتی شدیدی که از مسأله بت پرستی داشتند گاهی بتهای مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام می دادند قرآن صریحا از این موضوع نهی کرده و رعایت اصول ادب و عفت نزاکت در بیان را حتی در برابر خرافی ترین و بدترین ادیان لازم می شمارد دلیل این موضوع روشن است زیرا با دشنام و ناسزا نمی توان کسی را از مسیر غلط بازداشت بلکه به عکس تعصب شدید آمیخته با جهالت که در این گونه افراد است سبب می شود که به اصطلاح روی دنده لجاجت افتند و در آیین باطل خود راسخ تر شوند. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۳۷۴، ج۵، ص۳۹۴
خداوند متعال در سوره انعام آیه ۱۰۸ به مسلمانان دستور می دهد: «به معبود کسانی که غیر از خدا را می خوانند ناسزا نگویید که در نتیجه آنان هم به خاطر جهل و دشمنی به خداوند متعال ناسزا بگویند» به طوری که از بعضی روایات استفاده می شود گروهی از مؤمنان بر اثر ناراحتی شدیدی که از مسأله بت پرستی داشتند گاهی بتهای مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام می داند قرآن صریحا از این موضوع نهی کرده و رعایت اصول ادب و عفت و نزاکت در بیان را حتی در برابر خرافی ترین و بدترین ادیان لازم می شمارد و دلیل این موضوع روشن است زیرا با دشنام و ناسزا نمی توان کسی را از مسیر غلط بازداشت بلکه برعکس تعصب شدید آمیخته با جهالت که در این گونه افراد است سبب می شود که به اصطلاح روی دنده لجاجت افتند و در آیین باطل خود را سخت تر شوند.»(مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، ج ۵، ص ۳۹۴) آیه شریفه دلالت بر این مطلب دارد که اسلام دین منطق و استدلال است و اهداف خویش را با استدلال و منطق پیش می برد از این رو ناسزا و دشنام را نمی پذیرد زیرا اساسا دشنام یا نشانه نداشتن منطق است یا نداشتن ادب و صبر و اسلام و مسلمانان با داشتن منطق نیازی به دشنام و ناسزا ندارند حضرت علی(ع) به یاران خود در جنگ صفین سفارش فرمودند: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید اما اگرکردارشان را توصیف و حالات آنان را بازگو می کردید به سخن راست نزدیک تر و برای اتمام حجت بهتر است.»(نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶) با روشن شدن معنای آیه شریفه گفتنی است: انقلاب اسلامی با ساختار فرهنگی و برپایی نظامی ی بر اساس اسلام و ارائه الگوی جدید به معیار دین برای اداره جامعه، فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد و به چالش کشید و به همین جهت نظام استکباری غرب و در رأس آن آمریکا به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن همت گماشته و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نکرده و در این راستا از توهین به اسلام و احکام اسلامی و تحقیر و توهین به مسلمانان و انقلاب اسلامی نیز پرهیز نکرده و اسلام و مسلمانان را با شدیدترین حملات و توهین ها مواجه نموده اند به عنوان نمونه حمایت از «سلمان رشدی» توسط کشورهای غربی بویژه آمریکا و انگلیس توهین بزرگی علیه اسلام و مقدسات مسلمانان محسوب نمی گردد؟ و ایران را به دلیل حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین حامی تروریسم خواندن و آن را یکی از محورهای شرارت نامیدن چه معنایی می تواند داشته باشد؟
چگونه می توان انتظار داشت که آمریکا و کشورهای غربی انقلاب اسلامی و مسلمانان را در سراسر جهان مورد تحقیر و توهین قرار دهد اما مسلمانان نتوانند آنها را تحقیر نمایند در حقیقت این گونه برنامه ها و رفتارها بازتاب و نتیجه قهری عملکرد و رفتار آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی و مسلمانان است. و رفتار آمریکا در تحقیر و تمسخر مقدسات و توهین به انقلاب اسلامی سبب چنین عکس العملی شده است. و همچنین قضیه کاریکاتورها و. و بالاخره اینکه راهپیمایی بیانگر و نماد افکار و اعتقادات مردم است و اگر قرار باشد مردم نتوانند در راهپیمایی ها، خصوصا راهپیمایی هایی که در راستا و نسبت به عملکردهای استکباری آمریکا و انگلیس و توطئه های شوم آنان بر علیه جهان اسلام ایران است، خشم و نفرت خود را از ت های این کشور با آتش زدن پرچم این دو کشور - که در جهان چنین اقدامی مرسوم است و نماد تنفر از ت های یک کشور می باشد - اعلام نمایند، دیگر راهپیمایی فلسفه وجودی خود را از دست خواهد داد و بی معنا و تهی می شود.

 

 

اعتـیـاد بـه سـکس به عدم توانایی در کنترل و یا به تعویق انداختن تمایلات و فــعالیتهای جنسی اطلاق می گـردد. در واقـع س/ک/س و اندیشدن به آن افکار معتاد را تحت سیـطره خـود قرار میدهـد و نـیـاز بـه انـگیـخـتـگـی جنـسی جـای نـــیاز بـه صمیمت را میــگیرد. علت آن معمولا بدرفتاری با معتادین در سنین کودکی اینگونه افراد میباشد.

 

استرس یـک عامل برانگیزنده و تشدید کننده اختلال اعتـیـاد بـه سـکس است. در واقــع فـــرد مـــعتاد از طریق آلام عاطفی و عـقـده هـای روانــی خود را تسکین می دهد.باید توجه داشت که نباید اعتیاد بــه ســکـس را بـــا شــهــوت جنسی قوی اشتباه گرفت.فرد معـتاد به سـکس ممکن است دارای شـهـوت جـنـسـی اندکی باشد.اعتیاد به در هر دو جنس زن و مـــرد مشاهده می گردد.در واقع با ارضـاء جــنسی به فرد احساس سرخوشی در پی آزادسـازی آدرنـالـیـن و آنـدومـرفیـنـها دست داده و وی را موقتا تسکین می دهد. مـعــمولا فرد معتاد بـه سـکس از رابـطـه جـنـســی خود لذت چندانی نمی برد زیـرا پــس از آن دچــار احساس گناه و شرمساری میگردد.

 

علایم اعتیاد به به قرار زیر است:

 

۱- روسپیگری و یا استفاده از آن

 

۲- خود یی وسواسی و مفرط

 

۳- آزار جنسی و جنسی دیگران

 

۴- دارا بودن شریک جنسی متعدد بدون تعهد

 

۵- اقدام به برقراری روابط جنسی مخاطره آمیز

 

۶- کاهش معنویت و نقض مداوم سیستم ارزشی فرد

 

۷- استفاده مداوم از تصاویر، مجلات و فیلمهای ی

 

۸- تلاش بی وقفه و بی ثمر در محدود کردن افکار محرک جنسی

 

۹- شهوت جنسی مفرط. بیش از اندازه به مسایل جنسی اندیشدن

 

۱۰- رابطه جنسی بطور همزمان با چندین نفر و یا تعویض مرتب شریک جنسی

 

۱۱- ء جنسی از طریق مشاهده دیگران، عریان گرایی و ارتـکاب بـه کــــودک آزاری و جنسی از علائم دیگر اعتـیـاد بـه سـکس است.

 

۱۲- بی اعتـنـایی و یـا قـربـانـی کـردن فـعــــالیتهای مهم اجتماعی، خانوادگی، شغلی و تفریحی بخاطر فعالیتهای جنسی نیز از علائم اعتیاد به است.

 

۱۳- تداوم به اعتیاد بدون توجه به عواقب منفی همچون مشکلات مالی، بــخطر افتادن سلامتی و از هم گسستگی روابط فرد

 

مراحل اعتیاد به :

 

۱- اشتغال فکری مداوم: تـفـکـرات، تـجـسـمات و خـیـالبــــافی های پیوسته در مورد موقعیتها، منظره ها و فعالیتهای جنسی.

 

۲- ارجحیت بخشیدن: یک فعالیت و یا موقعیت جنسی مرجح مـعـمـولا الـگـو و بـصورت رفتار کلیشه ای در می آید.

 

۳-وسواس: اقدام به فعالیت جنـسی مـرجـح بـدون تـــوجه به عواقب منفی و تمایل به متوقف ساختن آن.

 

۴- احساس ندامت: احساس گناه و شرم بر سر نـاتـوانـی در کنـترل رفتار خود.

 

درمان اعتیاد جنسی یا اعتـیـاد بـه سـکس شامل آموزش نحوه ء تمایلات جنسی بطور سالم و طبیعـی، مشاوره فردی، بازسازی روابط از هم گسسته فرد و آمــوزش تکنیکهای غلبه بر استرس میباشد. اما گام نخست درمان پذیرش فرد به اعتیاد و تمایل فرد به ترک اعتـیـاد بـه سـکس میباشد.

 

 

 
 

اعتیاد به پرنوگرافی ( تصاویر و نوشته های ی )

 

یکی دیگر از نوع اعتیاد، اعتیاد به پرنوگرافی میباشد. پرنوگرافی با بهره گیری از تمایلات جنسی مردان در واقع کسب درآمد می کنـد. امـا ایـن پـــدیده سبب بی ارزش گشتن و تحقیر ن در جامعه می گـردد.در زیر به دروغها و بدآموزیهایی که وگرافی بر جامعه تحمیل میکند توجه کنید:

 

1- رابطه زن و مرد بر پایه بنا می شـود- خیر، رابطه سالم میان زن و مرد بر پایه تعهد، علاقه و اعتماد دو جانبه بنا باید گردد.

 

۲- ن مادون بشریت می باشند. مـعمـولا در سـایـتـها و مـنـابـع پـــرنوگرافی از ن با نامهای :همبازی، خرگوش و حیوان دست آموز یاد می شود.

 

۳- ن یک نوع تفریح بشمار میـــروند. به ن به دید یک نوع بازی و سرگرمی نگریسته میشود. هرچه تعداد شریک جنسی یک مرد بیشتر باشد، نشـانه مــوفق بودن و پیروزی وی قلمداد می گردد. چون دارای امتیاز بیشتری در بازی خواهد بود.

 

۴-زنـان دارایـی و مـایـملک شما هستند.به ن به دید یک کالا می نـگرنـد. تصـویـر زن زیبایی که در کنار یک ماشین لوکس و زیبا ایستاده است را زیاد دیده اید.مـفـهـوم ایــن تبلیغ آن است که شما هرگاه ماشین مذکــور را خـــریـداری کنید هر دوی آنها یعنی هم مــاشــین و هم زن زیبا را خواهید داشت.پـرنوگرافی به ما می آمـوزد کــه زنــان قــابــل خریداری هستند. مصداق آن را در اجتماع زمانی که مـردی بــرای یک زن پول زیادی خرج میکند را میتوان یافت. مرد می پـنـدارد بـا پـــــول خرج کردن برای زن میتواند با وی رابطه جنسی برقرار کند.

 

۵- ارزش یک زن به جذابیت و زیبایی اندامهای اوست. از دید پرنو ن با زیبایی متوسط نیز زشت و ناکامل می باشند. آنها تنها به جسم زن بها میدهند و اندیشه، شخصیت و آگاهی زن را نادیده می گیرند. مـعـمـولا ن نـازیبا از جانب آنـها ســگ و یا خوک نامیده میشوند.

 

۶- ن سزاور تحقیر میباشند. ن در این پدیده مرتبا تحقیر شده و مـورد اهانت و ابراز نفرت قرار میگیرند.

 

۷- معمولا دختران زیبا در این پدیده لباسها و کفشهای کودکان را تــن میکنند و یا خرس عروسکی به دست می گیرند و این عقیده را القاء می کنند که کـودکـان و نــوجوانان نیز میتوانند رابطه جنسی داشته باشند و بزرگسالان میتوانند با آنـــها رابطه جنسی برقرار کنند.

 

۸- رابطه جنسی نامشروع یک نوع خوشگذرانی می باشد.و شما از یک رابطه جنسی که مخاطره آمیز، نامشروع و ماجراجویانه نباشد لذت چندانی نخواهید برد.

 

۹- روسپیگری افتخار آمیز وسعادتمندیست. مـعمولا تـصـاویـر دختـران و زنــان روسپی را خوشحال و مهیج نمایش می دهـنـد. امـا اغـــلب آنها دختران فراری میباشند که در دام بردگی جنسی گرفتار گشته اند. و یا سابقه جنسی داشته و یا دچــار یک بیماری لاعلاج مقاربتی می بـاشند و معمولا اغـلب آنـها به مشروبات الکلی و مواد مخدر بــرای تحمل شرایط خود روی می آورند.

 

۱۰- ن از آنکه مورد تعدی و قرار گیرند لذت میبرند. حتی اگر دختری به پیشنهاد رابطه جنسی نه گفت، منظورش همان بله است. در فـیـلمـهای سـکسـی ابـتـدا دخـتر امتناع می کند اما در نهایت راضی به برقراری رابطه می شود. و یـا در فیلمها ن مورد شکنجه و یا تحقیر قرار میگیرند. این حرکت به مردان می آموزد که میتوانند برای تفریح و سرگرمی ن را کتک زده و یا آزار دهند.


چوپان و گله دار .
درروزگاران قدیم چوپانی دردهکده ای زندگی می کرد که گله دار مردی ثروتمند ومتقلب بود. گوسفندهای این مرد خوب شیر می دادند و چوپان هر روز آنها را میدوشید و تغار(کاسه ) سنگی را پر می کردو صاحب گله وقتی شیر را از چوپان می گرفت داخل شیر آب می ریخت تا مقدارش زیاد شود وبه مردم بیشتری بفروشد ودر نتیجه پول زیادی به چنگ آورد. چوپان که از کار او خبر داشت همیشه اورا نصیحت می کرد ومی گفت :ای مرد از خدا بترس و اینقدر در شیر آب نریز این کار خیانت به مردم است روزی جزای کارت را خواهی دید. صاحب گله به تندی جواب می داد فکر می کنی گله داران دیگر چه می کنند آنها هم اینکار را می کنند تازه من به تومزد می دهم که از گله ام مراقبت کنی وکاری به کار من نداشته باشی دریکی از روزها صاحب گله به نزد چوپان آمد وتغار شیر را گرفت و دوباره هر چه چوپان به او نصیحت کرد که آب داخل شیر نریز صاحب گله توجهی نکرد ونصف تغار آب داخل شیر ریخت و آن را برای فروش به مردم بی نوا به بازار برد .چوپان خسته از کار روزانه به سمت کلبه اش به راه افتاد ووقتی به جلوی در کلبه رسید ابری سیاه آسمان را پوشانیدهبود وقطره باران بر صورت چوپان خبر از بارش باران تندی میداد .

چوپان به داخل کلبه رفت و نان و گوشتی خورد و روی تشک کهنه و پاره اش دراز کشید و به خواب رفت . توی خواب احساس کرد که همه جایش خیس شده است از جا پرید وموجی از آب را درکف کلبه دید فورا از جا برخواست ودر کلبه را باز کردو بیرون دوید که پاهایش در گل ولای جلوی در گیر کردو به زمین خورد با هر زحمتی بود بلند شد ودر تاریکی وزیر بارش تند باران آب رودخانه را دید که تا نزدیک کلبه بالا آمده وهر لحظه بیشتر هم میشود. سپس لاشه چند گوسفند را دید روی آب شناورند. از پشت کلبه و سمت مقابل رود خانه که منتهی به دشت وسیعی بود شروع به دویدن به سمت آبادی کرد.نزدیکی های صبح با سرووضعی کل آلود وبا تنی خسته به آبادی رسید.هنوز هوا تاریک بود وکمتر کسی در کوچه ها دیده می شد .

چوپان به سمت خانه صاحب گله رفت ووقتی در خانه را زد صدای پای نوکر گله دار را شنید نوکر چوپان را شناخت و گفت: این موقع صبح اینجا چه می کنی ؟ چوپان گفت به اربابت بگو بیاید با او کار دارم. نوکر به خانه برگشت چوپان دیوار بلند و در بزرگ را با آن گل میخهای سفید و نقره ای نگاه کرد او می دانست که گله دار ده دوازده تا گله دارد و در شیر همه آنها آب می ریزد و می فروشد پیش خود گفت : این خانه با این عظمت روی آب ساخته شده است .در همین لحظه گله دار با چهره ای خواب آلود جلوی در حاضر شد وبا تعجب پرسید چه اتفاقی افتاده است ؟

چوپان با خونسردی گفت : آنهمه آبی که در شیر می ریختی روی هم جمع شد وتبدیل به سیلی بزرگ گشت و گله ات را با خود برد وحتم دارم که روزی سیلی بزرگتر از آن بقیه گله و این خانه ات را هم با خود خواهد برد. سپس چشمان وحشت زده گله دار او را که در تاریکی شب گم می شد دنبال کرد.


#زود_قضاوت_نکنیم

پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: «چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟»  
پزشک لبخندی زد و گفت: «متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم.»  
پدر با عصبانیت گفت: «آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟»  
پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: «من جوابی را که در قرآن گفته شده می گویم؛ از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم. شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است. پزشک نمی تواند عمر را افزایش دهد. برو و برای پسرت از خدا شفاعت بخواه. ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا.»  
پدر زمزمه کرد: «نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است.»  
عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد و گفت: «خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد.» و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: «اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید.»  
پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: «چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟»  
پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود پاسخ داد: «پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد. وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.»
 
هرگز زود کسی را قضاوت نکنید چون شما نمی دانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان می گذرد یا آنان در چه شرایطی هستند.

 


وقتی ١٩ سالم بود اتفاقی با ی دختر آشنا شدم تو نت تو ی گپ یکم پیگیر شدم فهمیدم با ی پسر رابطه داره از طرفی هم عکسشو یکی از دوستانم فرستاد خوشم اومد ازش.? ولی دوست داشتنم بی فایده بود چون یکی دیگه رو میخواست. ب دوستش گفتم بهش بگه ک من میخوامش. گفت و اون ناراحت شد گف مث ی داداش باش برام. درگیرش بودم تا جایی ک پسره پی ام داد ک مزاحم نباشم. فکرم روش بود ولی اون با اون خوش بود?

خلاصه کنم براتون. رابطش با اون پسره بهم خورد و ب من پی ام داد ک ببخشمش و اینا دیگه رابطمون شروع شد. الان ٢٠ سالمه خیلی دوسش دارم عاشقشم دانشجو عمرانم. اونم ١٧ سالشه خودش میگه احمق بودم با اون موندم اون با بقیه دخترا هم رابطه داشته.موهاشو کوتا کرده بود دستش با تیغ خط خطی. همه بخاطر همین پسره فک کنم باشه شاید هم چیز دیگه ای. خیلی دوسم داره الان ولی میگه زوده ک عاشقت باشم ٧ماه هم بیشتره ک فک کنم رابطه داریم. قراره تا اخر با هم باشیم. بغل و لب  اینا هم داشتیم ولی ب خودم اجازه رابطه جنسی نمیدم.

مهمترین سوالم در کل اینه: ک من دغدغه فکری پیدا میکنم راجب گذشتش ک یکی دیگه رو میخواسته. ی عکسی ازشون دیدم پسره دستشو دور گردنش انداخته بود. ی حس عذاب میاد سراغم ک دختره رابطه جدی داشته قبلا با یکی بوده ک همین کارا ک با من میکنه شاید با اونم میکرده ٢ سال رابطه داشتن. درصورتی ک خودم رابطه داشتم ولی جدی نبوده. گذشتش اذیتم میکنه?. جدا ازش هم نمیتونم… چجوری اروم شم از این مساله؟

 

 

سلام

دونستن این مسائل تنها در یک صورت برای شما مشکلی ایجاد نمیکنه و اونم اینه که ایشون از گذشتش پشیمون باشه و توبه کرده باشه و شما هم این مسئله رو پذیرفته باشی. وقتی این اتفاق بیفته یعنی خدا اون رو بخشیده و وقتی خدا بخشیده دیگه ما جای خود داریم و باید ببخشیم. البته لازمه توبه واقعی اینه که طرف دیگه به هیچ وجه گناه نکنه که شاید تو این موردش یکم بشه تردید کرد. علتش هم اینه که ایشون الان با شما در ارتباطه و این ارتباط کمی از ارتباط قبلی نداره.

لذا در این باره با ایشون صحبت کنید و بگید که من میدونم تو از گذشته پشیمونی ولی کار الان ما هم کمی از اشتباهی که تو یا من در گذشته مرتکب شدیم نداره و هر دو داریم راه رو اشتباه می ریم. بعد هم یه قرار مداری با هم بزارین که زودتر تکلیف خودتون رو روشن کنین. اگه ایشون می تونه شما رو بپذیره رسما ازش خواستگاری کنین. البته خواستگاری به معنی زندگی مشترک نیست و می تونین مدتی رو برای عروسی صبر کنین تا شرایط دیگه فراهم بشه اگه نیست. اگر هم نمی تونه که هر کدوم برید دنبال زندگی خودتون و بیشتر از این کوله بار گناهتون رو سنگین نکنین.

پیروز و سربلند


«جاده امن هور»
تألیف جدید قلم محمودزاده

گزیده‌ای از کتاب
ناگهان سه میگ از جنوب به شمال در آسمان هور پرواز کردند و زنگ خطر به صدا درآمد. جهادگران تصمیم گرفته بودند «بزرگراه سیدالشهداء» را در روز تولد امام حسین تحویل رزمندگان بدهند، اما با تشدید هجوم هواپیماها، تصور می‌شد تمام جاده را خون فراگرفته و شاهد به شهادت رسیدن تعداد زیادی از جهادگران باشند.
ناگهان به جای هجوم هواپیماها، یک تودة مه سنگین روی هور خیمه زد. مه جلوتر آمد و تمام جاده و صف انبوح کمپرسی‏ها را در آغوش خود جای داد. صدای شادی و هل‏هلة جهادگران بالا گرفت. از 14 کیلومتر جاده، فقط ده متر باقی مانده بود. انگار جنگ برای ساعاتی تعطیل شده بود تا جاده بدون هیچ تلفاتی وصل شود.
خبر وصل جاده در تمام جزیره پیچیده بود. اذان ظهر، پیرمردی بربلندای خاکریز صدای خود را رها کرد؛ اشک هم می‏ریخت. اذان در میان آن مه آهنگ زیبایی به خود گرفت.
اولین گردان تانک لشکر نجف وارد جزیره ‏شد و دیگر آن حجم وسیع آتش جزایر مجنون را شخم نمی ‏زد


 

جواَنا فرانسیس از بنیانگذاران Feminenza میباشد. وی متولد کاناداست، دوران جوانی خود را در لهستان سپری کرد، پس از فارغ التحصیلی در دانشگاه ورشو به مدت ۸ سال در حرفه رومه نگاری تآتر و رادیو فعالیت کرد در سال ۱۹۷۴ برای آزادی ن به انگلستان سفر کرد در سال ۱۹۸۳ با ماریا نوبلبا (از مؤسسین Feminenza) آشنا شد  در سال ۲۰۰۰ به کانادا سفر کرد و با فعالیت ۱۵ ساله خود توانست بنیاد Feminenza  را تاسیس کند وی هم اکنون در آمریکا با همسرش دیوید زندگی می کند.

این زن مسیحی در سال 2007 به ن مسلمان لبنان که در زیر آماج بمباران اسرائیل بودند نامه ای می نویسد و با رشک بردن به عفت و حیا و نجابت ن مسلمان و بر شمردن ظلم بزرگی که به ن غربی شده است از ن مسلمان می خواهد در دامی که غرب برای آنان گسترده است گرفتار نشوند و به جای تقلید از زن غربی ،حافظ عفت و نجابت خود باشند.

متن نامه

در میان تهاجمات اسرائیل در لبنان و جنگ ترور صهیونیست‌ها، اکنون مسائل جهانی به موضوع اصلی خانواده‌های آمریکایی بدل شده است. من کشتار، مرگ و نابودی را که در لبنان اتفاق افتاده می بینم اما من چیز دیگری را هم می بینم. من شما را می بینم. من نمی توانم کمکی بکنم اما می بینم که تقریبا هر زنی بچه ای بغل کرده یا اطراف او بچه هایی هستند

می بینم هرچند آنها پوششی محجوبانه دارند لیکن هنوز زیباییشان می درخشد. اما این فقط زیبایی بیرونی نیست که متوجه آن می شوم. من چیزی عجیب در درون خود احساس می کنم، غبطه می خورم. من به خاطر تجربیات وحشتناک جنگی که مردم لبنان تجربه کرده اند و توسط دشمن مشترکمان مورد هدف قرارگرفته اند احساس بدی دارم اما نمی توانم کاری انجام بدهم؛ فقط قدرت، زیبایی، عفت و بیش از همه رضایت و شادی تو را تحسین می کنم.

آری، عجیب است اما به ذهن من خطور می کند که تو هرچند تحت بمباران اما از ما خوشحال تری چراکه تو هنوز زندگی طبیعی یک زن را داری. شیوه ای که ن از ابتدا همواره چنین زندگی می کردند. در غرب هم تا دهه ۱۹۶۰ این چنین معمول بود تا اینکه به وسیله دشمنی مشترک بمباران شدیم اما ما با مهمات واقعی بمباران نشدیم، بلکه با فساد اخلاقی و نیرنگ آلود و زیرکانه از طریق وسوسه بمباران شدیم.

نماهنگ تصویری "نامه زن امریکایی به ن مسلمان" درباره موضوع حیا و حجاب

زمان: 455 ثانیه (07:35)

آنها به جای استفاده از بمب افکن ها و جنگنده های امریکایی ما را از هالیوود بمباران کردند. آنها می خواهند بعد از آنکه از بمباران زیرساخت های کشورهای شما فارغ شدند، شما را نیز این گونه بمباران کنند. نمی خواهم این برای تو هم اتفاق بیفتد تو هم احساس خفت پیدا خواهی کرد همان طور که ما می کنیم. تو می توانی از این بمباران ها دوری کنی، اگر لطف کنی و به ما که از نفوذ شیطانی آنها تلفات جدی داده ایم گوش کنی برای اینکه هرچیزی که از هالیوود می بینی مشتی دروغ است، تحریف است، نیرنگی ماهرانه است.

آنها روابط نامشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه می دهند برای اینکه هدف آنها انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامه های سمی شان را به آنان مخابره می کنند. ملتمسانه از تو می خواهم سم آن ها را نخوری وقتی که از آن خوردی هیچ پادزهری برای آن نیست. ممکن است نسبتا بهبود بیابی اما هرگز همچون قبل نخواهی شد. بهتر است کاملا از این سم دوری کنی تا اینکه به دنبال شفا از آسیب های که به وجود می آورد باشی.

آنها سعی دارند با فیلم ها و نماهنگ های شهوت انگیز، به دروغ ما ن امریکایی را شاد و راضی نشان دهند مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده و تو را این چنین وسوسه می کنند. اکثر ما شاد نیستیم، به من اعتماد کن!

میلیون ها نفر از ما داروهای ضدافسردگی مصرف می کنیم، از شغل هایمان متنفریم و شب ها به خاطر مردانی که می گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوءاستفاده می کنند و می روند، گریه می کنیم. آنها می خواهند خانواده های شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید. آنها با جلوه دادن ازدواج به عنوان شکلی از بردگی، مادری به عنوان نفرین و با جلوه دادن باحیا بودن و پاک ماندن به عنوان عقب افتادگی و املی چنین می کنند.

آنها می خواهند خودت، ارزش خودت را پایین آوری و ایمان و اعتقاداتت را از دست بدهی. آنها مانند شیطانی هستند که [آدم و حوا] را فریب دادند ، تو فریب نخور!

برای خودت ارزش قائل باش : من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب ، یا مروارید گرانبها  می بینم، (برگرفته از انجیل متی ۱۳ :۴۵).
 همه ی ن مرواریدهای گرانبهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنیمان فریب خوردیم. عیسی گفت : آنچه مقدس است ، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوک وحشی نیاندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته ، شما را بدرند.” (متی فصل ۷ عبارت ۶ )
 مرواریدهای وجودیمان بسیار گرانبها هستند ، اما آنها می خواهند به ما بقبولانند که بی ارزش اند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای این نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی ، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید . مُدهایی که از زیر دست خیّاطان غربی بیرون می آیند برای این طراحی می شوند که به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو ، جذابیت جسمی توست . اما لباسهای عفیف تو و حجاب تو درواقع پرجاذبه تر از هر مُد غربی است، برای اینکه آنها تو را به صورت اسرارآمیزی پوشانده اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می دهند .
 جاذبه های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، البته این باید هدیه ای باشد از طرف تو برای مردی که تو را آنقدر دوست دارد و برایت احترام قائل است ، که با تو ازدواج می کند . و از آنجا که مردان شما مرد اند و با غیرت و دلاور ، حق آنان نیز چیزی کمتر از بهترینی که تو عرضه کنی نیست . مردان ما دیگر حتی پاکدامنی نمی خواهند، آنها دُرّ گرانبها را درک نمی کنند ؛ آنها سنگ مصنوعی پر زرق و برق را انتخاب می کنند تا آن را نیز [پس از سوءاستفاده] رها کنند!
 
گوهربارترین سرمایه های تو زیبایی درونی ات ، نجابتت ، و آنچیزی ست که تو را  تو کرده است. اما متوجه شدم برخی ن مسلمان از حدود می کنند و حتی در حین حجابشان سعی دارند تا جایی که ممکن است مانند غربی ها شوند (قسمتی از موهایشان نشان داده می شود[آرایش داشته باشند و .] ).
چرا تقلید کنید از نی که به خاطر عفت و پاکدامنی ازدست رفته شان پشیمان اند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟ 
 هیچ جبرانی برای آن  ازدست رفته نیست. شما الماس های بی عیب هستید. نگذارید آنها شما را بفریبند و تبدیل به سنگ بدلی شوید . زیرا که هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیون های غرب می بینید، دروغ است . این دام شیطان است . طلا نمای ابلهان است.
 
می خواهم تو را به اعماق قلبم راه دهم و سرّی را با تو در میان گذارم ؛ احیاناً اگر کنجکاوی : ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما بدن هایمان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم ، فکر می کردیم این راهی است تا آنها نیز عاشقمان شوند و با ما ازدواج کنند، همانطوریکه همیشه در تلویزیون دیده بودیم . اما بدون امنیت ازدواج و علم قطعی به اینکه او همیشه با ما خواهد بود ، حتی لذت بخش هم نیست !! چنین است مسخرگی و وارونگی آن ، فقط یک هدر رفتن است . تو می مانی و اشکهایت .
 
به عنوان یک زن که با زن دیگر صحبت می کند ، باور دارم که تو  این را فهمیدی برای اینکه فقط یک زن میتواند حقیقتا بفهمد در قلب زن دیگر چیست. حقیقتاً ما همه شبیه یکدیگریم علی رغم نژاد ، دین و ملیتمان ، قلب یک زن همه جا یک شکل است . ما عشق می ورزیم ، این کاری است که به بهترین وجه انجام می دهیم . ما خانواده هایمان را پرورش می دهیم، و به مردی که دوستش داریم، آرامش و قدرت می دهیم. اما ما ن آمریکایی فریب خورده ایم در این باور که ما سعادتمند ترین هستیم چون شغل داریم، خانه هایی شخصی داریم که میتوانیم در آن تنها زندگی کنیم، و آزادی، که عشق خود را نثار هر کس که می خواهیم کنیم . این آزادی نیست. و آن عشق نیست.
 
 فقط در پناهگاه امن ازدواج است که جسم و قلب یک زن می تواند ، برای عشق ورزیدن احساس امنیت کند . به چیزی کمتر از این، تن نده . ارزش ندارد. تو حتی آن را دوست نخواهی داشت و پس از آن، حتی خودت را هم کمتر دوست خواهی داشت، سپس او نیز تو را ترک خواهد کرد.
 
گناه هرگز فایده ای ندارد ، همیشه تو را فریب می دهد . هرچند شرافت و کرامتم را باز پس گرفته ام ، اما هنوز هیچ چیزی جای اینکه شرافتم را از اول نمی دادم ، نمی گیرد.ما ن غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما ن مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما حقیقتاً ماییم که مورد ظلم واقع شده ایم ، برده ی مدهایی هستیم که پستمان می کند ، نسبت به وزن و انداممان عُقده ای شده ایم، و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند [مسئولیت پذیر باشند]… در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است .
 
ما مخفیانه تو را تحسین می کنیم و به تو رشک می ورزیم ، باوجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمی کنیم .
خواهش می کنم به دیده تحقیر به ما نگاه نکنید یا فکر نکنید ما این چیزها را اینگونه که هست، دوست داریم .این تقصیر ما نیست. اکثر ما پدرانی نداشتیم تا وقتی نوجوان بودیم، از ما حمایت کنند چون خانواده های ما متلاشی شده اند. تو می دانی چه کسی پشت این نقشه است.
 
خواهران من، گول نخورید . نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما ن مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی ن چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده ایم. پاکی ات را نگه دار. به خاطر داشته باش، خمیردندان بیرون آمده را نمی شود دوباره داخل برگرداند [آب ریخته  شده را نمی توان جمع کرد]. پس با دقت از خمیرت محافظت کن!
 امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه ای که نیت شده بود دریافت کنی : روحیه دوستی ، احترام و تحسین.
 
با محبت از طرف خواهر مسیحیت :

 جواَنا فرانسیس

 


 

 


 
احکام دینی ، چرا خود یی گناه بوده و از نوع کبیره می باشند ، دلایلی که اثبات می کنند خود یی گناه بوده و از نوع کبیره می باشند را لطفا بیان فرمایید؟

پاسخ:

مسأله استمناء (Masturbation) بر اساس نظر فقهاء شیعه و سنی حرام است.(۱) بسیاری آن را از گناهان کبیره برشمرده اند و برای گفته خود به روایات قرآن شریف و روایات متعددی، تمسک جسته اند. بر اساس نظر فقها مجازات فرد مبتلا، تعزیر بر اساس نظر حاکم شرع است. در استمناء فرد با خود کاری می کند که منی از او بیرون می آید. این عمل در ایام روزه جزء مفطرات روزه به حساب می آید و در صورت عمدی بودن کفارۀ جمع بر فرد روزه دار واجب می شود. چون روزۀ خود را با کار حرامی باطل کرده است. پس از خروج منی فرد جنب می شود و برای نماز خواندن غسل برایش واجب می شود.

ادله حرمت۱. آیات: آیه ۵ مؤمنون، این عمل را از شأن مان از حدود الهی برشمرده است.

۲. روایات: روایات متعددی بر حرمت این عمل و کبیره بودن این گناه تأکید دارند.

الف) از امام صادق ـ علیه السلام ـ دربارۀ استمناء سؤال شد. ایشان فرمودند: «گناه بزرگی است که خداوند در کتابش آن را نهی و حرام کرده و انجام دهندۀ آن مثل کسی است که با خود ازدواج کرده و اگر من متوجه فردی شوم که مرتکب این عمل می شود با او هم غذا نمی شوم.» پرسشگر پرسید: ای پسر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از قرآن درباره این عمل برایم بگو. حضرت فرمود: «فمن ابتغی وراء ذلک فالئک هم العادون، کسی که غیر از این دو روش (آمیزش با همسران و کنیزان) داشته باشد گر است.» بنابراین، این عمل از حدود الهی است.(۲)

مرحوم شیخ حر عاملی می گوید: در واقع امام می گوید برخی از گناهان از گناهان دیگر سبک تر است اما همه گناهان در نزد خداوند بزرگترند، چون آنها نافرمانی خدایند و خدا انتظار نافرمانی و سرکشی از بندگان خود ندارد و خداوند به طور جدی ما را از آن نهی کرده است. چون که نافرمانی کار شیطان است و خداوند فرموده از شیطان پیروی نکنید چرا که شیطان دشمن شماست پس شما نیز دشمن او باشید او یارانش را فرا می خواند تا اهل آتش شوند.(۳)

ب) زراره از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل می کند که مردی را نزد حضرت علی ـ علیه السلام ـ آوردند که با آلت خود دست درازی کرده بود تا جنب شده بود، حضرت چنان بر پشت دست او زد تا دست او قرمز شد، بعد فرمود از بیت المال خرج ازدواجش را بدهید.(۴)

ج) ابو بصیر می گوید از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم کسی که با دست خود نکاح کند (استمناء) ملعون است و خداوند در قیامت با آنها هم کلام نمی شود و به آنها نظر رحمت و لطف نمی کند و آنها را از گناه پاک نمی کند و برای آنها عذاب دردناکی در نظر گرفته شده است.(۵)

د) مرحوم صاحب جواهر در آخر کتاب حدود جواهر می نویسد: هر کس با دستش یا عضو دیگرش استمنا کند، جایز است تعزیر شود چون کار حرام بلکه کبیره ای را مرتکب شده است.(۶)

۳. اجماع فقها: برخی از فقها مثل شیخ طوسی، حرمت استمناء را اجماعی دانسته اند.

۴. عقل: چون استمناء سبب ضررهای زیاد عقلی، اجتماعی، معنوی، روان شناختی می شود عقلا حرام است.

معمولا علماء، کبیره بودن را از یکی از چهار راه ثابت می کنند:

۱. در نص معتبر به کبیره بودن آن تصریح شده باشد.

۲. در قرآن یا روایات معتبر وعده صریح یا ضمنی آتش و عذاب به آنها داده شده است.

۳. در کتاب یا سنت به آن تصریح شده باشد، به این که از یکی از گناهان کبیره که کبیره بودنش به یکی از دو راه بالا ثابت شده باشد.

۴. آن گناه نزد متدینین بزرگ باشد.(۷)

پاورقی:

۱. الجزیری عبدالرحمن ، الفقه علی المذاهب الاربعه، مذهب اهل بیت الغروی، السید محمد ،بیروت، دارالثقلین، ج ۵، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ص ۲۲۲.

۲. مجلسی، محمدباقر بحار الأنوار (چ بیروت)، ج۷۶، ص ۹۵.

۳. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، کتاب حدود، احیاء التراث العربی، بیروت، ج ۱۸، ص ۵۷۴.

۴. همان، ج ۱۸، ص ۵۷۴.

۵. تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله، ص ۵۷۳، شرح آیت الله حاج شیخ محمد الفاضل، ج ۶.

۶. المبسوط، ج ۸، ص ۲۴۳.

۷. رک. شهید دستغیب،گناهان کبیره، ص ۲۶۹.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

 

 

احکام موسیقی و رقص ، احکام دیدنی مربوط به رقص و موسیقی و حکم رقص : امروز توی بانک آقایی که کنارم نشسته بود، بهم گفت: حاج‌آقا از شما یک سوال داشتم؟ گفتم بفرمایید. گفت:
احکام موسیقی و رقص ، احکام دینی مربوط به رقص و موسیقی و حکم رقص : امروز توی بانک آقایی که کنارم نشسته بود، بهم گفت: حاج‌آقا از شما یک سوال داشتم؟ گفتم بفرمایید. گفت: حاجی من چند روز دیگه عروسی پسرم هست. الان هم آمده‌ام بانک تا مقداری پول نو بگیرم تا در شب عروسی به عنوان شاباش بدم. آیا این کار از لحاظ شرعی اشکال ندارد؟
 

 


به ایشان گفتم: قبل از جواب سوال، تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم که زندگی خوب و شیرینی داشته باشند. اما جواب سوال دو صورت دارد: صورت اول اینکه شما در إزای رقص حرام به شخص شاباش یا اجرت رقص را  می‌دهید، این کار جایز نیست زیرا سبب تایید عمل باطل شخص رقاص می‌باشد و همچنین اجرت بر کار حرام، حرام است. البته در اینکه آیا رقص در همه صورت‌ها حرام است یا نه؟ بین علما اختلاف نظر هست. رقص زن برای شوهرش به فتوا اکثر مراجع مراجع جایز است و در مورد رقص زن برای زن بعضی از علما فتوا به جایزبودن رقص در مجلس نه با بعضی شروط داده‌اند. که هر کسی باید به مرجع خودش در این زمینه مراجع کند.[1]

صورت دوم این است که شما پولی را که به حاضرین در مجلس عروسی به صورت کلی می‌دهید یا اینکه بروی سر عروس پرت می‌کنید، قصدتان هدیه دادن باشد و می‌خواهید باعث خوشحالی دیگران باشید در اینصورت دادن و گرفتن این پول اشکالی ندارد.
گفت: حاج‌آقا حکم شرعی را یاد گرفتم اما دوست دارم که بدانم اینکار من به لحاظ اخلاقی صحیح هست یا نه؟ در جواب گفتم: در فقه ما قاعده‌ای است به نام تسلط بر اموال و تصرف در آنها[2]، یعنی هرکس در نحوه خرج کردن و تصرف در اموال خودش آزاد است مگر سفیه یا مهجور باشد که باید با اجازه حاکم شرع در اموال خود تصرف کند. پس شما به لحظ شرعی حق دارید به هرکسی که مایل هستید در شب عروسی هدیه بدهید، اما باید بدانید که مومن زیرک است و همیشه به دنبال عمل مهم‌تر است نه مهم. گفت حاج‌آقا بیشتر توضیح دهید، یعنی چه مومن دنبال کار مهم‌تر است؟ گفتم شما در شب عروسی چقدر شاباش بروی سر عروس و داماد و حاضرین می‌ریزید؟ گفت: حدود پانصدهزار تومان. گفتم می‌دونید چقدر انسان آبرومند هستند که به این پول احتیاج اساسی دارند و شاید با همین مبلغ مشکلی از مشکلاتشان حل بشود، بنظر شما آیا پرتاب پول بر سر افراد بی‌نیاز مهم‌تر است یا افراد نیازمند؟ لحظه‌ای سکوت کرد و بعد گفت: یقینا نیازمند، بقول شاعر تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن، به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی. حاج‌آقا جوابم را گرفتم، من می‌توانم با این پول خودنمایی کنم برای دیگران یا اینکه با دادن آن به نیازمند یک دعای خیر برای خودم و فرزندانم بخرم و من صورت دوم را انتخاب می‌کنم.

گفتم: خوشحالم که چنین انتخابی کردید.

خوانندگان عزیز متاسفانه بخاطر دوری جامعه ما از معنویت، خرج‌های غیر‌ضروری در مراسم ازدواج رو‌به فزونی است، و سبب شده ازدواج جوانان به تاخیر بیفتد و گاهی این خرج‌ها سر از حرام در می آورند مثل همین شاباش دادن به رقاصه‌ها. بر هر فرد مسلمان لازم است که به هر نحوی که می‌تواند از این انحرافات جلوگیری کند و الگوی ازدواج اسلامی را در جامعه نهادینه کنیم.
 
پی‌نوشت‌ها:

[1] رجوع شود به استفتائات مراجع روابط زن و مرد/ رقص
[2] القواعد الفقهیه آیت الله مکارم شیرازی

 

س. مى‌خواستم بدانم که در نماز انحراف از قبله تا چه حد مجاز است و به نماز لطمه‌اى نمى‌زند؟

جواب / در نماز نباید عمداً انحراف از قبله داشته باشد، اما اگر طبق دلیل معتبرى به یک طرف به عنوان قبله نماز بخواند سپس روشن شود که آن طرف قبله نبوده است، چنانچه انحراف از قبله مابین طرف راست و چپ نمازگزار باشد نمازش صحیح است و اگر در اثناى نماز متوجه اشتباه و انحراف از قبله شود، آنچه که خوانده و گذشته صحیح است و در بقیه نمازها باید رو به قبله بایستد و فرقى بین باقى بودن وقت و عدم آن نیست. و چنانچه انحراف از قبله بیش از حد مابین راست و چپ او باشد، اگر وقت باقى است باید نماز را اعاده کند و اگر وقت گذشته، چیزى بر او نیست اگر چه معلوم شود پشت به قبله نماز خوانده است

منبع : هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی ای.

این احکام چه فایده ای دارند که خودمان نمیتوانستیم به آنها برسیم.

 

پاسخ:

در اینکه بسیاری از احکام توسط عقل برای ما قابل دسترسی نبوده و نیستند شکی وجود ندارد، به عنوان مثال احکام نماز و روزه با این شرایطی که اکنون واجب است، اگر قرآن و روایات برای ما بیان نکرده بودند، هرگز قابل کشف برای ما نبود.

 

اما در مورد فوائد آنها باید توجه بفرمایید تمام احکام الهی به خاطر مصلحتی است که در آنها وجود دارد، این مسئله به صورت کلی در برخی از آیات و روایات آمده است، به عنوان مثال قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم‏»؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مى‏خواند که شما را حیات مى‏بخشد.(1)

 

یعنی حیات حقیقی انسان در گرو پیروی از تعالیمی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از سوی خداوند بیان فرموده است، و همچنین در آیه دیگری می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ یَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْی‏»؛ خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مى‏ دهد و از فحشا و منکر و ستم، نهى مى‏ کند خداوند به شما اندرز مى‏ دهد.(2)

 

اما در مورد حکمت جزء به جزء این احکام، اگرچه ما راهی برای کشف تمامی حکمت های آنها نداشته و کاملا مطلع نیستیم و تا زمان ظهور هم آگاه نخواهیم شد، اما با این حال آیات و روایات به بخشی از آنها اشاره کرده، و همچنین علم به برخی از این فوائد دست یافته است؛ به عنوان مثال قرآن کریم می فرماید: «أَقِمِ الصَّلاة إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»؛ نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد.(3)

 

یا تاثیرات بسیاری که روزه بر سلامتی بدن انسان دارد که امروزه علم از گوشه ای از آنها پرده برداشته است. 

 

پی نوشت ها:

1. انفال:24/8.
2. نحل:90/16.
3. عنکبوت:45/29.

http://askdin.com/comment/1033428#comment-1033428


سلام
سوالی دارم
ممنون میشم پاسخ بدید
انسان متعالی چگونه انسانی است، به عبارتی انسان متعالی چگونه تعریف می شود؟
چنین انسانی چه شاخصه هایی لازم است داشته باشد؟
در صورت امکان جهت مطالعه بیشتر منابع معرفی بفرمایید

دوست گرامی. هدف خودسازی دینی، تربیت انسان با شاخصه های زیر است:
۱. آگاه و دارای بصیرت دینی و اجتماعی.
۲. هدفمند و آرمان گرا.
۳. مومن و خداپرست.
۴. معتدل و متخلق به اخلاق اسلامی.
۵. پاک و مهذب از گناه و حب دنیا.
۶. اهل عبادت و معنویت.
۷. سالم، شاد و قوی.
۸. آرام و مطمئن.
۹. شجاع و بی باک.
۱۰. با اراده و عملگرا.
۱۱. خادم و مردم دوست.
۱۲. ولایتی و امام دوست.
۱۳. اهل ت وجامعه گرا.
۱۴. دارای روحیه انقلابی و تحول گرا.
۱۵. مجاهد و اهل مقاومت و مبارزه با باطل.
۱۶. عنصر موثر در تحولات جامعه.
هدف نهایی اسلام، تربیت انسان موحد تاثیر گذار مثبت (ولی و خلیفه الله) است ، ولی این کمال در یک جوان مسلمان، همراه با شاخصه های بالا ظهور پیدا می کند

⛔اصلا قانون حجاب را برداریم.

حتما شماهم شنیده و دیده اید که عده ایی میگویند حجاب نباید بصورت یک قانون باشد! فرضاً قبول؛ اصلا قانون حجاب حذف شد؛ اما کسیکه پیشنهاد حذف یک قانون را میدهد باید طرح جایگزین آن را هم ارائه کند. نمیشود که حرفی را بزنیم؛ بی آنکه به عواقب آن فکر کرده باشیم.

قانون حجاب برداشته شد؛ حال طرح جایگزین چیست؟ نکند آزادی پوشش؟ خود را شبیه کشورهای غربی کنیم؟ اگر طرح شما اینست باید عرض کنیم خسته نباشید واقعا! دوستان روشنفکر! آدمی از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود! اگر حذف حجاب به شیوه غربی ها جواب میداد؛ که امروز سازمان ملل متحد در گزارش های سالانه خود تحت عنوان نقشه جهانی خانواده آمار زادگی را #وحشتناک توصیف نمیکرد!

آخر چگونه حرف از حذف حجاب میزنید درحالیکه ثمره همین حرف آمار ۸۴ درصدی حرامزادگی در کشور کلمبیا شده است! از کدام حذف حجاب صحبت میکنید؟ نسخه ایی که غرب با انجام آن در گودال مرگ دست و پا میزند برای ما میپیچید؟ اصلا بعد دینی قضیه به کنار؛ به استناد کدام دستاورد مدعی هستید بی حجابی مفید است که تلاش میکنید آن را پیاده کنید؟ غربی که امروزه به این نتیجه رسیده است که حتی تماس فیزیکی ن و مردان باید از بین برود تا امنیت جسمی و جنسی ن تامین شود آیا این شکست خورده میتواند الگوی ما برای ن باشد؟ تو اگر طبیب بودی درد خود دوا بکردی

نکته دوم اینکه؛ آمار جرم و جنایت جنسی و سلب امنیت جسمی ن در کدام کشورها بیشتر است؟ آمارهای جهانی در این مورد چه میگوید؟ درصدهای سرسام آور ات جنسی و زادگی در کدام کشورها بیشتر است؟ در کشورهایی که پیشگام آزادی پوشش هستند یا کشورهایی که حجاب را قانون کرده اند؟ حجاب کدام جنایت را علیه زن سبب شده است؟ آزادی پوشش چطور؟

ای کاش آنها که داعیه‌دار حقوق ن هستند بجای یاوه گویی و تخریب حجاب؛ از لجن زاری که غرب به سبب آزادی پوشش در آن گرفتار شده است میگفتند. از نابودی کانون خانواده میگفتند. از فروپاشی ابتدایی ترین و مهم ترین اجتماع بشری که حاصل آن ساخته شدن یک جامعه ارمانی میباشد میگفتند. اما نمیگویند تا تو ندانی! تا تو شوی! تا از دیدن و لمس رایگانت بهره جنسی ببرند! تا در جاده رقابت زیبایی با ن دیگر خود را نابود کنید



 

➕قضاوت دیگری تاثیری بر زندگی من ندارد
مردم وظیفه ندارند مرا درک کنند

➕از کسی در برابر لطفی که به او میکنم توقعی ندارم وگرنه این لطف را در حق او نمیکنم

➕کسانی که رفتار ناجوانمردانه با من داشته اند توسط کائنات مجازات خواهند شد هر چند من هرگز متوجه نشوم

➕دنیا سخاوتمندتر از آن است که موفقیت کسی، راه موفقیت مرا تنگ کند.


چرا حجاب واجب است؟   (فلسفه حجاب)

در این پست سعی بر اینه که به طور خلاصه علت واجب بودن حجاب و تاکیدی که دین در این باره کرده پرداخته بشه.

هرگز نباید تصورمان از حجاب، زندانی شدن زن باشه چرا که خداوند حجاب رو واجب کرده تا زن ها آزادتر باشند وقتی که خانومی حجاب خود رو رعایت نکنه و جلوه گری های خودش رو از نامحرم نپوشانه قطعا محدودتر خواهد شد و نگاه مردان چشم چران و هرزه رو در پی داشته و چنین شخصی از دام افراد هوس ران در امان نیست.

درباره حجاب مثالی که میشه آورد اینه که :

صدف از مرواریدی که درون خودش داره محافظت میکنه چرا که مروارید دارای چنان ارزشی است که بدون صدف سالم نمی مانه از این رو نیاز به صدف داره و فلسفه حجاب همینه که مرواریدی چون زن را از انواع و اقسام خطرات حفظ میکنه.

وقتی در جامعه ای بی حجابی جای حجاب رو بگیره باعث تضعیف و پایمال کردن فضائلی چون حیاء، عفت و غیرت میشه. در جامعه بی حجاب شهوت رانی، هوس رانی، هرزه گری، گناه، ارتباطات نامشروع و. جای معنویت، صفا، عشق و محبت رو خواهد گرفت.

وقتی خانومی مجرد یا متاهل با وضع زننده و بدحجاب در جامعه ظاهر بشه درسته یه سری افراد هرزه رو به خودش جلب میکنه ولی هیچ کس حتی همون افراد هرزه برای چنین خانومی ارزش قائل نیستند هنگامی که خانومی محجبه باشه در نزد همگان با شخصیت خواهد بود در نزد جامعه دارای ارزش و آبروست. البته فقط حجاب کافی نبوده و به همراه حجاب عفت و وقار رو نیز باید رعایت کنه.

ما از خودمون چیزی نمیگیم بلکه دستور قرآن است که حجاب رو رعایت کنید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سوره احزاب- آیه ۵۹ آمده که :

«یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوار رحیما».
ای پیامبر(ص)، به همسران و دخترانت و ن مومنان بگو: روسری‌های بلند( چادر) خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزاد قرار نگیرند (و خداوند همواره بخشنده و مهربان است.)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دو روایت رو لازم دونستم در این پست بیارم

حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند : کسی که  پوشش و آرایش خود را شبیه غیر مسلمان کند از ما نیست.  (کنز العمال، ج1، ص219)

از حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز روایت شده که : خداوند تقرب زن را از ناحیه حجاب و رعایت حریم محرم و نامحرم قرار داده، زن هرچه بیشتر به مسئله حجاب خود مقید باشد به خداوند نزدیکتر خواهد شد.  (وسائل الشیعه ، ج14، ص 123)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 میخوام به خانوم هایی که حجاب رو رعایت نمی کنند و خود را شیعه و محب اهل بیت میدانند بگویم که در آخرت چه جوابی برای حضرت زهرا (س) دارید؟؟؟!!! آیا جوابی دارید؟؟؟ وای از وقتی که دیر شده باشه وای.

خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.


 

 

امام صادق علیه السلام فرمود: از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته ام. (سفینة البحار، ج 1، ماده رحم)

 

 
اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی و استحکام روابط خانوادگی را به شدت مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کرده است و خدای متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، می فرماید: «وَ اعبُدوا اللهَ وَ لاتُشرکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بالوالِدینِ احساناً و بِذِی القُربی.» (نساء، آیه 36) خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیکی کنید.

علت این که اسلام نسبت به نگهداری و حفظ پیوند خویشاوندی این همه پافشاری کرده، این است که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی و چه از نظر جنبه های معنوی و اخلاقی، باید از واحدهای کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهای کوچک، اجتماع عظیم خود به خود، اصلاح خواهد شد.

اسلام برای عظمت مسلمانان از این روش به نحو کامل تری بهره برداری نموده است. دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیة افرادی را توصیه می کند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضای یک خانواده اند و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی، نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت می یابد و از هر نظر قوی خواهد شد. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 158157)

ما در این نوشتار به بیان دو داستان کوتاه در این مورد می پردازیم:

حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: صله ارحام عمل را پاک و پرثواب ترمی کند و اموال را می افزاید و دفع بلا می کند و حساب را آسان می کند. (اصول کافی جلد 4 ،ص 447)

خاصیت قطع و صله رحم

علی بن ابوحمزه (ره) از شاگردان امام کاظم (علیه السلام) بود، روزی امام کاظم (علیه السلام) به او فرمود: بزودی شخصی از مردم مغرب ، با تو ملاقات می کند، و از تو درباره من سوالی می کند در پاسخ بگو؛ او امام ما است که امام صادق(علیه السلام) او را به امامت بعد از خود تعیین نموده است ، و مسائلی از حلال و حرام می پرسد، جواب مسائل او را بده . علی بن ابوحمزه گفت : نشانه آن مرد مغربی چیست؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: او بلند قامت و تنومند است و نامش یعقوب بن یزید می باشد که رئیس قوم خود است، اگر خواست ، نزد من بیاید، او را نزد من بیاور. علی بن ابوحمزه (ره) می گوید: کنار کعبه رفتم و مشغول طواف بودم ، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندی نزد من آمد و گفت : می خواهم درباره صاحب تو، سوال کنم . گفتم : درباره کدامیک از اصحاب ؟

گفت : درباره موسی بن جعفر (علیهما السلام) گفتم : نامت چیست؟ گفت : یعقوب بن یزید گفتم : اهل کجا هستی ؟ گفت : اهل مغرب گفتم : چگونه مرا شناختی ؟ گفت : در عالم خواب دیدم ، شخصی به من گفت : با علی بن ابوحمزه ملاقات کن ، آنچه سوال کردی، از او بپرس ، جویای حال تو شدم سرانجام در اینجا تو را پیدا کردم . گفتم : همین جا اندکی بنشین تا من طواف خود را تمام کنم و سپس نزد تو می آیم ، طواف را به پایان رسانیدم و نزد یعقوب آمدم و با او مقداری گفتگو نمودم ، فهمیدم که مردی خردمند و هشیار است ، از من خواست او را به حضور امام کاظم (علیه السلام) ببرم ، او را به محضر امام علیه السلام آوردم . وقتی که امام کاظم (علیه السلام) او را دید، فرمود: ای یعقوب بن یزید، دیروز آمدی و در فلان محل بین تو و برادرت، درگیری شد و به همدیگر ناسزا گفتید، چنین برخورد و روش از دین من و دین پیروانم نیست ، و ما به هیچیک از شیعیان خود نگفته ایم که رفتارشان چنین باشد، از خدا بترس ، بین شما بزودی (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدایی می افتد، برادرت در همین سفر، قبل از آنکه به وطن برسد می میرد، و تو از کرده خود پشیمان می شوی ، شما قطع رحم نموده اید و نسبت به همدیگر قهر هستید، خداوند عمر شما را کوتاه نمود. یعقوب گفت : ای پسر رسول خدا! تکلیف من چه می شود، و مرگ من کی فرا می رسد؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مرگ تو نیز (به خاطر قطع رحم) فرا رسیده بود، ولی تو در فلان منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم کردی، خداوند بیست حج (سال) عمر تو را تاءخیر انداخت . علی بن حمزه می گوید: سال بعد، یعقوب را در مکه دیدم و به من خبر داد که برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در همان راه ، او را دفن کردم.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: به خدا پناه می بریم از گناها نی که مایه تسریع نابودی است، مرگ ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین، خالی می سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر وترک احسان و نیکی (به آنان) است. (اصول کافی، ج 2، ص 448)

حد و مرز صله رحم

صفوان جمال گوید: میان امام صادق (علیه السلام) و عبداللّه بن حسن ، سخنی در گرفت تا به جنجال کشید به طوری که مردم اجتماع کردند، امام با عبداللّه با این وضع از هم جدا شدند. صبح بعد دنبال کاری بیرون رفتم ، ناگاه امام صادق (علیه السلام) را در خانه عبداللّه بن حسن دیدم که می فرماید: ای کنیز! به عبداللّه بگو بیاید، او بیرون آمد و گفت : یا اباعبد اللّه چرا بامداد زود به اینجا آمده ای ؟. امام صادق (علیه السلام) فرمود: من دیشب آیه ای از قرآن تلاوت کردم که مرا پریشان کرد. عبداللّه گفت : کدام آیه؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: این آیه (21 سوره رعد) را که می فرماید: والذین یصلون ما امراللّه به ان وصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب. صاحبان اندیشه ، کسانی هستند که پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده است ، برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب روز قیامت ، بیم دارند. عبداللّه گفت : راست گفتی ، گویا من این آیه را هرگز در کتاب خدا نخوانده بودم ، سپس عبداللّه با امام صادق (علیه السلام) دست به گردن هم انداختند و گریه کردند. به این ترتیب می بینیم این حدیث حاکی است که صله رحم و نبریدن از خویشاوند - اگر چه خویشان در حد گمراهی و فسق باشند - لازم است . تا آنجا که طبق حدیث دیگر، شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: پسر عموئی دارم که هر چه به او می پیوندم او را با من قطع رابطه می کند، تا اینکه تصمیم گرفتم ، من هم از او ببرم ، امام (علیه السلام) فرمود: اگر تو رعایت پیوند را بکنی خداوند بین شما پیوند ایجاد خواهد کرد، وگرنه خداوند از هر دو شما ببرد.

و حسن ختامی با رنگ سخنان گهربار اهل بیت علیهم السلام

حضرت سجاد علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانی و روزی اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند. (اصول کافی، ج 2، ص 156)

امام صادق علیه السلام از جدش امام سجاد علیه السلام نقل می کند که فرمود: از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته ام. (سفینة البحار، ج 1، ماده رحم)

در جای دیگر می فرماید: به خدا پناه می بریم از گناها نی که مایه تسریع نابودی است، مرگ ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین، خالی می سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر وترک احسان و نیکی (به آنان) است. (اصول کافی، ج 2، ص 448)

حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: صله ارحام عمل را پاک و پرثواب ترمی کند و اموال را می افزاید و دفع بلا می کند و حساب را آسان می کند. (اصول کافی جلد 4 ،ص 447)

منابع:
سایت اندیشه قم
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی

 

 

 
 
در چند مقاله به تفصیل آیات قرآن را بررسی کردیم تا نظر قرآن را در موضوع جبر و اختیار بفهمیم و دیگر شکی در این زمینه باقی نمی ماند که انسان بعضی از کارهایش را به دست خود و با اختیار خود انجام می دهد. از طرفی برای کسی سستی و وهنی هم در کار نباشد که ما کاره ای نیستیم و هر چه خدا می خواهد همان خواهد شد یا اینکه ما مجبوریم. جبر داخلی و خارجی فرق نمی کند.
 

 
استغفار پیامبران

آخرین دسته از آیات ، آیاتی است که دلالت بر استغفار پیامبران دارد. اگر اختیار نبود دیگر به خاطر ترک اولی معنا نداشت کسی استغفار بکند. ما هرگز استغفار نمی کنیم که چرا رنگ من سفید شده یا رنگ من سیاه شده؟ هرگز کسی به خاطراینکه مرد شده یا زن شده استغفار نمی کند. استغفار جایی معنا دارد که اختیار باشد.
آیات فراوانی داریم که در این آیات پیامبران به خاطر ترک اولی هایی که انجام شده یا احتمال انجام شدنش بوده طلب مغفرت کردند از جمله می فرماید:

"ربنا ظلمنا أنفسنا ، از قول حضرت آدم و حوا می فرماید که گفتند پروردگارا ما بر خودمان ستم کردیم پس ما را ببخش.

" سبحانک إنی کنت من الظلمین (88 / انبیا )، از قول حضرت یونس که فرمود پروردگارا تو منزهی به درستی که من از ستمکاران بودم ".

یا از قول حضرت موسی می فرماید: " رب إنی ظلمت نفسی ، پروردگارا من بر خودم ستم کردم ".

" رب إنی أعوذبک أن أسئلک ما لیس لی به علم (هود / 47 )، حضرت نوح (علیه السلام) می فرماید پروردگارا من به تو پناه می برم از اینکه آنچه بدان علم ندارم از تو بخواهم ".

قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند. نه اینکه اینها تأثیر ندارند اما از انسان سلب اختیار نمی کنند. اینها هر کدام تأثیراتی بر محدود کردن اختیار انسان دارند و اختیار را محدود می کنند اما سلب نمی کنند و انسان را مسلوب الاختیار نمی کنند

 جریان این بود که وقتی که حضرت نوح (علیه السلام) دید پسرش غرق شد گفت: خدایا تو به من قول داده بودی که اهل من محفوظ بمانند و غرق نشوند و این پسر هم از اهل من بود. خداوند فرمود: نه او از اهل تو نبود. اهل تو کسی است که ایمان داشته باشد. اهلیت به زاد و ولد نیست بلکه به ایمان است. سپس حضرت نوح (علیه السلام) بلافاصله اظهار عذرخواهی کرد و گفت: خدایا من را ببخش که چنین تقاضایی کردم.

این آیات دلیل براین است که حضرت نوح (علیه السلام) می توانست چنین تقاضایی را از خدا نکند ولی اگر کرده تقاضای او حرام نبود.

این آیات دلیل بر این است که اینها اختیار داشتند می توانستند این کارها را نکنند. حضرت موسی(علیه السلام) می توانست آن ساعت وارد شهر نشود و آن اتفاقها نیفتد، حالا که وارد شده و آن اتفاق ها رخ داد می گوید: خدایا من اشتباه کردم آن زمان، زمان ورود من به شهر نبود.

حضرت آدم (علیه السلام) می توانست آن ترک اولی را نکند حالا که کرده می گوید خدایا من را ببخش.

حضرت یونس (علیه السلام) می توانست یک مقدار بیشتر تحمل کند و کمی دیرتر قوم خود را رها بکند بعد از رفتن حضرت یونس (علیه السلام) توبه کردند و خدا هم توبه آنها را قبول کرد.

قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند

قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند. نه اینکه اینها تأثیر ندارند اما از انسان سلب اختیار نمی کنند. اینها هر کدام تأثیراتی بر محدود کردن اختیار انسان دارند و اختیار را محدود می کنند اما سلب نمی کنند و انسان را مسلوب الاختیار نمی کنند که اگر چنین کردند دیگر مسئولیتی نیست.

اگر این عوامل، عوامل درونی، بیرونی، طبیعی، ماوراء طبیعی ، اقتصاد ،غریزه یا هر عامل دیگری کاملاً اراده انسان را سلب کرد دیگر مسئولیتی وجود ندارد. عذاب و ثوابی هم ندارد. اما آیا این عوامل به چنین حدی از تاثیر می رسند ؟

غالبا چنین نیست اکثر قریب به اتفاق انسان ها به این حد تحت فشار این عوامل قرار نمی گیرند. ولی به همان اندازه که محدود می شود به همان اندازه هم سوالی نخواهد بود و مسئولیت کمتر می شود. ولی اینکه سلب اختیار کامل بشود تقریباً قریب به محال است.

به هر حال یک بخشی برای اختیار انسان باقی می ماند. به عبارت دقیق تر جزء اخیر علت تامه در افعال اختیاری انسان باز اختیار و اراده انسان است ولو اینکه یک درصد باشد یا یک در هزار باشد. گاهی ممکن است که نود درصد باشد. نود درصد به اختیار انسان مربوط می شود. ده درصد به عواملی که گفتیم مربوط است. گاهی ممکن است این عوامل آنقدر قوی بشود که اختیار انسان را به یک درصد تقلیل بدهد. ولی به هر حال حرف آخر را اختیار انسان می زند.

خلاصه

استغفار پیامبران به خاطر ترک اولی نشانه وجود اختیار است. برخی عوامل اگر چه بر اختیار تاثیر می گذارند اما ازانسان بطور کامل سلب اختیار نمی کنند.

منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف

 
 

 
استفاده از صلیب مسیحیان و نماد فْـرَوَهْـر (fravahr) یا همان نماد فر کیانی و استفاده از نمادهای شیطان پرستی و انواع بت ها یا نمادهای بوداییان حرام و مصداق ترویج کفر و باطل هست، خرید و فروش آنها نیز جایز نیست و باید شکسته شوند.

مطابق نظر آیت الله ای

استفتاء اختصاصی سایت هدانا از دفتر مقام معظم رهبری

سوال: خرید و به گردن انداختن صلیب و نماد فروهر چه حکمی دارد؟

اگر کسی با این نمادها نمازبخواند آیا نماز باطل است؟

پاسخ:اگر از طلا نباشد، نماز صحیح است ولی استفاده از زیورآلاتی که استعمال آن تقلید از فرهنگ تهاجمی دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست.

منبع: استفتاء اختصاصی سایت هدانا از دفتر مقام معظم رهبری.

طبق نظر آیت الله مکارم شیرازی

نگهداری صلیب [اهل کتاب ]

پرسش : نگهداری صلیب و نمادهای دیگر هم حرام است؟

پاسخ : نگهداری جایز نیست.

نماز خواندن با گردنبند صلیب یا لباس منقش به تصویر صلیب

پرسش : نگهداری صلیب و نماز خواندن با صلیب یا لباسی که آرم صلیب روی آن حک شده است چه حکمی دارد؟

پاسخ : نگهداری صلیب جایز نیست و نماز خواندن با صلیب یا با لباسی که آرم صلیب دارد اشکال دارد.

به گردن بودن گردنبند فروهر در حال نماز

پرسش : استفاده از گردنبندهای فروهر و نمازخواندن با آن چه حکمی دارد؟

پاسخ : نماد فروهر در نماز و غیر آن، فقط یک علامت تاریخی نیست بلکه به عنوان نشانه غیر اسلامی است و احتیاط اجتناب از آن است و نیز نمازخواندن با آن اشکال دارد.

نماز خواندن با لباسی که آرم صلیب دارد.

پرسش : آیا کسی میتواند با لباسی که آرم صلیب روی آن حک شده است نماز بخواند؟

پاسخ : نماز خواندن با آن لباس اشکال دارد.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

مطابق نظر آیت الله سیستانی

مسأله ۲۰۶۳ ـ معاملات حرام بسیار است، از آن جمله این موارد است: … چهارم: معامله با آلات حرام یعنی چیزهایی که به هیئتی ساخته شده است که معمولاً برای استفاده حرام بکار میآید و ارزش آن به سبب استفاده حرام است مانند بت و صلیب و وسایل قمار و آلات لهو حرام.

منبع: سایت هدانا برگرفته از رساله آیت الله العظمی سیستانی.

آیت الله صافی گلپایگانیآیت الله صافی گلپایگانی

334. خرید و فروش و به گردن انداختن صلیب چه صورت دارد؟

معامله صلیب و به گردن آویختن آن حرام است.

 منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

آیت الله نوری همدانیآیت الله نوری همدانی

س 1094 : گردن بند طلا برای مردها و نیز صلیب و نگهداری آن چه صورت دارد ؟

ج : جائز نیست

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی نوری همدانی

حضرت آیت الله بهجت

بُت و صلیب و آلات لهو شکستن آنها واجب است.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی  بهجت.

منبع : هدانا

 

 

انسان‌های موفق چه تفاوت‌هایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسان‌ها بیش از دیگران نهادینه شده‌ است؟
 
انسان‌های موفق چه تفاوت‌هایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسان‌ها بیش از دیگران نهادینه شده‌ است؟ اگر این‌ طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟
 
اکنون این امکان برایتان فراهم شده‌ است که مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری انسان‌های موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگی‌ها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست‌ به‌ کار شوید.

فرمول به‌ خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های رفتاریِ معینی دارند.

هر یک از ما تعریف منحصر به‌ فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله‌ اول با پول و ثروت تخمین زده می‌شود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقت‌شان را آن گونه که می‌خواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های به‌ خصوصی مشاهده شده‌ است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت‌ متفاوتی داشتند. با این حال همه‌ آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیت‌شان شده بود.

انسان‌های موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش برده‌اند و این ویژگی به آنها کمک کرده‌ است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده می‌کنید.
 

 
۱. به رقابت نیاز دارند

تا کنون فرد موفقی را ندیده‌ام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوت‌اند اما هدف همواره بُرد است. انسان‌های موفق تشنه‌ کشف راه‌های خلاقانه‌ای هستند که آنها را در رقابت بالا می‌کشد و از این که با سرخوردگی نظاره‌گر باختن‌شان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه می‌گیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابت‌طلبی شما را ترغیب می‌کند بیشتر از دیگر رقبای‌تان برای رسیدن به رویاهای‌تان کار کنید و راه‌های رسیدن به موفقیت را برای‌تان هموار می‌کند.

۲. گذشته را رها می‌کنند

ویژگی اول یک نتیجه‌ مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباه‌تان از سرعت پیشرفت‌تان می‌کاهد. انسان‌های موفق در گذشته‌های‌شان متوقف نمی‌شوند. آنها درس‌های لازم‌ را از گذشته فرا می‌گیرند و با سرعت به سوی چالش‌های بزرگ‌تر حرکت می‌کنند.

۳. برای پیشرفت انگیزه دارند

انسان‌های موفق همواره تلاش می‌کنند خود را اصلاح کنند. آنها سخت‌گیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچ‌گاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش می‌کنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.

۴. به جزئیات زیاد توجه می‌کنند

این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسان‌های موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام می‌دهند به جزئیاتِ آن نیز توجه می‌کنند.

۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه می‌دارند

انسان‌های موفق یادگارهای موفقیت‌های‌شان را نگه می‌دارند. نه وما برای نمایش دادن‌شان (گر چه بسیاری این کار را می‌کنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکن‌ها کافی است.

۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک می‌کنند

یکی از رایج‌ترین ویژگی‌های انسان‌های موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیت‌ها بر پایه‌ ارتباطات انسانی بنا شده‌اند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.

۷. به خودشان جایزه می‌دهند

وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی می‌کنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای ساده‌ای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیت‌های بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح می‌دانید، مقصود این است که از فرسودگی‌تان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام می‌دهید.

۸. قدرشناس هستند

تعدادی از مصاحبه‌هایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشته‌ام به خاطر دارم. آدم‌هایی بی‌اندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناس‌‌ترین آدم‌هایی بودند که تاکنون دیده‌ام. به خوبی می‌دانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونی‌شان قرار دارند و از این که احساس‌شان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمی‌کشیدند.

۹. در مواقع بحرانی متزل نمی‌شوند

یکی از مهم‌ترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسان‌های موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدف‌شان را گم نمی‌کنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیان‌شان تبدیل می‌شوند.

۱۰. تلاش می‌کنند اعتبارشان را افزایش دهند

اگر قابل‌ اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برای‌تان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسان‌های موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان می‌کنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع‌ خود را تغییر نمی‌دهند.

۱۱. مسئولیت‌پذیر هستند

حتی درخشان‌ترین موفقیت‌ها هم گاهی ناگریز دچار لغزش می‌شوند. پذیرفتن اشتباه خصیصه‌ای است که نه‌ تنها اعتماد مردم را جلب می‌کند که به آنان نشان می‌دهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.

۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر می‌شوند

حتی خشک‌ترین و مغرورترین مدیر‌عامل‌ها هم به مشتریان‌شان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر می‌شوند. آنها خوب می‌دانند جایگاه کنونی‌شان را مدیون مشتریان‌شان هستند.

۱۳. به توجهی‌ که از سوی دیگران دریافت می‌کنند اهمیت نمی‌دهند

انسان‌های موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیت‌شان، جوک‌های‌شان خنده‌دارتر می‌شود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده می‌شود اما به این گونه مسائل توجه نمی‌کنند. انسان‌های موفق می‌دانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت‌ به آنها دارند باعث نمی‌شود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.

۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند

هر گاه به درجه‌ای از موفقیت دست‌ یابید، یکی از بهترین پاداش‌هایی که نصیب‌تان می‌شود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسان‌های موفق می‌دانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به‌ نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام می‌دهند، دوستانی وفادار به دست می‌آورند و اثرات کمک‌های‌شان بارها و بارها در زندگی‌شان منعکس می‌شود.

۱۵. اجازه نمی‌دهند با شکست‌های‌شان شناخته شوند

هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه‌ مثبتِ تلاش‌هایی است که شامل شکست‌ها، تجربیات و آموخته‌های فراوان است. به گفته‌ دانشمندان، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم مدت‌ها پیش با غلبه‌ ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده‌ است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره‌ دیگر. ویرانی‌های بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست می‌ترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری می‌کنید. با ترس‌تان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش می‌رود.

منبع :خبرگزاری ایسنا

چه بد بینی خود را درمان کنیم ؟

برای مداوای این اخلاق بد که گاه در جان آدمی ریشه می دواند لازم است به نکات زیر دفت شود :

1-    ذهن و ضمیر ما همچون ظرفی بزرگ و بهتر بگوییم مثل کامپیوتری پیچیده، اطلاعات، تجربیات و اخبار را در خود جای داده، آن ها را پردازش نموده و دستورات لازم را صادر می کند. آدم بدبین به دلیل دیدن و شنیدن مکرر و مداوم بدی ها و شکست و ناکافی های فراوان، اطلاعاتی منفی و سیاه از محیط در مخزن ذهن خود بایگانی نموده و تحت تأثیر آن ها به مرور به تجربه و تحلیل ورودی ها می پردازد. اگر چه انسان می‌تواند بر خلاف اطلاعات عمل کند و با اراده و اعتقاد خویش در برابر تمامی تحمیلات و تلقینات و تعلیمات بایستد، امّا این گروه جزو اقلیت بسیار ناچیز قرار می گیرند. اکثریت مطلق افراد بشر بر اساس فرایند تعلیم و تربیت عمل نموده و تحت تأثیر وراثت و داده های محیطی، رویکرد و عملکردشان همآهنگ با این دو عنصر هم تربیتی می شود.

بنابراین برای معالجه و درمان ریشه ای سوءظن و بدبینی می بایست ورودی های ذهن و ضمیر خود را کنترل کنید چشم و گوش و دهان سه شاهراه مهم ورودی های ذهن ما می باشند، لذا مراقب دیدنی ها و شنیدنی ها و خوردنی ها باشید و سلامت آن ها را تضمین کنید، تا داشته ها و وردی های سالم  ذهن، موجب نظر و خروجی های سالم آن شود. فراموش نکنید، نگاه و عمل مثبت محصول نظر و اندیشه مثبت می باشد.

احترام به شخصی که نسبت به او بدبین هستید و نیز دعا برای توفیقات روزافزون او و عدم خوشنودی از عمل زشت دیگران از پیش نیازهای اصلی ریشه کن نمودن بدبینی و سوء ظن می باشد

 

2-عوارض و آسیب های تلخ و گزنده نگاه منفی و بدبینی را برای خود تداعی کنید و گاهی بنویسید این اقدام، هر چند ساده و به ظاهر کوچک، اثر بسیار مهمی را در کنترل بدبینی خواهد داشت همان طور که میزان شناخت مادر زمینه عدم رعایت بهداشت جسمی موجب حساسیت و دقت بیشتر ما در رعایت ضوابط بهداشتی خواهد شد، آگاهی از آثار آزار دهنده بدبینی (از جمله از دست دادن آرامش و نشاط روحی، انزوا و گوشه گیری و کناره گیری اطرافیان از معاشرت با فرد بدبین، افسردگی و کسالت، دیگری با اعضای خانواده، بیکاری، فقر و اعتیاد) نیز ما را از فرو غلتیدن در گ

رداب بدبینی و سوء ظن باز خواهد داشت.

3-فاصله گرفتن از افراد بدبین و سیاه اندیش و نق زن از پیش شرط های مهم مهار و درمان بدبینی است. چرا که آدمی بر کیش و روش معاشران خود زندگی می کند بهتر است هم نشینان ما از نظر عقلی و ایمانی و علمی برتر از ما باشند تا بر دانش و نشاط فکری ما بیفزایند.

4-مطالعه کتب دینی، عرفانی، اخلاقی و روانشناسی کاربردی، تأثیر فوق العاده ای در ذهن و زندگی زیبای علمی و اخلاقی داشته و همچون چراغی راه را بر ما روشن و بدی ها و بدبینی ها (که اغلب ریشه در جهل و نادانی دارد) را از میان بر خواهد داشت.

5-بعد از مطالعه و م معاشرت با خوبان، مصمم و قاطع بر اساس آن چه از این طریق به دست می آورید عمل کنید. این امر موجب خروج از بلاتکلیفی، تأثیرپذیری های کاذب ذهن بینی و بدبینی خواهد شد.

6-انسان مومن و معتقد طهارت و پاکی و خوبی را اصل و عدم پاکی را فرع می داند. ما بر اساس آموزنده های دینی حق نداریم در برخورد با افراد آنان را ناسالم و ناصالح بدانیم. در رساله عملیه هم مراجعه تقلید آمده است: حق ندارید آب جوی شهر و یا فرش و لباس آدم حتی بی نماز را نجس بدانید. اصل در برخورد با اشیاء و کالاها بر طهارت و پاکی است مگر عکس آن ثابت شود.

بنابر این آموزه مهم، در تعاملات اجتماعی به خصوص در ارتباط با دوستان و آشنایان و اعضای خانواده باید تابع اصالت پاکی و طهارت و سلامت باشیم.

مطالعه کتب دینی، عرفانی، اخلاقی و روانشناسی کاربردی، تأثیر فوق العاده ای در ذهن و زندگی زیبای علمی و اخلاقی داشته و همچون چراغی راه را بر ما روشن و بدی ها و بدبینی ها (که اغلب ریشه در جهل و نادانی دارد) را از میان بر خواهد داشت

 

7-مسائل، حوادث و برداشت های گذشته خود را مرور کنید تا به این واقعیت برسید که چه میزان از برداشت ها و تحلیل‌های ذهنی منفی شما با واقعیت منطبق بوده است. آنچه مسلم است بر اساس اصل عبرت گرفتن از گذشته خود، میزان بدبینی و سوء ظن شما به شدت کاهش خواهد یافت.

8-بر اساس، این روایت از امام علی (علیه السلام) عمل کنید که فرمود: «برای تربیت خود همین کافی است که از آن چه در دیگران می بینید و نمی پسندید دوری کنید».

بنابراین اصل مهم دینی و روانشناختی، آیا تمایل دارید که دیگران شما را فردی غیر قابل اعتماد و ناسالم بدانند؟ آیا مایلید اطرافیان و معاشران شما هم نسبت به شما نگاهی منفی داشته باشند؟

فراموش نکنید که بدبینی عامل گناهان زیادی از جمله خیانت، غیبت، تهمت، تحقیر دیگران قطع رحم، اختلافات و منش های خانوادگی و فامیلی، قتل و . خواهد شد. لذا اگر نمی خواهید مرتکب گناهان مذکور شده و یا دیگران علیه شما وارد سخن و عمل شوند [به خاطر منافع دینوی هم شده] بدبینی و سوء ظن را ترک کنید.

9-- احترام به شخصی که نسبت به او بدبین هستید و نیز دعا برای توفیقات روزافزون او و عدم خوشنودی از عمل زشت دیگران از پیش نیازهای اصلی ریشه کن نمودن بدبینی و سوء ظن می باشد.

10-در پایان تمرین برای تحقق محورهای فوق الذکر، و عهد بستن با خود که موازین زیربط را عمل کنید، اصلی ترین عنصر در علاج بیماری بدبینی است.

برگرفته از : سایت تبیان – احمد رزاقی


شهیدان شاهدبه ترتیب ازراست مفقودالاثر فرهاد(محمدرضا)قلی (مهدی)ومعصوم معصومیان

(1650)

 

  • نام : فرهاد(محمدرضا) معصومیان
  • فرزند : مرادعلی
  • متولد : 1339/03/02 در مهدیشهر
  • تحصیلات : زیر دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: سپاه مهدیشهر-تیپ حضرت معصومه-گردان موس ابن جعفر/ع
  • مدت حضور : 7 ماه و 25 روز
  • مسئولیت : جانشین گروهان
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1361/11/21
  • محل شهادت : منطقه فکه
  • عملیات : والفجر مقدماتی
  • محل دفن : جاویدالاثر

 

===========================

  • نام : معصوم معصومیان
  • فرزند : علی
  • متولد : 1342/03/25 در مهدیشهر
  • تحصیلات : دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: سپاه مهدیشهر-تیپ12-گردان علی بن ابیطالب (ع)
  • مدت حضور : 34ماه و19روز
  • مسئولیت : فرمانده گروهان
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1366/12/26
  • محل شهادت : ماووت عراق ارتفاعات گوجار
  • عملیات : بیت المقدس3
  • محل دفن : مهدیشهرگار شهدا
  • =================================
  • نام : قلی (مهدی) معصومیان
  • فرزند : حسین
  • متولد : 1341/12/28 در مهدیشهر
  • تحصیلات : دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: سپاه مهدیشهر-لشکر17-گردان موسی بن جعفر (ع)
  • مدت حضور : 4 ماه
  • مسئولیت : پیک گردان
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1362/05/17
  • محل شهادت : مهران
  • عملیات : والفجر3
  • محل دفن : مهدیشهرگار شهدا

 

 

     
     
     

آرزوی شهادت داشت در گفتگو هایش با خانواده و دوستان عشق به شهادت شنیده می شد در نامه ای نوشت : « دوست دارم همیشه اگر عیب و نقصی در من وجود دارد برایم بازگو کنید. اگر شهادت نصیبتان گردید سلام مرا به تمام شهدا بخصوص دوستان عزیز شهیدم علی بختیاری ، علی سراج ، ولی الله پارسا ، حسن همتی ، محمدعلی کسائی نژاد برسانید و بگوئید که مرا تنها نگذارند.»

شهید سهراب ذوالفقاری در سال 1366  در عملیات نصر 8 از نـاحـیـه‌ گلو مورد اصابت‌ تیر مستقیم‌ دشمن‌ قرار گرفت‌ و میهمان‌ علی‌ اصغر(ع‌) شد.

(به‌ نقل ازیکی از دوستان شهید )

خدمت سربازی اش تازه تمام شده بود ولی عشق به خدمت برای اسلام و حفظ نظام هنوز در فکرش بود که تصمیم گرفت به جبهه برود ؛ همیشه می گفت : دوست دارم به جبهه بروم و با عراقی ها بجنگم . ما به او می گفتیم اگر به جبهه بروی شهید خواهی شد و او که به مولایش امام حسین علیه السلام اقتدا نموده بود و رضا به رضای الهی بود ؛ جواب می داد هر چه خدا قسمت کند آن اتفاق می افتد.

قسمت شد شهید « سهراب‌ ذوالـفـقـاری » در سال 1366 در عملیات‌ نصر 8  از نـاحـیـه‌ گلو مورد اصابت‌ تیر مستقیم‌ دشمن‌ قرار گیرد و میهمان‌ بر سر سفره امام حسین (ع‌) شود.

(به‌ نقل‌ از عباسعلی پور عباسیان )

 

نام : سهراب

نام خانوادگی : ذوالفقاری

نام پدر: علی

شغل : کارگر

تاریخ تولد : 29/10/1340

سن : 26  سال

محل شهادت :  ماووت

تاریخ شهادت : 29/8/1366

عملیات نصر8

 

 

 

 

 


ثواب بی حد و اندازه ی دعای مخصوص شب جمعه! علامه مجلسی فرمودند :شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم:   بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها,اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ  بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم،که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که: ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم. قصص العلماء، ص 80


تاحالا براتون سوال شده چرا در مراسم‌های عرفانی و یا تولد‌ها شمع روشن می‌کنن ؟  گفته شده عالم خلقت اگه تجزیه بشود به 4عنصر می‌رسیم: آب، باد، خاک، آتش !اگر موقع دعا کردن جایی باشیم که این 4عنصر وجود داشته باشد استجابت دعا اتفاق می‌افتد ! شمع همه این 4 عنصر را یک جا با هم داردموم شمع: خاک شعله شمع: آتشدود شعله: بادموم ذوب شده: آب 


دختری بهایی میخواهدباپسرمسلمان ازدواج کندودینش راعوض کند.حکمش چیست؟

 
متن سوال: 
سلام.با دختری اشنا شدم. بهایی می باشد. میگه بخاطر اینکه بتونه با من باشه و ازدواج کنیم حاضره دینش رو عوض کنه و شیعه بشه. میخاستم بدونم حکم این ارتباط و وصلت چیه.ممنون

سلام علیکم
در فرضی که واقعا مسلمان و شیعه شود ازدواج با رعایت مسائل و شرائط شرعی اش اشکال ندارد. (1)
تذکر
سوای بحث شرعی مساله که جوابش برای شما بیان شد چنین ازدواجی معلوم نیست به صلاح شما باشد و حتما باید به امور مشاوره ای و جوانب این چنین روابطی دقت کنید،‌ صرف دوست داشتن خوشبختی نمی آورد و خیلی امور دیگر هم در خوشبختی دخیلند پس قبل از هر اقدامی مشاوره بروید.
در این زمینه می توانید از مشاورین متخصص این سامانه نیز استفاده کنید.
تلفن 096400
یا سایت eporsesh.com

منبع
1. مسأله ی 2397 رساله ی محشا



☝️ پاسخ رهبر انقلاب به کسانی که کلمه مستضعفین را بد معنا می‌کنند

️ رهبر انقلاب: #مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیب‌پذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیب‌پذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین؛ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه‌ی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است،‌ بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است. ۹۸/۹/۶


جوانی 29 ساله هستم که هیچ ذوقی برای زندگی کردن ندارم و تقریبا اعتماد به نفسم را هم از دست داده ام و تحصیلات مد نظرم را هم نتوانستم کسب کنم و به تبع آن شغل دلخواهم را هم نمی توانم پیدا کنم و کاملا نا امید شده ام و آینده ام را در خطر می بینم. لطفا راهنمایی ام کنید که چطوری می توانم خودم را از این حالتی که هستم نجات دهم؟
 


 

با این سن و سال کم جایی برای این همه نا امیدی نیست. فراز و فرود در همه زندگی ها زیاد است اما دلیل بر ناامیدی و دلسردی نباید باشد. همه این سردرگمی ها، بن بست ها، ناامیدی ها، خستگی های روحی و بالاخره افسردگی ها، ناشی از همین منفی بافی هایی است که شاید از دوران نوجوانی، به صورت ناخودآگاه، به دام آن گرفتار شده اید!

 به هر حال، برای رفع این دسته از مشکلات راه حلهایی ارائه می شود که امیدوارم ضمن به کارگیری آنها به صورت جدی، شاهد سلامتی و بهبود شما از بی حوصلگی و کسالت شویم:

 -  اجتناب از تنهایی؛ بکوشید به جز مواقعی که ضرورت دارد، در تنهایی قرار نگیرید.

 -  با افکار منفی خود مقابله کنید؛ یعنی هر وقت افکار آزار دهنده به شما هجوم آوردند، به هر صورت ممکن، خود را از چنبره آنها نجات دهید؛ برای مثال، خود را به کاری مانند مطالعه یا هر کار دیگری که امکان انجام آن برای شما هست، مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفی باشد.

 -  به جنبه های مثبت خود فکر کنید و بکوشید آنها را در برگه ای به صورت فهرست وار بنویسید.
با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، متدین و در عین حال مثبت نگر، معاشرت کنید و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می شوید از زندگی شکایت می کنند، دوری گزینید.

 -  به جای این که به کمبودها، عیب ها و ناکامی های خود بیندیشید، به موفقیت ها و آن امکاناتی که در زندگی از آن بهرمند هستید، فکر کنید. به عبارت دیگر، امکانات و شرایط زندگی ما مانند یک لیوانی است که بخشی از آن پُر است و بخشی خالی؛ به آن بخش پُر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه نیمه خالی را نخورید. فرصت های زندگی را مغتنم بشمرید و از آن چه در آینده پیش خواهد آمد، نگران نباشید.

 -  با افراد شاداب، فعال، اجتماعی، متدین و در عین حال مثبت نگر، معاشرت کنید و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می شوید از زندگی شکایت می کنند، دوری گزینید.

 -  ورزش را جزء ضروری ترین فعالیت های خود قرار داده، روزی حداقل نیم تا یک ساعت ورزش کنید.

- از بی کاری و بی برنامگی بپرهیزید و همه اوقات خود را به صورت منطقی پر کنید.

 -  برای برنامه ریزی اوقات شبانه روزی، حتماً با یک مشاور گفت و گو کنید یا از دوستان موفق خود کمک بگیرید.

 - به تغذیه خود - به ویژه صبحانه - اهمیت بدهید و هیچ گاه بدون خوردن صبحانه، مشغول تحصیل یا مطالعه نشوید.

 -  هر وقت احساس دل تنگی می کنید، حدود ده دقیقه دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان، شنا کنید.

 -  به مسائل معنوی - به ویژه نماز اول وقت - اهمیت فوق العاده بدهید.


حرفه ایزن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد.زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید، ماشین را روشن کرد و به نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد. وقتی از داروخانه بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله ای که داشته کلید را داخل ماشین جا گذاشته است.زن پریشان با تلفن همراهش با خانه تماس گرفت. پرستار به او گفت که حال دخترش هر لحظه بدتر می شود. او جریان کلید اتومبیل را برای پرستار گفت. پرستار به او گفت که سعی کند با سنجاق سر در اتومبیل را باز کند. زن سریع سنجاق سرش را باز کرد، نگاهی به در انداخت و با ناراحتی گفت: ولی من که بلد نیستم از این استفاده کنم.هوا داشت تاریک می شد و باران شدت گرفته بود. زن با وجود نا امیدی زانو زد و گفت: خدایا کمکم کن. در همین لحظه مردی ژولیده با لباس های کهنه به سویش آمد. زن یک لحظه با دیدن قیافه مرد ترسید و با خودش گفت: خدای بزرگ، من از تو کمک خواستم آن وقت این مرد .زبان زن از ترس بند آمده بود، مرد به او نزدیک شد و گفت: خانم، مشکلی پیش آمده؟زن جواب داد: بله، دخترم خیلی مریض است و من باید هرچه سریع تر به خانه برسم ولی کلید را داخل ماشین جا گذاشته ام و نمی توانم درش را باز کنم.مرد از او پرسید که آیا سنجاق سر همراه دارد؟ و زن فورا سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانیه در اتومبیل را باز کرد. زن بار دیگر زانو زد و با صدای بلند گفت: خدایا متشکرم.سپس رو به مرد کرد و گفت: آقا متشکرم، شما مرد شریفی هستید.مرد سرش را برگرداند و گفت: نه خانم، من مرد شریفی نیستم. من یک اتومبیل بودم و همین امروز از زندان آزاد شده ام.خدا برای کمک به زن یک فرستاده بود، آن هم یک حرفه ای. زن آدرس شرکتش را به مرد داد و از او خواست که فردای آن روز حتما به دیدنش برود.فردای آن روز وقتی مرد ژولیده وارد دفتر رئیس شرکت شد، فکرش را هم نمی کرد که روزی به عنوان راننده مخصوص در آن شرکت بزرگ استخدام شود.


آیت الله کشمیری می‌فرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود

این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که  اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک

آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س)

به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن

به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشهالله  اکبر


 
 

حضرت آیت الله ‌ای در پیامی به بیست و هشتمین اجلاس سراسری نماز اعلام کردند؛ با نماز، امن و سلامت روانی و نشاط را نصیب جامعه سازیم.

 

به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری،حضرت آیت الله ‌ای در پیامی به بیست و هشتمین اجلاس سراسری نماز با اشاره به اینکه نماز از جمله‌ی بزرگترین و جذاب‌ترین نعمت‌های شگفتی‌ساز است که انسان را در برابر این پدیده‌ی الهی خیره و مبهوت می‌کند، خاطرنشان کردند: خداوند این نعمت را به ما هدیه فرمود که با آن جان خود را پالایش کنیم و ارتباطات بشری را برخوردار از معنویت کرده و امن و سلامت روانی و رهایی از چالش‌های ستیزگرانه و بهجت و نشاط را نصیب جامعه سازیم.

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این اجلاس که صبح امروز (پنجشنبه) در شهر گرگان برگزار شد و نماینده، ولی فقیه در استان گلستان، آن را قرائت کرد به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وصلّی االه علی محمّد و آله الطیبین
در میان نعمت‌های بزرگ الهی که هیچ کس قادر بر شمارش آن‌ها نیست، برخی برجستگی‌های نمایانی دارند که اهل تأمل را به شگفتی میرساند، و از جمله‌ی جذابترین این نعمِ شگفتی‌ساز، نماز است. ترکیب اذکار نماز، ترکیب حرکات نماز، ترتیب اوقات نماز‌های واجب و مستحب، تأکید بر تمرکز و حضور قلب در آن، تأکید بر مسجدی کردن آن، تأکید بر جمعی کردن آن، اام پاکیزگی در آن، هم در تن و پوشش با دور کردن نجاست، و هم در دل و روح با غسل و وضو، اام به روی آوردن آن از هر نقطه‌ی جهان به یک کانون مرکزی- کعبه‌ی شریف- و بسی نکات و نقاط ظریف و دقیق و پرمضمون در این فریضه‌ی ممتاز و یکتا، آدمی را در برابر این پدیده‌ی الهی خیره و مبهوت میکند. خداوند این نعمت بزرگ را به ما هدیه فرموده است. با آن میتوانیم جان خود را پالایش کنیم، میتوانیم خود را از گناهان دور کنیم، میتوانیم ارتباطات بشری را در جامعه‌ی خود، برخوردار از معنویت کنیم و بدین وسیله، امن و سلامت روانی و رهائی از چالش‌های ستیزگرانه، و بهجت و نشاط را نصیب آن سازیم. این هدیه به صورت فریضه و تکلیف درآمده است تا دست‌کم، جامعه از حداقل‌های آن محروم نماند، هدیه‌ئی با این وزن عظیم و متقابلاً با کمترین هزینه‌ی مالی و وقت حقیقتاً درخور سپاس پایان‌ناپذیر ما است.
حضار محترم! ما هم در ادای این شکر واجب، قاصر یا مقصریم. کار‌های زیادی باید بشود که امیدوارم عالم مجاهد جناب حجة‌الاسلام قرائتی ما همه را به آن متذکر گردند.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی ‌ای
۲۰ آذر ماه ۱۳۹۸


شهید بختیاری در وصیت‌‌نامه خود آورده است: اسم من علی است باید مثل علی (ع) عبادت کنم، مثل علی بجنگم و من هم خداجو هستم و به سوی خدا می‌روم.
 
کد خبر: ۲۶۵۲۲۱
وصیت‌نامه شهید علی بختیاری/ هم نام علی (ع) هستم و باید همانند او عمل کنم
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علی بختیاری» سوم تیر 1342 در مهدیشهر چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 26 دی 1365 طی عملیات کربلای 5 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با درود بر نایب برحقش امام خمینی و با درود بر تمامی شهدای اسلام، امروز پس از چهارده قرن احکام خدا بر روی زمین جاری می‌شود و این احکامی که پیامبر عظیم الشان (ص) آن همه برای آن زحمت کشید و فرق علی (ع) به خاطر آن شکافته شد و جگر امام حسن (ع) به خاطر آن قطعه قطعه شد و خون اباعبدالله (ع) و فرزندان و اصحابش به خاطر آن ریخته شد و اولاد رسول خدا به اسارت رفتند در دست ماست و اگر خدای نکرده زینب کبری به خاطر غفلت ما لطمه‌ای به اسلام وارد آید جبرانش برای ما مشکل است؛ که به قول حضرت امام: «اگر امروز اسلام ضربه‌ای بخورد به این زودی‌ها نخواهد توانست کمر راست کند.» 
 
دوستان گرامی، اگر ما قدر این نعمت وجود امام را ندانیم، کفران نعمت است. در امام ذوب شوید، چنان چه او در اسلام ذوب شد و دنیایی را به تحول و تغییر وا داشت. من برای خودخواهی و یا برای غرور و یا به خاطر انتقام و ستمگری به جبهه نیامده‌ام بلکه هدف از حرکتم اصلاح و اعتلای کلمه حق و لقای توحید است. پدر عزیزم، من واقعاً شرمنده‌ام که شما را با چنین وضعی تنها گذاشتم. من در تمام طول زندگی نتوانستم کوچک‌ترین حق پدری و فرزندی را به شما ادا کنم. پدر و مادر بزرگوارم، من در راه خدا قدم برداشتم و می‌دانم خداوند جای خالی مرا در خانه به طریقی پر می‌کند. پدر و مادر عزیزم، نگویید پسر بزرگ کرده‌ایم و کاره‌ای نشده است.
 
پدر و مادرم، پسرتان در دانشگاه امام حسین (ع) قبول شده است و مشغول درس خواندن است، پدر و مادرم، اسم من علی است. باید مثل علی (ع) عبادت کنم، مثل علی بجنگم و به قول امام امت «ملت ایران الهی شده‌اند.» من هم خداجو هستم و به سوی خدا می‌روم. پدر و مادرم، افتخار کنید بر چنین فرزندی که شما را در پیشگاه خداوند و پیش پیامبر (ص) و امام حسین (ع) و خانواده‌های شهدا آبرومند می‌کند. برادران و خواهران، به یاد خدا باشید، مسجدها را پر کنید، اصلاً به فکر من نباشید.
 
اگر دلتان برای من تنگ شد، بروید سر قبر شهدا گریه کنید و عقده دل را خالی کنید چون که همه‌ی این‌ها برادران ما هستند؛ من با بیشتر این‌ها نشست و برخاست داشتم. برادران عزیزم، سعی کنید نماز را سروقت بخوانید، به یاد خدا باشید تا خدا هم به یاد شما باشد. مادرم، افتخار کن که رزمنده‌ای بزرگ کرده‌ای که در بین رزمندگان اسلام است. برای امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
 
 
1365/2/19

سرباز امام زمان علی بختیاری»

انتهای پیام/ 111

۲۶

عصب شناسان به تازگی دریافته اند که کلمات می توانند تأثیرات مخرب بسیاری را بر روی مغز بر جای گذارند. در نتیجه تحقیقات به عمل آمده، مشخص گشته است که کلماتی با بار معنایی منفی، موادی شیمیایی را در مغز تولید می کنند که در نهایت منجر به بروز استرس می شود.

اما این ماجرا ابعاد خطرناک تری نیز دارد. درست مانند فیلم های ترسناک که پرستار بچه ناگهان متوجه می شود که قاتل از داخل خانه با او تماس گرفته است، کلماتی که در ناخودآگاه ما رد و بدل می شوند، تاثیر مخرب تری را از خود بر جای می گذارند.

اعتماد به نفس هر کس بر پایه گفتگوهایی است که در ذهن او صورت می پذیرد.

یک کارشناس مغز و ارتباط ذهنی، توضیح می دهد که ذهن انسان مدام در حال صحبت کردن با خود و رد و بدل کردن کلمات مختلف است. سمت چپ مغز بسیار خوش بین است و بر روی حل کردن مشکلات و تصمیم گیری تمرکز دارد، اما سمت راست مدام در حال تولید ترس است و به همه چیز شک دارد.

در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه باشید تا با روش هایی که به ما اجازه می دهند کنترل مغز خود را در دست گیریم، بیشتر آشنا شویم.

 

استرس را از خود دور کنید

خبر خوب این است که شما می توانید ذهن خود را تربیت کنید. با حفظ آرامش و مثبت اندیشی، سمت چپ مغز تقویت می شود و پس از مدتی در ناخودآگاه به خوبی وظایف خود را ایفا می کند.

برای حفظ آرامش و Relaxation ، چهار راهکار ساده زیر پیشنهاد می شود:

  • به مدت ۶۰ ثانیه درجا بدوید. این دویدن های کوتاه مدت فشار و استرس را از بدن شما خارج می کنند.
  • چشمانتان را ببندید و گردنتان را ۳۶۰ درجه بچرخوانید. این کار را به مدت یک دقیقه ادامه دهید. (توصیه می کنیم قبل از خواندن ادامه مطلب همین حالا این کار را بکنید تا لذت و تاثیر آن را احساس کنید)
  • حتی اگر خوابتان نمی آید هم ۱۰ بار خمیازه بکشید.
  • بازو و یا دستان خود را به آرامی با نوک انگشتانتان ماساژ دهید.

تمام کارهایی که در بالا به آن ها اشاره کردیم، فعالیت سمت راست مغزتان را کم می کند. در واقع با این روش مغز به جای اینکه درگیر استرس و سایر افکار منفی شود، حواسش به اتفاقاتی معطوف می گردد که در حال رخ دادن برای بدن است.

 

سمت چپ مغز خود را تقویت کنید

پس از اینکه توانستید حس بدبینی را کاهش دهید و آرامش را بر خود حکم فرما کنید، نوبت به تقویت مثبت اندیشی می رسد. در این مرحله شما باید از خود سؤال کنید که با ارزش ترین حسی که درون خود احساس می کنید چیست؟ اولین لغتی که به ذهنتان می رسد را یاد داشت کنید. جواب می تواند واژه ای همچون فروتنی، صلح دوستی و یا مهربانی باشد. اکنون کافی است تا هر روز صبح به مدت یک دقیقه بر روی آن کلمه تمرکز کنید.

علاوه بر این تکنیک، شما احتیاج به زمان هایی دارید تا آرامش خود را حفظ کنید. برای این منظور توصیه می شود که در هر ساعت، سه استراحت ۱۰ ثانیه ای برای خود در نظر بگیرید. این استراحت های کوچک به شما کمک می کنند تا تمرکز خود را بالا برید و کار بهتری را به انجام رسانید.

•••

تمرین دادن ذهن برای مثبت اندیشی بیشتر، درست مانند تقویت عضلات بدن است. اگر هر روز چند دقیقه را به انجام موارد گفته شده در بالا اختصاص دهید، شک نکنید که پس از هشت هفته، فعالیت سمت راست مغز به شدت کاهش پیدا می کند و حس و حال منفی از شما دور می گردد.

با داشتن ذهنی مثبت اندیش، اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می کند و کیفیت زندگی بهبود می یابد. در صورتی که بتوانید کنترل مغز را در دست بگیرید، حتی اطرافیان نیز پس از مدتی از شما انرژی مثبت دریافت خواهند کرد و بدین طریق روابط اجتماعی بهتری نیز برایتان به ارمغان می آید.


ایام چله ه؛

چرا و چطور چله بگیریم؟

در بین مردم سنتی به نام اربعین یا همان چله‌ گرفتن وجود دارد. افراد 40 روز، خود را متعهد به انجام اعمالی خاص می‌کنند. برخی به نیت شفای بیمار، بعضی به نیت خانه‌دار شدن، بی‌فرزندها به نیت بچه‌دار شدن و . و عده‌ای هم جهت رفع خصلت‌های بد اخلاقی چله می‌گیرند.
 
 
بهترین زمان چلّه‌گیری، از اول ذیقعده تا دهم ذیحجه (13 تیر الی 21 مرداد امسال) است. این چله، به چله یا چله موسای کلیم معروف است.
عدد چهل در قرآن و روایات و حتی در ادیان دیگر مورد توجه قرار گرفته است. در قرآن کریم مدت خلوت حضرت موسی(علیه‌السلام) با خداوند را در کوه طور چهل روز ذکر می‌کند: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأ َتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» (اعراف، 142)؛ سی شب با موسی وعده نهادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم تا وعده پروردگارش، چهل شب کامل شد.
در روایات هم در مورد عدد چهل مواردی ذکر شده است: هر کس خود را چهل روز برای خداوند خالص و پاک گرداند، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می‌سازد.(1) یا هر کس قبل از دعا کردن برای خود، چهل مؤمن را دعا نماید، دعای او مستجاب می‌گردد.(2)
 

نگاهی به چله گرفتن حضرت موسی(ع)

قرار بود که تورات به حضرت موسی(ع) نازل شود و باید موسای نبی آمادگی آن را پیدا می‌کرد. پس از طرف خدا دعوت به کوه طور شد که 30 روز با خدا مناجات کند و آماده‌ی دریافت کتاب مقدس تورات شود. وقتی 30 روز به اتمام رسید، خداوند وعده شان را 10 روز دیگر اضافه کرد و حضرت موسی(ع) 40 روز با خدا خلوت و مناجات داشت و تورات به ایشان نازل شد و حضرت به سمت قوم خود بازگشت.

هنگامی که موسی(ع) به وعده‌گاه الهی رفت با قوم خود قرار گذاشته بود غیبت او 30 روز بیشتر طول نکشد، اما هنگامی که خداوند 10 روز بر آن افزود، بنی‌اسرائیل گفتند: موسی(ع) تخلف کرده، و از مسیر خارج شده، پس فریب سامری را خورده و به گوساله‌پرستی روی آوردند. این اضافه شدن 10 روز به فرموده امام باقر(علیه‌السلام) برای امتحان کردن بنی اسراییل بود.
 

اهمیت چله موسای کلیم

علامه طباطبایی ذیل آیه 142 سوره اعراف در تفسیر المیزان آورده است: «برگشت معناى آیه به این است که خداى تعالى موسى(ع) را براى مدت 30 شب به درگاه خود و براى گفتگوى با وى نزدیک ساخته و ده شب دیگر براى اتمام آن گفتگوها بر آن مدت افزوده و در نتیجه میقات پروردگارش 40 شب تمام شده است.»

برخی تصور می‌کنند چله‌ گرفتن یعنی بریدن از مردم و گوشه‌گیری و کنار گذاشتن مسئولیت‌های انسانی و اجتماعی. دوری از اجتماع و گناه نکردن که هنر نیست اگر در اجتماع بودی و مراقب اعمالت بودی ارزش است


این همان ایامی است که حضرت موسی کلیم الله به کوه طور رفت و چهل شب در آنجا به مناجات پرداخت و تورات بر او نازل شد. این ایام به اربعین کلیمی یا مشهور است و بسیاری از اساتید اخلاق به شاگردان خود دستورات ویژه‌ای را برای استفاده کامل از این اربعین می‌دهند.

آیت‌ الله جوادی آملی درباره چله اول ذی‌القعده تا دهم ذی‌الحجه می‌گوید: «از اول ذیقعده تا دهم ذیحجّه که اربعین موسای کلیم است، یک فصل مناسبی است؛ بهار اربعین‌ گرفتن و چله‌نشینی است! وجود مبارک موسای کلیم 40 شبانه روز مهمان خدا بود. فرمود: و واعدنا موسی ثلاثین لیلهً فاتممناها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله. به او وعده دیدار و ملاقات خصوصی دادیم؛ آمد به دیدار ما. اوّل 30 شب بود؛ بعد 10 شب اضافه کردیم، جمعاً شد40 شب. در این ایام آدم مواظب دهانش باشد که غذای بد وارد نشود؛ مواظب زبانش باشد که حرف بد نزند؛ مواظب گوشش باشد که حرف بد نشنود؛ مواظب چشمش باشد که نگاه بد نکند؛ آنوقت سایر کارها خوب است. اینقدر کارهای حلال هست که آدم فرصت نمی‌کند به سراغ کار حرام برود!»
 

چگونه چلّه بگیریم؟

منظور از چله و چله گرفتن، آن است که انسان 40 روز خود را متوجه خداوند کند و مراقب اعمال و رفتار خود باشد تا بدینوسیله روح و جان خود را طراوت بخشد. او در 40 روز از کارهای بیهوده دوری می‌کند و توجه‌اش را به خدا سوق می‌دهد. چله‌نشینی یعنی انسان 40 روز مراقبت و توجه به خدا را داشته باشد و سعی کند گناهان را ترک کند. که البته گاهی هم ذکر یا دعایی انتخاب می‌شود و برای 40 روز بر آن مداومت دارند.

برخی تصور می‌کنند چله‌ گرفتن یعنی بریدن از مردم و گوشه‌گیری و کنار گذاشتن مسئولیت‌های انسانی و اجتماعی. دوری از اجتماع و گناه نکردن که هنر نیست اگر در اجتماع بودی و مراقب اعمالت بودی ارزش است.
 

چند پیشنهاد برای چله گرفتن

1- ترک یک رذیله اخلاقی: ساده‌ترین راه بهره گرفتن از این 40 روز پیش رو، عهد بستن با خدا برای ترک یک عیب یا گناه است. هر کس یک ضعف و عیب خود را شناسایی کرده و برای ترک آن در تمرین 40 روزه همت کند.
برای تبدیل یک صفت بد به صفت خوب 40 روز تلاش کنید و به تدریج سعی کنید نفس خود را از صفات بد خالی کرده و صفات پسندیده را جایگزین آنها کنید. اگر در این چهل روز آن گناه از شما سر زد، ناامید نشوید، بلکه استغفار کرده و به همت خود ادامه دهید، که آرام آرام و با گذشت زمان ترک آن عمل بر شما آسان می‌شود.

این همان ایامی است که حضرت موسی کلیم الله به کوه طور رفت و چهل شب در آنجا به مناجات پرداخت و تورات بر او نازل شد. این ایام به اربعین کلیمی یا مشهور است و بسیاری از اساتید اخلاق به شاگردان خود دستورات ویژه‌ای را برای استفاده کامل از این اربعین می‌دهند


2- زیارت عاشورا: برای رفع گرفتاری‌ها و گرفتن حاجات بسیار سفارش شده است؛ که به سه روش خوانده می‌شود:
الف- اصل زیارت عاشورا این است که با صد لعن و صد سلام کامل خوانده شود.
ب‌- بر اساس روایات اگر کسی وقتش کم بود می‌تواند فراز لعن را یک بار بخواند و بعد بگوید: تِسعةَ و تِسعُونَ مَرَّه(یعنی 99 بار) که با آن یکی که خوانده شده می‌شود 100 بار. در مورد سلام هم همین گونه انجام دهد.
ج‌- روش دیگر این است که وقتی به فراز لعن رسیدید آن را کامل بخوانید و "اللهم العنهم جمیعا" را 99 مرتبه بگوید. سپس فراز سلام زیارت عاشورا را بخواند و بخش آخر آن را 99 بار بگوید: "السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین"
3- استغفار: در روایات برای استغفار کاربرد بسیاری ذکر شده است؛ وسعت روزی، جهت فرزنددار شدن، ادای قرض، نزول باران، رفع خشکسالی، رفع غم و غصّه، برای اشتغال و ازدواج و . کمترین آن 70 بار بعد از نماز صبح و 70 بار بعد از نماز عصر است.
4- ذکر یونسیه: "لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین" که جهت رفع غم و غصه، استغفار و برآورده شدن حاجات سفارش شده است. هر روز یک عدد ثابت این ذکر گفته شود.
5- صلوات: 16 هزار صلوات را به نیت هدیه به 14 معصوم و حضرت زینب و حضرت عباس(علیهم‌السلام) برای حاجتی که مدنظر دارید؛ نیت کنید و روزی 400 صلوات هدیه کنید تا 40 روز.
6- نماز اول وقت: به اقامه نماز اول بسیار سفارش شدیم. فردی نزد آیت الله بهجت(ره) آمد و سه حاجت مختلف داشت و ذکری می‌خواست تا هر سه حاجتش را بگیرد که ایشان برای هر سه حاجت یک نسخه ارائه دادند و آن نماز اول وقت بود. در این 40 روز فرصت مناسبی است که خود را به نماز اول وقت عادت دهیم.  
7- توسل به امام زمان(عج): یکی از دعاهای مربوط به امام زمان(عج) را انتخاب کرده و تا 40 روز با آن دعا به امام عصر(عج) متوسل شوید و حاجت خود را طلب کنید. پیشنهاد ما زیارت آل یس، و یا دعای الهی عظم البلاء . است.
8- جهت وسعت روزی و ادای قرض: قرائت سوره واقعه 40 شب. 
9- سوره یس: هر روز سوره یس هدیه به اموات بدوارث و بی‌وارث خوانده شود، جهت برآورده شدن حاجت. پی نوشت:
1- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 85.
2- عده الداعی، ص 128.

حکم شرعی چک کردن گوشی همسر

در گوشی همسرت تجسس نکن!

گوشی همراه از بارزترین موارد حریم خصوصی مردم محسوب می‌شود و همه مراجع اتفاق نظر دارند که تجسس در گوشی دیگران، بدون اجازه صاحب آن گناه و حرام است، هرچند آن شخص همسرمان باشد.
 
 
خداوند در قرآن ما را از تجسس در زندگی مردم و داشتن سوءظن به انسان‌ها منع کرده است: «اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید! از بسیارى از گمان‌ها بپرهیزید، چراکه بعضى از گمان‌ها گناه است؛ و هرگز(در کار دیگران) تجسّس نکنید.»[1]

گوشی همراه  از بارزترین موارد حریم خصوصی مردم محسوب می‌شود و به حکم آیه‌ای که گذشت، همه مراجع اتفاق نظر دارند که تجسس در گوشی دیگران، بدون اجازه صاحب آن گناه و حرام است، هرچند آن شخص همسرمان باشد.
 

پاسخ مراجع تقلید درباره چک کردن گوشی همسر

سوال: اگر کسی گوشی همسرش را چک کند و پیغام‌هایی را که با خانم‌ها و آقایان داشته بخواند، شرعاً اشکال دارد؟

پاسخ مراجع:
آیت‌الله‌العظمی ‌ای: بدون اذن و رضایت ایشان جایز نیست.
آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی: تجسس در گوشی دیگران حرام است.   
آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی: تصرف بوده و بدون رضایت صاحب آن جایز نیست.
آیت‌لله‌العظمی سیستانی: جایز نیست.
 
 
 

به جای چک کردن گوشی، صحبت کنید

بنابراین اگر مرد یا زنی به روابط همسرش مشکوک شد، اجازه ندارد بدون اجازه او مکالمات همسرش را وارسی کند؛ البته اگر مکالماتی را از او مثلا در شبکه‌های اجتماعی مشاهده کرد که از نظر عرفی و شرعی ناپسند بود، باید به او تذکر دهد و با صحبت کردن جلوی آسیب‌های خانوادگی را بگیرد، اما چک کردن گوشی همسر نه تنها از لحاظ شرعی حرام است،  مشکلی را هم از خانواده‌ها حل نمی‌کند، بلکه تنش‌ها را افزایش داده و اعتمادها را نابود می‌کند.

البته ن و مردان متاهل باید مراقب روابط خود در اجتماع باشند تا همسرشان را به شک نیندازند؛ امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «کسی که خود را در موضع تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او گمان بد برده است، نکوهش کند.»[2]

پی‌نوشت‌ها:
[1] سوره حجرات، آیه 12
[2] نهج‌البلاغه، حکت 151

 

بسم الله الرحمن الرحیم

امام علی (ع) می‌فرمایند:

گذشت ایام، آفاتی در پی دارد و موجب از هم‌گسیختگی تصمیم‌ها و کارها می‌شود

خلاصه بهتون بگم.در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.ببین.یعنی در انجام کارهای خوب و سخت قبلش اصلا روش فکر نکن.تا تصمیم گرفتی عمل کن.

 

مثلا به تصویر بالا دقت کن.میگه تا اراده کردی از 5 تا 1 بشمر و بعد یک تی به خودت بدهنذار فرصت از دست بره.چون ذهنت جلوی تو رو میگیره

خودمو مثال میزنم.امروز ظهر خواستم مطلب بنویسم.تا خواستم شروع کنم یکم لفتش دادم.فکر این کردم:

درمورد چی بنویسم؟.کی حال داره تایپ کنه؟.الان وقته ناهاره بذار بعدا.اصلا کی خواست وبلاگ نویس بشه؟ حال داریا :|

ولی الان که نزدیک غروبه تا به ذهنم زد بیام مطلب بنویسم اصلا فکر نکردم.سریع لپ تاپ رو روشن کردم.یا علی

برای کارهای خوب نگران مشکلات راه نباش.نزار شیطون تورو مایوس کنه.بگه

تو هم باس ما آدم حسابی شدی.الان تونستی این کارو انجام بدی تا کی میتونی ادامه بدی؟ بارها شکست خوردی اینم روش.تو آدم بشو نیستی.

برا همینه میگم بیشتر 5 ثانیه نشده شروع کنید.تا شیطون اصلا وقت نکنه وسوسه کنه.بهونه هم بذارید کنار

پس در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.

آقا یعنی قبل انجام کاری به عواقبش فکر نکنیم؟

داشتم صحبت میکردم چرا پریدی وسط حرفم؟

ببخشید :/

دیگه تکرار نشه :| چرا! باید تدبیر کرد و این موردی که گفتم بیشتر درمورد کار هایی ثابت و اثبات شده هست.مثلا صدقه دادن.قرآن خوندن.خوابیدن.از خواب بلند شدن.اینا که فکر کردن نمیخواد و معمولا بهترین کاری هست که میشه کرد.

معمولا راهی بهتره و ثواب بیشتری داره که برامون سختتره.نفس ما هم از کار سخت بیزاره.پس نباید به نفس فرصت بدیم که بر عقل ما چیره بشه.5، 4، 3، 2، 1.بپر.کسی ندونه انگار آژیر خطرو زدن.اصلا فکر نکن این کار ممکنه سخت باشه.فکر نکن

باز هم تاکید میکنم این برای کارهایی هست که مطمئنیم درسته و فقط ممکنه تنبلیمون بشه و از زیرش در بریم

ولی مثلا درمورد حرف زدن.قبلش انقدر فکر کن تا مطمئن بشی حرفت ایرادی نداره.غیبت نیست.دروغ نیست.حرف الکی نیست.حرف بی مبنا نیست.اگه طرف مقابل گفت چرا ساکتی؟ بگو دارم فکر میکنم تا حرف اشتباهی نزنم.شده تا 1 دقیقه فکر کن بعد حرف بزن.اگه آخرش هم ذهنت به نتیجه درستی نرسید اصلا حرف نزن.بگو نظری ندارم و بحثو عوض کنحداقلش خیالت راحته حرفی اشتباهی نزدی

الانم تا این مطلبو خوندی سریع عکس مطلب رو بچسبون به در و دیوار خونت.ببین 5 ثانیه وقت داری کارو شروع کنی.5، 4، 3، 2، 1برو یک کاغذ بردار.برداشتی؟ هنوز داره منو نگاه میکنه:| برو دیگه.متن عکس رو روش بنویس و بزن رو درب اتاقت.زدی؟

 

 


بسم الله الرحمن الرحیم

گاهی اوقات میبینیم عده ای خیلی راحت یک کار خیری را انجام نمی دهند؛ یعنی انجام دادن اون کار ثواب برای آن ها کاری نداره ولی تنبلی می کنند؛ توفیق ندارند؛ شیطان در گوششان وز وز میکنه؛ خلاصه حماقت میکنند. می فهمید که چی میگم؟ طرف مثلا فکر میکنه خیلی کارش درسته دیگه؛ آخرتشم ردیفه؛ به اندازه کافی ثواب جمع کرده؛ گناه زیادی هم انجام نداده؛ یک حساب میکنه میبینه بهشتی هست. میگه :

خب بسه دیگه زیاد نمیخواد ثواب کنیم! ان شاء بهشتی هستیم حالا یکم به دنیامون برسیم!

این طرز تفکر اشتباه هست. یجور میگه به دنیامون برسیم که انگار با دین داشتن دنیای خودشو ویران میکنه؛ نه عزیز دلم! دین برای آباد کردن دنیا و آخرت هست.

ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار1

بعدشم بهشت رفتن کار سختی نیست. استاد رائفی پور میگفت:

اونایی که میرن جهنم خیلی بی عرضه اند؛ به خدا قسم.

بابا کار خیر انجام میده 10 برابرش را براش مینویسه؛ گناه که میکنه همونو براش مینویسه. تازه خدا به دنبال بهانه است که ما را ببخشه؛ شب قدر میزاره روز عرفه میزاره وقتی توبه هم کرد همان دم گناهاش را میبخشه. اصلا نیت کار خوب کنه ثوابش را براش می نویسه فکر گناه را نه.

ولی این ها باعث نشه کم کاری کنیم. هرچی حسابمون پاک تر باشه قیامت حساب رسی آسان تر میشه. مغرور نشیم. حدیث داریم که میگن جوری در قیامت از ما حساب میکشن که صدیقین هم.

خدای تعالی به داود (ع) فرمود:

ای داود گناهکاران را مژده بده و صدّیقین را بترسان.داود عرض کرد: چگونه گناهکاران را بشارت دهم و صدیقین را بترسانم؟! فرمود: گناهکاران را بشارت ده چرا که من توبه را می پذیرم و از گناهان می گذرم و صدیقین را بیم ده تا از اعمالشان دچار عجب نشوند؛ بدرستی که هر بنده ای را اگر برای حساب نگاه دارم هلاک خواهد شد.2

 صدیقین میشه یک مقام پایین تر از پیامبران!

طرف قیامت میگه:

خدایا من را به دنیا برگردون که برم اونجایی که باید سلام میکردم سلام کنم. منو برگردون برم به اونجایی که باید صلوات میفرستادم صلوات بفرستم.

قیامت حسرت میخوریم که چرا کم کاری کردیم؛ چرا وقتمان را بیهوده هدر دادیم.

باید تعجب کرد از کسی که میره حمام ولی غسل جمعه نمیکنه. باید تعجب کرد از کسی که با وجود اینکه صف اول نماز خالیه صف اول نمیره!
پیامبر اکرم(ص):

سه چیز است که اگر امّت من منافع و ثواب آن‌را می‌دانستند، براى دست یافتن به آن، به سوى هم تیر اندازى می‌کردند [کنایه از این‌که با هم نزاع می‌کردند]: اذان گفتن، زود رفتن به نماز جمعه، و قرار گرفتن در صف اول نماز جماعت.3

آقا نگید خدایا من ثواب نمیخوام؛ من پاداش نمیخوام فقط میخوام بیام برات فداکاری کنم! مگه خدا نیازی به فداکاری شما داره؟ فکر کردی بی نیازی که چیزی از خدا نمیخوای؟ آدم برای خدا کار کنه لذت میبره همین لذت هم پاداشی هست از طرف خدا. همین که هستی به خاطر خداست. اینکه سالم هستی نعمت خداست پاداش خداست. خدا انقدر کریم هست انقدر بهت پاداش میده که شرمنده میشی؛ میگه مگه من چکار کردم؟ انقدر خدا از فضل و کرمش به این بنده حقیر ضعیفش پاداش میده انقدر نعمت میده دیگه این بنده میتونه سر خدا منت بزاره؟

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب امان (عج)

 

1. سوره مبارکه بقره - آیه 201

2. کلینی، الکافی، ج2، ص 314، دار الکتب الاسلامیة، تهران.

3. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 6 ،ص 460 ،مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق


پیامبر ۲۳ سال روزی ۵ بار نماز می خواند و مردم هم پشت سر او نماز می خواندند

اما امروزه سر روی هم گذاشتن یا بغل پهلو بودن دستها در نماز بین شیعه و سنی اختلاف است!!!!!!!!!!



چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یکی از مهمترین اختلافاتی که بین شیعه و اهل سنت در نحوه نماز خواندن وجود دارد در باز و بسته بودن دست در حین نماز است در این رابطه باید گفت که نمازی که شیعیان می خوانند کاملا شبیه نمازی است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) می خواند و به این مطلب حتی در کتب معروف اهل سنت هم به آن اذعان شده است برای نمونه به این مورد توجه کنید:
محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است پس ابو حمید می گوید من داناترین شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند: نماز را عرضه کن پس گفت: رسول خدا زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت سپس تکبیر می گفت تا اینکه هر عضو بدنش در جای خود قرار می گرفت سپس حمد و سوره را قرائت می کرد سپس تکبیر می گفت سپس دو دستش را تا گوشش بالا می آورد سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت سپس آرام می گرفت نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت خدا سخن کسی که او را مدح کند شنید سپس دو دستش را بالا برد تا کنار گوشش قرار گرفت سپس گفت: الله اکبر و سپس خود را به زمین انداخت و دو کف دست خود را کنار خود گذاشت سپس سر بلند کرد و بر پای چپ نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز کرد و سجده کرد و سپس الله اکبر گفت و بلند شد و بر پای چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده بعد همین کار راکرد همه گفتند: راست گفتی رسول خدا اینچنین نماز میخواند. امام مالک در الموطا و ابو داود آنرا نقل کرده اند وترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح (سنن ابن ماجة ، ج ۱، ص ۲۸۰ ، سنن أبی داود، ج ۱، ص ۱۷۰ کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذی، ج ۱، ص ۱۸۸ بابماجاء فی وصف الصلاه ، مسند أحمد ج ۵،ص ۴۲۴،سنن الدارمی،ج ۱،ص ۳۱۴ کتاب الصلاة باب صفة صلاةرسول الله،السنن الکبرى للبیهقی،ج ۲، ص ۷۲ ، عمدة القاری، ج ۶، ص ۱۰۴ ‘ صحیح ابن حبان ج ۵ ص ۱۹۶.)
بخاری هم آن را به طور مختصر نقل کرده است.(صحیح البخاری ، ج ۱، ص ۲۰۱، کتاب الصلاة، باب سنّة الجلوس فی التشهد). شوکانی میگوید: صاحبان صحاح سته(صحاح سته شش کتابی هستند که کاملا مورد قبول اهل سنت می باشند) جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است، و بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است.(نیل الأوطار، ج ۲، ص ۱۹۸).
در این روایت که قصد راوی بیان کامل نماز رسول خدا با همه جزئیات است هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روشن میگردد که عمل شیعه در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است.
بنابراین بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل میکنند. البته ما به ذکر روایت از کتب اهل سنت اکتفا کردیم چرا که در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است. و هیچ قول مخالفی در شیعه نسبت به این امر وجود ندارد. اما در مورد تکتف و دستبسته نماز خواندن که اهل سنت آن را انجام می دهند باید توجه داشته باشید که این کار بعد از پیامبر اکرم توسط خلیفه دوم بدعت شده است.
امیرمؤمنان علی (ع ) می فرماید: لایجمع المسلم یدیه فی الصلاه و هو قائم بین یدی الله یشبهباهل الکفر من المجوس؛نمازگزار دست های خودرا در حالی که در برابر خدا ایستادهاست روی هم قرار ندهد که با این عمل شیوه مجوسیان کافر را حکایت می کند (وسائلالشیعه , ج ۴, باب ۱۵ از ابواب قواطع نماز حدیث ۷ - منشور عقاید امامیه, جعفرسبحانی, انتشارات مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق , ص ۲۷۹ و ۲۸۰)
دست بسته نماز خواندن از زمان خلیفه دوم عمر بن خطاب به دستور وی بدعت شده است. گفتنی است که همه فرقه های اهل سنت دست بسته نماز نمی خوانند; همانند مالکی ها و این از اموری است که از زمان خلیفه دوم مرسوم شده و ما آن را بدعت و حرام می دانیم . مسلما رسول خدا(ص ) و امیرالمومنین با دست باز نماز می خواندند و باید توجه داشت آنهایی هم که با دست بسته نماز می خوانند آن را مستحب می دانند. توجه داشته باشید که پیامبر اسلام اگر دست بسته نماز می خواندند و سنت همیشگی پیامبر آن گونه بود, در این صورت, همه آن طور می خواندند و کسی در آن اختلاف نمی کرد.
از خصوصیات شیعه پای بندی به سنت پیامبر است. اگر پیامبر اسلام دست بسته می خواندند:
اولا, شیعیان قطعا دست بسته می خواندند در حالی که هیچ کدام از امامان معصوم شیعه نگفته اند که پیامبر دست بسته نماز می خوانده است )مستند العروه , آیت الله شیخ مرتضی بروجردی , ج ۴, ص ۴۴۵).
ثانیا, اگر عمل پیامبر می بود, اهل سنت نیز دست بسته خواندن را واجب می دانستند در حالی که هیچ کدام از چهار فرقه فقهی اهل سنت این عمل را واجب نمی دانند حتی مالکی ها آن را مستحب هم نمی دانند(الفقه علی المذاهب الخمسه , مغنیه , ص ۱۰۹( آنان که اولین بار دست بسته نمازخواندن را رسم کردند چنین فکر کردند که چنین حالتی به خود گرفتن، یک نوع احترام وتواضع در برابر خداوند است و برای همین, دستور دادند که از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند.
دست روی دست گذاشتن و هر دو دست را روی شکم گذاشتن, در اصطلاح فقهی تکفیر و تکتیف نامیده می شود. در این که از چه زمانی دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست. برخی معتقد هستند که در زمان خلیفه اول ابوبکر چنین رسمی رواج یافت و بعضی ها معتقدند که در زمان خلیفه دوم عمربن خطاب, این سنت رواج یافت . بنابراین , اهل سنت نیز این عمل را عمل پیامبر نمی دانند, بلکه عمل صحابه پیامبربعد از رحلت نبی اکرم (ص ) می دانند و داستان آن را چنین آورده اند که وقتی که اسیران ایرانی را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته دید وپرسید: چرا چنین کرده اید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهانمان چنین می ایستیم. عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نمازچنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب, تکتف, سنت شد(مستند العروه , ج ۴, ص ۴۴۵ - جواهر, ج ۱۱, ص ۱۹( شیعیان علی (ع ) براساس روایاتی که از امامان معصوم رسیده, به تکتف معتقد نیستند و به جای آن, دست ها راروی ران ها می گذارند و پایین می اندازند.
برخی از روایات چنین است:
الف ) به امام صادق (ع ) یا امام باقر(ع ) گفته شد: کسی دست خود را روی دست دیگر می گذارد و نمازمی خواند, حکم این چیست ؟ جواب داد: این , تکتف است و انجام نشود.
ب ) علی (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر, خود را به مجوس تشبیه نمی کند.
ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تکتف نکن که این کار مجوس است .

 

در مورد وظایفی که زن در مقابل همسر بر عهده دارد، می توان به این موارد اشاره کرد:
۱- تمکین: که عبارت است از اجازه تمتع مرد از زن و رعایت شئون لازم آن همچون پرهیز نکردن از مرد، مخالفت نکردن با دستوراتی که حق تمتع مرد را از بین می برد. اطاعت از شوهر و خود داری از نافرمانی او، از وظایف اولیۀ زن است. شکی نیست که غرض از اطاعت زن، فرمانبرداری او از شوهر است در اموری که مخالف احکام الهی نباشد، زیرا در همه حال حکم خداوند متعال بر حکم بشر مقدم است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «زن نمی‌تواند حق خدا را ادا کند مگر این که حق شوهرش را ادا کند.» (المحدث النوری، مستدرک الوسائل، مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۰۸ ه.ق. ج۲، ص۵۵۲.) مسئله تمکین بیشتر در مورد رابطه جنسی موضوعیت پیدا می کند و از وظایف حتمی زن در برابر شوهر است. در حدیثی پیامبر اکرم (ص) به زن ها فرمود: «نماز خود را طول ندهید تا شوهرهای خود را مانع (کامیابی) شوید. (کافی، ج ۵، ص ۵۰۸) و در روایت دیگری حضرت راجع به زنی که شوهرش با او کار دارد اما او آنقدر معطل می کند تا شوهر به خواب رود فرمود: «این زن همواره در لعنت ملایکه است تا شوهرش بیدار شود.» (کافی ج ۵ ص ۵۰۸) امام صادق (ع) می فرمایند: «.خوشا به سعادت و خوشا به سعادت آن همسری باد که به شوهرش احترام گذارد و او را آزار نرساند و در تمام مواقع از شوهرش اطاعت کند.» (بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۵۲، ح۵۵) امام صادق علیه السلام فرمود: «زن وقتی (پنج کار را انجام دهد بهشتی است) نمازهای پنجگانه را بجا آورد و ماه مبارک رمضان را روزه بگیرد و حج خانه خدا را (در صورت استطاعت ) انجام دهد و از شوهرش نیز اطاعت کند، به حق حضرت علی علیه السلام نیز آگاه باشد، از هر دری از درهای بهشت که خواست وارد شود.» (وسایل، ج ۱۴، ص ۱۱۳) امام باقر علیه السلام فرمود: «زنی نزد پیامبر اکرم (ص ) آمده عرض کرد: یا رسول الله حق شوهر بر زن چیست؟ حضرت فرمود: او را اطاعت کند و نافرمانی نکند، از خانه او چیزی صدقه ندهد و روزه مستحبی نگیرد مگر با اجازه شوهر، که اگر بی اجاره خارج شود، ملایکه آسمان و زمین و ملایکه رحمت و غضب همه او را لعنت می کنند تا برگردد. آن زن پرسید: یا رسول الله چه کسی بیش از همه بر گردن مرد حق دارد ؟ حضرت فرمود: پدر، چه کسی بیش از همه بر زن حق دارد ؟ حضرت فرمود: شوهر.» (کافی ج ۵ ص ۵۰۶)
۲- اجازه برای خروج از منزل: در روایت است که یهود مدینه که در همسایگی حضرت فاطمه علیه السلام بودند، مجلس عروسی داشتند، نزد پیامبر اکرم (ص ) آمدند و از حضرت تقاضا کردند به خاطر حق همسایگی، اجازه دهد دخترش حضرت فاطمه علیه السلام به مجلس آنها آید و مجلس آنها را رونق دهد، پیامبر اکرم (ص) فرمود: فاطمه همسر علی بن ابیطالب است، و در اختیار اوست، (بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰، ح ۳۷) یعنی زن هر چقدر هم با فضیلت باشد برای خروج از خانه باید از شوهرش اجاره بگیرد.
۳- خوش اخلاقی با شوهر: زن خوش اخلاق، در زندگی مشترک با همسر خود، زیبایی کلام و جذابیت بیان، زبان تشویق و ترغیب و تأیید و تکریم را سرمایۀ ارزشمند زندگی خویش می داند و هیچ فرصتی را برای «ابلاغ پیام» و «ابراز محبت» به شوهر از دست نمی دهد و لذا در تاریکی هم با همسر خویش با زبانی لین و آرام، شیرین و پرمعنا، گیرا و آرام بخش و به دور از اضطراب و تنش سخن می گوید. پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: «هر زنی که شوهرش را با زبانش بیازارد، خداوند هیچ کار واجب و مستحبی را از او نمی پذیرد و هیچ کار نیکش را قبول نمی کند تا وقتی که شوهرش را راضی کند، اگر چه روزها روزه بگیرد و شب ها به عبادت مشغول شود.» (بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۴۴، ح۱۵) زنی نزد پیامبر اکرم (ص ) آمده بود کاری داشت حضرت فرمود ، مادران مشتاق و با محبت به فرزندان خود ، اگر نبود برخورد تند آنها به شوهرانشان به آنها گفته می شد بی حساب وارد بهشت شوید.» (۲۰ وسایل ج ۱۴ ص ۱۱۶ و ۱۲۶)
۴- رعایت حقوق و وضعیت مالی شوهر: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر زنی که با شوهرش سازگار نباشد و او را بر چیزهائی که فوق توانایی اوست وادار کند، اعمالش مورد قبول خدا واقع نمی شود و در قیامت مورد غضب پروردگار جهان قرارمی گیرد.» (بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۴۴) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر زنی که با شوهرش ناسازگاری کند و به آنچه از جانب خدا رسیده قناعت ننماید و بر شوهرش سختگیری کند و بیش از حد توانایی خواهش کند، اعمالش قبول نمی شود و خدا بر او خشمناک خواهد بود.» (بحار ج ۷۶ ص ۳۶۷) امام صادق علیه السلام فرمود: «بهترین زن های شما زنی است که وقتی شوهرش چیزی آورد سپاسگزاری کند و اگر نیاورد راضی باشد.» (بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۹) حضرت صادق علیه السلام فرمود: «هر زنی که به شوهرش بگوید: از تو خیری ندیدم تمام اعمالش باطل و از درجه اعتبار ساقط میگردد.» (شافی، ج ۲، ص ۱۳۹)
۵- اظهار محبت به شوهر: حضرت رضا علیه السلام فرمود: «بعضی زن ها برای شوهرشان بهترین غنیمت هستند: نی که به شوهرشان اظهار عشق و محبت کنند.» (مستدرک ج ۲ ص ۵۳۲)؛ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترین ن شما، زن هایی هستند که دارای عشق و محبت باشند.» (بحار ج ۱۰۳ ص ۲۳۵)
۶- استقبال از شوهر: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «وظیفه زن این است که تا درب خانه به پیشواز شوهرش برود و به وی خوش آمد بگوید.» (مستدرک ج ۳ ص ۵۵۱) «مردی به پیامبر(ص) عرضه داشت : همسری دارم که چون وارد خانه می شوم به استقبالم می آید و هنگام بیرون رفتن بدرقه ام می کند، و چون مرا غصه دار ببیند می گوید: چرا ناراحتی؟ اگر به خاطر روزی است که دیگری (خدا) عهده دار است و اگر به خاطر آخرت است، خدا غصه ات را زیاد کند (تا بیشتر به فکر قیامت باشی و مرتکب حرام نشوی). پیامبر اکرم (ص) فرمود: همانا خداوند کارمندی دارد که این زن از کارمندان خداست برای او نیمی از اجر شهید است.» (وسایل، ج ۱۴، ص ۱۲)
۷- احترام به شوهر: امام صادق علیه السلام فرمود: «هر زنی که از شوهرش احترام کند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.» (بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۵۳) حضرت صادق علیه السلام فرمود: «هر زنی که شوهرش را اذیت کند و اندوهگینش سازد، از رحمت خدا دور است و هر زنی که به شوهرش احترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد، خوشبخت و رستگار است ». (بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۵۳)
۸- خدمت به شوهر: امام باقر(ع) می فرماید: هر زنی که یک لیوان آب به شوهرش بدهد از یک سال روزه داری و شب زنده داری برایش برتر است. (وسایل الشیعه ج ۱۴ ص ۱۲۳) پیغمبر اسلام فرمود: «زن خوب است برای شوهرش طشت و حوله حاضر کند تا دستهایش رابشوید.» (۸ بحار ج ۱۰۳ ص ۲۵۳) امام صادق (ع) می فرمایند: «بهترین ن شما (مسلمین) زنی است که خوشبو و خوش دستپخت باشد.» (وسایل الشیعه، ج۱۴، ص۱۵)
۹- جلب رضایت شوهر: رسول خدا (ص) فرمود: «هر زنی که بمیرد در حالی که شوهرش راضی باشد داخل بهشت می شود.» (محجه البیضاء ج ۲ ص ۷۰) امام باقر (ع) می فرمایند: «برای زن هیچ شفاعتی در پیشگاه پروردگارش به اندازه رضایت شوهرش ثمربخش و مفیدتر نیست.» (سفینه البحار، ج۱، ص۵۶۱) پیغمبر اسلام فرمود: «بعد از ایمان به خدا نعمتی بالاتر از همسر موافق و سازگار نیست.» (مستدرک ج ۲ ص ۵۳۲)
۱۰- وفاداری به شوهر: پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «هر زن شوهرداری که چشمش را از نگاه کردن به غیرشوهرش پر کند مورد غضب شدید پروردگار جهان واقع خواهد شد.» (بحار، جلد ۱۰۴، ص ۳۹) پیامبر اکرم (ص ) از خداوند عزوجل نقل می کند که فرمود: «وقتی بخواهم خیر دنیا و آخرت را برای مسلمانی گرد آورم (چهار چیز به او می دهم اول) دلی متواضع و با پروا (دوم) زبانی که با ذکر گوید، (سوم) بدنی که بر بلا صبر و استقامت کند (چهارم) زن با ایمانی که چون به او نگاه کند، خوشحال و شاد شود، و در نبودن شوهر عفیف و در اموال شوهرش امین باشد.» (کافی، ج ۵ ص ۳۲۷)
۱۱- بخشیدن عذر شوهر: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «زن بد، عذر شوهرش را نمی پذیرد و خطاهایش را نمی بخشد.» (بحار، جلد ۱۰۳، ص ۲۳۵)
۱۲- رازداری برای شوهر: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «المجالس بالامانه؛ مجلس ها امانت است.» (کافی، ج ۴، ص ۴۸) یعنی هر چه در خانه می گذرد و یا گفته می شود، مخصوصا مسایل شویی قابل بازگو کردن نیست، هر چند طرف شما پدر یا مادر و مانند اینها باشد.
۱۳- صبر بر اخلاق بد شوهر: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند مانند پاداش آسیه به او عطا می کند.» (آسیه همسر فرعون بود که ایمان آورد و زیر شکنجه های هولناک شوهرش جان داد.)( بحار ج ۱۰۰ ص ۲۴۷) امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «خداوند جهاد را هم بر مردان و هم بر ن قرار داد. پس جهاد مرد این است که مال و جان خود را بذل کند تا در راه خدا کشته شود و جهاد زن این است که بر آنچه از اذیّت و آزار و غیرت شوهر خود مى بیند، صبر و شکیبایى کند.» ( وسائل الشیعة؛ ج ۱۱؛ ص ۱۴ و ۱۵).
۱۴- آراستن خود برای شوهر: امام باقر علیه السلام فرمود : «برای زن سزاوار نیست که (رسیدگی به) خود را رها کند، گرچه با انداختن یک گردنبند باشد.» (کافی ، ج ۵، ص ۵۰۹ و ۵۰۸) پیامبر اکرم (ص) نیز به زنی که از حقوق شوهر پرسیده بود فرمود: «بر زن است که با بهترین عطر خود را خوشبو کند و بهترین لباس خود را بپوشد و با بهترین زینت خویش، خود را زینت دهد و هر صبح و شب خود را بر شوهر عرضه کند.» (کافی، ج ۵، ص ۵۰۹ و ۵۰۸) امیر مومنان علی(ع) می فرماید: «جهاد زن آن است که خود را بیاراید و زیبایی خویش را آشکار کند و برای شوهرش آراستگی نماید.» (نهج البلاغه کلمات قصار شماره ۱۳۶)

داستانهای علما: عالمی که شدت تاثر از شیوع فساد و گناه موجب مرگش شد

مرحوم شهید دستغیب نقل کرده است: صاحب ملکه تقوی مرحوم آقا میرزا مهدی خلوصی رحمة الله که قریب بیست سال توفیق رفاقت با ایشان نصیب من شده بود نقل کرد که:
در زمان عالم عامل و زاهد عابد آقای میرزای محمد حسین یزدی اعلی الله مقامه (که در 28 ربیع الاول 1307 مرحوم شد و در قبرستان غربی حافظیه مدفون شد) در باغ حکومتی مجلس ضیافت و جشن مفصلی بر پا شده و در آن مجلس جمعی از تجار که در آن زمان لباس ت پوشیده بودند دعوت داشتند. در آن مجلس انواع فسق و فجور که از آن جمله نواختن و رقصیدن مطرب کلیمی بود فراهم کرده بودند.
تفصیل مجلس مذکور را خدمت مرحوم میرزا خبر آوردند، ایشان سخت ناراحت و بی قرار شدند. و روز جمعه در مسجد وکیل شیراز پس از نماز عصر به منبر رفت و گریه بسیاری نمود و پس از ذکر چند جمله موعظه فرمود:
ای تجاری که فجار شدید شما همیشه پشت سر علماء و ون بودید در مجلسی فسقی که آشکارا محرمات الهی را مرتکب می ‏شدند رفتید و به جای آنکه آنها را نهی کنید باآنها شرکت نمودید، جگر مرا سوراخ کردید و دل مرا آتش زدید خون من برگردن شما است. 

پس از منبر بزیر آمد و به خانه تشریف برد. شب برای نماز جماعت حاضر نشد به خانه‏ اش رفتیم، احوالش را پرسیدیم. گفتند: میرزا در بستر افتاده است خلاصه روز به روز تب او شدیدتر شد به طوری که اطباء عاجز شدند و گفتند: باید تغییر آب و هوابدهد ایشان را به باغ سالاری بردند.

در همان وقت یک نفر ریاضت کش هندی به شیراز آمده بود که از وقایع و حوادث خبر می ‏دهد تصادفاً روزی مغازه ما می‏ گذشت، پدرم به من گفت:او را بیاور راجع به احوال و شفای میرزای چیزی بپرسم ببنیم حال او چگونه خواهد شد؟

من رفتم و آن هندی مرتاض را به مغازه آوردم،پدرم نام میرزا را نگفت و گفت: من مال التجاره‏ ای دارم می ‏خواهم بدانم آیا به سلامت می‏ رسد یا نه؟ ولی در باطن میرزا را در نظر گرفت که از این مریضی شفا می ‏یابد یا نه، مرتاض هندی مدت زیادی حسابهائی کرد و به فکر فرو رفت و نتوانست جواب بدهد.

پدرم گفت: بیش از این ما را و خود را معطل مکن اگر چیزی می‏ دانی بگو بغیر از آن مزدت را بگیرو برو.

هندی گفت: حساب من درست است ولی سوال تو مرا گیج کرده است چون آنچه در واقع نیت کردی غیر آن است که در ظاهر گفتی.

پدرم گفت: مگر من چه نیت کرده ‏ام ؟

هندی گفت: الان زاهدترین مرد روی زمین مریض است و تو می‏ خواهی بدانی عاقبت او چه خواهد شد؟ به تو بگویم: او خوب شدنی نیست و تا شش ماه دیگر می ‏میرد.

پدرم آشفته شد و مبلغی به او داد.

بالاخره سر شش ماه میرزا از دنیا رفت (از شهید دستغیب، داستانهای شگفت، داستان شماره 67)


منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.


بعد از رابطه جنسی اقدام لازم و ضروری دوش گرفتن است‎

 

بعد از رابطه جنسی اقدام لازم و ضروری دوش گرفتن است که دلایل آن در این مطلب بیان می شود.

 

وم دوش گرفتن بعد از رابطه جنسی

بهتر است زمان دوش گرفتن صبحگاهی خود را طوری تنظیم کنید که یک ساعت قبل از خروج شما از منزل باشد.

 

استحمام بعد از تخلیه و استفراغ مواد دفعی ناشی از فعالیت‌های جنسی می‌تواند باعث جاری شدن مجدد بخارات و سموم در بدن شده و مانع از بروز اختلالات عروقی و عصبی و عضلانی شود.

 

دوش نگرفتن بعد از رابطه جنسی می‌تواند برای ارگانهای اصلی بدن مثل مغز، قلب، کبد، کلیه‌ها، ارگان‌های جنسی خطرناک باشد.

  

بهترین زمان استحمام بعد از رابطه جنسی‌، بعد از یک خواب ملایم است؛ در این زمان، اثرات تخلیه سموم از بدن بسیار بهتر بوده و شرایط را برای بازگشت قوای از دست رفته بهتر و بیشتر فراهم می‌کند.

 

بهتر است در این مواقع از نوشیدن آب و عسل و گلاب و بیدمشک نیز بهره بگیرید تا بدن بتواند سریعاً قوای خود را بازیابی و تقویت کند؛ عدم رعایت این دستورات می‌تواند باعث سرد‌مزاجی جسمی و روحی شود.

 

منبع : iranenergy.news

 


تو آدم نمیشیروزی روزگاری پادشاهی به وزیرش می گوید که: ای وزیر من زمانی که جوان بودم پدرم همیشه به من می گفت "تو آدم نمیشی". خیلی دوست داشتم تا بتوانم نظرش را عوض کنم.وزیر می گوید: قربان شما هم اکنون یک پادشاه هستید. به نظرم شرایطی فراهم آورید که پدرتان شما را ببیند، آنگاه نظرش تغییر خواهد کرد. بنابر حرف وزیر، پادشاه دستور می دهد که شرایط سفر را به روستایی که پادشاه در آنجا بدنیا آمده بود فراهم کنند تا پدرش که هنوز در خانه ی قدیمی خودش در آن روستا زندگی می کرد او را ببیند.پادشاه با تمام عظمت خود به همراه وزیران و سربازان و همراهان سوار بر اسب زیبا و با وقار خود به روستا می روند. سپس دستور می دهد تا سربازان پدرش را از خانه اش گرفته و به میدان روستا بیاورند. همه ی اهالی روستا در حال تکریم و تعظیم به پادشاه بودند اما زمانی که پدر پادشاه به میدان می آید خیلی آرام و ساده در مقابل پادشاه که بر اسب سوار بود می ایستد.پادشاه می گوید که: ای پدر ببین من پسرت هستم. همان کسی که می گفتی آدم نمی شود. ببین که من هم اکنون پادشاه این مملکت هستم و همه از من فرمان می برند. حال چه می گویی؟پیرمرد نگاهی به روی پسرش می اندازد و می گوید: من هنوز سر حرف هستم. تو آدم نمیشی. من هرگز نگفتم تو پادشاه نمیشی، گفتم تو آدم نمیشی. تو اگر آدم بودی به جای اینکه سرباز بفرستی دنبال من خودت می آمدی در خانه را می زدی و من در را برایت باز می کردم. اگر تو آدم بودی حال که من آمده ام به احترام من که پدرت هستم از اسب پیاده میشدی.نه، من از نظرم بر نمی گردم. تو آدم نمیشی.


رجبعلی خیاط می گفت :✍️در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانی دادم! بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی ! گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستی ! برف، برف ! روی سرت برف نشسته! ظاهرا مدت هاست که اینجایی خدای ناکرده می میری!!! ✨جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره ای به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانه ای! فهمیدم " عاشـق " شده! ✨نشستم و با تمام وجود گریستم !!! جوان تعجب کرد ! کنارم نشست ! گفت تو را چه شده ای پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدی؟! گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! " عاشق مهدی فاطـمه " ✨ولی اکنون که تو را دیدم چگونه برای رسیدن به عشقت از خود بی خود شدی؛فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده ! مگر عاشق میتواند لحظه ای به یاد معشوقش نباشد!!!


وقتی از جبهه می آمدند به صله رحم اهمیت می داد  به خانه فامیل ها و اقوام می رفت اکثرا به خانه پیرمردها و پیرزن ها می رفت اگر خانه آنها کثیف بود خانه را جارو می کرد.

شهید حسین همتیان در عملیات بدر در سال 1363 آسمانی شد.

 (به‌ نقل‌ ازخواهر شهید)

نام : حسین

نام خانوادگی : همتیان

نام پدر : محمد

شغل : پاسدار

تاریخ تولد : 12/1/1340

سن : 24  سال

محل شهادت : جزیره مجنون

تاریخ شهادت : 22/12/63

بدر

 


#حکایت_وصل_مهدی_عج ✨یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت امام زمان را داشت. مدتها ریاضت کشید و کوشید ولی نشد. سپس به علوم غریبه و اسرار حروف رو آورد، اما نتیجه نگرفت.  ✨روزی در یکی از این حالات معنوی به او گفته شد: «دیدن امام زمان برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر بروی». او نیز رفت و در آنجا چلّه گرفت و به ریاضت مشغول شد. روزهای آخر بود که به او گفتند: «الان امام زمان، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند». سریعا به آنجا رفت. وقتی رسید دید امام زمان نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز میگویند. سلام کرد، حضرت پاسخ دادند و اشاره به سکوت کردند. ✨دید پیرزنی قد خمیده با عصا آمد و قفلی را داد و گفت: اگر ممکنه برای رضای خدا این قفل را از من سه شاهی بخرید که به سه شاهی پول محتاجم. پیرمرد قفل را دید سالم است و گفت: این قفل هشت شاهی ارزش دارد. من کلید این قفل را میسازم و ده شاهی، قیمتش خواهد بود! پیرزن گفت: نه، نیازی ندارم. ✨پیرمرد با سادگی گفت: تو مسلمانی، من هم مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حقت را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم سود ببرم، به هفت شاهی میخرم، زیرا بیش از یک شاهی منفعت بردن، بی انصافیست. باز تکرار میکنم: قیمت واقعی آن هشت شاهی است، چون من کاسبم و باید سود ببرم، یک شاهی ارزانتر میخرم! پیرزن باورش نمیشد. پیرمرد هفت شاهی به او داد و قفل را خرید. ✨همین که پیرزن رفت، امام به من فرمودند: «این منظره را تماشا کردی؟! اینطور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست، به جِفر متوسل شدن سودی ندارد. عمل سالم داشته باشید و مسلمان باشید تا من بتوانم با شما همکاری کنم! از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را می شناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار. همه میخواستند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید. هفته ای بر او نمیگذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجوئی و احوالپرسی میکنم.» ملاقات با امام عصر


شهید بختیاری در وصیت‌‌نامه خود آورده است: اسم من علی است باید مثل علی (ع) عبادت کنم، مثل علی بجنگم و من هم خداجو هستم و به سوی خدا می‌روم.
 
کد خبر: ۲۶۵۲۲۱
وصیت‌نامه شهید علی بختیاری/ هم نام علی (ع) هستم و باید همانند او عمل کنم
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علی بختیاری» سوم تیر 1342 در مهدیشهر چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 26 دی 1365 طی عملیات کربلای 5 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و با درود بر نایب برحقش امام خمینی و با درود بر تمامی شهدای اسلام، امروز پس از چهارده قرن احکام خدا بر روی زمین جاری می‌شود و این احکامی که پیامبر عظیم الشان (ص) آن همه برای آن زحمت کشید و فرق علی (ع) به خاطر آن شکافته شد و جگر امام حسن (ع) به خاطر آن قطعه قطعه شد و خون اباعبدالله (ع) و فرزندان و اصحابش به خاطر آن ریخته شد و اولاد رسول خدا به اسارت رفتند در دست ماست و اگر خدای نکرده زینب کبری به خاطر غفلت ما لطمه‌ای به اسلام وارد آید جبرانش برای ما مشکل است؛ که به قول حضرت امام: «اگر امروز اسلام ضربه‌ای بخورد به این زودی‌ها نخواهد توانست کمر راست کند.» 
 
دوستان گرامی، اگر ما قدر این نعمت وجود امام را ندانیم، کفران نعمت است. در امام ذوب شوید، چنان چه او در اسلام ذوب شد و دنیایی را به تحول و تغییر وا داشت. من برای خودخواهی و یا برای غرور و یا به خاطر انتقام و ستمگری به جبهه نیامده‌ام بلکه هدف از حرکتم اصلاح و اعتلای کلمه حق و لقای توحید است. پدر عزیزم، من واقعاً شرمنده‌ام که شما را با چنین وضعی تنها گذاشتم. من در تمام طول زندگی نتوانستم کوچک‌ترین حق پدری و فرزندی را به شما ادا کنم. پدر و مادر بزرگوارم، من در راه خدا قدم برداشتم و می‌دانم خداوند جای خالی مرا در خانه به طریقی پر می‌کند. پدر و مادر عزیزم، نگویید پسر بزرگ کرده‌ایم و کاره‌ای نشده است.
 
پدر و مادرم، پسرتان در دانشگاه امام حسین (ع) قبول شده است و مشغول درس خواندن است، پدر و مادرم، اسم من علی است. باید مثل علی (ع) عبادت کنم، مثل علی بجنگم و به قول امام امت «ملت ایران الهی شده‌اند.» من هم خداجو هستم و به سوی خدا می‌روم. پدر و مادرم، افتخار کنید بر چنین فرزندی که شما را در پیشگاه خداوند و پیش پیامبر (ص) و امام حسین (ع) و خانواده‌های شهدا آبرومند می‌کند. برادران و خواهران، به یاد خدا باشید، مسجدها را پر کنید، اصلاً به فکر من نباشید.
 
اگر دلتان برای من تنگ شد، بروید سر قبر شهدا گریه کنید و عقده دل را خالی کنید چون که همه‌ی این‌ها برادران ما هستند؛ من با بیشتر این‌ها نشست و برخاست داشتم. برادران عزیزم، سعی کنید نماز را سروقت بخوانید، به یاد خدا باشید تا خدا هم به یاد شما باشد. مادرم، افتخار کن که رزمنده‌ای بزرگ کرده‌ای که در بین رزمندگان اسلام است. برای امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
 
 
1365/2/19

سرباز امام زمان علی بختیاری»

انتهای پیام/ 111

 

 

یلدا از دو بخش یل” به اضافه دا” تشکیل شده است ؛ « یل + دا = یلدا »

در زبان لری که از بازمانده های زبان هخامنشیان است ‌”یل” را به معنای بزرگ دانند و به مادر ” دا ‌” گویند

هخامنشیان اعتقاد داشتند که شب اول زمستان دانه های گیاهان در زیر خاک جوانه میزنند و شروع به روییدن میکنند و به همین سبب اولین ماه زمستان را دی می گویند

پس یلدا به معنی رویش و زایش است
یلدا = رویش بزرگ

واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به ، به کارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است.

یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.

در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب است. یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است جشن می گیرند.

ایران کشوری با فرهنگی غنی است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای که در آن زیست می کنند، هر یک برای برگزاری سنت های کهن آداب خاص خود را دارند.

آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار، شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.

یکی دیگر از رسم های بی نظیر شب یلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم، ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا در سده های اخیر به رسم های شب یلدا افزوده شده است.

این سنتها ، در واقع اصلی ترین مراسم شب یلدا است که در تمامی شهرهای ایران و حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور به همین صورت انجام می شود.
اما با توجه به گونه های مختلف فرهنگی در ایران هر شهری بنا به فرهنگ خود رسم و وسوم های متفاوتی دارد که همین امر باعث جذابیت این شب طولانی و سرد شده است.

این شب یلدایی بر شما عزیزان مبارک.


 

 
 


 

سجده بر مواد معدنى؛ مانند طلا، نقره، عقیق و فیروزه، صحیح نیست.

 

 

سوال: بر چه چیزهایی سجده کردن صحیح است؟
قاعده کلی در این‌ زمینه آن است که سجده بر زمین و هر آنچه از زمین می‌روید صحیح است؛ با این شرط که آنچه از زمین روییده، مورد استفاده خوراکی یا پوشاکی انسان نباشد؛ پس سجده بر گیاهانی؛ مانند گندم، جو و پنبه صحیح نیست.


برخی از مصادیق این مسئله، عبارت‌اند از: 1. سنگ‌هایى مانند سنگ مرمر، سنگ‌هاى سیاه، سنگ آهک و سنگ گچ. 2. گچ و آهک پخته و آجر و کوزه گِلى و مانند آن. 3. کاغذی که آن‌را از چیزى که سجده بر آن صحیح است(مثلاً از کاه یا پنبه)، ساخته باشند. 4. خاک، مخصوصاً تربت حضرت سیّد الشّهداء(علیه السلام). (امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی) ج 1، ص 584 – 587 )


چند نکته:
الف. سجده بر مواد معدنى؛ مانند طلا، نقره، عقیق و فیروزه، صحیح نیست.


ب. سجده بر برگ درخت انگور، اگر تازه باشد صحیح نیست، ولى پس از خشک شدن می‌توان بر آن سجده کرد.


ج. سجده بر گیاهان دارویی؛ مانند گُل بنفشه و گُل ‌گاوزبان، صحیح نیست، ولى سجده بر گُل‌هایى که خوراکى نیستند، جایز است. (برخی دیگر از فقها سجده بر گیاهان دارویی که برای درمان استفاده می‌شود، صحیح می‌دانند؛ مانند آیات عظام: خوئی، سیستانى، تبریزى و زنجانی؛ همان، ج 1، ص 584 – 587)


د. اگر وقت نماز تنگ بود و چیزى که سجده بر آن صحیح باشد وجود ندارد، می‌توان بر لباس سجده کرد.

چند سوال از آیة الله مکارم شیرازی دام ظله:
سوال: در مواقعی که مُهر وجود ندارد و سجده بر سنگ و چوب مشکلی نیست، آیا در خصوص الیاف پنبه نیز مشکلی هست؟
پاسخ: در موارد عادی هم سجده بر سنگ و چوب اشکال ندارد و سجده بر الیاف پنبه جایز نیست.

 سوال: آیا بهتر است که بعد از نماز مهر را ببوسیم یا نبوسیم؟ آیا نزد شیعه مهر تقدس دارد؟
پاسخ: بهتر است بعد از نماز سجده شکر بجا آورید. و مهر اگر تربت حضرت سیدالشهداء باشد دارای شرافت و فضیلت است. ولی به صورت کلی مهر قطعه ای از زمین پاک است که برای سهولت دسترسی به این صورت در آمده و تقدس خاصی ندارد.


 سوال: اگر در حالت سجده یا بعد از آن شک کنیم یک یا دو سجده انجام داده ایم چه باید کنیم؟
پاسخ: باید یک سجده دیگر انجام دهید مگر این که وارد فعل بعد مانند تشهد شده باشید.

 سوال: اگر به صورت کرم مالیده شده باشد به طوری که به پیشانی اگر دست بزنیم چرب می شود، با آن می توان سجده کرد؟خانم ها هنگام آرایش به صورت خود انواع کرم ها و پودر رنگی می زنند در این صورت با پیشانی آغشته به آنها می توان سجده کرد؟
پاسخ: اگر چربی به طوری نباشد که بصورت یک قشر روی پوست قرار گرفته باشد سجده مانعی ندارد.
 
سوال: آیا در مکه و مدینه که استفاده از مهر مشکلاتی به وجود می آورد، می توان مهری را روی پیشانی گذاشت و روی آن را با شال، چفیه، دستمال و . بست؟ نماز در این حالت چه حکمی دارد؟
پاسخ: جایز نیست.
 
سوال: اگر در سجده چادر بین پیشانی و مهر قرار بگیرد حکم چیست؟
پاسخ:بین مهر و پیشانی نباید حایل باشد. 

سجده,احکام سجده

سجده بر سنگ و چوب اشکال ندارد ولی سجده بر الیاف پنبه جایز نیست


چند سوال از آیة الله ای دام ظله:
سوال: در انتهاى نماز، در سجده شک کردم که در سجده شکر هستم یا سجده آخر نماز، تکلیف چیست؟
جواب: به قصد نماز ادامه دهید و نمازتان صحیح است.

 سوال: اگر بعد از سر برداشتن از سجده شک کند که یک سجده خوانده یا دو تا ولى احتمال بیشتر بدهد که دو سجده بجا آورده باید چه کار کند و حکم نمازهاى گذشته که با احتمال دو سجده نماز را تمام کرده چیست؟
جواب: در فرض سوال اگر کثیرالشک نباشد، باید یک سجده دیگر بجا آورد.

 سوال: در نماز جماعت براى اینکه مأموم به سجده امام برسد، آیا مى‌تواند در ذکر رکوع یک بار «سبحان الله» بگوید و به سجده برود؟
جواب: باید ذکر را کامل بگوید و خود را به سجده برساند و در صورتى که به سجده اول نرسیده، در سجده دوم ملحق شود.

 سوال: اگر شخصى بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده، آیا به‌جا آوردن قضاى سجده بر او واجب است یا این که انجام دو سجده سهو کفایت مى‌کند؟
جواب: اول باید قضاى سجده فراموش شده و سپس دو سجده‌ى سهو را به‌جا آورد.
 
سوال: تأخیر در انجام سجده سهو عمداً یا سهواً چه حکمی دارد؟
جواب: عمداً جایز نیست.
 
سوال: آیا مى‌توانم بر دستمال کاغذى سجده کنم؟
جواب: اگر از چوب و یا گیاهان ساخته شده، مانع ندارد.

 سوال: آیا در نماز واجب نشستن بین دو سجده واجب است در نماز مستحب چطور؟
جواب: واجب است و تفاوتى میان نماز واجب و مستحب نیست.

منابع:
سایت اسلام کوئیست
پایگاه اطلاع رسانی آیة الله ای دام ظله
پورتال انهار


15 درمان خانگی و گیاهی برای گرفتگی عضلات پا + حرکات کششی (تصویری)

 
درمان گرفتگی عضلات پا
درمان گرفتگی عضلات پا

گرفتگی عضلات پا یکی از شایع ترین علل ناتوانی در افراد مسن و ن باردار است که با درد شدید و ناگهانی در عضلات پا رخ می دهد.

مهم ترین علل گرفتگی عضلات پا کم آبی بدن، کمبود پتاسیم و فشار عضلانی عنوان شده است اما گاهی اوقات دلایل جدی تری مانند ه شدن خون، فشار عصبی یا کمبود مواد معدنی هم می توانند باعث گرفتگی عضلات پا شوند.

در ادامه این مقاله همراه ما باشید تا با بهترین روش های خانگی، داروهای گیاهی و حرکات کششی مناسب برای رفع گرفتگی عضلات پا آشنا شوید.

درمان های خانگی گرفتگی عضلات پا در طب سنتی

1. زیاد آب بنوشید

کم آبی بدن یکی از دلایل اصلی گرفتگی عضلات ساق پا محسوب می شود به همین دلیل توصیه می شود که هر روز به مقدار کافی آب بنوشید. فراموش نکنید که اگر شما فعالیت بدنی زیادی انجام می دهید باید آب بیشتری نسبت به زمان استراحت خود بنوشید.

2.کلسیم، پتاسیم، منیزیم، سدیم و ویتامین E را به رژیم غذایی خود اضافه کنید

کمبود مواد معدنی ضروری بدن از جمله کلسیم، پتاسیم، منیزیم و سدیم می تواند باعث گرفتگی عضلات پا شود، پیشنهاد می کنیم که این مواد معدنی را به رژیم غذایی خود اضافه کنید.

ویتامین E باعث بهبود گردش خون در رگ ها شده و می تواند به درمان گرفتگی عضلات پا کمک کند.

  • منابع غذایی کلسیم : بادام، پرتقال، کلم پیچ و شلغم
  • منابع غذایی پتاسیم : سبزیجات برگ سبز، پرتقال، موز، حبوبات و مغزیجات
  • منابع غذایی منیزیم : انواع مغزیجات و غلات
  • منابع غذایی سدیم : کرفس، کاهو و هندوانه
  • منابع غذایی ویتامین E: حبوبات، غلات، دانه ها و مغزیجات، سبزیجات و گیاهان سبز

3. سرکه سیب

سرکه سیب حاوی مقادیر قابل توجه سدیم، منیزیم و پتاسیم است که به تعادل مایعات در بدن کمک کرده و با جلوگیری از کم آبی بدن به درمان گرفتگی عضلات پا کمک می کند.

برای درمان سریع گرفتگی عضلات پا 1 قاشق غذا خوری سرکه سیب را به یک لیوان آب گرم اضافه کنید و بنوشید.

برای جلوگیری از گرفتگی عضلات پا هر شب قبل از خواب 1 قاشق چای خوری سیب سرکه و عسل را به نیم لیتر آب گرم اضافه کنید و بنوشید.

4. ماساژ برای گرفتگی عضلات پا

گفته می شود که جریان خون ناکافی به عضلات یکی از علت های گرفتگی عضلات پا می باشد، جریان خون ضعیف اکسیژن رسانی به بافت را کاهش داده، مواد معدنی در خون کاهش پیدا می کنند و در نتیجه عضله پا دچار گرفتگی می شود.

ماساژ به ویژه اگر با روغن هایی مانند روغن نارگیل و روغن زیتون گرم انجام شود، می تواند با بهبود جریان خون، ماهیچه ها را آرام کند و درد و گرفتگی را از بین ببرد، علاوه بر این ماساژ می تواند از گرفتگی عضلات پا پیشگیری کند. فراموش نکنید که پس از ماساژ با یک حوله گرم دور ساق پا را بپوشانید.


حتما بخوانید : فواید ماساژ کف پا


5. کمپرس آب گرم و سرد

کمپرس آب گرم با افزایش جریان خون در عضلات پا می تواند به درمان گرفتگی عضلات کمک کند و کمپرس آب سرد تورم ناشی از گرفتگی عضلات پا را کاهش می دهد.

6. زیاد ننشینید

گرفتگی عضلات پا ممکن است به علت نشستن زیاد و فشار ناشی از آن بر روی عضلات ایجاد شود، اگر شما به خاطر کار خود زیاد می نشینید هر روز صبح و ظهر ها زمان استراحت برای ناهار کمی پیاده روی کنید.

7. دوش آب گرم با نمک اپسوم

یک حمام آب گرم با وان حاوی نمک اپسوم یا سولفات منیزیم، به دلیل مقادیر بالای منیزیم موجود در آن به درمان گرفتگی عضلات پا کمک کند.

وان حمام یا یک تشت بزرگ را با آب گرم پر کنید و 2 فنجان نمک اپسوم به آن اضافه کنید، پاها را 20 دقیقه در این آب بگذارید تا گرفتگی عضلات ساق پا درمان شود.

افراد مبتلا به دیابت، فشار خون بالا و بیماری های قلبی و عروقی نمی توانند از حمام نمک اپسوم استفاده کنند.

8. طب فشاری

طب فشاری برای گرفتگی عضلات پا

طب فشاری یکی از بهترین روش های طبیعی و خانگی برای درمان سریع گرفتگی عضلات پا محسوب می شود. اگر دچار گرفتگی عضلات پا شدید، فاصله ی بین انگشت بزرگ و انگشت دوم پا و یا فاصله ی بین نوک بینی و لب را فشار دهید تا درد شما کاهش پیدا کند.

حرکات کششی و ورزش های مناسب برای گرفتگی عضلات پا

تمرینات ورزشی و حرکات کششی از بهترین روش های خانگی برای درمان گرفتگی عضلات پا هستند؛

9. کشش پا

حرکت کششی برای گرفتگی عضلات پا

صاف بنشینید و پایی که دچار گرفتگی شده را دراز کنید، زانوی پای دیگر را خم کنید و یک کش ورزشی یا حوله دور مچ پای آسیب دیده بیندازید. در حالیکه محکم حوله را به سمت خود می کشید پا را به سمت مخالف فشار داده و به آرامی به سمت بالا حرکت دهید.

10. کشش ساق پا

حرکت کششی ساق پا
حرکت کششی ساق پا

بر روی پله ها صاف بایستید، نوک پنجه ی پا را بر روی پله ها قرار داده و با دست نرده ها را محکم بگیرید حالا کف پا را به سمت پایین بکشید و تا زمانی که کششی در ساق پا احساس می کنید این حرکت را ادامه دهید، 30 ثانیه نگه دارید و سپس به حالت اول برگردید.

11. کشش انگشتان پا

حرکت کششی انگشتان پا
حرکت کششی انگشتان پا

صاف بایستید و انگشتان پا را با زوایای مختلف بالا آورده و به آن ها فشار وارد کنید، فشار بر روی انگشتان پا می تواند به ساق پا هم فشار وارد کرده و گرفتگی عضلات پا را درمان کند.

گیاهان دارویی برای گرفتگی عضلات پا

12. ملاس سیاه

ملاس سیاه (ملاس سیاه عصاره ای غلیظ، تیره و چسبناک است که در روند تهیه شکر از چغندر قند یا نیشکر به دست می آید) غنی از مواد معدنی از جمله کلسیم، آهن، پتاسیم، منیزیم، منگنز، ویتامین B6 و سلنیوم است که به درمان گرفتگی عضلات پا کمک می کند.

یک بار در هفته 1 تا 2 قاشق چای خوری ملاس سیاه را به 1 فنجان شیر گرم اضافه کنید و بنوشید.

13. خردل زرد

در بسیاری از کشور های جهان مردم برای درمان سریع گرفتگی عضلات پا مقداری خردل زرد استفاده می کنند. هنوز دلیل دقیق این کار مشخص نشده اما به نظر می رسد که طعم تلخ خردل باعث تحریک عصبی شده بنابراین بر روی اعصاب پا اثر می گذارد و به درمان گرفتگی عضلات پا کمک می کند.

1 قاشق چای خوری خردل زرد بخورید تا گرفتگی عضلات پا در عرض چند دقیقه درمان شود.

14. گل میخک

روغن گل میخک به دلیل خواص ضد التهابی، ضد اسپاسم و ضد درد طبیعی که دارد برای درمان گرفتگی عضلات پا مفید می باشد.

اگر دچار گرفتگی عضلات پا شدید، روغن گل میخک را کمی گرم کرده و با آن ساق پا را ماساژ دهید تا درمان شود.

15. چای یا دمنوش بابونه

بابونه یکی از بهترین دارو های گیاهی برای درمان گرفتگی عضلات پا در خانه محسوب می شود، چای یا دمنوش بابونه به دلیل خواص آرام بخشی قوی که دارد به درمان درد ناشی از گرفتگی عضلات پا کمک می کند.

اگر دچار گفتگی عضلات پا شده اید، روزانه حداقل 4-5 فنجان چای یا دمنوش بابونه به مدت 2 تا 3 هفته استفاده کنید.


مروری بر دیدگاه‌های شهیدان در مورد اهمیت «نماز جمعه»سنگ نشانند اشاره: وصیتنامه‌های شهدا،گنجینه‌های گرانسگی هستند که می‌توانند فراتر از هر رسانه‌ای، چراغی فرا راه جوانان این مرز و بوم باشند. اشاره: وصیتنامه‌های شهدا،گنجینه‌های گرانسگی هستند که می‌توانند فراتر از هر رسانه‌ای، چراغی فرا راه جوانان این مرز و بوم باشند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،منطقه سمنان، شاید تاکید بر ادای نماز اول وقت و حضور در نماز جمعه از بیشترین تاکیدات شهدا باشد. شهدا در غبار روزهای جنگ به زلالی، «راه» را یافتند و نشانی این راه را در لابه‌لای وصایای خود به یادگار گذاشتند. آنچه در پی می‌آید مروری بر تأکیدات شهدای شهرستان «مهدیشهر»‌استان سمنان در باب نماز جمعه است. شهید ساجد اسکندری می‌نویسد: وصیت بنده به تمامی مسلمانان این است که نماز را در اول وقت بخوانند، مسائل دینی را رعایت کنند، نماز را سبک نشمارند و سعی کنند نماز را با جماعت، در مساجد به پادارند و نمازهای جمعه را فراموش نفرمایند و در سنگر نماز جمعه و جبهه‌های جنگ شرکت کنند. شهید حسن توفیقیان نیز نوشته است: من از دوستان، عاجزانه می‌خواهم که گوش به فرمان امام باشند و از نمازهای جمعه غافل نباشند و هر جایی که هستند خود را به نماز برسانند. شهید حمید رضا توفیقیان نوشته است: از برادران و خواهرانم می‌خواهم که در نمازهای جمعه و جماعت و در دعای کمیل شرکت کنند و سنگرها را خالی نگذارند. امام خمینی هم در این باره زیاد تأکید کرده است. شهید علی حیدری‌پور می‌نویسد: با شرکت در نماز جمعه و جماعت و مراسم مذهبی،مساجد را که سنگر اصلی اسلام هستند، پر کنید و نگذارید این سنگرها، خدای نخواسته خالی بمانند. شهید حسین شهریاری نوشته است". و از امت شهیدپرور می‌خواهم به نمازهای جمعه‌ بیشتر اهمیت بدهند. شهید محمود طاووسی تاکید کرده است:از شما می‌خواهم که ادامه دهنده راه شهیدان باشید. در نماز جماعت و جمعه کنید. در بخشی از وصیتنامه شهید حسین قهوری هم آمده است: در نمازهای جمعه شرکت کنید و برای امام دعا کنید. شهید محمد ذوالفقارخانیان نیز نوشته است:ای مردم از شما عاجزانه می‌خواهم که در نمازهای جمعه و جماعات امام خمینی را دعا کنید که خداوند نعمتی بزرگ به ما عطا کرده است. در قسمتی از وصیت‌نامه شهید رضا شجاعیان هم می‌خوانیم: نمازهای جمعه را فراموش نکنید و در دعاها و نمازهای جماعت شرکت داشته باشید. شهید بزرگ ذوالفقاری می‌نویسد: امام تکرار می‌کنند مسجد سنگر است. سنگرها را حفظ کنید و در نماز جمعه شرکت کنید. نماز جمعه، این نماز ی عبادی اسلام را به هیچ وجه ترک نکنید. شهید محمدصادق یوسفیان نوشته است: از امت حزب‌الله می‌خواهم که در نمازهای جمعه و جماعات شرکت کنند و همیشه پشتییان امام امت باشند. شهید عباس ربانیان در وصیتنامه خود یادآور شده است: برادران و خواهران عزیز، پاسداری از قرآن و دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان‌های شهیدان بر همه شما واجباست و شما باید در نماز جماعت و جمعه شرکت کنید و از این امر الهی غافل نشوید. در وصیتنامه شهید علی سراج آمده است: شرکت در دعای کمیل و توسل و نماز دشمن‌شکن جمعه را فراموش نکنید . شهید مجتبی سعیدی توصیه کرده است: در صحنه‌های ی از قبیل نماز جمعه، دعاهای کمیل و دیگر مجالس اسلامی شرکت کنید و وحدت اسلامی خویش را حفظ کنید. شهید «علی طاهرکرد» نوشته است: به سمت نمازهای جمعه و جماعت و دعاهای توسل و کمیل و … عاشقانه بشتابید که والله این انقلاب تا الان با انسجام و وحدت و همین دعاهای کمیل و توسل به پا مانده است. شهید علی کارگر مطلق می‌نویسد: مساجد و نمازهای ‌جمعه‌ و جماعات را هرگز ترک نکنید که دشمنان از این نمازهای‌عبادی ی می‌ترسند.

 
1
04:35
 
 
 

 

رزق و روزی، مثل ظرف آب مرغداری‌ است. کمی بالاتر از لبه ظرف آب خوری جوجه‌ها را #سوراخ کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب، داخل بشقاب زیرین جمع می‌شود. آب بشقاب وقتی مقابل سوراخ ظرف رسید #متوقف می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خورند. یعنی وقتی آب مصرف شود #تولید می‌شود نه این که آب تولید می‌شود تا مصرف شود. اگر ده جوجه آب بخورند آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید.
#روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن #درآمد می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او #کمک بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، #روزی هم بند می‌آید.

#آیت‌الله_حائری_شیرازی(ره)

 


 

یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و می‌رفت رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و رفت بالای موتور و #فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر .نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله .
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن. من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد؟ یه نگاهی به من انداخت و گفت: "مگه متوجه نشدی پشت چراغ قرمز یه ماشین #عروس بود که عروس توش بی‌حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره #گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !"همین.

خاطره‌ای از شهید #مجیدزین‌الدین


 

 

 بنابراین ویژگی اصلی و عمده دوست برای یک انسان مسلمان و مؤمن در راه بودن است . اگر کسی در راه خدا باشد ، و هدف و انگیزه اش وصول به خدا و خدایی شدن باشد ، به طور قطع شرایط دیگر را نیز خواهد داشت ؛ زیرا شرایط جزئی همه زیر مجموعه و نتیجه ایمان و در راه خدا بودن فرد است .

البته برای این منظور نیاز به خودشناسی هم وجود دارد . یعنی باید انسان ببیند خودش اهل راه هست یا نه؟! اگر اهل راه بود؛ خوب طبیعی است که باید دوست او نیز اهل راه باشد. اگر در این زمینه اشتباه بکند؛ این خطر وجود دارد که در اثر معاشرت با دوست گمراه ؛ او نیز از مسیر عبودیت و کمال خارج شود و گمراه گردد   بنابراین با این بیان و معیار؛ ضرورت دقت در این زمینه کاملاً مشهود و سرنوشت ساز است  حضرت امیرعلیه السلام فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان، دوست از دشمن شناخته مى‏گردد»

ملاک‏هاى دوست خوب‏

افزون بر آنچه بیان کردیم ، در قرآن کریم و روایات اهل بیت‏علیهم السلام، ملاک‏هاى مهم دیگرى براى دوست خوب بیان شده که به اختصار بعضى از آنها بیان می کنیم:

1. دوست خوب کسی است که آراسته به صفات ایمان واخلاق باشد.

در این باره قرآن کریم به پیامبر خدا (ص) دستور می دهد:  "وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَع‌َ الَّذِین‌َ یَدْعُون‌َ رَبَّهُم بِالْغَدَوَة‌ِ وَ الْعَشِی‌ِّ یُرِیدُون‌َ وَجْهَه‌ُو وَ لاَ تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُم‌ْ تُرِیدُ زِینَة‌َ الْحَیَوَة‌ِ الدُّنْیَا با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند ، و تنها ذات او را می‌طلبند ؛ هرگز چشم‌های خود را به خاطر زینت‌های دنیا از آن‌ها برمگیر ." 1

در حقیقت کسی که به یاد خدا باشد ، هدفش جز رسیدن به او نمی باشد 

 2. عاقل و خردورز است

حضرت على‏علیه السلام فرمود: « بیشترین درستى‏ها و خوبى‏ها، در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است .» 2

  3. خیانت پیشه، ستم کار و سخن چین نباشد

امام صادق‏علیه السلام فرمود : « از سه گروه بر حذر باش! خیانت کار، ظالم و سخن چین ؛ زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت کند ، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند! شخصى که به جانبدارى از تو، حق دیگران را پایمال نماید و به ظلم عادت کند ، بالأخره به تو نیز ظلم خواهد کرد! و انسان سخن‏چین ، همان طور که سخن دیگران را پیش تو مى‏آورد ، سخن تو را نیز نزد دیگران خواهد

4. آنچه براى خود مى‏پسندد، براى تو نیز بپسندد و آنچه را که براى خویش نمى‏خواهد ، براى تو نیز نخواهد

رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمود : « در مصاحبت و رفاقت کسى که آنچه را براى خود مى‏خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده‏اى وجود ندارد». 4

5. قطع کننده رحم نباشد

 امام باقرعلیه السلام فرمود: « پدرم امام سجادعلیه السلام مرا نصیحت فرمود: اى پسرم! از رفاقت با کسانى که قطع رحم‏کنند ، بپرهیز؛ زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم .» 5

شخصى که با نزدیکان خود، نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشد - در حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى‏باشند - چگونه مى‏تواند با غیر خویشاوندان رفاقت صمیمانه داشته باشد.

6. عیب‏جو نباشد

امام على‏علیه السلام فرمود: «از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیب‏جو و به دنبال نقاط ضعف دیگران هستند، بپرهیز؛ زیرا دوست چنین اشخاصى، از ضرر آنان سالم نمى‏ماند و طعمه عیب‏جویى‏هاى آنان خواهد شد » .6

7. از دشمنان خدا نباشد

امام على‏علیه السلام فرمود: « مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى یا دوستى را نثار کسى جز دوستان خدا کنى!! هر کس مردمى را دوست بدارد ، با آنان محشورخواهد شد ».7

امام على‏علیه السلام فرمود: «از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیب‏جو و به دنبال نقاط ضعف دیگران هستند، بپرهیز؛ زیرا دوست چنین اشخاصى، از ضرر آنان سالم نمى‏ماند و طعمه عیب‏جویى‏هاى آنان خواهد شد»

راه‏هاى دوست‏آزمایى

در روایات ، راه‏هاى متعددى براى امتحان دوستان بیان شده است؛

1. در حال بى‏نیازى و فقر، دوستى او عوض نشود

 امام باقرعلیه السلام فرمو: « بدترین دوست کسى است که تو را به هنگام بى‏نیازیت حفظ کند و به وقت تنگدستى رها سازد 

2. به هنگام عصبانیت، بدگویى تو را نکند

 امام صادق‏علیه السلام فرمود: « دوستى که سه بار از تو عصبانى شد ؛ ولى بدگویى تو را نکرد و کلام ناسزا از دهانش خارج نشد، او را براى خود نگه‏دار».9

3. به نماز اهمیت بدهد

 قرآن مى‏فرماید: « اى اهل ایمان! با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند، دوستى مکنید. زمانى که شما نداى نماز بلند مى‏کنید ، آن را به مسخره و بازى مى‏گیرند ؛ زیرا آن قوم مردمى نادان وبى‏خردند»10.

4. در هنگام سختى و راحتى انسان، اهل نیکى باشد.

 امیرالمؤمنین‏علیه السلام فرمود: «دوستان در سختى‏ها امتحان مى‏گردند».11

5. هنگام از بین رفتن توانایى انسان، دوستى‏اش از بین نرود

حضرت امیرعلیه السلام فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان، دوست از دشمن شناخته مى‏گردد».12

در پایان یادسپارى این نکته مورد توجه است که:

انسان نباید  تنها در جست و جوى این اوصاف در دیگران باشد؛ بلکه خود نیز باید سعى کند تا موارد یاد شده را رعایت کند. آن گاه خواهد دید که چقدر از صفات نکوهیده وى، از بین رفته و در مقابل، به چه صفات پسندیده‏اى مزین شده است.

افزون بر آن آراسته شدن به چنین اوصافى، بهترین زمینه یافتن این گونه از دوستان است؛ چرا که نیک سیرتان نیز به انسان‏هاى نیک سیرت عشق ورزیده و در جست و جوى دوستى با آنهایند و با دیدن چنین ویژگى‏ها و علایقى در اشخاص، زودتر با آنها رابطه برقرار کرده و خود را به آنان ملحق مى‏کنند


آیا کودک غیر بالغ ممیز، مشمول احکام شرعی می‌باشد؟ 2. آیا در این‌باره حکم محرمات با واجبات، متفاوت است؟
از جمله شرایط تکلیف، رسیدن به سن بلوغ است و فرد غیر بالغ مکلف به رعایت واجبات و محرمات نیست، ولی عباداتش صحیح است و در برخی موارد، مانند مسئله ضمان و پایمال کردن حق دیگران، ولیّ او مسئول خواهد بود.


ضمن این‌که برخی مراجع[1] افراد نابالغ ممیز[2] را نسبت به احکامی که نیکی یا زشتی آن‌را درک می‌کند، موظف دانسته‌اند.
همچنین، سرپرستان خانواده‌، مدیران حکومتی و نیز یکایک اعضای جامعه باید ترتیبی را اتخاذ کرده و روشی را پیش گیرند که افراد نابالغ، مرتکب گناهان کبیره‌ای؛ نظیر قمار، شرب خمر، ، لواط و . نشوند.


ضمائم:
پاسخ دفاتر مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[3]
حضرت آیت الله العظمی ‌ای (مد ظله العالی):
نابالغ تکلیفى ندارد، ولى دیگران نسبت به او در مواردى تکلیف دارند.


حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
1. خیر.
2. خیر، تفاوتی ندارند.
3. خیر، تفاوتی نیست.


حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
بطور کلی از شرایط تکلیف بلوغ است و فرقی بین تکالیف نیست البته بعض احکام وضعیه بر او مترتب خواهد بود مانند ضمانات، ولی عبادات صبی مشروع است.


حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
کودک غیر بالغ مشمول به احکام شرعی نیست، ولی احکامی که عقل او قُبح یا حُسن آن را به خوبی تشخیص می‌دهد مانند قتل نفس، آزار دیگران و نجات جان غریق، باید عمل کند.


حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
کودک نابالغ ممیز مشمول احکام شرعی[4] است؛ بدین معنا که اگر مثلاً یک عبادت واجب یا مستحبی را با رعایت اجزاء و شرایطش انجام دهد، صحیح است یا بسیاری از احکام وضعی برای او ثابت است مانند این‌که اگر مال دیگری را تلف کند، ضامن است؛ البته در خصوص محرمات و واجبات اامی نسبت به انجام یا ترک بر عهدۀ وی نیست. بنابراین بر یک نابالغ لازم نیست مثلاً نمازهای یومیه را بخواند؛ هرچند اگر بار رعایت اجزا و شرایطش بخواند، صحیح است.

 

---------------------------------
 پی نوشت
[1]. آیت الله مکارم شیرازی.
[2]. کسی که خوبی یا بدی کار را درک می‌کند.
[3]. استفتا از دفاتر آیات عظام: ‌ای، شبیری زنجانی، صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
[4]. در این مسأله فرقی بین احکام تکلیفی (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) و احکام وضعی مانند ضمان، صحت، شرطیت و . نیست.

 

منبع: islamquest.net

 


، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.

روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم

پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد بیشرمانه او شد. زن زیبارو که هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پسرک را به اتاق خواب خود برد و با شهوت زیاد شروع به در آوردن لباس های خود کرد.

ناگهان فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، باصورای  آلوده  به مدفوع برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.

 


نحوه خواندن صیغه ازدواج موقت

 


 

ازدواج موقت,صیغه موقت,صیغه محرمیت

نحوه خواندن صیغه موقت

 

"صیغه موقت" یا "صیغه محرمیت":

ازدواج موقت که به صیغه هم مشهور است، نوعی از ازدواج در مذهب شیعه است که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی با مهریه ای مشخص، بین زن و مرد بسته میشود و با پایان آن رابطهٔ زوجیت خود به خود منقضی میشود. در بین مسلمانان در خصوص جواز این ازدواج اختلاف نظر است. اهل سنت، اباضیه و زیدیان آن را حرام و شیعیان امامی آن را مشروع و درست میدانند.همچنین ادعا شده در بعضی احکام و داستان ها تشیع این دستور دارای اجر و ثواب میباشد.

نحوه خواندن "متن صیغه موقت" به روش های مختلف:

اگر زن خودش بخواهد " صیغه موقت" را بخواند:

«زَوَّجتُکَ نَفسِی فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهرِالمَعلُوم»

من خودم را به همسری تو در آوردم با مدت معین و با مهر معین.

 

بعد باید مرد بگوید:

قَبِلتُ؛

قبول کردم.

 

در صورتی که خود مرد (داماد) بخواهد "صیغه موقت" را بخواند:

صیغه عقد موقت می‌تواند فقط توسط یکی از طرفین (مرد یا زن) خوانده شود. مثلا اگر مرد صیغه را می‌خواند، ابتدا به زن بگوید: آیا من وکیلم تو را به مدت و مهر معلوم شده به عقد خودم درآورم. زن در جواب می‌گوید: آری. آن‌گاه مرد این‌گونه صیغه را جاری می‌کند:

 

«زَوَّجتُ مُوَکِّلَتِی (فاطمۀ) نَفسِی، فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ، عَلَی المَهر المَعلُوم»

من موکّلم را به ازدواج خود در آوردم در مدت و مهر مشخص شده.

 

سپس دوباره مرد برای خودش می‌گوید:

«قَبِلتُ التَّزویج»

قبول کردم این ازدواج را.

 

در صورتی که شخص سوم بخواهد صیغه موقت را بخواند:

اگر عاقد شخص دیگری باشد، ابتدا باید از هر دو طرف برای خواندن صیغه ی عقد وکالت بگیرد و بعد از آن، صیغه را این گونه بخواند:

فرض کنید که نام خانم «فاطمه» است و نام آقا هم «علی». در این صورت:
به وکالت از خانم بگوید: زَوَّجتُ مُوکِّلَتی (فاطمۀ) مُوَکَّلی (علی) فِی المُدَّۀِ المَعلُومَۀِ عَلَی المَهر المَعلُوم
موُکّل خودم «فاطمه» را به تزویج «علی» در آوردم، در مدت مشخص و با مهریه ی مشخص

 

پس به وکالت از آقا بگوید:

قَبِلتُ التَّزویجَ لِمُوَکِّلی (علی)

قبول کردم این ازدواج را.

 

بیش‌تر مراجع تقلید معتقدند که اگر امکان خواندن صیغه‌ی عقد به زبان عربی نباشد، می‌توانند ترجمه آن را به فارسی یا هر زبان دیگری بخوانند و لازم نیست وکیل بگیرند.

 

ازدواج موقت,صیغه موقت,صیغه محرمیت

روش خواندن صیغه موقت ( صیغه محرمیت)

 

چند نکته مهم:

1.جهت انجام صیغه ی موقت نیاز به دانستن احکامی است که با مراجعه به سایت  یا دفتر مراجع خود ، نظر آنان را در این باره جویا شوید.

 

2-  جهت یادآوری دوستان عرض کنم که قبلا باید مقدار مهریه و مدت ازدواج تعین شده باشد .بعد صیغه عقد خوانده شود. ضمنا دختران باکره که سابقه ازدواج ندارند بنا بر نظر عده ای از مراجع لازم است در ازدواج موقت نخست از پدر اجازه بگیرند. به امید اینکه همه به رفع نیازهای خود از راه شرعی و الهی رو آورند. 

 
3- سن ازدواج موقت: در( ماده های ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴) قانون مدنی سن نکاح برای دختر هم شبیه ازدواج دایم ۱۳ سال است.

4- نداشتن حق نفقه: به تصریح ماده ۱۱۱۳ قانون مدنی« درعقد انقطاع زن حق نفقه ندارد مگر این که شرط شده باشد یا آنکه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد.» ولی چه بسا در صورت شرط نفقه ترک انفاق شوهر عمل مجرمانه نیست و زن تنها میتواند از دادگاه اام شوهر به دادن نفقه را تقاضا کند.

5- زوجین از هم ارث نمی برند: براساس ماده ۹۴۰ قانون مدنی «زوجین که زوجیت آنها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث می برند.» بنابراین معنای ماده آن است که در نکاح منقطع زوجین از هم ارث نمی برند.

6- تمدید صیغه موقت: درصورتی که کسی بخواهد عقد موقتی همسرش را تمدید کند قبل از تمدید باید عقد قبلی تمام شده باشد یا مدت باقی مانده به وسیله شوهر بخشیده شده باشد. پس درصورتی که به عنوان مثال یک ماه عقد نموده باشند و پس از مدتی بخواهند مدت را بیش تر کنند باید یک ماه از تاریخ آن گذشته باشد یا در صورتی که یک ماه نگذشته مدّت باقی مانده از سوی شوهر بخشیده شود و درصورتی که مدت تمام شده (و زن با کس دیگری عقد نکرده است) پس جایز است بدون سپری کردن دوران عدّه با همان شوهر قبلی خود عقد موقت جدید داشته باشد.

 

7- جدا شدن زن و شوهر در ازدواج موقت: در ازدواج موقتی که مدت آن طولانی است (مثلا عقد موقت ۹۰ ساله خوانده شده باشد) بدون طلاق نمیتوان از یکدیگر جدا شد بلکه باید نسبت به پرداخت مهریه قبل از طلاق اقدام کرد.


اما در ازدواج موقتی که طولانی مدت نیست، در آن صورت با بخشیدن مهلت توسط مرد آن ازدواج فسخ خواهد شد  زیرا از نظر اسلام جدایی در ازدواج موقت به یکی از دو طریق زیر امکان‌پذیر است:
 
الف- تمام شدن مدت ازدواج موقت که در هنگام عقد تعیین شده است.
ب)- بخشیده شدن مدت باقی مانده از طرف مرد.

 

 گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

 


 

اصل ازدواج در اسلام واجب نیست و از مستحباتى است که به آن بسیار سفارش شده است؛ ولى اگر کسى به واسطه نداشتن همسر، به حرام بیفتد، ازدواج بر او واجب مى گردد و حق ندارد تا پایان عمر مجرد بماند.

 

امام، استفتائات، ج ۳، احکام ازدواج، س ۹

http://askdin.com/comment/1035060#comment-1035060


کسب درآمد از طریق تتوی ابرو

 
 
 

سوال:

آیا کسب درآمد از طریق تتوی ابرو و و کشیدن  خط چشم دایمی که قابل پوشوندن نیست گناه یا حرامِ چون خانمها معمولا نمی پوشونن؟

 

پاسخ:

با سلام و احترام

درصورتی که یقین نداشته باشد برای کسی که انجام داده در معرض گناه قرار میگیرد انجام دادن آن توسط آرایشگر و کسب درآمد اشکال ندارد اما درصورتی که یقین داشته با انجام این عمل فرد مرتکب گناه میشود جایز نیست و گناه محسوب میشود.

 

استفتائات مراجع موجود در اداره پاسخ به سوالات شرعی جامعه اهراء (سلام الله علیها)

http://askdin.com/comment/1035473#comment-1035473


سلام خدمت دوستان

من در گذشته بکارتم رو از دست دادم والان پشیمون هستم. مدتیه با پسری آشنا شدم که با او هم رابطه دارم. او عاشق من شده ولی همش درگیر میشویم و دلیلش هم گذشته منه. لطفاً راهنمایی کنید تا بتونم آرومش کنم. ممنون از همه

 

کارشناس ازدواج و خانواده

 

سلام

اگر در اصل اینکه ایشان مورد مناسبی برای شماست مطمئن هستید، بهترین اقدام این است که کمی عقب نشینی کنید. اگر ارتباط را کم کنید و به نوعی به سوی قطع ارتباط ببرید در صورتی که ایشان قصد ازدواج با شما را داشته باشد حتما اقدام می کند؛ در غیر این صورت او فقط از شما سوء استفاده خواهد کرد و در نهایت هم بعد از چند سال شما را رها می کند.

اگر با این اقدام برای ازدواج اقدام کرد برای اینکه گذشته شما فراموش شود باید با شفاف عمل کردن و دوری از هر گونه رفتار شک برانگیز اعتمادش را جلب کنید. البته این اقدام الان امکان پذیر نیست؛ چون اولا با خود او ارتباط دارید و همین ارتباط به نوعی منجر به بی اعتمادی او به شما می شود و با خودش می گوید ممکن است با فرد دیگری هم در ارتباط باشید ثانیا چون از هم دور هستید عملا امکان این وجود ندارد که به او ثابت کنید شفاف هستید و همین مسئله یکی از علت های اصلی دعواها می شود.

اگر هم بعد از کمرنگ کردن رابطه او هم بی میل به قطع نبود بدانید که ایشان هیچ قصدی برای ازدواج با شما ندارد و بهتر است قبل از اینکه دیر شود رهایش کنید و به فکر ساختن زندگیتان از نو باشید.

پشیمانی از گذشته و توبه به درگاه الهی شرط اصلی حل این مشکلات است؛ چون تا زمانی که دستمان را به دست خدا ندهیم حل مشکلات به راحتی نخواهد بود.

پیروز و سربلند


کارهای مرتاضان که در اثر یک سلسله تمرینات مخصوص در ریاضتهای دشوار به دست می آید با معجزه تفاوت دارد.

زیرا معجزه احتیاج به تمرین و ریاضت ندارد بلکه استمرار از نیروی غیبی است که به امر حق و اذن پروردگار عالم در اختیار انبیاء و اولیاء الهی قرار می گیرد.
از این گذشته توانایی های مرتاضان محدود است و قدرت بر انجام هر کاری را ندارند و آنچه آنها انجام می دهند برای هر کسی که این سیر را طی کند و اهل ریاضت شود میسر و ممکن است به خلاف معجزه که با عنایت و عطای حق ممکن است. و فرق آخر اینکه ریاضت را جزء علوم دانسته اند که برای مبادی و انجام آن نیازی به ایمان و امور اعتقادی ندارد به خلاف معجزه.


 

 

فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .

 

پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
 
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .

فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .

چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است.طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند


دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش پر از جوان‌هائى است که گرفتار شده‌اند.هر روز چند نفر مى‌آمدند و سه چهار نفر از جوان‌ها را انتخاب مى‌کردند، مى‌کشتند، گوشت‌هایشان را کباب مى‌کردند و مى‌دادند به کسانى که برایشان کار مى‌کردند تا زور و قوت‌شان زیاد شود و بیشتر کار کنند.پسر پادشاه فکرى به نظرش رسید به افراد قهوه‌چى گفت: مرا نکشید، در عوض من برایتان فرش‌هائى مى‌بافم که با فروش هر کدام پنج‌هزار تومان گیرتان مى‌آید. قهوه‌چى ابزار و لوازم کار را آماده کرد. پسر یک فرش بافت و روى آن نشانى محى که در آن گرفتار بودند نوشت.بعد فرش را به قهوه‌چى داد و گفت: این فرش خیلى خوب یافته شده آن‌را براى پادشاه ببرید. انعام خوبى به شما مى‌دهد. آنها فرش را براى پادشاه بردند. پادشاه انعام خوبى به قهوه‌چى داد. بعد فرش را باز کردند دیدند پسر پادشاه پیغام فرستاده. از روى نشانى قهوه‌خانه را پیدا کردند. پسر و دختر و دیگران را آزاد کردند و قهوه‌چى را کشتند.


در باب تساهل و تسامح بها‍‍‍ییت توضیح بفرمایید و در دیگر موضوعات چه فرق هایی با اسلام دارد.

بهائیت در واقع انشعابى از بابیت است و بابیت انشعابى از شیخیگرى است. در اوائل قرن نوزدهم شیخ احمد احسائى و سید کاظم رشتى، مدعى رابطه مستقیم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه میان مردم مسلمان و آن حضرت معرفى کردند» از همین جا راه و رسم شیخى پدید آمد و جمعى از افراد ساده لوح و گروهى از فرصت طلب ها به آن گرایش پیدا کردند. شیخ ملاحسین بشرویه، پس از سید کاظم رشتى، رهبرى فرقه را به عهده مى گیرد و در سفرى به شیراز با سید على محمد شیرازى (محمد باب) ملاقات نموده و مرید و سرسپرده او مى شود. محمد باب بعد از ادعاى بابیت امام زمان(عج)، ادعا مى کند که خود امام زمان است ؛ و کار را تا ادعاى نبوت پیش مى برد و بعد از محاکمه و زندان در تبریز اعدام مى شود. بعد از اعدام سید باب عده اى از فریب خوردگان به تشویق و تحریک فرصت طلبان و توطئه استعمار، به میرزا یحیى نورى (صبح ازل) و عده اى دیگر به میرزا حسینعلى نورى (بهاءالله) می گروند. آنگاه بین این دو برادر اختلاف می افتد و هر کدام دیگری را متهم به فریبکاری می کنند؛ ولی در نهایت میرزا حسینعلى نورى (بهاءالله) با حمایت حکومتهای استعماری آن عصر پیروز می شود و فرقه بهائیت گسترش می یابد .به طور خلاصه رهبران بهائیت دارای ادعاهای زیر می باشند :۱-ادعای نیابت حضرت مهدی ۲- ادعای مهدویت ۳- ادعای نبوت ۴- ادعای حلول خدا در وجود آنها ۵- ادعای خدایی و خالقیت و ربوبیت و روشن است که اولا ادعای خدایی و ادعای حلول خدا در وجود کسی هم عقلا و هم طبق صریح آیات قرآن کریم کفر است و ثانیا ادعای نیابت امام زمان و ادعای مهدی موعود بودن و ادعای نبوت افزون بر مخالف بودن با قطعیات اسلام محتاج به اثبات با معجزه است . در حالی که هیچکدام از سران بهائیت دارای معجزه نبوده نیستند . اگر دارای معجزه بودند در این عصر اطلاعات همه مردم دنیا مطلع می شدند.عقاید بهاییت: به چند مورد از عقاید آنها اشاره مى شود. ۱- این فرقه مى گوید، سید على محمد باب امام زمان است که ظهور کرده و با ظهور او اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگى بهایى شوند. (شخصیت و اندیشه هاى کاشف الغطاء کتاب (الایات البینات) به کوشش دکتر احمد بهشتى، ص ۱۰۹، کانون نشر اندیشه اسلامى)۲- بهائیها پنهان کردن دینشان را ضرورى مى دانند به اصطلاح قائل به تقیه هستند. ۳- روزه آنها نوزده روز است که قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم مى شود. ماه بهایی ۱۹ روز است. ۴- نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت. ۵- قبله آنها مرقد بهاءالله است در شهر عکا.۶-حج براى مردان واجب است و بر ن واجب نیست، حج آنها زیارت خانه اى است که بهاء در آن اقامت داشته، یا خانه اى است که سید على محمد باب در شیراز در آن سکنى داشته است. ۷- اعیاد آنها : - عید ولادت باب، اول محرم. - عید ولادت بهاء، دوم محرم. - عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادى. - عید نوروز، (المدخل الى دراسة الادیان والمذاهب، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج ۳، صص ۳۱۱ - ۳۰۸، انتشارات الدار العربیة للموسوعات). ۸- ازدواج با محارم  غیر از زن پدر , حلال می باشد. (یعنی با حکم بر حرمت ازدواج با زن پدر , ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و دیگران حلال می گردد!)۹- معاملات ربوی آزاد و حلال است.۱۰- حجاب ن ملغی می باشد(بی حجابی آزاد و حلال).۱۱- دخالت در ت ممنوع می باشد. می بینیم که براساس یک برنامه و طرح و نقشه از پیش تعیین و تنظیم شده , به مرور و در مراحل مختلف , عوامل استعماربه منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفی و انکار نبوت , امامت , معاد و تعالیم و قوانین و احکام مقدس و نورانی قرآن می پردازند و سپس ابتدا ادعای نیابت خاص حضرت حجت (عج ) و سپس ادعای مهدویت و پس از آن ادعای نبوت و مرحله آخر ادعای الوهیت و خدایی می نمایند! آنگاه به هدم و نابودی آثار اسلام یعنی کعبه و قبور انبیا و امامان و مساجد فرمان می دهند و سپس به ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام می ورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامه های استعمار ساخته به طواف به گرد آن می پردازند! و نیز به صدور احکام جدید دین تازه ساخته شده می پردازند و مطابق با خواست و اهداف استعمار , به رفع حجاب و پوشش ن فرمان می دهند و عدم دخالت مسلمین در ت را که آرزوی دیرینه قدرتهای سلطه جوی جهانی در مناطق اسلامی می باشد نهادینه می کنند. چرا که همواره از تعالیم و آموزه های ی اسلام و تشیع رنج برده اند و از اصل ورود و دخالت در ت به عنوان یک تکلیف و وظیفه اسلامی ضربه خورده اند . بدین ترتیب همه زمینه ها آماده و مهیا می شود تا مبانی و ارکان اعتقادی و ارزشهای اخلاقی و پایبندی های معنوی متزل شوند و وحدت و یکپارچگی مسلمانان در ایران به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بی نظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع وفقها و علمای بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهای مستحکم دفاع از هویت دینی و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان می باشند , کاسته شود و راههای تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجی صاف و هموار گردد. بر این اساس در بهایئیت صحبت از تساهل و تسامح نیست بلکه بهائیت سراسر دشمنی و عناد و نسخ اسلام است. براى آگاهى بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید:۱- فرق و مذاهب کلامی ؛ علی ربانی گلپایگانی ۲- بهائیت چگونه پدید آمد، نورالدین چهاردهى، انتشارات فتحى.۳- ارمغان استعمار، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات نسل جوان.۴- بهائیت در ایران / دکتر سید سعید زاهد زاهدانی / انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی۵- تاریخ تحلیلی پیدایش بهائیت / گروه تدوین جزوات آموزشی نهاد رهبری در دانشگاه ها۶- سایه شوم : خاطرات یک نجات یافته از بهائیت / مهناز رئوفی۷- بهائیان / سید محمد باقر نجفی / نشر مشعر۸- شبهات مهدوى دوران ما (نقدى بر بهائیت) / مهدى پور۹- آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى / رضا برنجکار۱۰ بهائیت دین نیست / ابوتراب هدائى۱۱- تاریخ باب و بهاء / ترجمه حسن فرید گلپایگانى

امه عاشقانه عباس دوران به همسرش

حسین جابری‌ انصاری به مناسبت سالگرد شهادت عباس دوران، نامه عاشقانه او به همسرش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان: حسین جابری‌ انصاری، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران به مناسبت سالگرد شهادت عباس دوران، نامه این سرلشکر خلبان به همسرش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.

عباس دوران، خلبان جنگنده های دوران دفاع مقدس بود که در صبح 30 تیرماه 1361 پس از بمباران پالایشگاه بغداد، هواپیمای خود را به محل برگزارى اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

متن نامه شهید عباس دوران به همسرش: "ﺧﺎﺗﻮﻥ ﻣﻦ ، ﻣﻬﻨﺎﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﻠﻢ ﺳﻼﻡ. ﺑﻮ ﻛﻪ ﺧﻮﺏ ﻫﺴﺘ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﻦ ﺯﺎﺩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﻤ ﺮ ﺑﺮﺍ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻟ ﻪ ﻣ ﺷﻪ ﻛﺮﺩ ﺟﻨ ﺟﻨ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤ ﺷﻨﺎﺳﺪ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﻟﺖ ﻣ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺮﺩ ﺑﻮﺷﻬﺮ. ﻣﻬﻨﺎﺯ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺗﻮ ﻛﺴ ﺍﻨﺠﺎ ﻧﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺎ ﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻭ ﺷﺮﺍﺯ ﻭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭ . ﺧﻠ ﻓﺮﺻﺖ ﻛﻢ ﻣ ﻛﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﺮ ﺑﺰﻧﻢ، ﺣﺘ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﻭﺵ ﺮﻓﺘﻦ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﺩﻭﺵ ﻛﻪ ﺸﻜﺶ ﻮﺗﻨﻬﺎﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻜﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﻤ ﻛﻨﻢ ﺍﺯ ﺎﻢ ﺧﺎﺭﺝ ﻛﻨﻢ . ﻋﻠﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺵ ﺗ ﺑﻮﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﻮﻫﺎﺶ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺗﺮﺍﺷﺪﻩ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺷﺒﻪ ﺁﻥ ﺩﺭﻭﺸ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣ ﺭﻓﺘﻢ ﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺯﻧﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺑﻪ ﻫﺎ ﺮﺩﺍﻥ ﻚ ﺷﺐ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺎﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﺗﻮ ﺣﻤﺎﻡ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻭﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻭﻟﺶ ﻛﻠ ﺑﺪ ﻭ ﺑ ﺭﺍﻩ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻢ ﺧﺪﺍ ﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻣﻮﺭﺯﺩ ﻮﻥ ﻮﺗﻨﻬﺎﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻢ ﺩﺪﻢ ﻻ ﺍﻧﺸﺘﻬﺎﻤﺎﻥ ﻛﻚ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻬﻨﺎﺯ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺍﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻡ ﻛﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺟﻨ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﺿﻌﺖ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﻏﺮ ﻋﺎﺩ . ﻧﻤ ﺷﻮﺩ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺷﺖ ﻮﻥ ﻚ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻢ ﻭ ﺎ ﻮﻥ ﻣﺎ ﻫﻤﺪﺮ ﺭﺍﺧﻠ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻢ ﺟﻨ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻛﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻧﺸﺴﺖ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ. دوستت دارم خیلی زیاد. همسرت عباس، مهر ۱۳۵۹".


 

از پیرمرد حکیمی پرسیدند:از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد: *یاد گرفتم* که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم*یاد گرفتم* که مظلوم  دیر یا زود حقش را خواهد گرفت. *یاد گرفتم*   که دنیا ی ماهر لحظه ممکن است تمام شود اما ماغافل هستیم.*یاد گرفتم*  که سخن شیرین ،گشاده رویی وبخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست. *یاد گرفتم*   که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی،  امنیت وآرامش بهره مند باشد.*یاد گرفتم* که:بساط عمرو زندگیمان  رادردنیا طوری پهن کنیم که درموقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم.


سرخ پوست پیری برای کودکش ازحقایق زندگی چنین می گفت: در وجود هرانسانی همیشه مبارزه ایی جریان دارد مانند مبارزه دوگرگکه یکی ازگرگها سمبل بدیها مثل: حسد غرور،شهوت، دروغ تکبرو خودخواهی است و دیگری سمبل: مهربانی عشق، امید و حقیقت.سخنان پدر، کودک رابه فکر فرو برد،تا اینکه پرسید :پدر کدام گرگ پیروز میشود؟پدر لبخندی زد و گفت‎ ‎:‎ ‎گرگی که تو به آن غذا میدهی.


 

در سایت اسلام کوئست این طور آورده است :
بر اساس برخی از روایات هدیه‌ای که جبرئیل برای پیامبر اسلام(ص) آورد، نوزده حرف بود. ابن عباس در این باره چنین می‌گوید:
«على بن ابى‌طالب(ع) رو به پیامبر اسلام(ص) کرد و چیزى از آن‌حضرت خواست. پیامبر به او فرمود: یا على به آن‌کس که مرا پیامبرى بحق (براى مردم) فرستاد سوگند، نزد من هیچ از کم و بیش نیست، ولى تو را چیزى مى‌ آموزم که دوست من جبرئیل برایم آورد، و گفت یا محمد این هدیه‌ اى است از نزد خداى عز و جل که تو را به آن گرامى داشت و به هیچ‌یک از پیامبران پیشین این هدیه را نداد. آن(هدیه) نوزده جمله است که هر دلسوخته، هر مصیبت زده، هر اندوهناک، هر غمناک، هر کسى که در خطر و آتش سوزى باشد آنها را بخواند، و هر بنده‌ اى که از پادشاهى بترسد آن کلمات را بگوید، خداوند براى او وسیله رهایى فراهم سازد، و آن نوزده جمله است. چهار حرف آن بر پیشانى اسرافیل نوشته شده، چهار حرفش بر پیشانى میکائیل، چهار حرف بر گرداگرد عرش، چهار حرف بر پیشانى جبرئیل و سه حرف آن در جایى که خدا خواسته است. على ابن ابى‌طالب پرسید، یا رسول اللَّه چگونه آنها را بخوانیم؟ فرمود: بگو یا عماد من لا عماد له، یا ذخر من لا ذخر له، یا سند من لا سند له، یا حرز من لا حرز له، یا غیاث من لا غیاث له، یا کریم العفو، یا حسن البلاء، یا عظیم الرجاء، یا عون الضعفاء، یا منقذ الغرقى، یا منجى الهلکى، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، انت الذى سجد لک سواد اللیل و نور النهار و ضوء القمر و شعاع الشمس و دوى الماء و حفیف الشجر، یا اللَّه، یا اللَّه، یا اللَّه، انت وحدک لا شریک لک . سپس می‌گویى؛ بار الها با من چنین و چنان کن، که به طور مسلم از جاى خود برنخیزى تا این‌که دعاى تو مستجاب شود، ان شاء اللَّه».[۱]
البته، در روایت دیگری که از نظر سند مرفوع است، «صبر» به عنوان هدیه ویژه به پیامبر(ص) اعلام شده است: «احمد بن أبى عبد اللَّه از پدرش مرفوعا از پیامبر(ص) نقل کرده است که جبرئیل خدمت رسول خدا(ص) آمد، و گفت: خداوند تبارک و تعالى مرا فرستاده که هدیه‌ اى به تو تقدیم نمایم که به احدى قبل از تو داده نشد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: پرسیدم آن چیست؟ جبرئیل گفت: صبر پیامبر می‌فرماید: گفتم اى جبرئیل توضیح بده که صبر چیست؟ گفت: صبر آن است که انسان در سختى شکیبایى نماید آن‌طور که گویا در رفاه و شادمانى و نیکویى است، و در نیازمندى، چنان‌که گویا در بى نیازى است، و در بلا و بیمارى، چنان‌که گویا در عافیت و تندرستى است. در همه این احوال بردبارى را شیوه خود سازد، و از گرفتاری‌هایى که به او مى‌ رسد نزد مخلوق شکایت ننماید.[۲]
پاورقی
[۱]. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ج ۲، ص ۵۱۰- ۵۱۱، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. «أَقْبَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِلَى النَّبِیِّ ص فَسَأَلَهُ شَیْئاً فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص یَا عَلِیُّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا عِنْدِی قَلِیلٌ وَ لَا کَثِیرٌ وَ لَکِنِّی أُعَلِّمُکَ شَیْئاً أَتَانِی بِهِ جَبْرَئِیلُ خَلِیلِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ هَدِیَّةٌ لَکَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَکْرَمَکَ اللَّهُ بِهَا لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ هِیَ تِسْعَةَ عَشَرَ حَرْفاً لَا یَدْعُو بِهِنَّ مَلْهُوفٌ وَ لَا مَکْرُوبٌ وَ لَا مَحْزُونٌ وَ لَا مَغْمُومٌ وَ لَا عِنْدَ سَرَقٍ وَ لَا حَرَقٍ وَ لَا یَقُولُهُنَّ عَبْدٌ یَخَافُ سُلْطَاناً إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ وَ هِیَ تِسْعَةَ عَشَرَ حَرْفاً أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ عَلَى جَبْهَةِ إِسْرَافِیلَ وَ أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ عَلَى جَبْهَةِ مِیکَائِیلَ وَ أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ حَوْلَ الْعَرْشِ وَ أَرْبَعَةٌ مِنْهَا مَکْتُوبَةٌ عَلَى جَبْهَةِ جَبْرَئِیلَ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا حَیْثُ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع کَیْفَ نَدْعُو بِهِنَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُلْ یَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ فَإِنَّکَ لَا تَقُومُ مِنْ مَجْلِسِکَ حَتَّى تُسْتَجَابَ لَکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ». [۲]. ابن بابویه، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، النص، ص ۲۶۰- ۲۶۱، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق. «حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ فِی حَدِیثٍ مَرْفُوعٍ إِلَى النَّبِیِّ ص قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ بِهَدِیَّةٍ لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ الصَّبْرُ . قَالَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الصَّبْرِ قَالَ تَصْبِرُ فِی الضَّرَّاءِ کَمَا تَصْبِرُ فِی السَّرَّاءِ وَ فِی الْفَاقَةِ کَمَا تَصْبِرُ فِی الْغِنَاءِ وَ فِی الْبَلَاءِ کَمَا تَصْبِرُ فِی الْعَافِیَةِ فَلَا یَشْکُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِمَا یُصِیبُهُ مِنَ الْبَلَاء»

آیا در دین بهایی ازدواج با محارم وجود دارد؟

دراین فرقه ازدواج با محارم مگر با زن پدر ، منع نشده است. (اقدس ، میرزا حسینعلی ، ص ۷۴ ) لازم به ذکر است در رساله سوال و جواب نیز بهاء در پاسخ به سوالی درباره حرمت ازدواج با اقارب چنین می گوید : « این امور به امنای بیت العدل راجع است .» (حسینعلی نوری ، رسالة سؤال و جواب ، سوال ۵۰ ) و در پیام ۱۵ ژانویه ۱۹۸۱بیت العدل چنین آمده است : « . در حال حاضر تصمیم گیری در این مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده .» که در حقیقت محول کردن آن به جامعه بهائی خود به منزله تأیید چنین موضوعی است که با اصول انسانی در تعارض است . ر.ک :http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=۱۱۳۳۵۶

شهید رضا شجاعیان – جبهه خانه من است!!

 

ای خدا! آیا باور کنم که بعد از ایمان به تو باز مرا عذاب خواهی کرد یا اینکه بعد از دوستی و عشق و علاقه به تو باز مرا از خود دور گردانی؟!

ای خدا! آیا باور کنم که بعد از ایمان به تو باز مرا عذاب خواهی کرد یا اینکه بعد از دوستی و عشق و علاقه به تو باز مرا از خود دور گردانی با آنکه به لطف و رحمت نامنتهایت چشم امید دارم باز محرومم سازی؟

 

 

فضای معنوی جبهه ها چنان بر او اثر گذاشته بود که ممانعت ودرخواست به عدم حضور در سرزمین نور موجب واکنش شهید گردید . پدر شهید می گفت : یکبار مجروح شد و پزشک دستور داده بود که باید یک ماه استراحت کند و به منطقه نرود در جواب پزشک گفته بود که جبهه خانه من است و من نمی توانم جبهه نروم .

 شهید رضا شجاعیان

نماز جمعه ها را فراموش  نکنید ودر دعاها  و نماز جماعتها شرکت داشته باشید از گروه  گرایى و دو دستگى  بپرهیزید.

شهید رضا شجاعیان   رزمنده همیشه آماده

دوران دفاع مقدس افرادی در جبهه ها رزم داشتند و در پشت جبهه نیز تلاششان در جهت پشتیبانی از رزمندگان و تقویت جبهه ها بود ؛ پدر شهید شجاعیان می گفت : رضا وقتی مدت کوتاهی برای مرخصی به شهر می آمد در امر کمک رسانی و جمع آوری اجناس برای جبهه ها فعالیت می کرد با دوستان خود از جمله شهیدان علی سراج ، عباس عرب و مجتبی سعیدی به نانوایی می رفتند و برای پخت نان برای رزمندگان کمک می کردند. لباس زیبای شهادت بر قامت رعنای رضا شجاعیان در عملیات کربلای 5 در سال 1365 پوشانده شد .

     
     
     

 

 

شخصی بسیار مقروض شده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند ، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت و گوی است بر دَرمی،چگونه از تو توقع کند کَسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجتی آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول امده است به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر  گفت: آن معامله با یک تاجر بود و این معامله با خدا.! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. 


تاریخ ولادت حضرت زینب در سال ۹۶ سه شنبه ۳ بهمن ۹۶ ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار و بهورز [ ۵ جمادی الاولی ۱۴۳۹ ] (۲۳ February سال ۲۰۱۸) مناسبت های ملی و مذهبی متن زیبا درباره پرستار متن ادبی روز پرستار شعر حضرت زینب زندگینامه حضرت زینب روز پرستار چه روزیست تقویم و سالنامه تقویم قمری تقویم سال 96 با مناسبت ها تقویم 97 با مناسبت ها تقویم 96 تقویم 1398 تاریخ ولادت حضرت زینب پیامک روز پرستار حضرت زینب کبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال ۵ یا ۶ هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:(دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم ). فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟! رسول خدا (ص) فرمود: (گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند). در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: (اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر حضرت زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)

جزییات بیشتر : ولادت حضرت زینب چه روزی است؟ +متن و عکس نوشته‌ روز پرستار

بعضی افراد ادعا می کنند می توانند دیگران را به عالم مکاشفه ببرند و چیزهایی را به آنها نشان بدهند آیا چنین چیزهایی حقیقت دارد و اصلا امکان انجام آن وجود دارد؟ اگر ممکن است و حقیقت دارد چه کسانی می توانند این کار را انجام بدهند؟
 

 


باید دید مراد از مکاشفه چیست؟ اگر مکاشفه آن باشد که انسان با تهذیب نفس به آن می رسد که به سالها تلاش نیاز دارد پس پاسخ منفی است.

کسی را  نمی شود به عالم مکاشفه برد مگر کسانی که مثل ائمه (علیهم السلام) آنقدر قدرت داشته باشند که بتوانند دیگران را هم ، به عالم ملکوت ببرند.

 ولی اگر مراد این است که مثلاً هیپنوتیزم می کنند یا کارهایی از این قبیل ممکن است توان این کار را داشته باشند اما آنچه که قابل توجه هست این است که اگر نگوییم صد درصد ، بالای نود درصد از این ادعاها، ادعاهای کاذب است و صحت ندارد و نهایتاً نوعی چشم بندی است. پس درصد بالایی از این ادعاها رانباید قبول کرد.

متأسفانه بعضی افراد مدعی هستند و به دنبال این ادعا، اتاق را تاریک می کنند و افراد را می خواهند ببرند به عوالم دیگر که در واقع همان هیپنوتیزم است .

از نظر علمی در مراحل هیپنوتیزم می توانند بر شخص القاء مطالبی کنند که تصور می کند دارد چیزهایی را می بیند . خیالاتی را که فکر می کند در آن قرار دارد و وقتی که از آن تاریکی بیرون می آید دقیقاً تصور می کند چیزهایی را  دیده یا با کسی حرف زده و . . در واقع اصل این فعالیت ها از نظر اسلام پسندیده نیست.

انسان باید با تهذیب نفس به عالم مکاشفه وارد بشود. انسان باید بتواند به طور ارادی وارد شود و هر وقت بخواهد بتواند چشم برزخیش را به کار بیندازد و هر وقت نخواهد به کار نیندازد و از آن استفاده نکند

احضار روح آیا جایز است؟

انسان باید وقت صرف کند، برای احضار روح و وارد شدن به عالم مکاشفه؟ انسان باید با تهذیب نفس به عالم مکاشفه وارد بشود. انسان باید بتواند به طور ارادی وارد شود و هر وقت بخواهد بتواند چشم برزخیش را به کار بیندازد و هر وقت نخواهد به کار نیندازد و از آن استفاده نکند.

بنابراین اصل این تلاش ها پسندیده نیست. اما تهذیب نفس بسیار عالی است. انسان با تقوا و عبادت و خصوصاً با انجام واجبات و مستحبات و اطاعت محض از دستورات خداوند می تواند به این مقام برسد  اما نباید به خاطر آن مقام ها این کارها را انجام داد یعنی هدف رسیدن به این درجات و کسب این مقام ها نباشد بلکه صرفا جهت تقرب الهی انجام دهد.

حاصل سخن این است:  

اولاً این تلاش ها پسندیده نیست.  ثانیاً کسانی که این ادعاها را می کنند تعداد بسیاری از آنها دروغ می گویند و به قصد فریب مردم هست . ثالثاً در مورد خود این سوال که آیا کسی را می توان به عالم مکاشفه برد؟ بله افرادی مثل ائمه (علیهم السلام) توان این کار را دارند اما دیگران نه. اگر چه کارهایی مثل هیپنوتیزم و از این قبیل کارها امکانش هست.

منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف


در مناطق سرد سیر و ارتفاعات پوشیده از برف

مطابق نظر آیت الله ایمطابق نظر آیت الله ای

.طهارت کوه نوردان در ارتفاعات پوشیده از برف

س. کوهنوردانى که براى فتح قله‌ها مى‌‌روند و بخاطر سردى فوق‌العاده هوا وضو گرفتن آنها با عسر و حرج همراه بوده و از جمله موجب مریضى است، آیا جایز است تیمم نمایند؟ و اگر کوه پر از برف بوده و تیمم ممکن نباشد، تکلیف نماز و روزه‌شان چیست؟

ج. در فرض سؤال تیمم مانع ندارد و در صورت عدم دسترسى به چیزى که تیمم بر آن صحیح است احتیاط مستحب آن است که اعضاى وضو را با برف مسح کنند و با آن تیمم هم بکنند و بنابر احتیاط واجب نماز را در وقت آن به جا آورند و بعداً در زمان تمکن قضاى آن را هم به‌جا آورند.

س 167: آیا شخص جنب می‏تواند در صورت تنگی وقت با تیمم و نجاست بدن و لباس نماز بخواند یا این که باید بعد از تطهیر و غسل، نماز را قضا نماید؟

ج: اگر وقت به مقدارى نیست که بدن و لباسش را تطهیر کند و یا لباس خود را عوض نماید و به علت سردى هوا و مانند آن نمى‏تواند نماز خود را هم بخواند، باید نماز را با تیمم بدل از غسل جنابت با همان لباس نجس بخواند. این نماز مجزى است و قضاى آن بر او واجب نیست.

س 215: ما در منطقه سردسیری زندگی می‏کنیم که نه حمام دارد و نه مکانی برای استحمام، وقتی در ماه مبارک رمضان به حالت جنابت از خواب بیدار می‏شویم، با توجه به این که غسل کردن جوانان در نیمه شب در برابر مردم با آب مشک یا حوض عیب شمرده می‏شود و آب هم در آن وقت سرد است، تکلیف ما برای روزه فردا چیست؟ آیا تیمم جایز است؟ در صورتی که غسل نکند، افطار کردن روزه آن روز چه حکمی دارد؟

ج: مجرد مشقّت یا عیب شمرده شدن اغتسال جوانان در نیمه شب، عذر شرعى محسوب نمى‏ شود، بلکه مادامى که غسل، حرجى و موجب ضرر براى مکلّف نشود، غسل کردن به هرصورتى که امکان دارد واجب است، و در صورت حرج یا ضرر باید قبل از طلوع فجر تیمم کند و با تیمم بدل از غسل جنابت پیش از طلوع فجر روزه‏اش صحیح است، و اگر تیمم نکند روزه ‏اش باطل است، ولى امساک در طول روز بر او واجب مى ‏باشد.

– هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی ای.

منبع :
هدانا
 

 

 
استفاده از صلیب مسیحیان و نماد فْـرَوَهْـر (fravahr) یا همان نماد فر کیانی و استفاده از نمادهای شیطان پرستی و انواع بت ها یا نمادهای بوداییان حرام و مصداق ترویج کفر و باطل هست، خرید و فروش آنها نیز جایز نیست و باید شکسته شوند.

مطابق نظر آیت الله ای

استفتاء اختصاصی سایت هدانا از دفتر مقام معظم رهبری

سوال: خرید و به گردن انداختن صلیب و نماد فروهر چه حکمی دارد؟

اگر کسی با این نمادها نمازبخواند آیا نماز باطل است؟

پاسخ:اگر از طلا نباشد، نماز صحیح است ولی استفاده از زیورآلاتی که استعمال آن تقلید از فرهنگ تهاجمی دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست.

منبع: استفتاء اختصاصی سایت هدانا از دفتر مقام معظم رهبری.

طبق نظر آیت الله مکارم شیرازی

نگهداری صلیب [اهل کتاب ]

پرسش : نگهداری صلیب و نمادهای دیگر هم حرام است؟

پاسخ : نگهداری جایز نیست.

نماز خواندن با گردنبند صلیب یا لباس منقش به تصویر صلیب

پرسش : نگهداری صلیب و نماز خواندن با صلیب یا لباسی که آرم صلیب روی آن حک شده است چه حکمی دارد؟

پاسخ : نگهداری صلیب جایز نیست و نماز خواندن با صلیب یا با لباسی که آرم صلیب دارد اشکال دارد.

به گردن بودن گردنبند فروهر در حال نماز

پرسش : استفاده از گردنبندهای فروهر و نمازخواندن با آن چه حکمی دارد؟

پاسخ : نماد فروهر در نماز و غیر آن، فقط یک علامت تاریخی نیست بلکه به عنوان نشانه غیر اسلامی است و احتیاط اجتناب از آن است و نیز نمازخواندن با آن اشکال دارد.

نماز خواندن با لباسی که آرم صلیب دارد.

پرسش : آیا کسی میتواند با لباسی که آرم صلیب روی آن حک شده است نماز بخواند؟

پاسخ : نماز خواندن با آن لباس اشکال دارد.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

مطابق نظر آیت الله سیستانی

مسأله ۲۰۶۳ ـ معاملات حرام بسیار است، از آن جمله این موارد است: … چهارم: معامله با آلات حرام یعنی چیزهایی که به هیئتی ساخته شده است که معمولاً برای استفاده حرام بکار میآید و ارزش آن به سبب استفاده حرام است مانند بت و صلیب و وسایل قمار و آلات لهو حرام.

منبع: سایت هدانا برگرفته از رساله آیت الله العظمی سیستانی.

آیت الله صافی گلپایگانیآیت الله صافی گلپایگانی

334. خرید و فروش و به گردن انداختن صلیب چه صورت دارد؟

معامله صلیب و به گردن آویختن آن حرام است.

 منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

آیت الله نوری همدانیآیت الله نوری همدانی

س 1094 : گردن بند طلا برای مردها و نیز صلیب و نگهداری آن چه صورت دارد ؟

ج : جائز نیست

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی نوری همدانی

حضرت آیت الله بهجت

بُت و صلیب و آلات لهو شکستن آنها واجب است.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی  بهجت.

منبع : هدانا

 

 

در چند مقاله به تفصیل آیات قرآن را بررسی کردیم تا نظر قرآن را در موضوع جبر و اختیار بفهمیم و دیگر شکی در این زمینه باقی نمی ماند
 
در چند مقاله به تفصیل آیات قرآن را بررسی کردیم تا نظر قرآن را در موضوع جبر و اختیار بفهمیم و دیگر شکی در این زمینه باقی نمی ماند که انسان بعضی از کارهایش را به دست خود و با اختیار خود انجام می دهد. از طرفی برای کسی سستی و وهنی هم در کار نباشد که ما کاره ای نیستیم و هر چه خدا می خواهد همان خواهد شد یا اینکه ما مجبوریم. جبر داخلی و خارجی فرق نمی کند.
 

 
استغفار پیامبران

آخرین دسته از آیات ، آیاتی است که دلالت بر استغفار پیامبران دارد. اگر اختیار نبود دیگر به خاطر ترک اولی معنا نداشت کسی استغفار بکند. ما هرگز استغفار نمی کنیم که چرا رنگ من سفید شده یا رنگ من سیاه شده؟ هرگز کسی به خاطراینکه مرد شده یا زن شده استغفار نمی کند. استغفار جایی معنا دارد که اختیار باشد.
آیات فراوانی داریم که در این آیات پیامبران به خاطر ترک اولی هایی که انجام شده یا احتمال انجام شدنش بوده طلب مغفرت کردند از جمله می فرماید:

"ربنا ظلمنا أنفسنا ، از قول حضرت آدم و حوا می فرماید که گفتند پروردگارا ما بر خودمان ستم کردیم پس ما را ببخش.

" سبحانک إنی کنت من الظلمین (88 / انبیا )، از قول حضرت یونس که فرمود پروردگارا تو منزهی به درستی که من از ستمکاران بودم ".

یا از قول حضرت موسی می فرماید: " رب إنی ظلمت نفسی ، پروردگارا من بر خودم ستم کردم ".

" رب إنی أعوذبک أن أسئلک ما لیس لی به علم (هود / 47 )، حضرت نوح (علیه السلام) می فرماید پروردگارا من به تو پناه می برم از اینکه آنچه بدان علم ندارم از تو بخواهم ".

قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند. نه اینکه اینها تأثیر ندارند اما از انسان سلب اختیار نمی کنند. اینها هر کدام تأثیراتی بر محدود کردن اختیار انسان دارند و اختیار را محدود می کنند اما سلب نمی کنند و انسان را مسلوب الاختیار نمی کنند

 جریان این بود که وقتی که حضرت نوح (علیه السلام) دید پسرش غرق شد گفت: خدایا تو به من قول داده بودی که اهل من محفوظ بمانند و غرق نشوند و این پسر هم از اهل من بود. خداوند فرمود: نه او از اهل تو نبود. اهل تو کسی است که ایمان داشته باشد. اهلیت به زاد و ولد نیست بلکه به ایمان است. سپس حضرت نوح (علیه السلام) بلافاصله اظهار عذرخواهی کرد و گفت: خدایا من را ببخش که چنین تقاضایی کردم.

این آیات دلیل براین است که حضرت نوح (علیه السلام) می توانست چنین تقاضایی را از خدا نکند ولی اگر کرده تقاضای او حرام نبود.

این آیات دلیل بر این است که اینها اختیار داشتند می توانستند این کارها را نکنند. حضرت موسی(علیه السلام) می توانست آن ساعت وارد شهر نشود و آن اتفاقها نیفتد، حالا که وارد شده و آن اتفاق ها رخ داد می گوید: خدایا من اشتباه کردم آن زمان، زمان ورود من به شهر نبود.

حضرت آدم (علیه السلام) می توانست آن ترک اولی را نکند حالا که کرده می گوید خدایا من را ببخش.

حضرت یونس (علیه السلام) می توانست یک مقدار بیشتر تحمل کند و کمی دیرتر قوم خود را رها بکند بعد از رفتن حضرت یونس (علیه السلام) توبه کردند و خدا هم توبه آنها را قبول کرد.

قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند

قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند. نه اینکه اینها تأثیر ندارند اما از انسان سلب اختیار نمی کنند. اینها هر کدام تأثیراتی بر محدود کردن اختیار انسان دارند و اختیار را محدود می کنند اما سلب نمی کنند و انسان را مسلوب الاختیار نمی کنند که اگر چنین کردند دیگر مسئولیتی نیست.

اگر این عوامل، عوامل درونی، بیرونی، طبیعی، ماوراء طبیعی ، اقتصاد ،غریزه یا هر عامل دیگری کاملاً اراده انسان را سلب کرد دیگر مسئولیتی وجود ندارد. عذاب و ثوابی هم ندارد. اما آیا این عوامل به چنین حدی از تاثیر می رسند ؟

غالبا چنین نیست اکثر قریب به اتفاق انسان ها به این حد تحت فشار این عوامل قرار نمی گیرند. ولی به همان اندازه که محدود می شود به همان اندازه هم سوالی نخواهد بود و مسئولیت کمتر می شود. ولی اینکه سلب اختیار کامل بشود تقریباً قریب به محال است.

به هر حال یک بخشی برای اختیار انسان باقی می ماند. به عبارت دقیق تر جزء اخیر علت تامه در افعال اختیاری انسان باز اختیار و اراده انسان است ولو اینکه یک درصد باشد یا یک در هزار باشد. گاهی ممکن است که نود درصد باشد. نود درصد به اختیار انسان مربوط می شود. ده درصد به عواملی که گفتیم مربوط است. گاهی ممکن است این عوامل آنقدر قوی بشود که اختیار انسان را به یک درصد تقلیل بدهد. ولی به هر حال حرف آخر را اختیار انسان می زند.

خلاصه

استغفار پیامبران به خاطر ترک اولی نشانه وجود اختیار است. برخی عوامل اگر چه بر اختیار تاثیر می گذارند اما ازانسان بطور کامل سلب اختیار نمی کنند.

منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف

در زندگی،
 از چیزهای زیادی میترسیدم؛
ونگران بودم،
تا اینکه. آنها را تجربه کردم!
وحالا ترسی از آنها ندارم!
از "تنهایی" میترسیدم، یاد گرفتم؛ "خود را دوست بدارم"!
از "شکست" میترسیدم؛ یاد گرفتم؛
"تلاش نکردن،یعنی شکست!"!
از"نفرت مردم" میترسیدم؛ یاد گرفتم،
"بهرحال هر کسی نظری دارد"!
از "درد"،میترسیدم؛ یاد گرفتم،
"درد کشیدن، برای رشد روح لازم است!"
از "سرنوشت"،میترسیدم؛یاد گرفتم، "من،توان تغییر آن را دارم"!
از "آینده"،میترسیدم؛ یاد گرفتم،
"میتوان، آینده بهتری ساخت.!"
از "گذشته"،میترسیدم؛فهمیدم، "گذشته،دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد!"
و
بالاخره از"تغییر"،میترسیدم؛
تا اینکه یاد گرفتم،
"حتی، زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز، کرم بودند و تغییر آنها را زیبا میکند"


نوشته‌های روی شن ها،
مهمان اولین موج دریا هستند،

اما حکاکی‌های روی سنگ،
مهمان همیشگی تاریخند .

مانند دوستان خوب
که حک شدگان روی قلبند!
و ماندگارانی ابدی .

تقدیم به دوستان همیشه خوبم
سپاس از همراهی شما

 

قوی باش و نترس.

هرگـاه بترسی، شکست می‌خوری.
ترس از تنگدستی، ترس از شکست، ترس از دست دادن!
ترس هیچ قـدرتی برایـت به جـا نمی‌گذارد!
وقتی هراسانی، آن‌چه که از آن بیم داری را به سوی خود می‌کشانی…
آن‌قدر قوی باش تا هر روز با زندگی روبه رو شوی…

زندگی یک مسابقه نیست،
بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد؛ چشید، و لذت برد…

زندگیتان پر از زیبایی

دوست خوب
غمها را از بین نمی برد
اما کمک میکند
با وجود غمها محکم بایستیم
درست مثل چتر خوب
که باران را متوقف نمیکند
اما کمک میکند
آسوده زیر باران بایستیم
تقدیم بہ دوستان عزیزم

این ۵ جمله رابه خاطر بسپارید:

1⃣ هر  چالشی فرصتی برای رشد و پیشرفت است.

2⃣ شما نتیجه افکاری هستید که تاکنون داشته‌اید.

3⃣ اگر به همان عادت‌های قدیمی ادامه دهید، زندگی‌تان بهتر از این نخواهد شد.

4⃣ تا زمانی که دیگران را مسبب ناکامی‌های خود بدانید، هرگز موفق نخواهید شد.

5⃣ اگر می‌خواهید بهترین‌ها را دریافت کنید، باید باور داشته باشید که سزاوار بهترین‌ها هستید.

 

 

 


چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او می‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش می‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا می‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را می‌دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.بز به محض آنکه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید.!چوپان مات و مبهوت ماند. این چه کاری بود و چه تأثیری داشت ؟پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان می‌دید گفت: تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب می‌دید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد. آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش نمیگذارد و خود را نمی‌شکند چه رسد به انسان که بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را می‌پرستد. 

 
 

 


 

 

 
 
آیا اشکال شرعی دارد شخصی در زمان حیات خود همه اموال خود را در راه خیر و ترویج دین مصرف کند و برای ورثه چیزی باقی نگذارد؟ اگر اشکال شرعی دارد و یا ندارد دلایل، آیات و روایات بر این عمل را لطفا بنویسید؟
 
 

در وصیّت و بخشش های مالی دیگر، لازم است جوانب مختلف در نظر گرفته شود؛ مانند این که وصیّت به یک امر پسندیده و از روی خیرخواهی باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى هاى بى جا و بى مورد.

در وصیّت و بخشش های مالی دیگر، لازم است جوانب مختلف در نظر گرفته شود؛ مانند این که وصیّت به یک امر پسندیده و از روی خیرخواهی باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى هاى بى جا و بى مورد

پاسخ به پرسش مورد نظر، از نکات زیر روشن می شود:

1. از اموری که در آموزه های دینی بسیار بر آن تأکید شده، انجام کارهای خیر و صرف اموال در جهت کارهای سودمند است.

2. در قرآن کریم از اموالی که انسان پس از خود بجا می گذارد، تعبیر به «خیر» شده و سفارش شده است که این اموال با وصیّت تکلیفش روشن شود: «بر شما نوشته شده: هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى [مالى ] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیّت کند! این حقّى است بر پرهیزکاران!».بقره، 180.

این آی شریفه، به روشنی دلالت دارد که اگر انسان مالی از خود بجا گذاشت، با وصیّت به آن، رعایت حال والدین و یا نزدیکان را به طریق شایسته بنماید.

3. گفتنی است وصیّت باید به یک امر پسندیده و از روی خیرخواهی باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى هاى بى جا و بى رویّه؛ چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره مند مى شوند آن هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مى کند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است، با وصیّت، در مورد توسع سهمیّ آنان اقدام نمود، ولى اگر کسى در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. پیامبر اکرمصلی الله علیه  و آله می فرماید: «مرد یا زن شصت سال خدا را عبادت مى کنند و هنگام مرگ در وصیّت به حق رفتار نمى کنند و این کار آنان را جهنّمی می کند».4. استحباب وصیّت در صورتی است که مال قابل توجّهی، از میّت باقی مانده باشد و بر کسانی که چنین مالی ندارند وصیّت مالی لازم نیست. شخص فقیری به حضور امام علی علیه السلام رسید و به حضرت عرض کرد آیا وصیّت نکنم؟ حضرت فرمود: وصیّت به تقوا کن امّا اموالت را برای ورثه ات باقی گذار! سپس به آیه ذکر شده استشهاد نمود و فرمود: تو خیری (مالی) باقی نگذاشتی تا وصیّت کنی. محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 94، مؤسسة آل البیت علیه السلام قم، چاپ اول، 1408ق.

5. در وصیّت، کسانی که بستگان فقیر دارند، آنان را در اولویت قرار دهند، و در مواردی هم که شخص اموالی دارد، گر چه تا ثلث (یک سوم) اموال خود می تواند وصیّت کند، اما سیر پیشوایان دین به جهت رعایت حال بازماندگان وصیّت به خمس (یک پنجم) اموال را سفارش فرموده اند. همان طور که در روایات آمده:

یک. امام علی علیه السلام می فرماید: «مستحب است که وصیّت به خمس اموال شود، چنان که خداوند در واجبات مالی به پرداخت خمس اموال بندگان رضایت داده است» و در ادامه فرمود: «وصیّت به خُمس از مال، میانه روی و به رُبع (یک چهارم)، به زحمت انداختن ورثه و به ثلث، ستم به ورثه است».

دو. امام رضاعلیه السلام فرمود: «اگر به ربع (یک چهارم) از مال، وصیّت شود، خوشایندتر برای من از وصیّت به ثلث است».

سه. امام صادق علیه السلام به روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه  و آله می فرماید: «پنج خرما، یا پنج تکّه نان یا چند دینار (سکّه طلا) یا درهم (سکّه نقره) که آدمى به دست مى آورد و می خواهد آنها را ببخشد، افرادی که به ترتیب شایست انفاق هستند، عبارتند از: اول: پدر و مادر؛ دوم: خود و خانواده اش؛ سوم: نزدیکان فقیر؛ چهارم: همسایگان فقیر، و پنجم: در راه خدا که اجرش از همه کمتر است».کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر و ی، محمد، ج 5، ص 66، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

از آنچه بیان شد، روشن می شود که در وصیّت و بخشش های مالی دیگر، لازم است جوانب مختلف در نظر گرفته شود.

استفتاء

آیا پدر و مادر می توانند بر اساس نیاز فرزندان یا هر دلیل دیگر برای یک یا چند فرزند خود ارث بیشتری اختصاص دهند؟ اگر در وصیت خود بنویسد مثلا به فلان فرزند دو برابر داده شود اکتفا می کند؟ توصیه و سنت در اسلام در خصوص اختصاص ارث به طول کلی و به فرزندان از نظر رعایت مساوات بین پسران یا مساوات بین دختران چیست؟

اگر پدر یا مادری در زمان حیات خود اموال خود را بین فرزندان خود تقسیم کند تا تقسیم ارث به بعد از حیات او نیفتد، آیا چنین مالی مشمول احکام ارث است یا همچون درآمد عادی مشمول خمس خواهد بود؟ آیا چنین اقدامی توصیه شده است؟

آیا وقف تمام اموال یک توصیه اسلامی است؟ یا شایسته است بخشی برای امر خیر و بخشی برای فرزندان به ارث گذاشته شود؟

اساسا مهمترین توصیه های در وصیت درباره ارث چیست؟

پاسخ آیت الله العظمی سیستانی:

۱- می تواند در مقدار ثلث خود وصیت نماید و آن یا بخشی از آن را به بعضی از فرزندان وصیت کند.

۲- خمس دارد.

۳- بهتر است که اولاد را از ارث محروم نکند.

1- می تواند در مقدار ثلث خود وصیت نماید و آن یا بخشی از آنرا به بعضی از فرزندان وصیت کند. ۲- خمس دارد. ۳- بهتر است که اولاد را از ارث محروم نکند

پاسخ آیت الله شبیری زنجانی:

پدر و مادر نمی توانند وصیت کنند ارث کسی کمتر یا بیشتر از مقداری که خدا تعیین کرده باشد ولی می توانند بگویند به بعضی از فرزندانشان بیشتر از سهمشان پرداخت شود یا به کسی کمتر پرداخت شود یا پرداخت نشود و در این صورت وصیت ایشان تا ثلث مالی که به ورثه ضرر وارد می کند نافذ است و در بیشتر از آن بدون رضایت ورثه ای که متضرر می شوند نافذ نیست.

هبه کردن اموال در زمان حیات ارث نیست و خمس آن در صورتی که تا یک سال بعد از در اختیار گرفتن صرف در مخارج زندگی نشود لازم است.

وقف از مستحبات است. ولی لحاظ ورثه هم مخصوصا در صورت فقرشان امری مطلوب است.

پاسخ آیت الله العظمی صافی گلپایگانی:

به طور کلی انسان می تواند تا ثلث مال خود را وصیت کند که تملیک کسی نمایند ولی وصیت به تقسیم ارث بطور مساوی بین ورثه باطل است و اعتباری ندارد و در زمان حیات انسان می تواند مال خود را هر طور که می خواهد تقسیم و تملیک نماید و یا وقف نماید خواه برای اولاد وقف کند و یا غیر آن و در وصیت نسبت به اقرباء و فامیل علاوه بر وراث سفارش شده است.

منبع:
اسلام کوئیست
شیعه نیوز

معمولا شرایط لباس غواصی طوری است که در خشکی به مدت طولانی ماندن خیلی سخت است ولی او با همین شرایط پس از عبور از خط و ورود به جزیره ام الرصاص حدود 30 ساعت با لباس غواصی علیرغم همه شرایط سخت آن مرتبا در انتقال مجروحین به عقبه در کنار اروند همکاری می کرد .

شهید کیپور در عملیات کربلای 4 نیز به دلیل آشنایی با غواصی  ؛ مجددا  در واحد اطلاعات عملیات تیپ 12 قائم (عج)  لباس غواصی برتن کرد و در مقابله با دشمن آسمانی شد

زندگی نامه شهید مصطفی

بسمه تعالی 

معلم شهید مصطفی کی پور که در واحد اطلاعات عملیات تیپ قائم استان سمنان و به عنوان غواص انتخاب گردیده بود در سال 1342در شهرستان مهدی شهر  متولد و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان در شهر مهدی شهر و پس از آن که به عنوان دانشجوی تربیت معلم در مرکز تربیت معلم تبریز مشغول به تحصیل گردیده بود با فارغ التحصیل شدن از آن مرکز به عنوان دبیر دینی و عربی و پرورشی در آموزش و پرورش مهدی شهر استخدام گردیده و در روستای چاشم از توابع شهرستان مهدی شهر به عنوان دبیر راهنمایی مشغول کار گردیده و پس از یک سال اشتغال به کار در مکان مزبور در دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 4 به درجه رفیع شهادت نائل آمد،روحش شاد و یادش گرامی باد. شهید مصطفی کی پور، معرفت دینی، ی و اجتماعی خود را از دوران تحصیلات راهنمایی شروع نموده بود و اهل مطالعه کتب مذهبی و استماع سخنرانیهای انقلابی ضد رژیم ستمشاهی آغاز نموده بود و در برنامه های سخنرانی انقلابی چه در شهر مهدی شهر و یا در شهرهای همجوار، مانند سمنان مشارکت می نمود، از جمله در همان دوره دانش آموزی که برنامه جمعی در حسینیه المهدی تشکیل یافته بود و همه مبارزان ضد رژیم شاهی در آن شرکت نموده بودند و پس از آن مورد تهاجم ماموران رژیم شاه و ساواک قرار گرفته بود و عده ای نیز در آن جمع مجروح گردیدند ایشان در آن شرکت کرده بود و همچنین در زمان ورود امام خمینی به میهن اسلامی که مردم مهدی شهر به عنوان استقبال و شادمانی چندین اتومبیل به سمنان عزیمت نموده بودند و دو تن از نوجوانان مهدی شهر توسط ماموران رژیم شاه به شهادت رسیدند شهید مصطفی در همان اتومبیل حضور داشت و جراحت مختصری پیدا نموده بودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز که ایشان به عنوان دانش آموز در آموزشگاههای مهدی شهر اشتغال به تحصیل داشتند فعالیتهای مذهبی و اجتماعی خود را ادامه دادند و حتی در دبیرستان کمک در کارهای پرورشی می نمودند و در غیاب مربیان پرورشی همه فعالیتها را در دبیرستان بر عهده داشتند، که حتی معلم پرورشی شهید حسین ربانیان در موقع عزیمت به جبهه شهید مصطفی را به عنوان جانشین خودشان در دبیرستان معرفی نمودند. همین طور در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان فعالیتهای اجتماعی و مذهبی را عهده دار بودند و به عنوان خبرنگار انتخاب شده و کارت خبرنگاری داشتند. همچنین در پایگاه مقاومت بسیج به عنوان عضو شورای پایگاه ایفای وظیفه می نمودند و اولین بار در سال چهارم دبیرستان به همراه دیگر رزمندگان به جبهه عزیمت نمود. تقید زیادی به نماز جماعت به خصوص اقامه در اول وقت آن داشتند و این تقید را از مرحوم پدرشان که دائماً در مسجد حضور داشت فرا گرفته بودندشهید مصطفی کی پور از دلاورمردان با صفای جبهه بود که همیشه دنبال کارهای سخت و کلیدی و اعمالی که برای عموم طاقت فرسا می باشد،بودند و کارهای بزرگی که در جبهه انجام می دادند برای دیگران و خانواده بازگو نمی نمودند و همین مختصر اطلاعاتی که پیدا شده است از زبان همرزمان شهید به دست آمده است. ایشان از سال 1361 وارد جبهه های حق علیه باطل گردید و برای اولین بار در خط پدافندی پاسگاه زید و بعدا نیز در عملیات های بدر و والفجر8 و کربلای 4 و.شرکت نمود که نهایتا در عملیات کربلای 4 با لباس غواصی روح پاکش ندای حق را لبیک گفت و آسمانی شد.

+ نوشته شـــده در جمعه نوزدهم آذر ۱۳۹۵ ساعــت 10:17 تــوسط کی پور

 


رهبرم سلام
☄نمازت قبول.
☄چه کردند بادلت که اینگونه اشک هایت میریزد
☄چه کردند که مابین نمازت مکث میکنی و بغض هایت را میخوری
☄چه کردند با مولایمان که اینگونه صمیمی بالای سر علمدارش اشک میریزد
:point_left:رهبرم مبادا دلت بلرزد باور کن اینها شعار نیست
☄ماهمه جانمان رابرایت خواهیم داد
چه کرده ای سردار
☄ملتی را داغدار کرده ای
پاشو بادستهایت اشک های رهبرم راپاک کن
☄پاشو دور علی را حرامیان گرفته اند
بلند شو
☄جیگرمان اتش گرفته است
☄رهبرم اشک هایت راپاک کن
☄من به فدای بغض هایت
☄مبادا احساس تنهایی کنی
☄رهبرم چه زیبا با معبودت درددل کردی
☄چه زیبا نمازی بر پیکر علمدارت خواندی
☄من به فدای اشک های سوزانت
گریه نکن مولایم ماهنوز تاپای جان کنارت ایستاده ایم
☄رهبرم نمازت قبول است قبول
برای تصلی دل رهبرم در حد توانت صلوات بفرست
☫ پاسدار عبدالله خاکی ☫ ولایت فقیه اصل همه اصل هاست در همه نسل 

سیاه دانه معجزه میکنه

:red_circle:سیاه دانه معجزه میکنه!!!!!:ok_hand::ok_hand:

اگه تو خانه هاى شما گیاه سیاه دانه باشه بنیه بدنی تون طوری قوی میشود که لازم نیست دکتر برید!
صد گرم سیاه دانه بکوبید و در یک شیشهِ سر بسته نگهداری کنید و هر صبح نیم قاشق چاى خوری آن را روی زبان بگذارید و با آب ولرم نوش جان کنید.
:point_left:درمان کننده سردرد (میگرن)
:point_left: ضدکبد چرب و کمر درد و پا درد
:point_left:بهبود سیاتیک و نیرومندی مفصل ها
:point_left:پیشگیری کننده از رشد تومور و سرطان ها
:point_left:بهبود عفونت مثانه
:point_left:بهبود بیماران سکته قلبی و مغزی
:point_left:بهبود بیماری دیابت
:point_left:بهبود گرفتگی مویرگها و رگها
:point_left: درمان خستگی مفرط
:point_left:تامین املاح معدنی بدن
:point_left:پیشگیری از لکه قهوه ای روی پوست صورت و بدن
:point_left:تقویت بینایی
:point_left:تقویت اعصاب و حافظه
:point_left:ضد استرس و دلشوره و افسردگی
:point_left:رفع کبودی زیر چشم
:point_left:ضد چروک
:point_left:ضد پیری زودرس
100 گرم سیاه دانه، اگر با عسل ترکیب بشه و هر صبح ناشتا خورده بشه برای تندرستی مثل اکسیر سلامتی عمل میکنه! من معجزه ی سیاه دانه را با چشم خودم دیدم. سیاه دانه درمان کننده خیلی از بیماریهاست!
یک ماه استفاده کنید و به ما دعای خیر بکنید!

 

کیفیت تطهیر موکت نجسی که به زمین چسبیده است چگونه است؟
با توجه به این که غساله دارد و موکت هم به زمین چسبیده است.
باسمه تعالی؛ اگر با اتصال به آب کر بعد از زوال عین نجاست احاطه آب کر به تمام آنچه نجس شده بشود، و با جریان آب، غساله به واسطه فشار آب یا فشار دست مثلا خارج گردد، پاک می شود.(50)

آب کشی فرش خانه

قسمتی از فرش به واسطه بول نجس شده و به پشت فرش هم رسیده و در نتیجه آن قسمت از کف اتاق هم نجس شده است، آیا وقتی که از رو، فرش را که به وسیله آب لوله کشی تطهیر می کنیم، قسمت پشت فرش و آن قسمت از کف اتاق هم پاک می شود یا خیر؟
باسمه تعالی؛ برای آب کشیدن، زمین باید جداگانه تطهیر شود، و برای پاک کردن فرش اگر با آب لوله رویش آب بریزند و از پشتش عبور کند و خارج شود هر دو رو پاک می شود.


محسن رفیق‌دوست وزیر سپاه پاسداران در دهه 60 ، در گفت‌وگوبا ویژه‌نامه رومه ایران، به بیان خاطراتی از سال‌های اولیه انقلاب پرداخت .

از جمله مواردی که در خصوص رفیقدوست مشهور است، اینکه گفته می‌شود وی به دستور امام در گوش سفیر شوروی می‌زند که به گزارش خبرآنلاین پاسخ وی چنین است:
  • آن موقع سفیر ایران در شوروی آقای کیا طباطبایی بود. آنچه که در جامعه شایع است این است که در شوروی در گوش سفیر ما که آقای کیا طباطبایی بوده است می‌زنند. بعد هم امام دستور می‌دهد آقای رفیق‌دوست در گوش سفیر شوروی بزند. این در جامعه مطرح شده است، ولی واقعیت این است که من اطلاعی از این‌که آیا در شوروی به سفیر ما اهانتی شده است نداشتم و ندارم و بعید می‌دانم این اتفاق افتاده باشد. من هم در گوش سفیر شوروی نزدم. بدتر از آن با او برخورد کردم. احمدآقا به من زنگ زدند و گفتند: «حضرت امام فرمودند سفیر شوروی را بخواه و او را تخفیف بده!» من گفتم: «ما چیزی با آنها معامله نکرده‌ایم که به او تخفیف بدهم!» گفت: «نه. منظور امام این است که به او خفت بده. او را بخواه و خوار کن.»
  •  
  • به وزارت خارجه گفتم می‌خواهم با سفیر شوروی ملاقات کنم. آن موقع وزیر سپاه بودم و وزارتخانه اول میدان فردوسی بود. قرار گذاشته شد. سفیر که پیرمردی بود به نام بولدوریف و فارسی هم خوب بلد بود به اتفاق افسر ی سفارت آمده بود. معمولاً سفیر با مترجم می‌آید، ولی چون او فارسی بلد بود نیازی به مترجم نداشت. وقتی اینها آمدند و در اتاقم را باز کردند تا وارد شوند، با لحن اهانت‌آمیزی گفتم: «همان‌جا بایست.» در اتاق را هم بست و همان‌جا با افسر ی ایستاد. گفتم: «سؤالی از تو دارم، این خرس‌های قطبی کی از خواب بیدار می‌شوند؟» او گیج شده بود و گفت: «منظورتان از خرس‌های قطبی چیست؟» گفتم: «این رهبر‌های شوروی.» گفت: «بیشتر توضیح بدهید.» گفتم: « خرس‌های قطبی اول پاییز خوابند. در طول پاییز و زمستان و بهار را خوابند و وقتی آفتاب تابستان مستقیم به آنها می‌تابد بیدار می‌شوند. تا به خودشان بیایند اول پاییز می‌شود و دوباره به خواب زمستانی می‌روند. این خرس‌های قطبی که در حاکمیت شوروی هستند هنوز خیال می‌کنند صدام طرفدار شوروی است. صدام امریکایی است و این مطلب را به ایشان بگویید که صدام امریکایی است که اگر خواستند شما بیا و از من بخواه تا من دلایلش را به شما بگویم. مطلب دومی که می‌خواهم بگویم این است که ما در کشور شما 70 میلیون بمب داریم و چاشنی آنها در اختیار ماست. کاری نکنید که ما این چاشنی‌ها را آتش بزنیم و کان را به مشکلاتی مبتلا کنیم که نتوانید حل کنید.» گفت: «منظورتان مسلمانان شوروی هستند؟» گفتم: «بله.» گفت: «چشم!» گفتم: «گم‌شو. برو بیرون!» این ملاقات اولم با سفیر شوروی بود. از این‌که این حرف را به آنها زدم ناراحت شدم، ولی تمام شد. امام گفت من هم انجام دادم.
  •  
  • بلافاصله خدمت احمدآقا رفتم و گزارش را به ایشان دادم ایشان هم به اطلاع امام رساندند. امام هم خندیدند و گفتند این به نفع انقلاب بود. دو هفته بعد وزارت خارجه زنگ زدند که سفیر شوروی اجازه ملاقات می‌خواهد. با همان افسر ی آمد. دم در ایستاد. پرسید: «بایستم یا بیایم داخل؟» گفتم: «بیا داخل!» نزدیک میزم آمد. یک صندلی کنار میز قرار داشت. باز هم ایستاد. گفت: «بنشینم؟» گفتم: «بنشین.» نشست. برایش چای آوردند. کاغذی در آورد و گفت: «من پیغام شما را عیناً بدون هیچ حذفی به رهبران شوروی ابلاغ کردم و آنها این پیغام را بسیار عالی ارزیابی و توصیف کردند و گفتند اگر از آقای رفیق‌دوست دعوت کنیم به شوروی می‌آیند یا نه؟» گفتم: «خیلی دوست دارم به مسکو بیایم، ولی اختیارم دست امام است. من از ایشان اجازه می‌گیرم. اگر اجازه دادند می‌آیم.»
  •  
  • چند وقت بعد از آن مراسم تشییع جنازه 200 شهید در اصفهان بود. برای سخنرانی رفته بودم. در مسجد سید اصفهان یک روی منبر بود. وقتی وارد شدم یواشکی رفتم دم در مسجد جایی نشستم. تقریباً خیلی‌ها متوجه نشدند که وزیر سپاه آمده بود. او داشت ماجرای سفارت را می‌گفت. آنجا شنیدم که گفتند سفیر ایران را در شوروی خواستند و در گوشش زدند. خبر به امام رسیده و امام هم فرموده است باید مقابله به مثل شود. یکی یکی اسم وزرا را هم می‌آورد که به چه کسی بگوییم. امام فرمودند به کسی می‌دهم که این مأموریت را به‌خوبی اجرا می‌کند. به حاج محسن بگویید سفیر شوروی را بخواهد و مقابله به مثل کند. آقای رفیق‌دوست هم سفیر شوروی را خواست. تا وارد اتاقش شد یکی از این طرف و یکی از آن طرف در گوشش زد. مردم هم گفتند: «تکبیر!» آقای بشارتی آن موقع در وزارت خارجه بود. او هم در اصفهان بود. وقتی بیرون آمدیم گفتم: «تکذیب می‌کنم.‌» می‌خندید و می‌گفت: «چرا تکذیب می‌کنی؟ بگذار مردم خوش باشند!»، ولی واقعیت این است که آن برخورد به صورتی بود که تعریف کردم.
  •  
  • برای یکی از سخنرانی‌ها که به دمشق رفته بودم، با اسد ملاقاتی داشتم که دیر وقت ساعت 8، 9 شب بود. گفتم: «می‌خواهم بروم ایران.» موقعی بود که از نظر پرواز به ایران مشکل بود. اسد گفت: «به جای این‌که به ایران بروی به امارات برو. با وزیر خارجه امارات هماهنگ می‌کنم با او ملاقات کن. او یکسری سؤالات درباره انقلاب اسلامی دارد و نگران است.» پرسیدم: «چگونه بروم؟» دستور داد هواپیمای شخصی‌اش را حاضر کنند. گفت: «صبح برو و ملاقات کن اگر خواستی با هواپیمای من به ایران برو» که من قبول نکردم و گفتم: «پرواز از دوبی به ایران زیاد است.» تا هواپیما آماده شد و پرواز کردیم و به ابوظبی رسیدیم ساعت 1، 2 نیمه شب بود. به دو سه تا هتل رفتم. جا ندادند. به مسجدی رفتم و تا صبح استراحت کردم. به خادم آن مسجد گفتم: «این مسجد چیست؟» گفت: «این مسجد شیخ زاهد است.» مسجد لوکس و ‌تر و تمیزی هم بود. گفتم‌: «من میهمان وزیر خارجه شما هستم و از طرف حافظ اسد آمده‌ام.» او اطلاع داد و چند ماشین تشریفاتی آمدند و مرا بردند. وزیر خارجه هم اطلاع داشت. در خانه‌اش بساط صبحانه را پهن کرده بود. به منزلش رفتم. ظاهراً در یکی از نمازجمعه‌های تهران گفته شده بود که ما انقلاب را صادر می‌کنیم. آقای وزیر خارجه که نامش شیخ راشد عبدالله بود، به من گفت: «سؤالی دارم. ما کشور کوچکی هستیم و ایرانی در این کشور فراوان است. انقلاب شما می‌خواهد با ما چه کار کند؟» پرسیدم: «منظورت چیست؟» جواب داد: «یعنی می‌خواهد بساط شیخی ما را بهم بزند؟» گفتم: «ما نه نیازی می‌بینیم و نه در استراتژیمان است که انقلاب را به کشورهای دیگر تحمیل کنیم. انقلاب ما یک انقلاب ایدئولوژی است که این ایدئولوژی را ما و شما داشتیم، اما در طول تاریخ و کوتاهی و غفلت ما به فراموشی سپرده شد. امام آمده و اسلام را زنده کرده است و به صورت یک حکومت به دنیا عرضه می‌کند. بنده معتقدم در آینده نزدیک مردم دنیا از این انقلاب خوششان می‌آید. اگر دولت‌هایشان با مردم خوب باشند مشکلی ندارند. اگر نباشند خود به خود صادر می‌شود نه این‌که ما بخواهیم صادر کنیم.» یکی دو ساعتی سر این موضوع بحث کردیم.
کد خبر 93829

احکام خانواده مطابق با فتاوای حضرت امام خمینی (ره)

عبدالرحیم موگهی‏

آب کشی با خشکشویی های عمومی

در رابطه با لباس شویی های عمومی با توجه به اینکه در هر منطقه و محله افرادی که طهارت اسلامی را رعایت نمی کنند، کم و بیش وجود دارد هر چند این امر یقینی نیست لیکن احتمال آن زیاد است، آیا لباس هایی که در این لباس شویی ها شسته می شوند پاکند یا خیر؟
باسمه تعالی؛ اگر لباس را پاک تحویل داده اند و شک داشته باشند که نجس شده، پاک است.
و همچنین اگر لباس نجس بوده و کسی که متصدی شستن است بگوید تطهیر نموده است، محکوم به طهارت است.


روزی مبلغی جوان، هیزم شکنی را در حال کار در جنگل می بیند و با فهمیدن اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود حتی اسمی از عیسی نشنیده است، با خود می گوید:«عجب فرصتی است برای به دین آوردن این مرد!»در اثنایی که هیزم شکن تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها با گاری بود، مبلغ جوان یک ریز صحبت می کرد، عاقبت از صحبت کردن باز می ایستد ومی پرسد: «خب، حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟»هیزم شکن پاسخ می دهد: «نمی دانم شما تمام روز درباره عیسی مسیح و اینکه وی در همه مشکلات زندگی به یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید، اما خود شما هیچ کمکی به من نکردید.» حکایت خیلی از آدماست که فقط بلدند خوب حرف بزنند!


شخصی به خواجه عبدالله گفت:«عبادت»چیست؟
گفت: خدمت به خلق خدا؛

اگر در پیشه خود،هم خلق راضی باشند و هم خدا، این عبادت است.

پرسیدند:
پس نمازه و روزه چیست؟
گفت:اینها«اطلاعت» خداوند است که باید برای نزدیکی به خدا انجام داد.
:bouquet:#حدیث:bouquet:
:sunny:امام رضاعلیه السلام:sunny:
او برای هر کس که او بخواهد ظاهر است و هیچ چیز بر خدا پوشیده نیست و تدبیر همه ی آفریده ها به دست اوست
 


خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که مبادا پس از وفات پیامبر به دوران جاهلیت خود بازگردند. مسئله ای که در تمام امت های گذشته رخ داده است. مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای ترویج یکتاپرستی و برچیدن بت پرستی مبعوث شد، خانه خدا را به عنوان مرکز توحید تجدید بنا کرد؛ اما با وفات ایشان دوباره خانه خدا، تبدیل به مرکز شرک شد.
 

آخرامان، انتظار، امام زمان
 

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ

محمد(صلی الله علیه وآله) جز پیامبری نیست که پیش از او نیز پیغمبرانی بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضرری نخواهد رسانید، و البته خدا جزای نیک اعمال به شکرگزاران عطا کند. (آل عمران/144)

در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که مبادا پس از وفات پیامبر به دوران جاهلیت خود باز گردند. مسئله ای که در تمام امت های گذشته رخ داده است. مثلاً حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای ترویج یکتاپرستی و برچیدن بت پرستی مبعوث شد، خانه خدا را به عنوان مرکز توحید تجدید بنا کرد؛ اما با وفات ایشان دوباره خانه خدا، تبدیل به مرکز شرک شد.

دورانی است که مردم از خوردن مال حرام باکی ندارند و اصلاً توجه نمی کنند که معاش آنها از چه راهی می گذرد؛ پیامبر در تعریف آن دوران فرموده است: «لَیَأْتِیَنَ  عَلَى  النَّاسِ  زَمَانٌ  لَا یُبَالِی الرَّجُلُ بِمَ یَأْخُذُ مَالَ أَخِیهِ بِحَلَالٍ أَوْ حَرَام ؛ روزگارى به مردم رسد که فرد اهمیت ندهد که مال چگونه به دست آرد، از حلال یا از حرام.»

در امت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) این مسئله فرق می کند؛ زیرا بعد از ایشان دوران امامت آغاز شده و در روایات به عصر غیبت که منتهی به ظهور آخرین امام و منجی بشریت می شود؛ آخرامان می گویند. دورانی که در آن نگهداشتن ایمان بسیار مشکل می شود و مردم، یاد خدا و قیامت را فراموش می کنند: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛ روز حساب مردم بسیار نزدیک شده و مردم سخت غافلند و اعراض می کنند.» (انبیاء/1)

حساسیت پیامبر نسبت به آخرامان سبب شد تا وی به معرفی آن دوران بپردازد و راه نجات را ذکر کنند تا مومنان راه را گم نکنند.

هنگامه امتحانات بزرگ

هر روز این دنیا، هنگام امتحان الهی است. امتحانی که عیار ایمان را معلوم کرده و به بیان قرآنی در انواع مختلفی رخ نمایی می کند:« وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعا شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى  آزماییم و مژده ده شکیبایان را» (بقره/155)

هر چند که آزمایش خداوند مخصوص دوره و زمانی خاص نیست؛ اما تفسیر این آیه را مفسران، درباره ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى، فقر و کشتار در آخرامان دانسته اند . در انتهای آیه نیز راه پیروزی، صبر دانسته شده است. پیامبر نیز در حدیثی با تاکید بر صبر فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ؛ زمانی بر مردم می رسد که تنها صابران بر دینشان هستند که آنها اجر50نفر از شما را دارند.» (شیخ طوسی، امالی، ص485)

بنابراین صبر برای پیروزی در امتحانات الهی، انجام واجبات و ترک گناهان، به خصوص در آخرامان بسیار حیاتی است.
در امت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) این مسئله فرق می کند؛ زیرا بعد از ایشان دوران امامت آغاز شده و در روایات به عصر غیبت که منتهی به ظهور آخرین امام و منجی بشریت می شود؛ آخرامان می گویند. دورانی که در آن نگهداشتن ایمان بسیار مشکل می شود و مردم، یاد خدا و قیامت را فراموش می کنند: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛ روز حساب مردم بسیار نزدیک شده و مردم سخت غافلند و اعراض می کنند.»(انبیاء/1)

دوران فسادهای پیاپی

قرآن کریم پشت کردن به پیامبر و  دوری از تعالیم سعادت بخش او را دوران تباهی ها و مفاسد عنوان کرده و فرموده است: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ؛ اما اگر رویگردان شوید آیا جز این انتظار می رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمائید.»(محمد/22) آخرامانی که پیامبر وفات کرده و دست ها از امام عصر کوتاه است؛ دورانی است که مردم بیشتر از پیامبر دور می شوند و این معنایی جز غرق شدن در گناه ندارد. پیامبر درباره آن دوران هشدار داده و فرمودند: «لیأتینّ على النّاس زمان یکذّب فیه الصّادق و یصدّق فیه الکاذب و یخوّن فیه الأمین و یوتمن الخئون؛ زمانى بر مردم رسد که راستگو را تکذیب کنند و دروغگو را تصدیق کنند و امین را خائن شمرند و خائن را موتمن پندارند.»(نهج الفصاحه،ح2366)

دوران جولان با گناهان

آخرامان دورانی است سراسر غفلت از خدا. دورانی که در آن دین الهی رها می شود. در چنین دورانی، آسمان خراش ها و ثروت ها تنها با گناه جمع می شود. رسول خدا درباره آن دوران فرمودند: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ  لَا یُنَالُ الْمُلْکُ فِیهِ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدّینِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى فَمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ اَّمَانَ فَصَبَر؛ زمانی بر مردم می رسد که مُلک تنها با قتل و ظلم برپا می شود و ثروت تنها با ی و بخل ورزی؛ و محبت تنها باحرام و هوای نفس است. پس هرکه آن دوران را درک کرد باید صبر کند.»(شیخ کلینی، کافی، ج2، ص91)

در چنین دورانی راه کسب درآمد مردم از راه حرام است. دورانی است که مردم از خوردن مال حرام باکی ندارند و اصلاً توجه نمی کنند که معاش آنها از چه راهی می گذرد؛ پیامبر در تعریف آن دوران فرموده است: «لَیَأْتِیَنَ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُبَالِی الرَّجُلُ بِمَ یَأْخُذُ مَالَ أَخِیهِ بِحَلَالٍ أَوْ حَرَام ؛ روزگارى به مردم رسد که فرد اهمیت ندهد که مال چگونه به دست آرد، از حلال یا از حرام.» (مجموعه ورام، ج1، ص11)

در جامعه ای که مردم از راه حرام کسب درآمد کنند؛ اگر کسی از امکانات مادی کمتری برخوردار باشد، نمایانگر تن نداده او به راه های حرام است. چنین فردی را جامعه بی عرضه می خوانند. بی عرضه گانی که به جرم دوری از گناهان اینگونه یاد می شوند. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) این نوع بی عرضگی را ستوده و فرمودند: «سیأتی على النّاس زمان یخیّر فیه الرّجل بین العجز و الفجور، فمن أدرک ذلک اّمان فلیختر العجز على الفجور؛ روزگارى به مردم رخ نماید که فرد میان بی عرضگى و نادرستى مخیر شود؛ هر که در آن روزگار باشد باید بی عرضگى را بر نادرستى ترجیح دهد.» نهج الفصاحه،ح1752)

دوران ایمان های یک شبه

آخرامان دورانی است که افراد، ایمان خود را یک شبه و به راحتی با کفر عوض می کنند. دورانی که پیامبر درباره آن فرموده است: «ست فتن یصبح الرّجل فیها مومنا و یمسی کافرا إلّا من أحیاه اللَّه بالعلم ؛ فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود، مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.»(نهج الفصاحه،ح1734)

همچنانکه این حدیث اشاره دارد برای دور ماندن از چنین آفتی باید با غفلت مبارزه کرد و به شرایط علم داشت و با آگاهی کامل با رویدادها برخورد کرد.

هرچند که آزمایش خداوند مخصوص دوره و زمانی خاص نیست؛ اما تفسیر این آیه را مفسران، درباره ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى، فقر و کشتار در آخرامان دانسته اند . در انتهای آیه نیز راه پیروزی، صبر دانسته شده است. پیامبر نیز در حدیثی با تاکید بر صبر فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ لَهُ أَجْرُ خَمْسِینَ مِنْکُمْ؛ زمانی بر مردم می رسد که تنها صابران بر دینشان هستند که آنها اجر50نفر از شما را دارند.» (شیخ طوسی، امالی، ص485)

کلام آخر

در آخرامان دینداری و همرنگ جماعت نشدن بسیار سخت شده و نیازمند صبر است. در آن دوران باید هر مومنی با یاد خدا، دوری از غفلت و البته یاد معاد، خود را از فتنه ها و آسیب های آخرامانی حفظ  کند؛ تا از جاده سعادت منحرف نشود. کاری شبیه نگهداشتن گوی آتشین در دست!

قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ کَالْقَابِضِ عَلَى  الْجَمْرِ؛ روزگارى بر مردم بیاید که هر که خواهد دین خود نگهدارد چنان باشد که آتش بدست گرفته باشد. (امالی، ص485)

منبع : تبیان


 
 

 

احادیث و سخنان بزرگان,حضرت زینب را در 14 جمله بشناسیم،چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علیه السلام عرض کردند
 
نام نهادن زینب,القاب زینب علیها السلامUکمالات حضرت زینب
 
نام نهادن زینب علیها السلام

چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علیه السلام عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی علیه السلام فرمودند: من بر پدرت پیشی نمی ‌گیرم. صبر می‌کنیم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر باز گردند.
 
پس از بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی می‌مانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.
 
القاب زینب علیها السلام

حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد. دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری می‌خواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیده‌اند.

لقب دیگر آن بانوی بزرگوار، «عصمت صغری» است، چرا که ملکه پاک دامنی و دوری از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. این بانوی امین و بزرگوار القاب دیگری نیز داشته‌اند که از آن جمله است: «ولیّةُ الله» و «اَمینةُ الله».
 
 کمالات حضرت زینب

زینب کبری را کمالاتِ بسیار بود: در جمال و سکینه و وقار، همانند خدیجه کبری بود و در عصمت و حیا، به فاطمه زهرا می‌مانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علی مرتضی بود و در حلم و بردباری، همسان امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سید الشهدا.
 
 تربیت حضرت زینب

زینب کبری در حصنِ حصینِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولایت و امامت تربیت یافت. از لبان آموزگار وحی، دانش اندوخت و در دامان کرامت، پرورش یافت و از تربیت خمسه طیبه، ادب آموخت.
 
یگانه پرستی زینب علیها السلام

حضرت زینب در دوران طفولیت در دامان پدر می نشست و حضرت علی علیه السلام با لطف و مهربانی، به او سخن گفتن می‌آموخت. روزی امام به دختر عزیزش فرمود: بگو «یک». گفت: یک. فرمود: بگو «دو» زینب ساکت ماند. فرمود: نور دیده من! بگو دو. ناگهان زینب زبان گشود و عرض کرد: پدر جان! زبانی که به گفتنِ یک باز شد، چگونه می تواند «دو» بگوید؟! امام که می‌دانست مراد فرزندش اذعان به توحید و یگانگی خدا است، او را به سینه چسباند و بوسید.
حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.
 
نام نهادن زینب,القاب زینب علیها السلامUکمالات حضرت زینب

  زین اب

بعضی معتقدند: زینب، نام درختی زیبا و خوشبو است، و برخی گفته‌اند: زینب در اصل، مرکب از دو کلمه «زین» و«اب» است و زینب را از آن رو زینب گویند، که زینت و افتخار پدر است و بدین سان، آن بزرگوار را «زین ابیها» نامند؛ هم چون مادرش که«ام ابیها» است.
 
بندگی خدا

شهامت، شجاعت و قوت قلب زینب، از ارتباط و اتکای او به خدا سرچشمه می‌گیرد. سخنان کوبنده‌اش در کاخ یزید، نهی از منکر در آن فضای مسموم، حمایت و پاسداری از حیا و عفت در همه مراحل سفر، و عمل به وظیفه در همه جا، جلوه‌هایی از بندگی حضرت زینب علیها السلام است.
 
دوستی زینب و حسین علیهما السلام

علاقه و محبت امام حسین و زینب علیهما السلام به یکدیگر در تمام مراحل زندگیشان جلوه گر است: در طفولیت، زینب جز در آغوش حسین آرام نمی‌گرفت و همواره به او چشم می‌دوخت. گویند: موقع ازدواج، زینب کبری با شویش، عبداللّه شرط کرد که همه روزه به او اجازه دهد تا حسین علیه السلام را زیارت کند و کمتر روزی بود که زینب حسین را نبیند.
 
هم سفر حسین علیه السلام

بعضی از سیره نویسان گفته‌اند: در هنگام ازدواجِ زینب کبری، علی علیه السلام با عبد اللّه شرط کرد که هر گاه حسین به سفر رفت، زینب هم اجازه داشته باشد با او مسافرت کند. عبد اللّه شرط را پذیرفت و به پیمان خود همواره پایبند بود.

دانش زینب علیها السلام

حضرت زینب از نظر دانش در آن مرتبه بود که بسیاری از ن مدینه نزد ایشان می‌آمدند و از درس تفسیر او بهره می‌بردند. البته دانش او برگرفته از مدرسه و مکتب نبود، بلکه ـ چنان که امام سجاد علیه السلام در مسجد کوفه بعد از ایراد خطبه معروف حضرت زینب فرمودند ـ او دانشمندی الهی است و خداوند چشمه‌های زلال معرفت را بر قلب مبارکش جاری ساخته است.
 
عبادت زینب کبری علیها السلام

زینب علیها السلام در خشوع و خضوع و عبادت و بندگی مانند پدر و مادر بزرگوارش بود: شبها را به تهجد صبح می‌کرد و مدام قرآن تلاوت می‌فرمود. آن بانوی بزرگ اسلام در میدان دشوار کربلا و از آن جا تا شام، در مشکل‌ترین حالات، نماز شب و عبادتِ خدا را ترک نگفت.
 
فصاحت و بلاغت

ابن عباس، پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره زینب کبری چنین گوید: «عقیله ما زینب، دختر علی علیه السلام در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبی، بی نظیر بود. هنگامی که سخن می‌گفت، می‌پنداشتی علی علیه السلام سخن می‌گوید.» گواه این مطلب سخنرانی او در مجلس یزید است. این سخنان در حدّ اعلای فصاحت و در اوج شیوایی و رسایی قرار دارد.
 
بصیرت در امور ی

محمد غالب شافعی از علمای اهل سنت می گوید: زینب علیها السلام دختر علی بن ابی‌طالب در بهترین مکتب اخلاقی پرورش یافت و از سرچشمه آیات الهی سیراب گشت؛ در حلم و کرم و بصیرت در امور ی بین خاندان بنی هاشم مشهور شد و جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را به هم آمیخت. او شبها در عبادت بود و روزها در روزه.

 صبر و شکیبایی

مرحوم سپهر، سیره نویس معروف می‌گوید: در مراتب فضل زینب کبری علیها السلام سخن بسیار است، به فصاحت و بلاغت او، همگان معترفند؛ هر گاه لب به سخن می‌گشود، گویی علی بن ابی‌طالب سخن می‌گفت. عفت و عصمت، و درایت و دانش آن بانوی بزرگ فراتر از آن است که به قلم در آید و در وصف بگنجد. در صبر و شکیبایی چنان بود که همگان را متحیر می‌ساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصایب او، بر دوش کوه‌ها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی می‌کند. به راستی از آغاز آفرینش انسان تا کنون زنی به بردباری، ایثار و شجاعت او دیده نشده است.

منبع : تبیان
 

ملاقات آیة الله العظمی مرعشی نجفی با امام زمان (عج)

 
 

دیدار یار غائب - ملاقات حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، قدس سره.
در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت،علیهم السلام، در نجف اشرف، شوق زیادی جهت دیدار جمال مولایمان بقیة الله الاعظم، عجل الله تعالی فرجه، داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامر، علیه السلام، را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم.

تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و ها، ناگهان صدای پایی را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: ای سید! سلام علیکم.
 
ترس و وحشت بکلی از وجودم رفت و اطمینان و س نفس پیدا کردم و تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سؤال کرد:
کجا قصد داری؟
گفتم: مسجد سهله.
فرمود: به چه جهت؟
گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولی عصر، علیه السلام.
مقداری که رفتیم به مسجد زید بن صوحان که مسجدکوچکی است نزدیک مسجد سهله رسیدیم داخل مسجدشده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که، مثل آن بود که دیوار و سنگ ها با او آن دعا را می‌خواندند؛ احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.
بعد از دعا سید فرمود: سید تو گرسنه ای، چه خوب است شام بخوری.
پس سفره ای را که زیر عبا داشت بیرون آورد و درآن سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل اینکه تازه از باغ چیده و آن وقت چله زمستان و سرمای زننده ای بود و من منتقل به این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ طبق دستور آقا شام خوردم.
سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم.
داخل مسجد شدیم آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه می کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست؟
بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود:
ای سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می روی یا در همین جا می مانی؟
گفتم: می مانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام صادق، علیه السلام، نشستیم.
به سید گفتم: آیا چای یا قهوه یا دخانیات میل داری آماده کنم؟
در جواب کلام جامعی را فرمود: این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم.
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوی که هرگاه یادم می آید ارکان وجودم می لرزد به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعضی از آنها اشاره می کنم.

1. در رابطه با استخاره سخن به میان آمد. سید عرب فرمود:
ای سید با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟
گفتم: سه مرتبه صلوات می فرستم و سه مرتبه می گویم: «استخیر الله برحمته خیرة فی عافیة» پس قبضه ای از تسبیح را گرفته می شمارم، اگر دو تا بماند بد است و اگر یکی ماند خوب است.
فرمود: برای این استخاره، باقی مانده ای است که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکی باقی ماند فوراً حکم به خوبی استخاره نکنید بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج آمد کشف می‌شود استخاره اول خوب است اما اگر یکی آمد کشف می شود که استخاره اول میانه (نه خوب و نه بد؛ مخیّر) است.
به حسب قواعد علمیّه می بایست دلیل بخواهیم و آقا جواب دهد به جای دقیق و باریکی رسیدیم پس به مجرد این قول تسلیم و منقاد شدم و در عین حال متوجه نیستم که این آقا کیست.

2. از جمله مطالب در این جلسه تاکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نمازهای واجب بود. بعد ازنماز صبح سوره یاسین و بعد از نماز ظهر سوره عم بعد از نماز عصر سوره نوح و بعد از مغرب سوره واقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.

3. دیگر اینکه تاکید فرمودند: بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشا که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستی می خوانی و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را می خوانی و فرمود: کفایت می کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.

از دیگر سفارشات حضرت ولی عصر(عج) به آیت الله مرعشی خواندن نماز شب بوده است و فرمودند: "ای سید! تأسف بر اهل علمی که عقیده شان انتساب به ماست و لکن این اعمال را ادامه نمی دهند."

4. تاکید فرمود که: بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان:
«اللّهُمَّ سَرِّحنی عَنِ الهُمُومِ و الغُمُوم وَ وَحشَةِ الصَدر وَ وَسوَسةِ الشَیطان بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرَاحِمِین».

5. و دیگر تاکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع درنمازهای یومیه خصوصا رکعت آخر:
 
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم».

6. در تعریف و تمجید از شرایع الاسلام مرحوم محقق حلی فرمود:
تمام آن مطابق با واقع است مگر کمی از مسایل آن.

7. تاکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یادی از آنها نمی کنند.

8. تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن و سر آن را در عمامه قرار دادن چنانکه علمای عرب به همین نحو عمل می کنند و فرمود: در شرع این چنین رسیده است.

9. تاکید بر زیارت سید الشهدا، علیه السلام.

10. دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را از خدمتگزارن شرع.

11. پرسیدم: نمی دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟

فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدی.
گفتم: نمی دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟
فرمود: تمام آنها از تو راضی اند و درباره ات دعا می کنند.
استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تالیف و تصنیف.
دعا فرمودند.
در اینجا مطلب دیگری است که مجال تفصیل و بیان آن نیست پس خواستم از مسجد بیرون روم به خاطر حاجتی، آمدم نزد حوضی که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد به ذهنم رسید چه شبی بود و این سید عرب کیست که اینهمه با فضیلت است؟ شاید همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این معنی خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گریه می کردم تا صبح شد، چون عاشقی که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.

این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت آن شب یادم می آید بهت زده می شوم.


 با این که هر دو از یک جنس اند؟!
پرسش
علت جواز خوردن میگو و حرمت خوردن سرطان و خرچنگ دریایی چیست؟ لطفا توضیح دهید که فرق جنس و نوع و پوست این دو چیست؟
پاسخ اجمالی

هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است، ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است. نهایت این که بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود که البته کلیت در این جا به معنای اکثری است که قابل استثناست و در مورد علت جواز خوردن میگو آنچه در بعضی روایات بدان اشاره شده این است که میگو از جنس ماهی (فلس دار) است که در مورد خرچنگ چنین چیزی وجود ندارد.

پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن مطلب چند نکته را باید تذکر دهیم:

 

1. بر اساس نظریه صحیح و درست که فقها و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود، یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد، آن عمل مباح است. البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست، بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می باشد.

 

2. هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.

 

چون اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

 

ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا "جز اندکی از دانش به شما داده نشده است".[1]

 

و شاید علت عدم بیان علت و فلسفه تمام احکام، از سوی اولیای الاهی دین، یکی این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما و لغز است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد، امام علی (ع) می فرماید: "مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند".[2] لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه های احکام اشاره نمودند.

 

علاوه این که، هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، این هدف با عمل به شریعت به دست می آید و لو این که افراد فلسفه و علت احکام را ندانند؛ نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد و لو فایده و فلسفه دارو و دستورات پزشکی را نداند.

 

مضافاً این که مؤمنان، چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.

 

3. هرچند فهم علت و فلسفه احکام مشکل است، ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام، امر ممکنی است. البته کلیت در مسائل حقوقی، مثل کلیت در مسائل فلسفی نیست که استثنا ناپذیر باشد، بلکه کلیت در مسائل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری است، لذا قابل استثناست.

 

4. در مورد ضوابط کلی، حیوانات حلال گوشت و حرام گوشت، معیارهای متعددی در روایات از ائمه (ع) بیان شده است؛ مثلاً برای حیوانات خشکی، یک سری ضوابط بیان شده، برای پرندگان ضوابط دیگر و برای حیوانات دریایی ضوابط دیگر.

 

معیاری که برای حلیت گوشت آبزیان بیان شده این است که دارای پولک (فلس) باشند.

 

چنان که در روایتی[3] محمد بن مسلم از امام باقر (ع) می پرسد: برای ما ماهی که دارای قشر (پولک) نیست می آورند، امام فرمود: "ر ماهی که دارای قشر است بخور و هرچه که قشر ندارد، نخور. منظور از قشر یا لایه، همان فلس و پولک است، چنان که در روایات آمده است.[4]

 

البته منظور این است که در اصل خلقت دارای پولک باشد و لو این که در اثر عوامل محیطی و یا نحوه زندگی ماهی از بین رفته باشد، چنان که در روایات آمده است.[5]

 

در مورد حلیت میگو روایت خاص داریم که "خوردن آن اشکال ندارد و میگو نوعی از ماهی است".[6]

 

در باره فلسفه حلیت آن احتمالاتی وجود دارد:

 

1. میگو از نوع ماهیان فلس دار است و لو این که با چشم غیر مسلح دیده نمی شود.

 

2. میگو در اصل خلقت دارای فلس بوده و بعدها از بین رفته است.

 

3. میگو از نظر نوع و جنس، گرچه فلس دار نیست، ولی از نظر حکم در حکم ماهی فلس دار است و خوردن آن اشکال ندارد. به عبارت دیگر، این نوع از حیوان دریایی به جهاتی که فعلا بر ما معلوم نیست و لو این که فلس ندارد، استثنا شده و در روایات حکم به حلیت آن گردیده است.[7]

 

همچنین در مورد حرمت خرچنگ روایت خاص داریم که "خوردن جرّی (نوعی ماهی) و لاک پشت و خرچنگ حرام است".[8]

 

این روشن است که خرچنگ از نوع ماهیان فلس دار نیست.

 

حال با توجه به نکاتی که گفته شد، حلیت میگو و حرمت خوردن خرچنگ در اسلام روشن است و لو این که به طور دقیق نتوانیم تفاوت جوهری و نوعی، این دو را بیان کنیم و اگر پیشرفت های علمی تا به حال نتوانسته تفاوت های ماهوی و جوهری بین این دو را کشف کند، دلیل نمی شود که تفاوت جوهری نداشته باشند. امید است که متخصصان علم جانورشناسی و یا غذاشناسی در آینده بتوانند با گسترش تحقیقات بدان دست یابند.

 

 

[1] "و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً"، اسراء، 85.

[2] "الناس اعداء ماجهلوا"، گزیده میزان الحکمة، ج 1، ص 214.

[3] وسائل الشیعة، ج 16، ص 397 و 398، ح 1 باب 8 .

[4] همان، ح 3 و 7.

[5] همان، باب 10 (اطعمه محرمه)، ص 405.

[6] وسائل الشیعة، ص 408 ،ح 5 و 12 (اطعمه محرمه).

[7] پاورقی وسائل الشیعه، ص 408.

[8] ح 1، باب 16 (اطعمه محرمه)، ص 145.


گاهی بیکاری در یک جامعه به حدی می‌شود که آمار شغل‌هایی که سودی برای اقتصاد کشور ندارند؛ اما برای صاحب آن درآمدزایی می‌کنند بالا می‌رود. در این گزارش با عجیب‌ترین شغل‌های کاذب آشنا می‌شوید.
 


 

 «بیکاری» مادر تمام مشکلات اقتصادی است. فقر، بزهکاری، اعتیاد و . گوشه‌ای از این مشکلات هستند که بیکاری بزرگ‌ترین عامل آنها به‌حساب می‌آید و جامعه‌ای که نتواند از نیروی کار خود به‌خوبی استفاده کند، به‌ناچار پس از مدتی با تعداد زیادی از آدم‌هایی مواجه می‌شود که یا کاری ندارند و نمی‌دانند این اوقات فراغت خود را چگونه پر کنند یا از فرط بیکاری و بی‌پولی، به مشاغل کاذب روی آورده‌اند. مشاغلی که گاهی خنده‌دار هستند و حتی گاهی خطرناک! «شغل کاذب» به تمام شغل‌هایی گفته می‌شود که نه کالا و خدمات ویژه‌ای تولید می کند و نه فعالیت و درآمد آن شفاف است.
 
علاوه بر این بر شغل‌های کاذب نظارتی صورت نمی‌گیرد و درنتیجه از مالیات هم خبری نیست. تعداد مشاغل کاذب در ایران کم نیستند؛ اما ما در این گزارش عجیب‌ترین‌هایشان را برایتان گلچین می‌کنیم.

شرخر

شرخری از آن دسته مشاغل کاذب است که قدمت زیادی دارد و سال‌هاست افراد برای پول کردن چک‌های بی‌محل خود از این آدم‌ها استفاده می‌کنند. افرادی که به‌زور کتک و تهدید، بدهکاران بخت‌برگشته را وادار به پرداخت بدهی می‌کنند.

داد زن

اسم شغل را به دلیل این‌که باید تمام‌روز باید برای صاحبان مغازه‌ها حنجره پاره کنند و مشتری جلب کنند، «دادزن» گذاشته‌اند. داد زن‌ها باید بتوانند برای صاحب مغازه مشتری جمع کنند تا درنهایت روزی حداکثر ۲۰ هزارتویمان درآمد داشته باشند وگرنه از کار بیکار می‌شوند. فصل کار این افراد وقت‌هایی مثل اواخر اسفند است که معمولاً مردم بیشتر به مراکز خرید می‌روند و خب در بین این شلوغی‌ها لازم است یکی برای بازاریابی داد بزند!
 

جامعه ، بی کاری ، مشاغل کاذب
 

تراکت پخش‌کن

این یکی دیگر از شغل‌های کاذب در تهران است. داستان تراکت پخش‌کن‌ها، داستان آدم‌هایی است که شغلشان سرما و گرما و آفتاب و باد ندارد. فلاسک چای و سرویس بهداشتی هم ندارد، اما حداقل ساعتی سه هزار و ۵۰۰ تومان، و حداکثر ساعتی پنج هزار تومان درآمد به دستشان می‌دهد و ظرف پنج دقیقه هم می‌شود استخدام شد.
 
از دو طریق می‌توان تراکت‌پخش‌کن شد. شرکت‌هایی هستند که متقاضی‌ها را برای این کار استخدام می‌کنند؛ البته استخدامی بدون بیمه و اضافه‌کار و سایر مزایا. طریق دیگر هم، کسانی هستند که حضوری به این افراد مراجعه می‌کنند و تراکت‌ها را به دستشان می‌دهند.
 

جامعه ، بی کاری ، مشاغل کاذب
 

پلاک محوکن

کار این آدم‌ها این است که محدوده طرح ترافیک یا زوج و فرد بایستند و به راننده‌ها کمک کنند که به‌سلامت از برابر دوربین راهنمایی رانندگی بگذرند. وظیفه پلاک محوکن‌ها این است که پشت پلاک خودروها بدوند و در مقابل درآمدی کمتر از جریمه وارد شدن به محدوده طرح ترافیک از سرنشینان دریافت کنند!

جای پارک بگیر

جای پارک یکی از معضلات بزرگ کلان‌شهرهاست و برای همین خیلی از این نیاز مردم سواستفاده و به فرصت شغلی برای خود تبدیل کرده‌اند و به همین علت است که افرادی در کنار فروشگاه‌ها و رستوران‌ها و . می‌ایستند و جای پارک نگه می‌دارند و در برابر آن دستمزد می‌گیرند.

گریه کن مراسم ترحیم

حتماً شما هم با دیدن این عبارت به یاد فیلم «چند می‌گیری گریه کنی؟» می‌افتید و شاید گمان کنید که این قضیه فقط در فیلم‌ها یافت می‌شود؛ اما جالب است بدانید که هستند کسانی که درازای گریه و شیون و زاری کردن پول بگیرند.

دست‌فروشی

دست‌فروشی در سال‌های اخیر دارد به یک شغل معمولی و البته پردرآمد تبدیل می‌شود. اگر شما هم مترو را برای رفت‌وآمد انتخاب کرده‌اید، پس حتماً با تعداد زیادی از این دست‌فروش‌ها مواجه شده‌اید که حالا انگار برای خود یک صنف مستقل دارند و بارها در تبلیغات خود از عبارت «همکارانم در مترو» استفاده می‌کنند.
 


 

همراه بیمار

همراه مریض، ازجمله شغل‌های کاذب است که به‌تازگی در بیمارستان‌ها دیده می‌شود. در بسیاری از بیمارستان‌ها افرادی مستقر هستند که از طرف پرستاران، به بیمارانی که همراه‌ نیاز دارند معرفی ‌می‌شوند، تا در صورت تمایل به‌عنوان همراه مریض کنار آن‌ها بمانند. بیمارستان‌ها هزینه‌های افراد همراه را در بیمارستان‌های دولتی ۲۰ هزار تومان با غذا و ۹ هزار تومان بدون غذا و در بیمارستان‌های خصوصی تا ۴۰ هزار تومان در نظر می‌گیرند. اما بیمارانی که همراه ندارند، باید مبلغ بیشتری را پرداخت کنند تا بتوانند همراهی داشته باشند.

شاهد دادگاه

بر اساس قانون قضایی کشور، برای حکم صادر کردن در بسیاری از پرونده‌ها، داشتن دو شاهد بالغ اامی است و اگر به این شاهدها دسترسی نداشته باشید، ممکن است حکم دادگاه به نفع شما نباشد و همین باعث می‌شود که برخی برای زودتر راه افتادن کارشان شاهد کرایه کنند.

دعانویس

«دعا برای یافتن همسر مناسب»، «دعا جهت رفع گرفتاری»، «دعا برای .» دعانویسی یا سرکتاب باز کردن از شغل‌هایی است که آدم‌های خوش‌باور فرصت شغلی آن را برای این افراد فراهم می‌کنند. افرادی که در بساطشان از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می‌شود و برای هر دردی، یک دعای ویژه در اختیار دارند و هر چه مشکلتان بزرگ‌تر و وقتتان کمتر باشد، خرجتان بیشتر می‌شود!
 


جامعه ، بی کاری ، مشاغل کاذب
 

نوبت فروشی

از وقتی‌که در بانک‌ها ، سیستم نوبت‌دهی خودکار راه افتاده ، کار مردم در حفظ نوبت بسیار راحت شده است؛ اما این ابتکار نیز اشتغال‌زا بوده است؛ به این شکل که عده‌ای به شعب بسیار شلوغ بانک‌ها مراجعه می‌کنند و پشت سر هم برگه‌های نوبت را از دستگاه نوبت‌دهی دریافت می‌کنند و سپس به کسانی که دیرتر می‌آیند و عجله دارند، می‌فروشند.

فیش فروشی

در مقابل برخی ادارات و سازمان‌ها مانند ثبت شرکت‌ها که ارباب‌رجوع ناگزیر است برای ادامه کار اداری به بانک رفته و مبالغ اندکی را واریز و فیش آن را بیاورد ، افرادی با «فیش‌های بانکی پرداخت‌شده و بدون اسم» ایستاده‌اند و با دریافت مبلغی بیشتر از وجه فیش، مراجعه‌کنندگان را از ایستادن در صف‌های طویل بانکی معاف می‌کنند.

کارراه‌بنداز

کارراه‌بنداز کسی است که از یک شهرستان دورافتاده برای سربازی یا گذران دوران دانشجویی به تهران آمده است و از این فرصت استفاده کرده و کار همشهریانش را در تهران راه می‌اندازد. خرید کتاب و دارو، ثبت‌نام در دانشگاه، حضور در نمایشگاه و خرید از یک غرفه خاص و نظیر آن، کارهایی است که او در تهران برای همشهریانش انجام می‌دهد. هر طور حساب کنید، این روش هم به نفع سفارش‌دهنده کار است و هم به نفع کارراه‌بنداز!

مجلس گرم‌کن عروس

کار این افراد از اسمشان معلوم است! این آدم‌ها موظف‌اند که هر کاری برای شاد کردن مراسم شادی مشتریان خود بکنند و هر چه‌بهتر این کار را انجام دهند، درآمد بیشتری عایدشان می‌شود.

ساقدوش کرایه‌ای

«ساقدوش» از آن واژه‌هایی است که در سال‌های اخیر زیاد به گوشمان خورده است. برگزاری عروسی به سبک غربی باعث شده تا اامات آن‌هم موردتوجه قرار بگیرد و مثلاً برای داشتن یک عروسی ویژه این‌چنینی، حتماً نیاز به استخدام ساقدوش باشد.
 

جامعه ، بی کاری ، مشاغل کاذب
 

رنگ‌کار مرکبات

کار این افراد سرخاب سفیداب کردن میوه‌هایی است که رنگ و روی آن‌چنانی ندارند! کار رنگ‌کار مرکبات این است که با کمک مواد شیمیایی مانند گاز اتیلن و بخارآب کافی به محصولات نارس چیده شده رنگ و ظاهری طبیعی ببخشد و کاری کند که این میوه‌ها کاملاً رسیده به نظر برسند و نظر مشتریان را جلب کنند.

منبع :
خبرگزاری مهر


سازمان بهداشت جهانی تخمین می زند که هر سال حدود یک میلیون نفر در جهان به دلیل اقدام به خودکشی، می میرند. متخصصان می گویند خودکشی می تواند یک اتفاق مسری باشد اما آن ها معتقدند که اگر نشانه های خودکشی را بشناسید، می توانید قبل از آنکه یکی از عزیزانتان قربانی این موج شود، با هدیه دادن امید، او را به زندگی برگردانید.

آقایان جدی تر خودکشی می کنند

گرچه آمار خانم هایی که اقدام به خودکشی می کنند، از آقایان بالاتر است، اما احتمال موفق بودن خودکشی و منجر به مرگ شدن آن در آقایان بیشتر است. آمارها نشان می دهد که بیشتر از 90 درصد کسانی که اقدام به خودکشی می کنند، از افسردگی یا اختلال روان شناختی دیگری رنج می رند؛ اما بدیهی است که همه مبتلایان به این اختلالها، تصمیم به گرفتن جان خود نمی گیرند. اگر تازگی ها به یکی از اطرافیانتان شک کرده اید و نگرانید که جان خودش را بگیرد، بد نیست بدانید که خودکشی کننده ها، اغلب در زندگی شان با چنین مشکلاتی درگیر بوده اند:
 

 
•    سابقه اقدام به خودکشی (حدود 20 تا 50 درصد کسانی که به دلیل خودکشی جانشان را از دست می دهند، قبلا هم برای خودکشی تلاش کرده بودند.)

•    سابقه خانوادگی ابتلا به اختلال های روانی یا سوءمصرف موادمخدر

•    سابقه خانوادگی خودکشی
 
•    قرارداشتن در معرض خشونت خانوادگی

•    سابقه قرار گرفتن در معرض سوءاستفاده فیزیکی یا جنسی

•    ابتلا به بیماری جسمی مزمن

•    زندگی در زندان

•    قرار گرفتن در معرض خودکشی آدم ها دیگر

البته همه افرادی که در خانواده شان شاهد خودکشی فردی بوده اند، جان خود را نمی گیرند و همه بیماران هم مردن را برای پایان دادن به زجری که می شکند، انتخاب نمی کنند. به عقیده روان پزشکان، خودکشی کننده ها در روزهای آخر زندگی شان این نشانه ها را در رفتارهای خود ابراز می کنند:

•    مدام صحبت کردن یا فکر کردن در مورد مرگ

•    ابتلا به افسردگی بالینی که خود را با اندوه عمیق، از دست دادن علاقه و اختلال در الگوی خواب و تغذیه نشان میدهد.

•    آرزوی مرگ کردن

•    از دست دادن علاقه نسبت به چیزهایی که قبلا به آنها علاقه داشته

•    بیان مداوم حرف های ناشی از ناامیدی، درماندگی یا بی ارزشی

•    بیان مداوم جملاتی مثل «کاش به دنیا نیامده بودم»، «اگر من اینجا نبودم، بهتر بود» یا «با مدرنم همه راحت می شوند»
 
•    از خودبیزاری، احساسات برآمده از بی ارزشی، گناه، شرم و نفرت از خود

•    روی آوردن به رفتارهای مخرب مثل مصرف الکل یا مواد مخدر، رانندگی بی پروا و.

•    چرخش ناگهانی خلق و خو و ناگهانی تبدیل شدن به آدم خوشحال و آرام

•    فاصله گرفتن ناگهانی از آدم ها و منزوی شدن

•    صحبت کردن در مورد خودکشی

•    رفتن به خانه آدم های دیگر یا دعوت کردن همه برای خداحافظی
 
خودکشی ، روانشناسی
 
نوجوان شما در خطر است؟

اقدام به خودکشی در سال های نوجوانی، اتفاقی شایع است. نوجوانانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، به خود شک دارند و با احساس بی ارزشی درگیر هستند، بعید نیست که قصد جان خود را بکنند. دیگر عوامل خطر برای خودکشی نوجوان عبارتند از:

•    مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در سال های کودکی

•    رویدادی که اخیرا به او آسیب زده باشد

•    برخوردار نبودن از شبکه حمایتی

•    در دسترس قرار گرفتن ابزارهای خودشکی

•    محیط اجتماعی یا تحصیلی خصمانه

•    قرار گرفتن در معرض خودکشی نوجوان دیگر

نوجوانانی که می خواهند خودشکی کنند، اغلب این نشانه ها را در رفتارهایشان ابراز می کنند:

•    تغییر قابل توجه در الگوی غذاخوردن و خواب

•    فاصله گرفتن از دوستان، خانواده و قطع یک باره فعالیت های همیشگی

•    ابراز رفتارهای خشونت آمیز، سرکشی یا فرار از خانه

•    سوءمصرف مواد مخدر

•    نرسیدن به ظاهر و کنار گذاشتن علایق شخصی

•    خستگی مداوم، ناتوانی در تمرکز یا کاهش فعالیت های مرتبط با مدرسه

•    شکایات مکرر در مورد علائم آزاردهنده جسمی که اغلب به صورت دل درد، سردرد، خستگی و. خود را نشان می دهد

•    ناتوانی در تحمل ستایش یا انتقاددیگران

این راه ها را امتحان کنید

جدی گرفتن نشانه هایی که گفتیم، اولین و مهمترین قدم در پیشگیری از این اتفاق است. اگر نشانه های گفته شده را در یکی از اطرافیانتان دیدید یا می خواهید با کسی که قصد خودکشی کردن را دارد، حرف بزنید، به این نکته ها توجه کنید:

خودتان باشید: نه چهره یک نصحیت کننده را به خودبگیرید و نه نگاه عاقل اندر سفیه یک ناجی را به او داشته باشید. شما در این موقعیت برای او فقط یک همراه محسوب می شوید، همین! برخی به اشتباه فکر می کنند صحبت از خودکشی با یک فرد، او را به سمت این کار هل می دهد، اما اگر شما نشانه های گفته شده را در فردی می بینید، چاره ای جز حرف زدن با او برایتان باقی نمی ماند.
 
خودکشی ، روانشناسی
 
شما می توانید چنین گفت و گویی را با چنین جملاتی شروع کنید: «این روزهانگرانت هستم.»، «رفتارت این چندوقته خیلی عوض شده؛ حالت چطور است؟» و «دوست دارم برایت کاری کنم تا از این حال و هوا بیرون بیایی؛ بیا کیم در مورد چیزهایی که این روزها آزارت می دهند، حرف بزنیم!» گفتن جملاتی مثل «می فهمم، چطوری!»، «تو اشتباه می کنی، زندگی این قدر هم سخت نیست!»  و «خودت به خودت بد کرده ای! زندگی ات را با این فکرها خراب نکن!» فقط می تواند حال او را بدتر کند، پس نه از در نصحیت وارد شوید و نه تصور کنید او از این وضعیت لذت می برد و خودخواسته زندگی اش را به اینجا کشانده است. فردی که این روزهای تلخ را تجربه می کند، بیشتر از آنکه به یک مجرم شبیه باشد، یک قربانی است.

گوش کنید: به جای اینکه به دنبال نصیحت کردن باشید، حرف هایش را بیشنوید و بگذارید غم ها، ترس ها و نگرانی هایش را هرچقدر که می خواهد، بیرون بریزد. در پایان می توانید به او بگویید: «شاید نتوانم احساس تو را همان طور که تجربه اش می کنی، درک کنم. شاید من چنین روزهای سختی را تجربه نکرده باشم! اما مطمئن باش که می توانی در هر شرایطی رویم حساب کنی!»

همدلی کنید: بدون آنکه بخواهید، او را قضاوت کنید و حرف هایش را بی معنی و پوچ بخوانید، با او همدلی کنید. می توانید با گفتن این جملات حس بهتری را در او ایجاد کنید: « تو در این روزهای سخت تنها نیستی. من اینجا کنارت هستم.»

امید بدهید: ناامیدی از بهبود شرایط، احتماد خودکشی را چندبرابر می کند. شما در میانه گفت و گو می توانید با چنین جملاتی به فرد مقابلتان امید تزریق کنید: «شاید حالا که در این روزهای سخت هستی باور نکنی، اما ما واقعا می توانیم این شرایط را تغییر دهیم! کمی صبوری کن تا با هم به چنین روزی برسیم.»

کمک بگیرید: همیشه به تنهای ینمی توانید این کار سخت را انجام دهید و چنین فردی را از تصمیمی که گرفته، منصرف کنید. اگر احساس کردید ناامیدی بیشتر از آنچه انتظار داشتید در وجود او خانه کرده، حتما از یک روان پزشک کمک بگیرید و همراه با او به مطب یک متخصص بروید. شاید حتی در موارد حاد، چاره ای جز بستری موقت او برای دارودرمانی زیر نظر متخصصان وجود نداشته باشد.

به حرف دیگران توجه نکنید

نمی تواندی از همه آدم ها انتظار داشته باشید که ماهیت پیچیده بمیاری های روانی را درک کنند یا بتوانند ناامیدی کشنده ای را که فکر خودکشی را در سر یک فرد می اندازد بفهمند؛ پس به جای گوش دادن به حرف های کلیشه ای آن ها، نکاتی را که در ادامه می آوریم، جدی بگیرید:

کسی که از خودکشی حرف می زند، به آن عمل نمی کند!

تصور نکنید که حرف زدن از خودشکی، فقط یک ادعا برای ترساندن دیگران است. شواهد نشان داده است که اغلب کسانی که اقدام به خودکشی می کنند در روزهای قبل، سرنخی را که بتواند به اطرافیانشان در این مورد آگاهی داده باشد، به جا گذاشته بودند. مهم نیست که یک فرد با لحن شوخ طبعانه یا خیلی عادی و بی تفاوت این ادعا را به زبان می آورد؛ در هر صورت وقتی حرف یا جمله ای را که با خودکشی مرتبط است، می شنوید، باید آن را جدی بگیرید.

همه آدم ها ممکن است در شرایطی چنین تصمیمی را بگیرند.

فقط کسانی که از بیماری های روانی رنج می برند و سال ها تحت درمان بوده اند، اقدام به خودکشی نمی کنند. ناامیدی و احساس رنج، همیشه نشانه یک بیماری مزمن روانی است و گاهی می تواند واکنشی به اتفاق های تلخی باشد که فرد را مستاصل کرده اند.
 
خودکشی ، روانشناسی
 
اگر فردی بخواهد خودش را بکشد، هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند منصرفش کند

حتی افسرده ترین آدم ها هم با اطمینان صددرصد خودکشی را انتخاب نمی کنند. درست است که آن ها تنها چاره در دسترس را، گرفتن جان خود می دانند، اما اگر فرد، موقعیت یا یک رویداد امید را دوباره به آن ها تزریق کند، ممکن است تصمیمشان را عوض کنند.

منبع :
ماهنامه همشهری تندرستی

افسردگی ن متاسفانه در دوره های مختلف زندگی ن پدیدار می شود. افسردگی ن بعد از بارداری ، زایمان و یائسگی و حتی بعد از ازدواج مشکلی است که ن رادر سنین مختلف تهدید می کند. علت چه می تواند باشد.
 
 

چرا ن به افسردگی نزدیک ترند؟

علت انواع افسردگی ن و نشانه های افسردگی ن

امروزه بیشتر خانم ها بیش از پیش فشارهای روانی داخل و خارج خانه را تحمل می کنندو بیشتر ممکن است دچار افسردگی یا مشکلات روان شناختی می شند.البته فیزیولوژی بدن آنها نیز از نظر هورمونی، شرایط را برای بروز افسردگی و اختلال های خلقی مهیا می کند.شواهد نیز نشان داده میزان بروز افسردگی در خانم ها تقریبا 2 برابر آقایان است.پس وم شناخت خلق و خوی خانم ها و توجه به تغییرات هورمونیو اقدام به موقع اطرافیان می تواند تا حدود زیادی سطح سلامت روان خانم ها را بالا ببرد.برای توضیح بروز افسردگی در خانم ها باید از 3 دیدگاه بیولوژیک، روان شناختی و اجتماعی به آن پرداخت.

علل انواع مختلف افسردگی در ن

افسردگی ن از منظر بیولوژیک

وضعیت هورمونی در خانم ها به خصصو با تغییرهایی که قبل از قاعدگی،بعد از زایمان و در حول و حوش یائسگی در بدنشان ایجاد می شود،احتمال بروز افسردگی را در آنها بیشتر می کند.به عبارتی، تغییرات هورمون ها نظیر ترشح استروژن و پروژسترون یا هورمون های اکسی توسین و پرولاکتین بر وضعیت روانشناختی خانم ها اثر می گذارد.به طوری که استروژن با اثر بر سروتونین و گیرنده های آن و تغییر ترشح اندورفین می توانداثر کاهنده بر اختلال افسردگی داشته باشد.اکسی توسین و پرولاکتین نیز روی خلق اثر مثبت می گذارند و کاهش پروژسترون باعث اضطراب می شود.

 
افسردگی ن از منظر روان شناختی

اختلال در روابط بین فردی، فشار افکار منفی و بروز درماندگی از دلایل روان شاختی ای هستندکه عامل مهمی برای فراهم شدن زمینه افسردگی در خانم ها محسوب می شوند.

 
افسردگی ن از منظر اجتماعی

سومین ریشه افسردگی در خانم ها، علل اجتماعی است که ازمهم ترین آنها می توان به موقعیت اجتماعی، جایگاه شغلی و تبعیض هایی که نسبت به خانم ها در جامعه یا دنیا وجود دارد، اشاره کرد.به عبارتی با گسترش شیوه زندگی صنعتی، خانم ها علاوه بر نقش باروری،چند مسئولیت دیگر همچون حضور در محیط کار بیرون از منزل و نیز مدیریت امور منزل را به عهده گرفته اندو به مراتب نسبت به مردان حجم کار بیشتری را باید انجام دهند.

 
فارغ از مسئولیت های کاری و مدیریت امور منزل، بارداری هم بار سنگینی استکه طبیعت به عهده خانم ها گذاشته است.
با توجه به نقش مهم خانم ها د رخانواده و اجتماع و وظایف مهمی مثل بارداری و حفظ بقای بشر که به آنها محول شده است،
افسردگی شان، هزینه بیشتری را متوجه خانواده و اجتماع خواهدکرد.
بنابراین توجه به حالت های روانی خانم ها و پیشگیری و درمان به موقع افسردگی شان باعث ارتقای سطح بهداشت روانی خواهدشد.

پیشیگیری از افسردگی در خانم ها مهم است.می توان با روابط اجتماعی قوی، ایجاد جایگاه مناسب شغلی و مهم تر از همه، درک و همدلی با آنها از افسرده شدنشان جلوگیری کرد.

انواع رایج افسردگی در ن

خانم ها به 3 نوع افسردگی بیشتر مبتلا می شوند؛افسردگی ناشی از نشانگان پیش از قاعدگی، افسردگی ناشی از بارداری و زایمان و افسردگی ناشی از یائسگی.
 
نشانگان پیش از قاعدگی و افسردگی

حدد 10 درصد از خانم ها دچار اختلالات خلقی به نام نشانگان پیش از قاعدگی می شوند.این افراد در نیمه دوم دوره ماهیانه به دلیل تغییرات سطح هورمون ها، تغییرات خلقی پیدا می کنند.تغییرات خلقی به صورت گریه کردن زیاد، حساس شدن، بدبینی،اضطراب و فکار منفی نسبت به حال و گذشته استکه عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.گاهی برخی از افراد تغییراتی را در تمرکز، انرژی و اضطراب تجربه می کنند.

بعضی از خانم ها متوجه تغییرات خلقی ماهیانه هستند و به تدریج راه های مقابله با آن را آموخته اند، ولی بعضی از آنها اطلاعی از این موضوع ندارند ودر این مواقع روابط بین فردی شان با دیگران یعنی نزدیکان و غریبه ها دچار تنش می شود.چنین حالت روانی ای را در خانم ها باید طبیعی فرض کرد و فقط وقتی علائم باعث اختلال در علمکرد فرد می شود، به درمان نیاز است.درمان توصیه های غیردارویی و دارویی است.توصیه به اینکه خانم در این مدت تغذیه مناسبی داشته باشد،
مایعات کافی دریافت و حتما ورزش کند.داروها نیز شامل ویتامین ها و مکمل هاست که به آرامش اعصاب کمک می کند.

افسردگی ن در دوران بارداری

با تغییرات هورمونی که در دوران بارداری ایجاد می شود، بدن خانم ها تا حدی به کمک اکسی توسین و پرولاتین در مقابل اختلالات روانی ایمن می شود مگر اینکه سابقه اختلالات روان پزشکی را از قبل داشته باشند. در این افراد احتمال دارد اختلالی که از قبل وجود داشته، تشدید شود.به همین دلیل اگر خانمی افسرده است، باید قبل از اقدام به بارداری، درمان شود چون ممکن استافسردگی در دوران بارداری به رشد جنین آسیب برساند.

 
مهم تر از دوران بارداری، دوران پس از بارداری است

که به علت کاهش سریع هورمون ها، احتمال افسردگی در خانم ها بالا می رود.نزدیک به 70درصد از خانم ها در روزهای اولیه بعد از زایمان حالت ملال را تجربه می کنندکه به صورت گریه گهگاه و احساس غم تظاهر می کند ولی این حالت های روانی نشانه افسردگی نیستندو طی هفته اول پس از زایمان برطرف می شود اما 10 درصد خانم ها دچار افسردگی اساسی می شوند که لازم است درمان شوند.


افسردگی ن در دوران یائسگی

در دوران یائسگی بعد از کاهش هورمون های نه و تغییر فیزیولوژی خانم ها، تغییرات خلقی مشاهده می شودکه معمولا به صورت زودرنجی، احساس گرگرفتگی و اضطراب است اما خانم هایی که سابقه افسردگی فردی یا خانوادگی دارند،
بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند و در صورت دیدن علائم افسردگی در آنها باید خیلی زود اقدامات درمانی انجام گیرد.
فعالیت روزمره خانم ها در زندگی خصوصی و در عرصه اجتماعی به میزان زیادی احتمال بروز افسردگی در دروان یائسگی را کاهش می دهد.

منبع :سلامت

خوابگزار درزمان های گذشته، یکی از خلفای عباسی خوابی می بیند. خوابگزاری را می طلبد و می گوید: خواب دیدم که تمامی دندانهایم افتاده تعبیرش چیست؟خوابگزار پاسخ می دهد: تعبیر خواب شما اینست که تمام اقوام و بستگانت قبل از شما خواهند مرد!! خلیفه ازاین سخن برآشفته می شود و می گوید: مردک زندگی پس از بستگانم به چه درد من می خورد؟و دستور می دهد تا بخاطر این گستاخی، تازیانه ای چند به او زده و اخراجش می کنند. خوابگزار دیگری را می طلبد و خواب خود را باز گو می نماید. خوابگزار عاقل و فهمیده، در تعبیر خواب می گوید:- عمر خلیفه طولانی تر از عمر سایر بستگان وخویشانش خواهد بود.خلیفه شاد می شود و با پرداخت صله گرانبها، او را مرخص می نماید. کلماتی که برای سخن گفتن می گزینیم، می تواند سرنوشت ما را عوض کند!@short_story

15

خاطرات شهدا

عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود.

سال شصت به شش زبان زنده ی دنیا تسلط داشت.

تک فرزند خانواده هم بود.

زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟

عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…

عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه ، بزرگترین اشتباهه….

بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت:چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…

پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی فتاحی بود. قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوقت با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… و تخریبچی ها رفتند…

یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده ، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر  خورد به پای عباسعلی و اسیر شد…

زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی فتاحی توی شکنجه ها لو بده. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده ، سرش بره زبونش باز نمیشه. برید عملیات کنید…

عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه. گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…

اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته. اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند….

جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره.

وقت تشییع مادر گفت:صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده ، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین. گفتن مادر بیخیال. نمیشه…

مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه ! ولی فقط … یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟

گفتند:مادر! عراقی ها سر  عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم…

مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای  عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…

راوی: محمد ان از بچه های تفحص


خاطره ای زیبا از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید ارمنی

به گزارش عمارنامه ؛حسام الدین آشنا  خاطره ای از دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید ارمنی به بهانه سال نو میلادی به نقل از نشریه معارف آورده و نوشته است:این خاطره را خودم با یکی از مسوولان وقت ارتباطات مردمی رهبری چک کرده ام.

صبح روز کریسمس آقا فرمود:

اگر خانه ی چند ارمنی و آشوری برویم، خوب است.
صبح رفتیم در محلة مجیدیه شمالی گشتیم و دو سه خانوادة شهید ارمنی پیدا کردیم.

در خانه‌ها را زدیم و با آنها صحبت کردیم.

توی خانوادة مسلمان‌ها که ما می‌رویم، سلام می‌کنیم و می‌گوییم:

از هیئت آمدیم؛ از بسیج؛ پایگاه ابوذر و بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم…

اما به ارمنی‌ها بگوییم: از بسیج آمدیم که… بگوییم از دادستانی آمدیم که باید در بروند؛ بالاخره کارت صدا و سیما نشان دادیم و گفتیم:

از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب که شب کریسمس شماست، می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم.

برای نماز مغرب و عشا، با یک تیم حفاظتی، وارد مجیدیه شدیم. گفتیم: اسکورت که حرکت کرد، به ما ابلاغ می‌کنند. اسکورت هم به هوای این که ما در منطقه هستیم، زیاد با بی‌سیم صحبت نکنند که مسیر لو نرود. یکی از افراد آن مرکز با بی‌سیم مرا صدا کرد و گفت:

شخصیت، سر پل سیدخندان است! سر پل سیدخندان تا مجیدیه، کمتر از سه چهار دقیقه راه است.

من سریع از ماشین پیاده شدم و درِ خانة شهید ارمنی را زدم. خانمی در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد؛ بالاخره وارد شدیم؛ چون باید کاری می‌کردیم، گفتیم: نودال و اَمپِکس (و چیزهایی که شنیده بودیم کارگردان‌ها می‌گویند)، بروند تو! یک ذره که نزدیک شد، دوباره بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم.

من هم با فاصله کمی که بود، به این خانم می‌خواستم بفهمانم که این‌جوری جلوی آقا نیاید؛

گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما!

گفت:

قدم روی چشم، تشریف بیاورد و بعد گفت:

گفتید کی؟

من اسم حضرت آقا را گفتم؛ نمی‌دانم داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید‌؟ تا اسم آقا را گفتم، افتاد وسط زمین و غش کرد!
داد بیداد کردیم که دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً بلند کنید و ببرید. مادر را بردند توی آشپزخانه.

دخترها گفتند:

چه شد؟ گفتم: 

ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم؛ ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان و وقتی به مادرتان گفتیم، غش کرد.

اینها شروع کردند مادر خودشان را هشیار کنند که بی‌سیم اعلام کرد: آقا پشت در است! من دویدم در خانه را باز کردم.

آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود و بعد آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت:

سلام علیکم.

گفتم:

بفرمایید!

گفت شما؟

نه این‌که آقا ما را نمی‌شناخت، بلکه یعنی تو چه کاره‌ای؟

گفتیم:

صاحب‌خانه غش کرده!

گفت:

کس دیگری نیست؟

گفتیم:

آقا شما بفرمایید داخل.

گفت:

من بدون اذن صاحب‌خانه داخل نمی‌آیم!

ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن، این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهار راه، با لباس ت، با آن عظمت رهبری خودشان بایستند و همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن، وارد خانه کسی نشود!

من دویدم رفتم توی آشپزخانه و به یکی از این دخترها گفتم:

آقا دم در است؛ بیایید تعارف کنید بیاید داخل! لباس مناسبی تنشان نبود.

گفتند:

پس ما لباسمان را عوض کنیم.

به آقا گفتیم:

رفته‌اند لباس مناسب بپوشند؛ شما بفرمایید داخل.

گفت: نه، می‌ایستم تا بیایند! چند دقیقه‌ای دم در ایستاد و ما هم سعی کردیم بچه‌هایی را که قد بلندی دارند، بیاوریم و مثل نردبان، دور وی قرار دهیم تا پیدا نباشند.

راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. آنها چون دانشجو بودند، لباس دانشجویی مناسب داشتند و بعد یکی از دخترها دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفت داخل اتاق.

آقا مرا صدا کرد و گفت:

اینها پدر ندارند؟

گفتم:

نمی‌دانم.

گفت بزرگ‌تر ندارند؟ رفتیم آن اتاق پشتی و گفتم:

ببخشید! پدرتان؟

گفتند: مرده. گفتیم، برادر؟ گفتند: یکی داشتیم که شهید شده. گفتیم: بزرگ‌تری، کسی ندارید؟ گفتند: عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند.
در خانه بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در. سلام کردم و گفتم: ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.

این بندة خدا نگاه کرد و دید یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد؛ رفت لباس پوشید و آمد دم در و با او آمدیم توی خانة برادرش و بعد از بازرسی،

گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا و اینها چون بزرگ‌تری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید. او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مات و مبهوت شد و نمی دانست چه کار کند.

او را بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا! اینها به خودی خود، زبانشان با ما فرق می‌کند؛ سلام ‌علیک هم که می‌خواهند بکنند، کلی مکافات دارند! با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و سرانجام، یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.

رفتیم توی اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم؛ بعد رفت و لباس مناسب پوشید و آمد. وقتی وارد اتاق شد، آقا به او تعارف کرد و مادر شهید گفت:

آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت:

بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما هر چند با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، اما در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم؛ ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم.

روز شهادت امام حسین ‌علیه‌السلام، روز عاشورا و تاسوعا، به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین علیه‌السلام، شربت می‌دهیم و می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم؛ ظرف یک‌بار مصرف می‌گیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید.

توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن بعضی چیزها را نمی‌فهمیدم.

می‌گفتند: مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی علیه‌السلام که دستش را بستند و 25 سال حکومتش را غصب کردند؛ نمی‌فهیمدم یعنی چی!

می‌گفتند: آخر شب، نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانة یتیمان که این را هم نمی‌فهمیدم؛ ولی امروز فهمیدم که علی علیه‌السلام کیست؛ امروز با ورود شما به منزلمان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما هم به خانة ما نیامده است! شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی علیه‌السلام که خانة یتیم‌هایش می‌رفت، چه‌قدر بزرگ است.

ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم و به اندازة چند کتاب، درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه، آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه را خورد؛ اما بعضی از دوستان ما نخوردند! کاتولیک‌تر از پاپ هم داریم دیگر! حزب‌اللهی‌تر از آقا هستیم دیگر! با آنها خداحافظی کردیم و به سمت دفتر به راه افتادیم. وقتی رسیدیم، آقا فرمود: این بچه‌ها را بگویید بیایند! آمدند. فرمود: «این کار چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم، چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به آنها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید [بخورید]، داخل نمی‌آمدید»!

این مطلب پیش تر در سایتهای جهان و مشرق آمده و در آن نوشته شده است: نام این شهید بزرگوار، شهید «مانوکیان» بود، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است.
هواپیمایش F14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد.
هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود و چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته «ایجکت» کند و چتر نجات شهید کار نکرده … . اوحتی حاضر نشد، لاشه هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد و کاری کرد تا توی خاک ایران سقوط کند.

 

و به او فرصت داد تا بر بندگانش تسلط پیدا کند و آنها را گمراه کند؟
 
ابلیس که جزو جنیان بود و از آتش خلق شده بود، 6000 سال عبادت خداوند متعال را کرد. پس شیطان از ابتدا موجود خبیثی نبود بلکه سالهای طولانی را به عبادت خداوند منان پرداخته بود ولی با تکبرش خودش را نابود کرد مثل بسیاری از انسانها که سالیان سال بنده خوب خدا هستند اما در جایی فریب شیطان را میخورند و سقوط میکنند.

وقتی شیطان به دستور خداوند عمل نکرد و به انسان خلق شده سجده نکرد، از درگاه خداوند رانده شد و از خدا خواست تا به او فرصتی بدهد و خداوند هم که در صدد امتحان بندگانش بود تا انسانهای متقی از گناهکار جدا شوند( لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ: انفال/۳۷)، پذیرفت تا به او فرصت دهد.

شیطان هم گفت که تلاش میکند تا همه انسانها را گمراه کند و از آن روز کار شیطان آغاز شد تا قدم قدم انسان را نابود کند.
 
نکته بسیار مهم در پاسخ این سوال این است که خداوند اجازه نداد که شیطان بر بنده هایش تسلط پیدا کند و آنهارا مجبور به گناه کند بلکه به شیطان گفت تنها تو میتوانی به افرادی تسلط پیدا کنی که آنها خودشان بخواهند از تو پیروی کنند،

یعنی خودشان در وجودشان زمینه گناه را ایجاد کرده باشند آنوقت تو میتوانی آنها را گمراه کنی: (إِنَّ عِبَادِى لَیْسَ لَکَ عَلَیهْمْ سُلْطَنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِین: در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطى نیست، مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند.حجر/۴۲).
 
در تفسیر روح‏ البیان آمده است که شیطان‏ در وسوسه‏ ى خود، مراحلى را طى میکند:

ابتدا به کفر دعوت می‏نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت میکند که پایین‏تر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند.

(تفسیر نور(10جلدى)،ج‏1،ص۲۵۷) .

بنابراین فرمان شیطان، همان وسوسه ‏ها و دعوت اوست، «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ». نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود به همین دلیل از اطاعت او نهى شده است.

«لا تَتَّبِعُوا». از طرفی باید بدانیم که اگر فرمان شیطان در ما تاثیر میکند این نشانه ضعف ماست. هرگاه انسان ضعیف شد، وسوسه‏ هاى شیطان را همچون فرمان مولا میپذیرد؛ همانطور که میخوانیم: (مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ: هرکه از یاد خدا رخ برتافت، شیطانى براى او برمى‏ انگیزیم تا یار و همنشین دائمى او باشد.36/زخرف).

پس دلی که از خدا تهى شد، جایگاه همیشگى شیطان‏ میشود، (لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ … یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَرِینا: نساء/38).

البته شیطان، حتّى خوبان را هم رها نمیکند. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا» امّا هیچ سلطه‏ اى بر بندگان مخلَص ندارد. «إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ».

(برگرفته از تفسیر نور و المیزان). اگر خواستید بدانید بندگان مخلَص چه کسانی هستند به این مطلب که قبلا در وبلاگ مطرح شده بود رجوع بفرمایید.


آیا فردی که شراب خورده باید نمازهای روزانه را بجا آورد یا تا چهل روز نمیتونه نماز بخونه؟

پاسخ:

باید نماز های روزانه را بخواند. و نماز های یومیه بر او واجب است

آنچه در روایات آمده آن است که اگر توبه نکند خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند.

در روایتی امام صادق فرمود:
هر کس شراب بنوشد خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند”

وسایل الشیعه،ج25 ص298

در روایتی امام باقر فرمود:
هرکس شراب بنوشد و مست شود خداوند چهل روز نمازش را قبول نمی کند. اگر در این ایام اساسا نمازش را ترک کند عذابش به سبب ترک نماز چند برابر میشود”

همان مدرک،ص303


امام زمان(عج)-مناجات
حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم
با نگاه تو گل فاطمه هشیار شوم
از ازل گر دل من بر تو ارادت کردست
مادرت خواست که من بر تو گرفتار شوم
همۀترس من از باقی عمرم این است
باز بر پیش نگاه تو گنهکار شوم
به خدا حاجتم از سفرۀ زهرا این است
دور از اهل سقیفه به علی یار شوم
حق آن چادر پر وصله و خاک آلوده
محرم اهل کسا با دل بیمار شوم
همچو مقداد هماهنگ شوم با رهبر
جان نثار تو چو میثم به سر دار شوم
ظهــــــــور نـزدیــڪ اســت

عکس نوشته امام زمان


 

پیراهن عروسی حضرت زهرا (س)

پیامبر خدا برای شب عروسی دخت فرزانه اش، فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود.

شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه ی پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید.

دخت گرانمایه ی پیامبر برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او انفاق کند اما ناگهان آیه ی شریفه ی قرآن را به خاطر آورد که:

«لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.»

«شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید.»

و درست همین جا بود که « فاطمه (س)» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید.

هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته ی وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت:

ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است


 

پاسخ:

باید نماز های روزانه را بخواند. و نماز های یومیه بر او واجب است

آنچه در روایات آمده آن است که اگر توبه نکند خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند.

در روایتی امام صادق فرمود:
هر کس شراب بنوشد خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند”

وسایل الشیعه،ج25 ص298

در روایتی امام باقر فرمود:
هرکس شراب بنوشد و مست شود خداوند چهل روز نمازش را قبول نمی کند. اگر در این ایام اساسا نمازش را ترک کند عذابش به سبب ترک نماز چند برابر میشود”

همان مدرک،ص303

 
 

 

 

 

دختر 5 ساله ام جدیدا مرتب دست هایش را می شوید و نسبت به چرب و چسبناک شدن دست هایش خیلی حساس شده است
 
دختر 5 ساله ام جدیدا مرتب دست هایش را می شوید و نسبت به چرب و چسبناک شدن دست هایش خیلی حساس شده است و بارها میز غذا را ترک می کند تا دستهایش را بشوید. حتی اگر دست هایش ماژیکی شوند واکنش شدیدی مثل گریه کردن نشان می دهد. لطفا مرا راهنمایی کنید که چگونه با او رفتار کنم؟
 

 
کودک وسواسی

بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان استفاده از روش های رفتاردرمانی است. من توصیه جدی دارم حتما فرزندتان را چند جلسه نزد روان شناس کودک و نوجوان ببرید چرا که درمان کودکان دارای روشهای خاص خود است.

بر طبق این روش ها، ابتدا رفتار درمانگر، کودک را تشویق می کند تا افکار و آئین های وسواسی خود را به طور دقیق و جزءبه جزء شرح دهد، تا او بتواند اجزای کلیدی این رفتارها را شناسایی کند. آن گاه از او می پرسد که انجام دادن کدام یک از رفتارهای وسواسی اش ضروری نیست و آیا می تواند بدون آن که نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرف نظر کند.

در این مرحله درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعی می کند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مواردی دچار خشکی رفتار و اشتغالات ذهنی وسواسی شود که به دلایل نامفهومی مدام آن ها را تکرار می کند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی افکار وسواسی کودک را متزل کند تا حدی که رفته رفته بتواند گام های موثری برای حذف این گونه رفتارها بردارد.

تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل کند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمی تواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله نماید.

گروه دیگری از رفتار درمانگران که روش های خود را بر پایه دیدگاه شناخت درمانی استوار کرده اند نیز برای درمان اختلال وسواس در کودکان سعی می کنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه می تواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام می دهد، تغییر دهد. برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او می خواهند که دست هایش را کثیف کند(مثلاً گل آلود، چرب، خمیری، ماسه ای و .) و سعی کند بدون آن که چندین بار دست هایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید.

در این روش، تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است و این که او بتواند به خود بقبولاند که خمیر نوعی وسیله بازی برای کودکان است که از مواد بهداشتی درست شده است و ومی نیست در حین خمیربازی چندین بار دست هایش را بشوید. روش های درمان رفتاری، زمانی که اعضای خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب می شود.

طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، کودکانی که برای درمان خود از این گونه شیوه ها استفاده می کنند، نیاز به حمایت، همکاری و مشارکت تمام اعضای خانواده دارند. در حقیقت، درصد بهبودی کودک بدون همراهی خانواده خیلی کم می شود، زیرا شیوه های درمان شناختی رفتاری اغلب با قدری اضطراب و نگرانی توام هستند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضای خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود کودک را به تاخیر می اندازد.

 زمانی که کودکی دچار مشکل وسواس می شود، اطرافیان او باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیری ندارد. وقتی شما  قصد درمان و بهبودی کودک را دارید، باید از هر جهت او را مورد حمایت خود قرار دهید. شما باید بتوانید کمترین بهبودی کودک را تشخیص دهید و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهید. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل کند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمی تواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله نماید.

منبع : تبیان

 

 

 

ما ایرانی ها در تاریخ خود ثابت کرده ایم که اصلی به نام خانواده، همواره برای ما مهم و با ارزش بوده، ارزشی که این روزها گویا به کم رنگی روی آورده
ما ایرانی ها در تاریخ خود ثابت کرده ایم که  اصلی به نام خانواده، همواره برای ما مهم و با ارزش بوده، ارزشی که این روزها گویا به کم رنگی روی آورده و جوانان به آن ها کمتر بها داده اند، این روزها جوان ها تاحدودی به خانواده که نهاد آن را والدین تشکیل می دهند، بی مهری می کنند و این بی مهری ها بیشتر در شیوه انتخاب همسر رخ می نماید.
 

 
با خود گفتم حالا که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی یه دهکده شده ؛ پس دیگر دغدغه " فرهنگ بسته " را ندارم که در ارتباط یا شناسایی دختر دلخواهم جهت ازدواج مشکل داشته باشم. دیگر دامنه گزینشم به چند دختر آشنای همسایه، محل کار و تحصیل و فامیل محدود نیست. می توانم از طریق فضای مجازی و اینترنت و شبکه های اجتماعی از میان این همه دختر برومند، باسواد و های کلاس ؛ دختر مناسب و مطلوبم را بیابم و با او ازدواج کنم.

کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم تا از میان هزاران دختر برومند ، با سواد و با فرهنگ؛ که آنها هم، مثل من به اینترنت متصل هستند و دور برشان پر از شبکه های اجتماعی است؛ دست به گزینش بزنم و فهیم ترین همسر عالم را  برای خودم انتخاب کنم. با آی دی خودم تو تمام شبکه های مجازی مثل تلگرام ، واتس اپ و.وارد شدم تا شریک زندگی و همدمم را پیدا کنم.

یادتان می آید ؛ قبل‌ترها این‌طور نبود. در بیش‌تر مواقع، مادر داماد، عروس را می‌پسندید. گاهی حتی پسر تا بعد از عقد، دختر را نمی‌دید. این وسط ، واسطه‌هایی بودند که با شناخت عمیقی که از دو خانواده و پسر و دختر داشتند، این ازدواج‌ها را جوش می‌دادند و فرصت‌هایی را برای پسر و دختر ایجاد می‌کردند. اما شکل ازدواج‌ها این روزها به دلیل تغییرات اساسی که تکنولوژی در سبک زندگی ایجاد کرده، تغییراتی کرده است.

اگر کمی به این دردل ها توجه و تامل کنیم، خواهیم دید که در دل تمام این گلایه ها ساده و عامیانه یک اصل و ارزش نهفته است، والدین پیر و سالخورده ما در میان ادبیات ساده خود، می خواهند یک نکته را که شاید فراموش شده، به ما یادآوری کنند و آن خانواده است.

شاید این صحبت و درددل را بارها و بارها شنیده باشیم، گلایه هایی که به عناوین مختلف از زبان هر یک از والدین ما به اندازه ای تکرار شده که دیگر آن ها را نمی شنویم، اینکه، زمانه عوض شده ، جوان ها طور دیگری فکر و عمل می کنند، یک زمانی والدین، جایگاه خاصی داشتند و بدون اجازه آن ها حق آب خوردن نداشتیم، یک زمانی جلوی بزرگترها پاهایمان را دراز نمی کردیم و هزاران گلایه دیگر.

اگر کمی به این دردل ها توجه و تامل کنیم، خواهیم دید که در دل تمام این گلایه ها ساده و عامیانه یک اصل و ارزش نهفته است، والدین پیر و سالخورده ما در میان ادبیات ساده خود، می خواهند یک نکته را که شاید فراموش شده، به ما یادآوری کنند و آن خانواده است.

ما ایرانی ها در تاریخ خود ثابت کرده ایم که این اصل همواره برای ما مهم و ارزشمند بوده، ارزشی که این روزها گویا به کم رنگی روی آورده و جوانان به آن بهای کمتری میدهند، این روزها جوان ها تاحدودی به خانواده که نهاد آن را والدین تشکیل می دهند، بی مهری می کنند و این بی مهری ها بیشتر در شیوه انتخاب همسر رخ می نماید.

ازدواج های مجازی با سقف کاغذی

اگر یک روزی جایگاه والدین درراس شکل گیری زندگی دو جوان قرار داشت، گویا اکنون این جایگاه، به حاشیه رانده شده و جای آن ها را فضای مجازی گرفته است، آری از ازدواج های مجازی با سقف کاغذی سخن می گویم، ازدواج هایی که دوامی چند ساله ، چند ماه و حتی چند هفته ای داشته اند.

اگر قدیمی ها یا والدین ما نکته ای را مدام یادآور می شوند هر چند با ادبیاتی ساده، از سر تجربه و پختگی بوده ، تجربه ای که اکنون دیگر دیده و شنیده نمی شود.

کم نیستند آشنایی ها و در نهایت ازدواج هایی که از فضای مجازی آغاز شده و به نتیجه ای نافرجام ختم شده است.

مثال ها در این رابطه بسیار است ، مثل داستان عاشقی پسری در فضای مجازی با دختری که هیچ شناختی از او نداشت و به رغم مخالفت های والدینش، به تنهایی به خواستگاری دختر رفت و در نهایت متوجه شد که این دختر با افراد دیگری در فضای مجازی ارتباطات پنهانی دارد. دست آخر پسر 26 ساله با حمایت های والدینش دختر را طلاق داد و این شکست را تاب نیاورد و خودش را حلق آویز کرد و داغ جوانی اش را بر دل والدین پیرش گذاشت.

یا داستان دختری که با ساده لوحی با فردی در فضای مجازی آشنا شد و رویای ازدواج با غریبه، او را از خانه فراری داد و در دام اعتیاد اسیر شد و دیگر نه راه پیش داشت و نه راه پس.

یا ماجرای دختری ۲۰ ساله که فرزند تاجری ثروتمند ساکن یکی از استان های کشور بود که از طریق شبکه اجتماعی واتس آپ، فریب مردی را خورده بود که جز پشیمانی برایش سودی نداشت.

دخترک در تشریح جزئیات فریب خوردنش می گوید: چند وقتی بود که با پسری از طریق واتس آپ آشنا شدم، چیز زیادی از او نمی دانستم ولی آنطور که فهمیدم ۲۵سال سن داشت، مدت زیادی نبود که او را می شناختم ولی در همین مدت کوتاه خیلی برایم جذاب به نظر می رسید البته آنگونه که خودش را درپشت واتس آپ معرفی کرده بود و من نیز به این دوستی اعتماد کرده بودم و او را قبول داشتم.
 
ازدواج مجازی،ازدواج های قلابی
 
با اینکه زمان کوتاهی از مدت آشنایی ما از طریق واتس آپ می گذشت اما در همین مدت کوتاه، بسیاری از اطلاعات زندگی من در اختیار او قرار گرفت البته او با زیرکی در بعضی از پست هایی که برایم می فرستاد از زندگی شخصی من نیز سوالاتی می پرسید، درآمد و شغل پدرم برایش خیلی اهمیت داشت. یادم هست وقتی که گفتم پدرم یک تاجر ثروتمند است برای دفعه اول اصلا باورش نشد و فکر می کرد من واقعیت را پنهان می کنم، برای همین چند مرتبه در مورد شغل پدرم سوال می کرد و من ندانسته از نقشه ای شوم، تمام واقعیت های زندگی ام را با او مطرح کردم.

تااینکه روزی تقاضای ملاقات حضوری کرد و من هم مثل همه روزهای گذشته که به او اعتماد کرده بودم ،حاضر به این ملاقات شدم ، دیداری که به دور از اطلاع خانواده ام شکل گرفت و تقدیری بد را برایم رقم زد.

در یکی از شهرهای خراسان رضوی قرار ملاقات گذاشت، آن روز به هر بهانه ای بود خودم را به قرار ملاقات رساندم.

او مرا به شهری که بعدا فهمیدم زابل است آورد، بلافاصله پس از رسیدن به زابل مرا دراتاق منزلی زندانی کرد و تلفن همراه ام را گرفت، تازه فهمیده بودم چه کلاهی بر سرم رفته و آرزوهای من قلابی است.

به صراحت می گفت من تو را فقط به خاطر پول پدرت به اینجا آوردم، او درخواست ۷۰۰ میلیون پول از پدرم داشت، حتی تصمیم داشت که مرا به افغانستان ببرد تا ۷۰۰ میلیون به دستش برسد اما پدرم پس از اولین تماس خودش را به زابل رساند، البته با همان مقدار پولی که او می خواست و سربازان گمنامی که مرا از چنگال دام شیطانی او نجات دادند.

شبکه های مجازی و زندگی خانوادگی

در طول شبانه روز هزاران اتفاق این چنینی در پس این تکنولوژی رخ می دهد که پایبند نبودن به ارزش های خانواده مسیر پرتگاه را بیشتر برای قربانیانش فراهم می کند.

بسیاری از کارشناسان خانواده معتقد هستند برخی از استفاده‌ کنندگان از شبکه‌های اجتماعی تا جایی پیش رفته‌ اند که زندگی خانوادگی آنها تحت تاثیر قرار گرفته و مشکلاتی برای آنها به وجود آمده است و گاهی نیز زندگی برخی افراد در اثر استفاده از این شبکه‌ها به مرز جدایی و طلاق رسیده است، نگرانی خانواده‌ها نیز از حضور فرزندان خود در این شبکه‌ها بسیار زیاد است.

آسیب شناسان معتقدند در ازدواج هایی که مورد تایید والدین نیست، زوج جوان از اعتماد به نفس کمتری در زندگی مشترک برخوردار هستند این در حالی است که ازدواج های موفق شامل ازدواج هایی است که علاوه بر موافقت زوجین برای ازدواج، والدین نیز موافق باشند.

به دلبستگی های اینترنتی اعتماد نکنید

بسیاری از کارشناسان خانواده معتقد هستند برخی از استفاده‌ کنندگان از شبکه‌های اجتماعی تا جایی پیش رفته‌ اند که زندگی خانوادگی آنها تحت تاثیر قرار گرفته و مشکلاتی برای آنها به وجود آمده است و گاهی نیز زندگی برخی افراد در اثر استفاده از این شبکه‌ها به مرز جدایی و طلاق رسیده است، نگرانی خانواده‌ها نیز از حضور فرزندان خود در این شبکه‌ها بسیار زیاد است.

دردلبستگی های بوجود آمده در دوستی های اینترنتی این امکان وجود دارد که منجر به سوء استفاده افراد فرصت طلب شود وتجربه نشان داده که دراین دوستی ها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح دختر و پسر از یکدیگر به وجود نمی آید.

به نظر می رسد در این رابطه ها، بیش تر نوعی عشق ورزی کور وجود دارد و عنصر خرد ورزی و عقلانیت در تصمیم گیری، بسیار کمرنگ است.

اغلب این نوع دوستی ها، با انگیزه تفنن، سرگرمی و هوسرانی شکل می گیرد، عمر این دوستی ها بسیار کوتاه است و آنچه که در پی آن باقی می ماند تعارض فکری و احساسی دختران و پسران و از دست دادن اعتماد به نفس و به وجود آمدن بدبینی در بین آنها است.

آنچه مهم است پیشگیری از وقوع چنین آسیب هایی است که برای پیشگیری از آنها، باید خانواده ها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و آنها را در برابر آسیب های اجتماعی واکسینه کنند.

بازگشت به ریشه ارزش ها و باورهایمان و استفاده صحیح و به جا از تکنولوژی، راهگشای حل بسیاری از آسیب های اجتماعی است، راهکاری ساده که اکنون بسیاری از کشورهای توسعه یافته به آن دست یافته اند، راهکاری که روزگاری ریشه در نهاد خانواده ایرانی داشت. بیایید به باور هایمان بازگردیم.

منبع: خبرگزاری ایرنا،باشگاه خبرنگاران جوان



آیا در خانه ای که سگ نگهداری می شود عبادت و دعای کسی که در آن خانه هست مورد قبول واقع نمی گردد
پرسش

آیا درست است می گویند در خانه ای که در آن سگ نگاهداری می شود عبادت و دعای کسی که در آن خانه هست مورد قبول خداوند واقع نمی گردد؟


پاسخ اجمالی

اگر نگهداری سگ برای منافع واقعی مانند نگهبانی منازل، دام و یا شکار و یا جهت کاربردهای جدیدی همانند جستجوی مواد منفجره، مواد مخدر و نیز عملیات امداد و نجات در زله ها و بلایای طبیعی و موارد مشابه دیگری باشد اشکالی ندارد اما اگر تنها برای سرگرمی و بدون داشتن فایدة قابل اعتنایی باشد، این کار موجب قبول نشدن برخی عبادات می گردد.

پاسخ تفصیلی


نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که:


الف: گروهی از سگها دارای منافع واقعی برای انسانها بوده و از آنها برای نگهبانی منازل، دام و یا شکار استفاده می شده که اکنون کاربردهای جدیدی همانند جستجوی مواد منفجره، مواد مخدر و نیز عملیات امداد و نجات در زله ها و بلایای طبیعی و موارد مشابه دیگری نیز به کاربردهای قبلی سگ ها اضافه گردیده است .


نظر به اینکه از دیدگاه اسلام، انسان اشرف مخلوقات بوده و سایر موجودات در خدمت انسان می باشند[1]، سگ ها نیز استثنایی بر این قاعده نبوده و نگهداری آنها در صورت داشتن فایده و کاربردی واقعی، ایرادی ندارد که نمونه ای از آن را در قرآن نیز می یابیم که سگ اصحاب کهف همانند خود آنها به غار رفته و در ورودی غار به استراحت می پرداخته است[2] .


 در جای دیگری از قرآن، به شکار توسط سگ آموزش دیده اشاره شده است[3] که فقهای بزرگوار از جمله حضرت امام (ره) بر مبنای آن، خوردن حیواناتی که توسط سگ شکار شده را ؛حتی اگر شرایط عادی ذبح شرعی در آن رعایت نشده باشد؛ مجاز شمرده شده اند[4] .


ب: در شیوه ای دیگر، نگهداری سگ توسط انسان، برای استفاده از فواید و منافع آن نبوده بلکه تنها برای سرگرمی و خوشگذرانی می باشد .


دین اسلام از اساس با سرگرمی های بی فایده ای که هیچ منفعتی برای انسانها نداشته بلکه آنان را از یاد خدا و نیز حضور در اجتماع و انجام کارهای مفید و یاری هم نوعان باز می دارد مخالف است، و این مخالفت، اختصاصی هم به نگهداری سگ ندارد بلکه شامل سرگرمی های دیگری از این نوع، همانند قماربازی[5] و گوش فرادادن به افسانه ها[6] و حتی رفتن به شکار تفریحی نیز می گردد[7] .


 از سوی دیگر، دین اسلام تمام سگ ها را به هر دلیل نجس دانسته است[8] و پاک نگاه داشتن منزل و لباس که درستی نماز، وابسته به آن است با نگهداری سگ دشوار خواهد بود .


با نگاهی در تاریخ و بررسی زندگی حکمرانان عیاش و بی توجه به وضعیت مردم ملاحظه می نماییم که بسیاری از آنها، فرصت زیادی را با نگهداری و سرگرم شدن با سگ و میمون و پرندگان شکاری و غیره از دست داده و از رسیدگی به امور مردم که وظیفة اصلی شان بوده باز می ماندند . از یزید بن معاویه به عنوان نمونه ای از این دست حکمرانان می توان نام برد که سالار شهیدان امام حسین (ع) در نامه اعتراض خود به معاویه در مورد ولایتعهدی یزید ، باده گساری و سگ بازی را از جمله صفات زشت اخلاقی او برشمرده اند[9] .


بعد از مشخص شدن تفاوت میان دو شیوه متفاوتی که بیان شد، باید گفت که پاسخ پرسش شما این است که در فرض اول، نگهداری سگ ایرادی نداشته و به نماز و دعایتان نیز آسیبی وارد نمی نماید و تنها باید مراعات پاکیزگی را برای عبادات از یاد نبرید، اما در فرض دوم، نگهداری سگ به خودی خود موجب رویگردان شدن خداوند و فرشتگان رحمت خداوندی از خانه ای است که در آن ، سگ نگهداری می شود و در این زمینه نیز در کتابهای روایی ما فصل مشخصی آورده شده که در آن به بیان روایات نقل شده در این موضوع می پردازد[10] که ترجمة بخشی از یک روایت را نگاشته و در صورت علاقمندی می توانید با مراجعه به این کتابها ، سایر روایات را نیز ملاحظه نمایید :


امام صادق (ع) می فرمایند : در خانه ای که در آن سگ نگهداری می شود، نماز گزارده نمی شود، زیرا فرشتگان داخل خانه ای که در آن سگ نگهداری شود نمی گردند، مگر اینکه سگ شکاری بوده و او را در قسمت جداگانه ای نگهداری نمایند که در این صورت ایرادی ندارد[11] .


برای تکمیل پاسخ، بیان دو نکته نیز ضروری است :

اول: اینکه اسلام با اصل سرگرمی مخالف نیست، بلکه پیامبر اکرم (ص) در وصیت خود خطاب به امیر المؤمنین(ع) می فرمایند : هر انسان عاقل باید فرصتهای زندگی خود را به سه قسمت تقسیم نماید که یک قسمت آن را با عبادت و راز و نیاز با خدا سپری نموده و قسمتی دیگر را به تلاش اقتصادی جهت تأمین هزینه های زندگی اختصاص داده و قسمت سوم را به سرگرمی های حلال بپردازد[12]، و در برخی روایات ، این نوع سرگرمی، کمکی برای انجام بهتر سایر وظایف انسان تلقی شده است[13] .


دوم: اینکه تأکید اسلام بر خودداری از نگهداری سگ در منزل ، منافاتی با برخورد مهربانانة انسانها با این حیوان به عنوان موجودی زنده و بخشی از طبیعت ندارد و روایات فراوانی وجود دارد که محبت به حیوانات را موجب آمرزش گناهان دانسته که به یکی از آنها اشاره می نماییم:


رسول گرامی اسلام فرمودند: بانویی در بیابانی عبور می نمود و برای رفع تشنگی در اطراف چاه آبی توقف کرده و آب نوشید و تصمیم داشت که به راه خود ادامه دهد که ناگاه با سگی روبرو شد که از شدت تشنگی زبان خود را به خاک مرطوب می مالید . آن بانو با خود گفت : این سگ هم همانند خودم تشنه است ، سپس چکمه خود را پر آب کرده و با دستان خود آن سگ را سیراب نمود که خداوند به پاسداشت این کار نیک ، گناهان آن بانو را بخشید. یاران پیامبر(ص) به ایشان عرض نمودند که آیا محبت ما به حیوانات نیز موجب اجر و پاداش است ؟ رسول اکرم(ص) در پاسخ فرمودند که در محبت به هر موجود زنده ، اجر و پاداشی نهفته است[14] .


پرسش ما این است که با وجود سرگرمی های سالم و حلالی همانند دیدار با دوستان و بستگان،  گفتگو با همسر و فرزندان، عیادت از بیماران و ازکارافتادگان، ورزش های سالم و مفید، مسافرت های زیارتی و سیاحتی و موارد بسیاری از این قبیل که علاوه بر سرگرم شدن، تأمین کنندة دین و دنیای اشخاص نیز می باشد، آیا سزاوار است که انسان در پی سرگرمی هایی بوده که فایده ای جز اتلاف وقت و هزینه نداشته و مهم تر از آن، ممکن است که ناخشنودی خداوند را نیز در پی داشته باشد.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] - سورة اسراء ، آیه 70؛ سورة جاثیه ، آیة 13 و نیز موارد بسیار دیگری از قرآن .

[2] - سورة کهف ، آیة 18 (و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید) .

[3] - سورة مائده ، آیة 4 (و ما علمتم من الجوارح مکلبین.) .

[4] - خمینی ، روح الله ، تحریر الوسیله ، دار العلم ، قم ، چاپ دوم ، ج 2 ، ص 135 .

[5] - سورة مائده ، آیة 90-91 .

[6] - سورة لقمان ، آیة 6 .

[7] - در صفحه 478 جلد 8 کتاب وسائل الشیعه فصلی با این عنوان بیان شده که اگر شخصی برای خوشگذرانی و زیاده طلبی به شکار رود نماز او تمام است (چون سفرش گناه آلود است) اما اگر برای کسب روزی خود و خانواده اش به شکار رود ایرادی ندارد . در صورت تمایل، می توانید روایات موجود در این فصل را مطالعه فرمایید .

[8] - در رساله عملیه تمام مراجع به نجاست سگ اشاره گردیده است و هر چند دلایلی نیز برای آن از سوی برخی متفکرین ارائه شده ولی دلیل اصلی آن، روایات موجود در این زمینه می باشد که ما موظف به قبول آن هستیم چه دلیل آن برای ما مشخص شود یا خیر .

[9] - مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، مؤسسه الوفاء ، بیروت ، 1404 ه ق ، ج 44 ، ص 214 .

[10] -مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، ج 80 ، ص 288 .

[11] -حر عاملی ، محمد بن الحسن ، وسائل الشیعه ، مؤسسه آل البیت ، قم ، 1409 ه ق ، ج 5 ، ص 175 ، روایت 6260 .

[12] - همان ، ج 11، ص 344 ، روایت 14971 .(در روایت 14984 همین جلد ، این مضمون از امیرالمؤمنین ع خطاب به امام حسن ع نقل شده است . )

[13] - همان ، ج 17 ، ص 63 ، روایت 21987 .

[14] - مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، ج 62 ، ص 65 .

منبع :اسلام کوئست
 
 

 

 

 

تاثیرات بصری کمی هستند که بتوان آنها را با علاقه انسان به صورت‌ها قیاس کرد. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که مغزهای ما برای نگاه کردن
 

 
تاثیرات بصری کمی هستند که بتوان آنها را با علاقه انسان به صورت‌ها قیاس کرد. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که مغزهای ما برای نگاه کردن به صورت‌های زیبا به ما پاداش می‌دهند.

یک نگاه سریع به صورت فردی که روبرویمان قرار گرفته است، اطلاعات بسیار کاملی درمورد او در اختیارمان قرار می‌دهد. آیا با هم آشنا هستیم؟ مرد است یا زن؟ خوشحال است یا عصبانی؟ جذاب است یا نه؟

اولگا چلنوکووا در پایان‌نامه دکتری خود در دپارتمان روانشناسی دانشگاه اوسلو به بررسی این مسئله می‌پردازد که دستگاه بصری ما قادر به جهت دادن توجه به مهمترین اطلاعات موجود روی صورت افراد است. تحقیق او نشان می‌دهد که تکامل، ما را در خواندن صورت آدمها بسیار خبره کرده است.

او می‌گوید، «ما خیلی درمورد صورت بقیه آدمها کنجکاویم. از صورت آنها داستان زندگی‌شان را می‌خوانیم و ارزش زیبایی‌شناسی‌شان را از روی صورتشان ارزیابی می‌کنیم.»

این محقق و همکارانش دریافتند که سیستم پاداش مغز در ارزیابی ما از میزان جذابیت دیگران درگیر است.

او می‌گوید، «سیستم پاداش در تولید تجربه لذت در زمانی که مثلاً از یک غذای خوشمزه لذت می‌بردیم یا برنده لاتری می‌شویم، دخالت دارد. به نظر می‌رسد که همین سیستم در ایجاد حس لذت در نگاه کردن به یک صورت زیبا هم دخیل است.»

تحقیقات قبلی سطح بالایی از توافق نظر را بین افراد در ارزیابی جذابیت یک چهره نشان داده‌اند. در این تحقیق، محققان از شرکت‌کننده‌ها خواستند به عکس‌هایی از چهره‌هایی با سه درجه جذابیت پایین، متوسط و بالا نگاه کنند. این کار بعد از دادن دوز بسیار پایینی از موفین به شرکت‌کننده‌ها، دارویی که سیستم پاداش را در مغز تحریک می‌کند، انجام گرفت.

چلنوکووا در این رابطه توضیح می‌دهد، «شرکت‌کننده‌ها جذاب‌ترین صورت‌ها را حتی حذاب‌تر دسته‌بندی کردند و برای این چهره‌ها دکمه را بیشتر فشار می‌دادند که به آنها این امکان را می‌داد زمان طولانی‌تری به این چهره‌ها نگاه کنند. همچنین زمان بیشتری را صرف نگاه کردن به چشم‌های افراد در این عکس‌ها می‌کردند. از همه مهمتر اینکه، وقتی سیستم پاداش را از طریق دارویی متفاوت مسدود کردیم، شاهد رفتارهای کاملاً متضادی بودیم، مثلاً اینکه شرکت‌کننده‌ها امتیاز پایین‌تری به جذاب‌ترین صورت‌ها می‌دادند.»

محققان هیچ تفاوت رفتاری با داروهای مختلف درمورد صورت‌های با جذابیت متوسط و کم در شرکت‌کننده‌ها مشاهده نکردند.

نظریه تکامل

آیا این امکان وجود دارد که مغز انسان برای تقویت و تحریک رفتارهایی که از نظر تکامل مطلوب هستند تکامل یافته باشد؟ براساس این تحقیق این امکان بسیار محتمل است.

اولگا چلنوکووا می‌گوید، «تحقیقات قبلی روابطی بین جذابیت چهره و عوامل مختلفی که برای تکامل نوع انسان مهم هستند، مثل سلامت و قدرت باروری، نشان داده بود. می‌توان گفت که یک علت تکاملی پشت لذت بردن مغز انسان از نگاه کردن به یک صورت زیبا و تمایل آن برای نگاه کردن بیشتر وجود دارد.»

البته او تاکید می‌کند که سیستم پاداش یک واکنش فوری، یک لذت اضافه، به فرد می‌دهد ولی این واکنش سیستم تعیین‌کننده رفتار فرد در طولانی‌مدت نیست.

«بعنوان مثال، ما نمی‌توانیم دائم شکلات بخوریم چون برای سلامتی ضرر دارد. به همین ترتیب، عوامل مختلفی برای خوب بودن یک رابطه فرای زیبایی و جذابیت چهره وجود دارد. ولی اطلاعات درمورد این کیفیت‌های اخلاقی را با معاشرت بیشتر با آن فرد به دست می‌آوریم.»

جستجوی ارتباط بصری

در تحقیق دیگری در پایان‌نامه دکتری اولگا چلنوکووا، به شرکت‌کننده‌ها گفته شد که به تصاویر سه‌بعدی چندین چهره نگاه کنند و حرکت چشمان آنها ارزیابی شد. محققان بررسی می‌کنند که وقتی از شرکت‌کننده‌ها خواسته می‌شود چهره‌ها را بشناسند، به چه نقاطی روی صورت‌ها نگاه می‌کنند. صورت‌های مشابه از زوایای مختلف به شرکت‌کننده‌ها نشان داده شد.

«تشخیص یک چهره از یک زاویه جدید کار آسانی نیست چون ممکن است صورت‌ها از زوایای مختلف متفاوت به نظر برسند.»

محققان نشان دادند که اطلاعات سه‌بعدی درمورد ساختار صورت به ما برای تشخیص چهره از زوایای مختلف کمک می‌کند. آنها همچنین دریافتند که سیستم بصری انسان توجه را به سمت قسمت‌هایی از صورت معطوف می‌کند که اطلاعات لازم برای ما را سریعاً در اختیارمان قرار می‌دهد، مثل چشم‌ها.

تغییر رفتار

تحقیقات قبلی سیستم پاداش مغز را با تجربه زیبایی صورت افراد مرتبط دانسته‌اند. در این تحقیقات، محققان مغز شرکت‌کننده‌ها را در حال نگاه کردن به تصاویر چهره‌ها اسکن کردند. آنها نشان دادند که نگاه کردن منفعل به صورت‌های زیبا فعالیت را در سیستم پاداش مغز بالا می‌برد. اما مسئله این است که محققان قبلی فقط افزایش فعالیت مغز را در نگاه کردن به صورت‌های زیبا بررسی کرده بودند ولی تاثیر این فعال شدن مغز را بر اینکه آن افراد صورت‌هایی که نگاه کرده بودند را دوست داشتند یا نه آزمایش نکرده بودند.

نتایج این تحقیق پایان‌نامه دکتری اولین یافته‌هایی است که نشان می‌دهد تغییر سطح فعالیت در سیستم پاداش مغز منجر به تغییر رفتار، مثل دوست داشتن بیشتر صورت‌های زیبا و تمایل به نگاه کردن بیشتر به آنها، می‌شود.

«اهمیت چشم‌ها در ارزیابی دیگران کاملاً تایید شده است، بعنوان مثال، وقتی چشم‌های کسی پوشیده باشد، شناسایی چهره او دشوار خوهد بود یا اگر کسی به ما دروغ بگوید، می‌توانید آن را به خوبی از چشم‌های او بخوانیم. به طور کلی، اگر بخواهیم احساس فرد مقابل را درک کنیم، چشم‌ها بیشترین اطلاعات را در اختیار ما قرار خواهند داد.»

همچنین این تحقیق نشان داده است که بینی و گونه‌ها در نگاه کردن شرکت‌کننده‌ها به تصاویر سه‌بعدی، بیشترین اهمیت را برای آنها داشته است، زیرا این اجزای صورت اطلاعات ارزشمندی درمورد ویژگی‌های حجمی صورت در اختیار ما قرار می‌دهد.

منبع : مردمان
 

 

سلام -روایتش چیه ؟ یعنی اینقد پروردگار برای مومن حرمت قایل شده که اگر او امضا کنه میت بخشیده میشه ؟ حتی حق الناس هاش ؟ باید امضا کنه یا همین که ۴۰ تا مومن بعد از نماز میت این را اقرار کنن تمومه ؟

صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان دارد :
به سند معتبر از حضرت صادق(علیه‌السلام) نقل‌شده: چون مؤمنی بمیرد و چهل نفر از مؤمنان بر جنازه او حاضر شوند و بگویند:
اللّٰهُمَّ إِنَّا لَانَعْلَمُ مِنْهُ إِلّا خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا.
خداوندا ما از او به‌غیراز نیکى چیزى نمى‌دانیم و تو داناترى به احوال او از ما.
چون این را بگویند حق‌تعالی فرماید: من گواهی شما را پذیرفتم و آن گناهانی را که من می‌دانم و شما نمی‌دانید آمرزیدم. در حدیث معتبر دیگری از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل‌شده: اول چیزی که در عنوان نامه مؤمن پس از مرگش می‌نویسند، چیزی است که مردم در حق او می‌گویند، اگر نیک می‌گویند، نیک می‌نویسند و اگر بد می‌گویند بد می‌نویسند.
فقهای عظام به استناد روایات جائز دانسته اند که بر کفن میت در قسمتی که به سینه او قرار دارد دعاهای مآثور یا گواهی بر ایمان شخص را بنویسند .
حقوق الهی شخصی و دیگران بسیار با اهمیت و مقدم در حسابرسی الهی در قیامت است
خداوند متعال خالق و مدبّر تمام موجودات عالم و هدایتگر آنان به سمت کمال و سعادت است و لازمه چنین خداوندی اتصاف به دو صفت علم و قدرت می باشد. اگر بگوییم که خداوند نمی تواند حق الناس را ببخشد، در واقع به قدرت الهی و قادریّت خداوند نقص وارد کرده ایم در حالی که خداوند بریّ از هرگونه نقص و کاستی است. کسی که ناقص باشد، خود نیازمند به دیگری است و کسی که به دیگری نیازمند باشد، شایسته پرستش نیست. مرحوم شیخ مفید (قدس سره) در کتاب اوائل المقالات می فرماید: مشهور بین مردم این است که خداوند حق الناس را نمی تواند ببخشد و در موارد حق الناس باید از خود شخص حلالیت طلبید و در این مورد خداوند هیچ گونه دخالتی نمی کند. اما حقیقت مطلب این است که خداوند از آنجایی که مالک خود عبد و مالک اموال او و مالک ذمه عبد می باشد می تواند حق او را ببخشد و می تواند او را راضی کند و یا حلال کند به هر نحوی که بخواهد بدون هیچ گونه محذوریتی.
.( اوائل المقالات، ص ۳۳۹).
مؤید این قول کلام پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم می باشد که فرمودند: اسلام گناهان گذشته را از بین می برد، چه حق الناس و چه حق الله. (المیزان ج ۱۲ ص ۳۸). بنابراین همانطور که در روایات نیز آمده است، خداوند می تواند حق الناس را هم ببخشد و موجبات رضایت صاحب حقی که حقش غصب شده است را ایجاد کند. اما آیا بخشیدن حق الناس از جانب خداوند، بدون طلب حلیّت عاصی از صاحب حق شیوع دارد یا نه، اگر قائل شویم که خداوند می تواند از حق الناس گذشت کند، حال باید ببینیم که آیا چنین کاری در واقع اتفاق خواهد افتاد یا نه؟در جای جای قرآن کریم و همچنین روایات رسیده از معصومین علیهم السلام شرط بخشیده شدن حق الناس، طلب حلیّت از صاحب حق بیان شده است. بنابراین اگر خداوند حق الناس را بدون گذشت صاحب حق از عاصی ببخشد، خلاف گفته خود عمل نموده و این کار از حکمت خداوند به دور می باشد. و خداوند کاری را که بیهوده باشد انجام نمی دهد.مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر شریف خود ذیل آیه ۲۷۰ بقره چنین می فرمایند: (وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ – خداوند انسان ظالم را یاری نمی کند) بر آن دلالت دارد که ظلم مورد بحث در آیه، یعنى ترک انفاق که کفاره نیز نمى پذیرد. پس معلوم مى شود ترک انفاق از گناهان کبیره است، چون اگر از گناهان صغیره بود کفاره مى پذیرفت، و نیز توبه هم نمى پذیرد، چون حق الناس است، و مؤید این معنا روایاتى است که فرموده: توبه در حقوق الناس قبول نیست، مگر آنکه حق را به مستحق برگردانند، و نیز شفاعت در قیامت هم شامل آن نمى شود. بنابراین خداوند انسان ظالم را یاری نمی کند در حالی که بخشش حق الناس خود در مرتبه اعلای یاری رساندن است.از مطالب گفته شده می توان نتیجه گرفت که: ۱. خداوند با اینکه قدرت بر بخشش همه نوع گناه را دارد اما این کار در مورد همه انسانها شیوع ندارد و خداوند به مصلحتی که موافق حکمت الهی است، هر که را بخواهد می بخشد و یا مؤاخذه می کند. و امور را از طریق اسباب خود اداره می کند که عین عدالت و حکمت می باشد.۲. خداوند بعضی از حق الناس را می بخشد که علم آن فقط نزد او و اولیای الهی است که در برخی موارد به آنها اشاراتی شده است. مانند روایات باب غیبت که به این موضوع اشاره دارند. امام صادق علیه السلام می فرماید: از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سوال شد: «مَا کَفَّارَةُ الِاغْتِیَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ کَمَا ذَکَرْتَهُ - کفاره غیبت چیست؟ فرمود:این است که هر گاه کسی را که غیبتش را کرده ای به یاد آوری برای او طلب مغفرت کنی. وسائل الشیعه، ج ۲۲، ص ۴۰۳».

 
 
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
 
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
 
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟»
 
فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.»
 
رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
 
**************************
 
 روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
 
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.» 
 
***********************
 
امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای ن چیست؟»
 
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای ن این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند »
 
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »
 
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
 
فاطمه س می‌فرماید:« هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»
 
**********************
 
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
 
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
 
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»
 
روایت شده است که بانو فاطمه (علیها سلام ) به اسما بنت عمیس فرمودند : من آنچه را که به پیکر ن (به هنگام مرگ ) می سازند زشت می انگارم جامه ای را بر او می افکنند که آن پیکر را به هر بیننده ای می نمایاند و
 
اسما گفت : وقتی من در سرزمین حبشه بودم دیدم آنها چیزی را می ساختند شاید شما را به شگفتی بیاورد می خواهید آن را برای شما بسازم ؟ حضرت پاسخ فرمود : آری
 
اسما تختی را طلبید و آن را واژگون بر زمین نهاد و سپس چند چوب خواست و آنها را بر پایه های تخت محکم کرد . بعد هم پارچه ای به روی ان کشید و گفت : این طور دیدم درست می کنند .
 
فاطمه (سلام الله علیها ): مانند همین را برای من بساز . مرا بپوشان خداوند تو را از آتش بپوشاند .
 
همچنین روایت شده است که وقتی بانو شکل آن تصویری را که اسما ساخته بود را دید تبسمی بر لب آورد و تا آن زمان به غیر از همان لحظه خنده بر لبش نیامده بود و فرمود این چه زیبا و نیکو است . در آن نمی توانند زن را از مرد تشخیص دهند .
 
**********************
 
حضرت فاطمه زهرا (س) می فرمایند: "صلاح ن در این است که طوری زندگی نمایند که نه مردان بیگانه را ببینند و نه چشم بیگانگان بدان بیفتد". اما خود فاطمه زهرا(س) در متن مسائل ی اجتماعی قرار داشت و همواره از حق و اسلام و اهل بیت دفاع می کرد؛ بعد از رحلت پیامبر(ص) در آن شرایط حساس و دشوار بحرانی که فتنه و دشمن تمامیت اسلام و قرآن را تهدید می کرد، فاطمه زهرا (س ) بود که با شرکت خود در صحنه ی و اجتماعی از مقام ولایت و رهبری دفاع می کرد. با توجه به مطالب فوق دیدگاه حضرت زهرا (س) در مورد حضور زن در صحنه ‏های اجتماعی و ی روشن می شود. اگر از فاطمه زهرا(س) نقل شده ویژگی زن مسلمان این است که نه مرد نامحرم او را ببیند و نه او مرد نامحرم را ببیند، هرگز به معنای انزوا و گوشه ‏نشینی زن مسلمان نیست بلکه یا منظور این است که در فعالیت‏های اجتماعی باید آنچنان مقررات اسلامی را رعایت کند که موجب نگاه حرام نامحرمان نشود و بالعکس و یا به آن معناست که در مدیریت امور بانوان خود ن باید عهده‏ دار باشند تا نیازی به تماس با مرد نامحرم نباشد. اگر کمی دقیق‏تر بیندیشیم این سخن حضرت زهرا(س) بهترین الگو برای دنیای امروز است و چند کارکرد اساسی دارد:
 
1- تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه.
 
2- رشد و استقلال و خودکفایی جامعه ن. زیرا اگر قرار باشد زن را مردان نامحرم نبینند، لازمه‏ اش این است که آنان دارای خودکفایی علمی در امور لازم خود مانند پزشکی و. باشند و این بهترین عامل رشد جامعه ن است. پس دوربودن از نامحرم به معنای گوشه ‏نشینی نیست، بلکه فعالیت و تلاش علمی و عملی و رسیدن به خودکفایی است.
 
 

1 - در غسل ارتماسی باید قبل از غسل کردن تمام بدن پاک باشد، مگر آنکه با رفتن در آب نجاست برطرف شود؛ به خلاف غسل ترتیبی که لازم نیست تمام بدن قبل از غسل پاک باشد، بلکه جایز است هر عضوی را قبل از غسل دادنش تطهیر کند.

عروة الوثقى، فی احکام الغسل،

5 . توضیح المسائل،372 .

2 - اگر بعد از غسل، مانعی در یکی از اعضای غسل دیده شود، در ارتماسی غسل باطل است و اما اگر ترتیبی غسل کرده، باید ملاحظه کند مانع در کجای بدن است، اگر در طرف چپ باشد، بعد از برطرف کردن، همان جا را به نیّت غسل بشوید، غسلش صحیح است و اگر مانع در طرف راست باشد، بعد از برطرف کردن مانع و غسل آن موضع دوباره طرف چپ را غسل می دهد، غسلش صحیح است و اگر در سروگردن هم باشد، همین طور بعد از برطرف کردن و غسل دادن آن موضع، دوباره طرف راست و چپ را غسل می دهد، غسلش صحیح است و اما اگر بعد از غسل ترتیبی بفهمد جایی از بدن را نشسته و نداند کجای بدن است، باید دوباره غسل کند.

توضیح المسائل، مسأله 364، 365،369 .

احکام مشترک غسل ترتیبی و ارتماسی.

1 - در غسل اگر به اندازه سر مویی از بدن نشسته بماند، غسل او باطل است، ولی شستن جاهایی از بدن که دیده نمی شود، مثل توی گوش و بینی واجب نیست و اگر جایی را شک دارد که از ظاهر بدن است یا از باطن آن، شستن آن لازم نیست، ولی احتیاط در شستن است؛ بنابراین اگر سوراخ جای گوشواره و مانند آن به قدری گشاد باشد که داخل آن دیده شود، باید آن را شست و اگر دیده نشود، شستن داخل آن لازم نیست.

توضیح المسائل، مسأله 374، 375،376 .

2 - در غسل باید موهای کوتاهی را که جزء بدن حساب می شود بشوید و بنابر احتیاط، شستن موهای بلند هم لازم می باشد. (البته در کتاب عروة الوثقی در احکام غسل، این احتیاط واجب دانسته شده است).

توضیح المسائل،379 .

3 - کسی که قصد دارد پول حمامی را ندهد، یا بخواهد از پول حرام و یا خمس نداده بدهد یا بدون اینکه بداند حمامی راضی است، بخواهد نسیه بگذارد - اگر چه بعد حمام را راضی کند - غسل او باطل است.

توضیح المسائل، مسأله 381،383 .

4 - اگر حمامی راضی باشد که پول حمام نسیه بماند، ولی کسی که غسل می کند، قصدش این باشد که طلب او را ندهد، غسل او اشکال دارد.

توضیح المسائل، مسأله،382 .

همچنین به مسائل 385، 387 و 389 توضیح المسائل مراجعه شود.


هدف از حجاب چیست؟

 

 

(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)

ترجمه: "و به آنان (ن با ایمان) بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا ن هم‏کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به ن آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید".

پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) فرمودند: (أَحَبُّ الْعَفَافِ إِلَی اللهِ عَفَافِ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ)؛ "محبوب ترین عفاف نزد خدای تعالی عفت شکم و عفت جنسی است".

-   هدف از حجاب چیست؟

خداوند حجاب را برای ن واجب نمود تا از چشم بیماردلان در امان بمانند. ن به مثابه جواهری گرانبها، نیمی از جامعه را تشکیل داده و مسئولیت مهم تربیت نسلهای آینده را بعهده دارند لذا دین مبین اسلام از طریق حجاب موجبات مصونیت آنان را فراهم نموده است.

اینجا سئوالی مطرح است؛ چرا حجاب برای زنهاست و برای مردان نیست؟

فلسفه وجوب حجاب برای ن، وجود تفاوتهای فیزیکی و روحی میان زن و مرد می باشد. در حقیقت حجاب باعث تقویت شخصیت ن شده و جایگاه آنان را در جامعه ارتقا می بخشد، طوریکه جامعه با بانوان محجبه بعنوان یک انسان شایسته و نمونه برخورد می نماید و با بانوان غیر محجبه با در نظر گرفتن زیبایی آنان با آنان برخورد می کنند نه با در نظر گرفتن شخصیتشان.

یکی از حاکمان بنی عباس از مردم مالیات زیادی می گرفت، برای او خبر آوردند که مردم شهر بلخ که یکی از شهرهای کشور افغانستان است بخاطر فقر قادر به پرداخت مالیات سنگین نیستند، حاکم عباسی والی بلخ را احضار کرد و به او دستور داد برای گرفتن مالیات با مردم سختگیری کند. والی هم برای اخذ مالیات مردم فقیر بلخ را تحت فشار قرار داد.

مردم که توان پرداخت مالیات سنگین را نداشتند تصمیم گرفتند که نزد همسر والی که زن مومنه ای است بروند و از او بخواهند که نزد والی وساطت کند.

همسر والی بخاطر رفع فشار از مردم فقیر بلخ لباس قیمتی خود را که مزین به جواهرات گرانبها بود به جای مالیات مردم به والی داد تا به دست حاکم بدهد.

والی نیز این کار را انجام داد.

وقتی لباس را نزد حاکم برد، حاکم از او پرسید، این لباس را برای چه اینجا آورده ای؟

والی گفت: مردم بلخ فقیر و ناتوانند، همسرم لباس قیمتی خود را به جای مالیات آنان داده است.

حاکم از اقدام همسر والی تحت تاثیر قرار گرفت و به والی گفت: از اهالی شهر بلخ مالیات نگیر و این لباس را به همسرت بازگردان.

وقتی لباس به دست همسر والی رسید، زن از والی پرسید. آیا حاکم لباس مرا دید؟

والی در جواب گفت: بله. زن والی گفت: لباسی که چشم نامحرم آن رادیده من دیگر نمی پوشم، و این زن با عفت و درستکار دستور داد آن لباس را بفروشند وبا پول آن مسجدی بیرون شهر برای مسافران بنا کنند.

از ابن بطوطه عالم جهانگرد نقل شده که این مسجد در شهر بلخ افغانستان موجود است.


 

همه مراجع (به جز آیات عظام تبریزى و ‏ اى) : اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد و تفاوتى بین پخش زنده و غیر زنده نمى‏ کند.

 

 

همه مراجع (به جز آیات عظام تبریزى و ‏ اى) : اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد و تفاوتى بین پخش زنده و غیر زنده نمى‏ کند.

آیت اللَّه تبریزى: بین پخش زنده و غیر زنده تفاوت است. اگر به طور غیر زنده پخش شود و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد و اگر به طور زنده باشد، نگاه به آن [هر چند باعث مفسده نیز نشود] جایز نیست.

آیت اللَّه ‏ اى: بین پخش زنده و غیر زنده تفاوت است. اگر به طور غیر زنده پخش شود و بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد و اگر به طور زنده باشد، بنابر احتیاط واجب، نگاه به آن [هر چند باعث مفسده نیز نشود] جایز نیست.

منبع:

آیت الله بهجت، توضیح ‏المسائل،(متفرقه)، م2. آیت الله فاضل، جامع ‏المسائل، ج1، س1726 و 1728. آیت الله صافى، جامع ‏الاحکام، ج2، س1719، امام، استفتاءات، ج3،(نظر)، س15. آیت الله نورى، استفتاءات، ج1، س458 و 452. آیت الله سیستانى، sistani.org، (تصویر)، ش13. آیت الله تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1130. آیت الله ‏ اى، اجوبة الاستفتاءات، س1182.دفتر:آیت الله وحید


http://uupload.ir/files/64y1_resized_60008_148.jpg

 

http://uupload.ir/files/sc3g_resized_60006_796.jpg

 

http://uupload.ir/files/9xjh_34.jpg

 

http://uupload.ir/files/2q98_فن.jpg

http://uupload.ir/files/rdrc_تت.jpg

  • http://uupload.ir/files/rdrc_تت.jpg
  •  
  • نام : ابوالفضل کسائی واحد
  • فرزند : حسین آقا
  • متولد : 1342/03/09 در سنگسر
  • تحصیلات : زیر دیپلم
  • تاهل : متاهل
  • یگان: سپاه مهدیشهر-تیپ12-گردان بهداری
  • مدت حضور : 7 ماه و 19 روز
  • مسئولیت : فرمانده گروهان پشتیبانی
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1365/10/21
  • محل شهادت : شلمچه
  • عملیات : کربلای5
  • محل دفن : مهدیشهرگار شهدای

 


شهید حسین قهوری

 در نماز های جمعه شرکت کنید و برای امام دعا کنید.         

 (به نقل از خواهر شهید)

بعد از ازدواج من و همسرم به فکر اسم نهادن فرزند آیندمان بودیم چون دو سه نفر بستگان اسم حسین را گرفتند اسم دیگری را انتخاب کنیم همان شب در خواب دیدم برادر شهیدم حسین از باغی پر از گل بیرون آمد و طرف من آمد ۲ تا گل لاله که از قرمزی برق می زد به من داد وگفت: این ۲ گل را برای تو آوردم صدایش زدم نایستاد و رفت وقتی چشمم به گلها افتاد دیدم روی یک گل نوشته حسین و روی دیگری نوشته حسن که از خواب پریدم و خوابم را برای خانواده تعریف کردم همه گفتند خدا به شما عنایت می کند و ۲ پسر بچه به شما می دهد و شهید برای آنها نامگذاری کرده و همینطور هم شد خدا ۲ پسر به من دادیکی را حسن و یکی را حسین نام نهادیم .

 

مشخصات شهید:

نام : حسین

نام خانوادگی : قهوری

نام پدر : اسماعیل
شغل : سرباز

تاریخ تولد : ۱/۱۰/۱۳۴۲

سن : ۱۹ سال
محل شهادت : عین خوش

تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۴_والفجر مقدماتی

منبع:
وبلاگ شهدای شهرستان مهدیشهر.




 

 
 

 

 

 

شخصى مى گوید خدمت امام صادق(علیه السلام) آمدم و عرض کردم: آنچه از اموال در دستم بود از بین رفت و در فشار و سختى فراوانى قرار گرفتم. امام(علیه السلام) فرمود: آیا در بازار دکّانى دارى؟ گفتم آرى، ولى به خاطر نداشتن سرمایه آن را رها کردم. امام فرمود: وقتى به کوفه برگشتى برو سرِ مغازه ات، آن را جارو کن و آن جا بنشین; ولى پیش از آن که از منزل بیرون روى، دو رکعت یا چهار رکعت نماز بگذار و پس از نماز بگو:

 

تَوَجَّهْتُ بِلا حَوْل مِنّى وَ لا قُوَّة، وَ لکِنْ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ، اَبْرَءُ اِلَیْکَ


من به سوى تو روى آوردم، بى آن که به قدرت و قوّت خود تکیه کنم; بلکه با تکیه بر قدرت و قوّت توست من از هر

 


مِنَ الْحَوْلِ وَالْقُوَّةِ اِلاَّ بِکَ، فَاَنْتَ حَوْلى وَ مِنْکَ قُوَّتى، اَللّهُمَّ فَارْزُقْنى مِنْ


قدرت و قوّتى جز تو بیزارم. تو قدرت و قوّت منى. خداوندا از

 

 

فَضْلِکَ الْواسِعِ رِزْقاً کَثیراً طَیِّباً، وَ اَ نَا خافِضٌ فی عافِیتِکَ، فَاِنَّهُ لا


فضل وسیعت روزى فراوان پاکیزه اى به من عنایت فرما. من تقاضاى عافیت تو را دارم ; چون هیچ کس

 

 

یَمْلِکُها اَحَدٌ غَیْرُکَ.


جز تو مالک آن نیست.

 

راوى مى گوید: من نیز به دستور امام(علیه السلام) عمل کردم و خداوند روزى مرا زیاد کرد، تا آن جا که براى خود چهارپایان و اموال دیگرى خریدم و براى خود خانه ساختم.(1)


آغاز این حدیث شاهد بر چیزى است که شرط قبولى این دعاها، تلاش به مقدار توان خویش در امر معاش است.

 

 


محورهای مهم بیانات رهبرمعظم انقلاب:

۱)اشاره به تشییع میلیونی شهید سلیمانی و انتقام سپاه
۲) معرفی ترامپ به عنوان دلقکی که تظاهر به حمایت از ملت ایران میکند و در حقیقت خیانت خواهد کرد.
۳) روسیاهی و بی آبرویی آمریکاییها با ترور بزدلانه سردار سلیمانی
۴)معرفی سپاه قدس به عنوان رزمندگان بدون مرز
۵)شعاردهندگان "نه غزه،نه لبنان"کسانی هستند که هرگز جانشان را فدای ایران نکردند
۶)امریکا و حامیانش کوچکتر از آنند که ملت ایران را به زانو در بیاورند و هیچ غلطی نمیتوانند بکنند
 


عمر عقاب ازهمه پرندگان نوع خود دراز تراست .

عقاب می تواند تا هفتاد سال زندگی کند . ولی برای این که به این سن برسد ، باید تصمیم دشواری بگیرد ؛ زمانی که عقاب چهل سالگی می رسد چنگال های بلند وانعطاف پذیرش دیگرنمی توانند طعمه را گرفته ونگاه دارند . نوک بلند وتیزش خمیده وکند می شود. شهبال های کهن سالش براثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسپند وپروازبرای عقاب دشوار می گردد .

دراین هنگام ، عقاب تنها دوگزینه درپیش روی دارد ؛ یا باید بمیرد یا آن که فرایند دردناکی را که یکصدو پنجاه روز به درازا می کشد پذیرا گردد . برای گذرانیدن این فرایند عقاب باید به نوک کوهی که درآن جا آشیانه دارد پرواز کند . درآنجا عقاب نوکش را آنقدر به سنگ می کوبد تانوکش ازجا کنده شود . پس ازکنده شدن نوکش عقاب باید صبرکند تانوک تازه ای درجای نوک کهنه رشد کند .  سپس باید چنگال هایش را از جای برکند. زمانی که به جای چنگال های کنده شده چنگال های تازه ای درآید آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند .

سرانجام پس ازپنج ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد ، آغاز کرده وسی سال دیگر زندگی می کند .

چرا این دگرگونی ضروری است ؟

بیشتر وقت ها باید برای بقا ، باید فرایند دیگرگونی را آغاز کنیم ؛ گاهی وقت ها باید برای آینده بهترازگذشته دل بکنیم . ازخاطرات ملال آورقدیمی وعادت های بازدارنده کهنه ، رها شویم . تنها زمانی که ازسنگینی بارهای گذشته رها شدیم می توانیم ازفرصت های زمان حال بهره مند گردیم .


تصویری واقعی از 2 مرد که در سال 1889 در دمشق گرفته شد

کوتوله معلول مسیحی بنام سمیر، بر دوش دوست نابینای مسلمان خود بنام عبدالله بود.
سمیر بر دوش عبدالله در رفت وآمدهایش به او وابسته بود و نقش چشم عبدالله نابینا را داشت ودر کوچه پس کوچه های دمشق با راهنمایی وی، عبدالله از چاله ها و پستی بلندی ها می گذشت.
یکی می دید، و دیگری راه می رفت، اینچنین همدیگررا کامل می کردند و بر قساوت زندگی غلبه کردند.
مسیحی معلول بود و مسلمان روشندل ، هر دو در کودکی یتیم شدند و بدون سرپرست در اتاقی با هم زندگی می کردند و با هم کارمی کردند
سمیر مسیحی قصه گو بود ودریکی از قهوه خانه های قدیمی و معروف دمشق برای مردم قصه می گفت، و عبدالله روشندل روبروی همان قهوه خانه نخود و لوبیای داغ میفروخت و به قصه های دوستش گوش می داد.
سمیر قبل از عبدالله درگذشت، و عبدالله به شدت متاثر شد، طوری که یک هفته تمام در اتاقش گریست ، تا جائی که جسد بی جانش که از شدت اندوه فوت شده بود را در اتاقش پیدا کردند.

این دو که دین یکدیگر را نفهمیدند، با هم زندگی کردند و به انسانها ثابت کردند که ما به همدیگر نیاز داریم بدون اینکه دین و باور یکدیگر را بپذیرند

پرسش:

قول مشهور فقها در تعریف اجماع چیست؟ آیا اجماع مورد قبول تمامی فقهای گذشته و حال شیعه بوده است؟

ادله قرآنی و روایی بر حجیت اجماع به عنوان یک روش در استنباط احکام چیست و در چه شرایطی و چگونه برای استنباط احکام استفاده می شود؟ آیا ممکن است فقیه صرفا از طریق اجماع به سنت معصومین پی ببرد و فتوا بدهد؟

 

 

پاسخ:

منابع استنباط احکام و نسبت آن با اجماع:

قرآن ثقل اکبر است و روایات و عقل شارح آن هستند. اجماع نیز از آن جهت مورد اعتناست که احتمال دارد قرینه ای اطمینان آور ایجاد کند بر وجود روایاتی که به دست ما نرسیده است. از این رو اجماعات زمانی مطرح می شوند که در موضوعی، آیه قرآن یا روایت معتبری به نظر نرسد.
معنی اجماع برخی متقدمین:

 

برخی از فقهای بزرگ متقدم، زمانی که دلیلی در نظرشان قطعی و بدون خدشه بوده و احتمال مخالفت دیگر فقها با آن را نمی داده اند، تعبیر به اجماع می کرده اند. این به معنای بررسی آنها در اقوال نبوده است، بلکه بیان قوت دلیل بوده است، دلیلی که احتمال نمی داده اند کسی با آن مخالف باشد.
معنی و کارکرد اجماع در دوره های متاخر:

 

اجماع در بین متقدمین، کارکرد کنونی را نداشته است، چون فروعات فقهی گسترش چندانی نیافته بود و دسترسی آنها به منابع، مصادر اولیه، راویان و فضای صدور احادیث و قراین آن، بسیار بیشتر از ما بود. از این رو، در دوره های بعدی، معنای اجماع کمی تفاوت یافت و و کاربرد آن بیشتر شد.

 

در دوره های متاخر اجماع در دو معنی کاربرد پیدا کرد:

 

الف) اجماع مدرکی که فقها روایات آن را ذکر کرده بودند و در واقع استنباط، مستند به قول معصوم می شد و عبارت اجماع، تنها نشان از کثرت فقهایی داشت بدان حکم داده بودند و از محل بحث خارج است.

 

ب) اجماع غیر مدرکی: اجماعی که مستند حکم، مشخص نبود هر چند تعداد زیادی از فقها یا اکثر آنها، آن را برگزیده یا استنباط کرده بودند.

 

تعریف اجماع:

علما در تعریف اجماع اختلافی ندارند. علامه حلی در تهذیب فرموده: الاجماع هو اتفاق اهل الحل و العقد من امّة محمد (ص). اجماع اتفاق اهل حل و عقد در امت رسول الله است. صاحب المبادى فرموده: اجماع فى اصطلاح فقهاء اهل البیت (ع) هو اتفاق امة محمد (ص) على وجه یشمل قول المعصوم (ع). اجماع در اصطلاح فقهای مکتب اهل بیت، اتفاق در امت رسول الله است به نحوی که شامل قول معصوم علیه السلام باشد. صاحب المعالم فرموده: الاجماع فى الاصطلاح اتفاق خاص و هو اتفاق من یعتبر قوله من الامة. اجماع در اصطلاح اتفاق خاصی است، اتفاقی که بین افرادی صورت گیرد که قولشان در امت معتبر است.(1)

 

استدلال به آیات:

گروهی از اهل سنت به آیاتی از قرآن کریم استدلال کرده‌اند که مهم‌ترین و قوی‌ترین آنها از جهت دلالت بر مدّعا، این آیه است:  و من یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی و یتبع غیر سبیل المؤمنین نُوَلّه ما تولّی و نُصلِه جهنم و سائت مصیراً. و هرکس پس از روشن شدن راه هدایت ، با پیامبر مخالفت و دشمنی ورزد و غیر راه مؤمنان را پیروی کند، او را به آنچه دوست دارد، وامی‌نهیم و جهنم را به او می‌چشانیم که بد جایگاهی است.(2)

 

مفسران و اصولیان شیعه و سنی اشکالات متعددی بر استدلال به این آیه و مانند آن وارد کرده اند. برخی از بزرگان اهل سنت اعتراف داشته‌اند که این آیه و بقیه آیات، هیچ گونه دلالتی بر حجیت اجماع ندارد؛ به گونه‌ای که عصمت امت را اثبات و آن را جایگزین امام معصوم کند. غزالی در المستصفی تصریح می‌کند این آیه که از جهت دلالت و ظهور قوی تر از بقیه آیات شمرده شده است به عقیده ما همانند دیگر آیات، هیچ گونه صراحتی بر مدعا ندارد؛ بلکه بر خلاف آن ظهور دارد و یا دست کم آیه دچار اجمال است برای مدعی قابل استناد نیست.

 

استدلال به روایات:

اولین و مهم‌ترین روایت در میان ادله اهل سنت، نبوی معروفی است که در آن نقل شده است" «لا تجتمع امّتی علی ضلالةٍ/ علی الخطأ»، امتم بر گمراهی گرد نمی‌آیند.

 

سند روایت

این روایت در هیچ یک از مجامع دست اول و مصادر مهم شیعه نقل نشده است و طریق نقل آن منحصر به اهل سنت است و اسناد آن ضعیف می باشد. کشف القناع عن وجوه حجیة الإجماع می نویسد: «و قال المرتضى ایضا انّ کثیرا من الامّة یعتقد انّ الخبر النبوى المشهور مولّد مصنوع لم تعرفه الصّحابة و لا سمعت و به صرّح ابن زهرة فی الغنیة بانّ اکثر الامّة ردّوا على روایة و قد انکره العلّامة ایضا فی جملة من کتبه و کذا غیره من الاصحاب فاذا کان هذا حال اشهر تلک الاخبار فکیف حال غیره»، سید مرتضی گفته است: بسیاری از علمایِ امت معتقدند که این حدیث ساختگی است و صحابه آن را نشناخته و نشنیده‌اند. ابن زهره نیز به صراحت در غنیه گفته است: میان امت بر سر این حدیث تنازع و اختلاف است و بیشتر آنان، حدیث را بر راویانش رد کرده‌اند. علامه حلی نیز در برخی از کتاب‌هایش، به آن اشاره کرده است. وقتی که بر مشهورترین خبری که دلیل حجیت اجماع است، این همه اشکال شده است، پس حال روایات دیگر چگونه است؟!‏(3)

 

ملاک حجیت اجماع و نحوه استفاده از آن:

اجماع می تواند قرینه و راهنمای خوبی باشد تا ما را به قول یا فعل معصوم متصل کند، اما ذاتا حجیت و ارزش ندارد.
اهل سنّت براى اجماع اصالت و استقلال قائلند و آن را در عرض کتاب و سنت حجت مى‏دانند ولى فقهاء ما براى اجماع ارزش ذاتى قائل نیستند، به عقیده بسیاری از فقها، مناط حجیت اجماع کشف از رأى امام (ع) است لذا حجّیت دائر مدار قول امام است‏.
«مرحوم شیخ عباراتى را از فقهاء شاهد بر این مطلب مى‏آورند:
1- سیّد مرتضى فرموده: اگر فلسفه حجیت اجماع عبارتست از وجود امام در میان مجمعین پس باید گفت: کل جماعة کثرت او قلت کان قول الامام (ع) فى اقوالها فاجماعها حجة و .
2- محقق اول در معتبر فرموده: وقتى مناط حجیت کشف از رأى معصوم (ع) است پس باید گفت: لو خلا المائة من فقهائنا من قوله لم یکن قولهم حجة و لو حصل فى اثنین کان قولهما حجة.
3- علامه هم فرموده: وقتى مناط ارزشمندى اجماع وجود قول امام (ع) است پس باید گفت: کل جماعة قلت او کثرت کان قول الامام (ع) فى جملة اقوالها فاجماعها حجة لاجله لا لاجل الاجماع،»(4)

 

اجماع تشرفى‏:

اعتبار اجماع به کاشفیت از قول معصوم است تا جایی که حتی بحث اجماع تشرفی هم مطرح شده است. بیان رأى معصوم- حاصل از تشرّف به محضر امام عصر علیه السّلام- در قالب اجماع اجماع تشرفى در جایى است که فقیهى در زمان غیبت امام معصوم علیه السّلام به خدمت آن حضرت مشرف شود و رأى معصوم علیه السّلام را در مسئله‏اى بشنود، ولى به هنگام بازگویى رأى معصوم، نگوید که من خود از امام شنیده‏ام- زیرا در زمان غیبت کبرى، قول مدعى رؤیت، محکوم به کذب است- بلکه در قالب ادعاى اجماع، به این نکته اشاره کند که رأى معصوم را احراز کرده است.

 

اگر از اجماع تشرفى قطع به قول امام علیه السّلام حاصل شود، همین قطع حجیت داشته و دیگر نیازى به حجیت اجماع نیست.(5)

 

 

 

پی نوشت ها:

1. محمدى، على، شرح رسائل - قم، چاپ: هفتم، 1387 ش. ج 1 ص 305.

 

2. سوره نساء/ 115.

 

3. کاظمى، اسدالله بن اسماعیل، کشف القناع عن وجوه حجیة الإجماع - تهران، چاپ: اول، ص 13.

 

4. محمدى، على، شرح رسائل - قم، چاپ: هفتم، 1387 ش. ص 306.

 

5. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى، فرهنگ نامه اصول فقه - قم، چاپ: اول، 1389 ش. ص 88

http://askdin.com/comment/1034407#comment-1034407

 


چرا در احکام اسلامی سگ نجس العین است ولی گرگ خیر؟ در صورتی که گرگ با سگ خویشاوند بوده و بیش از 95 در صد شباهت ژنی دارد؟ و همچنین برخی نظریه ها حاکی از این است که سگ ها همان گرگ های اهلی شده اند، پس چگونه ممکن است اهلی شدن یک نوع، موجب نجاست آن بشود؟ پاسخ هایی در این زمینه شنیده ام اما آنها مرا قانع نکرده اند.

 

 

پاسخ:

اجازه بدهید شفاف بگویم منتظر پاسخی در خصوص تحلیل بدنی و ژنتیکی میان سگ و گرگ از جانب ما که کاملا چرایی مسئله را تبیین کند نباشید، ما در خصوص بسیاری از احکام محدودیت های اطلاعاتی داریم که ممکن است در آینده برای ما روشن شود، و ممکن است حتی تا زمان ظهور برای ما کشف نشود اما این لطمه ای به اعتبار آن احکام نمی زند، چون این تعالیم از جانب یک منبع معتبر ارائه شده اند. همانطور که شما اگر دو بار با علائمی که از نظر خودتان مشابه است به یک پزشکی که به او اطمینان دارید مراجعه کنید و دو داروی متفاوت دریافت کنید، این تشابه ظاهری در بیماری، و تفاوت دارویی را به پای محدودیت های علمی خودتان می گذارید و کاملا درست هم هست.

 

بنابراین تبیین های علمی و تجربی احکام که از ما طلب می کنید مسئولیتی است که بر عهده دانشمندان علوم تجربی است، آنچه که بر عهده ماست صرفا اثبات عقلی منشأ صدور این تعالیم است. 

 

فارغ از این مقدمه ای که عرض شد، به هر حال در پاسخ به سوال شما باید دو نکته عرض کنم:

 

نکته اول:

 

قطعا تفاوت میان سگ و گرگ یک تفاوت حقیقی است، نه یک تفاوت اعتباری صرف مثل اهلی سازی. همانطور که برخی تحقیقات نشان میدهد تبار سگ‌ها ۲۷ تا ۴۰ هزار سال پیش از گرگ خاکستری جدا شده‌است. اما اهلی شدن آن‌ها در آن زمان اتفاق نیفتاده چون هیچ‌یک از جمعیت‌های امروزی گرگ خاکستری، نیای مستقیم سگ‌ها نیستند. این به معنی آن است که نسل سگ‌ها به جمعیتی از گرگ‌ها می‌رسد که اکنون منقرض شده‌است نه گرگ های امروزی.

 

بنابراین اهلی سازی سگ ها اگرچه یک تغییر ثانویه است اما تنها تفاوت نیست، بلکه بنابر تحقیقات علمی بعد از تفاوت در ژنتیک است. یعنی ابتدا یک تغییر ژنتیکی بوده استف و سپس اهلی سازی هم اتفاق افتاده است.

 

 

 

نکته دوم:

 

اینکه گرگ و سگ 95 درصد اشتراک ژنتیکی داشته باشند باز هم به اعتبار حکم فوق لطمه ای نمیزند، چون اولا در برخی پژوهش­های علمی از قرابت بالای 95 درصدی میان انسان و شامپانزه­ها گفته میشود، اما شما می بینید علی رغم این اشتراک ژنتیکی بالا، این تفاوت های عمیق بین آنها وجود دارد.

 

و ثانیا علم محدودیت های خودش را در این خصوص می پذیرد. قوانین علمی به قدری با سرعت یکدیگر را نقض می کنند که امروزه در میان اندیشه های غربی ها در حیطه فلسفه علم دیگر اثبات گرایی جایگاهی ندارد، یعنی نمی گویند فلان مسئله اثبات شده، بلکه می گویند ابطال نشده، یا می گویند با چارچوب های علمی، یا مشاهدات تجربی سازگاری بیشتری دارد، وگرنه هرگز آن را نهایت قله های علمی، و قطعی نمی شمارند.

 

بنابراین با این حجم از ابهام میتوان پاسخ را در قالب یک پرسش چنین ارائه کرد:

 

"آیا این احتمال وجود دارد که 100 سال، 200 سال، یا 500 سال آینده علم از یک تفاوت عمیق و عجیب بین سگ و گرگ پرده بردارد؟" روشن است که پاسخ مثبت است، پس با وجود چنین احتمالی به حکم اسلام خللی وارد نمیشود.

http://askdin.com/comment/1036571#comment-1036571

 


 
 
 

پرسش: طبق دستور خداوند نباید از والدین سرپیچی کرد. از طرفی عمل کردن به تکالیف الهی هم واجب است. اگر این دو با هم تناقض داشته باشد باید چه کرد؟ آیا اطاعت از والدین، در مورد والدین ما که پر از ایراد هم هستند صادق است؟ مثلا آیا من باید به حرف مادری که خودش نماز نمیخواند و بیماری روحی دارد اطاعت کنم؟ من نمیدانم وقتم را باید طبق فرمان خداوند پر کنم یا طبق دستورات مادرم.

 

 

پاسخ: تاکید و سفارش اسلام بر مراعات احترام والدین، غیر قابل انکار است و در آیات متعدد بر این مسئله تاکید شده. «وَ وَصَّینَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیهِ…»: ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم… (۱) و همانطور که می دانید احسان و نیکی به والدین را در کنار ایمان به خدا و دوری از شرک آورده که نشان دهنده ی اهمیت موضوع است. «… لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا …»؛ … جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید … » (۲)

 

پرهیز از هر نوع بی احترامی و اهانت به والدین را هم حتما در آیات قرآن ملاحظه فرموده اید: «اِمّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ اَحَدُهُما اَوْکلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْ هُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً»؛ هرگاه یکی از آنها یا هر دو آنها نزد تو به سن پیری برسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار، و بر آنها فریاد مزن، و گفتار لطیف و سنجیده و با نرمی و بزرگوارانه بگو. (۳)

 

تا اینجا جهت یادآوری بود؛ اما در کنار اینها توجه به چند نکته ضروری ست:

 

اولا در اسلام همیشه حق طرفینی ست. یعنی هر دو طرف دارای حقوقی هستند و کوتاهی کردنِ هر کدام از دوطرف، بازخواست الهی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین والدین همانگونه که حقوقی به گردن فرزند دارند، به همان نسبت دارای تکالیفی هم هستند که همان حقوق فرزند است. حقوقی مثل گذاشتن نام نیکو، تأدیب و تربیت صحیح، آشنا کردن با آموزه های دینی و روش های اخلاقی، محبت به فرزند و …. شهید دستغیب (قدس سره) می‌فرماید: از حقوق اولاد بر والدین این است که در تعلیم و تربیت آن‌ها بکوشند و به اصول و فروع دین آشنا گردانند، به خصوص خواندن قرآن را به آنان بیاموزند ،‌و در تربیت آنان مسامحه و کوتاهی نکنند و از انجام کارهای بد آنان را باز دارند و به انجام کارهای نیک امر کنند. (۴)

 

بنابراین اینطور نیست که اگر والدین در امور فرزند کوتاهی کرده یا ظلمی را نسبت به او روا دارند، مبرای از مواخذه بوده و از بار تکلیف فرار کنند. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در ضمن سفارش‌هاى خود به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «یا علىُّ لَعَن اللهُ والدین حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ یا علىُّ! یَِمُ الوالدینِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مایَِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهم»؛ خدا لعنت کند پدر و مادرى را که موجبات عاق فرزند خود را فراهم نمایند. اى على! همان‌گونه که فرزند عاق والدین مى شود، والدین نیز عاق فرزند خواهند شد. (۵)

 

پس والدینی که تکالیف شاق به فرزندانشان محول کرده یا طوری رفتار می کنند که فرزند تاب نیاورده و ناچار از بدرفتاری می شود، در درگاه الهی بدون عقوبت نخواهند ماند. هرچند این مجوزی برای بدرفتاریِ متقابل فرزند نیست، ولی در اینکه این والدین مورد بازخواست قرار خواهند گرفت شکی نیست.

 

ثانیا تمام تلاش های ما در دنیا برای رسیدن به کمال و سعادت نهایی، یعنی همان قرب الهی ست. تمایل شما برای کسب علم و عبادت، قطعا برای رسیدن به همین هدف است. اما رسیدن به این هدف، به طور کلی در فرمانبرداری از پروردگار و بندگی اوست. اگر شما محبت به والدین و اطاعت از آنها را در راستای فرمانبرداری از خداوند و بندگیِ او قرار داده و این نیت را داشته باشید، به هدفتان خواهید رسید. ما معتقدیم که «لا موثر فی الوجود الا الله» یعنی هیچ تاثیر گذاری در عالم به غیر از پروردگار وجود ندارد. و قرآن به صراحت تاکید می کند که «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ …»؛ هر کس سربلندى مى‏ خواهد سربلندى یکسره از آن خداست‏ سخنان پاکیزه به سوى او بالا مى ‏رود و کار شایسته به آن رفعت مى ‏بخشد… (۶)

 

پس سعادتِ شما منحصر در کسب علم یا عبادت به معنایِ خاص نیست، بلکه ممکن است تکلیف و امتحانِ شما در محبت به مادرتان باشد. اصلْ بندگی ست. و اگر او بخواهد، شما را از همین طریق به اهدافتان خواهد رساند و در دنیا و آخرت عزت خواهد بخشید؛ مهم اینست که راه را گم نکرده و نیتتان را خالص کنید.

 

پی نوشت:
۱. سوره لقمان، ۱۴
۲. سوره بقره، ۸۳
۳. سوره اسراء، ۲۳
۴. دستغیب، سید عبدالحسین،؛ گناهان کبیره؛ انتشارات اسلامی، قم ۱۳۷۶؛ ج ۱؛ ص ۱۳۵
۵. حسینی حائری،‌ کاظم؛ تزکیه النفس؛ نشر دارالبشیر؛ قم ۱۳۸۵؛ ص ۵۵۶
۶. سوره فاطر، ۱۰.

 


 
 
 

پرسش:

تحدی درقرآن اثبات کلام خدا نیست، بلکه نوعی توجیه و مبارزه طلبی است، لطفا ثابت کنید قرآن کلام خدا است؟

 

 

پاسخ:

در این زمینه چند مطلب خدمتتان عرض می شود:

 

مطلب اول؛

برخی معتقدند آیات تحدی ناظر به همان صدر اسلام است و عجز فصحای عرب در آوردن مثلی برای قرآن (تمام قرآن، ده سوره، یک سوره، گفتاری از قرآن)، دلیلی است بر اعجاز قرآن و این دلیل برای همیشه است.(1)

 

طبق این قول، عجز سخن وران صدر اسلام و زمان نزول قرآن، برای اثبات اعجاز قرآن کفایت مى کند و نیازى به پا بر جا بودن موضع تحدى قرآن تا امروز نیست؛ زیرا قرار بوده ثابت شود این قرآن بدون ارتباط با عالَم غیب و بدون عنایت الهی نیست، و این منظور با عجز فصحای عرب از آوردن همانند آن، ثابت شده است؛ لذا معجزه و الهی بودن قرآن، به اثبات رسیده و همین کافی است.

 

در مقابل این نظریه، مشهور معتقد است تحدى و همآورد خواستن قرآن فراگیر است، همه جهانیان را شامل مى شود و دامنه آن براى همیشه گسترده است، همان گونه که براى دیروز بوده براى امروز و فردا نیز پا برجا است.(2)

 

نکته: بنابر هر دو قول، عجز و ناتوانی مخاطبین در آوردن همانند، دلیل بر این است که قرآن، کار بشری نیست.

 

مطلب دوم؛

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز از جایگاه ویژه ای در اثبات اعجاز قرآن، برخوردار است؛ زیرا آن حضرت کسی است که در بین همین مردم بزرگ شده و مکتب نرفته و نزد هیچ بشری تعلیم ندیده است؛ با این حال کلامی می آورد، که مدعیان و صاحب نظران، در آوردن همانند آن، عاجز و ناتوان هستند.

 

این دلیلی روشن است بر این که این کلام، کلام بشری نیست بلکه متصل به عالَم ماوراء ماده و مرتبط با وحی است.

 

 

مطلب سوم؛

اگر تحدی در قرآن و عجز و ناتوانی مخاطبین در همانندآوری، الهی بودن قرآن را نمی رساند، پس چه چیز را می رساند؟

 

اگر قرآن کلام بشر بود که باید فحول و ادیبان نامی عرب، بتوانند حتی یک سوره مثل آن را بیاورند!

 

اگر قرآن کلام بشر بود که باید با این همه دشمن و مخالف، و با این همه امکانات، بتوانند حتی سوره ای مثل آن بیاورند!

 

همین عجز و ناتوانی انسان ها، نشان از این است که قرآن کلام بشری نیست؛ بلکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با عالم بالا و از طریق وحی، آن را دریافت و برای مردم آورده است.

 

 

نکته:

قرآن کریم به جهت خارق العاده بودنش معجزه است، یعنی انسان عادی و معمولی نمی تواند مانند آن را بیاورد. به بیان دیگر؛ قرآن کریم خارج از توان و قدرت انسان عادی است، لذا وجود قرآن ثابت می کند که متعلق به بشر عادی نیست و آورنده آن، متصل به ماوراء این عالَم مادی و از طریق وحی، با غیب و عالَم مافوق این عالَم در ارتباط است.

 

 

ممکن است گفته شود چرا خداوند علم خودش را در اختیار بندگان قرار نداد تا قرآن را خودشان بنویسند؟

 

در جواب باید گفت قرآن کریم به عنوان معجزه پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای این است که ثابت کند ادعای نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، ادعایی صادق و راست است؛ لذا قرار نیست سایر مردم نیز چنین امکانی داشته باشند. این قرآن در دست پیامبر (صلی الله علیه و آله) است تا ثابت شود این پیامبر، از طرف خداوند فرستاده شده است و رسول الهی است، دلیلش هم این است که قرآنی دارد که خارق العاده است و هیچ بشری توان آوردن مثل آن را ندارد.

 

پس این که چرا این قدرت به انسان ها داده نشد، باید گفت برای این است که ثابت شود هیچ کدام از انسان ها (حتی خود پیامبر) چنین قدرتی ندارند و اکنون که این قرآن در دست پیامبر است، ثابت می کند او با عالَم ماوراء و وحی در ارتباط است؛ لذا ادعای نبوتش را قبول کنید.

 

 

پی نوشت ها:
1. بنت الشاطى، الإعجاز البیانی للقرآن‏، ناشر: دارالمعارف‏ ـ القاهرة، 1404ق/1984م، چاپ دوم‏، ص 69.
2. معرفت، علوم قرآنى، ناشر: موسسه فرهنگى التمهید ـ قم‏، 1381ش، چاپ: چهارم‏، ص 369.


برای دیدن رویای صادقه چه سوره هایی باید خواند؟

 

پاسخ:

برای دیدن رؤیای صادقه، هیچ روایت و حدیثی از معصومین (علیهم السلام) نداریم که سوره خاصی را بدین جهت توصیه کرده باشند.

 

البته در روایات وارده، سوره های مختلفی هستند که اگر قبل از خواب خوانده شوند ثواب و آثار اخروی زیادی دارند؛ ولی همان طور که عرض شد برای دیدن رؤیای صادقه، سوره ای وارد نشده است.

 

دیدن مطلب مورد نظر در خواب

کسی که بخواهد مطلب خود را در خواب ببیند، به‌ وقت خوابیدن، هر یک از سوره‌ های «وَالشَّمْسِ»، «وَاللَّیْلِ»، «وَالتین»، «إخلاص»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّٰاسِ» را هفت مرتبه بخواند و با طهارت در مکان پاکی، در جامه پاکی رو به قبله بر دست راست بخوابد و مطلب خود را نیت کند؛ اگر در شب اول ندید، در شب‌ های بعد خواهد دید و از هفت شب نمی ‌کند.(1)

 

مطلب دیگر؛ خواب دیدن پیامبر، امام والدین و. در خواب

در کتب ادعیه، برای این که پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یا یکی از امامان (علیهم السلام) و حتی برای این که پدر و مادر و. که از دنیا رفته اند را در خواب بینیم، این دستورالعمل داده شده است:

 

«مَنْ أَرَادَ رُؤْیَةَ أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)‏ أَوِ النَّاسِ أَوِ الْوَالِدَیْنِ فِی نَوْمِهِ فَلْیَقْرَأِ وَ الشَّمْسِ وَ اللَّیْلِ وَ الْقَدْرَ وَ الْجَحْدَ وَ الْإِخْلَاصَ‏ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ‏ ثُمَّ یَقْرَأُ الْإِخْلَاصَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ یُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ مِائَةً وَ یَنَامُ عَلَى الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ عَلَى وُضُوئِهِ فَإِنَّهُ یَرَى مَنْ یُرِیدُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یُکَلِّمُهُمُ بِمَا یُرِیدُ مِنْ سُؤَالٍ وَ جَوَابٍ»

 

هر کس بخواهد یکی از پیامبران و امامان (علیهم السلام) یا یکی از مردمان یا والدین خود را در خواب ببیند، سوره های «شمس» و «لیل» و «قدر» و «کافرون» و «توحید» و «ناس» و «فلق» را بخواند سپس سوره «توحید» (قل هو الله احد) را صد مرتبه بخواند، سپس صد مرتبه صلوات بفرستد و با وضو و به پهلوی راست بخوابد، خواهد دید هر که را اراده کرده و با او گفتگو خواهد کرد انشاء اللَّه.(2)

 

ایشان می گوید در نسخه دیگری دیدم که این عمل را هفت شب انجام دهد و قبل از آن، این دعا را بخواند:

 

«اللَّهُمَّ أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِی لَا یُوصَفُ، وَ الْإِیمَانُ یُعْرَفُ‏ مِنْهُ‏، مِنْکَ‏ بَدَتِ‏ الْأَشْیَاءُ، وَ إِلَیْکَ تَعُود،ُ فَمَا أَقْبَلَ مِنْهَا کُنْتَ مَلْجَأَهُ وَ مَنْجَاهُ، وَ مَا أَدْبَرَ مِنْهَا لَمْ یَکُنْ لَهُ مَلْجَأٌ، وَ لَا مَنْجَى مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، وَ أَسْأَلُکَ بِ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏، وَ بِحَقِّ حَبِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ، وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ خَیْرِ الْوَصِیِّینَ، وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ جَعَلْتَهُمَا سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ السَّلَام،ُ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ تُرِیَنِی مَیِّتِی فِی الْحَالِ الَّتِی هُوَ فِیهَا»(3)

 

چند نکته:

1. مطلب فوق، گرچه سندش کامل نیست و ضعف سندی دارد، ولی در کتب معتبر ادعیه و زیارات نقل شده است. مرحوم «شیخ عباس قمی» در کتاب «مفاتیح الجنان» همین موارد را با همین استناد، آورده است.

 

2. اگر کسی بخواهد خواب خوب ببینید و یا از خواب آشفته به دور باشد و یا حتی همین خوابیدن او، برای او ثواب محسوب شود، می تواند آداب خواب و مستحبات قبل از خواب را انجام دهد. در این زمینه در کتبی مانند «حلیه المتقین» علامه مجلسی(ره) برخی آداب و روایات، بیان شده اند.

 

3. مراقبت از بیداری ها، یاد و ذکر خداوند، پرهیز از گناه و لهو، دوری از کارهای لغو و بیهوده، حالات قبل از خواب و.، در این زمینه مؤثر است.

 

 

پی نوشت ها:
1. کفعمى، المصباح للکفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ناشر: دار الرضی(زاهدی) ـ قم‏، چاپ 1405ق، چاپ دوم‏، ص 47؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، بخش باقیات الصالحات، باب ششم.
2. المصباح للکفعمی، پیشین، ص 48 و 49.
3. همان، ص 49.


 
 

امر به معروف و نهی از منکر

 

ممکن است شیوه ما صحیح نبوده که اثر نکرده است. چون امر به معروف و نهى از منکر شرایط و اصولى دارد و با هر منکر باید به گونه‏اى متناسب برخورد کرد؛ گاهى گرد و غبار روى لباس شما مى‏نشیند و گاهى دوده. غبار با ضربه محکمى که بر لباس مى‏زنید برطرف مى‏شود، امّا اگر همین ضربه را به دوده بزنید، هم دستتان سیاه مى‏شود و هم دوده به لباس فرو مى‏رود. برطرف کردن دوده با فوت است و برطرف کردن غبار با ضربه. پس هر منکرى را باید به گونه‏اى خاص برطرف کرد. چنانکه قرآن مى‏فرماید: هر خانه‏اى را باید از راهش وارد شد. 

«واتوا البیوت من أبوابها»

(سوره بقره، آیه 189)

 

• اگر شخص دیگرى با بیان بهترى بگوید اثر مى‏کند، از او بخواهید که این کار را انجام دهد. هنگامى که خداوند به حضرت موسى دستور داد نزد فرعون برود و او را ارشاد کند، موسى علیه السلام از خداوند خواست که برادرش هارون که بیان بهترى دارد را همراه او بفرستد.

«و أخى هارون هو أفصحُ منّى لِساناً فَارسله مَعى»

(سوره قصص، آیه 34) 

 

• گاهى با یکبار اثر نمى‏کند، امّا با تکرار اثر مى‏کند، آن هم با بیان‏هاى گوناگون. چنانکه چوب سخت با یک ضربه تبر شکسته نمى‏شود، تکرار لازم است. قرآن مى‏فرماید: ما مطالب خود را در قالب‏هاى گوناگون بیان کردیم تا شاید اثر کند.

«لقد صَرّفنا فى هذا القرآن»

( سوره اسراء، آیه 41) 

 

• براى بازداشتن مردم از فساد باید راه‏هاى حلال را به روى آنان باز کرد. حضرت لوط علیه السلام هنگامى که دید مردم به مهمانانش، سوء قصد دارند فرمود: من حاضرم دخترانم را به ازدواج شما در آوردم تا شما دست از مهمانان من بردارید. من راه حلال را براى شما باز مى‏کنم تا شما به گناه گرفتار نشوید.

«هؤلاء بَناتى هُنّ أطهرلکم فاتّقوا اللّه و لا تخزونى فى ضَیفى»

(سوره هود، آیه 78)

 

• دومین شرط امر به معروف و نهی از منکر این است احتمال بدهید امر ونهی تاثیر داشته باشد ولی اگر بداند اثر نمی کند واجب نیست. اگر طبق این شرط عمل کردید پیش خدا ماجور هستید و اجر عظیم خواهید برد

(توضیح المسائل مراجع م:2791)

 

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

 


حضرت فاطمه سلام الله علیها یکی از پنج بانوی قدسی جهان به شمار میرود

 

حضرت فاطمه (س) افضل از همه بانوان جهان که از مقام عصمت کبری برخوردار بود و از هر حیث نسبت به بانوان جهان برتری و الگوی ن بعد از خود است.

بدون شک در بین ن و بانوان دین اسلام، حضرت زهرا ( س) سرامد و از محبوبترین چهره های مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و علمی زمان خویش بودند.


حضرت فاطمه زهرا(س) دختر گرامی حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله(ص) و حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، همسر مکرمه حضرت امیرالمومنین ( علیه السلام) و مادر ارجمند حضرت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها است.


حضرت فاطمه سلام الله علیها یکی از پنج بانوی قدسی جهان به شمار میرود و جایگاه بسیار رفیعی در اسلام دارد. ۱۲ امام شیعه علیه السلام از نسل حضرت زهرا( س) هستند. سوره و آیاتی از قرآن کریم مانند سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در حق آن حضرت (س) و همسر و فرزندانش نازل شده است و دوستی و دشمنی با ایشان، به منزله دوستی و دشمنی با  پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) است.


برخی از ویژگی های بارز اخلاقی و انسانی حضرت فاطمه سلام الله علیها در کتب گوناگون شیعه و سنی- به شرح زیر است:
۱. پارسایی و قناعت به مال کم و امکاناتی اندک، در عین امکان برخورداری از بالاترین امکانات
۲. انفاق و ایثار زیاد در اشیای مورد علاقه و نیاز خویش


۳. عبادت خالصانه و نیایش به درگاه خداوند


۴. تبلور حیا و عفت

۵. الگوی کامل پوشش و حجاب اسلامی

۶. علم و دانش گسترده


۷. مبارزات ی و اجتماعی ایشان- پس از رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله- در پاسداری از مقام ولایت حضرت علی علیه السلام.

 

حضرت فاطمه زهرا (س) در روز سوم جمادی الثانی سال 11 هجری به شهادت رسید


نحوه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در زمان یورش حاکمان غاصب به خانه حضرت علی علیه السلام، حضرت زهرا( س) به گونه ای بین درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر آسیب های سختو زیاد، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح آن حضرت نشست.


زمانی که حضرت زهرا( س) در بستر بیماری بود، روزی حضرت علی علیه السلام را نزد خویش فراخواند تا نزد همسر خود وصیت کند. به همین جهت به امام علی علیه السلام وصیت کرد تا بعد از وفاتش، فاطمه( س) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و هیچکس از افردی که در حق او ستم روا داشته اند، در مراسم تشییع جنازه و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.


حضرت فاطمه سلام الله علیها از امام علی ( ع) طلب آب کردند و به وسیله آن بدن مطهر خود را شست و شو داد و غسل کردند. آنگاه جامه ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دختر رسول خدا( ص)، بر اثر حوادث ناشی از حمله به خانه ایشان در روز سوم جمادی الثانی سال 11 هجری به شهادت رسید؛ در حالی که از عمر مبارکش بنا بر روایات مشهور، ۱۸ سال بیشتر نمی گذشت و بنا بر روایات مشهور تنها ۹۵ روز بعد از رسول خدا در این دنیا زندگی کردند.


گردآوری: بخش مذهبی بیتوته


 

 

زوج هایی که عادات مشابهی دارند زندگی محکم تری خواهند داشت و در واقع ازدواج آن ها موفق تر خواهد بود. درصورتی که بین یک زن و شوهر تنها یکی از آن ها سیگاری باشد احتمال جدایی بین آن ها خیلی بیش از زوج هایی است که یا هر دو سیگاری هستند یا هر دو کلا سمت سیگار نمی روند. عادات شبیه حتی به صورت منفی زندگی شویی را بادوام تر می کند.

به چه دلیل برخی از ازدواج ها برای همیشه دوام می آورند ولی برخی دیگر در کشمکش غرق میشوند و در پایان هم محکوم به شکست هستند. آخرین تحقیقات روانشناسان درصورتی که به وسیله زوج ها جدّی گرفته شود قطعاً میتواند کمک شایانی در حفظ ازدواج باشد. کافی است سرنخ های کوچک را اندکی جدّی بگیرید. سرنخ هایی که میتواند در یک عکس قدیمی زمان دبیرستان شما وجود داشته باشد و یا حتی در یک مبل راحتی اتاق نشیمنتان خودنمایی کند.

 

همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید

هر شخص نقاط قوت و ضعف خاص خویش را دارد، هیچوقت همسر خویش را مقایسه نکنید، چراکه انسانها اختلاف های شخصی بسیاری با یکدیگر دارند.

 

به حریم خصوصی همسرتان وارد نشوید

همسر ایده‌ال معتقد به روابط دو طرفه است، اینگونه اشخاص برای برقراری روابط دو طرفه همواره سعی می کنند و به حریم خصوصی شریک زندگی خویش اعتقاد دارند و به این حریم احترام می گذارند.

 

اولویت اول در زندگی مشترک همسرتان باشد

یک همسر ایده‌ال ، اولویت اولش در زندگی همسرش است و همواره گفتگو با وی را در اولویت کارهای خویش قرار می دهد. همچنین مهارت های گفتگوی مؤثر را می داند، به این معنی که هر موقع برای شان مشکلی پیش آید، از طریق گفتگوی منطقی با همسرش و در فضایی توأم با احترام تلاش در حل مشکل دارد.

 

برای آشتی پیش قدم شوید

آیا شما کسی هستید که پس از جروبحث قدم نخست را برای معذرت خواستن برمی دارد؟ جدیدترین تحقیقات نشان می دهد که درصورتی که یکی از شما دو نفر فورا پس از جروبحث برای آشتی قدم برمی دارید و اخم کردن را کنار می گذارید پس ازدواج محکمتری نسبت به دیگر زوج هایی دارید که هیچ کدام حاضر نیستند برای پایان دادن به یک دعوا پیش قدم شوند و از دل دیگری در بیاورند.

 

گذشت هم اندازه دارد

گذشت اتفاق بسیار جالب توجهی است. خیلی از ن از آنچه که می خواهند به آسانی چشم پوشی می کنند تا همسرانشان را خوشحال کنند ولی تحقیقات اخیر نشان داده گذشت بیش از حد گاهی وقت ها دردسرساز می شود. با این وصف نی که کم تر از حقوق طبیعی و منطقی خویش چشم پوشی می کنند ازدواج های موفق تری نسبت به بقیه

 

همسر ایده آل

 

تحقیر! اشتباهی نادرست

به هیچ عنوان همسر خویش را تحقیر نکنید. احترام متقابل را پیشه و توشه زندگی مشترک خویش کنید. پیش از اینکه به همسر خویش اهانت کنید یا وی را تحقیر نمایید از خویش سوال کنید چه قدر زندگی مشترکتان برای شما ارزش دارد؟ چه قدر برای همسرتان احترام قائل هستید. احساسات هر شخصی دایماً در حال تغییر هستند.

 

شما با مرحله خودشناسی که در آغاز مقاله گفتیم باید بدانید چه زمانی خوب هستید و چه زمانی حال بدی دارید. تلاش کنید به راحتی حال بد خویش را به همسرتان بگویید و از او بخواهید شما را در این حال همراهی کنید. تلاش نکنید با تحقیر یا ناراحتی حال بد خویش را به همسرتان نشان دهید. درصورتی که ناخواسته شما یا همسرتان باعث ناراحتی یکدیگر شدید یا دست به تحقیر و اهانت هم زدید، بخشش را فراموش نکنید. درصورتی که انتظار دارید همسرتان شما را ببخشد شما هم باید این احساس را در خویش تقویت کنید و بخشش را در خودتان تقویت کنید.

 

پس برای همسر بهتر بودن باید حرمت همسرتان و خانواده یکدیگر را رعایت کنید حتی درهنگام دعوا و جر و بحث. با عقل کل خواندن خویش تمام رفتارهای همسرتان را اشتباه و خطا ندانید به دلیل آن که با این کار وی را تحقیر می کنید. به هیچ عنوان از ازدواج خویش ابراز پشیمانی نکنید. وی با این رفتار و احساس شما حس کم بود و خفیف بودن می کند. حقارت را در وجود خویش حس خواهد کرد. پس برای همسر بهتر بودن به هیچ عنوان این رفتار ها را انجام ندهید.

 

تغییر یکدیگر ممنوع!

برای همسر خوب بودن تلاش در تغییر یک دیگر نداشته باشید. همسرتان را همانگونه که هست بپذیرید. البته این به مفهوم این نیست که شما در روند بهبود رابطه و خودتان اقدامی نکنید. بلکه شما باید همیشه سعی خویش را برای ارتقاء شخصیتتان داشته باشید. اجازه دهید تا در این مورد مثالی مطرح کنم. شما از ابتدای شروع رابطه می دانستید که همسرتان با موضوعی مشکل دارد و در این باره برای خویش چهارچوبی تعیین نموده است ولی شما بعد از چند وقتی تلاش می کنید وی را تغییر دهید و بگونه ای رفتار وی را بر مبنای خواسته های خویش شکل دهید.

 

برای همسر بهتری بودن لازم است شریک زندگی خویش را همان گونه که هست بپذیرید و برای رشد شخصیتی به وی کمک کنید. انتظار نداشته باشید وی همانطور که شما فکر می کنید فکر کند یا رفتار کند، به دلیل آن که همسرتان هم شبیه شما شخصی مستقل و صاحب نظر و اندیشه است.

 

وی را مجبور به انجام کاری نکنید. اجبار ممکن است در لحظه شما را به خواسته خویش برساند ولی در بلند مدت سبب دوری شما و همسرتان از یکدیگر خواهد شد. برای همسر بهتر بودن، وی را همان گونه که هست بپذیرید. دوست داشتن خویش را بدون قید و شرط و اجبار پیش ببرید تا زندگی شادی داشته باشید.

 

پنهان کاری و دروغ ممنوع!

هیچ علتی نباید سبب شود تا شما به همسر خویش دروغ بگویید یا مسأله ای را از وی مخفی کنید. اصلی ترین زیر بنای هر رابطه ای راستگویی و درستگویی است. درصورتی که میخواهید رابطه ای سالم داشته باشید و همسر بهتری باشید لازم است تا پنهان کاری را به حداقل برسانید و از دروغگویی پرهیز کنید.

 

گمان نکنید با پنهان کاری یا دروغ در مورد مسائلی شان و شخصیت شما در مقابل همسرتان حفظ می شود. نه! شما با این کار شخصیت خویش را زیر سؤال می برید و سبب دور شدن همسرتان از خویش خواهید شد. این فکر را از سرتان بیرون کنید که درصورتی که در جایی دچار مشکل شدید همسرتان دست از دوست داشتن شما بر می دارد.

 

در این مواقع خونسردی خویش را حفظ کنید و با اعتماد به نفس اصل ماجرا را بگویید و از دروغ بپرهیزید. مطمئن باشید درصورتی که ناگفته ها روی هم انباشته شود و در گفتنش زمان را به عقب بیندازید زندگیتان بیش تر دچار تزل خواهد شد. شما با راستگویی سبب می شوید همسرتان از میزان اعتمادی که به وی دارید خشنود شود. پس برای همسر بهتر بودن راستگویی را در زندگی خویش اولویت قرار دهید.

 

ویژگی‌های یک همسر ایده آل

 

خوش رفتار باشید

ما باید با سایرین همانگونه رفتار کنیم که میخواهیم با ما رفتار کنند.

با توجه به جمله ی بالا، اهانت، تحقیر، سرزنش و هر مورد دیگری که ناپسند همسر شماست را، باید از منشور رفتاریتان حذف کنید. آن فردی نباشید که چون روز بدی داشته، تلاش در خراب کردن روز دیگران دارد! زمانی که همسرتان از سرکار باز میگردد، با لبخندی عمیق به وی خوشامد بگویید.

 

در مورد روزیکه پشت سر گذاشته بپرسید.بخصوص اگر روزی سخت و پرکار را گذرانده. اگر عکس‌العمل وی مطبوع شما نبود چند دقیقه را صرف مشاهده ی رفتار وی کنید بعد رفتاری مناسب با روحیه وی را بروز دهید.

 

همسر ایده‌ال ، افتخار خویش به شریکش را با لحن صدا، لبخندی زیبا، ظاهری آراسته و برق در چشمان نشان میدهد.

 

با احترام برخورد کنید

همه ی ما شنیده ایم که:” احترام بذار، احترام ببین !

احترام می تواند از رفتار و صحبت های یک فرد منعکس شود.

همیشه حرف هایی حول و حوش عشق داشته باشید و از عصبانیت خودداری کنید. همچنین مطمئن باشید وی از مورد تمجید قرار گرفتن توسط شما بسیار خوشحال خواهد شد. خصوصا اگر پیش افراد دیگر اینکار را بکنید!

 

یک همسر ایده‌ال ، هیچوقت همسرش را در خلوتش و یا در انظار افراد دیگر تحقیر نمیکند.

همسر ایده‌ال " زبان عشق" همسرش را بلد است و می داند که چه زمانی باید کنارش باشد، نیاز های عاطفی همسرش را به خوبی می شناسد و می داند وی از چه کلمات و کادویی خوشش می آید.

 

با یکدیگر دوست باشید.

همسرخود را علاوه بر شریک زندگیتان ، دوست خویش بدانید. با وی همانند یک دوست صمیمی و قدیمی رفتار کنید. با این کار هم شما و هم وی لذت بیشتری از زندگی خواهید برد. دوست ها برای خوشحالی یکدیگر محدودیت قائل نمی شوند و یکدیگر را در چارچوب تعریف شده خویش نمی خواهند. دوست بودن یعنی بگذارید گاهی همسرتان ازاد باشد و یا حتی تنها سفر برود.

 

وی را محدود نکنید و لذت های دوستداشتنی اش را که خارج از چارچوب رابطه تان نیست از وی نگیرید. صبور باشید و به تفاوت های یکدیگر احترام بگذارید. همسرتان را صمیمی ترین دوست خویش بدانید و برای رشد بیش تر وی سعی کنید. برای همسر بهتری بودن دست از کنترل گری یا مقایسه کردن بردارید و اجازه دهید همسرتان با شما حس صمیمت داشته باشد نه اینکه روز به روز از شما دور شود. بنابراین یادتان باشد برای همسر بهتری بودن لازم است دوستان بهتری برای هم باشید.

 

گردآوری: بخش شویی بیتوته

 


تعریف سالمندآزاری

 

سالمند آزاری به مفهوم رفتاری است که از شخص یا اشخاص مراقبت کننده از سالمند سرمی زند و سبب اسیب و کاهش کیفیت زندگی وی میشود .

خانواده ها بویژه فرزندان باید بدانند که سالمندآزاری انواع مختلفی دارد و با اگاهی رسانی در این خصوص میتوان امار سالمندآزاری را کاهش داد.

 

مهم ترین بحث در انواع این سو رفتار، سو استفاده مالی از اشخاص سالخورده ای است که به علت کهولت سن یا ابتلا به بیماری های زوال عقل کنترلی بر اعمال خویش ندارند و امور مالی زندگی خویش را به مراقب یا مراقبین خویش سپرده اند. ولی گاهی هم سالمند آزاری از نوع عاطفی و روانی و همچنین غفلت و طرد کردن است. ولی در پایان آخرین نوع سو رفتار با سالمندان، تندخویی جسمی و جنسی است که خوش بختانه از دیگر انواع آن کم تر است و بندرت اتفاق می افتد.

 

مهم ترین عامل سالمندآزاری

 

ساده ترین تعریف سالمندآزاری: هر نوع اقدام عمداً یا غیرعمدی یا عدم اقدام- چه یک دفعه چه بارها- که سبب اسیب و ازار سالمند شود به ویژه از طرف کسانی که سالمند با آن ها روابط نزدیک دارد و انتظار میرود به آن ها اعتماد داشته باشد. سوءرفتار با سالمندان یکی از پنهان ترین اشکال خشونت در خانواده است.

 

غفلت و بی توجهی به نیازهای سالمند از موردهای سالمندآزاری به حساب می آید . همچنین سالمندآزاری با فشارهای اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی هم در ارتباط است. هزینه عاطفی و مالی نگهداری دشوار و مستمر از سالمند یکی از علل سالمندآزاری است به ویژه برای آن ها که از بنیه مالی و اگاهی کمی دارند.

 

شیوع بیماری های مزمن به ویژه بیماری های روانی و آایمر، محدود بودن مرکزهای نگهداری سالمندانی که به این بیماریها مبتلا هستند و هزینه سنگین نگهداری از آن ها، باعث میشود برخی از فرزندان که توانایی پرداخت این هزینه ها را ندارند، پدر و مادر پیر خویش را در خیابان رها کنند که معمولاً این سالمندان را نیروی انتظامی از خیابان جمع اوری میکند و به بهزیستی تحویل میدهد .

 

شیوع سالمندآزاری در کشورهای مختلف دنیا تفاوت دارد و گاهی این تفاوت قابل ملاحظه است، ولی با اطمینان میتوان گفت که این پدیده نسبتا رایج در تمام جهان کم تر از حد حقیقی شناسایی و گزارش میشود .

 

بسیاری از سالمندآزاران به سالمندان تحت مراقبت خویش نیاز مالی دارند و با محدود کردن دسترسی آن ها به دارایی، پول نقد یا انتقال اموال به زور ، آن ها را ازار می‌دهند .

 

مهم ترین عامل سالمندآزاری همسر، فرزندان یا کسانی هستند که سالمند با آن ها زندگی میکند.

 

سالمندان احتیاج به محبّت دارند

سالمندان نیازمند محبّت، قدردانی، احترام و توجه هستند، ولی چشم پوشیدن تجارب ، گوشه گیر کردنشان، غر و لند کردن و منت گذاشتن به جهت خدماتی که به آنان ارائه میشود سبب بروز بیماری افسردگی، تشدید بیماری های قلبی و عروقی و هم به خطر افتادن بهداشت روانی شان خواهد گردید.

 

به دوش کشیدن مسوولیت زندگی به تنهایی برای سالمند سخت است و میتواند مشکلات جسمی هم به بار آورد،. به همین علت داشتن رابطه اجتماعی مطلوب، شرکت در مناسبتها و حس سودمندبودن میتواند از حیث روحی برای شخص امنیت روانی به وجود آورد .

 

نشانه های سالمندآزاری

 

بسیاری از نشانه های سالمندآزاری با زوال عقل مشابهت دارد 

بسیاری از نشانه های سالمندآزاری با نشانه های زوال عقل یا بیماری هایی که باعث سستی و ضعف میشوند ، مشابهت دارند، ولی بحث و دعوا و تنش مکرر بین مراقب و شخص سالمند و تغییر در شخصیت یا رفتار سالمند میتواند علامتی از سالمندآزاری باشد.

 

با وجود تأکید زیادی که در فرهنگ ما برای منزلت به بیمار و سالمندان وجود دارد ، سالمندان بستری در بیمارستان انواع مختلف سوءرفتار را تجربه میکنند . بدین ترتیب آشنایی دقیق سوءرفتار با سالمندان در بیمارستان میتواند اگاهی و حساسیت اشخاص، مدیران، کارکنان و سازمان های مرتبط با این پدیده را افزایش دهد تا برای پیش‌گیری و طراحی سیستم شناسایی سالمندان در معرض خطر اقدامات موثری انجام دهند.

 

کاهش وزن و سوتغذیه یا کم‌ابی ، مشکلات جسمانی درمان نشده مانند زخم بستر، محیط زندگی کثیف، رخت خواب و لباس‌های کثیف و نشسته و تعویض نشدن لباس ها، استحمام نکردن یا عدم پوشیدن لباس یا پوشش مطلوب در هوای گرم و سرد، محیط زندگی ناامن از نظر گرما و سرما، دادن داروهای زیاد یا کم به شخص سالمند، دست درازی به پس انداز های آن ها، ناسزاگویی به آن ها و تهدید آن ها به فرستادن به خانه های سالمندان هم ازموارد دیگر سالمندآزاری است.

 

گردآوری: بخش شویی بیتوته 

 


علت فرار مردان از خانه

 

روابط شویی باید توام با صمیمیت و درک متقابل باشد. زن و مرد باید احتیاج های عاطفی یکدیگر را بشناسند و بتواند آنها را برآورده کنند.

گاهی وقت ها ن در شرایط مختلف رفتارهایی از خویش نشان می‌دهند که سبب دلخوری مردان می شود. در این وضعیت مرد حس می کند در محیط منزل استقلال لازم را ندارد و در نتیجه در پی این است که تاجایی که امکان دارد در محل کار بماند و یا به تفریحات دیگر بپردازد.

 

مردها حساس تر از چیزی هستند که شما فکر می کنید و جملات و کارهای ساده گاهی وقت ها در ذهنشان از شما یک هیولا می سازد؛ هیولایی که آن ها را درک نمی کند، مغرور است و نمی تواند ارامش را به منزل شان بیاورد. اگر نمی خواهید خوشبختی شما به علت چشم پوشیدن این ریزه کاری ها از دست برود، نگاهی مجدد به رفتارهایتان بیندازید و تلاش کنید دنیا را از دریچه نگاه همسرتان ببینید.

 

چه رفتارهایی در ن منجر به فرار مردان می شود

 

بداخلاق بودن

این روحیه برای هر دو جنس زن و مرد ناپسند است. ولی باید بدانید مردان از نی که مودی و بدخلق بنظر می رسند فراری هستند. آن ها اغلب سراغ نی میروند که همیشه شاد و خندان هستند. حتی این مسئله را از روی تصویر های شبکه های اجتماعی هم میتوان تشخیص داد.

 

شما جاسوس نیستید

یکی از اتفاقات بدی که میتواند برای یک مرد بیفتد این است که ناگهان ببیند همسرش در حال جست و جو در وسیله های شخصی مانند کیف و تلفن همراه است و در بین ایمیل ها و شبکه های اجتماعی گردش می کند. چه کسی به شما این اجازه را داده که میتوانید وارد حریم شخصی همسرتان شوید و همه وسایل شخصی وی را زیر و رو کنید؟ به چه دلیل فکر نمی کنید این یک رفتار کاملاً غیراخلاقی است.

 

به یاد داشته باشید که چنین رفتارهایی نه تنها وی را مخفی کارتر می کند بلکه آرام آرام چیزهایی را هم که به شما می گفت دیگر نمی گوید چرا‌که به شما اعتماد ندارد و دیگر حس امنیت نمی کند. یادتان باشد وی باشماست، دوست تان دارد ولی به حریم شخصی خود احتیاج دارد و شما باید به وی احترام بگذارید

 

دلایل فرار مردان از خانه

 

توقعات زیاد داشتن

بسیاری از نی که در رابطه خویش با مشکل روبرو میشوند کسانی هستند که هر نوع انتظاری از مرد دارند و خودشان در مقابل هیچ کاری برای وی نمی کنند. توقعات یک جانبه برای هیچ کسی قابل تحمل نیست و زن و مرد هم ندارد. ولی شمار نی که می خواهند شریک عاطفی شان همه چیز تمام باشد و خودشان هیچ ویژگی خاصی ندارند زیاد شده. همین امر هم به تنها شدن این ن می انجامد.

 

مانند دوقلوهای به هم چسبیده نباشید

برخی زن ها فکر می کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مانند دوقلوهای به هم چسبیده. آن ها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه ای که از محل کارش بیرون می آید ، دربست در اختیار شان باشد و با این کار عشقش را به این زندگی ثابت کند.

 

خود این زن ها هم زندگی شان را محدود به همسرشان می کنند و چون از همه فرصت ها و خواسته هایشان می گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. ولی حقیقت این است که کسی از آن ها نخواسته از فرصت هایشان بگذرند.

 

یک مرد عادی، دوست دارد همسرش یک زندگی معمولی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آن ها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی نیاز داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد عادی خودش هم به همین نحوه زندگی می کند و چنانچه کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با وی به مشکل برمی خورد.

 

مردان از گریه کردن ن بیزارند

مردان از گریه کردن ن بیزارند، به ویژه نی که حتی در ساده ترین و کوچک ترین بحث ها اشک شان در می آید نمی توانند در طولانی مدت مورد علاقه و توجه یک مرد قرار بگیرند. مردان عاشق ن منطقی هستند و این همان خصوصیت است که دوست دارند همسرشان آنرا داشته باشد. نی که می خواهند مردان را تحت کنترل خویش در بیاورند نمی توانند رابطه پایداری را داشته باشند. مسئله مهم دیگر بحث ازادی مردان است.

 

برخی از مردان آن قدر در رابطه های شان به وسیله شریک شان محدود میشوند که حتی نمی تواند با دوستان و همکاران خویش فضایی برای صحبت و رابطه داشته باشند و این اتفاق زنگ خطری است که باید جدّی اش گرفت. مردان احتیاج به فضا دارند و چنانچه این فضا را از آنها سلب کنید دیر یا زود آنها شما را ترک خواهند کرد.

 

تغییر دادن مردها

خیلی از زن ها با این فکر وارد یک رابطه میشوند که میتوانند عیب های جزیی فردمقابل خویش را عوض کنند. و با اینکه امکان دارد در برخی مسایل درست باشد، ولی هیچ چیز برای یک مرد بدتر از این نیست که زن زندگی اش ویژگی های وی را نپذیرد.

 

فرار مردان از منزل

 

غر زدن و انتقاد کردن زیاد

گاهی وقت ها در زندگی شویی شاهد گیردادن های زیاد وغرزدن ن را شاهد هستیم. غر زدن و انتقاد کردن زیاد یکی از افت های زندگی شویی است و سبب می شود رابطه گرم و صمیمی از بین رود.

 

تک روی کردن

استقلال و قدرتمند بودن ن همیشه هم برای مردان جذاب نیست. این تیپ از خانم‌ها اغلب در خصوص رفتار بچگانه مرد خویش شکایت دارند و نمی توانند هیچگونه ضعف یا اشتباهی را تحمل کنند. این ن همه کارهایشان را خودشان انجام می دهند.

 

این رفتار برای مرد آنقدر خوش آیند نیست. مردها دوست دارند دیده و شنیده شوند. هنگامی که هیچ یک از تلاش هایشان برای زن جذاب نباشد، آن ها هم علتی برای ادامه ارتباط نمی بینند. البته یادتان باشد نباید در این مسئله خیلی افراط کرد چون به همان اندازه ای که ن بسیار مستقل میتوانند مردان را از خویش دور کنند، ن خیلی محتاج و افردی که حتی برای خرید خمیر دندان به کمک شریک شان نیازمندند، مورد نفرت و بیزاری مردان قرار می گیرند.

 

هنگامی که دائم به وی زنگ می زنید

مردانی هستند که می گویند از این که همسرشان هر 10 دقیقه یک بار تلفن می زند و دائم پیامک های بی معنی می فرستد کلافه شده اند؛ از این که در تمام طول روز همسرشان زنگ می زند و مکان آن ها را چک می کند اذیت میشوند ، از این که باید برای هر چیز کوچکی جواب پس بدهند حس نا امنی می کنند.

 

مردها هنگامی که درگیر کاری هستند توجه بیش از حد را دوست ندارند. امکان دارد در آغاز در مورد تماس ها و توجهات بیش از حد همسرشان اعتراضی نکنند ولی به مرور کلافه میشوند و حتی گاهی با شیوه های مختلف تلاش می کنند از پاسخ دادن طفره بروند.

 

یادتان باشد لازم نیست شما بعنوان یک زن هر چیز کوچک و هر حرکتی که می کنید را به همسرتان گزارش دهید و بالطبع وی هم دوست ندارد همه چیز را به شما گزارش دهد؛ این که کجا هست اکنون به چه چیزی فکر می کند. به وی زمان بدهید که گاهی شما را نداشته باشد و دلش برای تان تنگ شود.

 

گردآوری: بخش شویی بیتوته

 

 


زردچوبه؛ این بار برای پوست، مو ودندان

زردچوبه علاوه بر کاربردش به عنوان ادویه در تهیه‌ی غذاها که معرف حضور همه می‌باشد، دارای فواید دیگری هم هست. از این ماده‌ی غذایی می‌توان برای مصارف زیبایی مانند درخشندگی پوست، سفیدی دندان‌ها، رشد مو و . استفاده کرد.

این ادویه‌ی آشپزخانه توانایی‌های زیادی در زیبایی و سلامت پوست و مو دارد، در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره شده است:


با زردچوبه پوست خود را روشن کنید

اگر می‌خواهید به طور طبیعی چهره‌ای درخشان داشته باشید، نیازی نیست به دنبال چیزی به جز زردچوبه باشید! این ادویه‌ی باستانی جایگاه خاصی در مراسم عروسی هندی‌ها دارد که بی‌ارتباط با همین خاصیت درخشندگی آن روی پوست زوج‌های جوان نیست. گفته می‌شود این خاصیت زردچوبه به دلیل خواص آنتی‌اکسیدانی و ضدالتهابی قدرتمند ماده‌ای به نام کورکومین است که در زردچوبه وجود دارد. از مزایای کورکومین برای پوست می‌توان به روشن‌تر شدن، بهبود رنگ و همچنین جوان‌سازی پوست کدر شده اشاره کرد.

زردچوبه می‌تواند ضمن تسکین علائم خشکی پوست، آن را عمیقاً آب‌رسانی و احیا کند. این ادویه به طور طبیعی روند از بین بردن سلول‌های مرده پوست برای نشان دادن پوستی سالم و نرم را سرعت بخشیده و سلول‌های پوستی را از آسیب بیشتر محافظت می‌کند

 

با زردچوبه حلقه‌های تیره‌رنگ اطراف چشمتان را کاهش دهید

اگر مستعد کیسه‌های مزاحم و پُف‌آلود زیر چشم هستید، می‌دانید که پیدا کردن راه‌حل برای از بین بردن آن‌ها چقدر مشکل است. در حالی که محصولات زیادی در بازار وجود دارد که ادعا می‌کنند ظاهر دایره‌های تیره‌رنگ اطراف چشم را کاهش می‌دهند، زردچوبه می‌تواند واقعاً این کار را انجام دهد. در واقع از آنجا که ثابت شده زردچوبه یک ماده‌ی غذایی ضدالتهاب و روشن‌کننده است، برای رفع این نوع نگرانی ایده آل است. این ادویه‌ی طلایی‌رنگ همچنین گردش خون را تحریک می‌کند، که می‌تواند به کاهش پف آلودگی و تیرگی زیر چشم که ناشی از گردش خون ضعیف است کمک کند.
 

با زردچوبه دندان‌هایتان را به طور طبیعی سفید کنید

احتمالاً اصلاً فکرش را هم نخواهید کرد ادویه‌ای که رنگ زردش این‌قدر شعله‌ور است بتواند دندان‌هایتان را سفید کند. در واقع نباید گول ظاهر فریبنده‌ی آن را بخورید، اگرچه زردچوبه می‌تواند پارچه‌ها را لکه‌دار کند؛ اما این ‌قدرت را دارد که به طور طبیعی دندان‌هایتان را مانند برف سفید کند و از التهاب و ورم لثه‌هایتان و همچنین دندان دردتان بکاهد.
شما می‌توانید از زردچوبه برای تهیه یک خمیردندان طبیعی و بدون فلوئور که ضد باکتری و التهاب عمل می‌کند، استفاده کنید.
بدین منظور چهار قاشق غذاخوری پودر زردچوبه، دو قاشق غذاخوری جوش‌شیرین و ½ قاشق غذاخوری روغن نارگیل را با هم ترکیب کنید. این مواد را به طور کامل با هم مخلوط کنید و دندان‌هایتان را به مدت سه دقیقه با آن مسواک بزنید، سپس آن را از دهانتان خارج کرده و به خوبی با آب بشویید تا پاک شود.


با زردچوبه مشکلات پوستی‌تان را درمان کنید

باز هم به لطف فواید ضدالتهابی و ضدباکتریایی زردچوبه برای پوست، این ادویه می‌تواند در شرایطی مانند پسوریازیس و اگزما شگفتی ایجاد کند.
یک مطالعه، که در مجله peer-reviewed چاپ شده، حتی نشان داد زردچوبه در معالجه بیماران مبتلا به پسوریازیس که یکی از دشوارترین شرایط پوستی برای درمان است، مفید واقع شده است.
زردچوبه همچنین می‌تواند به کاهش قرمزی لکه‌های پوستی و آرام شدن شرایط پوستی مانند اگزما و روزاسه‌آ کمک کند.
یک روش آماده‌سازی سریع و آسان که برای کاهش این شرایط دردناک پیشنهاد می‌شود عبارت است از: مخلوط کردن قسمت‌های مساوی زردچوبه و عسل و استفاده از آن بر روی پوست ملتهب یا تحریک شده برای بهبودی، آرام و خنک شدن پوست.

با زردچوبه به بهبودی آکنه‌هایتان کمک کنید

زردچوبه برای درمان آکنه بسیار عالی است؛ زیرا نه تنها یک ضدعفونی‌کننده طبیعی برای جلوگیری از انتشار باکتری‌هاست بلکه ضدالتهابی است که قرمزی و تورم لکه‌ها را کاهش می‌دهد. این خاصیت زردچوبه به ویژه در ترکیب با سرکه سیب که دارای خاصیت قابض است، مؤثرتر واقع می‌شود، به این معنی که همان نقش تونر را برای شما ایفا می‌کند. زردچوبه همچنین بهبودی را سرعت می‌بخشد که می‌تواند به لکه‌های بزرگ‌تر و مشخص کمک کند.
بدین منظور قسمت‌های مساوی از زردچوبه و عسل را با هم مخلوط کرده، به مدت 20 دقیقه روی لکه‌های خود بمالید و سپس با آب خنک آن را به خوبی بشویید.

با زردچوبه جای آکنه‌هایتان را روشن کنید

بدتر از آکنه، جای آن است که ممکن است سال‌ها روی چهره‌تان باقی بماند و این برای خیلی از افراد بسیار آزاردهنده است. خوشبختانه، برای به حداقل رساندن ظاهر آن‌ها، لازم نیست محصولات گران‌قیمتی را خریداری کنید؛ زیرا زردچوبه به لطف قابلیت‌های ضدالتهابی که دارد در اینجا هم می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.
خواص درمانی زردچوبه برای هایپرپیگمنتیشن یا لکه‌های تیره‌رنگ پوستی و جای آکنه، مؤثر، طبیعی و بدون عوارض جانبی است؛ چرا که کورکومین موجود در آن یک ضدالتهاب و آنتی‌اکسیدان قدرتمند است که تولید ملانین اضافی را کاهش داده و حتی به تسکین پوست و روشن شدن جای زخم نیز کمک می‌کند.

با زردچوبه از آسیب به پوستتان در برابر آفتاب و پیری محافظت می‌کند

واقعاً چه کسی می‌دانست که شما یک زره ضدپیری محرمانه دارید که از قضا در کابینت‌هایتان مخفی شده است؟
تحقیقات ارائه شده در 68 مین نشست سالانه‌ی آکادمی پوست آمریکا (AAD) نشان می‌دهد که کرم‌های مرطوب‌کننده حاوی زردچوبه، توانایی بهبود خطوط ریز و لکه‌های قهوه‌ای ناشی از آسیب آفتاب را دارند.
این ادویه‌ی شگفت‌انگیز همچنین می‌تواند مانعِ از بین رفتن خاصیت ارتجاعی پوست که ناشی از قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض اشعه ماوراءبنفش است، شود. بدین منظور هم می‌توان از خواص موضعی زردچوبه بهره برد و هم از خواص خوراکی آن.
بدین منظور نصف قاشق چای‌خوری زردچوبه را با یک قاشق غذاخوری عسل مخلوط کنید. سپس آن را روی صورتتان بمالید و بگذارید 10 دقیقه بماند. در نهایت صورتتان را با آب گرم بشویید.

با زردچوبه ظاهر ترک‌های پوستی را بهبود ببخشید

گرچه ترک‌های پوستی یا همان استرچ مارک‌ها بسیار شایع هستند - حدود 80 درصد از مردم آن‌ها را دارند – اما ظاهر آن برای هیچ‌کس خوشایند نیست. بهبودی این خطوط کوچک مزاحم دشوار است؛ اما زردچوبه می‌تواند به روشن شدن آن‌ها کمک کند.
در واقع زردچوبه دارای قدرت آنتی‌اکسیدانی است که می‌تواند در پوست نفوذ کرده و موجب بهبود عملکرد سلول‌های غشایی پوست که به پیشگیری و درمان ترک‌های پوستی کمک می‌کنند، شود.
بدین منظور یک قاشق غذاخوری روغن‌زیتون فوق بکر را با یک قاشق چای‌خوری زردچوبه و کمی آب‌لیموی تازه (یک‌هشتم میوه) مخلوط کرده و آن را دو بار در روز روی نواحی مورد نظر بمالید.
 

با زردچوبه خشکی پوستتان را تسکین دهید

زردچوبه می‌تواند ضمن تسکین علائم خشکی پوست، آن را عمیقاً آب‌رسانی و احیا کند. این ادویه به طور طبیعی روند از بین بردن سلول‌های مرده پوست برای نشان دادن پوستی سالم و نرم را سرعت بخشیده و سلول‌های پوستی را از آسیب بیشتر محافظت می‌کند.
بدین منظور می‌توانید از صابون‌های زردچوبه استفاده کنید. علاوه بر این، با افزایش میزان مصرف زردچوبه در چای و غذاهایتان می‌توانید از مزایای مرطوب‌کننده‌ای این ادویه، بیشتر بهره‌مند شوید.

این ادویه‌ی شگفت‌انگیز همچنین می‌تواند مانعِ از بین رفتن خاصیت ارتجاعی پوست که ناشی از قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض اشعه ماوراءبنفش است، شود. بدین منظور هم می‌توان از خواص موضعی زردچوبه بهره برد و هم از خواص خوراکی آن

 

با زردچوبه شوره‌ی سر را از موهایتان دور کنید

وقتی به مزایای زردچوبه برای پوست فکر می‌کنید، پوست سرتان را فراموش نکنید. بالاخره آن هم قسمتی از پوستتان است. دلایل احتمالی زیادی برای خشکی و خارش پوست سر وجود دارد؛ اما در اغلب مواقع زردچوبه می‌تواند راهی برای نجات پیدا کند.
خاصیت ضدعفونی‌کنندگی و ضدالتهابی موجود در زردچوبه می‌تواند به تسکین و رفع شوره سر کمک کند.
یک بار در هفته، نصف قاشق چای‌خوری پودر زردچوبه ارگانیک را با چهار قاشق غذاخوری روغن نارگیل ارگانیک مخلوط کنید و حدود 30 دقیقه روی موهای خشک بگذارید. در ادامه شامپو زده و به راحتی بشویید.
البته توجه داشته باشید که بهترین تأثیر آن روی موهای تیره است، زیرا زردچوبه می‌تواند موهای بلوند یا کم‌رنگ را لکه‌دار کند.


با زردچوبه رشد موهایتان را تحریک کنید

درست همان‌طور که زردچوبه برای ترمیم پوست مفید است، می‌تواند به بهبودی مشکلاتی که در پوست سر خود تجربه می‌کنید نیز کمک کند. در حقیقت زردچوبه این توانایی را دارد که از ریزش مویی که در اثر برخی عفونت‌ها در پوست سر و شوره سر به وجود می‌آید، جلوگیری کند.
مو و پوست سر شما ممکن است علائمی به شما نشان دهد که با آن متوجه می‌شوید چیزی درست نیست، اولین مورد خارش پوست سر است. اگر خارش را نادیده بگیرید، مو شروع به ریزش می‌کند و هنگامی که ریزش را نادیده می‌گیرید، موهایتان کم‌پشت می‌شوند.
بدین منظور ترکیبی که حاوی قسمت‌های مساوی از زردچوبه و روغن‌زیتون است، توصیه می‌شود. بدین صورت که آن را 15 دقیقه روی سرتان گذاشته و سپس آبکشی کرده و بعد از آن با یک شامپوی طبیعی موهایتان را بشویید. دقت داشته باشید که اگر از شامپوی نامناسبی استفاده کنید، موها و پوست سرتان را خراب خواهید کرد.

 

چگونه طلاق را به روشی‌ ساده به‌ کودکان تفهیم کنیم؟

در حالیکه ده‌ها کودک روزانه طعم تلخ جدایی والدین را می‌چشند و با اینکه تحقیقات نشان داده که زندگی کودکانی که پدر و مادرشان از هم جدا می‌شوند ناخودآگاه تحت تأثیر جدایی آن‌ها قرار می‌گیرد و با این نگاه عوامانه که آینده نه‌چندان خوبی در انتظار کودکان طلاق است، ولی خوشبختانه با کمی تدبیر و آینده نگری والدین و اطرافیان کودکان قطعاً امکان بهبود اوضاع و کم کردن آسیب های روانی به فرزندان وجود دارد.
غم و اندوه، تنهایی و انزوا، مشکلات جسمی و اجتماعی از جمله عواقب جدایی والدین بر فرزندان است و فرقی هم نمی‌کند که فرزندان خردسال باشند یا بزرگ‌سال. جدایی والدین برای فرزندان در هر سنی که باشند برابر است با از دست دادن قوی‌ترین حامی و پشتیبان در زندگی! 
 

 جدایی والدین چگونه بر زندگی کودکان تأثیر می‌گذارد؟

تحول عاطفی: کودکان طلاق اغلب دلسرد و مملو از نیتی هستند و افسردگی، نتیجه جدایی والدین بر کودکان است. افزایش سطح استرس: یکی دیگر از اثرات طلاق بر کودکان افزایش استرس در آن‌هاست، کودکان به طرق مختلف با سطح بالایی از استرس روبرو می‌شوند و در مقابل آن واکنش‌های مختلفی از خود نشان می‌دهند. از نظر جسمی استرس جدایی والدین قوای جسمانی بچه‌ها را تضعیف کرده و در نهایت مشکلاتی چون سردرد مزمن، معده درد و مشکلات گوارشی برای آن‌ها ایجاد می‌کند.
- برخی ممکن است ناسازگار شوند برخی هم انزوا را برگزینند
- برخی عصبی و پرخاشگر و برخی نیز ساکت، حساس و مدام در حال گریستن
- سطح بالای استرس و اضطراب حاصل از جدایی والدین، کودکان را آنقدر تحت تأثیر قرار می‌دهد که حتی راحت‌ترین تصمیمات روزمره را هم نمی‌توانند بگیرند. 

تغییر رفتار: معمولاً بعد از طلاق شاهد تغییر رفتار در کودکان هستیم و رفتارهای ناخوشایند و عصیانگری در کودکان بیشتر دیده می‌شود. در واقع این رفتار آن‌ها تحت تأثیر عواطف ناشی از جدایی والدین است و آن‌ها درکی از رفتار خود ندارد.

بی‌اعتمادی: ازآنجاکه خانه مهم‌ترین مکان تأمین آسایش و امنیت خانواده است، وقتی والدین از هم جدا می‌شوند در واقع امن‌ترین جای جهان در نظر کودکان متزل و نابود می‌شود. بعد از جدایی طبیعتاً کودکان شروع به زیر سؤال بردن تمام روابطی که پیرامونشان هست می‌کنند. بعد از جدایی و دست‌به‌دست شدن توسط مادر و پدر دیگر آن ثبات و اعتماد همیشگی‌شان را از دست می‌دهند. 

مشکل در روابط آینده: اگر باگذشت زمان احساسات منفی ناشی از جدایی والدین حتی با ابراز عشق و صداقت باز هم برطرف نگردد می‌تواند تأثیر عمیقی بر آینده کودکان، دوستی‌ها، ارتباطات و در مراتب بالاتر ازدواج آن‌ها داشته باشد. متأسفانه بیشتر کودکانی که والدینشان از هم جدا شده اند به دلیل عدم اعتماد در روابط خود دچار مشکل شده و به بیراهه می روند. 
 

چگونه به کودکان کمک کنیم تا از جدایی والدین آسیب کمتری ببینند؟

مسئله جدایی یا طلاق برای هیچ‌کدام از اعضای خانواده راحت نیست ولی کودکان در این میان آسیب بیشتری می‌بینند. در زیر چند پیشنهاد ارائه شده تا با کمک گرفتن از آن کمترین آسیب به کودکان وارد شود:

ازنظر جسمی استرس جدایی والدین قوای جسمانی بچه‌ها را تضعیف کرده و درنهایت مشکلاتی چون سردرد مزمن، معده درد و مشکلات گوارشی برای آن‌ها ایجاد می‌کند.


1. طلاق را به روشی ساده برای کودکان توضیح دهید. در صورت امکان پدر و مادر در مورد وضعیتی که پیش رو خواهند داشت به‌طور مشترک با فرزندان به گفتگو بپردازند. به‌عنوان‌مثال آن‌ها می‌توانند این‌گونه توضیح دهند که مامان و بابا دائم باهم مشاجره می‌کنند و باعث ناراحتی تو و خودشان می‌شوند بنابراین ما تصمیم گرفتیم که در خانه‌های جداگانه از هم زندگی کنیم، این‌کار برای همه ما بهتر است و تو آرامش بیشتری را تجربه خواهی کرد.

2. به فرزندان خود اطمینان دهید که همیشه از مهر و محبت و عشق پدر و مادر خود بهره‌مند خواهند شد. یک تقویم تنظیم کرده و به فرزندان خود بدهید تا به کمک آن بچه‌ها امنیت بیشتری نسبت به زمانی که با والدین خود هستند پیدا کنند مثلاً به آن‌ها بگویید که شما تعطیلات آخر هفته را با بابا می‌گذرانی و روزهای دیگر با مامان هستی و در این‌ بین هر وقت به من نیاز داشتی می‌توانی به من اعلام کنی تا باهم باشیم.
 
3. در مورد احساساتی که به‌طور طبیعی بچه‌ها ممکن است در شرایط جدید تجربه کنند برای آنها توضیح دهید. به آن‌ها بگویید که ممکن است بعد از جدایی، ناخودآگاه ناراحت و عصبی بشوی، خوب می‌دانم که تحمل این شرایط به‌تنهایی برای تو سخت است بنابراین هرگاه احساس ناراحتی کردی به مامان یا بابا بگو تا کمکت کنیم. گاهی اوقات بچه‌ها احساساتشان را درون خود نگه می‌دارند چون نمی‌خواهند کسی را ناراحت کنند بنابراین مرتباً با فرزندان خود در تماس باشید و بپرسید که چه احساسی در مورد جداییتان دارند؟

4. به فرزندان خود اطمینان دهید که مقصر جدایی شما آن‌ها نیستند. بچه‌ها با توجه به خودمحور بودنشان معتقدند که رفتار یا افکار آن‌ها باعث جدایی شما شده است. آن‌ها باید بدانند که پدر و مادر بنا به درخواست خودشان این تصمیم را گرفته‌اند و تصمیمی که گرفته‌اند هیچ ارتباطی به آن‌ها ندارد.

5. حتی اگر عصبانی هستید پشت سر همسرتان بدگویی نکنید. کودکان والدین خود را به یک اندازه دوست دارند و به یک اندازه به آن‌ها نیاز دارند. آن‌ها باید احساس کنند که والدینشان به یک اندازه ارزشمند هستند زیرا هر کودک ترکیبی از پدر و مادر خود است.

6. قبل از جدایی به کودکان خود توجه کافی داشته باشید. بهتر است که قبل از جدایی به همراه کودک برای تهیه وسایل مورد نیازش در خانه جدید اقدام نموده و وسایل را مطابق نظر او چیدمان کنید.

7. از افرادی که جدایی و مشکلات مربوط به فرزندان را تجربه کرده‌اند کمک بگیرید. همچنین مشاوره با یک مشاور کودک هم بسیار سودمند است.

درست است که طلاق برای همه افراد خانواده سخت است اما اگر والدین همیشه این اطمینان را به فرزندان خود بدهند که هیچ‌گاه آن‌ها را رها نکرده و برای داشتن یک محیط گرم و آرام برای آن‌ها در تلاشند، کودکان نیز به‌خوبی می‌توانند خود را با این شرایط وفق داده و باگذشت زمان به آرامش برسند.

از قرآن بپرسیم

 

این روزها بازار سوال درباره طلسم اختلاف و جدایی بین زن و شوهر حسابی داغ است. خیلی‌ها معتقدند اختلاف با همسرشان طبیعی نیست و از سحر و جادوی بدخواهان نشات می‌گیرد. اما آیا از نگاه قرآن این نوع طلسم کردن واقعیت دارد؟
 
با این که در زمان ما رفاه خانواده‌ها بیشر از گذشته‌ شده، اما صفا و صمیمیت در خانه‌ها کمتر دیده ‎می‌شود و اختلافات خانوادگی رشد کرده که آمار رجوع به دادگاه‌های خانواده این موضوع را تایید می‌کند. تداوم اختلافات و دعواها در خانواده مانند بیماری است که اگر درمان نشود حاد و سخت شده، و باعث تزل پایه‌های خانواده می‌گردد. کارکرد تشکیل خانواده، ایجاد مهر و محبت و صفا و صمیمیت است که نباید بخاطر برخی اختلافات، جایش را به ناآرامی و عدم آرامش دهد. بسیاری از اوقات این اختلافات اساسی نبوده و در مورد مسائل جزیی پدید می‌آید که با رعایت برخی راهکارها، حل شده و آرامش و صفا و صمیمیت به خانواده باز می‌گردد. خداوند در قرآن کریم توصیه‌هایی ارائه کرده که عمل به آنها بسیار راهگشا است که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود.
 

"بخشش" شاه‌کلید حل مشکلات خانوادگی

اساس تشکیل خانواده برای ایجاد رحمت و مودت و آرامش در بین همسران است. اما اختلافات درون خانواده، همسران را از این هدف دور می‌کند. گاهی برای حفظ خانواده لازم است از خطا و اشتباه غیر عمد همسرتان چشم‌پوشی کنید.(1) امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: هر کس تغافل و چشم‌پوشی نکند زندگیش سیاه و تلخ می‌شود.(2)

 البته بیشتر اوقات دعواهای زن و شوهر ریشه در تمرکز روی مسائل جزئی و بی‌اهمیت دارد؛ آیه 128 سوره نساء توصیه می‌کند دعوا نکنید و به سمت صلح و صفا بروید.

بر اساس باور مردم نسبت به سحر و دعانویسی، بازار دروغگویان و کلاه‌برداران داغ شده و به بهانه حل مشکلات آنها، مردم را فریب داده و پول زیادی از این راه بدست می‌آورند. ولی باید دانست که خیلی از اوقات تصور افراد در مورد سحر، تنها جنبه روانى، خیالى و تلقینى دارد و در واقع حقیقت ندارد.

خوش‌رفتاری خصلتی بسیار کارآمد است که خیلی از اختلافات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.(3) برخی بعد از چند سال زندگی و پیش آمدن برخی اختلافات تصور می‌کنند که دیگر تمایلی برای زندگی با همسر خود را ندارد که خداوند به صراحت می‌فرماید به این کراهت اهمیت ندهید که شما خیر خود را نمی‌دانید و چه بسا کنار آمدن با آن همسر برای شما از طلاق و جدایی بهتر باشد.(4)   
 

نقش ریش‌سفیدها برای حل اختلافات 

گاهی اختلافات به حدی می‌رسد که با راهکارهای ارائه شده، حل نمی‌شود. در این صورت خداوند توصیه می‌کند که از بستگان خود کمک بگیرید. یک داور از خانواده خود و یک داور از خانواده خانم که کمک به حل اختلافات شما بکنند.(5)   در قدیم ریش‌سفیدان نقش پررنگی در حل اختلافات داشتند. مشکلات خانوادگی غالبا توسط آنها حل و فصل می‎‌شد و چیزی به نام دادگاه خانواده مطرح نبود. امروزه نیز بهترین کار اینست که قبل از هر اقدامی از طریق ریش‌سفیدان و صاحبنظران فامیل مشکلات خانوادگی را حل کنید.


شاید طلسم شده‌ایم

این روزها بازار سوال درباره طلسم اختلاف و جدایی بین زن و شوهر حسابی داغ است. خیلی‌ها معتقدند اختلاف با همسرشان طبیعی نیست و از سحر و جادوی بدخواهان نشات می‌گیرد. اما آیا از نگاه قرآن این نوع طلسم کردن واقعیت دارد؟ در جواب باید گفت، بله، یکی از موارد استفاده از سحر، ایجاد اختلاف بین زن و شوهر است(6) بر اساس آیه 109 بقره سحر و جادو عمدتا به دلیل حسادت رخ می‌دهد. بر اساس باور مردم نسبت به سحر و دعانویسی، بازار دروغگویان و کلاه‌برداران داغ شده و به بهانه حل مشکلات آنها، مردم را فریب داده و پول زیادی از آنها می گیرند. ولی باید دانست که خیلی از اوقات تصور افراد در مورد سحر، تنها جنبه روانى، خیالى و تلقینى دارد و در واقع حقیقت ندارد.

 حال این سوال پیش می آید که مگر همه امور دست خدا نیست پس چرا این اتفاقات می افتد؟  

در قدیم ریش‌سفیدان نقش پررنگی در  حل اختلافات داشتند. مشکلات خانوادگی غالبا توسط آنها حل و فصل می‎‌شد و چیزی به نام دادگاه خانواده مطرح نبود. امروزه نیز بهترین کار اینست که قبل از هر اقدامی از طریق ریش‌سفیدان و صاحبنظران فامیل مشکلات خانوادگی را حل کنید.

قرآن می‌فرماید که بدون اجازه خدا کسی گزند نمی‌بیند، لازم است "اجازه خدا" توضیح داده شود. در جهان همه قدرت‌ها از پروردگار سرچشمه می‌گیرد، حتی سوزندگی آتش و برندگی شمشیر بدون اذن و فرمان تکوینی خدا نمی‌باشد. اتفاقات جهان بر اساس اسباب و مسببات است که سحر و جادو نیز یکی از آن موارد است. خداوند با قدرت خویش، نیرویی را در برخی افراد نهاده است و انسان‌ها با بهره‌گیری از این نیرو و تقویت آن می‌توانند به کارهای شگفت‌انگیزی دست زنند، اما عده‌ای با سوء استفاده از آن به کارهای ناشایست اقدام می‌کنند و در مقابل، عده‌ای نیز سحر جادوهای دیگران را باطل می‌کنند. مثال واضح برای این بحث چاقو و بریدن آن است؛ یعنی هر کس بر چیزی چاقو را بکشد نتیجه آن بریدن است. حال اگر کسی بین زن و شوهری سحر ایجاد کند، نتیجه‌اش ایجاد اختلاف بین آنها است. در اسلام یادگیری سحر حرام است مگر برای کسی که بخواهد با یادگیری آن، سحری را باطل کند. حضرت علی(علیه‌السلام) کسی که سحر می‌کند را کافر می‌داند.(7) همچنین کسب و درآمد از راه سحر و جادو حرام است.  

خوب است این را هم بدانید که در آیات و روایات راه‌هایی جهت باطل کردن سحر ارائه شده است. خداوند در آیه 4 سوره فلق تاکید دارد که از شرّ ساحران به خدا پناه ببرید. در روایاتی توصیه شده که برای در امان ماندن از شر ساحران دو سوره فلق و ناس(معوذتین) را زیاد تلاوت کنید. همچنین با مداومت در تلاوت آیة الکرسی خود را در حفاظت خداوند قرار دهید



یکی از دلایل این‌که امام ‌با یزید صلح نکرد، این بود که یزید با معاویه کاملاً متفاوت بود. اگر معاویه برخی از شئون را حفظ می‌کرد، یزید هیچ‌چیزی را حفظ نمی‌کرد. یزد« شارب‌َ الخمر مُعلِمً بالفسق و قاتل‌النفس المحترمه» ، یعنی هم قاتل است، هم فساد علنی دارد وهم شرب خمر دارد و« مثل لایبُالُ» ،مثل‌ منی‌ هرگز صلح نمی‌کند، یزید علناً قصد کشتن اباعبدلله (ع) را کرده بود. بنابراین اباعبدلله (ع)‌ چاره ای جز نپذیرفتن صلح نداشت. کما این که جابربن عبدالله انصاری وقتی گفت، چرا مثل برادرت حسن (ع)‌صلح نمی‌کنی، فرمود: اگر پیامبر بیاید و با تو سخن بگوید می‌پذیری ، در یک عالم مشاهده و مکاشفه ایشان می‌فرماید هر چیزی فرزندم تصمیم بگیرد تصیم من است.

فضای عصر امام‌حسین‌(ع) قابل مقایسه با امام‌حسن‌(ع) نبود. پس‌از شهادت امام‌حسن‌(ع) تا عصر یزید 10 سال فاصله است و امام‌حسین‌(ع) ده سال در زمان معاویه زندگی کرده است و قیام نکرده است. معلوم است که شرایط و زمینه‌های زندگی او مثل عصر امام مجتبی (ع) بوده است.


 

 
 

سؤال:
پسری 30 ساله هستم با شرایط متوسط به بالا  امکانات عرفی ازدواج را هم دارم(کار، خونه، ماشین). ولی دوران دانشجویی، سمت هیچ رابطه ای با هیچ دختری نرفتم ولی حالا که چند سال از دانشگاه گذشته و کارم سر و سامانی گرفته، تازه فهمیدم چقدر تنها هستم. متأسفانه موردی برای اشنایی و ازدواج سراغ ندارم. یه نکته ی دیگه هم که شرایطم را سخت تر میکند این است که، کمی کمالگرا هستم و ظاهر دختر برایم مهم است. برای همین از 10 تا دختری که ببینم شاید 1 نفرش جذبم کند که بخواهم باهاش اشنا شوم. ممنون می شوم هر نظر و تجربه ای در این رابطه دارید دریغ نکنید.

 

 

پاسخ:
ما به معیارهای شما کاملا احترام می گذاریم و می دانیم که این موارد مهم هستند اما مسئله مهم این است که شما کمی با توجه به افزایش سن در موضوع انتخاب همسر در مواردی کمی با وسواس در انتخاب روبرو شده اید. اگر کسى در امر ازدواج گرفتار وسواس گردد، امید آنکه بتواند همسر مناسبى پیدا کند، کم مى ‏شود و افراد مناسب را از دست خواهد داد. در امر ازدواج نه سهل‏ انگارى و انتخاب سریع و بدون تأمل، پسندیده و موافق احتیاط است، نه وسواس و سختگیرى بیش از حد در برخی از معیارها مثل زیبایی و .

بعضى افراد در انتخاب همسر گرفتار افراط مى ‏گردند و از ترس عدم موفقیت، ریزبینى‏ هاى بى ‏جا مى‏ کنند و نمى ‏توانند کسى را به عنوان شریک زندگى برگزینند. این افراد بیش از حدّ به تحقیق و شناخت بها داده و توکل را فراموش کرده ‏اند.
براى در امان ماندن از ورطه وسواس باید تحقیق را با توکل همراه کرد، یعنى از طرفى، دنبال یافتن فرد مناسب با ویژگى‏ هاى خوب بود و از طرف دیگر، براى در امان ماندن از خطا و اشتباه احتمالى، به خدا پناه برد و بر او توکل کرد.

اگر کسى در صدد باشد که فرد صد درصد ایده‏ آل را پیدا کند و در مورد او به اطمینان قطعى برسد، باید بداند که خواست محالى است، زیرا همه داراى عیب‏ ها و نقص ‏هاى فراوان هستند. جز ملاک قرار دادن برآیند و جمع امتیازات و عیوب راه دیگرى نیست. براى هر فرد احتمال خطا در تحقیق هم وجود دارد و ممکن است عیب‏ ها و نقص‏ هایى در فرد مورد نظر باشد که بدان‏ ها آگاهى پیدا نکرده است، پس نمى ‏توان به فرد صد درصد ایده ‏آل و اطمینان قطعى دست یافت. چاره ‏اى جز تحقیق و انتخاب فردى که مجموع ویژگى ‏هایش مثبت باشد، نیست. براى آینده هم باید به خداوند توکل کرد و با امید به او پیش رفت. وقتى کسى را داراى ایمان، پشتکار، خانواده محترم و . یافتیم و ویژگى ‏هاى مثبتش را فراوان‏تر از ویژگى ‏هاى منفى ‏اش دیدیم و نتیجه تحقیقات پیرامونى و حضورى در مجموع امیدبخش بود، باید با امید به خدا پیش رفت و از او کمک طلبید تا نابسامانى ‏هاى احتمالى را بسامان کند.

چند نکته:
الف) معدل گیری: آنچه مهم است این است که انسان در ایمان و اخلاق نیکو و نسب شریک زندگی خود به حد نصاب خوب توجه داشته باشد و به کمتر از آن رضایت ندهد. و در بقیه صفات معدل گیری کند که آیا این فرد با داشتن این صفات معدل خوبی می گیرد یا نه، چون انسان ها، کامل کامل نیستند، هر فردی در برخی از جهات نقص دارد و در برخی صفات عیب ندارد. که البته برای انتخاب بهتر، می توانید از م با بزرگان، تحقیق (از دوستان، مدرسه، همسایه ها، اقوام، و.) و مشاوره ازدواج کمک بگیرید.

ب) تامل، دقت، تفکر، و مهمتر از همه توکل واقعی به خداوند متعال و عدم تعجیل در انتخاب، از پشیمانی های بعدی جلوگیری خواهد کرد. در عین حال، در انتخاب همسر و در نظر گرفتن ملاک ها و معیارها، هر چند دقت لازم است، ولی سعی کنید پس از م، تحقیق صحیح و تفکر، زیاد وسواس به خرج ندهید تا انشاءالله با انتخابی درست به نتیجه ای مقبول دست یابید.

ج) همانطور که گفته شد درست است که انتخاب همسر مسئله ای مهم و حساس است ولی در عین حال نباید زیاد وسواس به خرج داد. هیچ کس صد درصد طبق معیارهایی که انسان ابتدائا در نظر دارد آفریده نشده و پرورش نیافته است. کما این که ممکن است نسبت به طرف های مقابل شما نیز همین گونه باشد و شما صد درصد آن طور که آنان می خواهند نباشید. بنابراین، شما در صورتی که 70 یا60 درصد از معیارهای خود را در کسی یافتید می توانید به همان اکتفا کنید و بیش از آن را با برنامه ای حساب شده و با اخلاق و رفتار و ارشادات نیکو و صمیمانه در وی بوجود آورید.

 

د) زیبایی و حسن ظاهر، اگر چه یکی از صفات کاملا لازم و اساسی برای انتخاب همسر است ولی در عین حال تنها معیار ازدواج نیست. چرا که فلسفه ازدواج رسیدن به آرامش روانی، کمال یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر و تولید نسل سالم و صالح برای اجتماع است. اگر ملاک تصمیم گیری و انتخاب، فقط زیبایی ظاهری بدون توجه به دیگر معیارها باشد، نمی توان تضمینی برای ادامه زندگی مشترک داشت. زیرا در انسان ها پس از مدتی معمولا آن طراوت و جاذبه های ظاهری افت کرده، شور و شهوت اولیه نیز فروکش می کند و آن تنها امتیازی که به خاطر آن (زیبایی) ازدواج صورت گرفته بود، کمرنگ می شود آن گاه دلسردی ها و ناگواری ها، بهانه ها و . شروع می شود. و چون از دیگر معیارهای اساسی مثل تدین و ایمان، اخلاق و ارزش های اخلاقی و . خبری نیست زیربنای زندگی مشترک متزل می شود و آن دلگرمی و انگیزه کافی برای زندگی سالم و با نشاط از بین می رود.

و کلام آخر
واقعا چه کسی بهتر از مادرتان برای پیدا کردن همسر مناسب است. شما به لطف الهی تاکنون پاک مانده اید و اهل خیلی از روابطی که برخی از افراد اهل آنها هستند نیستید، پس قاعدتا رفتن به سراغ راه های دیگر برای پیدا کردن همسر نیز نامناسب است.بنابراین یک بار با مادرتان در این رابطه صحبت کنید و از او بخواهید تا شما را یاری کند و یا از دیگران کمک بگیرد تا شما نیز از این تنهایی بیرون آیید.

http://askdin.com/comment/1036707#comment-1036707


پرسش:
لطفا راهنمایی بکنید که ما با جوانان چه جوری برخورد بکنیم تا آنها از ما نگریزند و نصیحت های ما را بپذیرند.

 

پاسخ:
شناخت رفتارهای صحیح و رعایت اصول آن در بحث ارتباط با قشر جوانان خیلی مهم می باشد و لازم است مطالعه و رعایت اصول رفتاری سنجیده در ارتباط با آنها جدی گرفته شود؛ به همین منظور لازم است نکاتی را به عنوان اصول رفتاری در این زمینه بیان کنیم.
1. رعایت اصل تکریم و احترام
خداوند به انسان کرامت عنایت کرده که هیچ کسی حتی خود فرد حق ندارد به این حرمت و کرامت خدشه ای وارد کند، از طرف دیگر جوانان تشنه ادب و احترام هستند و تا زمانی که در رفتار و گفتار این اصل را رعایت نشود، نمی توان در دل جوانان نفوذ کرد. بنابراین مسئله احترام و تکریم یک پایه و اساس مهم در کلیه شئونات ارتباطات بوده و باید مورد توجه قرار بگیرد. این قاعده یک اصول کلی است و حتی شامل موارد دیگر قابل ذکر هم می شود.

2. پرهیز از امر و نهی مداوم
یکی از تدابیری که در راستای بهبود ارتباط با جوانان توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی(نوجوانی و کودکی) است. در دوره کودکی، پایه رفتارها با تکیه بر قانون امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. اما رابطه بهتر در دوران جوانی باید بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت آنها می باشد و حتی اگر موردی برای تذکر باشد، بهتر است به صورت غیر مستقیم بیان شود. این نگراش و سبک رفتاری مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود.

3. رعایت اصل اعتماد سازی
اعتمادسازی و جلب اعتماد از ابتدایی ‏ترین ابزار یک مربی برای درک جوان به کار می ‏گیرند. در واقع، جلب اعتماد، پذیرش و مقبولیت فرد توسط مخاطب است. جوان و نوجوان باید ما را بپذیرند و اعتماد بکنند و تا زمانی که ما را به دیده قبول ننگرند و احساس نکنند که ما آن‏ها را درک می‏کنیم، چیزی از ما نمی‏ پذیرند و اعتمادی شکل نخواهد گرفت.

4. خوش رو بودن
اساسا بهترین نوع برخورد با مخاطب، بویژه در نوع برخوردهایی که جنبه تربیتی داشته و از موضع مربی صورت می‏گیرد، علاوه بر داشتن هنر مخاطب ‏شناسی و برخورداری از جواذب ظاهری و شکلی، باید برخورد با نشاط را را مهم بشماریم که در حتی در توصیه ائمه معصومین علیهم السلام این موضوع بیان شده است.
وَ قَالَ علی علیه السلام: إِنَّ أَحْسَنَ مَا یَأْلَفُ بِهِ النَّاسُ قُلُوبَ أَوِدَّائِهِمْ وَ نَفَوْا بِهِ الضِّغْنَ عَنْ قُلُوبِ أَعْدَائِهِمْ حُسْنُ الْبِشْرِ عِنْدَ لِقَائِهِمْ وَ التَّفَقُّدُ فِی غَیْبَتِهِمْ وَ الْبَشَاشَةُ بِهِمْ عِنْدَ حُضُورِهِم‏؛ امام علی (علیه السلام) فرمودند: بهترین راه براى نفوذ در دل دوستان و زدودن کینه از دل دشمنان. گشاده ‏روئى است هنگام ملاقات. و جویا شدن از روى مهر و محبت از حال آنها در موقع غیبت، و شادى و خوشحالى هنگام حضور و آمدنشان.[1]

5. بیان و گفتاری جذاب
به کارگیری ادبیات دلنشین به فراخور حال مخاطب: از دیگر نکات مهم در برخورد با جوانان می باشد، بنابراین به کارگیری زبان و ادبیات شیرین و دلنشین به تناسب فهم و درک جوانان باعث قوی شدن  ارتباط می گردد و یک جاذبه  و انگیزه خاصی را برای ادامه ارتباط ایجاد خواهد کرد.
6. خیر خواه بودن
اساسا از جمله رمز و راز موفقیت در زندگی و در هر کاری، خلوص نیت است. زمانی که یک جوان این موضوع را احساس کرده و باور کند که مربی در بیان و رفتار خود جز خلوص نیت و خیرخواهی ندارد، با جان و دل سخنان او را پذیرفته و وی را به عنوان الگو می‏پذیرد.

7. اصل صداقت
اگر جوان احساس کند که مربی در گفتار خود صادق است و بدون کم‏ترین چشم‏ داشت و به درستی قصد راهنمایی جوان را دارد، با جان و دل و صمیمانه کلام او را می‏ پذیرد، البته ایجاد چنین باوری نیاز به بازه زمانی خاصی دارد و نباید انتظار عجولانه ای داشت.
8. پذیرش و مقبولیت
ایمان و باور حقیقی به شایستگی ‏های جوان  یکی از موارد مهم و اساسی است که مربی باید قابلیت، استعداد و ظرفیت‏ها و شایستگی‏ های جوان و نوجوان را باور داشته باشد و او را بپذیرد تا بتواند در او تاثیرگذار باشد . اگر حقیقتا مربی به شایستگی‏ ها و ظرفیت‏ های جوان معتقد نباشد، نمی تواند او را هدایت و یا ارشاد نماید؟ لازمه تاثیرگذاری بر فرد، علاوه بر پذیرش، باور داشتن به ظرفیت‏ های اوست.

8. پرهیز از اهرم قدرت و سلطه
پرهیز از اهرم قدرت و سلطه، راز موفقیت‏یک مربی است. برخورد از موضع قدرت و قوت، با لجاجت و عدم پذیرش جوان مواجه خواهیم شد،  بنابراین بهتر است به عنوان یک دوست و رفیق با یک جوان برخورد شود.
9. صبر و بردباری
صبر و استقامت، سعه صدر و برخورد فراجریانی در مواجهه با مسائل و مشکلات جوانان از جمله اصول رفتاری مهم می باشد.
10. توجه به علاقه ها و ویژگی های شخصیتی
با شناخت ویژگی ها و خصوصیات رفتاری و گفتاری جوانان مورادی مثل: داشتن روحیه تجدد و نوگرایی، تحرک، تلاش، امید، آرمان‏خواهی، آرمان‏گرایی، آزادی خواهی، نشاط و طراوت، لطافت، غرور، احساس خوشبختی، منزلت‏ طلبی، جسارت و . . . می‏ باشد  و کشف علایق و سلیقه‏ های معقول و متناسب با این ویژگی‏ها در تدوام ارتباطها خیلی موثر و سازنده می باشد و حتی طبق این شناخت می توان رفتاری سنجیده هم انجام داد.

پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه دشتی، قصار142.

http://askdin.com/comment/1035093#comment-103509


 

 
 
 

پرسش: مدتی است که حس می کنم خداوند به من توجهی ندارد. در زندگی خیلی شکست خوردم و امیدی به آینده ندارم. نشاط و شادی در زندگی من نیست و پر از اضطراب و ترس شده ام. احساس می کنم این سرنوشت من است و دعاهای خودم و دیگران در این مورد فایده ای ندارد. چند باری خواستم نماز را ترک کنم ولی باز به خدا فرصت دادم که خودش را ثابت کند؛ ولی اتفاقی نیفتاد. از این چرخه خسته شدم.

 

 

 

پاسخ: ناراحتی و احساس ناامیدیِ شما همراهِ گرامی کاملا قابل درک است. همه ی ما در برهه های خاصی در زندگی مان چنین تجربه هایی داشته و داریم. چون این خاصیت دنیاست. دنیا پیچیده در سختی و بلایاست. همانگونه که امیرالمومنین (علیه السلام) در توصیف دنیا فرموده اند: «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَة»؛ دنیا سرایی است که به بلا، سختی و رنج پیچیده شده است. (۱) و خداوند به صراحت فرموده که انسان را در رنج و سختی آفریده است. (۲)

 

تصور کنید که به مهمانی رفته اید و با فنجانی چای سرد از شما پذیرایی می کنند. چه حسی پیدا می کنید؟ مطمئنا خوشتان نیامده و ناراحت می شوید. و اگر از شما سوال کنند که مگر شما از نوشیدنی خنک خوشتان نمی آید؟ حتما پاسخ خواهید داد که چرا، ولی چای باید داغ باشد. یعنی چون انتظار شما از چای، داغی بوده، ناراحت شده اید. ناراحتی ها و خوشحالی ها ما اکثرا به همین صورت هستند. اگر شما توجه داشته باشید که قرار نیست در دنیا راحت و آسوده زندگی کنید، اینقدر بی تاب و مضطرب نمی شوید.

 

روزی امام صادق علیه السلام به اصحاب خود فرمود : «لا تَتَمَنَّوا المُستَحِیلَ، قالوا: و مَن یَتَمَنَّى المُستَحیلَ؟! فقالَ : أنتُم، أ لَستُم تَمَنَّونَ الراحَةَ فی الدنیا؟! قالوا: بَلى، فقالَ: الراحَةُ للمُؤمِنِ فی الدنیا مُستَحیلَةٌ»؛ آرزوى محال نکنید! عرض کردند: مگر چه کسى آرزوى محال مى کند؟ فرمود : شما؛ مگر نه این که آرزومند آسایش در دنیا هستید؟ عرض کردند: چرا. فرمود: آسایش براى مؤمن در دنیا محال است. (۳)

 

پس اولین قدم در رفع اضطراب و ناامیدیِ بیش از حد شما، توجه به این مسئله است.

 

قدم بعدی توجه به راه حل، به جای تمرکز بر مشکل است. به جای اینهمه اظهار ضعف و ناامیدی، کمی به خودتان و استعدادها و توانایی هایتان توجه کرده و ببینید چه کاری می توانید انجام دهید. خیلی وقت ها استرس و هیجانات منفی توان اندیشیدن را هم از انسان گرفته و اجازه نمی دهد که شرایط را به خوبی تحلیل کرده و مدیریت کنیم. با ناامیدی و انفعال،‌ هیچ کاری از پیش نمی رود. هر مشکلی راه حلی دارد. راه حلِ خاص خودتان را بیابید و به کار ببندید تا به نتیجه برسید. قرآن به صراحت می فرماید: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی؛ و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (۴) و بعد بلافاصله امید می دهد: «وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»؛ و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (۵) با نشستن و دعا کردن هیچ کاری به ثمر نخواهد رسید. توجه داشته باشید که اینجا دنیاست و قانون خاص خودش را دارد. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «الدّاعی بِلا عَمَلٍ کَالرّامی بِلا وَتَرٍ»؛ دعا کننده بدون عمل ، همانند کسى است که با کمانِ بى زِه، تیراندازى مى کند. (۶)

 

در کنار اینها توجه به این نکته هم مایه ی امیدواری ست که مشکلات دنیا هم مثل خودش فانی و گذرا هستند. اگر الان به ده سال پیش خودتان نگاه کنید، متوجه می شوید که چه مسائلی داشتید که امروز هیچ اثری از آنها نیست! ده سال بعد هم همینطور خواهد بود. مشکلاتی که امروز راه نفس را بر شما تنگ کرده، در آینده ی نه چندان دور نه تنها حل شده، بلکه از ذهنتان هم خواهند رفت. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إنّ النَّصرَ مَعَ الصَّبرِ؛ و الفَرَجَ مع الکَربِ؛ و إنّ مَعَ العُسرِ یُسرا»؛ همانا پیروزى با صبر همراه است و گشایش با گرفتارى؛ و بى گمان با هر دشوارى آسانى هست. (۷) و امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: «آخر گرفتاری ها، گشایش است. بنابراین، صبر و استقامت در برابر آن، بسیار مهم است» (۸)

 

قرآن نیز در سوره ی انشراح این امید را در انسان ایجاد کرده و می فرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»؛ به یقین با (هر) سختى آسانى است. (۹) و در آیه بعدی مجددا تأکید می فرماید: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْر»؛ (آرى) مسلّماً با (هر) سختى آسانى است. (۱۰) در عین حال، در کنار سعی و کوشش، دست از دعا برنداشته و همیشه از خداوند تقاضای یاری داشته باشید تا تلاش هایتان مثمر ثمر واقع شوند. شخصی به آیه الله بهجت عرض کرد که من مشکلی دارم که واقعا مشکل عجیبی ست. برای رفع آن دستورالعملی بفرمایید. ایشان فرمودند: «خدا ان شاالله مشکلات همه اهل ایمان راحل کند و رفع کند. [شما] دعاکنید برای مؤمنین و مؤمنات[حتی آنهاکه] که در چین هم هستند، [که] مشکلاتشان رفع شود، ملائکه [هم] برای شما دعا می‌کنند، که مشکلات شما هم خدا رفع می‌کند، ولو به اضعاف مضاعفه (چندین برابر). [یعنی اگر شما برای حل مشکلات اهل ایمان دعا کنید، چه بسا خداوند هم مشکلات شما را چندین برابر بیشتر از آنچه دعا کرده‌اید حل کند]. (۱۱)

 

حقیقتِ دعا، توجه قلبی انسان به پروردگار عالم، و نوعی معراجِ روحی ست. و خداوند در قرآن همه را به دعا کردن دعوت نموده: «وَ قالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم. (۱۲)

 

اصل دعا کردن، خودش یکی از نعماتی ست که شامل حال هر کسی نمی شود. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إذا فَتَحَ اللّهُ عَلى عَبدٍ الدُّعاءَ فَلیَدعُ ؛ فَإِنَّ اللّهَ یَستَجیبُ لَهُ»؛ هر گاه خداوند دَرِ دعا را بر بنده اى گشود، دعا کند؛ چرا که خداوند دعایش را مستجاب مى کند. (۱۳) منتها ما حس می کنیم که استجابت صرفا به معنای دریافت کردنِ همان چیزی ست که می خواهیم و شیطان هم از این باور انسان سوءاستفاده کرده و ناامیدی را به او القا می کند. در حالیکه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «در حوائج خود به درگاه خدا فزع کنید و در ناملایمات خود به او پناهنده شوید و به درگاهش تضرع نموده و او را بخوانید، که دعا مغز عبادت است؛ و هیچ مؤمنی نیست که خدا را بخواند مگر آنکه دعایش را مستجاب میکند؛ آنهم یا به فوریت، که در نتیجه ثمره‏ اش در دنیا عاید او می شود، و یا با مدت که در نتیجه ثمره ‏اش در آخرت عایدش می شود، و یا حداقل ثمره آن را به مقدار دعایش کفاره گناهانش قرار می دهد. البته همه اینها در صورتى است که از خدا گناه نخواهد.» (۱۴)

 

در حقیقت شما باید تمام وظایف خودتان را انجام داده و در نهایت همه چیز را به خداوند بسپارید. باور داشته باشید که خداوند قادر متعالی ست که تمام کائنات تحت حمایت و قدرت اوست، بیشتر از هر کسی به مصالح شما آشناست و بهترین ها را برای شما می پسندد. کسانی که به این باور رسیده اند، در زمان سختی ها از یک حس آرامش و اعتماد درونی لذت برده و کوچکترین ناراحتی حس نمی کنند، چون یقین دارند که اگر هم الان رنجی تحمل می کنند، درست مثل رنجِ جراحی ست که به دنبالش بهبودی و سلامت را به دنبال خواهد داشت. رحمت الهی دائما در حال بارش است. این شما هستید که باید با حسن ظن نسبت به او،‌ ظرفیت دریافت این فیوضات را در خودتان ایجاد کنید. با سوءظن نسبت به خداوند و ناامیدی از رحمت او، فقط خودتان را از این رحمات و برکات محروم ساخته اید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پی نوشت:
۱. لیثى واسطى، على بن محمد؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)؛ انتشارات دار الحدیث‏؛ قم‏، ۱۳۷۶؛ ص ۲۵۱
۲. سوره بلد، ۴
۳. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، ج ۴، ص ۵۴۹

۴. سوره نجم، ۳۹
۵. سوره نجم،‌ ۴۰
۶. محمدی ری شهری، محمد؛ حکمت نامه پیامبر اعظم؛ موسسه علمی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۶؛ ج ۱۰؛ ص ۲۰۸

۷. محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه؛ مترجم شیخی، حمیدرضا؛ انتشارات دارالحدیث، قم ۱۳۸۹؛ ج ۶؛ ص ۱۵۱
۸. گفتار حکیمانه، مرتضی فرید تنکابنی؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ تهران، ۱۳۷۰؛  ص ۱۰۱
۹. سوره انشراح، ۵
۱۰. سوره انشراح،‌ ۶
۱۱. مرکز تنظیم و نشر آثار آیه الله بهجت؛ https://bahjat.ir/fa/content/10635
۱۲. سوره مومن،‌۶۰
۱۳. محمدی ری شهری، محمد؛ نهج الدعاء؛ مترجم شیخی، محمدرضا؛ نشر دارالحدیث؛ قم، ۸۹؛ ج ۱؛ ص ۴۱۴
۱۴. ابن فهد حلی، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، تصیحس موحدی قمی، احمد، انتشارات دارالکتاب الاسلامی، بیروت، ص ۴۰ و ۴۱.

http://askdin.com/comment/1037118#comment-1037118


شیر شتر در منطقه خاورمیانه و آفریقا نوشیدنی پرطرفداری محسوب می‌شود و در سبد غذایی روزانه مردم قرار دارد.

به نقل از باشگاه خبرنگاران میانگین قیمت جهانی شیر شتر ۳۰ دلار در هر لیتر بوده که در مقایسه با شیر گاو حدوداً ۳۰ برابر گرانتر است اما چه چیز باعث شده شیر شتر اینقدر گران باشد؟

صد‌ها سال است که شتر‌ها برای تولید شیر، ماست و حتی پنیر مورد استفاده قرار می‌گیرند. شیر این حیوان در خاورمیانه و آفریقا یک ماده غذایی پرمصرف به شمار می‌رود و در برخی فرهنگ‌های این منطقه نیز از جایگاه خاصی در میان مردم برخوردار است.

با این حال، قیمت جهانی شیر شتر بنا بر دلایل متعددی گرانتر از شیر گاو است و شاید به همین دلیل است که در میان مردم جهان به اندازه شیر گاو طرفدار ندارد.


مقایسه خواص شیر شتر و گاو

دلیل اول به خواص شیر شتر باز می‌گردد. شیر این حیوان دارای چربی اشباع‌شده کمتری نسبت به شیر گاو است و ۱۰ برابر شیر گاو ویتامین C دارد. علاوه بر این، میزان کلسیم و پتاسیم آن نیز بیشتر از شیر گاو است.

دلیل دوم، کمبود عرضه شیر شتر در سطح جهان است. در حال حاضر سالانه حدود ۶۰۰ میلیون تُن شیر گاو در سراسر جهان تولید می‌شود در حالیکه این رقم درمورد شیر شتر تنها ۳ میلیون تُن است که ۶۴ درصد آن هم تنها در دو کشور سومالی و کنیا تولید می‌شود.

دلیل سوم، افزایش روزافزون تقاضا برای مصرف شیر شتر است. با وجود آنکه مصرف شیر این حیوان بیشتر محدود به کشور‌های جنوب غرب آسیا و شمال آفریقاست، اما به خاطر خواص غذایی آن روز به روز تقاضا برای مصرف آن در نقاط دیگر جهان بیشتر می‌شود و همین مساله چالش بزرگی را پیش روی تولیدکنندگان قرار داده است.

این خواص غذایی فوق‌العاده در کنار عدم برابری عرضه و تقاضا در بازار باعث شده شیر شتر حدود ۳۰ برابر گرانتر از شیر گاو خرید و فروش شود.

خواص غذایی شیر شتر و خواص دارویی آن و همچنین تبلیغات گسترده‌ای که از سوی برخی سلبریتی‌ها در سراسر جهان درباره آن صورت می‌گیرد، بسیاری از مردم را به سمت استفاده از این ماده غذایی مقوی سوق داده است.

همین مسئله باعث شده هر روز مزارع جدیدی برای پرورش شتر در نقاط مختلف جهان از جمله در اروپا و آمریکا راه‌اندازی شود. در حال حاضر در ازای هر ۱۲ هزار راس گاو تنها یک شتر در اروپا وجود دارد، اما انتظار می‌رود که در آینده نه چندان دور، این نسبت تغییر کند.


علت گرانی شیر شتر چیست؟

علاوه بر دلایل ذکرشده، یک دلیل دیگر برای گرانی شیر شتر به خود شتر و ویژگی‌های رفتاری آن مربوط می‌شود. شتر برای شیر دادن به یک محیط آرام و بدون استرس نیاز دارد و دوشیدن آن نیز با توجه به رفتار‌های منحصربه‌فرد این حیوان مهارت‌های بیشتری را نسبت به سایر حیوانات شیرده می‌طلبد.

عدم شیردهی کافی شتر نیز در گرانی قیمت آن بی‌تاثیر نیست. در حالی که هر گاو روزانه حدود ۵۰ لیتر شیر تولید می‌کند شتر نهایتا ۷ لیتر در روز شیر می‌دهد.

افزون بر این، بر خلاف گاو، شتر باید همیشه در کنار بچه‌اش باشد تا شیر بدهد در غیر اینصورت یعنی اگر شترِ مادر از بچه‌اش جدا شود، شیردهی آن متوقف می‌شود.

شتر‌ها علاوه بر آنکه نسبت به گاو‌ها شیر به مراتب کمتری تولید می‌کنند، طول دوره بارداری طولانی‌تری نیز در مقایسه با گاو دارند که همین مسئله نیز به کم بودن عرضه شیر این حیوان و در نتیجه گرانی آن دامن می‌زند.


 

 

بی تردید یکی از نیرومندترین غرایز، نیروی شهوت و غریزه جنسی است. این نیرو که از ابتدای تولد به صورت نهفته در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر می گذارد، اما به محض شروع دوران نوجوانی آرام، آرام زمان بیداری و شکفتگی آن فرا می رسد و رفته رفته تمامی وجود نوجوان را در بر می گیرد و بر تمامی رفتار انسان اثر می گذارد. به همین دلیل غریزه جنسی و نیروی شهوت فرد را با مشکلاتی مواجه می سازد.

برای تعدیل و کنترل غریزه جنسی راه های متعددی وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره می کنیم. اما قبل از آن بیان این نکته لازم است که کنترل غریزه جنسی به صورتی که منطبق با فطرت انسانی باشد، امری ممکن و در عین حال پیچیده و دشوار است. آن هایی که از مبانی اخلاقی و معنوی محکم و متینی برخوردارند و نیز از شرایط خانوادگی خوب و مطلوبی از حیث ارزش های اخلاقی بهره مند هستند و اراده قوی دارند، به خوبی می توانند از پیامدهای منفی آن مصون باشند.
برای کنترل غریزه جنسی هم خود فرد و هم والدین و اطرافیان مسئولیت دارند. آن چه مربوط به خود شما می شود و سؤال شما از این زاویه است عبارتند از:

۱- برنامه ریزی برای کار مداوم:
جوانان و نوجوانان از نیروی سرشار و فوق العاده ای برخوردارند. این نیرو اگر در زمینه های دیگر مورد استفاده قرار نگیرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرایط سنی آن ها در قالب امور جنسی و ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به کار مداوم عادت کنند و نیرو و توان خود رادر این زمینه به مصرف برسانند تا حدودی از انحرافات اخلاقی و شهوت و غریزه جنسی در آنان پیشگیری می شود. کارهای بدنی موجب تعادل جسم و روان می شود. اگر نیک بنگریم افرادی که به کار مداوم مشغول هستند و نیرو و استعدادشان را در زمینه های مثبت و سالم به کار می اندازند، کم تر دچار انحرافات اخلاقی و بحران های روحی می شوند. کار موجب می شود نیرو و انرژی جوان قبل از آن که به چربی های اضافی تبدیل گردد و اختلالاتی در ساز و کار اندام های بدن ایجاد گردد، از طریق سوخت و ساز مفید و سالم به مصرف برسد.

۲- تنظیم خواب:
تحقیقات نشان می دهد که بیشتر انحرافات به خصوص در زمینه مسایل جنسی از فکرهای ناسالم و خیال پردازی هایی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشی می شود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و یک سری مسایل و موضوعات مربوط به دوره جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشیده خواهد شد. بنابراین، یکی از روش های پیشگیری از انحرافات این است که برنامه خواب به صورت دقیق تنظیم شود و تا زمانی که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نروید. وقتی به رختخواب بروید که کاملاً خسته و آماده خواب هستید. لازمة این کار این است که در طول روز مشغول فعالیت های مهم بوده و به اندازه کافی کار کرده باشد.
طبیعی است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدار خواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشه های و تحریک آمیز معمولاً در این مواقع به سراغ جوان می آیند، تنظیم ساعات خواب برای جوان، ضرورت خاصی می یابد. یکی از روان شناسان در این باره می گوید: نیمه اول شب بیش از نیمه دوم آن به بدن نیرو می دهد بنابراین باید از آن به نحوی مفید استفاده شود. و صبحگاهان به محض اینکه از خواب بیدار شدید. بی درنگ از بستر برخیزید و توجه داشته باشید که بامدادان بیدار ماندن در بستر خواب، بسیار زیان بار است، جسم را سست و ناتوان می سازد و وسوسه های شوم در دل فرد ایجاد می شود.

۳- دوری از محیط های آلوده و ناسالم:
یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محیط آلوده و محرک های است. محیط از طریق وارد نمودن عناصر محرک در گرایش های انحرافی، منجر به طغیان غریزه جنسی در جوان می شود. مسایلی از قبیل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخی از سریال های تلویزیونی و فیلم های خارجی و هم چنین استفاده نادرست از اینترنت در تحریک شهوت و غریزه جنسی جوان مؤثر است شاید برای برخی از نوجوانان یادآوری و تذکر مسایل دینی و اخلاقی چیزی بیهوده و غیر ضروری تلقی شود، زیرا آن ها نه در فکر سلامت خویش هستند و نه مسایل اخلاقی و دینی را می پذیرند، اما برای شما که روحیه مذهبی قوی دارید و همین مسأله باعث شد تا نگران آینده تان باشید، گفتن این مسایل مهم و ضروری است. اگر واقعاً می خواهید از جوانی تان به خوبی استفاده کنید و در راه درست و سالم گام بردارید، سعی کنید از محیط های آلوده و دیدن عوامل تحریک کننده، جداً پرهیز نمایید.

۴- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت:
یکی از زمینه های پیدایش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آن ها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بی برنامه نوجوانان را عاصی و سرگردان می کند. آن ها به تدریج سرخورده و مأیوس می شوند و در نتیجه به دنیای درون خویش پناه می برند و در کنج خلومت و انزوا راهی برای مشغولیت خود می جویند.

۵- بر خورداری از روابط سالم انسانی:
جوانان و نوجوانانی که روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بی بند و بار دوست و رفیق هستند، کم کم به انحرافات کشیده می شوند و تحت تأثیر امور قرار می گیرند. نفوذپذیری جوانان از دوستان و همسالان بیش از سایر گروه ها است. در سنین بلوغ صحبت های آهسته و در گوشی بین نوجوانان بیش تر می شود و محور این گفتگوها، غالباً مسایل جنسی و امور است که به صورت مخفیانه و به دور از انظار بزرگ ترها طرح می شود. برای پیشگیری از انحرافات اخلاقی سعی کنید از دوستی های آلوده و مشکوک جداً پرهیز نموده و با افراد سالم و مذهبی ارتباط برقرار نمایید.

۶- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش:
همه آنچه بیان شد، به نحوی می توانند در پیشگیری از انحرافات اخلاقی و طغیان شهوت و غریزه جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوان مؤثر است. پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. ما در عصری زندگی می کنیم که جهان به شدت در مادیات فرو رفته و یک سره غرق در جاذبه های نفسانی و امور گردیده است. در شرایط کنونی، خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق و معنویت پدید آمده و تمامی مشکلات انسان ها نیز از همین جا ناشی شده است.
اگر با تقویت ایمان و نیروی اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقویت گردند، بدون شک بخشی از مشکلات آنان به ویژه در زمینه مسایل اخلاقی و شهوت و غریزه جنسی درمان می شود.
اگر نوجوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا می بیند و بر اساس عملکرد افراد به آن ها پاداش می دهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش می باشد، در این صورت احتمال اینکه مرتکب گناه نشود بسیار زیاد است.

یقین داشته باشید، تا زمانی که نیروی ایمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقویت نگردد، هیچ ضمانتی از شهوت و انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعیت کنونی که عوامل تحریک کننده بسیار زیاد است. بنابراین قبل از هر چیزی سعی کنید نیروی ایمان و تقوا را در وجود خویش بارور کنید. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و همیشه نماز خود را اول وقت انجام دهید، خداوند شما را یاری می کند تا از هر گناهی مصون بمانید و تحت تأثیر شهوت و غریزه جنسی قرار نگیرید. خداوند در قرآن می‎فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ َالْمُنکَرِ؛[عنکبوت/۴۵] به درستی که نماز انسان را از هرگونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه می‎دارد.» نماز واقعی نه تنها والاترین عامل کنترک شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقی تلقی می شود، بلکه عامل تهاجمی علیه انحرافات و شهوت ها نیز محسوب می گردد.

۷- تسهیل و تسریع درازدواج:
علاوه بر آن که جوان سعی در کنترل شهوت و غریزه جنسی می کند، باید برای ازدواج که یگانه راه درست ی غریزه جنسی می باشد، نیز اقدام کند به این معنا که پسرها از ۱۸ سالگی به بعد می توانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرایط را مساعد می بینید، از همین سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنان چه مورد مناسبی به خواستگاری آن ها آمد به دلایل نوعاً غیر موجه و پوچ مثل هنوز زود است، می خواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبی ندارد و. از ازدواج خودداری نکنند و والدین هم سنگ اندازی های غیر منطقی نداشته باشند.
امید است با رعایت این نکات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانید غریزه جنسی و حس شهوت را در خویش کنترل و مهار نمایید و زمانی که فرصت مناسب برای ازدواج فراهم گردید، به ازدواج اقدام کنید. البته توجه دارید که ازدواج کردن غیر از فرزند آوری است اگر میگوییم در این سن ازدواج کنید منظور رسیدن به تمام کار کردهای ازدواج نیست.

علاوه بر راهکارهای ارائه شده که رعایت آن ها می تواند به شکل زیربنایی این مشکل را برطرف کند یک سری توصیه های کاربردی تر به اختصار ارائه می شود:
۱- مراقب نگاه تان باشید.
۲- از خلوت با نامحرم، سخن گفتن و شوخی کردن با آن ها جداً خودداری کنید.
۳- از فکر کردن، تصور و تخیل جنس مخالف و مسایل جنسی خودداری کنید.
۴- از نگاه کردن به تصاویر و فیلم های تحریک کنند جداً خودداری کنید.
۵- از شوخی های جنسی و محرک پرهیز کنید.
۶- در صورت شدت شهوت، خوردن غذاهای محرک و دارای کالری زیاد مانند خرما، پیاز، فلفل و. را به حداقل برسانید.
۷- برای تعدیل نیروی جنسی خود حتماً ورزش و تحرک جسمانی و کار فیزیکی و بدنی را در زندگی روزمره خود لحاظ کنید.
۸- دعا و توسل برای نگهداری ایمان و رفع مشکلات می تواند مفید باشد.
۹- روزه گرفتن موجب کاهش نیروی جنسی می شود.
۱۰- سعی کنید در طول روز با وضو باشید و از نورانیت آن استفاده کنید.

در پایان توجه شما را به این روایت جلب می کنیم:
امام علی(ع) می فرمایند: «اکره نفسک علی الفضائل فان الرذائل انت مطبوع علیها؛ با سعی و مجاهدت فضایل اخلاقی را به نفس سرکش خود تحمیل کن، زیرا خواهش طبیعی بشر بر شهوات و رذایل اخلاقی است.» [فهرست غرر، ص ۳۰۹.]


از دیدگاه شیعیان، ولایت‌فقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امامان معصوم(ع) است همان‌طور که ولایت آن‌ها در ادامه ولایت نبوی (ص) بود. در ادامه، به بررسی .
 

با سلام و خسته نباشید

می تونید حکومت جمهوری اسلامی ایران و وم وجود ولایت‌فقیه رو در دوران غیبت ، از منظر قرآن و احادیث ثابت کنید؟

به نام خدا با سلام و آرزوی قبولی عبادات و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.

 

برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می‌کنیم:

 

1.       مسلمانان از گذشته تاکنون اعتقاد داشتند که خداوند زمامداری امت اسلامی را به شخص پیامبر(ص) سپرده و سپس به اعتقاد شیعیان، به امامان معصوم واگذار کرده است. این اعتقاد اسلامی و شیعی درباره ولایت نبوی و ولایت امامان(ع)، مستند به ادله عقلی و نقلی است که در جای خود به اثبات رسیده است و بررسی تفصیلی آن در این مقال نمی‌گنجد.(1)

2.       از دیدگاه شیعیان، ولایت‌فقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امامان معصوم(ع) است همان‌طور که ولایت آن‌ها در ادامه ولایت نبوی (ص) بود. در ادامه، به بررسی ادله ولایت‌فقیه می‌پردازیم. مقدمتا توجه شما را به این نکته جلب می‌کنیم که ادله اثبات ولایت‌فقیه، به دو نوع عقلی و نقلی تقسیم می‌شود که هر یک از آن‌ها را در ادامه، موردتوجه قرار می‌دهیم:

 

3.       دلیل عقلی:

مقدمه اول: هر جامعه‌ای به حکومت و حاکم نیازمند است. «هر گروهی چاره‌ای جز این ندارند که برای خود رهبر و رئیسی داشته باشند؛ خواه نیکوکار و خواه بدکار»(2).

مقدمه دوم: دین شامل حوزه‌های مختلفی ازجمله امور اجتماعی و ی است و ازاین‌جهت، امور حکومتی را نیز شامل می‌شود و برای نحوه مدیریت و حکومت معارفی عرضه کرده است.

مقدمه سوم: در جامعه اسلامی، هدف از تشکیل حکومت، ترویج و اجرای معارف و ارزش‌ها و احکام اسلامی است؛ به دیگر سخن، حکومت دینی مطالبه جوامع دینی است.

مقدمه چهارم: در این صورت، حاکم در حکومت دینی باید به معارف دینی و احکام و ارزش‌های آن آگاهی داشته باشد و اصطلاحاً فقیه باشد.

مقدمه پنجم: عقل حکم می‌کند که در صورت وجود و حضور معصوم، مصداق برتر برای حاکم اسلامی، خود امام معصوم است؛ و در غیر این صورت، فقیه جامع‌الشرایط که شبیه‌ترین کس به امام معصوم است.(3)

 

4.       دلیل نقلی:

ادلّه نقلى این مسئله عبارت از روایاتى است که دلالت بر ارجاع مردم به فقها براى رفع نیازهاى حکومتى (به‌ویژه مسائل قضایى و اختلافات حقوقى) دارد و یا فقها را به‌عنوان «اُمنا» یا «خُلفا» و «وارثان» پیامبران و کسانى که مجارى امور به دست ایشان است معرفی کرده است. درباره سند و دلالت این روایات بحث‌های فراوانى انجام‌گرفته که در اینجا مجال اشاره به آن‌ها نیست و باید به کتاب‌ها و رساله‌های مفصّل و تخصّصى این موضوع مراجعه کرد. در میان این روایات، مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابو خدیجه و توقیع شریف که در پاسخ اسحاق بن یعقوب صادرشده بهتر قابل استناد است. پس‌ازاین توضیح مقدماتی، به جهت اختصار، صرفاً به توقیع شریف می‌پردازیم: شیخ صدوق توقیع شریف را در کتاب اکمال الدین آورده است. این توقیع درواقع پاسخى است که حضرت ولی‌عصر امام زمان(علیه‌السلام) در جواب نامه اسحاق بن یعقوب مرقوم داشته‌اند. اسحاق بن یعقوب در این نامه سؤالاتى را به محضر شریف آن حضرت ارسال داشته که ازجمله آن‌ها این است که در مورد «حوادث واقعه» که در زمان غیبت پیش خواهد آمد وظیفه ما چیست؟ آن حضرت دراین‌باره مى‌فرمایند: «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ»(4)؛ یعنی: «و امّا رخدادهایى که پیش مى‌آید پس به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم». اگر منظور از «حوادث واقعه» و «رواة حدیث» در این توقیع معلوم گردد آنگاه دلالت آن بر مدّعاى ما که اثبات ولایت‌فقیه است روشن خواهد شد. در مورد توضیح مراد از «حوادث واقعه» که در متن توقیع شریف آمده باید بگوییم بسیار بعید است که منظور اسحاق بن یعقوب از آن، احکام شرعى و همین مسائلى که امروزه معمولاً در رساله‌های عملیه نوشته مى‌شود بوده باشد زیرا اولاً براى شیعیان معلوم بوده که در این‌گونه مسائل باید به علماى دین و کسانى که با اخبار و روایات ائمه و پیامبر(ص) آشنایى دارند مراجعه کنند و نیازى به سؤال نداشته است. ثانیاً کلمه «حوادث واقعه» به‌هیچ‌وجه ازنظر لغت، به معناى احکام شرعى نیست، بلکه معناى بسیار وسیع‌تری دارد که حتماً شامل مسائل و مشکلات و رخدادهاى اجتماعى نیز مى‌شود. بنابراین، سؤال اسحاق بن یعقوب از محضر حضرت ولی‌عصر(علیه‌السلام) درواقع این است که در مورد مسائل و مشکلات اجتماعى جامعه اسلامى که در زمان غیبت شما پیش مى‌آید وظیفه ما چیست و به چه مرجعى باید مراجعه کنیم؟ و آن حضرت در جواب مرقوم فرموده‌اند که در این مورد به «راویان حدیث ما» مراجعه کنید. اکنون ببینیم مراد از «راویان حدیث» چه کسانى هستند. ممکن است کسى بگوید منظور از «راویان حدیث» هرکسی است که مثلاً کتاب اصول کافى یا وسائل­الشیعه یا هر کتاب روایى دیگر را بر دارد و احادیث و روایات آن را براى مردم بخواند و نقل کند. امّا با اندکى دقّت و توجّه معلوم مى‌گردد که این تصوّر درست نیست. زیرا کسى که در زمان ما مى‌خواهد از قول پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) یا امام صادق و سایر ائمه(علیهم‌السلام) حدیث و روایتى را نقل کند باید به طریقى احراز کرده باشد که این حدیث واقعاً از پیامبر یا امام صادق یا امام دیگر است، و در غیر این صورت حق ندارد و نمى‌تواند بگوید امام صادق چنین فرموده است. و واضح است که این‌گونه نقل حدیث کردن نیاز به تخصّص دارد و تخصّص آن هم مربوط به علم پزشکى یا مهندسى یا کامپیوتر و سایر علوم نیست، بلکه مربوط به علم فقه است و «فقیه» کسى است که از چنین تخصّصى برخوردار است؛ بگذریم از این‌که فهم و تفسیر احادیث نیز نیازمند تخصص در علومی همچون فقه و اصول فقه است. بنابراین، مقصود از «راویان حدیث» درواقع همان فقها و علماى دین هستند. با توجّه به توضیحى که درباره دو واژه «حوادث واقعه» و «رواة حدیث» دادیم اکنون معناى توقیع شریف این مى‌شود که امام زمان(علیه‌السلام) فرموده‌اند «درباره مسائل و مشکلات و رخدادهاى اجتماعى که در زمان غیبت من در جامعه اسلامى پیش مى‌آید به فقها و علماى دین مراجعه کنید زیرا آنان حجّت من برشمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم.» و دلالت چنین جمله‌اى بر ولایت‌فقیه در زمان غیبت بسیار روشن و واضح است.(5)

 

5.       بعد از اثبات ولایت‌فقیه، در باب مشروعیت جمهوری اسلامی نیز باید به این نکته اشاره کرد: ازآنجایی‌که مشروعیت یک حکومت بدون مقبولیت و مشارکت و همراهی مردم به فرجام نمی‌رسد، و از سوی دیگر در عصر حاضر مدل جمهوری و اعتماد به رأی اکثر مردم مدل پذیرفته شده است، درنتیجه، ولایت‌فقیه در عصر حاضر در قالب جمهوریت پی گرفته می‌شود به‌گونه‌ای که در زمینه‌های مختلف به رای مردم رجوع می‌شود تا مشارکت و همراهی مردم منقطع نگردد. بگذریم از این‌که پیشبرد اهداف یک حکومت بدون م به سرانجام نمی‌رسد و رأی‌گیری عمومی نیز یکی از راه‌های م دادن به حاکمان برای پیشبرد اهداف دینی و دنیوی است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. برای نمونه، آیه 59 سوره مبارکه نساء، به ولایت پیامبر(ص) و امامان(ع) اشاره می‌کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ». در این آیه، اطاعت از آن‌ها همسان با اطاعت الهی واجب شده است. این مطلب بیانگر این واقعیت است که آن‌ها برخوردار از حق ولایت هستند و اطاعت از آن‌ها واجب می‌باشد.

2. امام علی(ع)، نهج‌البلاغه، خطبه 40.

3. هادوی، مهدی، ولایت و دیانت، صص94-95.

4. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 484.

5.مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت‌فقیه، به کوشش محمد مهدی نادری، صص85، 104.


 

دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند. آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:

«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به ن مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشکار نکنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا ن همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به آن ندارند، یا کودکانى که از شرمگاه ن بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید.»

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و ن مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

به نظر مى‏ رسد حکم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردید. شاهد بر آن، آیات سوره نور است که داستان معروف افک در آن آمده است. در همین زمان بود که منافقین و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره ن پیامبر (ص) و با درست کردن مزاحمت‏ها راهى براى ن آزاده به بهانه کنیز انگاشتن آنها قلوب پیامبر(ص) و مسلمانان را جریحه‏دار بکنند. به دنبال این اوضاع و شرایط بود که خداوند آیات مربوط به پوشش را براى بازگویى به امت نازل فرمود.

البته باید توجه کرد که در اینجا به معنای معروف حجاب پرداخته ایم. و اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید بگوییم که این آیات پوشش بانوان را مطرح کرده است. و بحث حیاء و عفت، حکم ویژه همسران پیامبر (ص) مبنی بر پرده نشینی، و واجباتی که برای مردان در این زمینه وجود دارد، در آیات دیگر مطرح شده است.
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/۵۳] و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است.»

«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/۳۰] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این براى آنان پاکیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است!»


برای جاری کردن صیغه محرمیت در ازدواج موقت چه مسائل شرعی، باید مراعات شود

 

شرایط ازدواج موقت:

۱. به عربى صحیح خوانده شود به احتیاط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند به‏ هر لفظ‏ى که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند اما باید لفظ‏ى بگویند که معنى "زوجت و قبلت" (زوجیت و قبول آن) را بفهماند.
۲. مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را مى ‏خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مى‏ خوانند، زن به گفتن «زوجتک نفسى‏» قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قبلت التزویج‏» زن بودن او را براى خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مى‏ خوانند، به گفتن «زوجت و قبلت‏» قصدشان این باشد که مرد و زنى آنان را وکیل کرده ‏اند، زن و شوهر شوند.
۳. کسى که صیغه را مى‏ خواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد.
۴. اگر وکیل زن و شوهر یا ولى آنها صیغه را مى‏ خوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند مثلا اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند.
۵. زن و مرد به ازدواج راضى باشند.
۶. زن اگر دختر باکره باشد، باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد. یعنی عقد اگر بدون اذن پدر یا جد پدری خوانده شود باطل است. (مگر برای کسانی که مرجع تقلید آنها، اجازه پدر را حکم تکلیفی می دانند و حکم وضعی به شمار نمی آورند.)
۷. مدت شویى معین شود.
۸. بر مقدار مهریه، زن و مرد به پول یا مال دیگرى توافق کنند و در عقد ذکر نمایند.

۹. زن ممنوعیتی از ازدواج نداشته باشد. مثل اینکه در ایام عده از عقد نکاح دیگر نباشد.

اما دستور خواندن عقد غیر دائم:
اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: "زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلى المَهْرِ المَعْلُوم" بعد بدون فاصله مرد بگوید: "قَبِلْتُ" صحیح است. و اگر دیگرى را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: "مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتى مُوَکِّلَکَ فِی الْمدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلى المَهْرِ المَعْلُوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذا"، صحیح مى‏ باشد.[۱]

ذکر سه نکته لازم است:
۱- چنان چه در عقد موقت فرزندى متولد شود، همانند فرزند متولد شده از زن دائمى است.[۲]
۲- زن مى ‏تواند در عقد موقت شرط کند شوهر با او نزدیکى نکند و فقط لذت‏هاى دیگر را ببرد.[۳]
۳- اگر در عقد موقت زن بالغ و غیر یائسه باشد و نزدیکى انجام گیرد، باید دو حیض عده نگه دارد.[۴]

[۱]. توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۲۳۶۳،۲۳۷۰، ۲۳۶۹ و ۲۳۷۶؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۸۹، مسئله۵ و ص۲۹۰، مسئله۹.
[۲]. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۲۹۱، مسئله ۱۳.
[۳]. توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۲۴۲۳.
[۴]. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۲۹۱، مسئله ۱۶.


خدا را شکر در خانواده‌ای بزرگ شدم که نه مشکل مالی داریم و نه مشکل ظاهری و یا مشکل افت شخصیت خانوادگی دارم. و دلیل رابطه‌ام هیچ کدام از اینها نیست. من پسری را دوست داشتم، به خاطر همین با وی رابطه دارم. و بخاطر عدم اجازه والدین قصد ازدواج هم نداریم. سوالم این است که، چه کنم این رابطه زودتر تمام شود که نه به من آسیب برساند و نه به ایشان؟

اینکه شما از مشکلات و کمبودهای زمینه ساز ارتباطهای بی هدف رنج نمی برید بسیار خوشحالیم و به این موضوع افتخار می کنیم اما به هر حال کسی که قصد ابراز علاقه، عشق و دوست داشتن نسبت به فردی دارد، قبل از سرمایه گذاری عاطفی و احساسی، موقعیت را به طور دقیق ارزیابی می کند و از راه مناسب و منطقی وارد می شود مثلا اگر شما دچار بیماری قند باشید از طرفی عاشق شیرنی باشید و دکتر شما را از خوردن منع کرده باشد، می گویید چون من علاقه دارم و عاشق شیرینی هستم باید آنرا بخورم؟ پس صرف عشق و علاقه که بسیاری از روان شناسان عشق را نوع جنون و مریضی می دانند نمی تواند رابطه پر ریسک شما را توجیه کند و باید عشق و علاقه توسط منطق و عقل هم تأیید شود تا باعث نابودی نشود. اما در زیر راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف و پاتولوژیک مطرح شده است امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:

۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس شماره تلفن و یادگاری های و. و آنها را محو کنید.
۲- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند . شما با تهیه لیستی از نقاط منفی ایشان  و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از ایشان ایجاد شود
۳- درباره امتیازات این جدایی و خوبی های جدا شدن از ایشان نیز با خود فکر کنید و سعی کنید با خوشحالی از اینکه با ایشان ازدواج نکرده اید مطالبی را یاد داشت کنید.
۴ - در حال حاضر به هیچ وجه اقدام به ازدواج نکنید زیرا ممکن است انگیزه انتقام جویی و یا با هدف بهتر شدن وضعیت روحیتان و نه با هدف عشق و علاقه منطقی  این ازدواج صورت بگیرد پس سعی کنید حداقل دوماه با انجام این تکنیک ها افکار و تصاویر مربوط به ایشان را از ذهنتان پاک کنید به حدی که اصلا تصویر ذهنی ایشان را به خاطر نیاورید و بعد هم حتما با یک مشاوره برای کمک به یک ازدواج عاقلانه کمک بگیرید.
۵- سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
۶- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند و شما حتما گزارش از حال قبل و بعد از این تکنیک را باید با دقت ارسال فرمایید.
۷- ساعات و لحضاتی که شما ارتباط داشته اید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۸- هنگام هجوم  افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۹- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.
۱۰ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.


 



حکم شرعى کاشت ناخن مصنوعى را بیان فرمایید؟

 


همه
مراجع (به جز ‌ای): هر گاه ضرورتی برای این کار نباشد
آن را ترک کنند و چنانچه ضرورت دارد و امکان جداسازی ناخن‌های
مصنوعی به هنگام غسل و وضو نباشد، با آن وضو و غسل جبیره‌‌ای
می‌گیرد.[۴۶]

 


آیت‌الله
‌ای: ایجاد مانعى که موجب تبدّل وظیفه وضو و غسل به
وضو و غسل جبیره‌اى مى‌شود، چنانچه
در غیر وقت نماز باشد، مانع ندارد ولى در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد
سپس مبادرت به ایجاد مانع نماید.[۴۷]

 


تبصره ۱.
اگر کشت حقیقی باشد و ناخن جزء بدن شود و رشد و نموّ داشته باشد، وضو و غسل با آن
صحیح است.

 


تبصره ۲.
اگر ناخن‌ها زینتی باشد مانند آنچه امروزه خانم‌ها
در مراسم‌ها استفاده می‌کنند، باید
به هنگام وضو و غسل آنها را جدا کنند.

 


تبصره ۳.
اگر برداشتن ناخن ممکن باشد هر چند هزینه داشته باشد، باید برداشته شود.

 

 

آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
وجود لاک روی ناخن های دست، چون مانع از رسیدن آب است، وضو با آن صحیح نیست. در مسح پاها، اگر یکی از انگشت های پا (غیر از انگشت کوچک) لاک نخورده باشد و روی آن انگشت مسح کند، وضو صحیح است. اما در غسل، اگر لاک روی ناخن دست یا پا باشد، چون مانع از رسیدن آب است، غسل صحیح نیست.(۱)

آیات عظام آقایان: امام خمینی، امام ای، سیستانی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، نوری همدانی، سبحانی، بهجت، فاضل لنکرانی:
وجود لاک روی ناخن های دست، چون مانع از رسیدن آب است، وضو با آن صحیح نیست. در مسح پاها، اگر یکی از انگشت های پا (حتی انگشت کوچک) لاک نخورده باشد و روی آن انگشت مسح کند، وضو صحیح است. اما در غسل، اگر لاک روی ناخن دست یا پا باشد، چون مانع از رسیدن آب است، غسل صحیح نیست.(۲)

امّا رنگ کردن ناخن ها با حنا یا رنگی که جرمیّت (مانعیت از رسیدن آب) نداشته باشد، اشکالی برای وضو و غسل ایجاد نمی کند.

پی نوشت:
۱. آیت الله مکارم شیرازی، احکام بانوان ، م۶۵
۲. رساله ۱۶ مرجع، جد۱، احکام وضو، مساله ۲۵۲.

 

 


 


مکاشفات شهید برونسی پشت میدان های مین «کوشک» با #حضرت_حضرت_زهرا (س) و عبور از میدان مین صورتش را گذاشت روی خاک های نرم و رملی کوشک. حول و حوش ده دقیقه گذشت .بالاخره عبدالحسین به حرف آمد گفت: سید کاظم! خوب گوش کن ببین چی می گم.گفت: خودت برو جلو. خودت می ری سر ستون، یعنی نفر اول.سر ستون که رسیدی، اون جا درست بر می گردی سمت راستت، بیست و پنج قدم می شماری.مات و مبهوت، فقط نگاهش می کردم. گفت: بیست و پنج قدم که شمردی و تموم شد، همون جا یک علامت بگذار، بعدش بر گرد و بچه ها رو پشت سرخودت ببر اون جا. وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودی، رسیدی؛ این دفعه رو به عمق دشمن، چهل متر می ری جلو. اون جا دیگه خودم می گم به بچه ها چه کار کنن .با تأکید گفت: دقیق بشماری ها.. کارها انجا شد  در انتها عبدالحسین آمد و گفت: به مجردی که من گفتم الله اکبر، شما ردّ انگشت من رو می گیری و شلیک می کنی به همون طرف پیرمرد انگار ماتش برده بود. آهسته و با حیرت گفت: ما که چیزی نمی بینیم حاج آقا ! کجا رو بزنیم؟. و بالاخره دشمن قبل از اینکه به خودش بیاید، تار و مار شد از خوشحالی کم مانده بود بال در بیاورم . فردا بی مقدمه پرسیدم جریان دیشب چی بود؟ طفره رفت. قرص و محکم گفتم: تا نگی، از جام ت نمی خورم،کم کم اصرار من کار خودش را کرد. یک دفعه چشم هاش خیس اشک شد. به ناله گفت: باشه، برات می گم.موقعی که عملیات لو رفت و توی آن شرایط گیر افتادیم، حسابی قطع امید کردم . شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدی ام بیشتر شد و واقعاً عقلم به جایی نرسید. مثل همیشه، تنها راه امیدی که باقی مانده بود، توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال و هوا، صورتم را گذاشتم روی خاک های نرم اون منطقه و متوسل شدم به وجود مقدس خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).چشم هام را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم. حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم. حس می کردم که اشک هام تند و تند دارند می ریزند. با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی، که در نتیجه شکست در این عملیات دامنمان را می گرفت، نجاتمان بدهند.در همان اوضاع، یک دفعه صدای خانمی به گوشم رسید؛ صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید. به من فرمودند: فرمانده!یعنی آن خانم، به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند: این طور وقت ها که به

 

متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم، ناراحت نباش.ادامه داد: چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود. بعد من با التماس گفتم: یا فاطمه زهرا (س)، اگر شما هستید، پس چرا خودتان را نشان نمی دهید؟! فرمودند: الان وقت این حرف ها نیست، واجب تر این است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی.#خاکهای_نرم_کوشک


 
قائم‌مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور عنوان ایام الله دهه فجر چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را با شعار محوری «انقلاب اسلامی، زنده و پویا در پرتو ولایتمداری، جهاد و مقاومت» اعلام کرد
 
 

-شنبه 12 بهمن ماه 98
مناسبت: بازگشت پیروزمندانه حضرت امام خمینی ( رحمت الله علیه)
عنوان روز: ولایتمداری، انقلابی‌گری، پیوند ناگسستنی امت و امام
-یک‌شنبه 13 بهمن 98
عنوان روز: تفکر دینی، فرهنگ و هنر انقلابی، تمدن نوین اسلامی
-دوشنبه  14 بهمن 98
مناسبت: روز فناوری فضایی
عنوان روز: جوان انقلابی، جهاد علمی، امیدآفرینی
-سه‌شنبه 15  بهمن 98
عنوان روز: مدیریت جهادی، اقتصاد مقاومتی، رونق تولید
-چهارشنبه 16 بهمن 98
عنوان روز: سبک زندگی ایرانی- اسلامی، اعتلای منزلت زن، تحکیم خانواده
-پنجشنبه17 بهمن 98
مناسبت: روز خانواده
عنوان روز: معنویت، ایثار، شهادت
-جمعه  18 بهمن 98
عنوان روز: قرآن و عترت، وحدت اسلامی، آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
-شنبه  19 بهمن 98
مناسبت: روز نیروی هوایی/ سالروز وفات حضرت ام‌البنین/ روز تکریم مادران و همسران شهدا
عنوان روز: امنیت پایدار، بازدارندگی، پاسداری از انقلاب اسلامی
-یکشنبه 20 بهمن 98
عنوان روز: مردم‌سالاری دینی، عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد
-دوشنبه 21 بهمن 98
عنوان روز: جهاد، مقاومت، استکبارستیزی
-سه‌شنبه 22 بهمن 98
مناسبت: پیروزی انقلاب اسلامی/چهلمین روز شهادت سردار بزرگ و پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهید وی
عنوان روز: حماسه حضور، عظمت ملت، تکریم سردار دل‌ها


حضرت آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق:
◽️بعضی افراد تحصیل علم می‌کنند، امّا از آن علم استفاده نمی‌کنند و علمشان را با خود به گور می‌برند.

◽️خدا بیامرزد پدر من برای تحصیل علم و استفاده از علم به من سفارش می‌کرد و می‌گفت:
بعضی از علما نظیر یک خمره‌اند که پر از باروت باشد، درب این خمره هم گذاشته شده باشد. این خمرۀ پر از باروت هیچ کاربردی ندارد.
امّا اگر مقدار کمی از آن باروت را سر یک تفنگ بگذارند، کار خودش را می‌کند. بعضی اوقات می‌بینیم راستی زحمت کشیده است، عالم است، راستی تسلط علمی دارد، امّا علم او کاربرد ندارد، وقتی بررسی کنیم، درمی‌یابیم که تقیّد به ظواهر شرع در زندگی او نبوده است.
می‌بینیم که در زبانش غیبت بوده، تعییر و سرزنش بوده، می‌بینیم در زندگیش حسادت بوده، نمی‌توانسته است هم کلاسی یا همکارش را ببیند.
بالاخره می‌بینیم در زندگیش نماز شب نبوده، نماز اول وقت نبوده و تقیّد به ظواهر شرع که زندگی را پربرکت می‌کند، در زندگی او نبوده و از این جهت، زندگیش، علمش و کارش برکت ندارد.

◽️ #برکت، از طرف خداست و یک امر تجربی است.
خدا برکت می‌دهد و اگر خدا برکت نداد، خود به خود بی‌برکتی می‌آید. این بی‌برکتی مربوط به خدا نیست.
زندگی بی‌برکت تاریک است، وحشتناک است.

◽️ اگر بخواهیم عمرمان با برکت باشد، اگر بخواهیم عاقبت به خیر بشویم، اگر بخواهیم علممان مفید برای دیگران باشد، باید تقیّد به ظواهر شرع داشته باشیم.

◽️باید زبانمان، چشممان و گوشمان درب داشته باشد، دربان داشته باشد. باید دلمان درب داشته باشد تا وسوسه‌ها، تخیّل‌ها و توهّم‌ها وارد آن نشود. برسد به آن جا که صفات رذیله در دل نباشد.

  لذا این جمله امام سجاد«س» خیلی جملۀ خوبی است.
خوب است ما هر روز  این دعایی که امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» یاد ما داده‌اند را بخوانیم و بگوییم:
«فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ»
و معنای آن را به خود تلقین کنیم که
خدایا! اگر بناست عمر من چراگاه شیطان باشد، هر چه زودتر بمیرم بهتر است.

◽️ اگر کسی خودش هم اهل غیبت و تهمت و اهانت نباشد، ولی در جلسه‌ای بنشیند و دیگران در مقابل او تهمت بزنند، نظیر تهمت‌هایی که در برخی رسانه‌ها، رومه‌ها و سایت‌ها رواج دارد، را بشنود و دفاع نکند، گناه بزرگی مرتکب شده است.
توهین به مسلمان، توهین به علماء و بالاخره توهین به مردم، توهین به هریک از شیعیان، جنگ با خداست:
«مَنْ‏ أَهَانَ‏ لِی‏ وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی‏ بِالْمُحَارَبَة»

 


    
کاش سرداران مقاومت سنی بودند!

✔️ سهیل العانی مدیر یک مرکز استراتژیک اهل سنت با اشاره به اتفاقات اخیر عراق و هتک حرمت تصاویر شهدای مقاومت توسط آشوبگران، در توییتی نوشت: به ما ابو مهدی المهندس را بدهید تا در هر روستا و مسجد و خیابان سنی نشین برایش یادبود و مسجد بسازیم؛ کاش این سردارها سنی بودند تا کودکانمان را با سیره آن‌ها تربیت کنیم، اما متأسفانه رهبران ما افرادی مثل حلبوسی، نجیفی و البغدادی هستند؛ اکنون باز شما عکس‌های رهبرانتان را آتش می‌زنید؛ همان‌طوری که سابقاً در کشتن امام حسین سکوت اختیار کردید.ABAABIL

 

 


یک پرستار استرالیایی بعد از 5 سال تحقیقاتش ، بزرگترین حسرتهای آدمهای در حال مرگ را جمع کرده و 5 حسرت را که بین بیشتر آدمها مشترک بوده منتشر کرده است .

نخستین حسرت = کاش به خانواده ام بیشتر محبت مى کردم مخصوصا پدر و مادرم.

حسرت دوم = کاش این قدر سخت کار نمی کردم.

حسرت سوم = کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگم.

حسرت چهارم = کاش رابطه هایم با دوستانم را حفظ می کردم .

حسرت پنجم = کاش شادتر می بودم . ولحظات بیشترى مى خندیدم.

این رو به کسانى که دوستشان دارید بفرستید که قدر تکـ تکـ لحظه هاى زندگیشان را بدانند
عمر ما کوتاه تر از اونی که فکرشو می کنیم .
زمان مثل برق می گذره


ضرب‌المثل معروف «مرد هیچ‌وقت گریه نمی‌کنه» را همه شنیده‌ایم. این مثل فارسی و معادل آن در سایر جوامع برای تربیت پسرانی به کار می‌رفت که قرار بود در آینده برای خودشان مردی شوند و مسئولیت‌های سنگین زندگی را به عهده بگیرند. اما در سال‌های اخیر یافته‌های روان‌شناختی نشان داده است که این الگوی ذهنی از مردانگی یعنی تحمل درد و رنج و دم نزدن، از عوامل اساسی مرگ‌ومیر در مردان است. در این مقاله به عواملی می‌پردازیم که مانع درمان مشکلات روانی مردان می‌شود و به راهکارهای غلبه بر آنها نیز اشاره می‌کنیم. با ما همراه باشید.

 

 

نگاهی به آمار مرگ‌ومیر مردان براثر مشکلات روانی

  • بر اساس آمار مرکز پیشگیری از خودکشی در آمریکا، مردان ۳٫۵ برابر ن دست به خودکشی می‌زنند.
  • هر ساله ۶ میلیون مرد امریکایی به عوارض افسردگی دچار می‌شوند.
  • بنا به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و براساس گزارش این خبرگزاری از پزشکی قانونی ایران؛ در سال ۹۶، تلفات خودکشی‌ها در ایران ۴۶۲۷ بوده است که ۳۲۶۲ نفر از آن را مردان و بخش کوچک‌تری از آن یعنی ۱۳۶۵ را ن تشکیل داده‌اند.
  • طبق گزارش مرکز ملی مقابله با الکل، مرگ‌ومیر ناشی از سوءمصرف این ماده در مردان، ۶۲ هزار نفر است؛ درحالی‌که این آمار در ن ۲۶ هزار نفر است. احتمال معتاد شدن مردان دو تا سه‌برابر بیشتر از ن است.
  • افسردگی و خودکشی دو عامل اصلی مرگ‌ومیر در مردان است.

با وجود چنین آمارهای نگران‌کننده‌ای،‌ بسیاری از مردان همچنان ترجیح می‌دهند مشکلات درونی خود را ابراز نکنند و به سکوت، الکل یا موادمخدر پناه ببرند.

صحبت درباره مشکلات روانی باعث خجالت مردان است؟

 

بسیاری از مردان صحبت کردن دربارۀ مشکلات روانی خود را مایه خجالت می‌دانند. آنها معتقدند که حرف زدن در این باره به‌معنای ضعف و کمبود مردانگی است. خیلی از پسران بر اساس کلیشه مردانگی تربیت می‌شوند و در ذهن آنها مرد یعنی کسی که نباید مسائل و مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارد و درخواست کمک کند. امروزه روان‌شناسان این الگوی ذهنی غلط را به‌کلی مردود می‌شمرند. تحقیقات آنها ثابت کرده است که افسردگی و عوارض آن می‌تواند مانند بیماری دیابت خطرناک باشد. باوجودِاین، هنوز هم بسیاری از مردان برای ابراز مشکلات خود، احساس گناه و شرم می‌کنند.

پیامد‌های صحبت نکردن دربارۀ مشکلات روانی مردان

 

احساس شرم و گناه تنها عوارضی نیست که مردان با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. تحقیقات نشان داده است که برخی مردان در برقراری ارتباط با دیگران و تعامل اجتماعی دچار مشکل هستند. از طرف دیگر، کلیشۀ مردانگی باعث می‌شود مردان کمتر علائم افسردگی را آشکار کنند و همین عاملْ کار تشخیص و درمان را دشوار و عوارض آن را بدتر می‌کند.

وقتی مردان کمتر دربارۀ افسردگی‌شان حرف بزنند، احتمال استفاده از موادمخدر یا الکل، به عنوان راه‌حل نامناسب، بیشتر می‌شود. این رویکرد منجر به درمان نمی شود بلکه فقط مسکّنی موقت است که عوارض جدیدی به همراه دارد.

مشکل اصلی این است که چگونه کلیشۀ مردانگی را تغییر دهیم و کاری کنیم که مردان به فکر حل مشکلات روانی خود بیفتند؛ پیش از آنکه وارد مرحلۀ اعتیاد یا خودکشی شوند.

راهکارهای مبارزه با کلیشه مردانگی

بسیاری از مردان تصور می‌کنند که با بیان مشکلات‌ روحی یا حتی جسمی، مردانگی و اقتدارشان خدشه‌دار می‌شود. برای مقابله با این کلیشۀ ذهنی، آگاهی و آموزش دو راهکار اساسی است.

افزایش آگاهی جامعه و به‌ویژه مردان، دربارۀ بیماری های روانی مانند استرس و افسردگی و عوارض خطرناک‌ آنها، نقش مهمی در غلبه بر این کلیشه‌ها دارد. حرف زدن دربارۀ اینکه چگونه این عوارض ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، باعث بروز حس همدلی و حمایت می شود. این حمایت عاطفی برای مقابله با حس طرد شدگی، که بستری‌ است برای رشد بیماری و اعتیاد، بسیار حیاتی است.

آموزش نیز در کنار آگاهی می‌تواند در بهبود مشکلات روانی مردان نقش مؤثری داشته باشد. مردان باید یاد بگیرند که مشکلات روحی هم نوعی بیماری هستند و روش‌های درمانی کارآمد برای حل آنها وجود دارد. نه فقط مردان، که همۀ افراد جامعه باید بدانند بیماری‌های روحیِ درمان‌نشده پیامد‌هایی جدی از جمله بیماری‌های جسمی به دنبال دارد؛ به‌ویژه زمانی که به خوددرمانی از طریق الکل یا موادمخدر روی بیاورند. مثلا سیروز کبدی، التهاب معده، خون‌ریزی و عوارض مرتبط با مغز از مواردی هستند که سوءمصرف الکل در درازمدت به همراه می‌آورد.

مردان باید با اطرافیان و عزیزان‌شان در این باره صحبت کنند. گزینه‌های زیادی برای حل مشکلات هست؛ اما قبل از هر چیز، آنها باید تمایل به دریافت کمک داشته باشند.

چطور بفهمیم که به کمک نیاز داریم؟

 

اگر نگرانید کسی از عزیزان‌تان در حال دست‌وپا زدن برای یک مشکل خاص است یا خودتان چنین وضعی دارید، وقت درخواست کمک فرا رسیده است. نشانه‌های زیر در تشخیص این موضوع به شما کمک می‌کند:

  • تغییر در خلق‌وخو؛
  • کاهش عملکرد کاری؛
  • تغییرات وزن؛
  • ناراحتی، ناامیدی و بی‌تفاوتی دربارۀ چیزهایی که قبلا شما را خوشحال می‌‌کرد؛
  • نشانه‌های جسمی مانند سردرد یا مشکلات گوارشی.

اگر این موارد را در خود یا اطرافیان‌تان مشاهده می‌کنید، به یاد داشته باشید که کمک خواستن به‌معنای ضعیف بودن نیست بلکه نشانۀ قوی بودن است. همچنین بدانید که امروزه راهکارهای متعددی برای حل مشکلات روحی وجود دارد.

رفتن نزد مشاور می‌تواند گام نخست در حل مشکلات باشد. اگر با مسئلۀ اعتیاد طرف هستید، از مددکار متخصص در این حوزه نیز کمک بگیرید.

بهتر است قبل از آنکه کار به بستری شدن در مراکز درمانی بکشد، نزد متخصص بروید. او تشخیص می‌دهد که در فرض وجود مشکل، چه راه‌حلی مناسب‌تر است. حتی اگر ملاقات با متخصص هنوز هم برای شما یا عزیزان‌تان دشوار است، می‌توانید برای شروع از خدمات مشاوره‌های غیرحضوری استفاده کنید.

بدانید که امید هست و درمان در دسترس شماست. آموختن و آموزش به اطرافیان دربارۀ مشکلات روانی مردان و اعتیاد نقش مؤثری در پیشگیری و درمان آنها دارد.

برای درمان این مشکلات باید بر کلیشه مردانگی و تابوی درخواست کمک غلبه کنیم. باید به کسانی که با این مشکلات درگیر هستند اطمینان دهیم که کمک خواستن نشانه قوی بودن است نه ضعف.

اگر شما هم جزء کسانی هستید که زمانی با این مشکلات درگیر بوده‌اند، برای‌مان از تجربیات خود بنویسید و بگویید چگونه بر تابوها غلبه کرده‌اید. حرف زدن راه مؤثری برای شکستن تابوهاست.


 

یکی از پیامبران حضرت زکریا (علیه‌السّلام) است، که نام مبارکش در قرآن هفت بار در سه سوره آمده است، زکریا بن برخیا (علیه‌السّلام) از پیامبران بنی‌اسرائیل بود، که سلسله نسبش به حضرت داود (علیه‌السّلام) می‌رسد، او رییس راهبان و خدّام بیت المقدس بود و مردم را به شریعت حضرت موسی (علیه‌السّلام) دعوت می‌کرد.
در میان بنی‌اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگ‌زاده وجود داشتند، یکی به نام «حَنّه» و دیگری به نام «اَشْیاع»، (در بعضی از روایات او با نام «حنّانه» خوانده شده که مادر حضرت یحیی (علیه‌السّلام) بود.) [۱]
زکریا (علیه‌السّلام) از اَشْیاع خواستگاری کرد، و عمران که یکی از راهبان و بزرگ بنی‌اسرائیل بود (و طبق نقلی از پیامبران بنی‌اسرائیل بود) از «حَنّه» خواستگاری نمود، سرانجام اشیاع همسر زکریا (علیه‌السّلام) گردید، و حَنّه همسر عمران (منظور از این عمران غیر از عمران پدر موسی (علیه‌السّلام) است، و میان آنها ۱۸۰ سال فاصله وجود داشت.) [۲]
شد.
به این ترتیب زکریا و عمران، دو شخصیت بزرگ بنی‌اسرائیل، باجناق همدیگر شدند، و علاوه بر رابطه مکتبی، رابطه خویشاوندی نیز پیدا کردند. چند سال از این ماجرا گذشت، عمران صاحب دختری به نام مریم شد، ولی زکریا (علیه‌السّلام) دارای فرزند نشد، زیرا همسرش نازا بود. سرپرستی زکریا از مریم
سالها از زندگی عمران و همسرش حَنّه گذشت آنها دارای فرزند نشدند، حَنّه همچون ن دیگر آرزو داشت که دارای فرزند شود، و با دیدن کودکی احساساتش برای داشتن فرزند به جوش می‌آمد. تا این که روزی در زیر درختی نشسته بود، پرنده‌ای را دید که به جوجه‌های خود غذا می‌دهد، مشاهده این محبّت مادرانه آتش عشق به فرزند را در دل او شعله‌ور ساخت، و از صمیم دل از خدا تقاضای فرزند کرد، چیزی نگذشت که دعای خالصانه او اجابت شد و او باردار گردید.
طبق بعضی از روایات، از سوی خدا به عمران وحی شد که به زودی خداوند پسر پربرکتی که می‌تواند بیماران غیرقابل درمان را درمان کند و مردگان را به فرمان خدا زنده نماید به تو عنایت خواهد کرد، عمران این مطلب را به همسرش حَنّه خبر داد. حَنّه وقتی که باردار شد، تصور می‌کرد که فرزند مذکور، همان است که در رحم دارد (غافل از آن که منظور از آن پسری که خداوند به عمران وحی نمود، نوه عمران به نام عیسی (علیه‌السّلام) است، که حَنّه برای مادر او (مریم) باردار می‌باشد.) به همین دلیل حَنّه نذر کرد که کودک پسر خود را وقتی که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیت‌المقدس قرار دهد.
ولی وقتی که فرزندش متولد شد دید دختر است، نگران شد که چه کند، زیرا خدمتگذاران مسجد را از میان پسران انتخاب می‌کردند، از این رو گفت: «پسر همانند دختر نیست.» سپس افزود: خدایا من نام دختر را مریم می‌گذارم، و او و فرزندانش را از وسوسه‌های شیطان رجیم، در پناه درگاه تو قرار می‌دهم. [۳] مریم (علیهاالسّلام) به معنی عبادت کننده و خدمتگذار است. از آن جا که حَنّه می‌خواست او را خدمتگذار مسجد و عبادت کننده در مسجد بیت المقدس قرار دهد، نام او را مریم نهاد. کم کم مریم (علیهاالسّلام) بزرگ شد و با این که دختر بود، خداوند او را به عنوان خدمتگذار مسجد بیت المقدس پذیرفت.
مطابق تواریخ، عمران پدر مریم (علیهاالسّلام)، قبل از تولد مریم (علیهاالسّلام) از دنیا رفت، از این رو وقتی که مریم (علیهاالسّلام) خدمتگذار مسجد شد، نیاز به سرپرست داشت، حَنّه مریم را که کودک بود به بیت المقدس نزد علما و دانشمندان یهود آورد و گفت: «این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستی او را یک نفر از شما برعهده بگیرد.»
چون آثار عظمت از چهره مریم (علیهاالسّلام) دیده می‌شد، گفتگو در میان دانشمندان بنی‌اسرائیل در گرفت، هر کدام از آنها می‌خواست این افتخار نصیب او شود. سرانجام تصمیم گرفتند قرعه کشی کنند، به کنار نهری آمدند. حضرت زکریا (علیهاالسّلام) نیز جزء آنها بود. قلم‌ها و چوبهایی را که به وسیله آنها قرعه می‌زدند حاضر کردند، نام هر یک از داوطلبان سرپرستی مریم (علیهاالسّلام) را روی آن چوبها نوشتند و آن قلم‌ها را در میان آب‌انداختند، هر قلمی که در میان فرو می‌رفت، بازنده بود و تنها قلمی که روی آب ماند، قلمی بود که نام زکریا روی آن نوشته شده بود. به این ترتیب سرپرستی زکریا (علیه‌السّلام) نسبت به مریم (علیهاالسّلام) قطعی شد، و در واقع حضرت زکریا (علیه‌السّلام) از همه شایسته‌تر به سرپرستی مریم (علیهاالسّلام) بود، زیرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مریم (علیهاالسّلام) نیز بود. [۴]
حضرت زکریا (علیه‌السّلام) هم چنان سرپرستی حضرت مریم (علیهاالسّلام) را بر عهده گرفت تا مریم (علیهاالسّلام) بزرگ شد. خدمت‌گذار بیت‌المقدس
حضرت مریم (علیهاالسّلام) به خدمتگذاری مسجد بیت‌المقدس مشغول شد و خداوند او را برای این مقام پذیرفت. به گفته بعضی نشانه پذیرش خداوند این بود که مریم (علیهاالسّلام) بعد از بلوغ و دوران خدمتگذاری بیت المقدس، هرگز عادت ماهانه ندید تا به دور شدن از آن مرکز مجبور نگردد.
مریم (علیهاالسّلام) آن چنان به عبادت خدا مشغول بود که روزها روزه می‌گرفت و شبها به عبادت می‌پرداخت، او آن چنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار پیش رفت، که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت. [۵] هنگامی که زکریا (علیه‌السّلام) کنار محراب او قرار می‌گرفت و برای دیدار او می‌آمد، غذاهای مخصوصی در کنار محراب او مشاهده می‌کرد، که شگفت زده می‌شد، روزی به او گفت: «یا مَرْیمُ اَنَّی لَکِ هذا؛ ‌ای مریم! این غذاها (و میوه‌های غیر فصل) را از کجا آوردی؟»
مریم (علیهاالسّلام) در جواب گفت: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ؛ [۶]
این از طرف خدا است، و او است که هرکس را بخواهد، بی‌حساب روزی می‌دهد.» آری به این ترتیب خداوند غذاهای بهشتی غیر فصل را به مریم می‌رسانید.
به نقل از پایگاه ویکی فقه پی نوشت:
۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۴، ص۲۰۲.
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،، ج۱۴، ص۱۹۴.
۳.آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۵-۳۶.
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱-۲، ص۴۳۶ (ذیل آیه ۳۷ آل عمران.
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱-۲، ص۴۳۶ (ذیل آیه ۳۷ آل عمران).
۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۷.

 

بلوغ شرعی با بلوغ جنسی مقداری متفاوت می باشد؛ به عبارت دیگر ممکن است نوجوانی به بلوغ شرعی برسد، اما هنوز به بلوغ جنسی و قابلیت باروری و تولید مثل نرسیده باشد. البته اگر به بلوغ جنسی برسد، بلوغ شرعی نیز خود به خود حاصل می شود.
نشانه بلوغ شرعی در پسران به یکی از امور زیر است:
الف: روییدن موى خشن و زبر در زیر شکم (بالاى عورت)؛
ب: خروج منى چه در خواب و چه در بیدارى؛
ج: (اگر یکی از دو مورد قبل آشکار نشد)، کامل شدن پانزده سال قمرى که ۱۶۳ روز از پانزده سال شمسى کمتر است.
نشانه بلوغ شرعی در دختران به یکی از امور زیر است:
الف: عادت ماهانه و حیض شدن؛
ب: بارداری و حاملگی؛
ج: (اگر یکی از دو مورد قبل آشکار نشد)، کامل شدن نه سال قمرى که ۹۷ روز از نه سال شمسى کمتر است.
مشهور فقهای شیعه همین نظر را پذیرفته اند، البته برخی از فقهای غیرمشهور و نیز مذاهب اهل سنت نظر دیگری دارند و برخی کامل شدن پانزده سال قمرى را برای دختر و پسر معیار رسیدن به سن بلوغ شرعی می دانند و برخی دختران را ۱۳ سال و برخی ۱۷ سال و برخی ۱۸ سال ذکر کرده اند.
منظور از بلوغ جنسی این است که فرد قدرت باروری و تولید مثل را داشته باشد. در حقیقت رسیدن فرد به مرحله ای که قادر به ایفای نقش جنسی شده و قادر به تولید مثل نیز باشد. این بلوغ در دختران با بروز اولین عادت ماهیانه (حدود ۱۶ـ ۱۰سالگی) و در پسران با احتلام (حدود ۱۸ ـ ۱۱ سالگی) است.

 

بچه‌ها به چند ساعت خواب نیاز دارند؟

 
مدت زمان خواب  در سلامت روانی کودکان بسیار موثر است. محققان دانشگاه وارویک در انگلیس در مطالعه ای که روی ۱۱ هزار کودک ۹ تا ۱۱ ساله انجام دادند به این نتیجه رسیدند افسردگی، اضطراب، رفتارهای تکانشی و عملکرد ضعیف شناختی کودکان تحت تاثیر میزان خواب آنان است.خواب با ساماندهی مدارهای مغزی و سلول‌های عصبی، بسیاری از فرآیندهای شناختی و روانی را پشتیبانی می‌کند.این مطالعه نشان می‌دهد نمرات عملکرد شناختی کودکانی که کمتر از ۷ ساعت می‌خوابند، نسبت به کودکانی که ۹ تا ۱۱ ساعت می‌خوابند، ۷.۸ درصد پایین‌تر است.
بیشتر بخوانید کودکان باید خواب نیمروزی داشته باشند؟
 
 

به گزارش ایرنا ا این مطالعات نشان می‌دهد حجم مغز کودکانی که مدت زمان کافی نمی‌خوابند، در برخی نواحی کمتر از کودکانی است که خواب کافی دارند.سیستم پاک سازی مغز که مهمترین وظیفه آن خارج کردن مواد زائد از این بافت حیاتی است، در زمان خواب بیشترین میزان فعالیت را دارد. سیستم پاک سازی مغز متشکل از نوعی سلول موسوم به گلیال است که عملکرد اصلی آن ثابت کردن نورون‌ها در محل مقتضی است. در این سیستم مایع خاصی بین رگ‌های مغزی و سلول‌های گلیال جریان دارد که ترکیبات پروتئینی مضر را از بافت مغز جدا می‌کند. محققان معتقدند هنگام خواب، سلول‌های گلیال از رگ‌های مغز جدا می‌شوند و فضای بیشتری را برای عبور این مایع فراهم می‌کنند.خوابیدن تعداد سلول‌های مغز و قدرت استدلال و تفکر را افزایش می‌دهد. 49 دقیقه پیش بازدید

اگر یزید از امام‌حسین‌(ع) تقاضای بیعت نمی‌کرد، آیا باز هم آن حضرت قیام می‌‌کرد؟

بی‌شک یزد با شخصیت و با جهت‌گیری‌های ی خاصی که داشت، هرگز امام‌حسین (ع) در مقابل اعمال او ساکت و آرام نمی‌نشست، کما ‌این که در یکی از سخنرانی‌های خودش که در آغاز حرکت دارد فرمود: من از زبان رسول‌خدا شنیدم که هر کسی پادشاه ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و«ونا منشأ لا حد الله» عهد خدا را شکسته است و بر علیه او برنخیزد، خداوند او را با آن ظالم مشهور می کند. بنابراین در فرهنگ ابا عبدالله سازشکاری با شخصی مثل یزید محال بود.امام قطعاً درمقابل یزید مقاومت می‌کند.«من مرا تا سلطاناً بی اورمتهل حرام الله»

آیا


استادی با شاگردش از باغى می گذشت  چشمشان به یک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند . بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم !استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم؛ بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین! مقدارى پول درون آن قرار بده  شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را دید.با گریه فریاد زد : خدایا شکرت .خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد آنها باز گردم و همینطور اشک میریخت ✳️ استاد به شاگردش گفت: همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی


سهراب_سپهری چقدر زیبا گفت ﺧﺪﺍ ﺮ ﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!ﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ.ﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ.ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ.ﻳﻜﻲ ﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ.ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ.ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ.ﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ.ﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ.ﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ.ﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ.ﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﻴﻦ.ﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ.ﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایین. #ﻋﺠﺐ_ﺻﺒﺮﻱ_ﺧﺪﺍ_ﺩﺍﺭﺩ_ﻛﻪ_ﺮﺩﻩ_ﺑﺮﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ


مبطلات وضو :

 



وضو و باد معده

 



وضوی کسی که از خروج باد معده خودداری می کند، چه حکمی دارد؟

 


همه
مراجع: وضوی او باطل نیست.[۴۸]

 

 

 



اگر در حین وضو یا نماز، شک در خروج باد معده کند، وظیفه اش چیست؟

 


همه
مراجع: نباید به شک خود اعتنا کند.[۴۹]

 

 

 



وضو و سلسله بول

 



شخصی که بیماری دارد و نمی‌تواند از خروج
باد معده یا ادرار یا مدفوع جلوگیری کند و در بین نماز چند مرتبه از او خارج مى
شود، وظیفه‌اش چیست؟

 


همه
مراجع: اگر نتواند وضوى خود را تا آخر نماز حفظ کند و تجدید وضو در اثناء نماز هم
براى او خیلى دشوار باشد، می‌تواند با هر وضویى یک نماز
بخواند، یعنى براى هر نماز به یک وضو اکتفا کند، هر چند وضوى او در بین نماز باطل
شود.[۵۰]

 


تبصره.
چنین فردی اگر می‌داند از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار
وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می کند مثلاً هنگام ظهر نمی‌تواند
از خروج اینها جلوگیری کند ولی بعد از یک ساعت می‌تواند،
باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند، بخواند.

 


 

 

 


مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت.شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را‌ سوال کرد.ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است.شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شاد شدی که می‌توانستی، خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق می‌شدم چه می‌کردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد.


جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. واقعا بدبختی چیست؟

کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟

وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است.

کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است.
 فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و . آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟

با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط  ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى کسانى که ایمان آوردند مثلى مى‌‏زند و آن داستان همسر فرعون است که گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‌‏اى در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمکار برهان.

 و خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد:
در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را کور و بعضى را بینا، بعضى را کوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى کردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند.  
همه این کارها لازمه خلقت بود. براى این که آن شخص سالم و بى ‏عیب به آن شخص معیوب نگاه کند و به خاطر سلامتى‌‏اش به من شکر و حمد بگوید. و یا آن که عیب‏دار است به شخص سالم نگاه کند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر کند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این که شخص غنى به فقیر نگاه کند به خاطر ثروتى که به وى داده‏ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این که مؤمن به کافر نگاه کند به خاطر هدایتى که داده‌‏ام به من حمد و سپاس گوید. (الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى  ص ۱۸.)


آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند؟

 

روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم دلالت می کند.

امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏کنید که خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید.[۱]

همچنین امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت.[۲]

همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشته ها به خلقت انسان، احتمال علم فرشته ها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفته اند:

«قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ[بقره/۳۰] گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى ‏آورى که تباهى کنند و خونها بریزند؟»

در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[۳]

بنابراین از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم (ع) انسان های دیگری بر روی کره زمین زندگی می کرده اند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسائل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم. و نمی توانیم همه جزئیات را کشف کنیم. و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم. یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) نسل آن ها نابود می شود.

حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى که خداى متعال اراده کرد که خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد کند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائکه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى که نگاه کردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند که با روزى تو زندگى مى‏کنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى که پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏خواهم در زمین جانشینى قرار دهم که حجت من در زمین من باشد، ملائکه گفتند: تو منزّهى از اینکه در زمین موجودى را بیافرینى که همان طور که جنّیان در زمین فساد مى‏ کردند، در آن فساد و و خونریزى کنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نکرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم که شما نمى‏ دانید، اراده کرده ‏ام که به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاکیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل کرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین ست دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[۴]

نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (ع) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است:

«یا بَنِی آدَمَ [اعراف/۲۷] ای فرزندان آدم!»

و اینکه حضرت آدم (ع) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (ع) و خلق آن از خاک اشاره می کند:

«إِنَّ مَثَلَ عیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ[آل عمران/۵۹] مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد

[۱]. کتاب توحید، ج ۱، ص ۲۷۷.
[۲]. خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴.
[۳]. تفسیر نمونه، ج‏۱، ص: ۱۷۴.
[۴]. علل الشرائع، ج‏۱، ص: ۱۰۵


انسان بعد از مرگ کجا میرود آیا روح انسان بعد مرگ با ما ارتباط دارد؟

مرگ

روح پس از آن که به وسیله فرشته مرگ قبض شد، در جهان دیگری به نام برزخ قرار می‌گیرد و ارتباط او با دنیا قطع می‌گردد؛ البته رابطه روح با افرادی که در دنیا هستند، امری محال و غیرممکن نیست‌، امّا چنین نیست که روح هر فردی بتواند با هر کسی که بخواهد رابطه برقرار کند، چنان که انسان‌های زنده هم نمی‌توانند با ارواح مردگان تماس بگیرند.

آن چه مسلّم است این که ارتباط باارواح در عالم بیداری و خواب‌، برای برخی اتفاق افتاده که به دو مورد اشاره می‌شود:

الف ـ پیامبر اکرم به سلمان فارسی فرمود: هنگامی که مرگت نزدیک شود، مرده‌ای با تو سخن می‌گوید در مرضی که سلمان‌(رض‌) در آن از دنیا رفت‌، دستور داد او را به قبرستان ببرند؛ با صدای بلند بر مردگان سلام کرد و گفت‌: من سلمان فارسی هستم‌، دوست دارم یکی از شما با من سخن بگوید؛ روح مرده‌ای پاسخ او را داده گفت‌: هر چه می‌خواهی بپرس‌، سلمان پرسید:
آیا اهل بهشتی یا دوزخ‌، گفت‌: بهشتی هستم‌، هم چنین او درباره چگونگی مرگش و اوضاع و احوال پس از مرگ‌، پرسش‌هایی نمود و پاسخ شنید، سپس فرمود او را به منزل بردند، شهادتین بر زبان جاری کردو جان به جان آفرین تسلیم نمود.[۱]

ب ـ در یکی از شهرهای ایران مرد مؤمن و پرهیزکاری از دنیا می‌رود، مدّتی پس ازمرگ به خواب پسرش می‌آید و می‌گوید: پانصد تومان به فلان فرد بدهی دارم‌، قرض مرا پرداخت کنید تا مشکل من برطرف گردد، پسر به این گفته اعتنا نمی‌کند، پس از مدّتی دوباره پدرش را در خواب می‌بیند و پدر همان تقاضا را تکرار می‌کند. پسر می‌گوید: شما نشانه‌ای بدهید که یقین کنم بدهکارید، می‌گوید: به یاد داری روزی انگشتر من گم شد، هر چه جست و جو کردیم پیدا نشد؛ همان روز بر اثر باران فراوان‌، دیوار اطاقک روی چاه منزل خراب شده بود و دو نفری آن را تعمیر کردیم‌، انگشتر در لابه‌لای گِل‌ها در فلان گوشة دیوار است‌، پسر تا از خواب بیدار شد، آن محل را با تیشه‌ای تراشید و انگشتر را یافت‌، سپس پانصد تومان را به طلب‌کار پرداخت نمود.[۲]

بنابراین‌، رابطة روح مرده یا افراد دیگر، در مواردی امکان‌پذیر است‌، لکن چنین نیست که در هر شرایطی این امر تحقق پیدا کند؛ البته از روایات استفاده می‌شود که روح مرده در بعضی اوقات‌، به ویژه در شب و روزهایی که انتظار مردگان برای احسان و نیکی به آن‌ها بیش‌تر است‌، مانند شب‌های جمعه و قدر، به خانوادة خود سرکشی کرده التماس می‌کند که به یاد من باشید و به من کمک کنید؛ با سیر کردن گرسنه‌ای و یا پوشاندن ‌ای‌، مرا یاری کنید، لیکن چنین نیست که بستگان وی ندای او رابشنوند، و این هشداری است که باید به یاد مردگان بود و با انجام کارهای نیک به نیّت آن‌ها، کمی از مشکلات آن‌ها در جهان برزخ را کاهش داد.

در مورد دیدار روح مرده از بستگان خود، روایات فراوان رسیده که دو نمونه از آن‌ها در این جا بیان می‌شود: ۱. اسحاق بن عمّار می‌گوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم‌: آیا روح مؤمن که مرده‌، به زیارت خانواده خود می‌آید، فرمود: آری‌، عرض کردم‌: در چه مدت و زمان‌، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی که مؤمن دارد، بعضی از آن‌ها هر روز به کسان خود سر می‌زنند، بعضی دو روز یک بار، برخی در سه روز یک مرتبه و کم‌ترین فرد مؤمن از نظر منزلت‌، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سرکشی می‌کند، اسحاق می‌پرسد در چه ساعتی‌؟ حضرت فرمود: هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی می‌بیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان می‌شود.[۳] در روایت دیگر امام صادق(ع) می‌فرماید: هیچ فرد مؤمن و کافری نیست‌، مگر این که هنگام زوال شمس‌، به خانه خود می‌آید، هنگامی که خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح می‌بیند، مسرور می‌شود و حمد و ثنای الهی به جای می‌آورد، ولی کافر اگر خانواده خود را مشغول به کار خیر ببیند، باعث حسرت و حُزن او می‌شود، زیرا خود او به واسطه ترک اعمال خیر، گرفتار عذاب شده‌.[۴]

[۱]. بحارالانوار، علامه مجلسی‌، ج ۲۲، ص ۳۷۴، نشر مؤسسه وفأ، بیروت‌.
[۲]. معاد، مرحوم فلسفی‌، ج ۱، ص ۳۲۳، نشر معارف اسلامی‌.
[۳]. بحارالانوار، علامه مجلسی‌، ج ۶، ص ۲۵۷، نشر موسسة وفأ، بیروت‌.
[۴]. همان.


چرا زیاد آه می‌کشید؟

دلایل آه کشیدن

آه کشیدن نوعی تنفس عمیق و طولانی است که با یک تنفس عادی شروع می‌شود و سپس یکی دو ثانیه طول می‌کشد تا این نفس را بیرون بدهید. ما اغلب آه کشیدن را با احساساتی مانند اندوه، غم و یا خستگی مرتبط می‌دانیم.
 
 
آه کشیدن می‌تواند در ارتباطات و هیجانات ما نقش داشته باشد و از نظر فیزیولوژیکی نیز برای حفظ سلامت عملکرد ریه‌ها نیز مهم است. اما اگر زیاد آه می‌کشید چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ آیا ممکن است علامت بدی باشد؟ این مطلب را بخوانید تا در مورد آه کشیدن بیشتر بدانید.
 

زیاد آه کشیدن

وقتی به آه کشیدن فکر می‌کنیم، معمولاً آن را با هیجانات و احساسات مرتبط می‌دانیم. اما خیلی از آه‌هایی که می‌کشیم در واقع غیرارادی‌اند. یعنی ما کنترلی روی آن‌ها نداریم. انسان به طور متوسط در عرض یک ساعت، تقریباً 12 بار ناخودآگاه آه می‌کشد. یعنی شما هر پنج دقیقه یک آه می‌کشید. این آه کشیدن‌ها در ساقه مغز و توسط سلول‌های عصبی تولید می‌شوند.
حالا اگر مکرراً آه می‌کشید چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ افزایش آه کشیدن‌ها می‌تواند با چند عامل مرتبط باشد، مثلاً وضعیت روحی و هیجانی، خصوصاً اگر احساس استرس یا اضطراب دارید و یا یک عارضه‌ی تنفسی پنهان.

زیاد آه کشیدن می‌تواند با برخی از بیماری‌های تنفسی هم مرتبط باشد. مثلاً آسم و بیماری مزمن انسدادی ریه. سایر علائم در این عوارض شامل تند تند نفس کشیدن یا احساس نیاز به هوای بیشتر برای تنفس می‌باشد

 

آه کشیدن خوب است یا بد؟

به طور کلی آه کشیدن خوب است. آه کشیدن، نقش فیزیولوژیکی مهمی در عملکرد ریه‌ها دارد اما دقیقاً چطور؟ وقتی شما به طور طبیعی نفس می‌کشید، کیسه‌های کوچک هوایی در ریه‌هایتان ممکن است گاهی ناگهان جمع شوند و این اتفاق، تأثیر منفی بر عملکرد ریه گذاشته و از تبادل هوایی که در این عضو روی می‌دهد می‌کاهد.
آه کشیدن کمک می‌کند تا از این تأثیرات پیشگیری شود. آه کشیدن به علت اینکه یک تنفس عمیق و طولانی است می‌تواند بیشتر کیسه‌های هوایی ریه‌تان را پُر کند. زیاد آه کشیدن می‌تواند نشان‌دهنده‌ی یک مشکل پنهان تنفسی یا اضطراب کنترل نشده و یا افسردگی باشد. اما آه کشیدن می‌تواند احساس اندوه نیز ایجاد کند. مطالعه‌ای در سال 2009 دریافته بیشتر آه کشیدن‌ها در شرایط اندوه روی می‌دهند تا در شرایط استرس برانگیز. مطالعه‌ای در سال 2016 نیز نشان داد تنفس عمیق مانند آه کشیدن می‌تواند از تنش در افرادی که زیاد اضطراب دارند کم کند.
 

علت‌های احتمالی آه کشیدن

اگر متوجه شدید زیاد آه می‌کشید، چند عامل می‌تواند علت آن باشد:

استرس
عوامل استرس برانگیز در زندگی امروز اصلاً کم نیستند و می‌توانند شامل استرس‌های فیزیکی و روحی و روانی باشند. وقتی شما دچار استرس فیزیکی یا هیجانی می‌شوید، تغییرات زیادی در بدنتان رخ می‌دهد. این تغییرات شامل افزایش ضربان قلب، عرق کردن و ناراحتی گوارشی می‌شود. اتفاق دیگری که در زمان استرس روی می‌دهد، تند شدن الگوی تنفس است که می‌تواند احساس تنگی نفس به شما دهد و با آه کشیدن همراه باشد.

اضطراب
طبق یافته‌ها، زیاد آه کشیدن می‌تواند در برخی از اختلالات اضطرابی نقش داشته باشد از جمله اختلال پانیک، اختلال استرس پس از ضایعه و فوبیا. اما هنوز معلوم نیست آیا زیاد آه کشیدن با این اختلالات مرتبط است یا اینکه علامتی از این اختلالات است. مطالعه‌ای دریافت 32.5 درصد از افرادی که قبلاً حادثه‌ای را پشت سر گذاشته بودند زیاد آه می‌کشیدند و 25 درصد از افرادی که دچار اختلال اضطراب یا یک اختلال روحی دیگر بودند نیز زیاد آه می‌کشیدند.

افسردگی
علاوه بر استرس و اضطراب، شرایط روحی دیگری هم می‌توانند باعث آه کشیدن شوند از جمله اندوه یا ناامیدی. به همین دلیل افراد افسرده ممکن است مکررتر آه بکشند.
مطالعه‌ای در سال 2011 از یک وسیله‌ی ثبت کننده‌ی کوچک برای ارزیابی آه کشیدن در 13 نفر که دچار آرتریت روماتوئید بودند استفاده کرد. محققان دریافتند زیاد آه کشیدن این افراد با میزان افسردگی‌شان قویاً ارتباط داشت.

عوارض تنفسی
زیاد آه کشیدن می‌تواند با برخی از بیماری‌های تنفسی هم مرتبط باشد. مثلاً آسم و بیماری مزمن انسدادی ریه. سایر علائم در این عوارض شامل تند تند نفس کشیدن یا احساس نیاز به هوای بیشتر برای تنفس می‌باشد.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید؟

زیاد آه کشیدن می‌تواند علامت عارضه‌ای پنهان باشد که نیاز به درمان دارد. اگر دیدید زیاد آه می‌کشید و علائم زیر را دارید به پزشک مراجعه کنید:
. احساس تنگی نفس که شما را می‌ترساند یا متناسب با سن‌تان و میزان فعالیت‌تان نیست.
. استرسی که به سختی کنترل یا آرام می‌شود.
. علائم اضطراب شامل احساس نگرانی یا تنش، مشکل در تمرکز و عدم توانایی در کنترل نگرانی‌ها و دلشوره‌ها
. علائم افسردگی شامل احساس مداوم اندوه یا ناامیدی، کاهش سطح انرژی و از دست دادن علاقه نسبت به چیزهایی که قبلاً دوست داشتید.
. احساس اضطراب یا افسردگی که در کار و زندگی‌تان اختلال ایجاد کرده است.
. افکار مرگ و خودکشی

به طور کلی
آه کشیدن یک عملکرد مهم در بدن است که برای پُر کردن کیسه‌های هوایی طی فرایند نرمال تنفس رخ می‌دهد و به عملکرد ریه کمک می‌کند.
آه کشیدن می‌تواند راهی برای ابراز طیفی از احساسات نیز باشد که شامل احساسات مثبت و منفی می‌شود. زیاد آه کشیدن ممکن است علامتی از وجود یک مشکل در سلامتی هم باشد که باید توسط پزشک بررسی و درمان شود. نویسنده : مریم مرادیان نیری

دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش پر از جوان‌هائى است که گرفتار شده‌اند.هر روز چند نفر مى‌آمدند و سه چهار نفر از جوان‌ها را انتخاب مى‌کردند، مى‌کشتند، گوشت‌هایشان را کباب مى‌کردند و مى‌دادند به کسانى که برایشان کار مى‌کردند تا زور و قوت‌شان زیاد شود و بیشتر کار کنند.پسر پادشاه فکرى به نظرش رسید به افراد قهوه‌چى گفت: مرا نکشید، در عوض من برایتان فرش‌هائى مى‌بافم که با فروش هر کدام پنج‌هزار تومان گیرتان مى‌آید. قهوه‌چى ابزار و لوازم کار را آماده کرد. پسر یک فرش بافت و روى آن نشانى محى که در آن گرفتار بودند نوشت.بعد فرش را به قهوه‌چى داد و گفت: این فرش خیلى خوب یافته شده آن‌را براى پادشاه ببرید. انعام خوبى به شما مى‌دهد. آنها فرش را براى پادشاه بردند. پادشاه انعام خوبى به قهوه‌چى داد. بعد فرش را باز کردند دیدند پسر پادشاه پیغام فرستاده. از روى نشانى قهوه‌خانه را پیدا کردند. پسر و دختر و دیگران را آزاد کردند و قهوه‌چى را کشتند


نام مبارک حضرت یونس(علیه‌السلام) چهار بار در قرآن مجید ذکر شده است،[۱] به علاوه در چند آیه دیگر، درباره اوصاف و سرگذشت وی بدون ذکر نامش سخن به میان آمده،[۲] و یک سوره قرآن (سوره دهم) به نام اوست.

حضرت یونس(علیه‌السلام) یکی از پیامبران بنی اسرائیل است،[۳] که چهار هزار و هفتصد و بیست و هشت سال بعد از هبوط آدم(علیه‌السلام) متولد شد.

نام پدرش «متی» از عالمان و زاهدان وارسته و شاکر بود، به همین جهت خداوند به حضرت داوود (علیه‌السلام) وحی کرد که همسایه تو در بهشت، متی پدر یونس(علیه‌السلام) است[۴] و نام مادرش «تنجیس» بود.[۵]

وی از ناحیه پدر از نواده‌های حضرت هود(علیه‌السلام) و از ناحیه مادر از بنی اسرائیل بود.[۶] به خاطر اینکه در شکم ماهی قرار گرفت با لقب «ذوالنون و صاحب الحوت» از او یاد شده. [۷]

ابن بابویه گفته است: یونس(علیه‌السلام) را برای آن یونس (علیه‌السلام) گفته‌اند، که چون بر قومش غضب کرد و از میان ایشان بیرون رفت، به پروردگار خود انس گرفت، و چون به سوی قوم برگشت مونس ایشان گردید.[۸]

قبر وی هم اکنون در نزدیک کوفه، در کنار شط، به نام مرقد یونس معروف است.[۹]

رسالت حضرت یونس(علیه‌السلام)[۱۰]

شهر نینوا در منطقه موصل (در عراق کنونی) پایتخت دولت آشوریان به شمار می‌رفت، این دولت قدرت و استیلای خود را بر بیشتر کشورهای اسیا گسترش داد. نینوا در آن دوران، از غنی‌ترین و بزرگترین شهرهای مشرق زمین محسوب می‌گشت و دارای جمعیتی بیش از صد هزار نفر بود.[۱۱]

فراونی نعمت و ثروت بی حد و حصر، مردم آن سامان را به وسیله انجام کارهای ناروا و گناهانشان به ورطه گمراهی کشاند، از طرفی مردم نینوا بت پرست بوده و به خدای متعال ایمان نمی‌آوردند.

خداوند یونس(علیه‌السلام) را به سوی آنان فرستاد. یونس(علیه‌السلام) در سی سالگی به نینوا رفته و دعوتش را آغاز نمود. آن‌ها را به ایمان به خدا و توبه و بازگشت از گناهانشان دعوت می‌فرمود: ولی آنان بر انجام کارهای خود پافشاری کرده و دعوت وی را نمی‌پذیرفتند، سی و سه سال از آغاز دعوتش گذشت، اما هیچکس جز دو نفر به او ایمان نیاوردند، یکی از آن دو نفر دوست قدیمی یونس(علیه‌السلام) و از دانشمندان و خاندان علم و نبوت به نام «روبیل» و دیگری عابد و زاهدی به نام «ملیخا» بود.

هنگامی که دعوت یونس(علیه‌السلام) در مورد قومش به هدف دلخواه نرسید و آن‌ها همچنان بر بی‌ایمانی خود پافشاری کردند، آن حضرت کاسه صبرش لبریز شد و تصمیم گرفت مردمش را مورد نفرین خویش قرار دهد.

«روبیل» به آن حضرت می‌گفت: قومت را نفرین مکن، زیرا که خداوند هلاکت آن‌ها را نمی‌پسندد، ولی «ملیخای» عابد با تصمیم یونس(علیه‌السلام) هم عقیده بود، و می‌گفت: نفرین کن بر ایشان. آن حضرت سخن «ملیخا» را قبول کرد و آن‌ها را نفرین نمود.

حق تعالی وحی فرستاد به سوی او که عذاب خواهم فرستاد بر ایشان، در فلان سال و فلان ماه و فلان روز، چون وقت آن وعده نزدیک شد، یونس(علیه‌السلام) با «ملیخا» از شهر خارج شدند، ولی «روبیل» در میان مردم شهرش ماند، چون روز نزول عذاب شد، به مردم گفت: فزع و استغاثه کنید به سوی خدا، شاید که بر شما رحم فرموده و عذاب را از شما برگرداند.

گفتند: چگونه فزع کنیم، گفت: بیرون روید به سوی بیابان و فرزندان را از ن جدا کنید و میان شترها و گاوها و گوسفندان و فرزندان آن‌ها جدایی بیندازید و گریه کنید و دعا کنید، همه از شهر بیرون رفتند و چنین کردند، خداوند نزول عذاب قطعی را از آنان مرتفع ساخت.

کمی بعد از ساعت موعود، یونس(علیه‌السلام) به میان شهر بازگشت که نحوه هلاکت مردم را بنگرد، اما با کمال تعجب مشاهده کرد کشاورزان در مزارع خویش مشغول کار هستند و اوضاع و احوال شهر بسیار عادی به نظر می‌رسد.

یونس(علیه‌السلام) از آن‌ها پرسید که چگونه شد احوال قوم یونس(علیه‌السلام)؟ (ایشان نشناختند او را) یکی از افراد قوم که یونس(علیه‌السلام) را شناخته بود به او گفت: یونس(علیه‌السلام) قومش را نفرین کرد دعای او مستجاب شد، عذاب بر آن‌ها نازل شد، پس ایشان جمع شدند و گریستند و دعا کردند و خدا رحم کرد ایشان را، و عذاب را از ایشان برگردانید و برکوهها متفرق کرد، اکنون ایشان به دنبال یونس(علیه‌السلام) هستند، که او را پیدا کنند، تا به او ایمان آورند.

قرار گرفتن یونس(علیه‌السلام) در شکم ماهی

یونس(علیه‌السلام) با شنیدن این سخن خشمگین شد و بدون اذن پروردگارش شهر را ترک کرد و رفت تا به کنار دریایی رسید، کشتی‌ای را دید که پر از مسافر و بار است و می‌خواهد برود، پس یونس(علیه‌السلام) تقاضا کرد که او را سوار کشتی کنند، به او جا دادند، او سوار کشتی شد.[۱۲]

کشتی حرکت کرد، در وسط دریا ناگاه ماهی بزرگی سر راه کشتی را گرفت، در حالی که دهان باز کرده بود، ‌گویی غذایی می‌طلبید، چون آن حضرت ماهی را دید ترسید، به عقب کشتی آمد، ماهی نیز به جانب عقب کشتی آمد، تا اینکه کار بر اهل کشتی تنگ شد.

سرنشینان کشتی گفتند: به نظر می رسد گناهکاری در میان ما باشد که باید طعمه ماهی گردد، سپس آن‌ها تصمیم گرفتند میان خود قرعه کشیده، تا به نام هر کس اصابت نمود، او را از کشتی بیرون اندازند. قرعه به نام یونس(علیه‌السلام) درآمد.[۱۳]

حتی سه بار قرعه زدند، هر سه بار به نام یونس(علیه‌السلام) اصابت نمود. یونس را به دریا افکندند، آن ماهی بزرگ او را بلعید.

زمانی که ماهی یونس(علیه‌السلام) را در کام خود فرو برد، خداوند به آن حیوان الهام فرمود، که به یونس(علیه‌السلام) آسیبی نرساند، یونس(علیه‌السلام) در شکم ماهی که جای گرفت پنداشت از دنیا رفته است، لذا اعضای بدنش را حرکت داد، دانست که زنده است. از این رو به سجده افتاد و عرضه داشت: پروردگارا! جایگاهی برای پرستشت برگزیدم، که کسی در چنین جایی تو را ستایش نکرده است.

سپس چند روز همچنان در شکم ماهی به سر برد و پیوسته به ذکر و ستایش پروردگار می‌پرداخت، پس از آن‌به عظمت الهی اعتراف کرد، و اقرار نمود در کاری که از او سر زده به خود ستم روا داشته است.

خداوند دعایش را مستجاب کرد و توبه‌اش را پذیرفت.[۱۴] و به ماهی فرمان داد تا یونس(علیه‌ السلام) را به ساحل ببرد و او را به بیرن دریا بیفکند. یونس(علیه‌السلام) در حالتی از بیماری و خستگی، از شکم ماهی خارج شد.

خداوند درختی با سایه گسترده از نوع کدو بالای سرش رویانید، که آن را می‌مکید مانند شیر از ، و در سایه آن به سر می‌برد.

موهایش، همه ریخته بود و پوستش نازک شده بود و تسبیح خدا می‌گفت و ذکر خدا می‌کرد در شب و روز.

چون بدنش قوت یافت و محکم شد و سلامتی خود را باز یافت، خدا کرمی را فرستاد که ریشه درخت کدو را بخورد و آن درخت خشک شد. خشک شدن آن درخت برای یونس( علیه السلام) بسیار سخت و رنج آور بود و او را محزون نمود.

خداوند به او وحی کرد: چرا محزون هستی؟

او عرض کرد: این درخت برای من سایه تشکیل می‌داد کرمی را بر آن مسلط کردی، ریشه‌اش را خورد و خشک گردید.

خداوند فرمود: تو از خشک شدن یک درختی که، نه آن را کاشتی و نه به آن آب دادی غمگین شدی، ولی از نزول عذاب بر صد هزار نفر یا بیشتر محزون نشدی، اکنون بدان که اهل نینوا ایمان آورده‌اند و راه تقوی پیش گرفتند و عذاب از آن‌ها رفع گردید، به سوی آن‌ها برو.

یونس(علیه‌السلام) متوجه خطای خود شد و عرض کرد: «یا رب عفوک عفوک»، سپس به سوی نینوا حرکت کرد، وقتی به نزدیک نینوا رسید، خجالت کشید که وارد شهر شود، چوپانی را دید نزد او رفت و به او فرمود: برو نزد مردم نینوا و به آن‌ها خبر بده که یونس(علیه‌السلام) به سوی شما می‌آید.

چوپان به یونس(علیه‌السلام) گفت: آیا دروغ می‌گویی؟ آیا حیا نمی‌کنی؟ یونس(علیه‌السلام) در دریا غرق شد و از بین رفت.

به درخواست یونس(علیه‌السلام) گوسفندی بازبان گویا گواهی داد که او یونس(علیه‌ السلام) است.

چوپان یقین پیدا کرد، با شتاب به نینوا رفت، و ورود یونس(علیه‌السلام) را به مردم خبر داد، مردم که هرگز چنین خبری را باور نمی‌کردند، چوپان را دستگیر کرده و تصمیم گرفتند تا او را بزنند.

او گفت: من برای صدق خبری که آوردم برهان دارم. گفتند: برهان تو چیست؟ جواب داد: برهان من این است که این گوسفند گواهی می‌دهد. همان گوسفند با زبان گویا گواهی داد، مردم به راستی آن خبر اطمینان یافتند.

به استقبال حضرت یونس(علیه‌السلام) آمدند و آن حضرت را با احترام وارد نینوا نمودند و به او ایمان آوردند و در راه ایمان به خوبی استوار ماندند و سال‌ها تحت رهبری و راهنمایی‌های حضرت یونس(علیه‌السلام) به زندگی خود ادامه دادند.

مدت غیبت یونس(علیه‌السلام) از میان قومش

حضرت یونس(علیه‌السلام) چهار هفته (بیست و هشت روز) از قوم خود غایب گردید، هفت روز هنگام رفتن به سوی دریا به طول انجامید، همچنین مدت یک هفته را در میان شکم ماهی سپری کرد و یک هفته را نیز در بیابان زیر سایه کدو گذرانید و یک هفته را هم صرف بازگشت مجدد به شهرش نمود.[۱۵]

پی نوشتها:

[۱] - قاموس قرآن: ج ۷، ص ۲۷۵ – سور و آیاتی که نام یونس در آن‌ها ذکر شده است عبارتند از:

نساء، آیه ۱۶۳ – انعام، آیه ۸۶ – یونس، آیه ۹۸ – صافات، آیه ۱۳۹.

[۲] - سوره انبیاء: آیه ۸۷ – سوره قلم: آیه ۴۸ – سوره صافات، آیه ۱۴۲.

[۳] - دائرة المعارف: ج ۱۰، ص ۱۰۵۵ (ماده یونس).

[۴] - ارشاد القلوب: ج ۱، ص ۳۱۲ – حیوة القلوب: ج ۱، ص ۴۶۵ – تنبیه الخواطر: ج ۱، ص ۱۸.

[۵] - قصص قرآن یا تاریخ انبیاء سلف: ج ۳، ص ۳۹۷.

[۶] - تاریخ انبیاء: ص ۶۸۶ – و بعضی او را از نوادگان حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) دانسته‌اند (تفسیر الوسی: ج ۷، ص ۱۸۴).

[۷] - قاموس قرآن: ج ۷، ص ۲۷۵ – دائرة المعارف قرآن کریم: ص ۶۷۲.

[۸] - حیوة القلوب: ج ۱، ص ۴۵۹.

[۹] - قصه‌های قرآن: ص ۳۵۴.

[۱۰] - ر.ک: بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۳۸۴ به بعد – حیوة القلوب: ج ۱، ص ۳۵۷ به بعد – تفسیر قمی: ج ۱، ص ۳۱۷ – تفسیر برهان: ج ۴، ص ۳۵ – تفسیر عیاشی: ج ۲، ص ۱۳۶.

[۱۱] - سوره صافات، آیه ۱۴۷.

[۱۲] - سوره صافات، آیات ۱۳۹-۱۴۰.

[۱۳] - سوره صافات، آیه ۱۴۱.

[۱۴] - سوره انبیاء، آیات ۸۷-۸۸.

[۱۵] - تفسیر عیاشی: ج ۲، ص ۱۳۵ – بحارالانوار:‌ج ۱۴، ص ۳۹۸.

منبع: موسسه جهانی سبطین.


پایگاه شبکه الکوثر، سیف‌الله ابوترابی افزود: با بررسی اجمالی بیش از ۱۱۰ میلیون شناسنامه که از ابتدای تاسیس ثبت احوال صادر شده، بیش از ۱۴ و نیم میلیون نفر موصوف به اسامی و القاب حضرت فاطمه زهرا (س) بودند. وی ادامه داد: در سال های اخیر پدران و مادران خوش ذوق ایرانی، ترکیبات زیبایی با نام های فاطمه و زهرا از جمله فاطمه جان، یگانه فاطمه، فاطمه یکتا، هدیه فاطمه، فاطمه گل، نفس فاطمه، فاطمه قدسی، نور فاطمه، سلاله زهرا، ستایش زهرا، مهربان زهرا برای فرزندان خود انتخاب کرده اند. سخنگوی سازمان ثبت احوال خاطرنشان کرد: از زمان تاسیس سازمان ثبت احوال تا کنون پنج میلیون و ۱۴۲ هزار و ۸۴۹ نام فاطمه و سه میلیون ۶۰۱ هزار و ۶۹۸ نام زهرا در اسناد هویتی ایرانیان به ثبت رسیده است. وی افزود: معصومه، مرضیه، صدیقه، طاهره، زهره، بتول، راضیه، ریحانه، طیبه، مهدیه، فریده، محدثه، فهیمه، سعیده، صفیه، عذرا، منصوره و حبیبه از دیگر القاب حضرت فاطمه هستند که ایرانیان برای دختران خود انتخاب کرده اند. ابوترابی اعلام کرد: در سال ۱۳۹۵ حدود ۷۴.۴ درصد ن کشور مادر بودند (حداقل تجربه یک بار زایمان را داشتند) که نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۴.۴ درصد رشد داشته و همچنین ۷۴.۹ درصد مادران در سال ۹۵ ساکن شهر ها و ۲۵.۱ درصد آنها روستا نشین بودند.


 

پوسته‌پوسته شدن پاشنه پا

چرا پاشنه‌هایتان ترک می‌خورند و چه باید کرد؟

اگر پاشنه‌هایتان ترک خورده‌اند احتمالاً فکر می‌کنید بدنتان کم آب است یا پوستتان زیادی خشک است؛ اما در برخی موارد، ترک پاشنه پا می‌تواند دلایل دیگری داشته باشد که باعث می‌شوند پوستتان خشک شده و در قسمت پاشنه‌ها پوسته‌پوسته شود.

 

پاشنه‌های ترک‌خورده، یکی از مشکلات شایع در پاها است که می‌تواند باعث ناراحتی و یا حتی درد در آن‌ها شود. اغلب اوقات تنها مشکل پاشنه‌های ترک‌خورده، ظاهر آن‌هاست؛ اما با این حال، در برخی موارد، در صورت آلوده شدن این ترک‌ها ممکن است فرد با مشکلات جدی‌تری روبرو شود.
ن 50 درصد بیشتر از مردان به این مشکل دچار می‌شوند و اگر ترک پاشنه پا عمیق باشد، هنگام ایستادن فرد می‌تواند موجب درد، آسیب و گاهی اوقات خونریزی شود.
 

دلایل ایجاد ترک پاشنه‌ی پا

اضافه وزن
چرا؟ پاهای شما، وزن تمام بدنتان را تحمل می‌کنند. بنابراین وقتی که وزن اضافی دارید، فشار وارد بر بافت چربی در زیر پاشنه‌هایتان هم بیشتر می‌شود. در این مورد، پاشنه‌های شما مجبور هستند از طرفین پهن‌تر شوند تا بتوانند این وزن اضافی را تحمل کنند و اگر پوست شما رطوبت کافی نداشته باشد، ترک خواهد خورد.
چه باید کرد؟ وزنتان را کنترل کنید و از شر وزن اضافی‌تان خلاص شوید. ضمناً یادتان نرود افرادی که دیابت دارند هم معمولاً دچار ترک‌خوردگی پاشنه‌ها می‌شوند. بنابراین سطح قند خونتان را به طور مرتب چک کنید.

کمبود ویتامین
چرا؟ بدون داشتن ویتامین و املاح کافی و سایر مواد مغذی در بدن، پوست شما نمی‌تواند عملکرد مناسبی داشته باشد و خشک و ضخیم و زبر می‌شود.
چه باید کرد؟ غذاهای سرشار از ویتامین A، B3، C، E، روی و اسیدهای چرب امگا 3 را بیشتر در رژیم غذایی خود بگنجانید.

کفش‌های نامناسب
چرا؟ کفش‌های پشت باز یا صندل معمولاً اجازه می‌دهند چربی زیر پاشنه‌هایتان به طرفین کشیده و باز شوند و احتمال ترک خوردن پاشنه بیشتر شود. کفش‌های تنگ و پاشنه باریک هم می‌توانند ترک پاشنه و پاشنه درد ایجاد کنند.
چه باید کرد؟ کفش‌های پشت بسته بپوشید که بتوانند به خوبی از تمام قسمت‌های کف پایتان به خوبی حمایت کنند.

حمام‌های بسیار داغ و طولانی‌مدت برای سلامت پوستتان مضرند زیرا می‌توانند چربی طبیعی پوست را از بین ببرند و آن را زبر و خشک کنند. ضمناً شوینده‌های قوی هم می‌توانند به سد دفاعی طبیعی پوست آسیب بزنند


یائسگی
چرا؟ برخی از خانم‌ها بعد از یائسگی دچار عارضه‌ی کراتودرما می‌شوند که می‌تواند منجر به ترک خوردن پوست در پاشنه‌ها و سایر قسمت‌های بدن شود.
چه باید کرد؟ اگر علت ترک خوردن پاشنه‌هایتان کراتودرماست، می‌توانید از استروژن‌های موضعی استفاده کنید؛ اما فراموش نکنید که اول باید با پزشک م کنید.

زیاد سرپا ایستادن
چرا؟ سرپا ایستادن برای مدت‌های طولانی، خصوصاً روی سطوح سفت، می‌تواند فشار اضافی به پاشنه‌ها وارد کرده و به پوست این قسمت استرس وارد کند.
چه باید کرد؟ سعی کنید راهی پیدا کنید تا مجبور نشوید زیاد روی پاهایتان بایستید. اگر امکانش نیست، چند تمرین و حرکت ساده انجام دهید تا فشار وارد بر پاشنه‌هایتان هر چند دقیقه توزیع و تعدیل شود.

عادت‌های اشتباه در حمام
چرا؟ حمام‌های بسیار داغ و طولانی‌مدت برای سلامت پوستتان مضرند زیرا می‌توانند چربی طبیعی پوست را از بین ببرند و آن را زبر و خشک کنند. ضمناً شوینده‌های قوی هم می‌توانند به سد دفاعی طبیعی پوست آسیب بزنند.
چه باید کرد؟ همیشه برای حمام کردن از آب گرم متمایل به ولرم استفاده کنید و مدت زمان حمام کردن خود را به 5 تا 10 دقیقه محدود نمایید تا رطوبت پوستتان از دست نرود. پاهایتان را بعد از شستشو با حوله خشک کنید و مرطوب‌کننده بزنید. از صابون‌های قوی با رایحه تند استفاده نکنید.
 

ریسک فاکتورهای ترک پاشنه

برخی عوارض و بیماری‌ها باعث می‌شوند افراد مستعد خشکی پوست شده و در معرض ترک پاشنه قرار بگیرند:
. چاقی
. دیابت
. پسوریازیس
. اگزما
. صافی کف پا
. پای ورزشکار
. عفونت‌های قارچی
. کم‌کاری تیروئید
. سندرم شوگرن

 

چند نکته برای رفع ترک پاشنه

از مرطوب کننده‌های حاوی گلیسیرین استفاده کنید
مرطوب کننده‌های نرم‌کننده (مثلاً حاوی گلیسیرین) می‌توانند به پوست نفوذ کرده و جلوی از دست رفتن رطوبت پوست را بگیرند. این مواد، فواصل میان پوسته‌ها را پُر کرده و پوست را نرم و لطیف می‌کنند. مرطوب کننده‌های حاوی نرم‌کننده به لایه‌ی بیرونی پوست نفوذ کرده، آب را از هوا جذب کرده و رطوبت را در پوست حفظ می‌کنند.

بعد از مرطوب‌کننده، وازلین بزنید
بعد از اینکه مرطوب‌کننده یا نرم‌کننده جذب پوستتان شد خیلی خوب است که لایه‌ای وازلین روی آن بزنید تا رطوبت در پوستتان بماند (قبل از رفتن به رختخواب). وازلین یا لانولین، پوست را با لایه‌ای نازک می‌پوشانند و اجازه نمی‌دهند رطوبت از لایه‌ی بیرونی پوست تبخیر شود.

هنگام خواب، جوراب‌های صد در صد نخی بپوشید
پوشیدن جوراب‌های کاملاً نخی بعد از اینکه به پاشنه‌هایتان وازلین زدید کمک می‌کند رطوبت پوست بهتر حفظ شود، پوست پاشنه‌هایتان نفس بکشد و ملافه‌هایتان چرب نشوند. این کار را مرتب ادامه دهید و بعد از چند روز اثرش را ببینید.

روی پوست ضخیم‌تان کراتولیتیک بزنید
اگر پوست پاشنه‌تان ضخیم شده می‌توانید از داروی کراتولیتیک کمک بگیرید. کراتولیتیک‌ها عواملی هستند که پوست ضخیم را نازک می‌کنند و باعث می‌شوند لایه‌ی بیرونی پوست، نرم شود و سلول‌های مرده‌ی پوست جدا شوند. در نتیجه پوست نفس می‌کشد و می‌تواند رطوبت بیشتری جذب کند.

پوست ضخیم پاشنه را با سنگ‌پا به آرامی بسابید
با سنگ پا، پوست پاشنه‌هایتان را هنگامی که خیس و مرطوب است به آرامی بسابید تا از ضخامت پوست کم شده و پینه‌ها نرم شوند. هرگز پوسته‌های خشک پاشنه را قیچی نکنید یا با تیغ نبُرید. افرادی که دیابت یا نوروپاتی دارند نباید از سنگ پا استفاده کنند و برای زدودن پینه باید به پزشک مراجعه کنند.
 

درمان‌های پزشکی ترک پاشنه

ترک پاشنه در موارد شدیدتر نیازمند اقدامات پزشکی است:
. برداشتن سلول‌های مرده‌ی پوست
. تجویز داروهای نرم کننده‌ی قوی‌تر
. به کار بردن چسب‌های طبی برای ترمیم ترک‌ها
. تجویز آنتی‌بیوتیک در صورت بروز عفونت
. پانسمان کردن پاشنه
. تجویز پدهای طبی یا کاپ‌های پاشنه
. کمک به بیمار برای تغییر نحوه‌ی راه رفتن


 

 

سرمازدگی همراه با یخ‌زدگی هنگامی رخ می‌دهد که پوست و بافت زیرین از قرار گرفتن در معرض دمای بسیار سرد منجمد شود و اغلب در اندام‌هایی از بدن روی می‌دهد که دورتر از قلب قرار دارند.
 
 
دقیقاً همان‌طور که وقتی دما کاهش می‌یابد، آب به یخ تبدیل می‌شود، انگشتان دست، دستان، پا، انگشتان پا، حتی بینی و گوش شما هم ممکن است در اثر سرما یخ بزنند. مدت زمان ابتلا به این عارضه به میزان دمای هوای بیرون و باد بستگی دارد و ممکن است سریع‌تر از آنچه فکر می‌کنید، اتفاق بیفتد. در واقع در هوای بسیار سرد و سردسیری، سرمازدگی می‌تواند حتی در 5 دقیقه اتفاق بیفتد.
اگرچه نوع خفیف سرمازدگی که باعث قرمزی و بی‌حسی می‌شود را می‌توان با کمک‌های اولیه مناسب به روش خوددرمانی، درمان کرد، اما مراحل پیشرفته‌تر سرمازدگی که به یخ‌زدگی معروف است نیاز به مراقبت‌های فوری پزشکی دارد. در واقع تفاوت بین سرمازدگی و یخ‌زدگی در شدت جراحت وارده است. سرمازدگی صدمه‌ای است که در سطح پوست ایجاد می‌شود و بر لایه‌های عمیق‌تر پوست تأثیری ندارد؛ اما یخ‌زدگی زمانی اتفاق می‌افتد که قسمتی از بدن منجمد می‌شود و کریستال‌های یخ درون سلول‌های آن‌ها را پاره می‌کند و باعث مرگ سلول می‌شود.
درمان مناسب و سریع سرمازدگی برای جلوگیری از عوارض از جمله آسیب‌های دائمی ضروری است. در ادامه کارهایی که باید در مواجهه با این مشکل انجام دهید آمده است.
 

درمان سرمازدگی

سرمازدگی خفیف‌ترین شکل صدمه‌ی سرما به پوست است. علائم سرمازدگی شامل قرمزی یا رنگ‌پریدگی پوست، درد خفیف و احساس سوزن سوزن شدن یا بی‌حسی در قسمت‌هایی از بدن است که در معرض سرما بوده است. سرمازدگی نیازی به مراجعه به پزشک ندارد، اما نشانگر این است که پوست شما آسیب دیده است و ادامه این روند یعنی قرار گرفتن در معرض سرما می‌تواند منجر به شکل جدی‌تری از سرمازدگی شود.
با گرم کردن بدن می‌توان سرمازدگی را درمان کرد. بدین منظور یک جای گرم پیدا کنید، بدن را با لایه‌هایی از لباس خشک بپوشانید، با کمک دستانتان که به شکل یک کاسه درآورده‌اید هوای گرم را از دهانتان به اطراف منطقه آسیب‌دیده "ها" کنید و یا این که می‌توانید دستانتان را با استفاده از گرمای بدنتان گرم کنید مانند آنچه معمولاً همه در سرما انجام می‌دهند: قرار دادن انگشتان در زیر بغل.

اگر امکان یخ‌زدگی مجدد پوست یا بافتی از بدن وجود دارد، برای گرم کردن آن تلاشی نکنید؛ چرا که انجام این کار باعث صدمات عمیق‌تر و بیشتری می‌شود تا این که اجازه دهید بافت مدت زمان طولانی‌تری به صورت یخ‌زده باقی بماند

 

درمان سرمازدگی‌های درجه دو و سه (یخ‌زدگی)

یخ‌زدگی ممکن است مانند یک سوختگی به نظر برسد. یخ‌زدگی یا سرمازدگی درجه دوم (سطحی) لایه‌های بالایی پوست را تحت تأثیر قرار می‌دهد و علائم آن شامل پوست سفید و مومی شکل، بی‌حسی، تورم و تاول‌هایی با مایع شفاف است. اگر سرمازدگی درجه دوم درمان نشود، می‌تواند به مرحله‌ی جدی‌تری پیشرفت کند.
یخ‌زدگی یا سرمازدگی درجه سوم (عمق بافت) در ابتدا ممکن است شبیه سرمازدگی درجه دو به نظر برسد، اما زمانی که شروع به گرم شدن و یا به اصطلاح آب شدن می‌کند اغلب دارای تاول‌هایی پر از خون تیره دیده می‌شود. در این صورت پوست ممکن است سیاه شده و احتمال از بین رفتن بافت‌ها وجود دارد.
در هر مورد مشکوک به سرمازدگی توأم با یخ‌زدگی، شما باید فوراً تحت نظر مراقبت‌های پزشکی قرار بگیرید. اگر بلافاصله نمی‌توانید به بیمارستان مراجعه کنید، کمک‌های اولیه برای درمان سرمازدگی را شروع کنید.
 

مراقبت‌های درمانی در بیمارستان

ارزیابی حرفه‌ای و به موقع پزشکی در درمان سرمازدگی بسیار مهم است؛ زیرا تشخیص میزان خسارت‌های وارد شده به بافت‌های اطراف دشوار است.
در بیمارستان، تیم پزشکی ناحیه‌ی سرمازده را گرم می‌کند، آن را می‌بندد، داروهای ضد درد تجویز می‌کند و برای تشخیص میزان خسارت وارد شده فرد را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.
در موارد یخ‌زدگی درجه سوم، ترومبولیتیک درمانی ممکن است برای از بین بردن ه‌های خون مورد استفاده قرار گیرد تا به کاهش خطر قطع عضو بافت‌هایی که دچار آسیب شدید شده‌اند، کمک کند.
وسعت آسیب بافتی ممکن است هفته‌ها مشهود نباشد، بنابراین ممکن است برای نظارت بر منطقه آسیب‌دیده به قرار ملاقات بیشتری برای پیگیری نیاز داشته باشید.
بیشتر بخوانید

 

کمک‌های اولیه در درمان سرمازدگی

شما فقط در صورتی باید برای درمان سرمازدگی درجه دو و سه یا یخ‌زدگی کاری کنید که امکان مراجعه‌ی فوری به بیمارستان وجود نداشته باشد.
- اگر امکان یخ‌زدگی مجدد پوست یا بافتی از بدن وجود دارد، برای گرم کردن آن تلاشی نکنید؛ چرا که انجام این کار باعث صدمات عمیق‌تر و بیشتری می‌شود تا این که اجازه دهید بافت مدت زمان طولانی‌تری به صورت یخ‌زده باقی بماند.
- اگر پاها در اثر یخ‌زدگی تحت تأثیر قرار گرفته‌اند، نباید روی آن‌ها راه رفت، مگر اینکه لازم باشد به یک مکان امن بروید. راه رفتن روی پاهای سرمازده می‌تواند آسیب بیشتری به بافت آن وارد کند.

برای شروع ارائه‌ی خدمات کمک‌های اولیه:
1. قسمت آسیب‌دیده بدن را در آب گرم غوطه‌ور کنید (دمای بین 37 تا 40 درجه؛ دمای طبیعی بدن یا کمی گرم‌تر). اگر دماسنج ندارید، آب را با عضو دیگری حس کنید تا مطمئن شوید که باعث سوختگی نمی‌شود.

هرگز بافت یخ‌زده را نمالید و ماساژ ندهید. مالش بافت سرمازده منجر به آسیب شدیدتری خواهد شد


2. منطقه یخ‌زده را به مدت 30 دقیقه درون آب نگه دارید و هنگام سرد شدن آب، آن را درون ظرف طوری جایگزین کنید تا در دمای ثابتی نگه داشته شود. اگر به آب دسترسی ندارید، منطقه‌ی آسیب دیده را به آرامی با لباس یا پتو بپوشانید تا گرم شود.

3. بسته به میزان آسیب، گرم کردن پوست می‌تواند بسیار دردناک باشد زیرا باعث از بین رفتن حالت بی‌حسی می‌شود. در صورت امکان، می‌توانید یک داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی بدون نسخه مانند ایبوپروفن را برای کمک به تسکین علائم تا زمانی که به بیمارستان مراجعه کنید، مصرف کنید.

4. در طی فرآیند گرم شدن، ممکن است پوست شروع به تاول زدن کند. برای جلوگیری از ابتلا به عفونت، هیچ یک از تاول‌ها را نترکانید. بعد از خشک شدن می‌توانید پانسمان استریل حجیمی را روی محل آسیب دیده قرار دهید. توجه داشته باشید که بانداژ نباید محکم باشد بلکه باید به صورت آزاد روی آن قرار گرفته باشد.

5. هرگز بافت یخ‌زده را نمالید و ماساژ ندهید. مالش بافت سرمازده منجر به آسیب شدیدتری خواهد شد. برای درمان سرمازدگی از هیچ وسیله گرمایشی، اجاق‌گاز یا آتش استفاده نکنید. بیماران نمی‌توانند بافتی که دچار سرمازدگی شده است را احساس کنند برای همین به راحتی دچار سوختگی می‌شوند.
عکس نویسنده
بازدید : 748
زمان تقریبی مطالعه : 6 دقیقه


 

 

در خجسته سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فضای حسینیه امام خمینی(ره) معطر به یاد و نام دخت گرامی پیامبر اعظم(ص) شد و مداحان و شاعران اهل‌بیت علیهم السلام به قرائت اشعاری در وصف آن بانوی بزرگ اسلام پرداختند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، مهمترین و اصلی ترین وظیفه جامعه مداحان را فرهنگ‌سازی و تعمیق معارف دینی در جامعه از جمله در میان جوانان برشمردند و گفتند: فرهنگ سازی درخصوص سبک زندگی اسلامی به‌ویژه همبستگی اجتماعی و کمک آحاد مردم به یکدیگر و همچنین عمق بخشی به روحیه حماسی و ایستادگی و بصیرت در جامعه از مسئولیت های خطیر جامعه اثرگذار و تعیین کننده مداح است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به وظیفه جامعه مداحان در مدیریت و هدایت شادی های معنوی و عزاهای اساسی و عمیق جامعه گفتند: برخلاف آنچه برخی روشنفکرنما در برهه ای تلاش داشتند القاء کنند، گریه و تضرع در مجالس اهل بیت و در مراسم شهدا، گریه ضعف نیست بلکه احساسات عالی یک انسانِ وسط میدان و وسیله‌ای برای احساس عزت و قدرت و شجاعت است و ائمه اطهار پایه‌گذار این سنت و ترویج کننده این مجالس بوده اند.

حضرت آیت‌الله ‌ای مراسم تشییع با شکوه شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش را نمونه بارزی از چنین مجالسی دانستند و خاطر نشان کردند: امروز یکی از نیازهای اساسی کشور مجهز شدن جوانان به سلاح های جنگ نرم است که عبارتند از ارتقاء و تعمیق قدرت روحی، فکری و معنوی جوانان و شناخت صحیح از معارف فاطمی و معارف اهل بیت علیهم‌السلام.

ایشان با تأکید بر اینکه مجهز شدن به چنین سلاحی موجب مصونیت جامعه و نظام اسلامی خواهد شد، گفتند: این وظیفه و مسئولیت، بر عهده جامعه مداحان است و اگر به این وظیفه سنگین به‌درستی عمل نشود، بازخواست و مؤاخذه الهی سنگین خواهد بود.

رهبر انقلاب اسلامی به یک نمونه از آثار معارف اهل بیت و مجالس امام حسین و یاد و نام حضرت زهرا اشاره کردند و افزودند: تاب‌آوری ملت ایران در برابر فشارهای غول وحشی آمریکا که ناظران جهانی را به حیرت واداشته است به برکت همین معارف است.

حضرت آیت‌الله ‌ای گفتند: در چنین شرایط سختی، همه، حضور ملت مقاوم ایران را در راهپیمایی ۲۲ بهمن و قبل از آن در تشییع سردار سلیمانی دیدند و این تاب آوری واقعا حیرت انگیز است.

ایشان یکی دیگر از وظایف مهم جامعه مداح را ترویج و تعمیق سبک زندگی اسلامی برشمردند و تأکید کردند: اگر بخواهیم در مقابل موج تهاجم فرهنگی دشمن، سبک زندگی را به مسیر صحیح و اسلامی آن بازگردانیم، تنها چاره، فرهنگ سازی است و مداحان برای چنین کار مهمی بسیار تأثیرگذار هستند.

رهبر انقلاب اسلامی یکی از معارف عالی دینی و سبک زندگی اسلامی را فرهنگ نهراسیدن از دشمن و توکل به خدا دانستند و افزودند: اگر در روزهای اول انقلاب گفته می شد که ایران از لحاظ رتبه علمی و فناوری و جایگاه ی و نفوذ منطقه ای به مرحله کنونی می رسد، کسی باور نمی کرد اما ملت ایران به خدا توکل کرد و از هیچ قدرتی نهراسید و توانست به این مرحله از پیشرفت ها دست یابد.

حضرت آیت‌الله ‌ای همچنین با اشاره به درس های فاطمی از جمله در عرصه مسائل فرهنگی و موضوع حجاب و ایستادگی در مقابل باطل و دفاع از ولایت، گفتند: یکی از معارف مهم فاطمی، موضوع همبستگی اجتماعی و کمک به دیگران است که در سخنان آن حضرت و رفتارهای اجتماعی ایشان به‌وضوح دیده می شود.

ایشان یکی از نیازهای امروز جامعه به‌ویژه برای حل موضوعاتی همچون اشتغال و ازدواج جوانان را ترویج روحیه همبستگی اجتماعی دانستند و افزودند: برای مقابله با تبلیغات همه جانبه ای که جوانان را به فرزند آوری کمتر تشویق می کند و نتیجه آن هم پیر شدن جامعه و تسلط آسان دشمنان بر یک جامعه خالی از جوان است، باید در زمینه ازدواج آسان و فرزندآوری بیشتر فرهنگ سازی شود.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به برنامه ریزی اندیشکده ها و تبلیغات گسترده رسانه های غربی برای قانع کردن ملت ایران به‌منظور کوتاه آمدن در مقابل آمریکا تأکید کردند: ملت ایران به لطف خدا تاکنون ایستاده است و از این پس هم خواهد ایستاد اما این ایستادگی نیازمند تزریق مستمر نیروی معنوی به جامعه است.

حضرت آیت‌الله ‌ای با تأکید براینکه روح حماسی در کشور همچنان زنده است، افزودند: ملت ایران در همه قضایایی که نیازمند حضور پرشور و حماسی بوده، در میدان حاضر بوده اند اما استمرار این روحیه نیازمند تعمیق معارف دینی و فرهنگ سازی است.

ایشان این وظایف خطیر را از جمله مسئولیت‌های جامعه مداحان برشمردند و خاطر نشان کردند: به لطف خداوند جنس جمهوری اسلامی از همه نظر جور است زیرا نظام اسلامی، سردار نظامی خوب، مردان علمی جوان و پرانگیزه، فرهنگ سازان پرهمت و باغیرت و هنرمندِ، و مردم آماده به کار در همه عرصه ها دارد، بنابراین با چنین ظرفیت هایی به فضل الهی، پیروزی قطعی و نهایی بر جبهه وسیع دشمن متعلق به ملت ایران خواهد بود.

در این دیدار هشت تن از مداحان و شاعران از استانهای مختلف کشور به قرائت اشعار و مدایحی در فضائل حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها پرداختند.

 

 

https://www.instagram.com/Shahidan_masoumian/

 

 

 

شهیدان شاهدبه ترتیب ازراست مفقودالاثر فرهاد(محمدرضا)قلی (مهدی)ومعصوم معصومیان

 

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۱۲ ب.ظ
شهیدان شاهد

شهیدان شاهد

شهیدان شاهدبه ترتیب ازراست مفقودالاثر فرهاد(محمدرضا)قلی (مهدی)ومعصوم معصومیان

(1650)

 

  • نام : فرهاد(محمدرضا) معصومیان
  • فرزند : مرادعلی
  • متولد : 1339/03/02 در مهدیشهر
  • تحصیلات : زیر دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: سپاه مهدیشهر-تیپ حضرت معصومه-گردان موس ابن جعفر/ع
  • مدت حضور : 7 ماه و 25 روز
  • مسئولیت : جانشین گروهان
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1361/11/21
  • محل شهادت : منطقه فکه
  • عملیات : والفجر مقدماتی
  • محل دفن : جاویدالاثر

 

===========================

  • نام : معصوم معصومیان
  • فرزند : علی
  • متولد : 1342/03/25 در مهدیشهر
  • تحصیلات : دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: سپاه مهدیشهر-تیپ12-گردان علی بن ابیطالب (ع)
  • مدت حضور : 34ماه و19روز
  • مسئولیت : فرمانده گروهان
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1366/12/26
  • محل شهادت : ماووت عراق ارتفاعات گوجار
  • عملیات : بیت المقدس3
  • محل دفن : مهدیشهرگار شهدا
  • =================================
  • نام : قلی (مهدی) معصومیان
  • فرزند : حسین
  • متولد : 1341/12/28 در مهدیشهر
  • تحصیلات : دیپلم
  • تاهل : مجرد
  • یگان: سپاه مهدیشهر-لشکر17-گردان موسی بن جعفر (ع)
  • مدت حضور : 4 ماه
  • مسئولیت : پیک گردان
  • نوع عضویت : پاسدار
  • نوع شغل : نظامی
  • تاریخ شهادت : 1362/05/17
  • محل شهادت : مهران
  • عملیات : والفجر3
  • محل دفن : مهدیشهرگار شهدا

 


مشاور ارشد رئیس جمهور روسیه گفت: همه ما از شهادت ژنرال قاسم سلیمانی متأثر شدیم، اما باید توجه داشت که هیچ شخصی طراز انسانی و نظامیش در حد ژنرال سلیمانی نیست که بتوان از او انتقام گرفت.

به گزارش رادیو دری ،آلکساندر دوگین، نظریه پرداز فلسفه ی روس و مشاور ولادیمیر پوتین، درنشست بین‌المللی مکتب مقاومت در قم در مرکز ایران گفت: ما در مواجهه با جهان مدرن غربی هستیم که پیش از آنکه یک تمدن نظامی باشد، یک ایده و نگاه بنیادی و تبعا سبک زندگی است.

وی گفت: مدرنیته غربی ایده زندگی‌ای فاقد حضور خداست که امروزه تحت عنوان جهانی سازی در حال نضج و گسترش است.

دوگین با تبیین معنای مقاومت گفت: عمق مقاومت ملت‌ها و برادران ایرانی، روس، حزب الله لبنان، سوری و فلسطینی و یمنی و عراقی ما در برابر چنین ایده و نگاهی نسبت به مدرنیته است. همه ما با تمکین از مذهب و دین خودمان و پافشاری بر آن درصددیم و می‌توانیم که در عصر ترویج زندگی بی خدا، بر حضور خدا پای بفشاریم.

مشاور ارشد رئیس جمهور روسیه گفت: همه ما از شهادت ژنرال قاسم سلیمانی بسیار متأثر شدیم اما باید توجه داشت که اولاً هیچ شخصی طراز انسانی و نظامیش در حد ژنرال سلیمانی در میان دشمنان نیست که از او انتقام بگیریم و ثانیاً، ژنرال سلیمانی، کار و شغلش سربازی نبود بلکه او زندگی و عقیده‌اش را در متن سربازی صرف کرد.

تگ


بیستم جمادی الثانی سال1438 هجری قمری، مطابق با 19 مارس 2017، خجسته سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه اهرا (س) دخت پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

حضرت فاطمه زهرا (س)، دخت گرامی پیامبر اسلام(ص)، بیستم جمادی الثانی سال هشتم قبل از هجرت به دنیا آمدند.

این بانوی گرامی از کودکی، در خانه وحی، با راهنمایی های پدرشان، پیامبر گرامی اسلام (ص)، به عالی ترین مراتب کمال و علم و فضیلت دست یافتند.

دختر گرامی حضرت محمد (ص) همچنین در کانون گرم و با صفای خانه امام علی(ع) ، به بهترین وجه به انجام وظایف همسری و مادری پرداختند و انسان های بزرگ و وارسته ای همچون امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را در دامان خود پرورش دادند.

حضرت فاطمه زهرا (س) در همه ابعاد، الگوی ن جهان به شمار می روند و روز تولد ایشان در ایران که مصادف با سالروز تولد حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی است به عنوان روز «مادر» و «زن» نامگذاری شده است و در این روز از مقام ن، به ویژه مادران، تجلیل می شود.

به همین مناسبت ایران اسلامی در شب میلاد بانوی دو عالم، دخت رسول مکرم اسلام، صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(س) سراسر جشن و شادی است.

مناطق مختلف ایران به ویژه شهرهای مقدس قم و مشهد حال و هوایی دیگری دارد و شیفتگان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت با چراغانی و آذین بندی خیابان‌ها و معابر و بر پایی جشن و سرور، این میلاد خجسته را جشن گرفتند


دختر و پسرهای زیادی هستند که گمان می‌کنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج کافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست می‌شود و چشمان 2 طرف را کور می‌کند. اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده‌باشید اذعان می‌کنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمی‌گیرد و خیلی سخت می‌تواند منطقی باشد.

 

در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید و از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه شوید.

 

فردا عوض می شود

 

 

این یکی از رایج‌ترین اشتباهات است، خیلی از زوج‌های جوان تنها به این امید با هم ازدواج می‌کنند که فکر می کنند در آینده یکدیگر را تغییر می دهند. اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشکلات را خواهید داشت. در دوران آشنایی به روحیات، شخصیت، عادت‌ها، مهارت‌های ارتباطی، وضعیت ظاهری فرد مقابل خوب دقت کنید و مطمئن شوید می‌توانید با چنین ویژگی‌هایی راحت کنار بیایید.

 

عشق در یک نگاه

 

اگر با یک نگاه عاشق شده اید بدانید که این دلیل خوبی برای ادامه دادن احساساتتان نیست. انتخاب شما اشتباه است چون بیشتر بر زیبایی‌‌های ظاهری تاکید دارد تا شخصیت فرد. زیبایی می‌تواند مثل جرقه آتش رابطه را روشن کند ولی تنها یک شخصیت خوب می‌تواند آتش رابطه را روشن نگه دارد. یادتان باشد4 ویژگی شخصیتی وجود دارد که باید حتما در طرف مقابل چک کنید.

 

الف) فروتنی: آیا این فرد عقیده دارد که «انجام کار درست» خیلی مهم‌تر از آسایش شخصی است؟

 

ب) مهربانی: آیا این فرد از کمک کردن به دیگران لذت می‌برد؟ چگونه با دیگران برخورد می‌کند؟ آیا سعی می‌کند برای دیگران خوشایند باشد؟ آیا علاقه‌ای به کارهای داوطلبانه و خیرخواهانه دارد؟

 

ج) مسئولیت‌پذیری: تا چه حد می‌توان روی حرف‌های او حساب کرد؟ اگر بگوید کاری را انجام می‌دهد، می‌توان مطمئن بود؟

 

د) خوشحالی: چقدر از خودش راضی است؟ آیا از زندگی‌اش لذت می‌برد؟ آیا به لحاظ عاطفی و هیجانی ثبات دارد؟

 

در نهایت از خودتان بپرسید: دوست دارید بیشتر شبیه این آدم شوید؟ آیا دوست دارید فرزندتان بیشتر شبیه این آدم باشد؟

 

نیازهای شما را درک نمی‌کند

 

زن‌ها و مردان هرکدام احتیاجات عاطفی خاصی دارند و معمولا این مردان هستند که نمی‌توانند این نکته را درک کنند، البته در بعضی از فرهنگ‌ها تلاش بسیاری می‌شود که به مردان نیازهای عاطفی ن را یاد دهند و راه خوشحال کردن ن را بیاموزند.

اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشکلات را خواهید داشت.

 

فقط از او بدتان نمی آید

 

انتخاب شما اشتباه است چون شما او را کاملا نپسندیده اید فقط از سر ناچاری به او رضایت داده اید. از خود بپرسید: «آیا من این فرد را تحسین می‌کنم و به او احترام می‌گذارم؟» دقت کنید چیزهایی که باید شما را تحت تاثیر قرار دهد ویژگی‌هایی چون خلاقیت، صداقت و راسخ بودن و. است نه عناصر ظاهری و فیزیکی. همچنین از خودتان بپرسید: «آیا من به این فرد اعتماد دارم؟» که می‌تواند این معنا را داشته‌باشد که «آیا این فرد به لحاظ عاطفی ثبات دارد؟ آیا می‌توانید با خیال راحت به او تکیه کنید؟»

 

خود سانسوری می کنید

 

انتخاب شما اشتباه است چون نمی توانید به‌راحتی همه چیز را به او بگویید. هر چیز آزاردهنده کوچکی که برای شما در رابطه وجود داشته ‌باشد باید درباره آن با طرف مقابل صحبت کنید، در طول زندگی ناگزیر مشکلات زندگی بیشتر خواهند شد، شما باید قبل از این‌که ازدواج کنید، این مورد را بفهمیدآیا می‌توانید اختلافات را به‌راحتی حل کنید و موارد مورد توافق‌تان را به راحتی پیدا کنید؟ هیچ وقت از این نترسید که فرد مقابل بفهمد چه چیزی شما را آزار می‌دهد. این مورد همچنین می‌تواند نشان دهد شما در مقابل فرد مقابل چقدر آسیب‌پذیر هستید، یادتان باشد که هرقدر کسی با شما صمیمی‌تر باشد بیشتر می‌تواند به شما آسیب برساند.

 

او آدم کنترل‌گری است

 

انتخاب شما اشتباه است چون شما کسی را انتخاب کرده‌اید که وقتی با او هستید به لحاظ عاطفی احساس امنیت نمی‌کنید. در این مورد سوالات زیر را از خودتان بپرسید: «آیا هنگامی که با این فرد هستم احساس آرامش و آسایش می‌کنم؟ آیا واقعا خودم هستم و واقعیات درونی خودم را راحت با او مطرح می‌کنم؟ آیا با بودن با این فرد احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می‌کنم؟» مطمئن شوید با کسی ازدواج می‌کنید که به شما تمام این احساسات را می‌دهد. حواس‌تان باشد فردی که مدام بخواهد شما را عوض کرده و تغییر دهد مورد مناسبی برای ازدواج نیست.

 

گروهی دیگر از افراد هم هستند که ممکن است احساس ناامنی در شما به وجود بیاورند، این‌گونه افراد می‌خواهند تمام زندگی شما را کنترل کنند. رفتارهای کنترل‌گر می‌توانند یک زندگی را به‌راحتی خراب کنند. حواس‌تان باشد که فرق بزرگی بین کنترل کردن و پیشنهاد دادن وجود دارد. یک پیشنهاد به نفع خود شماست ولی یک رفتار و حرف کنترل‌گر به نفع فرد کنترل‌کننده است.

 

ازدواج می کنم تا از این وضع رها شوم

 

اگر شما ناراحت و افسرده هستید، به احتمال فراوان حتی اگر متاهل هم بشوید باز ناراحت و افسرده خواهید بود، قرار نیست ازدواج مشکلات شخصی، روانی و عاطفی شما را برطرف کند. اگر شما هر مشکلی داشته ‌باشید، ازدواج آن را بزرگ‌تر هم خواهد کرد. اگر شما از خودتان و زندگی‌تان راضی نیستید، مسئولیت آن را قبول کنید و بکوشید که در همان زمان مجردی با مشکلات بجنگید. در این صورت احتمالا هم خودتان احساس بهتری خواهید داشت و هم همسر آینده شما خوشبخت‌تر خواهد بود.


شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس طی مراسمی با حضور رزمندگان حشد شعبی برگزار شد.

 

العالم - عراق

مراسم بزرگداشت چهلمین روز شهادت حاج‌قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در تیپ 12 حشد شعبی، متشکل از رزمندگان مقاومت اسلامی نُجَباء برگزار شد.

بامداد جمعه سیزدهم دی سپهبد «قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس»، جانشین فرمانده نیروهای حشد شعبی و برخی از دیگر اعضای این سازمان در حمله پهپادی ارتش تروریست آمریکا که به‌دستور شخص ترامپ انجام شد، در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی بغداد به شهادت رسیدند.

به دنبال این اقدام تروریستی آمریکا، نمایندگان پارلمان عراق ، یکشنبه پانزدهم دی در اقدامی طرح پایان حضور نظامیان خارجی در خاک کشورشان را مورد تصویب قرار دادند و سپاه پاسداران نیز چهارشنبه هجدهم دی در عملیاتی به نام «شهید قاسم سلیمانی» و با رمز «یا زهرا» مواضع نیروهای نظامی آمریکا در «عین الاسد» را مورد حمله قرار داد.

تسنیم


برای جاری کردن صیغه محرمیت در ازدواج موقت چه مسائل شرعی، باید مراعات شود؟

شرایط ازدواج موقت:

۱. به عربى صحیح خوانده شود به احتیاط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربى صحیح بخوانند به‏ هر لفظ‏ى که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند اما باید لفظ‏ى بگویند که معنى "زوجت و قبلت" (زوجیت و قبول آن) را بفهماند.
۲. مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را مى ‏خوانند قصد انشاء داشته باشند یعنى اگر خود مرد و زن صیغه را مى‏ خوانند، زن به گفتن «زوجتک نفسى‏» قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قبلت التزویج‏» زن بودن او را براى خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را مى‏ خوانند، به گفتن «زوجت و قبلت‏» قصدشان این باشد که مرد و زنى آنان را وکیل کرده ‏اند، زن و شوهر شوند.
۳. کسى که صیغه را مى‏ خواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند یا از طرف دیگرى وکیل شده باشد.
۴. اگر وکیل زن و شوهر یا ولى آنها صیغه را مى‏ خوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند مثلا اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند.
۵. زن و مرد به ازدواج راضى باشند.
۶. زن اگر دختر باکره باشد، باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد. یعنی عقد اگر بدون اذن پدر یا جد پدری خوانده شود باطل است. (مگر برای کسانی که مرجع تقلید آنها، اجازه پدر را حکم تکلیفی می دانند و حکم وضعی به شمار نمی آورند.)
۷. مدت شویى معین شود.
۸. بر مقدار مهریه، زن و مرد به پول یا مال دیگرى توافق کنند و در عقد ذکر نمایند.

۹. زن ممنوعیتی از ازدواج نداشته باشد. مثل اینکه در ایام عده از عقد نکاح دیگر نباشد.

اما دستور خواندن عقد غیر دائم:
اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: "زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلى المَهْرِ المَعْلُوم" بعد بدون فاصله مرد بگوید: "قَبِلْتُ" صحیح است. و اگر دیگرى را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: "مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتى مُوَکِّلَکَ فِی الْمدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلى المَهْرِ المَعْلُوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذا"، صحیح مى‏ باشد.[۱]

ذکر سه نکته لازم است:
۱- چنان چه در عقد موقت فرزندى متولد شود، همانند فرزند متولد شده از زن دائمى است.[۲]
۲- زن مى ‏تواند در عقد موقت شرط کند شوهر با او نزدیکى نکند و فقط لذت‏هاى دیگر را ببرد.[۳]
۳- اگر در عقد موقت زن بالغ و غیر یائسه باشد و نزدیکى انجام گیرد، باید دو حیض عده نگه دارد.[۴]

[۱]. توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۲۳۶۳،۲۳۷۰، ۲۳۶۹ و ۲۳۷۶؛ تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۸۹، مسئله۵ و ص۲۹۰، مسئله۹.
[۲]. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۲۹۱، مسئله ۱۳.
[۳]. توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۲۴۲۳.
[۴]. تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۲۹۱، مسئله ۱۶.


اصل و اساس مخالفت با صیغه در چند مطلب است:

۱- عده ای تصور می کنند هر نوع رابطه جنسی یک نوع پلیدی و خباثت است. و صیغه را با همین معیار محکوم می کنند چرا که در آن اغراض جنسی وجود دارد. این در حالی است که با اندک توجهی می توانند بیابند که در ازدواج دائم نیز اغراض جنسی وجود دارد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. و بسیاری نیز با همین امیال و برای پاسخگویی به آن ازدواج کرده اند. پس نمی توان وجود غرض جنسی و ی شهوت را عامل پلیدی و خباثت دانست. خصوصا که بدون روابط جنسی، نسل بشر منقرض می شود و تولید مثل محقق نمی شود.

۲- عده ای شباهت ها را می بینند و از درک تفاوت ها عاجر هستند. به تعبیری هر گردی را گردو می بینند و به محض دیدن چند شباهت، صیغه را با فاحشگی یکسان می کنند. در حالی که برای نگاه معقول باید علاوه بر شباهت ها، تفاوت ها را نیز مد نظر قرار داد. اگر در فاحشگی مرد به زن پول می دهد یا اینکه با او رابطه جنسی برقرار می کند، و این امور در صیغه نیز وجود دارد، باید توجه کنیم که این امور در ازدواج دائم نیز وجود دارد. در فرهنگ ما مرد به زن نفقه می دهد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. ایا می توانیم به دلیل وجود شباهت فاحشگی و صیغه، صیغه را محکوم کنیم؟ ایا دو شباهت ذکر شده در ازدواج دائم نیز وجود ندارند؟ پس روشن می شود که وجود این شباهت ها نیز سبب قبح و پلیدی صیغه نمی شود. و از این حیث صیغه با ازدواج دائم فرقی ندارد.

۳- عده ای صیغه را با توجه به چند مصداق آن مد نظر قرار داده و آن را نقد می کنند. در حالی که سوء استفاده از یک قانون نمی تواند، سبب بد دانستن قانون شود. و روشن است که از بهترین امور نیز سوء استفاده می شود. آیا بلوک شرق به اسم عدالت، مردم را به فلاکت نینداخت؟ آیا نظام استکبار، به اسم دموکراسی، جنگ ها و کشتارها ایجاد نکرده است؟ آیا استعمار (ایجاد عمران و آبادانی) بد بوده است که با شعار آن ثروت های جوامع را غارت کرده اند؟ 

بنابراین رویکردهایی که علیه قانون متعه و ازدواج موقت هجمه می کنند، با دیدگاههای غلط و ناروا به این هجمه دست می زنند.

زشتی و قباحت فاحشگی در غیر منضبط بودن روابط و عدم مسئولیت پذیری طرفین است. و با فهمیدن این معیار می توان فرق صیغه با فاحشگی را دریافت که صیغه با احکام و ضوابط روشن و از پیش تعیین شده این بی انضباطی را از بین برده و طرفین با خواندن خطبه اولیه، خود را ملتزم به رعایت تعهدات می کنند.


و نکته ای که باید بدان توجه جدی کرد؛ این است که هجمه ها علیه صیغه، بدون درک حقایق جامعه و در نظر گرفتن واقعیت هاست. از همین رو، می بینیم که با مطرود شدن اموری نظیر صیغه، دوستی های نامشروع و روابط زشت فراگیر می شود. کسانی که به صیغه حمله می کنند، غالبا از درک این واقعیت عاجر هستند که نیروی انسان، نیرویی قوی است و اگر در بستر مناسب خود قرار نگیرد، مانند سیلی ویرانگر خواهد شد. و بهترین کار برای جلوگیری از زیان های این سیل، بستر سازی برای رویه ای منطقی و معقول است. نمی توان همگان را مجبور به ریاضت کرد و در جامعه ای که سن ازدواج به دهه سوم زندگی می رسد، افراد را تا آن سن وادار به سرکوب غریزه کرد. همچنان که نمی توان کمونیسم جنسی را پذیرفت و اجازه داد روابط کثیف و خیانت بار در جامعه رایج شود.

facenama


پای درس اخلاق آیت‌الله مجتهدی-54؛
 
پیامبر(ص) فرمودند: «در روز قیامت، از داخل جهنم عقربی خارج می شود که سر آن عقرب در آسمان هفتم است و دمش در ته زمین و دهانش هم از مشرق تا مغرب است. آن عقرب می گوید: آنهایی که با خدا و پیامبرش جنگ داشتند کجا هستند؟»
 

در یکی از جنگهای زمان پیامبر (ص)، پیامبر و یارانش که بر چاه­ها مسلّط بودند مانع از آب خوردن دشمن شدند. اگر این درست است چه فرقیست میان این کار با آب بستن یزید ملعون بر روی امام حسین (ع) و یارانش؟

در پاسخ باید به چند نکته توجه بفرمایید:

1 ـ اهل تحقیق می‌دانند که در منابع تاریخ اسلام و به ویژه آنچه مربوط به سیرۀ رسول خدا (ص) است، دروغ‌ پردازی‌ها و خیال‌پردازی‌ها نیز راه یافته است. انگیزۀ بسیاری از این دروغ‌پردازی‌ها، خراب کردن چهرۀ پیامبر خدا (ص) بوده است؛ یعنی کسانی که ایمان قلبی به آن حضرت نداشتند، ولی چاره‌ای نداشتند جز این‌که در ظاهر خود را مسلمان نشان دهند.(1)

2 ـ مطلبی که شما مطرح کردید، در حوادث جنگ بدر نقل شده است که رسول خدا (ص) به پیشنهاد یکی از اصحاب به نام حباب بن منذر، محل استقرار مسلمانان را به نزدیکی چاه‌های آب منتقل کرد و بعد از برداشتن آب کافی و انبار کردن آن در یک حوض، چاه را پر کردند تا مانع دسترسی مشرکان به آب شوند. این مطلب را ابن اسحاق، سیره‌نگار مشهور، به صورت مرسل نقل می‌کند؛(2) یعنی مشخّص نکرده که راوی کیست و از این رو، نقل مذکور از جهت سندی، مخدوش و غیرقابل اعتماد است. با این حال، شهرت ابن اسحاق باعث شده این نکته در منابع دیگری مانند تاریخ طبری نیز نقل شود و متأسّفانه در فیلم مشهور محمّد رسول الله (ص) ساختۀ کارگردان فقید مصطفی عقاد نیز بازتاب یافته و شهرت بیشتری یافته است.

3 ـ بستن آب بر روی دشمن، با «خلق عظیم» (3) رسول خدا (ص) سازگار نیست و نمی‌توان به چنین گزارش‌هایی اعتماد کرد. به علاوه، این مطلب با برخی گزارش‌های معتبر تاریخی در تضاد است؛ مانند:

یکم: تلاش حضرت علی (ع) برای آوردن آب، شب قبل از جنگ بدر.(4) روشن است که اگر مسلمانان بر چاه آب تسلط داشتند، نیازی به این نبود که آن حضرت جان خود را در این راه به خطر بندازد.

دو: خداوند در آیات قرآن در بارۀ جنگ بدر، انزال باران را امداد الهی می‌داند.(5) در حالی که اگر مسلمانان به آب دسترس داشتند، این سخن وجهی نداشت.

سه: موقعیتی که مسلمانان در آن مستقر شدند، و اینکه مشرکان قبل از مسلمانان به منطقه بدر و چاه آب رسیدند، با گزارش‌ مذکور سازگار نیست.(6)

4 ـ حتی بر فرض که بپذیریم مسلمانان به دستور رسول خدا (ص) چاه آبی را پر کرده باشند، باز هم این مطلب دلالتی بر منع آب نمی‌کند؛ بلکه این کار یک تاکتیک جنگی بوده و با اهداف نظامی انجام شده و از سوی دیگر، گزارش‌های تاریخی تصریح دارند بر این که مشرکان می‌توانستند از حوضی که مسلمانان ساخته بودند و در آن آب ریخته بودند، به سادگی بنوشند. (7)

5 ـ این احتمال نیز دور از نظر نیست که این گزارش، از سوی هواداران اموی ساخته شده باشد تا از این طریق، جنایت لشکر یزید در بستن آب به روی امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت ایشان را توجیه یا تلطیف کنند؛ کما اینکه به دروغ ادعا کردند که امیر المؤمنین (ع) در بستن آب به روی عثمان (هنگام محاصره توسط شورشیان) نقش داشته و به تلافی آن، فرزندانش حق نوشیدن آب ندارند! (8)

خلاصه این‌که بستن آب به روی مشرکان در جنگ بدر، گزارشی است غیر قابل قبول، که با اخلاق حسنۀ پیامبر و نیز با آیات قرآن و گزارش‌های معتبر تاریخی سازگار نیست و به هیچ وجه، نمی‌توان بدان اعتماد کرد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. در این باره، ر.ک: محمدهادی یوسفی غروی، آشنایی با منابع تاریخ اسلام و تشیع و روش نقد اخبار، نشر معارف، ص 22 ـ 26. نیز بنگرید به: جعفر مرتضى‏ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم‏، جای جای جلد نخست.

2. محمد بن اسحاق، السیرة النبویة، ج 2، ص 272.

3. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم‏؛ به راستی که تو از اخلاقی والا برخورداری». سورۀ قلم، آیۀ 4.

4. ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 445؛ واقدی، المغازی، ج1، ص 57؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص65 حدیث 7 (نقل در: دانش‌نامۀ امیرالمؤمنین (ع)، ری‌شهری و همکاران، ج 1، ص 260 شمارۀ 3).

5. در آیۀ 11 سورۀ انفال می‌فرماید: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِه‏؛ و از آسمان بارانى بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند». در بارۀ تنافی گزارش مورد بحث با این آیه، ر.ک: رسول جعفریان، سیرۀ رسول خدا (ص)، ص 493.

6. در این باره و توضیحاتی بیش‌تر در ردّ گزارش مذکور، ر.ک: جعفر مرتضى‏ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم‏، دار الهادی‏، بیروت‏، 1415 ه. ق‏، چاپ چهارم‏، ج 5، ص 29 ـ 30. برای اطلاع بیش‌تر، در بارۀ این مطلب و آشنایی با برخی نکات تاریخی دیگر، به لینک زیر مراجعه بفرمایید:

http://www.soalcity.ir/node/2418

7. در این باره به لینک زیر بنگرید: ttp://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa35743

8. در بارۀ استناد قاتلان کربلا به ماجرای عثمان، ر.ک: محمدرضا هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعۀ کربلا.


 

می تونید حکومت جمهوری اسلامی ایران و وم وجود ولایت‌فقیه رو در دوران غیبت ، از منظر قرآن و احادیث ثابت کنید؟

به نام خدا با سلام و آرزوی قبولی عبادات و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی.

 

برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می‌کنیم:

 

1.       مسلمانان از گذشته تاکنون اعتقاد داشتند که خداوند زمامداری امت اسلامی را به شخص پیامبر(ص) سپرده و سپس به اعتقاد شیعیان، به امامان معصوم واگذار کرده است. این اعتقاد اسلامی و شیعی درباره ولایت نبوی و ولایت امامان(ع)، مستند به ادله عقلی و نقلی است که در جای خود به اثبات رسیده است و بررسی تفصیلی آن در این مقال نمی‌گنجد.(1)

2.       از دیدگاه شیعیان، ولایت‌فقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امامان معصوم(ع) است همان‌طور که ولایت آن‌ها در ادامه ولایت نبوی (ص) بود. در ادامه، به بررسی ادله ولایت‌فقیه می‌پردازیم. مقدمتا توجه شما را به این نکته جلب می‌کنیم که ادله اثبات ولایت‌فقیه، به دو نوع عقلی و نقلی تقسیم می‌شود که هر یک از آن‌ها را در ادامه، موردتوجه قرار می‌دهیم:

 

3.       دلیل عقلی:

مقدمه اول: هر جامعه‌ای به حکومت و حاکم نیازمند است. «هر گروهی چاره‌ای جز این ندارند که برای خود رهبر و رئیسی داشته باشند؛ خواه نیکوکار و خواه بدکار»(2).

مقدمه دوم: دین شامل حوزه‌های مختلفی ازجمله امور اجتماعی و ی است و ازاین‌جهت، امور حکومتی را نیز شامل می‌شود و برای نحوه مدیریت و حکومت معارفی عرضه کرده است.

مقدمه سوم: در جامعه اسلامی، هدف از تشکیل حکومت، ترویج و اجرای معارف و ارزش‌ها و احکام اسلامی است؛ به دیگر سخن، حکومت دینی مطالبه جوامع دینی است.

مقدمه چهارم: در این صورت، حاکم در حکومت دینی باید به معارف دینی و احکام و ارزش‌های آن آگاهی داشته باشد و اصطلاحاً فقیه باشد.

مقدمه پنجم: عقل حکم می‌کند که در صورت وجود و حضور معصوم، مصداق برتر برای حاکم اسلامی، خود امام معصوم است؛ و در غیر این صورت، فقیه جامع‌الشرایط که شبیه‌ترین کس به امام معصوم است.(3)

 

4.       دلیل نقلی:

ادلّه نقلى این مسئله عبارت از روایاتى است که دلالت بر ارجاع مردم به فقها براى رفع نیازهاى حکومتى (به‌ویژه مسائل قضایى و اختلافات حقوقى) دارد و یا فقها را به‌عنوان «اُمنا» یا «خُلفا» و «وارثان» پیامبران و کسانى که مجارى امور به دست ایشان است معرفی کرده است. درباره سند و دلالت این روایات بحث‌های فراوانى انجام‌گرفته که در اینجا مجال اشاره به آن‌ها نیست و باید به کتاب‌ها و رساله‌های مفصّل و تخصّصى این موضوع مراجعه کرد. در میان این روایات، مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابو خدیجه و توقیع شریف که در پاسخ اسحاق بن یعقوب صادرشده بهتر قابل استناد است. پس‌ازاین توضیح مقدماتی، به جهت اختصار، صرفاً به توقیع شریف می‌پردازیم: شیخ صدوق توقیع شریف را در کتاب اکمال الدین آورده است. این توقیع درواقع پاسخى است که حضرت ولی‌عصر امام زمان(علیه‌السلام) در جواب نامه اسحاق بن یعقوب مرقوم داشته‌اند. اسحاق بن یعقوب در این نامه سؤالاتى را به محضر شریف آن حضرت ارسال داشته که ازجمله آن‌ها این است که در مورد «حوادث واقعه» که در زمان غیبت پیش خواهد آمد وظیفه ما چیست؟ آن حضرت دراین‌باره مى‌فرمایند: «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ»(4)؛ یعنی: «و امّا رخدادهایى که پیش مى‌آید پس به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم». اگر منظور از «حوادث واقعه» و «رواة حدیث» در این توقیع معلوم گردد آنگاه دلالت آن بر مدّعاى ما که اثبات ولایت‌فقیه است روشن خواهد شد. در مورد توضیح مراد از «حوادث واقعه» که در متن توقیع شریف آمده باید بگوییم بسیار بعید است که منظور اسحاق بن یعقوب از آن، احکام شرعى و همین مسائلى که امروزه معمولاً در رساله‌های عملیه نوشته مى‌شود بوده باشد زیرا اولاً براى شیعیان معلوم بوده که در این‌گونه مسائل باید به علماى دین و کسانى که با اخبار و روایات ائمه و پیامبر(ص) آشنایى دارند مراجعه کنند و نیازى به سؤال نداشته است. ثانیاً کلمه «حوادث واقعه» به‌هیچ‌وجه ازنظر لغت، به معناى احکام شرعى نیست، بلکه معناى بسیار وسیع‌تری دارد که حتماً شامل مسائل و مشکلات و رخدادهاى اجتماعى نیز مى‌شود. بنابراین، سؤال اسحاق بن یعقوب از محضر حضرت ولی‌عصر(علیه‌السلام) درواقع این است که در مورد مسائل و مشکلات اجتماعى جامعه اسلامى که در زمان غیبت شما پیش مى‌آید وظیفه ما چیست و به چه مرجعى باید مراجعه کنیم؟ و آن حضرت در جواب مرقوم فرموده‌اند که در این مورد به «راویان حدیث ما» مراجعه کنید. اکنون ببینیم مراد از «راویان حدیث» چه کسانى هستند. ممکن است کسى بگوید منظور از «راویان حدیث» هرکسی است که مثلاً کتاب اصول کافى یا وسائل­الشیعه یا هر کتاب روایى دیگر را بر دارد و احادیث و روایات آن را براى مردم بخواند و نقل کند. امّا با اندکى دقّت و توجّه معلوم مى‌گردد که این تصوّر درست نیست. زیرا کسى که در زمان ما مى‌خواهد از قول پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) یا امام صادق و سایر ائمه(علیهم‌السلام) حدیث و روایتى را نقل کند باید به طریقى احراز کرده باشد که این حدیث واقعاً از پیامبر یا امام صادق یا امام دیگر است، و در غیر این صورت حق ندارد و نمى‌تواند بگوید امام صادق چنین فرموده است. و واضح است که این‌گونه نقل حدیث کردن نیاز به تخصّص دارد و تخصّص آن هم مربوط به علم پزشکى یا مهندسى یا کامپیوتر و سایر علوم نیست، بلکه مربوط به علم فقه است و «فقیه» کسى است که از چنین تخصّصى برخوردار است؛ بگذریم از این‌که فهم و تفسیر احادیث نیز نیازمند تخصص در علومی همچون فقه و اصول فقه است. بنابراین، مقصود از «راویان حدیث» درواقع همان فقها و علماى دین هستند. با توجّه به توضیحى که درباره دو واژه «حوادث واقعه» و «رواة حدیث» دادیم اکنون معناى توقیع شریف این مى‌شود که امام زمان(علیه‌السلام) فرموده‌اند «درباره مسائل و مشکلات و رخدادهاى اجتماعى که در زمان غیبت من در جامعه اسلامى پیش مى‌آید به فقها و علماى دین مراجعه کنید زیرا آنان حجّت من برشمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم.» و دلالت چنین جمله‌اى بر ولایت‌فقیه در زمان غیبت بسیار روشن و واضح است.(5)

 

5.       بعد از اثبات ولایت‌فقیه، در باب مشروعیت جمهوری اسلامی نیز باید به این نکته اشاره کرد: ازآنجایی‌که مشروعیت یک حکومت بدون مقبولیت و مشارکت و همراهی مردم به فرجام نمی‌رسد، و از سوی دیگر در عصر حاضر مدل جمهوری و اعتماد به رأی اکثر مردم مدل پذیرفته شده است، درنتیجه، ولایت‌فقیه در عصر حاضر در قالب جمهوریت پی گرفته می‌شود به‌گونه‌ای که در زمینه‌های مختلف به رای مردم رجوع می‌شود تا مشارکت و همراهی مردم منقطع نگردد. بگذریم از این‌که پیشبرد اهداف یک حکومت بدون م به سرانجام نمی‌رسد و رأی‌گیری عمومی نیز یکی از راه‌های م دادن به حاکمان برای پیشبرد اهداف دینی و دنیوی است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. برای نمونه، آیه 59 سوره مبارکه نساء، به ولایت پیامبر(ص) و امامان(ع) اشاره می‌کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ». در این آیه، اطاعت از آن‌ها همسان با اطاعت الهی واجب شده است. این مطلب بیانگر این واقعیت است که آن‌ها برخوردار از حق ولایت هستند و اطاعت از آن‌ها واجب می‌باشد.

2. امام علی(ع)، نهج‌البلاغه، خطبه 40.

3. هادوی، مهدی، ولایت و دیانت، صص94-95.

4. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 484.

5.مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت‌فقیه، به کوشش محمد مهدی نادری، صص85، 104


نکته قابل توجه در ازدواج جوانان اینجاست که هر مخالفتی با ما به معنای بد بودن مخالف یا سوء نیت او نیست. دقیقا همان طور که هر موافقتی با فرد انتخابی ما به معنای درست بودن نیت شخص موافق و حسن نیت او نیست.

به خاطر این که معمولا عمده مشکل سر راه انتخاب مورد مناسب برای ازدواج، عدم آشنایی با ملاک ها و لااقل نداشتن اولویت بندی و بارم بندی در آن ملاک هاست، لازم است این قضیه  یادآوری شود که اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و . رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.
در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.

اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.

شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.
آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟
آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟
آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟
اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدین، غیر منطقی خواهد بود.

در گام اول شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدینتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثیر مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید.

بعد از شنیدن دلایل شما، اگر باز هم پدر یا مادرتان، با شما مخالفت کنند معمولا مخالفت ایشان بعد از این مرحله بدون منطق و دلیل خواهد بود.
مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدین زیادی دیده ایم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است.

همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند.

شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد.


آیا پرنده کبک چشم شور است که می گویند نگهداری آن در خانه خوب نیست؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی و آرزوی توفیق روزافزون.

 

روایات در مورد نگه داری حیوانات در خانه به چند حیوان بیشتر اشاره نکرده اند از جمله کبوتر، گوسفند و

اما در مورد نگهداری کبک در خانه از سوی معصومان سفارشی نشده است. همچنان که به بسیاری از حیوانات دیگر نیز سفارش نکرده اند.

از سوی دیگر برای نگهداری حیواناتی که سفارش شده است دلائلی در روایات بیان شده است، ولی برای نگه نداشتن حیواناتی مانند کبک و دلیلی ذکر نشده است.

بنابراین چشم شور بودن کبک در روایات بیان نشده است. تنها روایتی که به کبک اشاره کرده است روایت زیر است (و غیر از این روایت دیگری یافت نشد)

 أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (امام کاظم) علیه السلام قَالَ: أَطْعِمُوا الْمَحْمُومَ لَحْمَ الْقِبَاجِ «3» فَإِنَّهُ یُقَوِّی السَّاقَیْنِ وَ یَطْرُدُ الْحُمَّى طَرْداً.(1)

یعنی به تبدار ، گوشت کبک بخورانید ؛ چرا که پاها را نیرو مى‏دهد و تب را کاملاً دور مى‏کند.

 

پی نوشت:

1. الکافی، ج 6، ص 312.


 

جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. واقعا بدبختی چیست؟

کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟

وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است.

کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است.
 فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و . آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟

با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط  ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى کسانى که ایمان آوردند مثلى مى‌‏زند و آن داستان همسر فرعون است که گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‌‏اى در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمکار برهان.

 و خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد:
در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را کور و بعضى را بینا، بعضى را کوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى کردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند.  
همه این کارها لازمه خلقت بود. براى این که آن شخص سالم و بى ‏عیب به آن شخص معیوب نگاه کند و به خاطر سلامتى‌‏اش به من شکر و حمد بگوید. و یا آن که عیب‏دار است به شخص سالم نگاه کند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر کند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این که شخص غنى به فقیر نگاه کند به خاطر ثروتى که به وى داده‏ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این که مؤمن به کافر نگاه کند به خاطر هدایتى که داده‌‏ام به من حمد و سپاس گوید. (الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى  ص ۱۸.)




اولین آنها که ایمان بود گفت:دراین دور و زمـــانه مردم دیگر چندان ایمان ندارند و با گفتن این جمله خاموش شد.

شمع دومی که بخـــشش بود،گفت:دراین زمانه مردم دیگر به هـــم کـــمک نمی کنند و بخشش ازیاد مردم رفته است.و او هم خاموش شـــد.

شمع سوم که زندگی بود،گفت: مردم ،دیگر به زندگی هم ایمان ندارند و با گفتن آن خاموش شد.درهمین هنگام پسرکی وارد اتاق شد و شمع چهارم رابرداشت و سه شمع دیگر را روشن کرد.

سه شمع دیگر از چهارمین شمع پرسیدند تو چه هستی؟
گفت:من امیدم.وقتی انسانها همه درهارابه روی خود بسته می بینند من تمام چراغهای راهشان را روشن می کنم تا به راه زندگی خودادامه دهند.

دوست خوب من :خوشبختی نگاه خداست ،آرزو دارم ،خداوند هرگز از تو چشم بر ندارد،و شعله شمع امیدت همواره روشن بماند.آمیــــن:heart:

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ @dastannhaykotah


اگر فردا آخرین روز دنیا باشد جالب است!

تمام خطوط تلفن دنیا پر میشود از جمله های مانند: "همیشه دوست داشتم" , " عاشقتم" , " هیچ وقت نتوانستم بگوییم دوست دارم" , " مرا ببخش " , "اولین و آخرین عشقم تو بودی " و . . .

هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند حاضر هستند کل داراییشان را بدهند برای اینکه وقت دیدن طرفشان را لحظه ای داشته باشند!

خیلی ها پشیمان میشوند که چرا خیانت کردند
خیلی ها دنبال گرفتن یک بخشش ساده میروند

کاشکی هر روز , روز آخر بود تا ما انسان ها قدر لحظات زندگی را میفهمیدم!قدر یکدیگر را میدانستیم!!! کاشکی به جای لج بازی , غرور ، لحظه ای را با عشق سپری میکردیم!

لحظه ای باور کن
فردا
زندگی
و دنیا
تمام میشود.


 

این روال در دوران امام حسن (ع) نیز ادامه داشت و به ویژه بعد از ماجرای صلح با معاویه، اهل بیت دیگر قدرت اجتماعی لازم را برای اجرای احکامی مانند خمس نداشتند و .
 

سلام علیکم.

چرا پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) و امام حسن تا امام سجاد (ع) خمس را جمع نمی کردند؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی و آرزوی توفیق روزافزون.

در ابتدا لازم است یادآوری کنیم که خمس، یک دستور اسلامی است که حکم آن، در آیۀ 41 سورۀ انفال بیان شده است. از این رو، هرچند در مذاهب فقهی در بارۀ جزئیات آن اختلاف است، در اصل آن هیچ تردیدی نیست. امّا در پاسخ به سؤال شما، به بیان چند مطلب بسنده می‌کنیم:

1 ـ بر خلاف ذهنیتی که شما دارید، قانون خمس در زمان رسول خدا (ص) اجرا می‌شده است. تنها چیزی که برخی ادّعا کرده‌اند، این است که ایشان فقط خمس غنایم جنگی را مطالبه می‌کرده و نه مطلق غنایم را تا شامل مازاد درآمد و طلا و نقره و معدن و… نیز بشود. این ادّعا، با واقعیات تاریخی و مدارک روایی در کتاب‌های شیعه و سنّی سازگار نیست. به استناد روایاتی که در منابع معتبر اهل سنت نیز آمده، آن حضرت نه قط خمس غنایم جنگی را جدا می‌کرده، که برای موارد دیگری مانند معدن و دفینه (گنج) نیز خمس قرار داد(1) و در عهدنامه‌ها و دستورهایی که برای قبایل مختلف می‌نوشت، بر وم پرداخت خمس نیز تأکید می‌فرمود.(2) و حتی بنا بر دیدگاه درست، مأموریت امام علی (ع) در واپسین سفرش به یمن نیز دریافت خمس بوده است.(3) در حالیکه مردم آنجا پیش از این مسلمان شده بودند، پس سخن کسانی که خمس را مختص به غنایم جنگی می‌شمارند، با سنّت رسول خدا (ص) سازگار نیست.

 

2 ـ متأسفانه بعد از رحلت رسول خدا (ص)، عمل به سیرۀ ایشان در بارۀ خمس، از دو جهت دچار آسیب شد: هم از جهت متعلق خمس و اینکه از چه مواردی باید خمس گرفته شود، و هم از جهت مصرف آن و این‌که به چه افراد یا گروه‌هایی باید پرداخت شود.(4)

3 ـ امیر مؤمنان (ع) از همان آغاز خلافت، با یک سلسله دشواری‌ها و موانع رو به‌رو بود که برخی از آن‌ها تا پایان عمر آن حضرت ادامه داشت. این دشواری‌ها هم در صحنۀ ی و نظامی و اجتماعی بود و هم در عرصۀ فرهنگ و دین‌مداری؛ امّا همۀ این‌ها بی گمان، در ت نادرست خلفای پیشین ریشه داشت.(5) این موانع، به علاوۀ درگیر شدن آن حضرت با سه جنگ مهمّ داخلی (جمل، صفین و نهروان) باعث شد که آن حضرت عملاً نتواند بسیاری از اصلاحات مورد نظر خود را انجام دهد. قداست یافتن سنت شیخین در میان عموم مسلمانان نیز مانع بزرگی بود.(6) که باعث شد برخی از انحرافات گذشته، عملی مانند نماز تراویح نیز (که از دوران خلیفۀ دوم آغاز شده بود و از نگاه امیرالمؤمنین بدعت بود)، در دوران خلافت ایشان نیز همچنان رواج داشته باشد.(7)

 

4 ـ مسئلۀ خمس نیز از مواردی بود که امام علی (ع) نتوانست سنت رسول خدا را در بارۀ آن، احیا کند. طبق روایتی از امام باقر (ع)، امیر المؤمنین (ع) به این دلیل نتوانست این روال را تغییر دهد که نمی‌خواست متّهم به تخلّف از سنت شیخین (ابوبکر و عمر) گردد.(8)

 

5 ـ این روال در دوران امام حسن (ع) نیز ادامه داشت و به ویژه بعد از ماجرای صلح با معاویه، اهل بیت دیگر قدرت اجتماعی لازم را برای اجرای احکامی مانند خمس نداشتند و اگر می‌خواستند که حکم صحیح چنین مسائلی را بیان کنند، زمینه‌ای برای این کار وجود نداشت. امّا در دروه‌های بعد، هرچند ائمه همچنان در رأس هرم قدرت و دست اندر کار حکومت نبودند، ولی اقتدار بالایی به دست آورده بودند و تطورات تاریخی در گفتمان امامت، باعث شده بود که زمینه و ظرفیت لازم برای اجرای احکامی مانند خمس فراهم گردد. مطرح شدن احکام و گزاره هایی چون وجوب پرداخت خمس، حرمت تحاکم نزد حاکمان جور ( یعنی وم پرهیز از بردن داوری نزد آنان، حتی در مسائل جزئی زندگی)، نصب وکیل و پیدایش شبکۀ منظّمی برای ارتباطات فکری و مالی میان امام و پیروان آنان، همگی حاکی از اقتدار فراوانی است که امامانِ متأخّر داشته اند.(9)

خلاصه این‌که: خمس به عنوان یک دستور دینی، در زمان رسول خدا (ص) مطرح بود و به آن عمل می‌شد؛ ولی در دوران خلفا دچار انحرافاتی شد که امام علی(ع) و امامان بعدی نیز نتوانستند آن را به مجرای اصلی‌اش بازگردانند؛ تا این‌که در دروۀ امامان بعدی (از زمان امام صادق و امام کاظم علیهما السلام) به تدریج زمینه برای اعلام و اجرای آن فراهم گشت.

پی‌نوشت‌ها:

1.       برای نمونه، در صحیح مسلم (کتاب الحدود، ج 5، ص 127) حدیثی از ابوهریره روایت شده است که رسول خدا (ص) فرموده: «رکاز خمس دارد» و رکاز به معنای معدن طلا و نقره است. نیز: روایت شعبی از جابر بن عبدالله در مسند احمد، ج3، ص 335 و 336.

2.       مانند عهدنامۀ آن حضرت برای دو قبیلۀ سعد هذیم و جذام. (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص270). در هیچ یک از این گونه موارد، منظور خمس غنایم جنگی نیست؛ زیرا آنان اجازۀ جنگ با دیگران را نداشتند. برخی از آنان نیز اساساً در موقعیت جنگیدن نبودند تا پیامبر از آنان توقع داشته باشد خمس غنیمت جنگی را به آن حضرت بدهند. اگر هم در جنگی شرکت می‌کردند، تصمیم‌گیری در بارۀ غنایم جنگی با آنان نبود؛ بلکه با خود رسول خدا و یا فرماندهان منصوب ایشان بود.

3.       علامه سید مرتضی عسکری، بازشناسی دو مکتب (ترجمۀ کتاب معالم المدرستین)، ج2، ص253.

4.       ر.ک: علامه سید مرتضی عسکری، همان، ص 155 ـ 266 (به ویژه ص 162 که فشردۀ این مطلب را آورده است).

5.       مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام (جلد دوم؛ از سقیفه تا کربلا)، ص 236.

6.       دربارۀ جایگاه سنّت شیخین و تأکید تودۀ مردم بر آن، ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ ی اسلام، ج 2 (سیرۀ خلفا)، 240 ـ 243 و نیز 245 ـ 247.

7.       مجلسی، بحار الأنوار، ج 31، ص 8. نیز نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 283، به نقل از سیدمرتضی ،‌همراه با پاسخ به حرمت چنین بدعتی.

8.       ابوعبید، الاموال، ص 332؛ جصاص، احکام القرآن، ج3 ، ص63 (نقل در: بازشناسی دو مکتب، ج2، ص 229 و 230). امیرالمؤمنین (ع) خود نیز در خطبه‌ای، به صراحت، خمس را از مواردی شمرده که به دلیل وقوع انحراف در بارۀ آن، نتوانسته آن گونه که باید به آن جامۀ عمل بپوشد. برای اطلاعات بیشتر در این باره، به لینک زیر بنگرید:

http://www.soalcity.ir/node/2022

  1. مرتضی بهرامی خشنودی، «تطور تاریخی گفتمان امامت تا نیمۀ سدۀ سوم هجری»، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد تاریخ تشیع، دانشگاه امام صادق (ع)، 1386، ص 151.

 

:red_circle: بر اثر ابتلا به کروناویروس درگذشت.

لیو ژیمینگ ، رییس بیمارستان ووهانگ ِ ووهان ، جراح مغز و اعصاب و بلندمرتبه ترین فرد فعال در زمینه‌ی بهداشت و سلامت بود که بر اثر کرونا جان سپرد.
این درحالی است که شمار قربانیان این بیماری به بیش از ۱۸۰۰ تن رسیده است.
روز سه شنبه ، رسانه های دولتی اعلام کردند که پزشکان و پرستارانی که در جهت متوقف کردن این بیماری جان خود را از دست داده‌اند "شهید" محسوب می‌شوند.
 


 
نیازی نیست با کسی درباره این موضوع گفتگو کنید. سعی کنید به جای نگرانی بیش از حد و غصه خوردن برای این کار اشتباه، هر چه زودتر در صدد اصلاح باشید .
 

با عرض سلام و احترام خدمت شما من دختر 24 ساله هستم برام مشکل بزرگی پیش اومده که از نظر روحی داره داغونم میکنه و بشدت عذابم میده من چند وقت پیش تو یک شبکه اجتماعی با یه دختر آشنا شدم چون خواهر نداشتم میخواستم باهاش درد و دل کنم اول فک میکردم واقعا دختر هست حتی برای من صداشو فرستاد از طرز جمله هاش سوالایی که میپرسیدم جواب میداد مطمعن شدم دختر هست میگفت اسمش سارا هست ولی دیروز بهم گفت اصلا سارایی وجود نداره ?? گفت اسمم صادق هست گفت بهت دروغ گفتم گفت الانم دلم برات سوخت بهت گفتم همه اینها یک طرف مشکل من اینه که من بهش اعتماد کردم عکسمو فرستادم چون واقعا فک کردم دختره اونم برای من عکس فرستاد عکس یه دختری ،غیر از اون حرفایی باهاش زدم ینی اون منو وادار میکردم حرفای خیلی بد?? حتی عکس گفتم دختره اشکال نداره ولی بازم ناراحت بودم و اون موقع بهش گفتم من دیگه توبه کردم حرف بد باهام نزن ?? ولی از اون بدتر وقتی فهمیدم پسر بوده انگار آب سردی ریختن رو سرم تو ذهنم جنگه همش گریه میکنم نمیتونم راجع بهش با کسی حرف بزنم دارم از فکرش روانی میشم بهش گفتم اصلا نمیبخشمت بی وجدان ،گفتم خدا جواب کارتو بده ولی میترسم من عکس فرستادم، فک میکردم دختره دارم میمیرم از غصه من چکار کنم ،البته شماره منو نداره فقط با ای دی با هم حرف میزدیم خاک تو سرم اصلا شک نکردم که پسره??حالا چکار کنم خدا منو میبخشه دارم دیونه میشم تو رو خدا بگید چکار کنم ??اون عکسا و حرفا دارن ذهنمو منجر میکنن،من عکسای بدی فرستادم اون آدم گفت یکی از شهرستانای اطراف ما زندگی میکنه،تو رو خدا بگید چکار کنم به آرامش برسم، چکار کنم خدا منو ببخشه??

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی و آرزوی توفیق روزافزون.

 

از مشکلی که برای شما پیش آمده بسیار متاسف شدیم. این که فردی این طوری به خودش اجازه دهد که با احساسات یک خانم به این شکل بازی کند جای بسی ناراحتی و نگرانی دارد. حال شما را درک می کنیم خصوصا که نیت شما خیر بوده است. حق دارید که شگفت زده و غمگین باشید. برای اینکه حال روحیتان رو به بهبودی رود بهتر است به چند مطلب توجه داشته باشید:

1.       کار شما گناه ارتباط با نامحرم را ندارد چرا که شما خبر نداشتید و اصلا احتمال هم نمی دادید بنابراین ومی ندارد این همه عذاب وجدان داشته باشید و خود خوری بکنید. شما گناهی مرتکب نشده اید تا بخواهید این همه سراسیمه و آشفته شوید.

2.       نمی دانیم منظورتان از عکس بد یا حرف های بد چه بوده است؟ اگر در ارتباط با مسائل جنسی است که فرقی ندارد طرف مقابل شما پسر باشد یا دختر! ما حتی با هم جنس خودمان هم اجازه نداریم وارد این فاز بشویم چرا که این هم آسیب زاست. برای این کار در صورت انجام نیاز به توبه است. پشیمانی قلبی را توبه می گویند که لازمه آن ترک آن کار و تصمیم به انجام ندادن مجدد آن است.

3.       این کار برای شما تجربه ای پر بهاء بود هر چند خیلی گران تمام شد و با سختی به دست آمد و آن این که دیگر تا شناخت کافی از شخصی پیدا نکرده اید به او 100% اعتماد نکنید. تازه وقتی طرف مقابل را شناختید باز هم باید به اندازه ظرفیتش به او اعتماد کنید نه بیش، نه کم.

4.       بهتر است اکانت شبکه اجتماعی که در آن عضو هستید را حذف کنید و مجدد با آی دی جدید وارد شوید تا تمام گفتگوها برای دو طرف پاک شود. با این کار مقدار زیادی از دغدغه شما حل می شود.

5.       نگران عکس و این طور موارد هم نباشید. مشکلی پیش نمی آید. طرف مقابل شما با یک عکس کاری نمی تواند انجام دهد. قرآن می فرماید خدای متعال از اهل ایمان دفاع خواهد کرد: إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ‏ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا. خداوند از کسانى که ایمان آورده‏اند دفاع مى‏کند(1)

6.       به هیچ وجه ارتباط را با آن شخص ادامه ندهید حتی از او انتقاد نکنید و حرفهای تند و آتشین هم نزنید. هر گونه ارتباط و لو به این صورت باشد ممکن است به ضرر شما تمام شود و به طرف مقابل جرات دهد تا شما را به خودش وابسته کند پس بهتر آن است که دیگر ادامه ندهید و هر چه زودتر این ارتباط را تمام کنید.

7.       نیازی نیست با کسی درباره این موضوع گفتگو کنید. سعی کنید به جای نگرانی بیش از حد و غصه خوردن برای این کار اشتباه، هر چه زودتر در صدد اصلاح باشید. به افکار منفی و این اینکه در آینده چه می شود و این حرفها هم بی توجه باشید و فکر نکنید.

8.       نیازی به بحث با آن شخص و نفرین کردن او نیست. او نتیجه این کار زشت خود را خواهد دید؛ قرآن می فرماید: وَ لا یَحیقُ‏ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِه‏.امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را مى‏گیرد(2) بازی با آبرو و احساسات دیگران، دروغ گفتن و فریب دادن گناهان کمی نیست. ما هم امیداریم که آن شخص هدایت شود تا دست از این حُقه بازی ها بردارد و از ابزاز فضای مجازی در راه درستش بهره بگیرد. هر چند که معمولا پسرها از باب کنجکاوی یا سرکاری گذاشتن وارد این موضوعات می شوند، از طرفی نمی توانند احساسات خانم ها را درک کنند پس به خودشان اجازه می دهد وارد رابطه های خطرناک و نادرست شوند.

در پایان امیدواریم که از پس این حادثه تلخ، روزها و اتفاقات بسیار خوبی در انتظارتان باشد تا تلخ کامی و ناآرامی جایش را به شادی و نشاط دهد.

موفق باشید.

پی نوشت ها:

1.       سوره حج، آیه 38.

2.       سوره فاطر، آیه 43.

 


پیامبر اکرم (ص) و انبیای گذشته همگی به ظهور مهدی موعود بشارت داده اند که دنیا در آخرامان تحت حکومت واحده قرار می گیرد و اسلام شرق و غرب عالم را فرا می گیرد، قانون، قانون خدا می شود، حاکمیت مخصوص خداوند متعال می شود.

بعد از ظهور

اما آیا می دانید بعد از ظهور حضرت مهدی (عج) چه اتفاقاتی می افتد و از زمان ظهور تا شهادت آن حضرت چه رخ می دهد؟ در این بخش از نمناک به رخ دادهایی پیش بینی شده بعد از ظهور امام زمان (عج) خواهیم پرداخت.

 

بعد از ظهور چه خواهد شد؟

بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقی می افتد؟

یکی از تحولات جهان حرکت و سیر جهان ماده به سوی عالم غیب و بازگشت انسان به سوی خدا و رویاروئی انسان با قدرت او و یا رفتن به سوی ملاء اعلی و آخرت است که قرآن و معارف اسلامی از آن پرده برداشته اند .

در قرآن و کتاب ادیان دیگر آمده است که رستاخیز و قیامت مقدمات و نشانه هایی در پی دارد که یکی از این نشانه ها پیش از برپائی رستاخیز و قیامت حکومت مهدی ـ علیه السلام آخرین منجی بشریت است که تمام انبیاء الهی ظهور او را بشارت داده اند.

ظهور حضرت مهدی (عج) مقدمه ای بر راهیابی به سوی جهان آخرت و البته قبل از برپایی قیامت است.در بسیاری از روایات آمده است است که عده ای از پیامبران و امامان بعد از مهدی ـ علیه السلام ـ رجعت کرده و حکمرانی می کنند . اعتقاد به رجعت یک امر روشن و غیر قابل انکاراست که در روایات بسیار موثقی بدان اشاره شده است.

 

روایاتی راجع به وقایع پس از ظهور امام زمان (عج)

طبق فرمایش امام صادق علیه السلام پس از حکومت حضرت مهدی ، حکومت یازده مهدی دیگر، آغاز می گردد همانطور که ایشان فرمودند :«همانا بعد از قائم، یازده مهدی از فرزندان حسین ـ علیه السلام ـ از ما اهل بیت اند».[2]

به دلیل وجود برخی ابهاماتی که در کیفیت رجعت و حکومت امامان پس از ظهور موعود وجود دارد نمی توان به طوریقین درباره حوادث و پیش آمدهای آن اظهار نظر نمود . از امور و حوادث پس از حکومت حضرت مهدی -علیه السلام ـ و در آستانه و همزمان با رجعت حکومت یازده مهدی از اولاد امام حسین است که در برخی از روایات به آن اشاره شده است اما هیچ گونه توضیح و تفصیلی درباره آن امامان وجود ندارد . آنچه می توان از ویژگی این بزرگواران گفت این است که آنها افراد وارسته و شایسته ای هستند که چنین لیاقتی دارند.

 

اقدامات امام زمان بعد از ظهور

شهادت امام زمان و غسل امام زمان بعد از ظهور

درباره شهادت امام زمان (علیه السلام) دو دسته روایات وجود دارد که در برخی به وفات حضرت و در برخی دیگر به شهادت آن حضرت اشاره شده است. این روایات عبارتند از :

روایات دسته اول:

1.یکی از معتبرترین روایات که درباره وفات حضرت مهدی بعد از حکومتش می باشد فرموده امام صادق (ع) است که تفسیری است از آیه «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ»[3] امام صادق (ع) می فرماید:مراد، زنده شدن امام حسین ـ علیه السّلام ـ با اصحاب خود در عصر امام زمان است در حالیکه کلاه خودهای طلائی بر سر دارند و به مردم رجعت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش را اطلاع می دهد تا مؤمنان به شک و تردید نیفتند.

این در حالی است که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در میان مردم حضور دارد. هنگامی که مردم امام حسین ـ علیه السّلام ـ را به خوبی شناختند و به او ایمان پیدا کردند، مرگ حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ فرا می رسد و امام حسین، غسل و حنوط و کفن و خاک سپاری حضرت را برعهده می گیرد زیرا که امام را جز امام، غسل نمی دهد»[4].

 

غسل و کفن حضرت حجت توسط امام حسین (ع)

2.یکی دیگر از روایاتی که از امام صادق به وفات حضرت مهدی (عج) اشاره می کند این فرموده ایشان در جواب به این سوال است که:اولین کسی که به دنیا رجعت خواهد کرد چه کسی است؟ می فرماید:اولین رجعت کننده به دنیا، امام حسین است که پس از رجعت او و یارانش در حالیکه هفتاد پیامبر نیز او را همراهی می کنند، حضرت قائم (عج) انگشترش را به امام حسین واگذار می کند و چشم از جهان فرو می بندد امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز تجهیز، غسل و کفن و دفن حضرت را برعهده می گیرد»[5].

دسته دوم:

دومین روایات آن دسته هستند که به شهادت همه معصومین و حضرت مهدی (عج) اشاره دارند:

امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ می فرماید:و الله لقد عهد الینا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ان هذا الامر علیکم اثنا عشر اماماً من ولد علی و فاطمه، ما منا الامسموم او مقتول»[6] به خدا سوگند رسول خدا این عهد و وعده را به ما داده است که امر امامت را دوازده تن از فرزندان علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه ـ علیها السّلام ـ به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا به وسیله سم و یا با کشتن، شربت شهادت خواهند نوشید.

 

اولین رجعت کننده به دنیا پس از ظهور مهدی کیست؟

2-3٫همچنین فرموده گرانقدری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ وجود دارد که به شهادت همه امامان اشاره دارد:«ما منا الامسموم او مقتول»[7] هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مسموم و یا مقتول می باشد.

بر اساس احادیث امام حسن و امام صادق و امام رضا علیها السلام علمای شیعه روایات دال بر شهادت را ترجیح داده اند و همگی به شهادت رسیدن این حضرت را قبول دارند همچنین مرحوم علامه مجلسی در بحارالانواردر این باره نوشته است که «انهم ـ علیهم السّلام ـ لا یموتون الا بالشهاده»[9]؛ این بزرگواران نمی میرند مگر با شهادت.

بعد از ظهور امام زمان چگونه به شهادت میرسند؟

در برخی از منابع شیعیان فقط یک روایت درباره چگونگی شهادت امام عصر وجود دارد اما این روایت موثق نیست و در منابع معتبر شیعی نقل نشده است . در این روایت نقل شده قاتل حضرت زنی به نام سعیده از طایفه بنی تمیم و دارای محاسن و ریش شبیه مردان است که هنگام عبور حضرت، از بالای بام سنگی را به سوی حضرت پرتاب می کند و حضرت را به شهادت می رساند[11]اما این روایت معتبر نیست وکیفیت و نحوه شهادت آن حضرت چندان روشن نمی باشد.

 

به شهادت رسیدن حضرت مهدی توسط یک زن

اولین قبری که بعد از ظهور شکافته می شود قبر کیست؟

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«اولین کسی که قبر او شکافته می شود و به سوی دنیا باز می گردد، حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ است.»[11] و در جای دیگر که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین در عصر رجعت دارد ، می فرماید:«نخستین فردی که به دنیا باز می گردد، حسین بن علی است پس حکومت می کند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش می افتد.»[12]

جابر در روایتی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ می فرماید :امام حسین (ع ) در روز عاشورا پیش از شهادتش درباره رجعت خود و یارانش اینگونه سخن گفت:«بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آن گاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و ناگهان از قبر خارج می شوم، در حالی که امیر المؤمنین نیز از قبرش خارج شده و مهدی ما نیز قیام نموده است.»[13]

این روایت به رجعت امام حسین و امیر المؤمنین همزمان با قیام مهدی موعود (عج) اشاره دارد.در روایت دیگر امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«امام حسین ـ علیه السّلام ـ همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت می نماید. رو می آورد به سوی دنیا امام حسین همراه با کسانی که با وی به قتل رسیده بودند و همراهی می کنند او را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم انگشترش را به او می سپارد.»[14]

 

قبر امام حسین (ع) اولین قبری که در قیامت شکافته می شود

پی نوشت ها:

1- کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه مهدی حقّی، تهران، امیرکبیر، 1385ش، ص355٫

2- شیخ طوسی، غیبت، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، 1411ق، ص229٫

3- سوره مبارکه اسراء، آیه 6٫

4- بحار الانوار، ج 27، ص 217، موسسه الوفاء ـ بیروت.

5- همان ، ج 27، ص 217٫

6- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص 349، دارالمعرفه ـ بیروت.

7- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص 349، دارالمعرفه ـ بیروت.

8- چشم اندازی به حکومت مهدی، نجم الدین طبسی، ص 214، چاپ اول، 1381، بوستان کتاب ـ قم.

9- بحار الانوار، ج 27، ص 213٫

11- تاریخ ما بعد الظهور، سید محمد صدر، ص 881، مکتبه الامام امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ، اصفهان.

11- میزان الحکمه، ج 4، ص 58، ش 6932، محمدی ری شهری، چاپ مکتب الاعلام، 1362 هـ .ش.

12- معجم احادیث المهدی، ج 5، ص 328، ش 1766٫

13- بحار الانوار، ج 53، ص 61، حدیث 52٫

14- معجم احادیث المهدی، ج 3، ص 89، ش


 
زمانی که انسان می میرد روح او کاملا از بدنش جدا می شود که در این لحظه اتفاقاتی برای او می افتد و در هنگام مرگ با دیدن بعضی چیزها به پایان عمر خود پی می برد.

اتفاقاتی که هنگام مرگ برای انسان رخ می دهد؟

بسیاری از ما درباره لحظه مرگ و جان دادن صحبتهایی را شنیده ایم و فرا رسیدن آن لحظه و اتفاقاتی که قرار است برایمان پیش آید ، خوف و وحشت داریم . در لحظه مرگ برخی از واقعیت ها که در زمان حیات، بر انسان پوشیده است ، بر او آشکار می ‏شود؛ زیرا در آن زمان که آدمی از مرز دنیا می گذرد، فرشته مرگ را می بیند و در آستانه جهان غیب قرار می گیرد. در این بخش از نمناک شما را با اتفاقاتی که لحظه مرگ می افتد آشنا می کنیم.

هنگام مرگ

 

هنگام مرگ چه اتفاقی می افتد؟

آدمی در لحظه جان دادن چه می بیند؟

در لحظه مرگ رابطه انسان با اطرافیان و اطرافیانش با وی قطع می شود؛ نه محتضر می تواند مشاهدات خود را برای آنان بگوید و آنچه بر وی می گذرد، توضیح دهد و نه اطرافیان قادرند به اطلاعات و مشاهدات محتضر پی ببرند و از چگونگی حالش آگاهی یابند و برخی از واقعیت ها در زمان حیات، بر انسان پوشیده است و لحظه مرگ، بر او آشکار می ‏شود.

مشهودات اهل ایمان و کفر در لحظه مرگ به اعمال آن ها بستگی دارد؛ اهل ایمان و عمل صالح از کرامات حق تعالی بهره مند می شوند و مناظر مطبوع و دلپذیر را می بینند ولی اهل کفر و نفاق به اندازه حظّ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده اند، آثار غضب و قهر الهی را مشاهده می کنند.

فرشته ملک الموت

انسان ها در هنگام مرگ بعضی چیزها مثل شیطان و فرشتگان برایش متمثل می شود. محتضر در لحظه ای که ملک الموت و جهان ناآشنای پس از مرگ می بیند ، در می یابد که زندگی دنیایش پایان یافته و در این موقع، بسیار نگران و مضطرب می شود و فشار روحی زیادی بر او وارد می شود. انسان نیکوکار فرشتگان قبض روح را به شکل خوب و همراه با بشارت، سلام و تحیت مشاهده می کند اما اگر کافر، ظالم و ستمکار باشد، فرشتگان را بیم دهنده و با چهره های ترسناک می بیند.

 

چهره ی ترسناک فرشته ملک الموت برای کافران

فرشتگان ثبت اعمال

هر انسانی پس از مرگ، فرشتگان ثبت اعمال را می بیند و بلافاصله از وضع خود آگاه می شود و می فهمد آیا بهشتی و اهل سعادت است یا جهنمی و اهل عذاب می باشد. یکی دیگر از مشهودات محتضر در اولین مراحل انتقال، فرشتگان مأمور بر رزق و روزی است.

امامان و پیامبران

هیچ کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر آنکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) همگی (با بدنی مثالی) نزد او مجسم و حاضر می شوند، به طوری که آنان را می بیند. اگر محتضر از مؤمنان باشد، وقت مشاهده به آنان علاقه پیدا می کند و عشق می ورزد، و اگر از مؤمنان نباشد، هنگام مشاهده ایشان، آنان را دشمن می دارد و به دیدار آنان علاقه ای ندارد.

 

دیدن امامان و پیامبران پس از مرگ

بهشت و درجات والای آن

انسان مومن پس از مرگ بهشت و درجات والای آن را می بیند در حالی که به واسطه جدا شدن از زن و زندگی، حسرت و اندوه فراوانی دارد ملک الموت به او بهشت را نشان می دهد و می گوید:اینجا منزل تو است و نعمت پایدار، اموال، خانواده و خویشاوندانت در اینجایند. هر کدام از خویشاوندان و خانواده ات صالح باشند، در اینجا با تو خواهند بود. آیا راضی هستی به جای مال و ملک دنیا، این نعمت ها را دریابی؟ می گوید:به خدا قسم مشتاقم و حاضرم.»

شیطان

در برخی از روایات آمده است که هنگام مرگ شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین انسان حاضر می شوند تا وی را وسوسه کنند و در دینش به شک اندازند و او را به کفر بکشاند اما اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمی تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.

 

وسوسه انسان توسط شیطان در هنگام مرگ 

مال ، اولاد و اموال

مال و اولاد و اعمال فرد از دیگر اموری که برای محتضر به صورت مثالیه خود مجسم می گردد. در فرمایش امام علی آمده است که هنگامی که انسان متوجه مال خود می شود ومی گوید:(ای مال)! به خدا سوگند من بر (جمع) تو حریص و (بر انفاق تو) بخیل بودم (شب و روز خود را برای تحصیل و به دست آوردن تو صرف کردم و چیزی از تو را از خود جدا نمی کردم)، پس چه سود و بهره ای از تو برای من است؟ مال (در جواب) می گوید:کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست).

سپس متوجه فرزندان خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من برای شما پدری مهربان و حامی و نگهدرانده شما بودم، پس (در این حال) چه نفع و فایده ای از شما برای من هست؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و در آن پنهان می سازیم.

متوجه اعمال خود می شود و می گوید:به خدا سوگند! من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی، پس چه نفع و فایده ای از تو برای من هست؟ می گوید:من قرین و همنشین تو هستم در قبر و روز رستاخیزت، تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.

 

انسان هنگام جان دادن چه میبیند؟

فراز و نشیب های عمر

عالم برزخ و عالم دنیا با یکدیگر متفاوتند و هر حرکتی در دنیا نیازمند زمان است اما در عالم برزخ چنین نیست. عالم برزخ مانند عالم رویا وخواب است ، زمانی که خواب می بینیم رویاها و صحنه هایی را می بینیم که شاید گاهی روزها وقت لازم دارد تا دیده شود اما وقتی از خواب بیدار می شویم ، می بینیم یک ساعت بیشتر در خواب نبوده ایم .

پس انسان در یک ثانیه می تواند ملک الموت را ببیند و همچنین می تواند تمام فراز و نشیب های 70 سال عمرش را آن لحظه ببیند .محتضر از فرازهای و نورانیش شدیداً غرق لذت توصیف نشدنی می شود و از فرازهای ظلمانی و تاریکش شدیداً ناراحت می شوداما این لذت و ناراحتی ممکن است یک ثانیه یا کمتر از یک ثانیه باشد.

 

دیدن فراز و نشیب های عمر در یک ثانیه

شرایط کسی که سکته می کند

بین کسانی که یک لحظه سکته می کنند و می میرند و کسانی که مدتی در حالت احتضار و جان کندن هستند فرقی نمی کند. از نظر شرعی انسان زمانی می میرد که روح از بدنش کاملاً جدا شده باشد یعنی متخصص بگوید مرده. بنابراین کسی که سکته کرده اگر احتمال می دهید که نمرده او را نگه دارید دفن نکنید تا یقین کنید که مرده است .مرگ زمانی اتفاق می افتد که روح انسان توسط فرشتگان الهی قبض شده و دیگر برگشت هم ندارد


مقامات هنگ‌کنگ سگ خانگی یک بیمار مبتلا به ویروس کرونا را به مدت دو هفته قرنطینه می‌کنند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از رویترز، مقامات هنگ کنگ امروز (جمعه) اعلام کردند یک سگ خانگی را که صاحب آن به ویروس کرونا مبتلا شده است، قرنطینه کرده اند؛ زیرا نمونه گیری از بینی و دهان این سگ برای ویروس کرونا مثبت اعلام شد. این در حالی است که این سگ هیچ علائمی از ابتلا به ویروس کرونا را بروز نداده است.

 

سازمان کشاورزی، شیلات و حفاظت هنگ کنگ اعلام کرد که آزمایش‌های بیشتری را روی این سگ انجام می‌دهد تا مشخص شود آیا این حیوان به ویروس کرونا مبتلا شده یا خیر. شاید مثبت بودن نمونه گیری‌های اولیه این سگ فقط به دلیل آلودگی محیط بوده است.

 

قرار است این سگ به مدت دو هفته قرنطینه شود. سازمان جهانی بهداشت در وبسایت خود اعلام کرده تاکنون اثبات نشده که حیوانات خانگی به ویروس کرونا مبتلا شده باشند.

 

تعداد افراد مبتلا به ویروس کرونا در هنگ کنگ به ۹۳ نفر افزایش یافته که از این تعداد ۲ نفر جان باخته اند. ویروس کرونا که از اواخر سال ۲۰۱۹ شیوع آن از شهر ووهان چین آغاز شد، تاکنون جان بیش از ۲ هزار و ۷۰۰ نفر را گرفته و حدود ۸۰ هزار نفر دیگر نیز در کل جهان به آن مبتلا شده‌اند.

 


 
در پی شیوع ویروس کرونا در چین، مقامات شهر شنژن در جنوب این کشور پیش‌نویس قانونی را آماده کرده‌اند که مصرف گوشت سگ و گربه را ممنوع اعلام خواهد کرد.

به گزارش بهارنیوز به نقل از یورونیوز، چین بزرگترین مصرف کننده گوشت سگ در جهان به شمار می‌رود و سالانه ۱۰ تا ۲۰ میلیون سگ در این کشور برای طبخ خوراک کشته می‌شوند. استفاده از گوشت این حیوان، سنتی هزاران ساله در چین محسوب می‌شود و سابقه آن دست‌کم تا سال ۵۰۰ قبل از میلاد می‌رسد.این امر در مورد گوشت گربه‌ها نیز با شدت کمتری صادق است. پیش‌تر خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده بود که تنها در استان گوانگ‌دونگ در جنوب شرق چین روزانه حدود ۱۰ هزار گربه به مصرف غذایی می‌رسند.مقررات جدید که توسط کمیته کنگره خلق شنژن منتشر شده است، شمار دیگری از حیوانات همچون مارها، لاک‌پشت‌ها و قورباغه‌ها را نیز که بخشی از غذاهای سنتی شهر شنژن محسوب می‌شوند در بر خواهد گرفت.مسئولان محلی به رومه «شنژن اسپشیال زون دیلی» گفته‌اند که «لیست سیاه» با جزئیات از جانوران ممنوعه منتشر نکرده‌اند چرا که هزاران گونه جانوری وحشی توسط مردم چین خورده می‌شوند و طاقت‌فرسا و بلکه غیرممکن خواهد بود که بتوان فهرستی جامع از همه آنان تهیه کرد.این مقامات گفته‌اند که بنابر قانون جدید، مصرف ۹ گوشت شامل گوشت خوک، گوسفند، مرغ، ماهی‌ و غذاهای دریایی مجاز شمرده خواهد شد و مصرف گوشتی به جز آن‌ها جریمه‌ای معادل ۲۰ هزار یوان (معادل حدود ۲.۸۰۰ دلار) خواهد داشت.لایحه جدید پس از آن اعلام می‌شود که روز دوشنبه کنگره ملی خلق چین هرگونه مصرف و تجارت حیوانات وحشی را ممنوع اعلام کرد.

 

هرچند علت اصلی فراگیر شدن ویروس کرونا هنوز معلوم نشده است، با این حال پژوهشگران احتمال می‌دهند انتقال این ویروس ریشه در عادت مصرف گوشت حیوانات وحشی توسط بخشی از مردم چین داشته باشد.

 

شهرهای دیگر چین پیش‌تر اقدامات مشابهی را برای مقابله با خوردن گوشت حیوانات در دستور کار قرار داده بودند. ازجمله حدود ده روز پیش نیز شهر بندری تیانجین در نزدیکی پکن با تصویب قانونی جدید، هرگونه شکار، فروش، پرورش و مصرف حیوانات وحشی را غیرقانونی اعلام کرده بود. با این حال شنژن اولین شهری است که حیوانات خانگی همچون سگ و گربه‌ها را در کنار حیوانات وحشی در شمار لیست ممنوعه قرار می‌دهد.تنوع غذایی در چین که شامل حیوانات گوناگون می‌شود همواره بحث‌برانگیز بوده و مرتبط با اپیدمی‌ها دانسته می‌شود.سندروم سارس که هفده سال پیش در جهان شایع شد و بیش از ۸۰۰ تن را کشت، از یک وعده غذایی حاوی گوشت «گربه زباد» آمده بود که به طور گسترده در جنوب چین مصرف می‌شود. این گربه با خوردن «خفاش نعل‌بینی» زمینه انتقال ویروس سارس را به انسان فراهم آورده بود.لیو جینمی، یک وکیل محیط‌ زیستی فعال در سازمان مردم‌نهاد «دوستان طبیعت»، ضمن استقبال از تصمیم مقامات شهر شنژن به رومه «ساوت چاینا مورنینگ پست» گفته است مقررات ممنوعیت‌زا برای مصرف حیوانات خانگی باید از مدت‌ها پیش تصویب می‌شد.ویروس کرونا که برای اولین بار از شهر ووهان چین در جنوب این کشور شروع شد تا کنون حدود ۸۰ هزار نفر را مبتلا کرده و جان بیش از ۲ هزار نفر را در سراسر جهان گرفته است


 که پاش شکسته بود و توی خونه مونده بود.از اینکه خونه نشین شده بود ونمی تونست راه بره کلافه شده بود .تصمیم گرفت به پارک بره تاحال وهواش عوض بشه .

 

وقتی روی نیمکت پارک نشست ،چشمش به دختری که د و پاش فلج بود وروی نیمکت روبرو نشسته بود افتاد .از مادرش که اونو به پارک برده بود خواست تا روی اون نیمکت کنار اون دختر بشینه.

 

وقتی نشست سلام کرد وسر صحبت رو با اون باز کرد.با حالتی اندهناک وگلایه مند گفت، خیلی سخته که دیگران راه می رن وما نمی تونیم. دختری که پاهاش فلج بود با تعجب به اون نگاه کرد. دخترک ادامه داد،تازه امثال شماها رو درک می کنم. دختر در جوابش خندید .

 

دخترک پرسید ،چرااز حرفهای من تعجب کردی ،چرا خندیدی.دختر جواب داد ،دلیل تعجب من ازاینه که تو حسرت راه رفتن دیگران رو می خوری در حالی که من خودم رو خوشبخت تر از اونا می بینم.چون فکر می کنم من راحتم واونا خسته می شن که راه می رن.و دلیل خنده ی من اینه که تو فکر می کنی امثال منو درک می کنی. دخترک گفت ،مگه ما مثل هم نیستیم. دختر جواب داد نه،چون تو پرنده ای هستی که آزاد بودی . چند روزه که اسیر شدی. برای همینه که خودتو به در ودیوار می کوبی و حسرت آزادی رو می خوری. ولی من از بدو تولد تو قفس بودم.

 

معنی آزادی رو نفهمیدم که حسرت اونو بخورم و برای رسیدن بهش تلاش کنم. برای همینه که متعجبم از شکوه های تو. من خیلی راضیم از این وضع.

 

دخترک خیلی فکر کرد حق با اون دختر بود. خدارو شکر کرد که اونقدر خوشبخت بود که می تونست تفاوت بین سختی و آسایش رو درک کنه. تازه فهمیده بود که همیشه این آدمهای خوشبختند که درد رو حس می کنند ومی نالند وشکوه می کنند. چرا که اون کسی که خوشبختی رو حس نکرده از بدبختی شکوه ای نداره.

 

منبع:mstory.mihanblog.com

 


 

 

کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت.


یک روز زله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد.

بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.


مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید.


یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد.


جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.


مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد.


اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد.


اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.


بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.


تو همانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن


آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند؟

 

روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم دلالت می کند.

امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏کنید که خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید.[۱]

همچنین امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت.[۲]

همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشته ها به خلقت انسان، احتمال علم فرشته ها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفته اند:

«قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ[بقره/۳۰] گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى ‏آورى که تباهى کنند و خونها بریزند؟»

در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[۳]

بنابراین از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم (ع) انسان های دیگری بر روی کره زمین زندگی می کرده اند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسائل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم. و نمی توانیم همه جزئیات را کشف کنیم. و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم. یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) نسل آن ها نابود می شود.

حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى که خداى متعال اراده کرد که خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد کند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائکه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى که نگاه کردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند که با روزى تو زندگى مى‏کنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى که پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏خواهم در زمین جانشینى قرار دهم که حجت من در زمین من باشد، ملائکه گفتند: تو منزّهى از اینکه در زمین موجودى را بیافرینى که همان طور که جنّیان در زمین فساد مى‏ کردند، در آن فساد و و خونریزى کنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نکرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم که شما نمى‏ دانید، اراده کرده ‏ام که به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاکیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل کرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین ست دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[۴]

نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (ع) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است:

«یا بَنِی آدَمَ [اعراف/۲۷] ای فرزندان آدم!»

و اینکه حضرت آدم (ع) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (ع) و خلق آن از خاک اشاره می کند:

«إِنَّ مَثَلَ عیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ[آل عمران/۵۹] مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد

[۱]. کتاب توحید، ج ۱، ص ۲۷۷.
[۲]. خصال، ج ۲، ص ۶۵۲، ح ۵۴.
[۳]. تفسیر نمونه، ج‏۱، ص: ۱۷۴.
[۴]. علل الشرائع، ج‏۱، ص: ۱۰۵.


آیات قرآن که درباره امام زمان(عج) است، کدام است؟

 

آیات بسیاری درباره امام زمان (عج) در قرآن وجود دارد. و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند.[۱]
ما در این جا تنها به چند آیه به نقل از کتاب مهدی موعود، نوشته علامه مجلسی اشاره می کنیم.[۲]

سوره هود آیه ۸
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى که عذاب مى‏آید از آنها برداشته نمیشود، بلکه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میکردند خواهند دید.
از امیر المؤمنین روایت شده که در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است که سیصد و سیزده نفر می‌باشند.
امام صادق (ع) فرموده اند: این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. که برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى ۳۱۳ تن میباشند).

سوره ابراهیم آیه ۵
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى کفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى کند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذکر گرداند که در آن آیاتى است براى هر صبرکننده شکرگزارى.
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده که فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت.

سوره انبیاء آیه ۱۰۵
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی اَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از کتب آسمانى سابق نوشتیم که: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.

سوره حج آیه ۳۹
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ بآنان که ستم دیده‏اند اگر پیکار کنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد.
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسکان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود: او قائم آل محمد است که براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میکند.

سوره صف آیه ۸
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ مى‌‏خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش کنند ولى خدا کامل‏ کننده نور خویش است، اگر چه کافران را ناخوش آید.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ را پرسید، حضرت فرمود: مقصود دوستى امیر المؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بآخر میرساند بدلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا که مقصود از نور همان امام است. محمد بن فضیل میگوید: عرض کردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟ فرمود: یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد که وم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام کند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است.
عرض کردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» چیست؟ فرمود: یعنى خداوند بهنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز می‌گرداند. چنان که خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میکند «وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند. عرض کردم: اینکه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است! فرمود: آرى آنچه که گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است.

سوره ملک آیه ۳۰
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى که در دسترس دارید در زمین فرو رود کیست که آب روان براى شما بیاورد؟.
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است که فرمود: «مائکم» یعنى (ابوابکم) که ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى کیست که علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟

سوره صف آیه ۹ و سوره توبه آیه ۳۳
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشرکین نخواهند.
راوی می گوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ . سؤال کردم. فرمود هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است گفتم: قربانت گردم! کى موقع آن فرا میرسد؟ فرمود؟ ان شاء اللَّه هنگامى که قائم قیام کند و چون قیام کند هر جا کافر و مشرکى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى که اگر کافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! کافرى یا مشرکى در من پنهان شده او را بکش. خداوند او را بیرون مى‏آورد و یاران قائم او را بقتل می‌رسانند.
و هم در آن کتاب از ابن عباس روایت نموده که وى در باره آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ گفت: این در زمانى است که تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر کیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى که دیگر موش انبانى را پاره نمیکند وقتى که حکم جزیه گرفتن از اهل کتاب ساقط مى‏شود و هر جا صلیبى است شکسته میگردد و خوگها معدوم مى‌‏شود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود.

سوره نور آیه ۵۵
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً؛ خداوند بکسانى- که از شما ایمان آورده و عمل صالح پیشه ساخته‏اند وعده داده که آنها را در زمین نماینده خود گرداند چنان که همانند آنها را سابقا خلیفه کرد. و ثابت میدارد دین‏ آنها را که براى آنان برگزید، ترس آنها را تبدیل بأمن کنیم و اینان هیچ گاه بمن شرک نیاورند.
در غیبت شیخ روایت میکند که این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.

سوره قصص آیه ۵
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در غیبت شیخ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میکند که در تفسیر این آیه فرمود: اینان که در زمین ضعیف گشته‏اند آل پیغمبرند که خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند.

[۱]. جلد پنجم از کتاب معجم احادیث امام مهدی.
[۲]. مهدی موعود، علامه مجلسی، باب پنجم کتاب.


بهترین راه برای فراموش کردن یک مقطع زمانی از زندگی با همه خاطرات خوب و بد چیست؟

 

ابتدا بهتر بود علت و دلیل فراموش کردن یک مقطع زمانی از زندگی خود را مطرح می کردید و اثراتی که در خاطر و ذهن و بطور کلی سیستم روانی شما داشته را توضیح می دادید. به طور کلی خاطراتی که در ذهن ثبت شده است چه شیرین و تلخ منشأ بسیاری رفتارهای آینده می شود در بعضی مواقع این خاطرات بسیار مفید و سبب حفظ جان افراد می شوند.
بسیاری از خاطرات دوران کودکی منشأ رفتارهای دوره های بعدی هستند که بصورت ناهشیار در شخصیت انسان وجود دارند. چه بسا پدر و مادر هایی که به دلیل خاطرات گذشته رفتارهای خوبی با خود و فرزندانشان ندارند و خود نیز نمی دانند که به دلیل آسیب های دوران کودکی است.

چند راه برای فراموش کردن خاطرات:

۱. دیدن نقاط مثبت آن خاطره و تقویت آن با نوشتن و یاد آوری کردن و پررنگ کردن هر خاطره ای هر چند بد می تواند نقطه مثبتی داشته باشد و یا درس عبرت و یک هشیاری و آگاهی برای آینده باشد.
۲. جایگزنی افکار منفی با افکار مثبت این کار کار ساده ای نیست به دلیل اینکه یک تمرکز بسیار قوی می خواهد:
مراحل: معمولاً انسان ها از خاطرات خوب خود در صورت (سلامت روان) لذت برده و از خاطرات منفی فرار می کنند. هر فردی خاطرات منفی خود را که باعث یاد آوری و احساس ناخوشایند می شود را می شناسد. با توجه به مقدمه مذکور افراد باید تمرین کنند که هنگام هجوم خاطرات بد و منفی گذشته یکی از کارهای زیر را انجام دهند و هرروز آن را تمرین کنند:
الف) عدم پرورش افکار منفی و تغییر موقعیت فیزیکی و قطع سریع افکار
ب) فریاد زدن واژه بس کن بصورت ذهنی باز خورد منفی افکار و ایجاد حالت تنبیه برای افکار که آمار ورود به ذهن را به شدت کاهش می دهند.
ج) جایگزین فکر منفی با مثبت
د) اهمیت ندادن و عدم دقت به افکار منفی
۳. از بین بردن تمام آثار بیرونی از آن خاطره و یا پنهان کردن آن حتی عدم عبور از مکانی که آن خاطره را زنده کند تا مدتی
۴. برای اینکه بتوانید قدرت تمرکز شما و اینکه بتوانید به راحتی تمرکز و توجه خود را از فکر و خاطره منفی به خاطره مثبت انتقال دهید باید این مهارت را تمرین و آموزش ببینید:
ابتدا یک تابلو نقاشی یا یک شمع روشن را در یک ساعتی که آرام هستید و سرتان خلوت هست، جلوی خود قرار دهید بعد دقیقاً آنچه را که می بینید روی دفترچه بنویسید از تمام جزییات حتی نوع درختی که بطور مثال در تابلو می بینید این کار را هر روز نیم ساعت تا یک ساعت تمرین کنید تا مهارت کنترل ذهن را یاد بگیریید و از این مهارت برای کنترل فکر هر موقع که بخواهید استفاده کنید.


 

 

من یک دختر 23 ساله هستم. من با یک پسر صیغه کردم. می خواستم بدانم که درست است یا نه؟ ما همان متنی که در رساله هست را خواندیم و به مدت یک سال صیغه شدیم، بدون این که کسی بفهمد. میخواستم بدانم که آیا اجازه پدرم واجب بوده؟ آیا صیغه ما درست بوده است؟
 
 
 
ازدواج موقت از نظر شیعه جایز است. تنها در صورتی که دختر باکره باشد واجب است از پدر خود اجازه بگیرد. دیدگاه مراجع در مورد اجازه پدر: آیا در ازدواج با دختر باکره, اجازه پدر یا جد پدری واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند, عقدشان باطل است.؟ T}آیات عظام امام خمینى و آیت الله سیستانى و آیت الله نوری و أیت الله تبریزى: {Tآری, باید با اجازه پدر یا جد پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است.V}آیت‏الله سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70؛ امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س4 و 27؛ دفتر: آیت الله نوری. آیت الله تبریزی, استفتائات ص 1547 و 1512 و 1556.{V T}آیات عظام ‏اى، صافى, مکارم و وحید:{T بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنابر احتیاط واجب عقد باطل است.V}آیت‏الله ‏اى، استفتاء، س 798 ؛ آیت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1438؛ آیت‏الله مکارم، تعلیقات على العروه، اولیاء العقد، م 2، آیت‏الله وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237؛ دفتر آیت‏الله صافى.{V T}آیات عظام بهجت و فاضل لنکرانی:{T از نظر تکلیفی احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر یا جد پدری باشد, ولی اگر بدون اجازه عقد بخوانند, عقد باطل نیست. V}(آیت‏الله بهجت، توضیح‏المسائل، م 1891؛ آیت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1438){V

برگرفته از پرسمان
 

 

کل منطقه عملیات آلوده به گازهای شیمیایی بود و پیرمرد جهادگر بدون ماسک روی لودر کار می کرد.
 
کد خبر: ۱۲۰۸۳۹
 
 
 
 

به گزارش تیترشهر : چند وقتی است که ویروسی به نام کرونا که بسیار به آنفلوآنزا شباهت دارد از مبدا چین در سطح جهان پخش شده و بسیاری را آلوده کرده و برخی را هم به کام مرگ کشانده است. البته دامنه نفوذ این ویروس به کشورمان نیز کشیده شده و تعدادی از مردم ما را آلوده و برخی را هم به کام مرگ فروبرده است.  

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

آنچه در این میان اهمیت دارد، استفاده از ماسک و دستکش  و همچنین رعایت نکات ایمنی و بهداشتی است. ماسک و دستکش که پیش از ورود این ویروس به کشورمان قیمت زیادی نداشتند و به وفور نیز یافت می‌شدند، این روز‌ها توسط برخی افراد سودجو در انبار‌های مخفی احتکار می‌شود تا به مبالغ گزاف به مردمی که نیاز دارند بفروشند. استفاده از ماسک و یا دستکش هنگامی ضرورت پیدا می‌کند که ممکن است افرادی این ویروس را در بدن خود داشته باشند و از طریق تنفس و یا هوا به سایرین منتقل کنند.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

دفاع مقدس صحنه ایثارگری و حماسه‌سازی فرزندان ایران اسلامی

دفاع مقدس بستری برای بروز و ظهور رزمندگانی بود که با از خود گذشتگی و ایثار، لحظات نابی را در صفحات تاریخ خلق کردند، کشورمان مشابه این شرایط یعنی نیاز به ماسک را در دوران دفاع مقدس داشت. در آن دوران رژیم بعثی عراق با حملات شیمیایی به جبهه‌ها و رزمندگان سعی در شکستن مقاومت آن‌ها و به دست آوردن پیروزی‌های خوبی در این دوران بود. اما غافل از اینکه رزمندگان ایرانی  با روحیه ایثار و فداکاری مانع از رسیدن صدام جنایتکار به اهداف خود می‌شدند و او را ناکام می‌گذاشتند. با اینکه احتمال داشت رزمندگان ما شیمیایی شده و حتی جان خود را از دست بدهند، اما اگر ماسک به اندازه کافی در اختیار نداشتند آن را با ایثار به نفرات همراه خود می‌دادند تا مانع از شیمیایی شدن آن‌ها شوند. این همان حس انسان دوستی است که در بسیاری نیز وجود دارد.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

اگر بخواهیم ابعاد کوچکی از این حماسه سازی‌ها را در قاب تصویر مشاهده کنیم می‌توانیم به فیلم‌های اخراجی‌ها ۱، آژانس شیشه‌ای و از کرخه تا راین و چندین اثر هنر دیگر اشاره کنیم.

در این میان نقش دلیرمردان ارتشی نیز پُررنگ بود و در بیشتر عملیات‌ها با حضور خود حماسه‌ای ماندگار خلق می‌کردند. در این گزارش بر آن شدیم تا شجاعت یکی از فرماندهان نابغه ارتش و دفاع مقدس یعنی سرلشکر شهید منصور ستاری را از زبان سرهنگ رشید قشقایی توصیف کنیم.  

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

سرلشکر ستاری؛ حماسه ساز و فداکار در میدان‌های نبرد

سرهنگ رشید قشقایی‌ رئیس جهاد خودکفائی نیروی هوایی ارتش در زمان فرماندهی شهید ستاری می‌گوید: شهید ستاری را باید امیری آسمانی بدانیم که وجودش را وقف خدمت به کشور و اسلام کرده بود. من در طول دورانی که در معیت ایشان بودم، نکات ارزشمندی از ایثارگری این امیر شهید دیدم که همیشه در ذهنم ماندگار شده و هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

همرزم شهید ستاری با یادآوری عملیات خیبر بیان می‌دارد: قرارگاه رعد یک سایت موشکی را برای پشتیبانی از نیرو‌های خودی در جزایر مجنون مستقر کرده بود. یکی از روز‌های ابتدایی شروع عملیات، به ما اطلاع دادند بعثی‌ها سایت را بمباران شیمیایی کرده اند. به اتفاق شهید ستاری که جانشین شهید بابایی در قرارگاه رعد بود، به طرف این سایت حرکت کردیم.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

او می‌افزاید: آن روز سریع خودمان را به سایت رساندیم. خوشبختانه بمباران در حاشیه سایت بود و محیط سایت اندکی آلوده شده بود. گشتی زدیم و برگشتیم. اما بمباران شیمیایی دشمن تمامی نداشت.

عملیات خیبر در اسفندماه ۱۳۶۲ شاهد اولین حمله گسترده و افسارگسیخته عراق با بمب شیمیایی بود. سرهنگ قشقایی می‌گوید: موقع برگشت به تعدادی از برادران جهادسازندگی زنجان برخوردیم که برای جلوگیری از ورود آب، مشغول زدن خاکریز دور سایت بودند. پیرمردی به ما دست تکان داد و ما هم خسته نباشید گفتیم. در همین لحظه توپخانه دشمن دوباره شروع به بمباران شیمیایی منطقه کرد. من و شهید ستاری سریع ماسک‌های مان را زدیم، ولی پیرمرد ماسک نزد و همان طور مشغول به کار شد.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

در چنین لحظه‌ای است که همرزم دیرین شهید ستاری، شاهد خلق صحنه نابی می‌شود که توسط این امیر شهید رقم می‌خورد. قشقایی می‌گوید: ستاری سریع از ماشین پیاده شد. اول فکر می‌کرد پیرمرد متوجه بمباران شیمیایی نشده و می‌خواست او را با خبر کند. اما وقتی فهمید آن بنده خدا اصلا ماسک ندارد، درنگ نکرد و ماسک خودش را به او داد. دستی به سر و صورت آن رزمنده جهادی کشید و با بوسیدن گونه هایش برگشت.

سرهنگ قشقایی ادامه می‌دهد: وقتی خواستم ماسک خودم را به ستاری بدهم، قبول نکرد. گفت تو راننده‌ای و بهتر است ماسک داشته باشی. سریع برو، ولی عجله نکن. هرچه خدا بخواهد همان می‌شود.

طبق گفته سرهنگ قشقایی آن روز حال شهید ستاری بعد از رسیدن به قرارگاه به هم می‌خورد و تحت مراقبت‌های پزشکی قرار می‌گیرد و ظاهرا کمی بعد بهبود می‌یابد. اما عوارض ناشی از مجروحیت شیمیایی تا سال‌ها بعد ستاری را آزار می‌داده است. قشقایی بیان می‌دارد: سه سال بعد از اتمام جنگ در سال ۱۳۷۰، کسالتی برای امیر ستاری پیش آمد و تحت مراقبت‌های پزشکی قرار گرفت.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

وقتی برای ملاقات به بیمارستان رفتم، پرستار می‌گفت ان شاءالله حال امیر به زودی خوب می‌شود و از تزریق‌های پی در پی و بوی الکل راحت می‌شود. اما شهید ستاری لبخند زد و گفت: شامه من سال هاست که از استشمام هر بویی معذور است. همان جا بود که فهمیدم ایشان از زمان شیمیایی شدن در عملیات خیبر، حس بویایی اش را از دست داده است.

همرزم شهید ستاری با بیان این‌که "گویا ایثارگری امیر تمامی نداشت" به خاطره دیگری از ایثارگری شهید می‌پردازد و می‌گوید: امیر ستاری نمونه بارزی از رزمندگان ایثارگر بود که از مال و جان برای ایثارگری و کمک به دیگران دریغ نمی‌کرد. دو سال بعد از عملیات خیبر وقتی که در والفجر ۸ حضور یافتیم، دوباره شاهد ایثارگر دیگری امیر و این بار با مال شان بودم.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

قشقایی می‌افزاید: در والفجر ۸ من و همرزمانم شبانه روز در منطقه بودیم و هیچ خبری از خانواده نداشتیم. پس از مدتی وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم فرزندی که انتظارش را می‌کشیدیم متولد شده است. خدا را شکر کردم و، چون می‌دانستم خانواده در نبود من مشکلات زیادی کشیده اند، از همسرم تشکر کردم و گفتم همین امروز می‌روم و حقوقم را می‌گیرم ان شاءالله مشکلات برطرف می‌شوند. همسرم گفت در این مدت که نبودی جناب سرهنگ ستاری هر ماه دوبار همراه خانمش به ما سر می‌زد و حقوق تو را هم به من پرداخت می‌کرد.

سرلشکر ستاری در هنگام حملات شمیایی چه کاری انجام می‌داد؟

او ادامه می‌دهد: از حرف همسرم تعجب کردم. چون در مدتی که خدمت سرهنگ ستاری بودم هیچ حرفی در این مورد به من نزده بود. فردای آن روز به بانک مراجعه کردم تا ببینم سرهنگ چه مقدار از حقوقم را برداشت کرده است. در کمال تعجب دیدم حقوق چند ماه گذشته ام دست نخورده و در حسابم موجود است!»

امیر سرلشکر منصور ستاری در ۱۵ دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

کلام آخر

دوران دفاع مقدس از این صحنه‌ها بسیار به خود دیده است . البته امروز هم چنین افرادی پیدامی‌شوند که با فداکاری جان بسیاری را نجات دهند.

 
منبع:
yjc
برچ

 ((«« زندانی بدون دیوار »»)) بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.  در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان فرار نمیکردند  بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند، و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند. دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفتو ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد: در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد. هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند. هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد. در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند. تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:— با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.— با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. — با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. و این هر سه برای پایان

1
5
10:51
 
 
 

یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.نتیجه : اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم. این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم .دلار گران شده .طلا گران شده .کار نیست . مدرسه ای آتش گرفت . دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند. زورگیری در ملاءعام. این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست! شما چطور فکر میکنید؟ .ما ایرانیها یم! .ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است. .ما ایرانیها هیچی نیستیم! . ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم! . ما هیچ پیشرفتی نکردیم!. ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم! .توی همین محیطای مجازی چقدر بادلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم. اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را ! .بزرگان علمی٬ هنری٬ ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.این همان جنگ نرم است. این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟ بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، (((احترام))) بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم


اعمال لیلة الرغائب؛ شب آرزو‌هااولین شب جمعه ماه رجب، به نام «لیله الرغائب» یا شب آرزوها نام دارد که فضیلت بسیاری برای آن ذکر شده است. به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،حضرت رسول (ص) هنگامی که فضیلت ماه رجب را برای اصحاب خود بیان می‌کردند، درباره‌ «لیلة الرغائب» فرمودند:«از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» نامیده اند.» ثواب نماز شب لیله الرغائب پیامبر اکرم (ص) در فضیلت این نماز می‌فرماید: کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می‌فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید:‌ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی. میّت می‌پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و کلامی شیرین‌تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو به مشامم نرسیده است. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند. منبع:اقبال الاعمال - المراقبات اعمال شب لیله الرغائب مهم‌ترین عمل «لیلة الرغائب» به جا آوردن ۱۲ رکعت نماز است؛ روز پنجشنبه اوّل آن ماه را روزه می‌گیرید، چون شب جمعه داخل شود ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز می‌گذاری، هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعت از آن یک مرتبه حمد و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحید» مى‏‌خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى گویى: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ]. خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست سپس به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه می‌گویى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح آنگاه سر از سجده بر مى ‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏ دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى. دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح سپس حاجت خود را مى‏ طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد. امید آن است که در پایان این نماز، محتاجان به دعا را فراموش نکنید. به همین بهانه، شما مخاطبان محترم می‌توانید آرزو‌های  خود را در بخش نظرات همین گزارش مطرح کنید. انتهای پیام/


 
تواریخ تعداد فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ را متفاوت گزارش کرده اند. شیخ مفید در کتاب «الإرشاد» گزارش کرده که حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ چهار فرزند پسر و دختر داشت.[1] محدث قمی در منتهی الآمال به نقل از کتاب «تاریخ قم» نام چند دختر دیگر از امام جواد ـ علیه السّلام ـ را ذکر می‌ کند. از بین فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ برخی به خاطر نقش اجتماعی بیشتر به صورت برجسته در تاریخ یاد شده‎اند و برخی هم تنها نامشان ذکر شده و شرح حالی از آنها به میان نیامده است.
 
بازدید : 8534
منبع : مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم ,

تواریخ تعداد فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ را  متفاوت گزارش کرده اند. شیخ مفید در کتاب «الإرشاد» گزارش کرده که حضرت جواد ـ علیه السّلام ـ چهار فرزند پسر و دختر داشت.[1] محدث قمی در منتهی الآمال به نقل از کتاب «تاریخ قم» نام چند دختر دیگر از امام جواد ـ علیه السّلام ـ را ذکر می‌ کند. از بین فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ برخی به خاطر نقش اجتماعی بیشتر به صورت برجسته در تاریخ یاد شده‎اند و برخی هم تنها نامشان ذکر شده و شرح حالی از آنها به میان نیامده است.
قبل از پرداختن به اسامی فرزندان حضرت ذکر دو نکته لازم است و آن اینکه مادر همه فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ بانویی است به نام «سمانه مغربیه» که زنی با کمال بود ولی از ام‎الفضل همسر دیگر امام فرزندی به دنیا نیامد.
نکته دیگر آنکه همه این فرزندان بزرگوار منشأ خدمات ارزنده‎ای برای جهان اسلام بودند و هرکدام در دوران خود از بهترین مردان و ن به شمار می‌ رفتند و از شایستگان زمان بودند و عموماً در اطراف شهر قم مدفونند، سادات و مردان مجاهد و بزرگواری از نسل پاک ایشان به دنیا آمدند، برنامه های عمرانی قم و موقوفات و قبه و بارگاه حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ به دست ایشان انجام گردیده و آنها که در قم می‌ زیستند منشأ خدمات شایسته‎ای برای مردم قم بودند.
 
فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ :
1. امام علی النقی الهادی ـ علیه السّلام ـ : ایشان پیشوا و رهبر و هادی امت اسلام بعد از پدر بزرگوارشان بودند، آن شخصیت والا نیز مانند پدر بزرگوار و پدران گرامیش تمام عمر 42 ساله را تحت نظر شدید خلفای عباسی بود. لذا شیعه از محضر پر فیض ایشان بصورت کامل و آزاد نتوانسته استفاده کند.
2. موسی مبرقع: دومین فرزند برجسته و بزرگوار امام جواد ـ علیه السّلام ـ ابو احمد موسی مبرقع نام دارد از آنجا که موسی دارای شمایل بسیار زیبا و صورت جمیل بود که هر کس را به یک نظر می‌ فریفت در کوچه ها برقع(نقاب) به صورت می‌ انداخت تا ن و مردان از دیدن او ناراحت نشوند از این جهت او را موسی مبرقع گویند. تولد موسی مبرقع را در سال 214 هـ.ق نوشته‎اند و در هنگام مرگ پدرش حدود 5 یا 6 سال بیشتر نداشت، چنانکه برادر بزرگوارش حضرت علی النقی ـ علیه السّلام ـ 7 یا 8 سال بیشتر نداشت، موسی 30 ساله بود که از مدینه هجرت کرد و راهی قم شد و در هنگامی که در شهر مدینه بود، سرپرستی اولاد امام جواد ـ علیه السّلام ـ را می‌ کرد و موقوفات و صدقات پدرش را به اهلش می‌ رسانید.
در سال 244 بود که متوکل عباسی که از موقعیت موسی مبرقع وحشت داشت او را از مدینه به بغداد احضار کرد و ایشان را در شهر سامرا منزل داد تا او را مثل برادر بزرگوارش امام علی النقی ـ علیه السّلام ـ زیر نظر داشته باشد و ایشان تا سال 247 که متوکل مُرد در سامرا بود، پس از مرگ متوکل موسی به ایران آمد و سال 256 بود که به قم وارد شد. موسی در قم مزارعی ایجاد کرد و خود به کار کشاورزی پرداخت و در همان جا ساکن گردید.[2] در شهر قم ساداتی که منتسب به موسی مبرقع هستند خود را به سادات برقعی معرفی نموده و به این عنوان مشهورند. موسی مبرقع پنج پسر داشت به نام های: ابوالقاسم حسین و علی و احمد و محمد و جعفر.
«اولاد و ذریّه موسی مبرقع غالبا در ری و قم بودند و از آنجا به قزوین، همدان، خراسان، کشمیر، هندوستان و سایر بلاد منتشر شدند، و الان در بلاد شیعه از اعظم طوائف سادات و اشرافند»[3].
موسی مبرقع در شب چهارشنبه هشت روز مانده به آخر ربیع الاول سال 296 هـ.ق در شهر قم وفات کرد و او را در منزل خودش به خاک سپردند و اکنون آرامگاه او به «چهل اختران» مشهور است [4]
3. حکیمه خاتون: این زن با تقوا که از شایسته‎ترین ن عصر خود به شمار می‌ رفت و در فضل و هنر ممتاز بود؛ وی از برجسته‎ترین دختران امام جواد ـ علیه السّلام ـ می‌ باشد. حکیمه در طول حیات پربرکتش 4 امام را درک کرد و از محضر آنان بهره برد، پدر گرامیش امام جواد ـ علیه السّلام ـ ، برادرش حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ ، برادرزاده اش امام عسکری ـ علیه السّلام ـ و امام زمان (عج) را که خود افتخار قابلگی امام دوازدهم را هم داشت.
از افتخارات دیگر حکیمه خاتون، تعلیم و تربیت نرجس خاتون مادر امام زمان (عج) بود، حکیمه در نزد ائمه ـ علیهم السّلام ـ محترم و مورد وثوق و اطمینان بود تا جائی که به مقام سفارت امام نائل آمد، نامه های مردم را به امام زمان (عج) می‌ رسانید و توقیعات امام را به مردم بر می‌ گردانید.
گویند: نواب امام زمان (عج) به وسیله این بانو با امام رابطه برقرار می‌ کردند در کمال الدین از احمد بن ابراهیم نقل شده که گفت: من بر حکیمه خاتون دختر امام جواد ـ علیه السّلام ـ در سال 262 وارد شدم و هرچه می‌ خواستم از پشت پرده از آن حضرت می‌ پرسیدم او به ما جواب می‌ داد و او واسطه حجة بن الحسن العسکری بود که تمام امور مربوط به شیعه را انجام می‌ داد.[5]
از حکیمه خاتون اخبار و احادیث بسیاری نقل شده و آیات بسیاری را تفسیر نموده است که دلیل بر قدرت علمی و روح ایمان و ولایت او می‌ باشد. او با یکی از علویین به نام ابو علی الحسن المحدث از نوادگان امام سجاد ـ علیه السّلام ـ ازدواج کرد و نتیجه این ازدواج یک پسر و یک دختر بود.
حکیمه خاتون سرانجام در سال 274 هـ.ق وفات یافت. مرقد شریفش در جوار ضریح امام هادی و امام عسکری ـ علیهما السّلام ـ قرار دارد که زیارت آن جناب مستحب مؤکد است. علامه مجلسى در باره حکیمه خاتون چنین می­گوید: تعجب است که با این همه عظمت و منزلت چـرا زیارتى براى او نقل نکرده اند.[6]
ـ دیگر فرزندان امام جواد ـ علیه السّلام ـ که هر کدام در موقعیت و زمان روزگار خود از برترین و بهترین مردم دوران خود بودند در تاریخ شرح حالی از آنها وارد نشده، تنها اسامی آنها در صفحات تاریخ به چشم می‌ خورد:
4. ابو احمد حسین
5. ابو موسی عمران
6. فاطمه
7. خدیجه
8. ام کلثوم
در تاریخ قم نام زینب، ام محمد و میمونه هم به چشم می‌ خورد که از دختران امام جواد ـ علیه السّلام ـ به شمار رفته‎اند.[7]
مرحوم شیخ مفید هم از دختران امام جواد ـ علیه السّلام ـ دختری به نام «اماحه» نام می_برد.[8]
 
نتیجه:
آنچه در تاریخ مشهور است این است که امام جواد ـ علیه السّلام ـ صاحب هشت فرزند بود که نام سه نفر از آنها یعنی (علی النقی ـ علیه السّلام ـ ، موسی و حکیمه) مورد اتفاق همه است امّا در نام بقیه اختلاف وجود دارد که اسامی آنها ذکر شد.
 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- « منتهی الآمال» نوشته: شیخ عباس قمی
2- « الإمام الجواد من المهد الی اللّحد» نوشته: سید محمد کاظم قزوینی.
--------------------------------------------------
[1] . شیخ مفید، الإرشاد، چاپ کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 هـ.ق، ج 2، ص 295.
[2] . محمد حسین ناصر الشیعه، تاریخ قم، انتشارات دارالفکر، بیروت، چاپ سوم، 1350 ش، ص 114.
[3] . قمی، شیخ عباس ، منتهی الامال، انتشارات هجرت، چاپ یازدهم، ج 2، ص 622.
[4] . ]چهل اختران محله‎ای است در خیابان آذر شهر مقدس قم[.
[5] . شیخ صدوق، اکمال الدین، دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ دوم، 1395 هـ.ق، ج 2، ص 501.
[6] .علامه مجلسی، بحارالانوار،تهران، اسلامیه‏، ج‏99، ص 79.
[7] . محمد حسین ناصر الشیعه، تاریخ قم، انتشارات دارالفکر، بیروت، چاپ سوم، 1350، ص 114.
[8] . شیخ مفید، الإرشاد، چاپ کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413 هـ.ق، ج 2،‌ص 295.


اگر گناهان مردم در نزول بلا تاثیر دارد پس ایا قم الان مرکز گناه و فساد است که ویروس کرونا انجا را درگیر کرده؟

دوست گرامی. نزول بلایای طبیعی عوامل بسیاری دارد و گناه یکی از عواملی است که نزول بلا را تشدید می کند.
عامل انتشار ویروس شهر ووهان چین است که امروزه تمام دنیا را آلوده کرده است، شهر قم هم مانند شهرهای دیگر آلوده شده است، این دلیل نمی شود که قم را مرکز گناه و فساد معرفی کنیم. شهر مقدس قم عش آل محمد است و حرم حضرت معصومه س مرکز شفای بیماری های جسمی و روحی است.
اکثر شهرهای ایران امروز آلوده اند و طبیعی است که شهر قم به دلیل وجود خارجی های بسیار و رفت و آمد زایرین از کشور های مختلف بیشتر در معرض آلودگی قرار دارد.
علاوه بر آن تمام پروپاگاندای تبلیغاتی دشمن امروز روی شهر قم زوم کرده اند تا این مشکل را به گردن دین بیاندازند و شهر مقدس قم را متهم کنند. ما باید هوشیار باشیم و بصیرت را از یاد نبریم.

 

حساب توئیتری دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله ‌ای، با انتشار جمله‌ای از رهبر معظم انقلاب به کشتار  مسلمانان در هند واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، توئیتر دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله ‌ای با انتشار جمله‌ای از رهبر معظم انقلاب به کشتار مسلمانان در هند واکنش نشان داد.

در این توئیت آمده است: «قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحه‌دار است. دولت هند باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان، از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند.


معمولا ن بیشتر از مردان عمر می‌کنند. ۵۷٪ از افراد بالای ۶۵ سال و ۶۷٪ از افراد بالای ۸۵ سال را ن تشکیل می‌دهند. میانگین عمر ن در ایران ۳ سال و در سراسر دنیا ۷ سال بیشتر از میانگین عمر مردان است. اما علت چیست؟ چرا مردان اغلب زودتر از ن می‌میرند؟ این مقاله را بخوانید تا به علت آن پی ببرید.

 

 

مشاهده‌ی شکاف جنسیتی در افراد سالخورده کار سختی نیست. با نگاهی اجمالی به آسایشگاه‌ها و افرادی که به کمک پرستار در خانه زندگی می‌کنند، به این امر پی می‌بریم که تعداد نِ سالخورده بیش از مردان است و بعضی اوقات این تفاوت چشمگیر می‌شود.

معمولا تعداد ن در خانه‌ی سالمندان نیز از مردان بیشتر است. این موضوع گهگاه تبلیغات این مؤسسات را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال چندی پیش یکی از این مؤسسات در آمریکا نام «خانه‌ای برای مادران» را برای خود انتخاب کرد، درحالی‌که علاوه بر ن به مردان هم خدمات ارائه می‌دهد. این شیوه‌ی نام‌گذاری به‌ علت بازار بزرگتری است که ن برای آنها ایجاد می‌کنند.

چرا مردان معمولا زودتر می‌میرند؟

اگرچه در سنین پایین و جوانی تقریبا میان تعداد مردان و ن تناسب برقرار است، ولی در سنین بالا مردان درصد کمتری از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند. برخی از مهمترین عواملی که باعث می‌شود مردان زودتر بمیرند، در زیر آمده است:

۱. بروز رفتارهای پر ریسک

 

یکی از دلایل این ویژگی مردان، بیولوژیکی است. لوب پیشانی مغز که مسئول قضاوت و بررسی عواقب تصمیمات است، در مردان آهسته‌تر از ن تکامل می‌یابد. این باعث می‌شود تا مردان بیش از ن در اثر تصادفات یا خشونت جان ببازند. برای مثال می‌توان به رانندگی در حال مستی، قتل و دوچرخه‌سواری در مکان‌های خطرناک اشاره کرد. تکامل آهسته و فکر نکردن به عواقب کارها باعث تصمیماتی می‌شود که زندگی مردان را در بلندمدت هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. مانند مصرف مشروبات الکلی، اعتیاد به سیگار و موادمخدر.

۲. مشاغل پرخطر

میزان مشاغل خطرناک در مردان بسیار بیشتر از ن است. شغل‌هایی مانند کار در ارتش، آتش‌نشانی، ساخت‌و‌ساز و…



۳. مرگ در اثر بیماری‌های قلبی

احتمال مرگ در اثر بیماری‌های قلبی در مردان ۵۰٪ بیش از ن است. این موضوع می‌تواند به‌علت کمتر بودن هورمون استروژن در مردان باشد. همچنین فشارخون و کلسترول بالا نیز در این امر مؤثرند.

۴. بزرگتر بودن جثه‌ی مردان

در بیشتر گونه‌های حیوانات، آنهایی که جثه‌ی بزرگتری دارند زودتر از هم‌نوعان کوچکتر خود می‌میرند. هرچند قطعیت این موضوع در انسان‌ها اثبات نشده است، ولی می‌تواند عاملی در جهت مرگ زودهنگام مردان باشد.

۵. بالاتر بودن آمار خودکشی در مردان

 

میزان افسردگی در ن بیش از مردان است. اقدام به خودکشی (نافرجام) در ن بیشتر، اما خودکشیِ منجر به مرگ در مردان بیشتر است. یکی دیگر از عواملی که مؤثر است، ویژگی اخلاقی خاص مردان است. مردان در صورت بروز افسردگی، کمتر از دیگران تقاضای کمک می‌کنند و برای بهبود خود تلاش چندانی نمی‌کنند.


حتما بخوانید: چگونه از خودکشی دیگران جلوگیری کنیم

۶. ارتباطات اجتماعی ضعیف‌تر

به دلایلی که دقیقا مشخص نیست، افرادی که ارتباطات اجتماعی ضعیف‌تر دارند (از جمله مردان) نرخ مرگ‌ومیر بالاتری دارند.


حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید

۷. تمایل کمتر برای مراجعه به پزشک

بر اساس تحقیقات مردان نسبت به ن حساسیت کمتری بر روی سلامتی خود دارند. همچنین احتمال اینکه مردان در طول سال به پزشک مراجعه کنند، بسیار کمتر از ن است.

زمینه‌ی عمر کوتاه‌تر در مردان از همان روزهای اول به‌وجود می‌آید. نوزاد یک کروموزوم را از مادر و یکی را از پدر دریافت می‌کند. کروموزوم در ن XX و در مردان XY است. کروموزوم Y بیش از کروموزوم X مستعد جهش است. این باعث بروز ناهنجاری بیشتری در مردان می‌شود. همچنین در رحم مادر میزان مرگ‌ومیر جنین پسر بیش از جنین دختر است. در نهایت اختلالات رشد در پسران رایج‌تر است. برخی از این اختلالات امید به زندگی فرد را کاهش می‌دهند.

چه کارهای باعث عمر طولانی‌تر مردان می‌شود

برخی از عواملی که عنوان شد، اجتناب‌ناپذیرند. ولی برخی دیگر از عوامل قابل اصلاح‌اند. مثلا چون مردان چندان پیگیر درمان خود نیستند، اطرافیان می‌توانند در صورت مشاهده‌ی علائم در آنها برای درمان‌شان اقدام کنند. این علائم می‌تواند مانند علائم افسردگی یا مشکلات سلامتی مانند فشارخون باشد. می‌توان با چک‌کردن منظم سلامتی و آزمایشات از بروز مشکلات جدی‌ در مردان جلوگیری کرد.


حتما بخوانید: ۴ عاملی که دشمن طول عمر شماست

چرا مردان اغلب زودتر از ن می‌میرند؟ - مردان تمایل زیادی برای مراجعه به پزشک ندارند

البته شایان ذکر است تفاوت طول عمری که در مردان و ن مشاهده می‌کنید، حاصل میانگین کل افراد جامعه است. در بسیاری از موارد ن پیش از شوهر خود فوت می‌کنند. عواملی مثل اعتیاد، دیابت یا سابقه‌ی خانوادگی سرطان‌ سینه در ن می‌تواند آنها را در معرض خطرات بزرگی قرار دهد.

با پیشرفت علم پزشکی در آینده طول عمر مردان و ن افزایش می‌یابد. احتمالا این افزایش برای مردان بیشتر است تا جایی که فاصله‌ی عمر مردان و ن کاهش خواهد یافت.

برگرفته از: health.harvard.ed


به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، به‌‌مناسبت روز درختکاری و هفته منابع طبیعی، رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه) دو اصله نهال میوه غرس کردند.

حضرت آیت‌الله ‌ای سپس در سخنانی، کاشت درخت را حرکتی بابرکت خواندند و در خصوص بیماری شایع‌شده در کشور، گفتند: همچنان‌که قبلاً از پزشکان، پرستاران و مجموعه‌های درمانی صمیمانه تشکر کردم، لازم می‌دانم بار دیگر از این عزیزان که با کار بسیار باارزش خود در حال جهاد در راه خدا هستند، تشکر کنم.

رهبر انقلاب اسلامی مشاهده نمونه‌های درس‌آموز از تلاش و فداکاری کادرهای درمانی در رسیدگی به بیماران را نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری و تعهد انسانی آنان دانستند و افزودند: همچنین لازم می‌دانم از خانواده‌های پزشکان، پرستاران و همه عوامل درمانی که با صبر و تحمل خود در کنار تلاش شبانه‌روزی عزیزان‌شان هستند، سپاسگزاری کنم.

ایشان با دعا برای عافیت بیماران و همچنین طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان از این بیماری و صبر و آرامش برای بازماندگان آنها، چند توصیه خطاب به مردم بیان کردند.

حضرت آیت‌الله ‌ای با تأکید بر رعایت توصیه‌ها و دستورالعمل‌های مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هرچه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هرچه به شیوع آن کمک کند، سیئه است.

رهبر انقلاب اسلامی در توصیه‌ای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آن‌چنان بزرگ نیست و بزرگ‌تر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار [علیهم السّلام] می‌تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.

ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.

حضرت آیت‌الله ‌ای همچنین همه دستگاه‌های کشور را به همکاری و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز وزارت بهداشت که در صف مقدم مقابله با بیماری قرار دارد، توصیه کردند و گفتند: نیروهای مسلح و دستگاه‌های مرتبط با دفتر رهبری نیز به انجام این کار موظف شده‌اند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به درگیر شدن کشورهای زیادی در دنیا با این بیماری، افزودند: مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند اما برخی کشورهای دیگر که این بیماری در آنها شدیدتر و همه‌گیرتر است، پنهان‌کاری می‌کنند البته ما برای آن بیماران نیز از خداوند طلب عافیت می‌کنیم.

ایشان حادثه پدیدآمده را مسئله‌ای گذرا و نه فوق‌العاده دانستند و گفتند: البته من نمی‌خواهم مسئله را خیلی کوچک فرض کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مسئله مدتی نه‌چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمی‌بندد اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاه‌ها که به‌مثابه یک رزمایش عمومی است، می‌تواند به‌عنوان یک دستاورد باقی بماند.

حضرت آیت‌الله ‌ای با اشاره به اقدامات پسندیده و نوع‌دوستانه برخی هموطنان مانند کمک‌های مالی و توزیع اقلام بهداشتی افزودند: این کارها بسیار خوب است و با حفظ این دستاوردها، بلا به نعمت و تهدید به فرصت تبدیل می‌شود و امیدواریم روزگار عافیت کامل برای ملت عزیز ایران نزدیک باشد.

انتهای پیام/+


 

آب زرشک طبیعی خواص بسیار عالی دارد و برای سلامتی مفید است. اما آب زرشک های آماده طبیعی نیستند، پس بهتر است آب زرشک طبیعی را در منزل تهیه کنید و از خواص باور نکردنی آن لذت ببرید.

خواص آب زرشک

علاوه بر اینکه خود زرشک دارای خواص بی نظیری است آب زرشک هم خواص دارویی و مفید بسیاری برای بدن دارد. زرشک به علت داشتن ویتامین ها و آلکالوئیدی به نام بربرین سبب مقاومت بدن در برابر امراض می شود و اثرات آنتی بیوتیکی برای باکتری ها دارد.

در این بخش از سلامت تغذیه و بررسی خواص خوردنی ها در نمناک شما را با خواص آب زرشک طبیعی آشنا می کنیم و طرز تهیه آب زرشک طبیعی را آموزش خواهیم داد.

ارزش غذایی زرشک

  • کالری :316
  • پروتئین :3.6 گرم
  • قند :27.2 گرم
  • فیبر :7.4 گرم
  • کربوهیدرات :63.9 گرم

ماسک زرشک برای صورت

برای داشتن پوستی صاف و شفاف یک قاشق غذا خوری سر پر زرشک را داخل یک فنجان آب بریزید و 8 تا 9 ساعت اجازه دهید تا کاملا خیس بخورد سپس زرشک ها را در داخل همان فنجان آب با پشت قاشق له کنید و از صافی عبور دهید ، آب آن را بنوشید و زرشک ها را بر روی پوست تان بمالید و اجازه دهید تا آب آنها کاملا جذب پوست تان شود و سپس صورت خود را با آب ولرم بشوئید و این کار را یک روز درمیان و به مدت یک تا دو ماه انجام دهید.

فواید آب زرشک

ارزش غذایی و خواص آب زرشک

آب زرشک برای لاغری و کاهش وزن

مصرف زرشک و آب زرشک سبب افزایش چربی سوزی می شود بنابراین لاغری و کاهش وزن را در پی دارد.

آب زرشک برای تنظیم قند خون

اگر می خواهید سطح قند خون شما کاهش یابد آب زرشک را همراه با گیاه خارمریم مصرف کنید تا مانند انسولین عمل کرده و سطح قندخون را کنترل نماید.

آب زرشک برای جلوگیری از ابتلا به دیابت

آب زرشک به کنترل قند خون کمک می کند و برای جلوگیری از ابتلا به دیابت بسیار مناسب است اما مصرف همزمان داروهای خاص کاهش سطح قند خون با آب زرشک اختلال ایجاد می کند.

 جلوگیری از دیابت

جلوگیری از ابتلا به دیابت 

آب زرشک برای تنظیم فشارخون

نوشیدن آب زرشک بدون نمک سبب پایین آمدن فشار خون و رفع غلظت خون می شود. اگر آب زرشک را با نمک مصرف کنید سبب بالا رفتن فشار خون می شود و برای افراد دارای فشار خون پایین مناسب است .

آب زرشک برای شستشوی کبد و کلیه

مصرف آب زرشک به تغذیه ی کبد کمک می کند و موجب انجام درست عملکردهای کبد می شود همچنین آب زرشک کبد و کلیه را شستشو می دهد.

آب زرشک برای درمان بیماری های قلبی عروقی

آب زرشک نوعی ترکیبی فعال به نام بربامین دارد که با تنظیم غلظت یون های کلسیم باعث محافظت از قلب در برابر آسیب ها و صدمات به بافت قلب می شود . تنظیم این یون های کلسیم از بروز سکته جلوگیری می کند.

 آب زرشک برای قلب

درمان بیماری های قلبی با آب زرشک

کاهش علایم بیماری سل

آب زرشک دارای خواص ضد باکتریایی است. مصرف روزانه یک فنجان آب زرشک علائم بیماری سل را کاهش می دهد.

آب زرشک برای تقویت سلامت ذهنی و مغزی

بربامین موجود در آب زرشک سبب از بین رفتن خطر اکسیداسیون در زیست مولکول های مغز می شود و از کار افتادگی مولکول های حافظه جلوگیری می کند.

آب زرشک برای درمان اسهال

آب زرشک دارای ویژگی های قابض کنندگی است که می توانید ازبا مصرف آن از فواید بی نظیر آن در درمان اسهال بهره مند شوید.

آب زرشک

درمان اسهال با استفاده از آب زرشک

درمان بیماری صرع

باربرین موجود در زرشک برای درمان بیماری تشنج موثر است و صرع را بهبود می بخشد.

داروی ضد روماتیسم

آب زرشک دارای خاصیت ضدروماتیسمی بوده و این بیماری را درمان می کند.

آب زرشک موثر در ترک اعتیاد

آلکالوئید بربرین موجود در آب زرشک می تواند اعتیاد به تریاک را درمان و برطرف می کند.

ویتامین های آب زرشک

خواص و فواید آب زرشک

آب زرشک برای درمان سیاتیک یا درد پایین کمر

ترکیبات موجود در آب زرشک به عنوان دارویی موثر در کاهش کمردرد شناخته می شوند و سیاتیک یا درد پایین کمررا درمان می کنند.

آب زرشک برای مبارزه با عفونت

آب زرشک کارایی سیستم ایمنی بدن را افزایش می دهد و برای درمان انواع عفونت ها مانند عفونت مجاری ادراری،عفونتهای قارچی دستگاه تناسلی ن و عفونت های دستگاه گوارش مفید است.

آب زرشک برای رفع گرفتگی معده

آب زرشک گرفتگی معده و سایر مشکلات گوارشی را درمان می کند.

خواص آب زرشک

خواص آب زرشک

آب زرشک یک تب بر قوی

آلکالوئیدهای باربرین موجود در آب زرشک خاصیت تب بری دارد و در درمان تب موثر است


احضار روح ، در صد معیّنی قابل مطالعه و بررسی است، اگر چه ارتباط با ارواح را به عنوان یک واقعیّت می‏توان برای افراد خاصّی پذیرفت، ولی نباید از نظر دور داشت این مسئله مورد سوء استفاده عده زیادی قرار گرفته و یا افراد ساده ذهنی، بدون اطلاعات علمی با یک میز چرخان، یا یک استکان، یا یک صفحه کاغذ، پر از حروف الفبا با ارواح می‏توانند تماسی بگیرند! اینان به دنبال آن بازی کم کم سر از تناسخ و بازگشت ارواح به بدن‏های جدید (عود ارواح) درآورده‏اند که امری مردود و غیر مقبول و خلاف نصّ آیات می‏باشد.
در این اقدام، تلاش های بی اساس کنار گذاشته شده ولی در عوض به واکنش های پررنگ به شدت توجه می شودتا بلکه در ادامه چیزی عاید احضار کننده روح شود

احضار روح

ارتباط با مردگان

در این گزارش قصد داریم به موضوعی بپردازیم که همواره برای بشر از جایگاه خاصی برخوردار بوده است:ارتباط با مردگان. این کار را از طریق صحبت با افرادی انجام خواهیم داد که تجربه چنین کاری را دارند.

احتمالا یکی از بهترین روش هایی که می توان به واسطه آن ابهامات پیرامون مسئله مرگ را حل کرد،صحبت با کسانی است که آن دنیا بوده اند و یا با آن دنیا ارتباط گرفته اند! از این رو،شر از ابتدا مشتاق یافتن راهی بوده که بتواند با ساکنین دنیای غیب ارتباط برقرار کند.

از نگاه تاریخی می توان به کتاب اول سموئیل در عهد عتیق نگاه کرد؛ جایی که پادشاه طالوت (شائول)یک جادوگر را متقاعد کرد که روح سموئیل نبی، مشاورش، را احضار کند تا بتواند از او در جنگ پیش رو یاری بجوید.
در یونان باستان نیز معبدی به نام اوراکل مردگان” بر فراز تپه ای مقدس بنا شده بودتا به عنوان مکانی برای ارتباط بین ساکنین این دنیا و آن دنیا مورد استفاده قرار گیرد.

احضار روح

چگونه با مردگان” ارتباط برقرار کنیم

اما در دهه ابتدایی قرن نوزده میلادی بود که اَشکال امروزی ارتباط گرفتن با مردگان پایه گذاری شد.
در قرن 19 از روح گرایی یا اسپیریتوالیسم (Spiritualism) به عنوان راه حلی برای برقراری ارتباط با دنیای دیگر یاد می شد.
روش کار نیز اینگونه بود که شخصی که از قدرت کافی برای میانجی شدن بین دنیای کنونی و دنیای ارواح برخوردار بود، به عنوان واسطه یا مدیوم” استفاده می شد.

اکثر مدیوم ها چنین وانمود می کردند که شخصیت هایی صادق و درست دارند و از توانایی ارتباط با مردگان برخوردار هستند اما اکثرشان فقط شارلاتان هایی بودندکه به دنبال تیغ زدن افراد داغدار بودند.

احضار روح

مدیوم های قرن 19 در جلسه های احضار ارواح به شدت به تمهیدات شنیداری و نمایش های بصری مانند میزهای معلق، صداهای بدون منبع و همچنین نوشته شدن متنی خودکار بر روی صفحاتی سفید تکیه می کردند.
این ترفندهای نمایشی و البته ترسناک چندان عمر طولانی نداشتند زیرا منتقدان واقعی بودن این عمل سریعا به مصنوعی بودن آن تکنیک ها پی بردند. یکی از افراد شکاک و منتقد،جادوگری مشهور به نام هری هودینی” بود.

جوئی نیکل، از منتقدان معاصر، جزئیات موردی را بازگو کرده است که شرکت کنندگانیک جلسه احضار روح متوجه ترفند به کار گرفته شده توسط مدیوم می شوند. در آن جلسه خاص،دو روح در اتاقی بسیار تاریک در حال نواختن ویالون هستند و دو مدیوم نیز داخل کابینتی قرار دارند که دستو پاهایشان نیز با طناب بسته شده است. همه چیز به شکلی طراحی شده بودکه مثلا آن دو احضار کننده ارواح نمی توانند عقلا دخلی در نواختن ویالون داشته باشند.
اما یکی از شرکت کنندگان پیش از آغاز مراسم و بدون اطلاع مدیوم ها، جوهر دستگاه چاپ را بالای یکی از ویالون ها جایگذاری کرده بود. پس از اتمام مراسم و با روشن شدن چراغ، مشخص شد که جوهر بر روی تمام لباس های یکی از مدیوم ها ریخته شده بود. احتمال می دهم که شرکت کنندگان با پرتاب
تخم مرغ به سمتشان از آن ها بدرقه کرده باشند!

رابط بین دنیای زنده ها و مردگان

در دوران اخیر نیز مدیوم های مشهوری مانند جان ادوارد و سیلویا براون خودشان را به عنوان رابط بین دنیای زنده ها و مردگان معرفی کرده اند با این تفاوت که از تکنیک های مشکوک استفاده نمی کنند.
در این جلسات، مدیوم سوالاتش را از شخصی خاص پرسیده و آن شخص که انگار به دنیای دیگر متصل است،به سوالات پاسخ می دهد. این مدیوم ها کاملا هنرمندانه از هنر قرائت سرد” استفاده می کنند.
قرائت سرد هنری است که در آن شخص واسطه با زبردستی تمام سوالاتی مهم و ابهام برانگیز را مطرح می کندو به دقت به زبان بدن و واکنش های کلامی پاسخ دهنده توجه می کند. در این اقدام،تلاش های بی اساس کنار گذاشته شده ولی در عوض به واکنش های پررنگ به شدت توجه می شود
تا بلکه در ادامه چیزی عاید احضار کننده روح شود. حتی ممکن استکه مدیوم ها برای اجراهای زنده از قبل با حضار هماهنگ شوند و به ناگهان مکالمه ای
را با شخصی بی گناه راه بیندازند که بعدها بتوانند از آن اطلاعات استفاده کنند تا وی را کاملا مجذوب خود کنند.

احضار روح

چگونه با مردگان” ارتباط برقرار کنیم

با ورود به قرن 21، امید و هیجان در دل طرفداران پدیده گفتگو با مردگان جانی تازه به خود گرفت.قضیه از این قرار بود که دو مقاله علمی که توسط گری شوارتس و همکارانش منتشر شده بود، نشان می داد که مدیوم ها به واقع اطلاعاتی از مرده ها در اختیار دارند که نمی توان آن ها را به واسطه
ی و یا اتفاق آماری توجیه کرد. آن دو مقاله در ژورنالی معتبر به چاپ رسیدند و بعدهابه عنوان اساس کتابی در مورد نجات هشیاری پس از مرگ” قرار گرفتند که نویسنده آن شوارتس و ویلیام سایمون بودند.

اما بخت با طرفداران احضار روح یار نبود زیرا آن دو مقاله نتوانستند از زیر ذره بین دانشمندان دیگر به سلامت عبور کنندو بسیاری از پژوهشگران به خاطر کنترل تجربی ضعیف و تفسیر جانب دارانه داده ها آن دو پژوهش را زیر سوال بردند.
حتی مسئله اسپانسر مالی نیز به شهرت علمی آن دو مقاله ضرر زدند:
بخشی از هزینه ها توسط شبکه تلویزیونی HBO و برای ساخت یک مستند جذاب تلویزیونی پرداخت شده بود.
همچنان نیز وحدت جامعه علمی است که باعث شده هیچ روانشناسی نتواند آزمایشی صحیح را تحت شرایط دقیق آزمایشگاهی انجام دهد.

احضار روح

تخته ویجا (Ouija Board) نام صفحه ای است که به تدریج از روی فرم نوشتاری مدیوم ها تکامل یافت.
برای نمونه، در یکی از تخته های ویجای بجای مانده از جلسات احضار روح فرانسه در سال 1853 میلادی، شرکت کنندگان می بایست یک مداد را از داخل سبد واژگون شده بر روی صفحه کاغذی رد می کردند. آن ها سپس دستانشان را روی سبد می گذاشتند تا ببیند روح کدام حروف الفبا را نشان می دهد. حرکت سبد و به تبع آن مداد، باعث می شد تا حروف روی کاغذ مشخص شوند. آن صفحه کاغذی در عرض 40 سال به تدریج تکمیل شد و پس از فراز و نشیب های فراوان
به شکل تخته چوبی درآمد که امروزه به چشم بسیاری آشنا است.

تخته ویجا

اما تخته ویجا با تمام ماجراهای مرموزش سرانجام در دهه 20 میلادی توانست از شهرت عمومی گسترده ای برخوردار شود و درست در همان سال ها بود که بر شهرت ناپیدای عمل احضار روح افزوده شد. مردم به سرعت ترسیدند که مبادا احضار روح به عنوان ابزاری برایشیطان و دیگر نیروهای اهریمنی قرار گیرد. حتی این موضوع که کلیسای کاتولیک نیز تهدید عمل احضار روح را جدی لحاظ کرده و تلاش کرده تا محبوبیت آن را از بین ببرد، موجب افزایش اهمیت این عمل نزد طرفدارانش گشت. گرچه امروزه نیز بسیاری مدعی هستند که از چنین توانایی هایی برخوردارند.


 

:gem:، وقتی شیمیایی می‌زدن، ماسک‌هایشان را به هم‌رزم‌هایشان می‌دادند که ماسک نداشتند تا نکند آسیبی ببینند." آنها این‌گونه فداکاری و جوان‌مردی کردند، امّا گویند:" برخی‌ها چند روز پیش یک ماسک معمولی را به قیمتی بالاتر از ۴۵هزار تومن می‌فروختند.
کاش حداقل چند نفر از آنها زنده‌ می‌ماند تا کمی درس "شرافت" به این برخی‌ها می‌دادند. به قول شادروان حسین پناهی:" این روز‌ها به جای شرافت” از انسان‌ها، فقط شر” و آفت” می‌بینی !"
با وجود تمام بدی‌هایی که ویروس کرونا دارد شاید بتوان گفت:" در برخی‌موارد لااقل یک خوبی دارد" اینکه ثروتمند و فقیر، شمال و جنوب، شرق و غرب نمی‌شناسد. اگر این برخی‌ها از کشور خارج شوند، دیر یا زود گریبان گیر این بیماری می‌شوند؛ حتی اگر در بیمارستان بستری شدند و اگر اکسیژن بیماری دیگر را قطع کردند و به خودشان وصل کردند، باز نتیجه‌‌ی مثبتی برایشان نخواهد داشت.
دیر یا زود این بیماری هم مثل بیماری‌هایی چون:«طاعون، سرخک و جزام و.» پشت سر گذاشته می‌شود؛ امّا فقط "شرافت و نامردی" برخی‌ها بیشتر ثابت می‌شود.
 


نتایج پژوهش مرکز تحقیقاتی پارلمان اروپا در سال 2017 نرخ بیکاری و شادی جوانان در جهان را اعلام کرد. کدام کشور شادترین جوانان را دارد؟

جوانان کدام کشور شادترین جوانان دنیا هستند؟

ایسنا: طبق نتایج پژوهش مرکز تحقیقاتی پارلمان اروپا در سال 2017 از هر ده جوان هفت نفر یعنی حدود 68 درصد در دنیا از ندگی خود راضی هستند.

اصلی ترین و مهمترین عامل برای شادی جوانان سلامت روح و جسم آنها بوده که باارزش ترین دارایی می باشد و بعد از آن ایمان و تعهد آن ها نسبت به دین بود.

از دیگر عوامل مهمی که در شادی جوانان نقش دارند شامل موارد ذیل است:

داشتن روابط خوب با دوستان و خانواده و پول.

البته این اولویت ها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.

جمعیت ن جوان شاد، 56 درصد و مردان جوان شاد، 62 درصد در جهان است.

شادترین جوانان جهان

بر اساس نظرسنجی که انجام شد، شادترین جوانان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند که اندونزی با 90 درصد به عنوان شادترین، نیجریه با 78 درصد در جایگاه دوم و هند با 72 درصد در جایگاه سوم قرار گرفته است.

جوانان در کشورهای توسعه یافته، معمولا کمتر شاد هستند که عبارت است از:فرانسه (57 درصد)، انگلیس (57 درصد) استرالیا (56 درصد) و ژاپن (28 درصد))

کدام کشورها بیشترین تعداد جوانان بیکار را دارند؟

بیکاری یک چالش رو به رشد در سراسر جهان است، اما هنوز یک بحران کامل نیست، با این حال، زمانی که این بحران فرا برسد، احتمال دارد که در میان جوانان شهری فوران کند.

عوامل ایجادکننده بیکاری در هر شهری متفاوت است

آمارهای مربوط به بیکاری جوانان در کشورهای مختلف اتحادیه اروپا حاکی از آن است که متوسط تعداد افراد زیر25 سال بیکار در آوریل سال جاری 15.3 درصد بوده است.

همچنین نرخ بیکاری در کشور یونان، 45.4 درصد در ماه فوریه، 34.4 درصد در اسپانیا در ماه آوریل و در ایتالیا 33.1 درصد در ماه فوریه بوده است.

پایین ترین نرخ بیکاری جوانان هم در کشور آلمان به میزان 6 درصد و بعد از آن مالت با 6.8 درصد و هلند با 6.9 درصد است.

برای فرار از بیکاری، در بسیاری از نقاط جهان، جوانان باید از خانواده خود دور شده و در جای دیگری به دنبال کار باشند و این دوری از خانواده به نوبه خود منجر به بروز مشکلات دیگری برای جوانان خواهد شد که می تواند به جامعه آسیب برساند.

در بررسی های انجام شده در سال 2017، جوان ترین کشورهای جهان به ترتیب عبارتند از:نیجریه با متوسط سن 15.1 سال، اوگاندا 15.5، مای 16، مالاوی 16.3، زامبیا 16.7، سودان جنوبی 16.8، موزامبیک 16.9، و چاد 17.2.

از میان 229 کشور بررسی شده که به ترتیب از جوان ترین به پیرترین کشورهای جهان مرتب شده اند ایران با میانگین سنی 29.4 ، در رتبه 108 قرار گرفته است.

این روز بهانه ای است تا سرمایه گذاری شود برای جوانان که دسترسی آسان به آموزش و شغل مناسب داشته باشند و بتوانند توانایی های خود را ارائه دهند.

برخی کشورها به جوانان خدمات رایگان ارائه می دهند

مسئولان اروپایی امکانات بسیاری را برای جوانان مهیا کرده اند. از جمله این امکانات شامل:سهیه سفر رایگان برای 18 ساله هاست. این امتیاز از سال 2018 اعمال شده است.

این مورد، برای ارتباط و تبادل فرهنگی جوانان با دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در نظر گرفته شده است.

داشتن کارت جوانان برای افراد 18 تا 26 سال، برای دریافت تخفیف های ویژه وسایل عمومی در سراسر اروپا از دیگر تمهیدات برای جوانان است.

در برخی کشورها، جوانان می توانند به صورت رایگان از موزه ها بازدید و همچنین بلیط قطار را با تخفیف دریافت کنند.

منابع:

www.goldcoastbulletin.com.au

www.thenewbarcelonapost.com

https://www.vanguardngr.com

http://www.youthpower.org

www.thenews.com.pk

http://www.un.org

https://ncdalliance.org

انتهای پیام/م


 

 

 
دنیا، سرای کوچ کردن است، ولی مهم این است که انسان به کجا کوچ می کند؛ آیا به سرزمینی سراسر آسایش و رفاه یا به محلی بی آب و علف ،در حقیقت این اعمال و رفتار آدمی است که جایگاه او را درجهان آخرت تعیین می کند و چگونگی زندگی او را در آنجا رقم می زند.

آیا انسان درجهان آخرت پدر و مادر خود را می شناسد

 انسان های خوب و بدی که امروز در دنیا هستند, بهشتیان و دوزخیان فردا در عالم آخرتند, با این تفاوت که بشر تا در این عالم زندگی می کند, محکوم به قوانین و سنن طبیعی این عالم است و چون در عالم آخرت قدم می گذارد, مقهور و مسخّر قوانین و مقررات آن عالم خواهد بود.
جهان آخرت
اما تغییر شکل و شمایل انسان ها با تغییر سن و سال از موضوعات مربوط به این دنیا است، اما جهان آخرت به ویژه بهشت این گونه قابل تصویر نیست که انسان ها شکل و قیافه های مختلف مثلاً گروهی کودک، عده ای میان سال، برخی پیر و. باشند. حتی اگر معتقد باشیم که جهان آخرت نیز مادی است، اما در هر حال سن و سال با آن تصوری که اکنون از آن داریم برای بهشتیان وجود ندارد. آنچه از روایات برمی آید، این است که مؤمنانی که وارد بهشت می شوند به صورت انسان های جوان و زیبا هستند:"یدخلون الجنة شبابا منورین و قال إن أهل الجنة جرد مرد مکحلون" بهشتیان مانند جوانانی زیبا و نورانی وارد بهشت می شوند.
 
پدر و مادر در آخرت

انسان درجهان آخرت

 به عبارت دیگر، آنان دائما در بهترین شکل و حالت هستند که گذر زمان در این شادابی تأثیری نخواهد داشت.
 
در قرآن کریم آن جا که از همسران پاک بهشتی سخن به میان آمده، می‏ گوید:نزد بهشتیان همسرانی است که فقط چشم به شوهرانشان دوخته‏ اند، همگی جوان و با شوهران خود هم سن و سال اند:"وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ".
 
"اتراب" به معنای " سن و سال"، یکی از توصیفات برای ن بهشتی نسبت به همسرانشان است؛ چرا که توافق سنی جاذبه را میان دو همسر افزون می‏ کند، و یا توصیفی است برای خود آن ن که همه آنها هم سن و سال و جوانند. به بیان دیگر؛ هیچ یک در معرض اختلاف جوانی، پیری و فرسودگی قرار نخواهند گرفت، نه کودک اند و نه پیر و فرسوده.
اما در جهنم هر نوع عذابی میتواند باشد و مثل پیری.

منابع:

مناقب آل ابیطالب، ج ص 148
تفسیر نمونه، ج 19، ص 317،
الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5،ص 318،
البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج 5، ص 36،
تفسیر الصافی فیض کاشانی، ج 4، ص306



پاسخ:

♦️ عصمت در تشریع است.
 عصمت تنها در ناحیه‌ی تشریع (نبوت و امامت) معتبر است. یعنی فقط پیامبر و امام لازم است که معصوم باشند زیرا مردم لازم است تا اطمینان داشته باشند که در مسیر تشریع یعنی دریافت دستورات الهی از پروردگار و ابلاغ آن به امت، هیچ گونه خطایی اتفاق نیفتاده است.

♦️ ولی فقیه مدیر جامعه است.
 اما در عرصه ی عصمت ضرورتی ندارد، چون حاکم جامعه قصد تشریع ندارد، بلکه وی آنچه را توسط پیشوایان دین تشریع و ابلاغ شده را اجرا می نماید.

♦️ ضرورت نظم اجتماعی
 در همه ی نظام های ی دنیا، اگر هرشهروندی به بهانه ی عدم عصمت حاکم یا رئیس جمهور یا ، مطابق صلاح دید خود، تنها یک قانون را اجرا نکند، سنگ روی سنگ بند نمی شود.

 (مثال برای تقریب به ذهن: پزشک جراح نیز عصمت ندارد، اما بیمار پس از آنکه تخصص وی را تایید می کند، قلب و ریه و همهی اعضای حیاتی خویش را در اختیار وی قرار می دهد تا جراحی کند)


 طبیعی است رهبر با م های گوناگون (چه مجلسهای می مانند مجمع تشخیص مصلحت و چه مشاورهای گوناگون) سعی در ابلاغ بهترین دستور را دارد. (با این حال مجال انتقاد به نظر رهبری نیز در ظرف مناسب وجود دارد.) اما هیچ کس با این توجیه که نظر من از نظر ولی فقیه بهتر است، نمی تواند از دستورات شرعی و قانونی وی سرپیچی کند.

 از این رو همه مراجع فتوا می دهند،حکم حکومتی بر مقلدین سایر مراجع و حتی خود مراجع لازم می گردد. چرا؟ چون حفظ نظم و جلوگیری از خودسری و هرج و مرج از ضروری ترین نیازهای هرجامعه ای است.


 

 
 
 

پرسش:
آیا در آیات قرآن و روایات در باره دوستی و معاشرت با یهود و نصاری و مشرکین و کفار چیزی گفته شده است؟

 

پاسخ:
محور اصلی همه پرسش ها به این مطلب باز می گردد که دین مبین اسلام دوستی با چه کسانی را منع کرده و ارتباط با آنها در چه شرایطی جایز است؛ در ادامه نکاتی را پیرامون دوستی با یهود و نصاری؛ کفار و ملحدین و مشرکان؛ فاسقان و منافقان و . بیان می کنیم:

 

اولاً خداوند در آیه 51 سوره مائده می فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏ اید! یهود و نصارى را ولّى(دوست و تکیه ‏گاه) خود انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند و کسانى از شما که با آنان دوستى کنند از آنها هستند، خداوند جمعیّت ستم‌کار را هدایت نمی‌کند.»(1) با توجه به شأن نزول آیه، منظور از ولایت، در این‌جا این نیست که مسلمانان هیچ‌گونه رابطه تجارى و اجتماعى با یهود و مسیحیان نداشته باشند، بلکه منظور این است که با آنها هم پیمان نگردند، سلطه آنان را نپذیرند، روى دوستى آنها تکیه نکنند و صمیمیتی بیش از اندازه در روابطشان ایجاد نشود. فلذا در مورد دوستی‌های عادی اجتماعی که ولایتی ایجاد نمی‌کند، نه معاشرت با یهودیان ممنوع است و نه با مسیحیان، اما با این وجود، خدای متعال در قرآن نسبت به عداوت یهودیان و مشرکان فرموده است: «هر آینه دشمن‌ترین مردم نسبت به مسلمانان، یهود و مشرکان را خواهی یافت.»(2) با نگاهی به تاریخ صدر اسلام ملاحظه می کنیم که در رفتار یهود و مشرکان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان همواره دشمنى شدیدى دیده مى شود، علی الخصوص دشمنی یهود، که تا به امروز نیز بر عداوت و فتنه‌انگیزی خود پایدار مانده و سعی دارند امت اسلام را به سوی هلاکت و شقاوت رهنمون سازند. (3)

 

ثانیاً اسلام در خصوص انتخاب دوست و همنشین و معاشرت با دیگران بسیار حساس است در آیات قرآن و روایات دینی به انتخاب دوست و همنشین بسیار سفارش شده و از دوستی با برخی افراد به شدت نهی شده است که در این مجال صرفاً به ذکر عناوین کلی آن اشاره می کنیم: 1- منحرفین از دین 2- فاسقین 3- خائنین 4- جاهلین 5 - ظالمین 6- ترسویان 7- تن پروران 8 - بدسابقه ها و مشکوکان 9- دروغگویان 10- بخیلان 11- چاپلوسان 12- احمقان 13- شرابخواران 14- ناسزاگویان 15- قاطعین ارحام.(4) بدون شک، ارتباط و دوستی و معاشرت با کسانیکه گرفتار خصائص زشت و ناپسندی هستند مخصوصاً اگر این ارتباط و معاشرت ها به افراط و زیاده روی کشیده و از حد اعتدال خارج شود موجب تأثیرپذیری انسان می شود و بقول معروف کمال همنشین، خواه ناخواه در انسان تأثیر می گذارد. البته اگر خودمان نواقص و کاستی هایی از لحاظ اعتقادی، اخلاقی و رفتاری داریم و به دنبال اصلاح و ترمیم آنها و انقلاب در شخصیت مان هستیم، ارتباط و دوستی با انسان هایی که از لحاظ اعتقادی و اخلاقی و ابعاد شخصیتی و رفتاری کامل تر از ما هستند توصیه شده است.

 

پی نوشت ها:
1.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»، مائده، 51.
2. «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا .»؛ همان، آیه 82.
3. رجوع کنید به: ترجمه سیرة المصطفى، حسنی، هاشم معروف ، مترجم:  ترقی جاه، حمید ، ج ۱،ص:۳۴۰، با کمی تغییر و تصرف.
4. برای مطالعه بیشتر ر.ک: آئین دوستی، علی اکبر بابازاده، دفتر تحقیقات ‌و انتشارات ‌بدر، تهران؛ رفیق شناسی، خرمی مشگانی، ابراهیم، بخش دوم کتاب، نشر مرسل، کاشان.

http://askdin.com/comment/1039069#comment-1039069


وظیفه شرعی کسی که شک در ترشح ادرار به بدن او در هنگام ادرار کردن می‌کند، چیست؟

 
 
 

سؤال:
در هنگام ادرار کردن حس می‌کنم ترشحات بول با برخورد به کاسه توالت به بدن و پاهای من می‌خورد و واقعا برای من سخت شده که آیا ترشحات بول به پاهایم خورده و یا حسی کاذب بوده که دلیل این حس را نمی‌دانم و تفکیک این دو مورد برایم اذیت‌آور شده و فکرم را مشغول می‌کند و اکثر اوقات پاها و بدنم را می‌شویم؟
(بر اساس فتوای حضرت آیت الله سید علی حسینی ‌ای [مد ظله])

پاسخ:
در این موارد حکم به طهارت می‌شود و نیازی به نگرانی یا تجسس نیست.

http://www.askdin.com/thread37912.html


 

 

 

 

لیمو اسید بسیار بالایی دارد که آن را به عنوان یک پاک کننده قوی ضد باکتری تبیدیل می کند که به جنگ با باکتریهای معمول خانگی می رود .
مزیت ویژه لیمو ترش چیست؟
لیمو اسید بسیار بالایی دارد که آن را به عنوان یک پاک کننده قوی ضد باکتری  تبیدیل می کند که به جنگ با باکتریهای معمول خانگی می رود . 
  
1 - رفع بوی نامطبوع لوله های فاضلاب :
امکان دارد از لوله فاضلاب منزل تان بوی نامطبوعی بیرون بزند . برای کشتن میکروبهای عامل ایجاد این بوی نامطبوع  ( که می توانند بخارات سمی از خود متصاعد کنند که موجب سرفه می شود ) به جای ریختن مواد گند زدا  در لوله،از آب چند برش لیمو ترش استفاده کنید تا بطور طبیعی بوی بد لوله فاضلاب را از بین ببرد . 
 
2 - سفید کردن البسه سفید :
به جای استفاده از سفید کننده های شیمیایی از لیمو ترش برای سفید کردن البسه سفید مانند جوراب های سفید و . استفاده کنید. چند برش لیمو را داخل ظرف آب ریخته و روی گاز بگذارید، بعد از جوش آمدن، زیر آن را خاموش کرده و لباسهای سفید را داخل آن بگذارید و بعد از 2 ساعت از این مخلول خارج کرده و بشویید. 
 
3 - تمیز کردن ماکروویو :
با استفاده از ماکروویو می توان روند پخت غذاها  را تسریع نمود . برای تمیز کردن جرم و چربی بر جامانده بر دیوارهای داخلی ماکروویو از لیمو ترش استفاده نمایید . 
 
4 - از بین بردن چربی صابون :
این خاصیت لیموترش فوق العاده است . آب 6 عدد لیمو ترش را گرفته و در یک بطری که دارای درب اسپری کردن می باشد بریزید . اسید سیتریک موجود در آب لیمو ترش چربی موجود در صابون را حل کرده و از بین می برد. این روش می تواند روش موثری برای تمیز کردن کاشی و سرامیک های حمام باشد .     
 


 
تهیه و تدوین : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
اختصاصی سیمرغ

 

 

 بالا رفتن قند خون یا پایین آمدن آن پیامدهایی در پی دارد که بهترین روش پیشگیری از این پیامدها کنترل قند خون با تغذیه است، در ادامه مواد غذایی کنترل کننده قند خون معرفی می شوند

 

کنترل قند خون با مواد غذایی سالم

خیلی از افراد مدام درگیر چرخه‌ی خوردن غذاهایی هستند که قند خون را ناگهان بالا می‌برد و بعد از این افزایش، قند خون ناگهان افت می‌کند و آن‌ها احساس خستگی و گرسنگی می‌کنند. بهترین کار ممکن این است که اجازه ندهید قند خونتان دچار این افزایش و کاهش‌های شدید شود تا سطح انرژی‌تان یکنواخت بماند و توان بیشتری داشته باشید. خوشبختانه چیزهایی که شما می‌خورید، تأثیر قابل توجهی بر قند خونتان و حفظ آن در طیف نرمال و سالم دارند و می‌تواند جلوی نوسانات آن را بگیرند.

 

غذاهای پروتئینی؛ مخصوصا پروتئین‌های گیاهی

غذاهایی که حاوی پروتئین هستند، احساس گرسنگی را کاهش می‌دهند و به تثبیت قند خون کمک می‌کنند. اما در افرادی که دیابت دارند، پروتئین، بسته به نوع آن دارای تأثیرات گوناگونی بر قند خون و واکنش انسولین است. در افرادی که دچار دیابت نوع دوم هستند، پروتئین‌های گیاهی انتخاب سالم‌تری هستند؛ زیرا گیاهان سرشار از پروتئین مانند غلات کامل و حبوبات، فیبر هم دارند که یک عنصر غذایی مفید دیگر برای کمک به تثبیت قند خون است. ضمناً، برخی پژوهش‌ها، رژیم غذایی سرشار از پروتئین‌های حیوانی را با افزایش ریسک دیابت نوع دوم مرتبط دانسته‌اند.

مطالعه‌ای دریافته افرادی که پیرو رژیم غذایی غنی از پروتئین‌های گیاهی بوده‌اند، ریسک کمتری از جهت ابتلا به دیابت نوع دوم داشتند. در حالی که معلوم شد مصرف زیاد پروتئین‌های حیوانی می‌تواند ریسک این بیماری را افزایش بدهد.

غذاهایی که حاوی پروتئین هستند، احساس گرسنگی را کاهش می‌دهند و به تثبیت قند خون کمک می‌کنند. اما در افرادی که دیابت دارند، پروتئین، بسته به نوع آن دارای تأثیرات گوناگونی بر قند خون و واکنش انسولین است. در افرادی که دچار دیابت نوع دوم هستند، پروتئین‌های گیاهی انتخاب سالم‌تری هستند.

بیشتر بدانید : تفاوت پروتئین گیاهی با پروتئین حیوانی در چیست؟

بیشتر بدانید : اگر پروتئین کم مصرف کنید چه اتفاقاتی در بدن می افتد؟

 

کربوهیدرات‌های پیچیده

طرفداران رژیم غذایی کم کربوهیدرات به شما خواهند گفت که تمام کربوهیدرات‌ها بد هستند، اما واقعیت این است که کیفیت کربوهیدرات‌هایی که انتخاب می‌کنید اهمیت دارد. درست است که کربوهیدرات‌های بیش از حد فرآوری شده مانند دسرهای شیرین، غلات صبحانه و غذاهایی که از آرد سفید درست شده‌اند قند خون را بالا می‌برند، اما سبزیجات غیرنشاسته‌‌ای، تأثیری مع دارند و به تثبیت قند خون کمک می‌کنند.

میوه‌ها چطور؟ برخی منابع توصیه می‌کنند افرادی که دیابت یا پیش دیابت دارند باید مصرف میوه را محدود کنند زیرا برخی از میوه‌ها به طور طبیعی دارای قند فراوان هستند. اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند خوردن میوه به صورت کامل، منجر به افزایش قند خون نمی‌شود؛ زیرا حاوی فیبر محلول و غیرمحلول بوده و واکنش قند خون را تعدیل می‌نماید؛ اما آبمیوه، فیبر ندارد.

البته طبق مطالعات، آبمیوه طبیعی، تأثیر چشمگیری بر قند خون ناشتا، انسولین ناشتا یا هموگلوبین A1C که یک معیار از کنترل قند خون است ندارد. اما طبق یافته‌ها، آبمیوه‌های صنعتی که دارای قند افزوده هستند سبب افزایش قند خون می‌شوند.

چرا آبمیوه با قند طبیعی، تأثیر متفاوتی دارد؟ محققان این تئوری را صادر کرده‌اند که پلی فنول‌ها که ترکیبات طبیعی با خواص ضدالتهابی هستند و در آبمیوه طبیعی موجودند جلوی افزایش قند خون را می‌گیرند. اما باز هم بهتر است میوه را به صورت کامل مصرف کنید و از فیبرهای آن نیز بهره‌مند شوید. میوه‌ی کامل به کنترل اشتها نیز کمک می‌کند.

بیشتر بدانید : کربوهیدرات چیست و چه نقشی در سلامت دارد؟
 

چربی‌ها؛ آن هم از نوع غیراشباع
فست فود

چربی‌ها نسبت به کربوهیدرات‌ها، کمتر موجب افزایش گلوکز خون می‌شوند، خصوصاً در مقایسه با کربوهیدرات‌های بسیار فرآوری شده. بنابراین، جایگزین کردن کربوهیدرات‌ها با چربی‌ها به تثبیت قند خون کمک می‌کند. اما طبق یافته‌های علمی، بعضی از چربی‌ها نسبت به بقیه، تأثیر کمتری روی قند خون دارند. در مطالعه‌ای، جایگزین کردن برخی از کربوهیدرات‌ها در وعده‌های غذایی با چربی، سبب بهبود کنترل قند خون شده بود، اما نوع چربی مهم است. چربی اشباع یعنی چربی که در گوشت قرمز و لبنیات به وفور وجود دارد، سبب بهبود اندکی در سطح قند خون می‌شود.

اما جایگزین کردن برخی از کربوهیدرات‌ها با چربی تک غیراشباع، منجر به کاهش قابل توجهی در هموگلوبین A1C می‌شود که یک معیار بلندمدت برای کنترل قند خون است. چربی‌های تک غیراشباع و چند غیراشباع، بهترین انتخاب برای کنترل قند خون محسوب می‌شوند.

چربی‌های تک غیراشباع و چند غیراشباع به وفور در غذاهای گیاهی وجود دارند. مثلاً روغن زیتون، آووکادو و روغن کنجد، منابع عالی چربی‌های تک غیراشباع هستند. منابع چربی‌های چند غیراشباع نیز شامل ماهی‌های چرب، گردو، بذر کتان و سایر دانه‌ها مانند دانه چیا، دانه آفتابگردان و دانه کدو می‌شوند. در واقع چربی‌های چند غیراشباع، مؤثرترین عناصر غذایی برای کنترل قند خون هستند. بنابراین از چربی‌های نترسید اما آن‌ها را هوشمندانه انتخاب کنید.

بیشتر بدانید : چربی اشباع شده کدام خوراکی ها بیشتر است؟ از بستنی تا ران مرغ

 

چگونه هوای شیرینی خونتان را داشته باشید؟

وقتی غذایی می‌خورید، چیزی که در بشقاب غذایتان می‌گذارید بیشتر و معمولاً ترکیبی از سه درشت مغذی (پروتئین و کربوهیدرات و چربی) است. این چیز خوبی است! تحقیقات نشان می‌دهد ترکیب کربوهیدرات‌ها با چربی، جذب کربوهیدرات‌ها را کُند کرده و واکنش قند خون نسبت به غذا یا اسنک را کاهش می‌دهد.

بنابراین احتمال اینکه دچار افزایش ناگهانی قند خون بعد از غذا شوید کمتر خواهد شد. افزودن پروتئین به وعده غذایی نیز به تثبیت قند خون کمک می‌کند و جلوی افزایش ناگهانی قند خون را می‌گیرد. بنابراین کربوهیدرات‌ها را به تنهایی نخورید و آن را با منبعی از پروتئین یا چربی همراه کنید.

بیشتر بدانید : مصرف قند زیاد با بدن شما چه می کند؟

 

از این غذاها پرهیز کنید

برخی غذاها از جهت قند خون، بدترین هستند از جمله کربوهیدرات‌های تصفیه شده و غذاهایی که قند فراوان دارند. نوشابه‌های قندی، نان سفید، غذاهایی که با آرد سفید درست شده‌اند، غلات صبحانه بسته‌بندی شده و هله‌هوله‌های جورواجوری که در سوپرمارکت‌ها خودنمایی می‌کنند همگی تأثیرات بسیار بدی بر سطح قند خونتان دارند.

در نهایت این که:

  • رژیم غذایی‌تان را پُر از غذاهای طبیعی و کامل کنید و منبعی از پروتئین و چربی سالم را در هر وعده‌ی غذایی‌تان بگنجانید.
  • تحرک بدنی را فراموش نکنید! حتی 10 دقیقه پیاده‌روی بعد از خوردن غذا کمک می‌کند قند خونتان کنترل شود.

     

بیشتر بدانید : قند خون خود را به این روش ها کنترل کنید

بیشتر بدانید : بی‌ضررترین و ارزانترین درمان چربی و قند خون بالا!؟

بیشتر بدانید : سه خوراکی موثر در کاهش قندخون

 

گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
seemorgh.com/health
منبع: tebyan.net
 


حاج احمد آقا واسطه امام و دیگران بود و عین کلامی را که آنها می گفتند و پاسخی را که امام می دادند به آنها منتقل می کرد.


 

جی پلاس: مرحوم آیت الله اردبیلی درباره امانتداری مرحوم سید احمد آقا خمینی اینگونه نقل خاطره کرده است:

عین حرفها را به امام می رساند اکثر سؤالاتی که ما از حضرت امام داشتیم ـ چون در هر ساعت نمی توانستیم برویم جماران، نهایتش روزی یک بار، دو روز یک بار، سه روز یک بار ـ به ناچار مسائلی بود که ایشان باید جواب می دادند، و واسطه ما تنها ایشان بود. اگر خیلی مهم بود، به کس دیگری نمی توانستیم بگوییم، فقط به حاج احمد آقا می گفتیم. ایشان عین حرفها را به حضرت امام منتقل می کرد و نظر خودش را هم اگر می خواست بگوید، قبلاً یا بعداً می گفت. دخالتی در آن سؤال و جوابی که از حضرت امام می گرفت، نمی کرد؛ حالا مطابق نظرشان بود یا مخالف نظر ایشان بود، عین نظر امام را به ما منتقل می کرد.

 

منبع: پرتال امام خمینی


در قرآن در سوره توبه، آیه ۳۰ نام حضرت عزیر (ع)  یک بار آمده است. برخی روایات عزیر را احیا کننده تورات فراموش شده معرفی کرده‌اند.

داستان زندگی حضرت عزیر علیه السلام
یکی از پیامبران بنی اسرائیل، عزیر (به عربی:عُزَیر) نام داشت. نَسَبش به بنیامین فرزند حضرت یعقوب(ع) می رسد. عزیر شخصیتی است که در قرآن، در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است، که گفته می شود او به وسیله یهودیان بعنوان « پسرِ خدا» مورد تقدیس قرار گرفته است. حضرت عزیر به امر خدا در سن جوانی از دنیا رفت و بعد از صدسال زنده شد.


عزیر از نسل هارون برادر موسی علیه السلام است که در بعضی منابع به ارمیا نیز از وی یاد می شود. عزیر در زمان پادشاهی هخامنشیان می زیسته است. در زبان عبری و متون یهودی، عزرا خوانده می شود.


نام عزیر در قرآن
قرآن صراحتاً عُزِیر را یک پیامبر ندانسته است، ولی بسیاری از مفسران طبق احادیث، وی را یکی از پیامبران می دانند.
اسم عزیر پیامبر، تنها یک مرتبه در قرآن مجید و آن هم در آیه ۳۰ سوره توبه آمده است. و یک مرتبه هم بصورت ضمنی در آیه ۲۵۹ سوره بقره (داستان خوابیدن و زنده شدن او و الاغ ش) به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن اینگونه به داستان عزیر اشاره می کند:

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیةٍ وَهِی خَاوِیةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّی یحْیی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ ایةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ( سوره بقره/ سوره۲، آیه ۲۵۹)

 

عزیر پیامبر
پدر و مادر حضرت عُزیر علیه السلام در منطقە بیت المقدس زندگی می کردند. خداوند دو پسر دوقلو به آن ها داد که اسم یکی را عزیر و اسم دیگری را عُذره گذاشتند. عزیر و عذره با هم بزرگ شدند تا به سی سالگی رسیدند. عزیر بعد از آنکه ازدواج کرد به قصد سفر از خانه بیرون آمد. پس از خداحافظی با بستگانش، مقداری انجیر و آب و میوە تازه با خود برداشت تا در سفر مصرف کند. در بین راه به روستایی رسید که بطور وحشتناکی درهم ریخته و خراب شده بود و حتی استخوان های ساکنان آن جا هم پوسیده شده بود.


عزیر علیه السلام با دیدن این منظره ترسناک به فکر معاد و زنده شدن مردگان افتاد و با خود گفت:چطور خداوند این مردگان را زنده می کند؟ البته وی این سخن را از روی انکار نگفت بلکه از روی تعجب و حیرت گفت. او در این فکر بود که خداوند جانش را گرفت و در ردیف مردگان قرار داد.


مرگ صد ساله و زنده شدن عزیر
طبق  قرآن و بعضی منابع تاریخی، عزیر در سن جوانی به امر خدا، روح از بدنش جدا گردید و بعد از صد سال زنده شد.  بعد از زنده شدن عزیر از وی در مورد مدت زمانیکه بر او گذشت سوال شد. عزیر خیال میکرد یک روز یا کمتر خوابیده است. به وی گفته شد صد سال از جان دادنش گذشته است ولی غذا و خوراکی که همراهش بود هنوز فاسد نشده است. بعد از آن از سوی خدا به او گفته شد به استخوان های مرکبش که هم زمان با عزیر از دنیا رفته بود نگاه کند تا از چگونگی زنده شدن مردگان و معاد آگاه شود. حضرت عزیر (ع) بعد از این واقعه به توانا بودن خدا اقرار کرد. این ماجرا در سوره بقره ذکر شده است. مراغی از مفسران اهل سنت معتقد است عزیر قبض روح نشده بود بلکه در این مدت در حالتی شبیه بیهوشی به سر می برده است.

 

حضرت عزیر ع,ماجرای زندگی حضرت عزیر ع,عزیر یکی از پیامبران بنی اسرائیل

قرآن صراحتاً عُزِیر را یک پیامبر ندانسته است

 

زندگی عزیر بعد از مرگ صدساله
عزیر زمانیکه بیدار شد روانه شهر خود گشت. به دلیل تغییراتی که در شهر بوجود آمده بود به دنبال خانه خویش می گشت. بعد از رسیدن به منزل خویش، برای اطمینان، از زنی سال خورده و نابینا خانه خود را جویا شد. زن سال خورده که مدت زیادی بود کسی از او خانه عزیر را جویا نشده بود، با شنیدن اسم عزیر گریه کرد و گفت این اولین بار است که کسی منزل عزیر را جویا می شود. او همانجایی را که عزیر احتمال می داد منزل عزیر معرفی کرد.


عزیر و اثبات هویت خویش برای بنی اسرائیل
عزیر برای آن که برای قوم بنی اسرائیل هویت خود را ثابت کند به تقاضاهای بنی اسرائیل برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد. او همچنین به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی نموده بود، برای او دعا کرد و چشمانش بینا شد.


عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخورد ه اش، به درخواست آنها نشانه ای که روی کتفش بود را به آنان نشان داد. بنی اسرائیل که هنوز باور نمی کردند این فرد همان عزیر صدسال قبل است از او خواستند تورات را که بعد از سوزاندن بخت النصر به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنی اسرائیل بخواند. عزیر هم تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد. عزیر همچنین محل دفن توراتی را که از طرف پدرش سروحا در روزگار بخت النصر در خاک مدفون بود را به بنی اسرائیل نشان داد. آنان بعد از بیرون آوردن تورات، آن را با آنچه که عزیر از حفظ برای مردم قرائت کرده بود مقایسه کردند و اختلافی در آن ندیدند. همین مسئله باعث شد که بعضی از بنی اسرائیل عزیر را به خاطر تکریم و احترام، فرزند خدا بدانند.


گردآوری: بخش مذهبی بیتوته


در قرآن در سوره توبه، آیه ۳۰ نام حضرت عزیر (ع)  یک بار آمده است. برخی روایات عزیر را احیا کننده تورات فراموش شده معرفی کرده‌اند.

داستان زندگی حضرت عزیر علیه السلام
یکی از پیامبران بنی اسرائیل، عزیر (به عربی:عُزَیر) نام داشت. نَسَبش به بنیامین فرزند حضرت یعقوب(ع) می رسد. عزیر شخصیتی است که در قرآن، در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است، که گفته می شود او به وسیله یهودیان بعنوان « پسرِ خدا» مورد تقدیس قرار گرفته است. حضرت عزیر به امر خدا در سن جوانی از دنیا رفت و بعد از صدسال زنده شد.


عزیر از نسل هارون برادر موسی علیه السلام است که در بعضی منابع به ارمیا نیز از وی یاد می شود. عزیر در زمان پادشاهی هخامنشیان می زیسته است. در زبان عبری و متون یهودی، عزرا خوانده می شود.


نام عزیر در قرآن
قرآن صراحتاً عُزِیر را یک پیامبر ندانسته است، ولی بسیاری از مفسران طبق احادیث، وی را یکی از پیامبران می دانند.
اسم عزیر پیامبر، تنها یک مرتبه در قرآن مجید و آن هم در آیه ۳۰ سوره توبه آمده است. و یک مرتبه هم بصورت ضمنی در آیه ۲۵۹ سوره بقره (داستان خوابیدن و زنده شدن او و الاغ ش) به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن اینگونه به داستان عزیر اشاره می کند:

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیةٍ وَهِی خَاوِیةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّی یحْیی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ ایةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَی الْعِظَامِ کَیفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَینَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ( سوره بقره/ سوره۲، آیه ۲۵۹)

 

عزیر پیامبر
پدر و مادر حضرت عُزیر علیه السلام در منطقە بیت المقدس زندگی می کردند. خداوند دو پسر دوقلو به آن ها داد که اسم یکی را عزیر و اسم دیگری را عُذره گذاشتند. عزیر و عذره با هم بزرگ شدند تا به سی سالگی رسیدند. عزیر بعد از آنکه ازدواج کرد به قصد سفر از خانه بیرون آمد. پس از خداحافظی با بستگانش، مقداری انجیر و آب و میوە تازه با خود برداشت تا در سفر مصرف کند. در بین راه به روستایی رسید که بطور وحشتناکی درهم ریخته و خراب شده بود و حتی استخوان های ساکنان آن جا هم پوسیده شده بود.


عزیر علیه السلام با دیدن این منظره ترسناک به فکر معاد و زنده شدن مردگان افتاد و با خود گفت:چطور خداوند این مردگان را زنده می کند؟ البته وی این سخن را از روی انکار نگفت بلکه از روی تعجب و حیرت گفت. او در این فکر بود که خداوند جانش را گرفت و در ردیف مردگان قرار داد.


مرگ صد ساله و زنده شدن عزیر
طبق  قرآن و بعضی منابع تاریخی، عزیر در سن جوانی به امر خدا، روح از بدنش جدا گردید و بعد از صد سال زنده شد.  بعد از زنده شدن عزیر از وی در مورد مدت زمانیکه بر او گذشت سوال شد. عزیر خیال میکرد یک روز یا کمتر خوابیده است. به وی گفته شد صد سال از جان دادنش گذشته است ولی غذا و خوراکی که همراهش بود هنوز فاسد نشده است. بعد از آن از سوی خدا به او گفته شد به استخوان های مرکبش که هم زمان با عزیر از دنیا رفته بود نگاه کند تا از چگونگی زنده شدن مردگان و معاد آگاه شود. حضرت عزیر (ع) بعد از این واقعه به توانا بودن خدا اقرار کرد. این ماجرا در سوره بقره ذکر شده است. مراغی از مفسران اهل سنت معتقد است عزیر قبض روح نشده بود بلکه در این مدت در حالتی شبیه بیهوشی به سر می برده است.

 

حضرت عزیر ع,ماجرای زندگی حضرت عزیر ع,عزیر یکی از پیامبران بنی اسرائیل

قرآن صراحتاً عُزِیر را یک پیامبر ندانسته است

 

زندگی عزیر بعد از مرگ صدساله
عزیر زمانیکه بیدار شد روانه شهر خود گشت. به دلیل تغییراتی که در شهر بوجود آمده بود به دنبال خانه خویش می گشت. بعد از رسیدن به منزل خویش، برای اطمینان، از زنی سال خورده و نابینا خانه خود را جویا شد. زن سال خورده که مدت زیادی بود کسی از او خانه عزیر را جویا نشده بود، با شنیدن اسم عزیر گریه کرد و گفت این اولین بار است که کسی منزل عزیر را جویا می شود. او همانجایی را که عزیر احتمال می داد منزل عزیر معرفی کرد.


عزیر و اثبات هویت خویش برای بنی اسرائیل
عزیر برای آن که برای قوم بنی اسرائیل هویت خود را ثابت کند به تقاضاهای بنی اسرائیل برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد. او همچنین به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی نموده بود، برای او دعا کرد و چشمانش بینا شد.


عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخورد ه اش، به درخواست آنها نشانه ای که روی کتفش بود را به آنان نشان داد. بنی اسرائیل که هنوز باور نمی کردند این فرد همان عزیر صدسال قبل است از او خواستند تورات را که بعد از سوزاندن بخت النصر به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنی اسرائیل بخواند. عزیر هم تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد. عزیر همچنین محل دفن توراتی را که از طرف پدرش سروحا در روزگار بخت النصر در خاک مدفون بود را به بنی اسرائیل نشان داد. آنان بعد از بیرون آوردن تورات، آن را با آنچه که عزیر از حفظ برای مردم قرائت کرده بود مقایسه کردند و اختلافی در آن ندیدند. همین مسئله باعث شد که بعضی از بنی اسرائیل عزیر را به خاطر تکریم و احترام، فرزند خدا بدانند.


گردآوری: بخش مذهبی بیتوته


قلب جغد پیر شکست

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.

روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمها عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست. اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست 
که می‌گوید: 
آن چه نپاید، دلبستگی را نشاید


یکی از آبرو بر‌ترین مشکلات گوارشی نفخ معده و باد معده است. در این مطلب برای شما از علل این امر و همچنین راهکار‌های آن صحبت می‌کنیم تا بتوانید به سادگی آن را درمان کنید.

 

 
الو دکتر: چه زمانی باد یا گاز معده تشکیل می‌شود و چرا؟وقتی نیتروژن، دی‌اکسید کربن، اکسیژن، هیدروژن، و متان با یکدیگر مخلو ط می‌شوند، باد یا گاز روده را تشکیل می‌دهند.

باد شکم همیشه در مجاری گوارشی بدن انسان، از معده گرفته تا راست روده (قسمت انتهایی روده) وجود دارد. اگر باد در روده‌ها بیش از اندازه ایجاد شود، باعث بروز مشکلاتی نظیر خروج باد از طریق دهان (با فشار یا صدا) – آروغ زدن – یا از طریق مقعد می‌شود. وقتی غذا برای یک دوره‌ی زمانی طولانی در معده باقی می‌ماند، فشار زیادی بر معده و مری وارد می‌کند. در نتیجه، آدم‌ها دچار مشکل سوءهاضمه و نفخ معده می‌شوند، زیرا غذا‌ها برای هضم شدن به اسید نیاز دارند. بنابراین، باد شکم هنگامی تولید می‌شود که اسید کافی برای هضم غذا در معده وجود نداشته باشد.


۱۰ دلیل شایع نفخ شکم چیست

۱- بلعیدن هوا (یک نوع عادت عصبی)

۲- یبوست

۳- ریفلاکس معده به مری (بازگشت غذا و اسید معده از معده به مری)

۴- سندرم روده تحریک پذیر

۵- عدم تحمل لاکتوز و سایر عدم تحمل‌های غذایی

۶- پرخوری

۷- رشد بیش از حد باکتری‌ها در روده باریک

۸- افزایش وزن

۹- آکاربوز (داروی بیماری دیابت) و هر دارویی که دارای لاکتولوز و یا سوربیتول باشد می‌تواند باعث نفخ شود.

۱۰- قاعدگی ن: خانم‌ها قبل، بعد و در طی قاعدگی ممکن است دچار نفخ شکم شوند. برای کاهش این نفخ می‌توان ورزش کرد و غذا‌های با فیبر بالا مصرف نمود.


یک غذای خوشمزه برای رفع نفخ

بهترین غذا برای درمان نفخ شکم مصرف «نخود آب» با ادویه دارچین و زعفران است به این ترتیب که مقدار دلخواه نخود را با آب پخته و به آن ادویه اضافه کرده و مصرف کنند البته نخود آب را با مقداری گوشت نیز می‌توان پُخت و صد البته نخود را از شب قبل خیس کرده و آب آن را دور بریزید.


جادوی زنجبیل برای رفع نفخ

زنجبیل خاصیت تسکین درد‌های شکمی را دارد و همینطور توانایی آرام کردن فعالیت‌های رود وی وقتی از مجرای گوارش گاز خارج می‌شود را دارد، با مقداری زنجبیل و لیمو تازه چای درست کنید و بنوشید تا نفخ شکم به سرعت کاهش یابد.


طب سنتی برای درمان نفخ چه نسخه‌ای دارد؟

برخی راهکار‌های درمان نفخ شکم، آروغ زدن و گاز معده عبارتند از:



مالیدن روغن سیاهدانه به کمر

خوردن گرمی‌ها (خوردنی‌هایی با طبع گرم)

خوردن عسل هر روز صبح و ناشتا

بلعیدن اسفند شب‌ها یک قاشق غذاخوری همراه با آب

برای درمان باد روده همراه با مشکلات معده توصیه میشود نصف لیوان گلاب + نصف لیوان عرق نعنا + یک قاشق مرباخوری تخم بارهنگ را داخل ظرفی ریخته، پس از به جوش آمدن اجازه دهیم ۱۰ دقیقه بجوشد، بعد از ولرم شدن با کمی عسل شب‌ها قبل از خواب میل شود. لازم به ذکر است طول درمان بسته به نوع بیماری ۴۰ الی ۱۲۰ روز طول میکشد.


اگر به برخی مواد غذایی آلرژی دارید

اگر مواد غذایی که به آن‌ها آلرژی دارید مصرف کنید، احتمال دارد معده گاز اضافی تولید کند. در ادامه فهرستی از مواد غذایی آلرژی‌زا را معرفی می‌کنم:



لاکتوز: لاکتوز، کربوهیدرات اصلی درون شیر است. عدم تحمل لاکتوز سبب مشکلات زیادی برای سیستم گوارشی ازجمله نفخ شکم می‌شود.

فروکتوز: حساسیت به فروکتوز نیز سبب نفخ می‌شود.

تخم مرغ: ایجاد گاز معده و نفخ کردن از نشانه‌های عمومی آلرژی به تخم مرغ است.

گندم و گلوتن: عده‌ی زیادی به پروتئین داخل گندم یعنی گلوتن حساسیت دارند. گلوتن سبب ایجاد نفخ می‌شود.


اگر مستعد نفخ معده هستید این خوراکی‌ها را کمتر مصرف کنید

خوراکی‌هایی که باعث باد شکم می‌شوند عموما آن‌هایی هستند که پر از بعضی از انواع پلی ساکارید (polysaccharides) بخصوص الیگوساکارید‌ها از قبیل: اینولین می‌باشند. مثال‌هایی از این غذا‌ها شامل:

کنگر فرنگی، بروکلی، کلم، گل کلم، تره فرنگی، تربچه، شلغم

حبوبات همچون لوبیا، عدس و سایر انواع حبوبات

بادام زمینی، جو، گندم و مخمر درون بعضی از غذا‌ها همچون نان

سیر، موسیر، پیاز و سیب زمینی و سیب زمینی شیرین

لبنیات در افرادیکه با لاکتوز مشکل دارند

قند‌ها و شیرین کننده‌های مصنوعی

نوشابه‌های گازدار، ماءالشعیر و آب میوه‌ها

آدامس، نوشابه گازدار، مواد فیبردار (مثل: کلم، کاهو، حبوبات)، سیر، چای، ذرت، پیاز، آلو
 
 
 

 

 

 

مردی به آرایشگاه رفت تا آرایشگر موهایش را کوتاه کند. آرایشگر که مشغول کار شد طبق عادت همیشگی با مشتری شروع به صحبت کرد. درباره موضوعات گوناگونی صحبت کردند تا موضوع گفتگو به خدا رسید. آرایشگر گفت: من هرگز به خدا اعتقاد ندارم. مشتری پرسید: چرا اینگونه فکر می کنی؟ آرایشگر گفت : کافی است پایت را از اینجا بیرون بگذاری و به خیابان بروی و دریابی که خدا وجود ندارد. چرا این همه آدم بیمار و فقیر در جهان هست؟ اگر خدا هست وجود این همه آواره به چه معنی است؟ دلیل این همه مشکل که مردم دارند چیست؟
اگر خدا هست پس نباید رنجی وجود داشته باشد. من نمی توانم تصور کنم خدایی که همه را دوست دارد، اجازه دهد این وضعیت ادامه داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد ولی نخواست جوابش را بدهد که مبادا مشاجره ای در بگیرد.
بعد از اتمام کار وقتی مشتری آرایشگاه را ترک کرد درست همان لحظه مردی را با موهای بسیار بلند و ریشهای ژولیده و بسیار کثیف دید. مشتری به آریشگاه برگشت و به آرایشگر گفت : آیا می دانی که در دنیا هرگز آرایشگر وجود ندارد ؟
آرایشگر گفت : چگونه چنین ادعائی می کنی, در حالی که من اینجا هستم و همین چند دقیقه پیش موهای ترا اصلاح کرده‌ام ؟
مشتری ادامه داد : آرایشگر وجود ندارد چون اگر وجود داشت آدمی به آن شکل و شمایل با آن موهای بلند و ژولیده وجود نداشت و اشاره کرد به همان مرد کثیف و ژولیده که حالا داشت از مقابل آرایشگاه عبور می کرد. آرایشگر گفت : نه, من وجود دارم, چرا آن مرد به پیش من نمی آید؟
مشتری گفت : و نکته همین جاست , خدا هم وجود دارد. دلیل وجود همه این مشکلها آن است که مردم به سوی خدا روی نمی آورند و دنبالش نمی گردند.


راه های همدلی و مهربانی در بحران کرونا

 

در هیاهوی اخبار کرونا، افزایش آمار مبتلایان و تعداد فوت شدگان، ویدئوهایی که معلوم نیست راست باشد یا دروغ، وسط حرف و حدیث ها تنها چیزی که می تواند حال دلمان را خوب کند، همدلی و مهربانی مردم نسبت به یکدیگر است. در این مطلب چند پیشنهاد را آورده‌ایم. این لیست می‌تواند خیلی طولانی‌تر از این باشد. فکر کنید و چیزهایی به آن اضافه کنید.
 

وقتی بتوانیم خودمان را جای دیگران بگذاریم و احساسشان را درک کنیم یعنی با او همدل هستیم. شرایط بحرانی کرونا ممکن است باعث ترس، اضطراب، وسواس، پرخاشگری و . شود که طبیعی هم هست اما یکی از مهمترین کارها این است که در این شرایط برای کمک به یکدیگر پیش قدم شده و با نزدیک شدن به عید نوروز با همدلی و اتحاد آرامبخش دل همدیگر شویم. در این روزها، هر کسی به اندازه توان خود برای حل این مسئله گام برمی‌دارد؛ اما من و شما چه نقشی می توانیم داشته باشیم؟
 

از پرستاران و پزشکان قدردانی کنید

فداکاری پرستاران ،پزشکان و کارکنان مراکز درمانی که در خط مقدم نبرد با کرونا می جنگند،قابل ستایش است. دوری از خانواده،بی خوابی،مراقبت از بیماران و از همه مهمتر در معرض خطر قرار گرفتن ابتلا به این بیماری از چیزهایی است که این قشر از جامعه برای حفظ جان مردم تحمل می‌کنند و براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، ایران پس از چین دومین کشور با آمار بالای بهبود یافتگان کرونا محسوب می‌شود؛ لذا در چنین شرایطی لازم است تا با انجام کارهایی مثل ارسال شیرینی رایگان به بیمارستان‌ها،ارسال پیام تشکر به دوستان و آشنایانی که پرستار یا پزشک هستند،پخش کردن گل در بین آنها و. به تشکر و قدردانی بپردازیم.
 

پاکبانان را دریابید

یکی از قشرهای زحمتکشی که این روزها در معرض ویروس کرونا هستند،پاکبانانند. حتما شما هم ماسک و دستکش های آلوده را که در وسط خیابان رها شده، دیده اید اما آیا می دانید که با انداختن این ضایعات در خیابان ممکن است جا یک انسان را به خطر بیاندازید؟! پس در بحران کرونا پاکبانان را فراموش نکنید و از انداختن دستکش و ماسک آلوده در خیابان خودداری کنید؛ حتی برای همدلی و کمک به آنها می توانید دستکش و ماسک هایی را تهیه کرده و به دست آنها برسانید.
 

رفع نیاز افرادِ مستعدِ کرونا

با توجه به اینکه افراد بالای ۸۰ سال و بیماران مبتلا به سرطان، بیماری‌های ریوی، قلبی و عروقی، ایدز و افراد در حال شیمی درمانی، بیشتر مستعد آسیب و مرگ بر اثر این بیماری هستند،چه خوب است که به این افراد کمک کرده و برای جلوگیری از بیرون رفتن از منزل، خریدها و نیازهای ضروری آنها را انجام دهید. فرقی نمی‌کند آشنا باشد یا غریبه؛ اگر در بین  همسایه‌هاو یا از اقوام و آشنایان کسی را می شناسید که مستعد این بیماری است،از کمک به او دریغ نکنید.
 

قید همدیگر را نزنید

این روزها ویروس کرونا به قدری ترس و دلهره در مردم ایجاد کرده که کسی جرات نمی کند به خانه کسی برود؛ ضمن اینکه پزشکان هم توصیه می کنند حتی‌الامکان از رفتن به مهمانی خودداری کرده و برای حفظ سلامت والدینتان نزدیک آنها نشوید اما این حرف ها به معنای این نیست که قید همدیگر را بزنید. آدم ها در این شرایط سخت است که به یکدیگر نیاز دارند، به خصوص والدین که نیازمند محبت از طرف فرزندانشان هستند؛ بنابراین این روزها برای رفع دلتنگی یکدیگر با برقراری تماس صوتی و تصویری و یا سر زدن به عزیرانتان با رعایت فاصله و بهدشت فردی دل همدیگر را به دست آورید.
 

تقویت فضای شوخی،خنده و نشاط

کرونا آن هم درست در روزهای شاد پایان سال دل ها را غمگین کرد اما یادمان باشد که زندگی همچنان در جریان است؛ این ما هستیم که باید خود را با هر شرایطی وفق داده و امید و نشاط را در دلهایمان زنده نگه داریم اما چگونه؟! فعالیت های گروهی در خانه مثل بازی کردن، تماشای فیلم، تماشای آلبوم عکس های قدیمی، ورزش کردن، توجه و محبت مضاعف یه یکدیگر از جمله کارهایی است که می تواند تاثیر مثبتی در تقویت شرایط روحی و جسمی اعضای خانواده ایجاد کند.
 

عدم انتشار اخبار زرد و غیر علمی

کافی است یک اتفاقی در کشور بیفتند تا رسانه های معاند و افراد سود جو شروع به شایعه پراکنی کنند. انتشار این اخبار در فضای مجازی می تواند اضطراب و ترس زیادی را ایجاد کند. چنانچه عده‌ای بدون آگاهی و تحقیق برخی اخبار را باور می‌کنند و ممکن است یک خبر آنچنان دهان به دهان بچرخد که واقعی تلقی شود؛ بنابراین یکی از راه های همدلی و اتحاد برای شکست کرونا عدم توجه به مطالب زرد و غیر علمی در فضای مجازی است.
 

حذف گفتگوی تنش زا درباره کرونا از جمع‌های خانوادگی

این روزها همه جا صحبت از کرونا است اما گفتگوی مدام با ذکر نکات منفی آسیب رسان خواهد بود زیرا گفتگوهای تنش زا به صورت ناخودآگاه باعث ایجاد استرس و اضطراب در افراد می‌شود. بنابراین اگر هم می‌خواهید درخانه درباره این ویروس گفتگو کنید، تنها به رعایت نکات بهداشتی اکتفا کرده و از صحبت درباره آمار مبتلایان، نحوه دفن فوت شدگان، پرداختن به شایعات مثل قرنطینه شدن شهر، بدتر شدن اوضاع و. خودداری کنید.
 

 نذرهایی متناسب با نیاز روز

ماه رجب و شعبان پیش‌رو است و عده‌ای زیادی از مردم در این روزها نذرهایی دارند که متاسفانه این ویروس باعث شده تا به دلیل عدم شیوع بیماری بسیاری از جشن های مذهبی کنسل شود اما نذرهایی همچون پخش کردن دستکش، ماسک، ژل شستشوی دست، میوه های پرخاصیتی که همه توان خرید آنها را ندارند مثل لیمو ترش، پرتقال و لیمو شیرین،کمک مالی به کارگرانی که به دلیل شیوع این بیماری کارهایشان کنسل شد و. ازجمله  نذرهای خداپسندانه ای است که می توانید انجام دهید.
 

هوای مستاجرها را داشته باشید

ماه اسفند یکی از پردرآمدترین ماه‌ها برای اکثر مشاغل است اما امسال این ماه به یکی از کسادترین ماه‌های سال بدل شده است. عده زیادی از افراد چشم امیدشان به اسفند بود تا بتوانند با کسب درآمد بدهی‌هایشان را تسویه کنند اما این بیماری باعث شد تا مستاجرهای زیادی توان پرداخت اجاره خانه‌هایشان را هم نداشته باشند؛ چه چیز بهتر از این که صاحب خانه‌ها در این روزهای کسادی، هوای مستاجرشان را داشته و به مستاجرها مهلت کافی برای پرداخت اجاره را بدهند و یا اگر می توانند اجاره را ببخشند

حضرت آیت‌الله ‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در سخنانی زنده و تلویزیونی خطاب به ملت بزرگ و شریف ایران، با درخواست از پروردگار متعال برای رفع هرچه سریع‌تر بیماری کرونا از سر ملت ایران و همه بشریت و با تأکید برضرورت عمل به همه دستورالعمل‌های بهداشتی، نسخه مبتنی بر حقایق بعثت مبارک پیامبر خاتم را نسخه نجات‌بخش بشریت در طول تاریخ خواندند و افزودند: عمل به حقایق بعثت بویژه «صبر و استقامت» تنها راه رسیدن ملت شریف ایران عزیز به قله رفیع پیشرفت و قدرت است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه هر سال سخنرانی عمومی اول سال ایشان در حرم مطهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) برگزار می‌شد، افزودند: امسال از دیدار با مردم و حضور در حرم رضوی محروم هستیم اما دلهایمان همچون همیشه با یاد امام رئوف مأنوس است.
ایشان با تبریک عید بزرگ مبعث، بار دیگر عید نوروز و حلول بهار را به مردم تبریک گفتند و افزودند: اهمیت واقعه بسیار با عظمت مبعث به‌گونه‌ای است که خداوند به فرموده قرآن کریم از همه پیامبران بزرگ میثاق گرفته است که هنگام بعثت رسول خاتم، هم به او ایمان بیاورند و هم او را با توصیه به امتشان برای ایمان آوردن به پیامبراسلام یاری رسانند.
رهبر انقلاب اسلامی، منظومه معرفتی اسلام را از جمله حقایق بسیار مهم بعثت برشمردند و افزودند: در این منظومه، نظر اسلام درباره هستی، انسان، ذات پروردگار، مسیر انسان در دنیا و آخرت و مسائل اساسی دیگر به روشنی بیان شده است.
ایشان منظومه ارزشی اسلام از جمله خُلقیات فردی و اجتماعی و مفاهیم زندگی‌ساز نظیر آزادی، عدالت اجتماعی و سبک زندگی را بخش مهم دیگری از حقایق بعثت رسول گرامی اسلام خواندند و افزودند: آحاد مردم و جوامع بشری در صورت عمل به این ارزشها، معنای حقیقی و شیرین زندگی را درک خواهند کرد.
حضرت آیت‌الله ‌ای در همین زمینه افزودند: عده‌ای گمان می‌کنند که خاستگاه مفاهیمی نظیر آزادی و عدالت اجتماعی غرب است اما غرب تنها سه چهار قرن است که با این مفاهیم آشنا شده در حالی‌که اسلام، ۱۴۰۰ سال قبل این مفاهیم را به بشریت هدیه کرده و بر خلاف رفتار ناصادقانه غربی ها، در صدر اسلام و هر جا امکان‌پذیر بوده آنها را محقق کرده است.
ایشان احکام اسلامی یعنی مجموعه بایدها و نبایدها در زمینه‌های فردی و اجتماعی را از دیگر حقایق بعثت دانستند و افزودند: این احکام برخاسته از معارف اسلامی و منطبق با ارزشها است و به حرکت صعودی انسان کمک می کند.
رهبر انقلاب اسلامی تشکیل حکومت اسلامی را ضروری و زمینه‌ساز تحقق حقایق بعثت خواندند و افزودند: اگر قدرت ی شکل نگیرد قلدرها، مستکبران، مخالفان آزادی و عدالت و دیگر دشمنان بشر، و نیز برخی ویژگی‌ها نظیر تنبلی اجازه نمی‌دهد مفاهیم و ارزشها و احکام محقق شود و انسان در مسیر نجات و پیشرفت حرکت کند، به همین علت بود که پیامبر خاتم در اولین فرصت ممکن و در هجرت به مدینه، تشکیل حکومت داد.
رهبر انقلاب اسلامی در نوعی جمع‌بندی از این بخش از سخنانشان تأکید کردند: امام خمینی(ره) با درک بسیار عمیق از حقایق اسلام، دقیقاً به نسخه بعثت عمل کرد و با ایمان عمیق و توکلِ مبنایی خود و تکیه بر مردم مؤمن ایران علیه رژیم فاسد، ظالم وابسته پهلوی به‌پا خاست و نظام اسلامی را شکل داد تا بر اساس معارف، ارزشها و احکام بعثت، ملت ایران را در مسیر فلاح و رستگاری قرار دهد.
حضرت آیت‌الله ‌ای تکیه امام راحل بر ایمان ملت ایران را زمینه‌ساز توفیق در تشکیل نظام اسلامی برشمردند و افزودند: این یک واقعیت است که مردم ایران با وجود برخی ظواهر، از ایمان عمیق و راسخ برخوردارند و امام خمینی نیز با درک این حقیقت زیبا معجزه انقلاب اسلامی را محقق کرد.
ایشان پیشرفت اسلام در زمانهای مختلف از جمله قرنهای اول بعثت را ناشی از ریشه‌دار بودن حقایق بعثت دانستند و افزودند: طبیعت اسلام پیشرفت و قوی‌تر شدن است و اگر امروز نیز صادقانه به نسخه بعثت عمل کنیم، می توانیم ایران را از ابعاد مختلف به قله‌های رفیع برسانیم و در افقی دورتر تمدن اسلامی را محقق کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به تأکید خداوند متعال در قرآن به موضوع دشمنی‌های گسترده با پیامبران الهی و پیامبر اسلام(ص)، دشمنی‌های وسیع با نظام اسلامی را عجیب ندانستند و افزودند: در میان دشمنان جمهوری اسلامی، آمریکا خبیث‌ترین و عنودترین دشمن است زیرا مسئولان آن، انواع رذائل اخلاقی اعم از دروغگویی، پشت هم‌اندازی، طمع ورزی، وقاحت و شارلاتان بودن را دارند، ضمن آنکه ظالم، تروریست و به‌شدت بی رحم و سنگدل نیز هستند.
حضرت آیت‌الله ‌ای تأکید کردند: خداوند متعال از ابتدای بعثت یک دستورالعمل به پیامبر اسلام(ص) برای مقابله با دشمنی ها داده که عبارت است از «صبر» یعنی «ایستادگی»، «مقاومت»، «محاسبات دقیق خود را با خدعه‌گری دشمن تغییر ندادن»، «با روحیه به سمت اهداف والای ترسیم شده حرکت کردن» و «ادامه دادن به مسیر».
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اگر «صبر و استقامت» با «عقل، تدبیر و م» همراه شود پیروزی قطعی خواهد بود، افزودند: با قاطعیت می گویم که ملت ایران ملت صبوری است و ملت در این چهل سال صبر و استقامت خود را نشان داده است، اگرچه برخی اوقات مسئولین بی‌صبری کرده‌اند و یا برخی روشنفکر نماها بی‌صبری از خود نشان داده‌اند و تا مرز همکاری با دشمن هم پیش رفته‌اند.
حضرت آیت‌الله ‌ای افزودند: نقطه مقابل این افراد بی‌صبر، جوانان بسیار زیاد و مؤمنی هستند که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، علمی، فناوری، ی و فهم بین‌المللی مسایل حضور دارند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود.
ایشان در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان گفتند: صبر کردن به معنای تسلیم نشدن، دچار ضعف و تردید نشدن، با شجاعت و تدبیر جلوی دشمن را گرفتن و او را مغلوب کردن است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکیدهای اخیر خود مبنی بر وم قوی شدن کشور، آن را فراتر از عرصه دفاعی و نظامی دانستند و خاطر نشان کردند: قوی‌شدن شامل ابعاد اقتصادی، علمی، فرهنگی، ی و تبلیغاتی هم می‌شود.
حضرت آیت‌الله ‌ای با تأکید بر اینکه قوی‌شدن نیازمند ابزارهایی است، گفتند: یکی از این ابزارها، حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است و به همین علت در سالهای اخیر بارها بر این موضوع تأکید شده است.
ایشان قوت و برتری در فضای مجازی و پیشرفت و برتری در زمینه بهداشت و درمان را که کارها و تحقیقات علمی فراوانی نیز در این عرصه انجام شده است، از دیگر ابزارهای قوی شدن برشمردند و افزودند: جهش تولید یکی دیگر از ابزارهای قوی‌شدن است که البته ااماتی از جمله مقابله با قاچاق کالا و واردات بی رویه، اعطای مشوقها به تولیدکنندگان و برخورد قضایی با سوء استفاده‌کنندگان از کمکهای دولتی دارد که این کارها باید امسال انجام شود.
حضرت آیت‌الله ‌ای همچنین به موضوع بیماری همه‌گیر و بین‌المللی کرونا اشاره کردند و گفتند: این ویروس که تقریباً همه کشورهای دنیا را گرفتار کرده و برخی کشورها حقایق را درباره این بیماری و تلفات آن می‌گویند و برخی هم پنهان‌کاری می‌کنند ، مصداق آیه شریفه قرآن یعنی ابتلا با خوف و ترس، مشکلات اقتصادی و گرفته‌شدن جانها است اما خداوند متعال در مقابل این ابتلا نیز به صبر توصیه می‌کند.
ایشان افزودند: صبر در اینجا به معنای انجام درست و عاقلانه کارها یعنی عمل به دستورها و توصیه‌های مسئولان ذی‌ربط برای حفظ جان خود و مردم کشور و کنترل این بیماری خطرناک است.
رهبر انقلاب اسلامی به اظهارات چندباره مقام‌های آمریکایی مبنی بر آمادگی برای ارسال کمکهای دارویی و درمانی در صورت درخواست ایران اشاره کردند و گفتند: صحبتهای آمریکایی‌ها جزو حرف های بسیار عجیب است زیرا اولاً خودشان دچار کمبود شدید دارو و تجهیزات پیشگیری از بیماری هستند و برخی مسئولانشان صراحتاً از این کمبودهای وحشت‌آور سخن به میان آورده‌اند، بنابراین آنها اگر امکاناتی دارند به مردم خودشان برسند.
حضرت آیت‌الله ‌ای افزودند: ثانیاً آمریکایی‌ها خودشان متهم به تولید این ویروس هستند البته نمی‌دانیم این اتهام چقدر صحت دارد اما با وجود این اتهام، کدام انسان عاقلی، کمک از این کشور را قبول می کند.
ایشان گفتند: به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست.
ایشان با یادآوری تجربه ۴۰ ساله و ظرفیت فوق‌العاده کشور برای مقابله با همه چالشها و مشکلات، خطاب به ملت عزیز ایران تأکید کردند: ظرفیتهای کشور بسیار زیاد است ولی مهم آن است که مسئولان این ظرفیتها را شناسایی کنند و در همه بخشها افراد جوان، مؤمن، با انگیزه و متشرّع به‌کار گرفته شوند.
ایشان در پایان بار دیگر همه مردم را به جدی گرفتن و عمل به دستورهای مسئولان ستاد ملی مبارزه با کرونا توصیه کردند و افزودند: بر اساس این دستورالعمل‌ها حتی اجتماعات دینی و حرم‌های مطهر تعطیل شد که در طول تاریخ ما به این شکل بی سابقه بود اما چاره‌ای نبود و مصلحت اینگونه اقتضاء می‌کرد.
رهبر انقلاب اسلامی اظهار امیدواری کردند خداوند متعال هرچه زودتر این بلا را از ملت ایران و ملتهای مسلمان و همه بشریت دفع کند


 



:small_orange_diamond:در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که:

:small_blue_diamond: نگاه کن! دقت کن با چه کسی داری رفاقت میکنی! ببین اگر برای تو سود دینی ندارد به او اعتنا نکن! یک وقت میل پیدا نکنی که با او رفیق شوی!؟ همه این پیوندها در روز قیامت قطع میشود مگر پیوندی که خدا محور باشد.

:small_red_triangle_down:حاج آقا مجتبی تهرانی (تربیت در محیط رفاقتی)
 


رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۹ هجری شمسی، با اشاره به تقارن روز اول سال با سالروز شهادت حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) به پیشگاه مقدس آن حضرت سلام و درود فرستادند و با تبریک عید سعید مبعث و عید پر طراوت نوروز به همه ملت بویژه خانواده‌های معظم شهیدان و جانبازان، جهادگران عرصه سلامت و همه خدمتگزاران سختکوش، سال جدید را سال «جهش تولید» نامگذاری کردند.
حضرت آیت الله ‌ای با تسلیت و تبریک به خانواده‌های شهدای سال ۹۸ از جمله شهدای دفاع از حرم و مرزها و در رأس آنان شهید بزرگوار سردار سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و همراهان آنها و همچنین شهدای حادثه کرمان و حادثه هواپیما و شهدای سلامت، سال ۹۸ را سالی پر تلاطم برای ملت ایران خواندند و خاطرنشان کردند: سال قبل با سیل آغاز و با کرونا تمام شد و در طول سال نیز حوادث گوناگونی مانند زله و تحریم‌ها پدید آمد اما اوج این حوادث، جنایت تروریستی آمریکا و شهادت سردار نامدار ایران و اسلام، شهید سلیمانی بود.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: سال قبل، سال سختی بود و گرفتاری‌های مردم نیز کم نبود اما در کنار سختی‌ها، سربلندی‌های بعضاً بی‌سابقه‌ای وجود داشت و ملت ایران واقعاً خوش درخشید.
ایشان روانه شدن سیل مردم مؤمن و با همت برای کمک به مناطق آسیب‌دیده در قضیه سیل اول سال را از جمله زیبایی‌های سال ۹۸ برشمردند و افزودند: هیجان عمومی و حضور دهها میلیونی مردم در حادثه شهادت بزرگ شهید سلیمانی و خلق اجتماعات شکوهمند در تهران، قم، اهواز، اصفهان، مشهد و کرمان که در دنیا و در تاریخ کشورمان بی‌نظیر بود، جلوه دیگری از سربلندی مردم و مایه آبروی کشور و عزت ملت بود.
حضرت آیت الله ‌ای فداکاری‌های چشمگیر و تحسین‌برانگیز مردم در قضیه کرونا را نمونه دیگری از درخشش ملت در سال ۹۸ خواندند و گفتند: زحمات مجموعه‌های درمانی یعنی پزشکان، پرستاران، بهیاران، مدیران و کارکنان مراکز درمانی و در کنار آنها خدمات مجموعه‌های داوطلب مردمی مانند دانشجویان، طلاب و بسیجیان، همگی مایه عزت و آبرو است.
رهبر انقلاب اسلامی با برشمردن مصادیقی از همکاری و تعاون اجتماعی مردم در این روزها مانند تولید و توزیع اقلام بهداشتی، ضدعفونی کردن معابر، کمک به افراد سالمند، بخشودگی اجاره‌ها و به تأخیر انداختن دریافت مطالبات، افزودند: ملت ایران زیبایی‌ها و فضائل خود را در خلال حوادث سخت نشان داد و من قلباً و صمیمانه از همه این فعالیتها و افراد تشکر می‌کنم و مژده می‌دهم که پاداش الهی در انتظار آنها است.
ایشان آزمونهای سال ۹۸ را آزمونهایی دشوار خواندند و با تأکید بر اینکه هیچ ملتی با راحت‌طلبی و رفاه‌جویی محض به جایی نمی‌رسد، گفتند: غلبه بر دشواریها و عبورِ با روحیه از آنها موجب قدرتمند شدن یک ملت و کسب اقتدار و اعتبار است، همچنانکه ملت ایران تاکنون به این شکل بر مشکلات غلبه کرده و بعد از این نیز خواهد کرد.
حضرت آیت‌الله ‌ای درس دیگر حوادث مختلف را شناخت ضعف‌های درونی، خارج شدن از غرور و غفلت و وم توجه به پروردگار دانستند و با درخواست از خداوند برای قرار دادن سال ۹۹ به‌عنوان سال پیروزی‌های بزرگ و با استمداد از پیشگاه حضرت بقیة‌الله برای حمایت از مردم مؤمن ایران گفتند: ملت همچنانکه در طول سالهای متمادی، شجاعانه و با روحیه با حوادث مواجه شدند، از این پس نیز با روحیه و امید با همه حوادث برخورد کنند و مطمئن باشند که تلخی‌ها می‌گذرد و یُسر و آسانی در انتظار ملت ایران خواهد بود چرا که اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا.
ایشان با اشاره به جریان داشتن کار و تلاش در بخشهای مختلف کشور از جمله در بخشهای علمی، تحقیقی، اجتماعی، دولتی و قضایی، افزودند: خداوند متعال به همه این تلاشها برکت می‌دهد و ملت را از این گذرگاه با عافیت و سربلندی عبور خواهد داد.
حضرت آیت الله ‌ای در ادامه به ارزیابی میزان پیشرفت شعار سال ۹۸ یعنی رونق تولید پرداختند و با اشاره به گزارشهای موثق از بازگشت به کار برخی از کارخانه‌های راکد یا تعطیل، افزایش ظرفیت تولید بعضی از واحدها، به میدان آمدن شرکتهای دانش‌بنیان و برداشتن گام‌های جدی در پژوهش و تحقیق به‌عنوان سرچشمه تولید، گفتند: این گزارشها نشان می‌دهد در سال ۹۸ علاوه بر استقبال صاحبنظران از شعار رونق تولید، در عمل نیز از آن استقبال شد و با کار و تلاش دستگاههای مختلف، تولید تا حدودی به راه افتاد البته اثر آن در زندگی مردم محسوس نشد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه باید با کار ده برابری، تولید به جایی برسد که در زندگی مردم اثر بگذارد، افزودند: مسائل اقتصادی کشور متعدد است از جمله «اصلاحات بانکی، گمرکی و مالیاتی» و «بهبود فضای کسب‌وکار» اما نقش تولید بی‌همتا است و با راه افتادن تولید و استفاده از بازار فروش ۸۰ میلیونی در داخل و ضمناً ارتباط با فروش و بازارهای خارجی، مشکلات اقتصادی قطعاً پایان می‌یابد و تحریم‌ها به نفع کشور تمام خواهد شد.
ایشان افزودند: تحریم تاکنون در کنار ضررهایش، سودهایی نیز داشته و ما را وادار کرده است که به فکر تهیه لوازم زندگی و نیازهای کشور از طریق امکانات داخلی باشیم که این حرکت بسیار مغتنم ان‌شاءالله ادامه خواهد یافت.
حضرت آیت‌الله ‌ای با جمع‌بندی سخنانشان در خصوص نیاز قطعی کشور به تولید، سال ۹۹ را سال «جهش تولید» نامگذاری کردند و خطاب به دست‌اندرکاران تأکید کردند: جوری عمل کنید که با جهش تولید، تغییری محسوس در زندگی مردم به‌وجود آید.
ایشان افزودند: البته لازمه تحقق این هدف برنامه‌ریزی است و بخشهای مختلف مانند سازمان برنامه، مجلس و مرکز تحقیقات آن، قوه‌قضائیه، مجموعه‌های دانش‌بنیان و گروههای پر شمار جوان، مبتکر و فعال باید در این برنامه‌ریزی‌ها شرکت کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان با تبریک مجدد سال جدید و عید مبعث و آرزوی جلب توجهات الهی، از ملت ایران خواستند به‌طور روزافزون به توجهات، توسلات و معنویات خود بیفزایند.


زیباترین احادیث و روایات امام هفتم پدر امام رضا (ع)

موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم هفتمین امام شیعیان بعد از پدرش جعفر صادق می باشد. موسی کاظم در روز 7 صفر سال 128 ه. ق. در ابواء (منطقه ای در میان مکه و مدینه) به دنیا آمد.در این بخش گزیده ای از احادیث و روایات آن حضرت را برایتان جمع آوری کرده ایم.
احادیث و روایات

احادیث و روایات گهربار امام موسی بن جعفر

اِمام کاظم سلام الله علیه :«طوبی لِلْمُصْلِحینَ بَیْنَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ الْمُقَرَّبونَ یَوْمَ الْقیامَةِ؛»
«خوشا به حال اصلاح‏ کنندگان بین مردم، که آنان همان مقرّبان روز قیامت‏ اند.»

امام کاظم (ع) :جاهِدْ نَفْسَکَ لِتَرُدَّها عَن‏ هَواها، فإنَّهُ واجِبٌ علَیکَ کجِهادِ عَدُوِّکَ؛>
<برای بازداشتن نفْس خود از خواهشهایش با آن مبارزه کن که مبارزه با نفْس، همچون مبارزه با دشمنت، بر تو واجب است.

امام کاظم (علیه السلام) :«صاحب هذا الامر، هو الطرید الوحید الغریب الغائب عن أهله الموتور بأبیه».
«صاحب این امر ـ حضرت مهدی (علیه السلام) ـ رانده شده، تنها، غریب، غائب و دور از اهل و خونخواه پدر خویش میباشد.»

امام کاظم علیه السلام : ثَلاثَةٌ یَجلینَ البَصَرَ :النَّظَرُ إلَی الخُضرَةِ و النَّظرُ إلَی الماءِ الجاری و النَّظَرُ إلَی الوَجهِ الحَسَنِ

امام کاظم علیه السلام :سه چیز دیده را روشنی می بخشد :نگاه به سبزه ، نگاه به آب جاری و نگاه به صورت زیبا . 

احادیث و روایات

احادیث و روایات و سخنان امام موسی کاظم (ع)


امام کاظم علیه السلام : الحَمّامُ ـ یَومٌ و یَومٌ لا ـ یُکثِرُ اللَّحمَ و إدمانُهُ فی کُلِّ یَومٍ یُذیبُ شَحمَ الکُلیَتَینِ ؛

امام کاظم علیه السلام :یک روز در میان حمّام رفتن ، بر گوشت بدن می افزاید ، و هر روز به حمّام رفتن چربی کلیه ها را آب می کند [سبب لاغری می شود] .

امام کاظم علیه السلام :مَنِ اسْتَشارَ لَم یَعدَم عِندَ الصَّوابِ مادِحَا و عِندَ الخَطَإِ عاذِرا ؛

امام کاظم علیه السلام :کسی که م کند ، اگر کارش را درست انجام دهد ، مردم او را بس و اگر به خطا رود ، معذورش دارند .

عن الامام الکاظم علیه السلام:« . انما شیعة علیّ من صدق قوله فعله »
امام کاظم علیه السلام فرمود:« همانا شیعه علی کسی است که قول او فعلش را تصدیق نماید»

قال الکاظم (علیه السلام) :فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک.

امام کاظم (علیه السلام) فرمود:افطاری دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبی) بهتر است.


قالَ الإمام موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام) :ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلی عَبْد مُؤْمِن فَیُلْهِمُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّعاءَ إِلاّ کانَ کَشْفُ ذلِکَ الْبَلاءِ وَشیکاً، وَ ما مِنْ بَلاء یَنْزِلُ عَلی عَبْد مُؤْمِن فَیُمْسِکُ عَنِ الدُّعاءِ إلاّ کانَ ذلِکَ الْبَلاءُ طَویلاً، فَإذا نَزَلَ الْبَلاءُ فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ وَ التَّضَرُّعِ إلَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمود :نیست بلائی که بر مؤمن وارد شود مگر آن که به وسبله دعا سریع بر طرف می گردد; و چنانچه دعا نکند طولانی خواهد، پس هنگامی مصیتی و بلائی وارد شد، به درگاه خداوند دعا و تضرّع کنید


 
خود شما نیز در صورتی آگاهی از شرایط می توانید عقد بخوانید

آیا در ازدواج با دختر باکره, اجازه پدر یا جد پدری واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند, عقدشان باطل است.؟
T}آیات عظام امام خمینى و آیت الله سیستانى و آیت الله نوری و أیت الله تبریزى: {Tآری, باید با اجازه پدر یا جد پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است.V}آیت‏الله سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70؛ امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س4 و 27؛ دفتر: آیت الله نوری. آیت الله تبریزی, استفتائات ص 1547 و 1512 و 1556.{V
T}آیات عظام ‏اى، صافى, مکارم و وحید:{T بنابر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنابر احتیاط واجب عقد باطل است.V}آیت‏الله ‏اى، استفتاء، س 798 ؛ آیت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1438؛ آیت‏الله مکارم، تعلیقات على العروه، اولیاء العقد، م 2، آیت‏الله وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237؛ دفتر آیت‏الله صافى.{V
T}آیات عظام بهجت و فاضل لنکرانی: از نظر تکلیفی احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر یا جد پدری باشد, ولی اگر بدون اجازه عقد بخوانند, عقد باطل نیست. آیت‏الله بهجت، توضیح‏المسائل، م 1891؛ آیت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1438.
واگر پدر نداشته باشد و دختر رشیده وبالغه باشد ، یعنی صلاح و فساد خود را تشخیص دهد ،اذن دختر کافی است .

برگرفته از پرسمان

مسواک زدن دندان ها یک عادت دیرینه است اما تعداد کمی از افراد آن را به روش صحیح انجام می دهند. مسواک زدن نامناسب منجر به آسیب دندان ها و بروز بیماری های لثه می شود.

بیشتر بدانید : 8 خطایی که موقع مسواک زدن انجام می‌دهیم

بیشتر بدانید : چرا با وجود مسواک زدن دندان هایم می پوسند و خراب می شوند؟
 

اشتباه شماره 1: استفاده از مسواک نامناسب

در زمان خرید مسواک به اندازه دهان خود توجه کنید. اگر در هنگام مسواک زدن ناچارید دهان خود را با تلاش، بیشتر باز کنید، احتمالا مسواکتان برای شما بزرگ است. شما باید در هنگام نگه داشتن مسواک در دست و یا استفاده از آن در دهان راحت باشید، درست مثل وقتی که برای خوردن غذا از چنگال استفاده کرده و به راحتی آن را در دست می گیرید و یا  توسط آن غذا را در دهان خود قرار می دهید.

 

مسواک دستی بهتر است یا برقی؟

این مورد یک انتخاب شخصی است. با هر کدام که راحت تر می توانید مسواک بزنید، آن را انتخاب کنید.

 

اشتباه شماره 2: برخی مسواک ها دارای موهای زاویه دار و برخی صاف هستند، کدام نوع بهتر است؟

دندانپزشکان معتقدند که در این مورد تکنیک و روش مسواک زدن مهم تر از نوع قرارگیری موهای مسواک است.

 

نکته مهم در هنگام خرید مسواک چیست؟ 

مسواک های زبر و خشن به لثه آسیب می رسانند، بنابراین بهتر است از مسواک های نرم استفاده کنید. موهای مسواک باید تا حدی محکم باشند که بتوانند پلاک های دندان را ازبین ببرند اما نه به اندازه ای که به دندان و لثه صدمه وارد نکنند. برخی مسواک ها با موی طبیعی برخی حیوانات ساخته می شوند که این نوع مسواک ها توسط دندانپزشکان توصیه نمی شوند.

 

اشتباه شماره 3: عدم استفاده از مسواک به دفعات کافی یا مدت زمان کافی

توصیه می شود روزانه 2 بار مسواک بزنید و اگر 3 بار  باشد که بهترین حالت ممکن است. دیر به دیر مسواک زدن موجب ایجاد پلاک های باکتریایی و افزایش خطر التهاب لثه می گردد. مدت مسواک زدن باید حداقل 2 دقیقه باشد و حالت ایده آل 3 دقیقه است. توصیه می شود دهانتان را به 4 قسمت تقسیم کنید و برای مسواک زدن هر قسمت حداقل 30 ثانیه زمان صرف کنید. اگر حوصله مسواک زدن به مدت کافی را ندارید این کار را در حال تماشای تلویزیون انجام دهید.

 

اشتباه شماره 4: مسواک زدن به دفعات زیاد و بسیار محکم

مسواک زدن بیش از 3 بار در روز چندان توصیه نمی شود زیرا ممکن است ریشه دندان را در معرض تحریک قرار دهد و در نهایت منجر به تحریک لثه ها گردد. مسواک زدن محکم و با شدت زیاد نیز موجب ساییدگی مینای دندان می شود. بهترین حالت، مسواک زدن ملایم 2 تا 3 بار در روز است.

 

اشتباه شماره 5: مسواک زدن نادرست

ضربه زدن شدید در امتداد خط لثه منجر به خراشیدگی و آسیب این بافت می شود. مسواک را در زاویه 45 درجه با خط لثه قرار دهید و با ضربه های کوتاه و آرام (حالتی شبیه لرزش) مسواک بزنید. سپس مسواک را به آرامی روی دندان ها بالا و پایین ببرید (حرکت عمودی یا دورانی) و به صورت افقی روی دندان ها را مسواک نزنید. سطح داخلی و خارجی دندان ها و همچنین سطوح جویدن و زبانتان را به خوبی با مسواک تمیز کنید.

 

اشتباه شماره 6: شروع مسواک زدن همیشه از یک نقطه یکسان

اغلب افراد مسواک زدن را همیشه از یک نقطه دهان آغاز می کنند. مسواک زدن را هر بار از جاهای مختلف دهان شروع کنید. این توصیه به این دلیل است که اغلب افراد وقتی به یک چهارم پایانی دهان می رسند، خسته شده و سریع مسواک زدن را به پایان می رسانند. بنابراین مسواک زدن را از جاهای مختلف شروع کنید تا همیشه یک قسمت یکسان سرسری گرفته نشود.

 

اشتباه شماره 7: تمیز نکردن سطح داخلی دندان ها

بسیاری از افراد در زمان مسواک زدن فراموش می کنند که سطوح داخلی دندان ها (سطحی که در تماس با زبان است) را نیز مسواک بزنند. دندانپزشکان معتقدند که رایج ترین قسمت فراموش شده در زمان مسواک زدن، سطح داخلی دندان های جلو و پایین است.

 

اشتباه شماره 8: عدم شستشوی مسواک پس از اتمام مسواک زدن

اگر مسواکتان رابه خوبی با آب نشویید، باکتری ها به سرعت در آن رشد می کنند و در نوبت بعدی مسواک زدن، وارد دهان شما می شوند. بنابراین توصیه می شود بعد از مسواک زدن، مسواک را به خوبی با آب بشویید تا خمیر دندان و باقی مانده غذاها از لابلای آن خارج شود.

 

اشتباه شماره 9: خشک نکردن مسواک

اگر مسواک شما همیشه مرطوب باشد، محیط مناسبی برای رشد باکتری ها است. پس از مسواک زدن و شستشوی آن، رطوبت را تا حد امکان با تکان دادن مسواک بگیرید و برای پاکیزه نگه داشتن آن از درپوشی که جریان هوا از آن عبور می کند، استفاده کنید.

 

اشتباه شماره 10: عدم تعویض مسواک در زمان مناسب

انجمن دندانپزشکان امریکا توصیه می کند که هر 3 یا 4 ماه یک بار مسواک خود را تعویض کنید. اگر زودتر از این زمان احساس کردید که مسواکتان فرسوده شده یعنی انعطاف پذیری موهای مسواک از بین رفته، خمیده شده و یا در حال  جدا شدن هستند، به فکر خریدن مسواک جدید باشید. برخی مسواک ها دارای یک نشانگر رنگی هستند که زمان مناسب برای تعویض را به شما یادآوری می کنند.

 

 

تهیه و ترجمه: گروه سلامت سیمرغ
seemorgh.com/health
اختصاصی سیمرغ


دعای لحظه تحویل سال

یا مُقلّبَ القلوبِ و الأبصار
Oh reformer of hearts and minds
ای دگرگون کننده ی قلب ها و چشم ها

یا مُدبِّرَ اللیلِ و النَّهار
Director of day and night
ای گرداننده و تنظیم کننده ی روزها و شبها

یا مُحوِّلَ الحَولِ و الأحوال
and transformer of conditions
ای تغییر دهنده ی حال انسان و طبیعت

حوِّل حالَنا إلى أحسنِ الحال
Change ours to the best in accordance with your will
حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما

 


 
 

از جمله داستان‌های عبرت‌آموز قرآنی، که بار‌ها و بار‌ها در آیات مختلف قرآن ذکر شده است، داستان حضرت موسی (ع) و قوم بنی‌اسرائیل است. رهبر انقلاب نیز طی پنج سال اخیر (از سال ۹۲ تا امروز) حداقل شش بار به داستان حضرت موسی (ع) اشاره کرده و برای تحلیل موضوعات روز کشور و جهان، به آن استناد کرده‌اند.

 

 

سرویس ی فردا: از جمله داستان‌های عبرت‌آموز قرآنی، که بار‌ها و بار‌ها در آیات مختلف قرآن ذکر شده است، داستان حضرت موسی (ع) و قوم بنی‌اسرائیل است. رهبر انقلاب نیز طی پنج سال اخیر (از سال ۹۲ تا امروز) حداقل شش بار به داستان حضرت موسی (ع) اشاره کرده و برای تحلیل موضوعات روز کشور و جهان، به آن استناد کرده‌اند. خواندن و شنیدن داستان حضرت موسی (ع)، به روایت رهبر انقلاب خالی از لطف نیست. مخصوصا آنکه با چاشنی تطبیق با مسائل روز کشور همراه است

 

 

۱. جمهوری اسلامی وعده کوچک الهی است
وَ اَوحَینآ اِلى اُمِ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى الیمِّ . اِنّا رآدّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین؛ [اینجا]دو وعده است: یک وعده وعده‌ى برگرداندن موسى به مادرش است؛ یک وعده وعده‌ى «جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین» است؛ یعنى آن وعده‌ى عمومى‌اى که به بنى‌اسرائیل داده شده بود که بنى‌اسرائیل منتظر بودند که منجى بیاید. یعنى یک وعده‌ى کوچک از سوى پروردگار تحقّق مى‌یابد، براى اینکه هر انسان اهل تدبّرى از تحقّق این وعده‌ى کوچک، اطمینان پیدا کند که آن وعده‌ى بزرگ تحقّق پیدا خواهد کرد. آنچه از موفّقیت‌ها در طول تاریخ براى بشریت از طریق دین حاصل شده، همان وعده‌هاى کوچک است؛ از جمله جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى هم یکى از همین وعده‌ها است؛ خداى متعال وعده داده بود که اگر مبارزه کنید، اگر صبر کنید، اگر به خداى متعال توکّل کنید، در جایى که گمان آن را نمی‌برید و امید آن را ندارید، به شما قدرت خواهیم داد؛ همین اتّفاق افتاد. بدانیم آن وعده‌ى اصلى، آن کار بزرگ هم اتّفاق خواهد افتاد. (۱۳۹۳/۰۳/۲۱)

 
 

۲. اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است
خدای متعال موسی و هارون را مأمور کرد که بروند به سراغ فرعون، خب خیلی کار عظیمی بود که دو نفر آدم تنها، بروند به مقابله و معارضه‌ی با یک قدرت عظیم آن روز؛ قدرت فرعونی یک قدرت بسیار عظیمی بود. اگر من و شما تقوا داشته باشیم خدا با ما است این معیت الهی و با ما بودن خدا، معنایش این است که می‌توان دو نفر آدم تنهای دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳)

۳. خدا با من است
در قرآن -سوره‌ی شعرا- می‌فرماید که «فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ»، وقتی‌که دو گروه یعنی گروه حضرت موسی که جلو می‌رفتند و گروه فرعون که پشت سر می‌آمدند، همدیگر را از دور دیدند و این‌قدر به هم نزدیک شدند که می‌توانستند یکدیگر را ببینند، قال اصحـاب موسی انا لمدر؛ بنی‌اسرائیل که با موسی بودند، خوفشان برداشت، گفتند که یا موسی! الان به ما می‌رسند؛ «مدر» یعنی الان آن‌ها می‌رسند، ما را می‌گیرند و قتل‌عام می‌کنند. موسی چه جواب داد؟ حضرت موسی در جواب گفت: قال کلاّ، هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد؛ چرا؟ ان معی ربی؛ معیت این است. [گفت]خدا با من است، پروردگار من با من است؛ «کلا ان معی ربی سیهدین». ببینید! معیت الهی این‌قدر اهمیت دارد. (۱۳۹۵/۰۹/۰۳)

 

 

۴. واقعیت‌های درخشان در سایه اعتماد به وعده‌های الهی است
واقعیت‌های درخشان در جمهوری اسلامی که دشمنان ما بدان اعتراف می‌کنند، همه در سایه‌ی اعتماد به وعده‌ی الهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌ی ضعفائی که در مقاطع اضطراب انگیز، ندای: «انّا لمدر» سر می‌دادند، نهیب زده اند که: «کلاّ انّ معی ربّی سیهدین» . ایستادگی و صبر و بصر و اعتماد به وعده ی: «و لینصرنّ الله من ینصره انّ الله لقوىّ عزیز» خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله‌ی تمدن اسلامی، در برابر امت اسلامی هموار کند. (۱۳۹۲/۰۲/۰۹)

۵. برای رسیدن به آرمان‌ها، صبر لازم است
بنی‌اسرائیل. منتظر بودند به‌مجرّدی‌که موسی آمد، دستگاه فرعون کن‌فی بشود؛ نشده بود، قرآن می‌گوید آمدند پیش حضرت موسی و گفتند که «اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتِینا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا»؛ تو که آمدی چه فرقی کرد؟ چه تفاوتی کرد؟ قبل از اینکه بیایی هم ما را آزار می‌کردند، زیر فشار بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر فشاریم. ببینید! این آن حالت بی‌صبری بنی‌اسرائیلی است؛ بی‌صبری. حضرت موسی گفت: خب صبر کنید: اِنَّ الاَرضَ لله یورِثُها مَن یشاءُ مِن عِبادِه وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛ تقوا اگر داشته باشید، عاقبت مال شما است؛ صبر لازم است. این حالت را نباید داشته باشید؛ اینکه ما بگوییم چرا نشد، چه‌جوری شد، پا به زمین بزنیم، درست نیست. (۱۳۹۷/۰۳/۰۷)

۶. اگر استقامت را فراموش نکنیم، قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد
فرعون در مقابل حضرت موسی یک قدرت فائقه‌ای بود؛ زینت، اموال، استعداد، سلاح، پول، همه چیز در اختیار او بود؛ موسی دست‌تن‌ها بود؛ از خدای متعال درخواست کرد، استغاثه کرد؛ خداوند متعال در جواب فرمود: قالَ قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما؛ دعای شما دو نفر را -موسی و هارون را- ما قبول کردیم، مستجاب کردیم، امّا شرط دارد: فَاستَقیما وَ لا تَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لا یعلَمون؛ بِایستید، استقامت کنید. اگر ملّت‌ها و زبدگان و نخبگان استقامت را فراموش نکنند، قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد. (۱۳۹۶/۰۹/۱۵)

 
 

 

 

تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پول ها را خرج کنید، چون آخر وقت حساب، خود به خود خالی میشود.

در این صورت شما چه خواهید کرد؟

البته که سعی می کنید تا آخرین ریال را خرج کنید!

هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم: بانک زمان.

هر روز صبح، در بانک زمان ما 86400 ثانیه اعتبار ریخته میشود و آخر شب این اعتبار به پایان میرسد.

هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشود.

ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده، میداند.

ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده، میداند.

ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه میداند.

ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را می کشد، میداند.

ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جاده مانده، میداند.

و ارزش یک ثانیه را آن که از تصادفی مرگبار جان به در برده، میداند.

هر لحظه گنج بزرگی است، گنجمان را مفت از دست ندهیم.

باز به خاطر بیاوریم که زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمیماند.

 

دیروز به تاریخ پیوست،

فردا معماست

و امروز هدیه است.

 


 

 

اگر دارویی مصرف می کنید، از پزشک خود درمورد اینکه آیا جایگزین داروی دیگری می شوند سوال کنید. شاید همین داروها عامل خروپف هستند. قرص های خواب آور و سایر مسکن ها باعث سست شدن ماهیچه های گلو و حنجره شده و مجرای هوا را تنگ می کنند که نتیجه آن خر و پف شبانه است.

سعی کنید گرفتگی بینی را برطرف کنید. اگر گرفتگی بینی باعث خرناس شماست، می توانید از ضد احتقان ها یا آنتی هیستامین استفاده کنید. در صورتی که سرما خورده اید یا آلرژی دارد، مصرف این داروها را محدود کنید. چرا که مصرف طولانی مدت آنها مضر است.
 
غرغره کردن دهانشویه نعنایی در کاهش مخاط بینی و گلو موثر است. بخصوص اگر سرما خورده باشید یا دچار آلرژی باشید.

به بینی خود چسب بینی بزنید تا مجرا را باز کند. این چسب ها در اکثر داروخانه ها وجود دارند. آنها را خریداری کرده، دستور عمل روی بسته را بخوانید و چسب را به بینی خود بزنید.

ورزش های مخصوص خروپف انجام دهید. زبان خود را تا جایی که می توانید بیرون بیاورید و بعد رها کنید. این کار را 10 بار تکرار کنید. سعی کنید زبان خود را به چانه بزنید. نگه دارید و رها کنید. این کار را تکرار کنید، حداقل برای 10 بار.

تا جایی که می توانید دهان را باز کرده و لبخند بزنید. 10 ثانیه این حالت را نگه داشته و رها کنید. در طول روز هرچقدر که می توانید این حرکت را تکرار کنید.

اگر به پشت می خوابید، چندتا بالش زیر سر خود بگذارید تا کمی بالاتر باشید و روی تخت صاف نخوابید. یا اینکه سر تخت را بلند کنید. برای این کار می توانید چند عدد تخته زیر تخت گذاشته یا زیر هر پایه تخت چندتا دفترچه تلفن قدیمی بگذارید. اینگونه می توانید سر تخت را بالاتر بیاورید.

به پهلو بخوابید. وقتی که به پشت می خوابید، زبان شما به گلو چسبیده و مانع جریان هوا می شود. یکی از راه هایی که می توانید خود را مجبور به این کار کنید این است که یک توپ تنیس را به پشت لباس بدوزید تا هر بار که خواستید به پشت برگردید شما را ناراحت کند و مجبور شوید به پهلو بخوابید.

تحقیقات نیز نشان داده که ریسک بروز بیماری های قلبی در افرادی که دچار خرناس های شبانه هستند بیش از سایرین است. پس رعایت تکنیک های فوق می تواند برای خودتان نیز مفید باشد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Kandie وبلاگ رسمي آپاراتور رز خنده برکه ی نیلو تولید کننده تجهیزات نوری مخصوص رشد گیاه نرم افزار حسابداری سازه حساب انواع تم تولد جديد فروشگاه فخیمی تبریز،بازار مرکزی ابزار،پلاک 31 ؛؛04132816116 Kate